چه کسانی از داکتر سپنتا انتقاد می کنند؟
نويسنده: سليم آزاد
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
سایت کابل پرس? از دیر باز، یکی از منتقدان وزارت خارجه و سایر مقامات دولتی است که موارد از فساد در ارتباط به آنها مطرح می شود. این اقدام خوب است زیرا، مساله ی فساد به یک معضل فلج کننده در دولت افغانستان تبدیل شده و قوه ی قضائیه نیز از حل آن عاجل است و خود بخش از این سیستم فساد می باشد. اما، وزارت خارجه به دلیل حساس بودن موقعیت، امتیازات و انتظارات سیاسی، بیشتر از هر وزارت دیگر در معرض انتقاد است. کابل پرس در این باره پیش قدم است، اگرچه به بعضی اقدامات این سایت ماجراجویانه و به دور معیار های ژورنالیسم مسوول است. مثلا، تعرض به شخصیت، کرامت و حریم خصوصی اشخاص مورد انتقاد. بهتر است که هم در بخش کامنت ها و هم در ادبیات مقالات، ارایه مدرک، پرهیز از حمله اخلاقی و منافی کرامت انسانی در نظر گرفته شود تا مقالات این سایت از اعتبار بیشتر برخوردار گردند. من به عنوان خواننده ی سایت نمی دانم که چگونه بالای افشاگری های سایت اعتماد کنم، آیا سردبیر سایت خود منابع و مدارک را در اختیار دارد، یا خود شکار شایعه پردازان است که چیز هایی را شنیده اند، و چیز هایی آنها را رنجانده و بعد مشاهدات غیر تحقیقی و غیر ژورنالیستی خود را ابراز می دارند؟ اگر این برداشت من درست باشد، کابل پرس بشتر به مبلغ ژورنالیسم غیر تحقیقی، غیر قابل اعتماد و به شدت آماتور می ماند. گمان من این است که آقای میر هزار هرگز خواهان این مساله نیستند. ذوق زدگی در افشای فساد در دولت ناکام آقای کرزی و نوعی از وظیفه شناسی رادیکال ژورنالیستی، ایشان را بسوی ژورنالیسم ماجراجو و عامیانه پیش می برد. آقای میر هزار طرفدار انتقاد است، و این انتقادات بخاطر انتقاد پذیری آنها مطرح گشت.
اما، وزیر خارجه! تردیدی در این نیست که من آقای رنگین دادفر سپنتا را بیشتر از هر روشنفکر افغان دوست دارم و بیشتر از هر کسی دیگر به او احترام قایلم. این احترام ناشی از شناخت است که من از ایشان و تجربه ی حکومتداری در افغانستان دارم. می دانم که داکتر سپنتا در بدترین موقعیت ممکن قرار داشته و میان چندین سنگ آسیا قرار گرفته است، برای همین خود را مکلف هب دفاع از او می دانم.
از یکسو، مجاهدین و جبهه ملی بخاطر منافع سیاسی و از دست دادن وزارت خارجه، بصورت مداوم او را تخریب کرده و با هر وسیله ی ممکن قصد برکناری او را دارند. هدف مشخص است: وزیر شدن یکی از اعضای این جبهه و کنار رفتن یک چهره ی سکولار و طرفدار کرزی. این وزارت در یک دهه ی گذشته مورد بیشترین سوء استفاده قرار گرفته، تا جای که یکی از رهبران جهادی و یکی از سردبیران نشریات نزدیک به جبهه ملی، پول مداوای خود را در خارج از کشور از جیب وزارت خارجه پرداختند. پس تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل. تا جای که من در جریان هستم بعضی از طرفداران جبهه ملی و بعضی از کارمندان ارشد سابق وزارت خارجه،در جریان سوء استفاده های مالی و شغلی در وزارت هستند. داکتر سپنتا از آغاز زیر فشار بود که دست به انتشار این مدارک و یا دست به استفاده ی سیاسی از این مدارک علیه رقیبان بدخواه سیاسی خود بزند، اما، او بخوبی می دانست که انتشار این مدارک مناسبات دولت را با بسیاری از چهره ها و شخصیت های سیاسی تیره می سازد. پرونده سنگین فساد شامل دوره های مختلف در این وزارت بوده که پرداختن به آن در شرایط کنونی میسر نیست. اما، در شرایط فعلی، باید داکتر سپنتا به فساد و مشکلات که وزارت تحت فرمان اوست، بپردازد. آقای سپنتا در آخرین حسابدهی خود از بالا رفتن عواید این وزارت سخن زده بود. این به معنای آن است که به میزان زیاد در رابطه به فساد و شفافیت اداری گام های برداشته شده است. منتدان او غیر منصفانه این اقدامات او را نا دیده می گیرند. زیرا، یک گروه، این پیشرفت ها را بسود داکتر سپنتا و به ضرر منافع سیاسی و مالی خود می دانند، و عده ی دیگر به حرف های او اعتماد ندارند. ولی، واقعیت امر این است که
