"راوا" رو در روی امریکا!
گزافه گویی محمود گودرزی در باره ء راوا
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
محمود گودرزی در مقاله ای (( مینا زنده خواهد ماند )) مینویسد که مينا تنها بيست سال داشت که «جمعيت انقلابي زنان افغانستان» را پي ريخت . این ادعا یکی از بزرگترین دروغ های راواست و یگان بیخبر دیگر را هم به این باور می سازد که مینا راوا را پی ریزی کرد . راوا از طرف گروه انقلابی یا سازمان رهایی خلقهای افغانستان پی ریزی شد نه از طرف شخص مینا. البته شوهر مینا یعنی داکتر فیض احمد قندهاری رهبر انحصارطلب سازمان رهایی بود و کشورکمال (مینا) هم به خاطر شوهرش به رهبری آن سازمان جای یافت و به حیث رهبر راوا معرفی شد. راوا یک سازمان صنفی زنان بود که رهبری آن بدست خود سازمان مادر یعنی سازمان رهایی قرار داشت که بعد ها رهبری آن توسط داکتر فیض ، امین میوند و کشورکمال ( مینا ) قبضه گردید . اما محمود گودرزی از این مسایل خبر نداشت و هرچه سرکرده های راوا به دماغش پیچکاری کرده بودند همان گپ ها را نشخوار میکرد.
گودرزی در همان مقاله توضیح میدهد که دیگران همه دچار اشتباه بودند به خاطر نجات از دست تجاوز روس به مذهب درآویختند اما مینا یگانه کسی بود در تمام افغانستان که راه درست را انتخاب کرد . گودرزی می نویسد به راستي جاي شگفتي ست که چگونه يک زن نوجوان بيست ساله به اين واقعيت دست يافته بود، که نبايد «از بيم مور در دهان اژدها شد!» مينا به درستي دريافته بود که چنين کاري «دفع فاسد به افسد» ست. فرا خواندن «جمعيت انقلابي زنان افغانستان» در سال 1977 نشان از بينش فراخ و فرداساز مينا بود. يادگاري که نام او را در تاريخ کشور افغانستان و جنبش زنان آسيا و جهان جاودانه ساخت . به راستی هم جای شگفتی است که مینا جان بیست ساله از کجا آنقدر امکانات و خلاقیت پیدا کرده بود ؟ به راستی جای شگفتی است که سرکرده های کنونی راوا هم خپ خود را زده اند و حقیقت را به کس نمی گویند که مینا جان آن قدر استعداد و امکانات نداشت که یک سازمان را به تنهایی خود پی ریزی کند و نشریه پیام زن را راه اندازی نماید. از زور کاکا بود که انگور در تاکها بود . از کوشش های یک گروه انشعابی شعله جاوید بود که راوا ساخته شد و در ساختنش اشخاص زیاد دخیل بودند .
محمود گودرزی ادامه میدهد که در سالهای جنگ با شوروی تمام مردم و نیروهای سیاسی در افغانستان دچار اشتباه شدند و به خاطر مقابله با شوروی خود را به امریکا و سعودی و پاکستان و ایران تسلیم نمودند و لی بي اندک گزافهاي، در تمامي اين دوران، تنها مينا و هم انديشان اندکش بودند که از اين دام فريب برکنار ماندند و بر انديشه روشن خويش پاي فشردند. اینکه آقای محمود گودرزی از مسایل درون جنبش انقلابی افغانستان خبر نداشت و آن طور تحت تاثیر تبلیغات راوا گپ های نادرست نوشت ازش شکایت نداریم مگر از سرکرده های خودستای راوا باید بپرسیم که آیا این گزافه گویی محمود گودرزی در باره مینا و هم اندیشان اندکش حقیقت دارد ؟ در افغانستان گروه ها و سازمان های متعددی دیگر نبودند که مواضع مستقل ملی داشتند و از آن دام فریب برکنار ماندند و بر اندیشه های روشن خویش پای میفشردند؟ اگر محمود گودرزی به دلیل بی خبری از جریانات افغانستان چنان سخنان ساده لوحانه را نوشت چرا راوا در مقابلش خاموشی اختیار کرد؟ چرا راوا برای به اصطلاح نویسنده بزرگ ایران ننوشت که جناب شما اشتباه و مبالغه میکنید در همان زمان یک تعداد زیاد گروه ها و سازمان های کوچک و بزرگ انقلابی دیگر هم در افغانستان بودند که از آن دام فریب برکنار ماندند و بر اندیشه های روشن خویش پای فشردند ؟ لا اقل چرا راوا از سازمان مادر خویش یعنی سازمان رهایی خلقهای افغانستان یاد نکرد که مواضع و سیاست ها و شعار های راوا توسط آن تهیه و تعیین شده بود ؟
سرکرده های راوا میدانستند که سخنان محمود گودرزی مبالغه و گزافه گویی است ولی چون با روش خودبزرگ نمایی راوا جور می آمد در برابرش سکوت کردند. کسانی که در جریانات افغانستان شامل بودند میدانند در آن زمان که مینا جان بیست ساله بود گروه ها و سازمان های انقلابی مختلفی وجود داشتند که از آن دام فریب برکنار ماندند و بر اندیشه های روشن خویش پای می فشردند و می رزمیدند و کشته و قربانی میدادند.