اصلاحات تا اندازه ی زیادی از جمله در رابطه به فساد پیش رفته است، اما، ناتوانی های هم در این رابطه وجود دارد. فساد یک امر شایع در تمام وزارت خانه ها ولی به میزان کمتر و بیشتر می باشد. اگر داکتر سپنتا کسی را از مقامات و یا سفیران مجرم به ثارنوالی معرفی کند، دو مساله قابل پیش بینی است. یکی، دستگاه قضایی توانایی بررسی پروند های فساد را ندارد و دوم، این افراد با مقامات بلند پایه حکومتی و غیر حکومتی مانند جبهه ملی ارتباط داشته و اقدام علیه آنها از حمایت رییس جمهور برخوردار نمی باشد. مثلا، در وزارت اگر کسی از جناح افغان ملت و آقای فاروق وردک و شورای نظار برکنار و به جرم فساد معرفی شود، این جناح ها با نفوذی که در ارگ و بیرون از ارگ دارند، در اتحاد با هم جلو اقدامات قضایی و اداری را می گیرند. آنها در پارلمان، ثارنوالی، ستره محکه و ارگ از نفوذ زیاد برخوردار هستند. گمان نکنم که رییس جمهور نیز از این مساله حمایت کند. حال، در این مملکت تاراج و فساد، سپنتا یک تنه جنگیده می تواند؟ وقتی در کشوری، رییس جمهور جناح های سیاسی از مبارزه با فساد حمایت نمی کنند،
داکتر سپنتا چه اقدام موثر انجام داده می تواند؟ خانه از پای بست خراب است. اقدام مقابله جویانه منجر به برکناری وزیر خارجه خواهد شد. چنان که مقاومت در برابر نمایندگان پارلمان که توقع مقرری دوستان شان را در نمایندگی های سیاسی خارج از کشور را داشتند، منجربه توطیه برای سلب صلاحیت وزیرخارجه گردید. برای من که بیرون از وزارت کار می کنم، پیچیدگی سیستم مملو از فساد افغانستان ایجاب می کند که داکتر سپنتا با قدم های احتیاط آمیز پروژه اصلاحات در وزارت خارجه را به پیش ببرد. اما، اشتباه داکر سپنتا در این است که نمی تواند یک تیم قوی برای اصلاحات در وزارت خارجه تشکیل بدهد، و در مقابل گروه های داخل وزارت مانند شورای نظار و افغان ملت و طرفداران فاروق وردک که در صدد تضعیف موقعیت او هستند، از موضع قوت برخورد کند.
مسااله ی دوم که در این اواخر صدای زیاد انداخته، مقرری های وزارت خارجه است. بخش از این مقرری ها بخاطر مقرر شدن افراد بیرون از وزارت نظیر آقای حامی و سخنگوی قبلی دولت مانند کریم رحیمی است، وبخش دیگر مقرری هایی که منتقدان گمان می کنند بر اساس ملاحظات قومی و سیاسی گرفته شده است.
مقرری های بیرون از وزارت معمولا بیشتر از طرف رییس جمهور و یا با ملاحظه ی سیاسی رییس جمهور وزیر خارجه صورت می گیرد. رییس جمهور به عنوان رییس وزیر خارجه، در موراد مختلف سفیران را تعیین کرده و در اینراستا تشریفات معمول وزارت را در نظر نمی گیرد: از جمله مدت خدمت در وزارت و یا سابقه ی دیپلوماتیک. این یک عرف معمول در بسیاری از کشور هاست. اگر سفیری لایق نیست، ولی با صلاح دید سیاسی رییس جمهور تعیین شده، باید بیشتر از همه کس رییس جمهور مورد نقد قرار بگیرد. البته، کارمندان زیادی هستند که در سفارت خانه ها کار کرده که از توانایی زیا د برخوردار نیستند. این مساله ریشه در بحران نیروی انسانی ریشه داشته و هر انتقاد در این رابطه مصداق کافی دارد، ولی تا زمان که وزارت خارجه بحران نیروی متخصص را حل نکند، همیشه منتقدان از ضعف دیپلمات های افغان شکایت خواهند داشت. فقط توجه را به این مساله معطوف می دارم که وزارت خارجه وزارت مورد علاقه ی تمام جناح های سیاسی است، و هرکسی تا واسطه ی از رییس جمهور، معاونان، نمایندگان قدرتمند پارلمان و یا وزیران قدرتمند کابینه و نزدیک به کرزی و جبهه ملی دارد، توقع توقع می کند که در نمایندگی ها خارجی مقرر شود. در بسیاری از مواقع مجبوریت های سیاسی باعث مقرری این افراد می شود.
اما، مساله ی مقرری هراتی ها از نکات بحث برانگیز در رابطه به کارنامه وزیر خارجه هست. تردیدی در این نیست که تعدادی از افغانهای هراتی، بعد از آمدن وزیر خارجه جدید در وزارت مقرر شدند همان گونه که برای اولین بار در وزارت محمد زایی های پشتون و تاجیک یک هزاره رییس یکی از بخش های وزارت شد. تا جای که من خبر دارم تعداد این هراتی ها نه به آن اندازه ی است که بتوان داکتر سپنتا را به قوم گرایی متهم کرد و نه بی کفایت هستند که ازبابت نادانی شان، داکتر سپنتا را سرزنش کرد. به نظر من وزارت خارجه از آغاز تا اکنون ترکیب قومی ثابت داشته و اکنون که این ترکیب برهم خورده باعث نگرانی شده است. این وزارت مال هراتی ها، ننگرهاری ها، بدخشانی ها و..... تمام افغانها است. سوال این است که اگر وزیر بدخشانی بود، نباید هیچ بدخشی در وزارت مقرر شود؟ اگر وزیر از جلال آباد بود نباید کسی از جلال آباد مقرر شود؟ داکتر سپنتا در کنار هراتی ها از ولایات دیگر نیز مقرر کرده است و تلاش کرده که در مقرری های جدید، شایستگی و جوان گرایی را مراعات کند. به نظر من این مقرری ها هیچ اشکالی ندارد. منتقدان اگر این وزارت را با وزارت مالیه مقایسه کنند، هزار بار به داکتر سپنتا شکر می کشند. بر هیچ کس پوشیده نیست که مقامات اصلی و بسیاری از کارمندان گمرکات، مستوفیت ها و خود وزارت مالیه در دست اعضای افغان ملت است. ولی آقای احدی این کار را به چنان آرامی و به دور از چشم رسانه ها انجام می دهد، که کسی متوجه عملکرد مافیایی این وزیر قوم گرا در وزارت مالیه نمی شود.
راوا و داکتر سپنتا
یک دسته از منتقدان تشنه به خون داکتر سپنتا "راوا" هست. این منتقدان با رکیک ترین کلمات و افراطی ترین انتقاد ها، او را سرزنش، فحش و ملامت می کنند. از دیر باز مجادلات و مباحثات آقای کامران میر هزار را با نویسندگان طرفدار راوا تعقیب می کنم. قصد داشتم که خود نیز چیز های در این باره بنویسم، ولی فرصت اکنون میسر گشته و ابای نیز ادبیات افراطی راوا ندارم.
نقد راوا بر داکتر سپنتا از دو جهت قابل بررسی است. یکی این که این انتقادات به سابقه ی خصومت خونین راوا با داکتر سپنتا به اوایل دهه ی هشتاد میلادی بر می گردد. در آن سالها راوا، جمع از روشنفکران منتقد خود را از میان
بردند. داکتر سپنتا و یکی از دوستانش، طعمه ی تروریست های راوا بودند که با قربانی شدن اکبر نوتاش، داکتر سپنتا از توطیه ترور راوا رهایی جست. ولی اکبر نوتاش با دوستانش که نام های آنها را رهبران این جریان افراطی می دانند، به وسیله راوا کشته شدند و کسانی مانند آقای فاروق فارانی در اثر خیانت این گروه به زندان جهنمی دولت رفت. هنوز خون اکبر نوتاش از دامن راوا و رهبران آن پاک نشده، ولی این سازمان می کوشد با فراموشی تاریخ، فصل جدیدی از حیات سیاسی خود را اغاز کند. از این رو، این سازمان مشروعیت اخلاقی انتقاد و خط و نشان کشیدن به دیگران را ندارد. به نظر من راوا یک گروه افراطی و تروریستی است که سرنوشت بهتر از دیگر گروه های چپ در افغانستان ندارد. با ادبیات سیاسی راوا، می توان این سازمان را یک گروه توتالیتر و ضد دموکراتیکی دانست که هیچ گونه جریان فکری به جز گروه های مشابه خود را به رسمیت نمی شناسد. لیبرال، محافظه کار، اصلاح طلب و...... هرگز در دایره ی تحمل راوا نمی گنجد. همه مرتجع، همه خاین و همه سازشکار هستند. از این رو، به عنوان یک جوان هرگز نمی توان به گروه های که از ادبیات آنها بوی تمامیت خواهی و افراطی گری بیاید، نمی توان اعتماد کرد.