در مقاله ء دیگر که (( در راه نزدیکی بیشتر )) نام دارد ، محمود گودرزی می نویسد در حالي که همه کساني که با سرنوشت دردناک و پر فراز و نشيب دهه هاي پاياني سده گذشته و نخستين دهه سده بيست و يکم ـ با همه فجايعي که بر مردم افغان گذشته است ـ آشنايي دارند نيک ميدانند که بي هيچ تعارف و تکليف همه گروه هاي سياسي ـ اجتماعي افغانستان در اين دوران سرشان به جايي بند بوده است. طبيعي ست که اين«تنهاي تنها» ماندن که نشان از يک گردنفرازي غرورآميز دارد، مايه آن شده است که «جمعيت انقلابي زنان افغانستان» باري گرانتر از «مسائل زنان» را بر دوش گيرد و در عرصه هاي گوناگون بجنگد. سرکرده های راوا باید به آن به اصطلاح نویسنده بزرگ ایران میگفتند که نه بابا جان این حرفت درست و دقیق نیست همه گروه های سیاسی – اجتماعی افغانستان سرشان به جایی بند نبوده است. درافغانستان بودند و هستند یک تعداد از گروه های سیاسی – اجتماعی که سرشان به هیچ جایی بند نبوده است و بدون وابستگی مبارزه کرده اند . راوایی ها باید از صداقت کار میگرفتند و نام چند گروه و سازمان انقلابی را برای محمود گودرزی یاد میکردند . اما سرکرده های راوا که خود استاد گزافه گویی و خود ستایی هستند از گزافه گویی های محمود گودرزی خوشش شان می آید و از همان خاطر است که محمود گودرزی را نویسنده ء بزرگ ایران میدانند.
وقتی نوشته های این به اصطلاح نویسنده بزرگ ایران ( محمود گودرزی ) را در باره ء راوا بخوانید به بی خبری و ساده لوحی اش حیران خواهید ماند . گودرزی می نویسد که اما نکته پنهان مانده اي که در توضيح بدان اشاره نشده است، که آن نيز ريشه در فروتني راوا دارد، محدود کردن مخالفان راوا به «جنايتکاران بنيادگرا» ميباشد. چرا نبايد گفته شود که راوا رودرروي امپراتوري روسيه شوروي و هم اکنون امپراتوري جرج بوش دوم ايستاده است. آقای محمود گودرزی خبر نداشت که هم اکنون معلم و مشاور بزرگ سازمان راوا زلمی خلیل زاد نماینده ء تام الاختیار امریکا در منطقه و خانم محترمه اش می باشد. آقای گودرزی بیچاره نمی دانست که راوا نه بخاطر فروتنی بلکه قصدا و از روی سنجش مخالفان خود را تنها به جنایتکاران بنیاد گرا محدود کرده است و از ایستادن رو در روی امپراتوری جرج بوش دوم سخنی نگفته است.
در همین مقاله آقای گودرزی از سفر های کوشنده گان راوا در کشور های مختلف دنیا یاد می کند که نماینده های راوا به خیلی از کشور ها بدون کدام مشکل سفر میکنند و رو در روی امپراتوری جرج بوش دوم می ایستند و فکر خلق جهان را روشن می سازند. بیچاره آقای گودرزی خبر نداشت که نماینده های راوا به معاونت زلمی خلیل زاد و خانمش و دیگر ماموران عالی رتبه ء امپراتوری جرج بوش دوم قادر به دریافت پاسپورت و ویزه می شوند و با خاطر آرام به کشور های مختلف مسافرت می کنند . بیچاره محمود گودرزی خبر نداشت که نماینده های راوا هم اکنون به قصر سفید و کانگرس امریکا تشریف می برند و در آن جا ها تحایف و تقدیر نامه ها برای شان داده میشود ، اگرنه شاید آن به اصطلاح نویسنده ء بزرگ ایران در گزافه گویی های خویش آنقدر تند نمی رفت و از رو در رویی سازمان راوا با امپراتوری جرج بوش دوم چیزی نمی گفت .
هیچ کس منکر نمی شود که سازمان راوا در سی سال عمر خود فعالیت های در امور خیریه و تبلیغات سیاسی داشته است . اما ستاره بخت راوا زمانی واقعا تابیدن گرفت که امریکا خواست دامن نظام طالب – القاعده را از افغانستان برچیند . در این موقع امریکا به سازمان راوا به حیث یک دستگاه حاضر و آماده ء تبلیغاتی توجه کرد و از وجود آن برای تبلیغات علیه طالب – القاعده حد اکثر استفاده را نمود. درست این زمان است که راوا بر سر زبان ها می افتد و به حیث یک سازمان در مطبوعات غرب مطرح میگردد. اکثر فلم ها، مصاحبه ها و دیگر گزارش های مطبوعاتی در باره ء راوا در همین زمان از هر طرف تهیه و پخش می شوند. نماینده های راوا به هر کشور سفر می کنند ، تقدیر نامه ها ، مدال ها ، تحایف و نشان های پشت در پشت به سازمان راوا تقدیم میگردد. امریکا همانطور که به پیشقرولان نظامی در جنگ علیه طالبان و القاعده ضرورت داشت ، به جارچیان تبلیغاتی هم ضرورت داشت . قوه های نظامی اتحاد شمال وظیفه پیشقراولی نظامی برای امریکا را به گردن گرفتند ، راوا مانند چندین گروپ دیگر نقش جارچی تبلیغاتی برای امریکا را ایفا نمود. اکنون هم امریکا و متحدینش از راوا به حیث یک آله دست در حصه ء تبلیغات برای کوبیدن و پروپاگند علیه گروپ های بنیادگرایان اتحاد شمال و اشخاص منفرد تاجک ، ازبک ، هزاره و غیره کار میگیرد . سکوت راوا در قبال قبیله گرایان که در داخل و خارج دولت زیادتر از همه کسان دیگر مشغول جنایت هستند دلیل قوم پرستی دارد و به اشاره خلیل زاد و خانمش صورت می گیرد. اگر نه چطور امکان دارد که یک سازمان انقلابی باشد اما بگوید که زلمی خلیل زاد – داکتر احدی – حبیب رفیع – فاروق وردک – حنیف اتمر- کریم خرم – و دیگر سرکرده های قبیله گرا و بنیاد گرای یک قوم مهره های درجه دوم و سوم هستند و مبارزه علیه آنها را یک چیز مهم نداند ؟
(قابل ذکر است که مقاله های محمود گودرزی در وبسایت راوا موجود می باشد که هرکس میتواند آنرا مطالعه کند. )
پيامها
20 آپریل 2008, 19:38, توسط پرتو معصومی
گذشته از تمامی "گزافه گویی" های تو آقای مهدی در مورد سازمان مبارز و با شهامت راوا، تنها جمله بالا مرا به طینت بد و منتهای کین توزی ات در برابر راوا رسانید.
آقا یا خانم، بفرما اگر دورغگو و و خودت جارچی خاینان و جانیانی نیستی که سوزش تبر های راوا را در مغز خود حس میکنند، ثابت بساز که راوا "جارچی تبلیغاتی برای امریکا را ایفا نمود". بفرما تبلیغات را بیرون کن و برای ما نشان ده که کجا و چه وقت راوا برای امریکا تبلیغ کرده است؟؟؟؟؟؟؟
تو به حدی ناآگاه و بیخبر از دنیا میباشی که تصور میکنی امریکا به کسانی نیاز دارد که برایش علیه "اتحاد شمال" تبلیغات و پروپاگند کند. مگر اینقدر از اوضاع بیگانهای که نمیدانی این اتحاد شمال خودت مید ان سی آی ای است و همین اکنون در رکاب خلیلزاد و انکل سام و دولت متجاوز امریکا قرار دارند؟؟؟ مگر همین امروز معاونین دست راست و چپ کرزی از همین ائتلاف نیستند و از اول تا حال خلیلزاد عامل تقویت اینان نبوده است.
دروغپراکنی و مسخ نمودن واقعیت هم حد و اندازه دارد، اما این نوع ضد راوایی آن واقعا ناشریفانه و کثیف است که انسان را متحیر میسازد.
واقعا که راوا آنچنان مشت کاری از منطق کوبنده اش در کله بی ارزش شما ها کار گذاشته که هزیان گویی میکنید.
شرافت و وجدان شما در مقابل خاینان و جنایتکاران میخوابد اما برعکس خود تان به بلندگوی و چوبدست سیاف و ربانی و چکری و گلبدین و خرم و جبار ثابت و دیگر سگ و سگور وطن ما مبدل میشوید و دل آنان را با این نوع نوشته های خاینانه تان شاد میسازید.
این تنها میرهزار است که در برابر راوا به هر خس و خاشاک متوسل شده ننگ نشر اینچنین نوشته های کثیف را به جان میخرد.
21 آپریل 2008, 07:42, توسط قدیر
تصور من هم اینست که مهدی آقا احتمالا کدام گرز راوای را به کله اش خورده که او را به صف چپاولگران و قاتلان علیه راوا برانگیخته.
این جناب نمیداند که با تاپه زدن ها به راوا و مخصوصا این سازمان دارای قاطعیت کم نظیر را امریکایی خواندن چقدر باعث خوشحالی پست فطرتانی چون خلیلزاد میشود.
و نمیتوان انکار کرد که چه بسا این آقا خود از دنبالچه های خلیلزاد و سپنتا و کرزی و دیگر مهره های سی آی ای باشد تا این مبارز استوار ضد امریکا و پوشالیانش را بدنام کنند.
اما این جناب مثلی که بسیار خام کله است که نمیداند راوا در بستر همین اتهام خوردن ها رشد کرده و قوام یافته است. این آقا احتمالا از گرزی راوایی که خورد آنقدر منگ شده که نمیداند با اینگونه اتهامات راوا را بیشتر در مبارزه اش نیرو میدهد و هوادارانش نیز پی میبرند که کار و افشاگری راوا به کرسی نشسته و ثمربخش بوده که مخالفانش از چانته خالی شان هوایی بطرف راوا شلیک میکنند چون چیزی در انبان ندارند.
مهدی بابا، خوبست به این سلسله مقالات تان ادامه دهید، فراموش نکنید که از گلبدین و سیاف هم درین زمینه طالب کمک شوید آنان میتوانند شما را خوب در کارزار ضدراوایی تان پشتیبانی کنند چون خود شان تاریخچه طولانی اینچنین پروپاگند ضد راوا را دارند و نشریات شان مملوست است از شعبده بازی های ضد راوایی. چون جناب شما و عالی جنابان جنگسالار همه مشت های راوایی را پیاپی نوش جان میفرمایید پس درد مشترک دارید، میتوانید به آسانی در "جبهه ملی ضد راوا" گرد هم آمده دست به عمل شوید. گلاب زوی و علومی و رنجبر هم به زودی به صف شما خواهند پیوست و شکی ندارم که ملا عمر نیز درخواست عضویت در آن را کند!!! و اگر پیشنهاد مرا میپذیرید، جناب سپنتا را منحیث رهبر "جبهه" تان برگزینید که به صدق دل مورد قبول محترمی قرار خواهد گرفت چون اخیرا راوا چلو صاف ایشان را از آب بیرون کرده!!!
حتی سیاف مدتی قبل در تلویزیون طلوع مدعی شد که اسنادی در برابر راوا جمعاوری کرده، زود به ایشان متوسل شوید و این اسناد را بدست آورید و انتشار دهید، مطمئنا با استقبال بیکران سیاف مواجه خواهید شد و در چورپور کابل نیز صاحب نمره زمینی خواهید شد!!!
و فراموش نکنید که به گلبدین هم مراجعه کنید که از کلکسیون نشریات ضد راوایی اش برای تان فراوان "فاکت" های تازه تقدیم خواهند کرد.
1 می 2008, 09:16, توسط جلال ابادي
در جواب برادر معصومي!
اولا به همه سلام
برادر عزيز من به شما و سايرين قلم بدستان اين قدر اظهار و بيان مي دارم كه در نوشتار تان به شخصيت و كرامت انساني سايرين احترام نمايد تا مورد احترام باشيد. در مورد نوشتار برادر نيك ايين بايد نوشت كه به راستي كه نويسنده ايراني از واقعيت هاي درون جامعه ما زياد نمي داندو در خصوص در مورد مسايل درون جنبش انقلابي كشور ما , برادر نيك ايين درست فرموده است كه در ساخت و تشكيل سازمان روا اشخاص و سازمانهاي زياد اشتراك و دخيل بودندكه مي توان از جمله از سازمان
پيكار در راه نجات افغانستان ,سازمان ساما , دسته پيشرو و از سايرين سازمانها و اشخصاص نام برد.
اين كه نويسنده ايراني تنها از ملي بودن روا داد زده درست نه بوده و در عرصه نظر ايين صاحب درست بوده كه در افغانستان سازمانهاي و احزاب متعددي بودند كه مواضع مستقل ملي داشتند و قرباني مي دادند ,بر خلاف اين نظره كه مسولين روا ملي بودند بلكه سر كردههاي روا وابسته و حقوق دريافت مي كردند , برادر من عليه دريافت اين حقوق و تماس داكتر فيض به يكي از كشورها در جلسه رسمي سازمان انتقاد كرده بود كه در جلسه بعدي نا جوانمردانه به قتل رسيد و بايد علاوه كرد كه در سازمان روا يك عده زياد خواهران و برادران خوب و غير وابسته وجود دارند كه انها در بيرون رفت از اين حالات در جستجو قرار دارند كه به خواست برحق انها جنبش انقلابي در موقع طرح يك سازمان جديد را به جامعه ارايه بدارند جلال ابادي
آنلاین : در جواب برادر معصومي
20 آپریل 2008, 19:50, توسط شریف اله
نوشته بالا دو نکته پایانی را در خود نداشت که کامل میشد و من آن نکات را میآورم:
20 آپریل 2008, 20:27, توسط نعیمه پاکزاد
با دیدن این مقاله یک نکته به ذهنم خطور کرد که مرا مشکوک ساخت که واقعا مقاله نویس بیطرفانه و عاری از کدام نیت سو آنرا نوشته باشد.
در ایران فراوان نویسندگانی هستند که با تحقیر و توهین و یا هم در مدح قاتلان بدنام در افغانستان مینویسند، فردی به نام محسن مخملباب به حدی در ضدیت با مردم افغانستان پیش رفته که در فلم ها و نوشته هایش آنان را انسان به شمار نمی آورد و وحشی و بربر نمایش میدهد. چنگیز پهلوان که همه با وی آشنا هستند به قامت خونین مکدرترین انسانهای وطن ما لباس حریر میپوشاند تا آنان را فرشته نما سازد.
اما اینهمه نوشته ها و فلم ها و زهرپراکنی و عداوت نویسندگان رژیمی را محترم نیک آیین "گزافه گویی" نمیداند و ذهنش را بخود معطوف نمیکند، اما یک نویسنده معتبر ایران را چسبیده که اولا دیگر زنده نیست که به پاسخ ایشان برخیزد، و ثانیا از روی نوشته اش معلوم است که با نهایت دلسوزی نسبت به مردم و زنان افغانستان نگاشته و کدام کار خلافی هم نکرده وقتی از یک زن شهید و ستیزه گر افغانستان یادی کرده ولو قسمت های از آن درست یا نادرست باشد.
اگر نیک آیین فیصدی کمی از دلسوزی آقای گودرزی را در خود میداشت، پی میبرد که این حرکتش چقدر ناپسند و غیرانسانی است که در وطن بیمار ما هرسو جنایت و ستم و استبداد موج میزند، به جای نوشتن علیه این ستمگران، قلم شانرا در مقابله با دو شخصیت مهم سیاسی وطن ما به حرکت درمی آورد که اتفاقا هردو در راه اهداف انسانی شان و بدست نیروهای سیاه به شهادت رسیده اند.
21 آپریل 2008, 05:42, توسط فرشته
آقای نیک آیین
نمیدانم چرا کارزار فعالیت علیه راوا وحال ضد رهبرشان مینا چنین درصفحه کابل پرس? داغ شده است؟
بگذریم از بحث های مبتذل وکوچه بازاری که در رابطه به راوا ازطریق آقای میرهزار براه افتیده است میخواهم روی یک مطلب مکث نمایم
2-
21 آپریل 2008, 09:11
آقای نیک آیین،
خوب اگر راوا را احمد قندهاری و شعله ای ها ساخته باشند و اگر جای جای گفته های گودرزی اشتباهاتی داشته باشد که ناشی از آگاهی کم گودرزی از تاریخ افغانستان باشد و... ولی شما اینقدر آگاهید آیا منکرید که راوا و سازمان سازنده اش سازمانهای مبارز بوده اند؟ آیا منکرید روشنفکران خنثی و بی عار و ننگ وطن را بحق مورد انتقاد شدید قرارداده اند؟
و نمی شرمید که خاینان سوار بر گرده ی ما را مانده به راوا می چسپید؟ و تو چی داری که راوا کم دارد؟ کدام جبهه را فتح کرده ای جان برادر؟
21 آپریل 2008, 14:19
آقای مقاله نویس: تو باید دروغ های اولت را پاک کرده بعدا مقاله مینوشتی.
من فقط به یک دروغ ات اشاره کردم و نوشتم که تخلصت را زیر پا کردی...لا اقل به آن جواب داده بعدا قلم فرسایی میکردی.صرف نظر از ینکه دگر هموطنان ما هم چیز های به شما نوشته بودند که اگر ضمیر غیر اِتلاف شمالی میداشتی دگر دست به قلم نمیبردی.
طفل خورد سال هم اکنون میداند که اینهمه اراجیفی ضد راوایی تان به منظور از یک طرف جلب توجه مردم از روز های ننگین 7و 8 ثور به یک طرف دیگر است .وخوب ترین هدف هم یکی از قاطعترین دشمنان 7و 8 ثوری ها یعنی راوا است.و از طرف دیگر مسکنی باشد به همه آنهاییکه از تیر های راوا درد میخورند.
21 آپریل 2008, 14:36, توسط صاعقه
نهایت بیشرافتی است که به دو افغان مبارزی که تمام زندگی خود را وقف مردم شان ساختند و در راه آبادی و رهایی افغانستان جان باختند به این صورت فجیع و اخوانی مانند مورد حمله و تاخت و تاز قرار داد.
این کار فقط از یک مشت روشنفکران بیمایه و زبونی ساخته است که وجود راوا را مانعی در برابر دکان ایمان فروشی خود دانسته و تیغ افشاگری آن به ... شان میخلد.
21 آپریل 2008, 18:55, توسط نجرابی
من از مضمون های پیام گذاران محترم سازمان راوا درک کردم که باوجود تمام فاکت ها واسناد که در مقاله جناب مهدی نیک آئین تذکر رفته جز دشنامهای قدیمی چیز دیگری به گفتن نداشتند.
21 آپریل 2008, 19:11, توسط farid
rawa faqat yak nawa mobarzeza ra yad dard aon ham faqat tawein kardan va fahesh dadan oa bas
22 آپریل 2008, 12:32, توسط خلیل الله امینی
درین وطن بسیاری کسان دیگر نیز در راه آزادی وطن خویش مبارزه کرده اند اما آنها در عین زمان متهم به جنایت علیه بشریت اند. اقای داکتر فیض و مینا همسرش نیز به قتل همسنگران شان در سازمان رهایی و راوا متهم اند. کسانی که از راوا و رهایی دفاع میکنند باید در رد این اتهام ها بپردازند.
ورنه، میشود جهاد سیاف و ربانی و حکمتیار و محسنی و ملاعمر و ... را بهانه قرار داده و آنها را پاکدامن و انقلابی به حساب بیاورم و از جنایاتی که به آنها نسبت داده میشود چشم بپوشیم.
21 آپریل 2008, 20:27, توسط رقیه آهنگر
بسیار نوشته بیمحتوا و پوچ بود. به مسئلهای پرداخته که اصلا مشکل ما را نمی سازد.
گیریم مینا در بیست سالگی راوا را نساخته بلکه دیگران هم با وی شریک بودند و بازهم گیریم که این سازمان رهایی خلقهای افغانستان است که راوا را ساخته و... این چه چیزی از عظیم بودن و قهرمان بودن مینا کشور کمال میکاهد؟؟ وی مثل شما ها نبود که در پشت سنگر اینترنت نشسته سازمانها و شخصیت هایی را مورد حمله قرار دهد که امیدی برای افغانستان محسوب میشوند اما در مقابل خاینان و متجاوزان و مزدوران بیگانه سکوت مرگبار اختیار کند و از خطر کردن ابا ورزد، وی زن عمل و مبارزه بود که با کار و فعالیتش مزدوران روس و احزاب اسلامی را به لرزه درآورده بود چاره را در شهید ساختنش دیدند.
درود به مینا کشور کمال این زن انقلابی و ستم ستیز وطن ما!!!
22 آپریل 2008, 00:49, توسط وارطان
براي مهدي نيک آيين بايد بگويم که دور از امکان نيست وقتي شهيد ميناي بيست ساله راوا را بنيان گذاشت چرا که در تاريخ ما مثالهاي بيشماري داريم که نوجوانان نقش برازندهاي در تاريخ انقلابات ايفا کرده اند، چند مثال ميآورم تا مطلب خوبتر واضح شود:
1- آيا عبدالخالق صرف هفده سال نداشت وقتي نادر خونخوار را به ضرب گلوله کشت و بعد خودش را به فجيعترين شکل شهيد کردند؟
2- آيا زويا از روسيه، فقط هجده ساله نبود وقتي نازيهاي او را تيرباران کردند؟
3- بگهت سينگ از هندوستان، در بيست و سه سالگي اعدام نشد؟
4- صدها جوان ما سن پايينتر از بيست نداشتند وقتي عليه روسها مبارزه ميکردند؟
5- ناهيد شهيد چند ساله بود؟
و صدها مثال ديگر که فعلاً در ذهنم نيست و يا درمورد آن نميفهمم.
22 آپریل 2008, 14:21, توسط سلطانمحمد
الحمدلله والصلات والسلام علی رسول الله وبعد.
اسلام وعلیکم هموطنان عزیز و گرامی اگر تشکیل سازمان راوا طوریکه از نام شان پیداست تنها مربوط به جمعیت انقلابی زنان این سازمان میشود پس جمعیت انقلابی مردان این سازمان که بیچاره ها اینقدر خالصانه و عاشقانه همچو شمع و پروانه دیوانه وار در گرداگرد این
سازمان چرخیده و رقصیده و پرواز های تا و بالا را در فرازیها و نشیبیهای این سازمان از تهدید و توهین چه که حتی تا سرحد مرگ هم حاضر به فداکاری ها و جاننثاری ها استند فلهذا رول و موقف اینها در این سازمان چی بوده و چی است یا اینها بمثابه مدافعین
و پیشتیبانان سیاسر های شان در عضویت به این سازمان استند بسیار راز پوشیده وپنهان دارند و حل معادله هویت و اصلیت شانرا حتی از معادلات بسا مغلق و پیچیده موهومی و مبهم الجبری و ریاضیکی کرده هم پیچیده تر و مغلق تر ساختن هیوالله به این چل و هنر که
هیچکس از هویت واصلیت شان چیزی را نمی فهمد که این عمل شان درست بمانند همان عمل حفیظ الله امین میماند که به بسم الله شروع میکرد مگر بنام لینین میکشت یا در این فکر که بی از او زمانه اخر است مردها هم میتوانند در این سازمان زنانه عضویت حاصل کنند مگر شورای علمای دینی اقای کرزی اگر اجازه عضویت مردها را در این سازمان مشروع دانسته پس چرا از درامدن مردهادر باغ زنانه مانع میشوند وسلام سلطانمحمد
22 آپریل 2008, 15:19
جناب سلطان محمد با ادبیات صد فیصد اسلامی و زبردست که داری خوبست بروی در سایت های ذیل قلمزنی کنی که سطح و ادبیات شان با ادبیات جناب شما همخوانی دارد:
http://www.alahazrat.net/
http://www.payamemojahed.com/
من مطمئنم که عالیجنابان حفیظ منصور و فهیم دشتی و نصیر خالد خریدار این نوع نثر هستند!!
خوبست با این نوع نوشته هایت برکت سایت کابل پرس? را نبری!!
24 آپریل 2008, 06:52, توسط فهیمه
درین روزها مخصوصا بعد از نوشته های میرهزار در مورد "راوا" سایت کابل پرس? را بطور منظم نی بلکه بعضی وقت سر میزنم. نوشته های بسیار عقده ی (به شمول نوشته پر عقده میرهزار) را خوانده ام. ولی یکی آن هم این قدر پر از عقده نبود که از آقای "مهدی نیک آیین" است. یکی از این عقده ای ها نوشته مبتذل ضد "راوا" به دفاع از استاد خود فروخته خود آفای نورانی کرده است ولی در نوشته خود از مینا بحیث زن قهرمان که بلاخره جان اش را به وطن و مردم اش فدا کرد و جاودانه شد یاد کرده است. ولی مهدی عقده ای که معلوم میشود از کسانی است که اگر خودش تبر "راوا" را نخورده ولی باید استادانش چون رهنورد، نادری و نورانی تبر خورده باشد. که چنین پر از عقده نوشته است که حتی به مینای قهرمان شهید هم توهین روا داشته است. نفرین بر تو آقای بد آیین!!! با این نوشته ات. چطور دست ات رفت که در مورد میناکسی که جان اش را به مردم فدا کرد چنین بنویسی. باید خجالت بکشی از اینکه گودرزی در مورد مینا و "راوا" چه نوشته است و شما آقایان و استادان خود فروخته تان چه مینویسید. یک لحظه فکر کن اگر کمی وجدان و شرف داشتی باشی باید بعد از این تا ابد ننویسی.
قلم تان شکسته باد!
24 آپریل 2008, 19:57, توسط تمیم
فهیمه جان!
زیاد تشویش بخودت راه نده!
نوشته های دیگر نیز در راه است که ماهیت سازمان مردانه ای مثل راوا را که درلباس زن جلوه نمائی مینماید بیشترافشا خواهتدنمود.
سازمان راوا ازجمله سازمانهای ساخته دست مقامات آی اس آی است که بخاطر حفظ وصیانت منافع آنکشور تحت نام سیکولاریزم و ضدیت با بنیاد گرائی وغیره علیه تمام فرهنگیان این مرز وبوم مبارزه میکند تا این کشور را کاملا از تمام هویت تاریخی وفرهنگی محروم سازد نوشته ای را میخوانید بوضوح عمق دشمنی راوا را با شخصیت های فرهنگی کشور نشان میدهد که حتی علیه “استاد خلیل الله خلیلی نیز از هیچ نوع ناسزا گوئی دریغ نورزیده است”
آنلاین : آنچه که عیان است حاجت به بیان نیست
26 آپریل 2008, 07:02, توسط فهیمه
تمیم خان!
کاملا معتقدم که نوشته های بسیاری را در مورد راوا خواهم خواند. میدانم که امروز شما و استادان تا کمر به مبتذل نویسی علیه راوا بسته اید تا به دفاع از پرویز کامبخش و صد جنایت دیگر در کشور. و معلومات تان تا این حد است که راوا را سازمان ساخته دست مقامات آی اس آی میدانید. واه! چه افشاگری!!!! اگر راوا ساخته دست آی اس آی میبود تا هنوز به افشای احزاب هفتگانه که توسط آی اس آی به کمک سی آی ای ساخته شد نمیپرداخت درست مثل مهدی نیک آئین و امثالهم و استادان شان خودفروخته میشد. مگر کور و کر شده ای همین راوا نیست که از زمان تاسیس تا هنوز ضد سیاست های آی اس آی و سی آی ای مبارزه میکند؟ آقای تمیم و امثالهم، برایم مثال دهید تا قانع شوم که آیا کدام سازمانی در افغانستان وجود دارد که تا هنوز سیاست های اولیه اش را دنبال کرده باشد؟ و از نظرم موفق ترین سیاست، افشا و مبارزه علیه مزدوران آی اس آی و سی آی ای بوده است که نه تنها راوا و اعضای اش باید به آن افتخار کند بلکه باید همه ملت باوجدان (منظورم از بی وجدان های چون مهدی نیک آئین، سلیم آزاد وغیره که امروز هر چه پوچ نویسی بلد اند نثار راوا میکنند نیست)افغانستان به آن افتخار کرد.
آقای تمیم، باید همه ی ما نفرین و صد بار نفرین به آنان بفرستیم که امروز بجای مبارزه با دشمنان افغانستان نا مردانه به سازمان راوا و به مینا، زنی که جان اش را به ملت اش فدا کرد میتازند. گیریم که راوا را مینا نه بلکه چند مرد بنیانگداشته است و راوا هم در نشرات بعدی خود زیر یک عنوان درشت "راوا را مردان تاسیس کرده است" مقاله ای بنویسد. پس چه؟ آیا این نوع نوشته ها مشکل ملت افغانستان را حل میکند؟ به نظرم امروز درد و غم ملت بدبخت افغانستان را ساختن راوا توسط زنان یا مردان نی بلکه جنایت های پی در پی که صورت میگیرد میسازد. بدبختی های مردم افغانستان به قدرت آمدن دوباره و جنایت زائیدن جنایتکاران میسازد تا تاسیس راوا توسط مردان و یا زنان.
و آقای تمیم، ننگ و شرم به خودت این است که تو واقعیت را که راوا در مورد خلیل الله خلیلی میگوید به آن انگشت انتقاد بلند میکنی.