نکته ی جالب در باره ی راوا این است که این سازمان هرگز از یک سازمان سیاسی چریکی به یک سازمان مدنی و دموکراتیک تبدیل شده نمی تواند. مردان آن مانند اقای مسعود میوند به نام زنان می نویسند و زنان آن به نام مردان. فعالیت اجتماعی آشکار ندارد، و در خفا به همه می تازند. مخالفت راوا با جنایتکاران جنگی یک مخالفت بر حق است و اما شیوه ی آن، اگر مدل سیاسی برای دیگران باشد، بسیار اتوپیایی و سبکسرانه است. من از راوا چیزی جز افراطی گری، خیالبافی انقلابی و ادبیات گزافه گویانه انقلابی نیاموختم. راوا مدلی از روش کلاسیک مبارزه سیاسی است که نتیجه ی آن زندان ها، شکنجه گاه ها و تصفیه حساب های سازمانی است. زیرا، آن که مخالف خود را تحمل نمی کند، به جای روش های دموکراتیک به روش های خشونت بار دست می زند، و با تندروی روشنفکر و مرتجع را بر خود می شوراند، و سرنوشت بهتر از یک سازمان زیر زمینی، قربانی و شکست خورده نخواهد داشت. رهبران آن اعدام خواهد شد، اعضای آن کشته خواهند شد و شاید هم روزگاری مانند مجاهدین خلق به سازمان بدنام و تروریست تبدیل شود. راوا، هرگز طرفدار دموکراسی و پلورالیسم نیست و این ارزش ها برای او ارتجاعی است.
من با خوانش تاریخ جریان های چپ و رادیکال در افغانستان و تا اندازه ی جهان، به این نتیجه رسیدم که" کسی که در برخورد با مخالفان فکری اش از جاده ی انصاف منحرف شود، سرنوشت غم انگیزی در رسیدن به حقیقت دچار خواهد شد." این جمله را از یک روشنفکر افغان وام گرفتم، و بهتر از این در باب منتقد های تندرو و ایدیولوگ جمله ی نیافتم.
پيامها
17 آپریل 2008, 22:39, توسط قدیر مهریار
پس با توجه به این نوشته و نوشته قبلی در مورد سپنتا باید پذیرفت که برعکس گفته راوا "سپنتا نیلوفری در لجنزار" است؟؟
وقتی این نویسند جملات زیر را میگوید، معلومدار است که از کدام نزدیکان و وابستگان و یا هم زیردستی های سپنتا باید باشد که اینگونه میکوشد بر هر مرداری وی پرده اندازد:
وقتی میپذیری که سپنتا طرفدار کرزی است دیگر چه چیزی در او باقی می ماند که قابل دفاع باشد؟؟؟ امروز مردم عام افغانستان هم از کرزی به حیث شاه شجاع ثالث یاد میکنند و میدانند که نقش او در اشغال کشور ما و در وضع ابتر کنونی چقدر هویداست و همه میدانند که از کاخ سفید امر میگیرد. ولی درین حالت روشنفکر سکیولار وقتی طرفدار این رئیس جمهوری پوشالی است، این بسیا چیزها در مورد وزیرک را حکایت میکند.
وقتی وی شهامت اندکترین حرکتی برای افشای فساد و فاسدان را نداشته باشد، باید بر سرش خط بطلان کشید. و عجب دلیلی که این آقا در فکر اینست که مبادا مناسبات دولت با چهره ها و شخصیت های سیاسی دزد و خاین و اختلاسگر بهم بخورد!!! اما تصور من اینست و بیشتر بخاطر این از این افشاگری مدارک سر باز میزند که مبادا این چوکی را از دست بدهد!!!
در جایی که خانه از پای بست خراب است، وی اندکترین کاری که میتواند اینست که صدایش را علیه آن بلند کند تا مردم بدانند که وی متفاوت از اسماعیل و سرور دانش و احدی و سایر دزدان و چپاولگران است. کجا وی این صدایش را کشیده؟ از کجا باید دانست که سپنتا متفاوت از مثلا عجوبهای چون خرم و جبار ثابت است؟؟؟ و اگر بالاتر از آن شهامت و غیرت میداشت، باید قبلا میدانست که با پذیرفتن چوکی وزارت در یکچنین دولت مافیایی خود را رسوا و بی آب نسازد.
فقط به یک خنده می ارزد!!! برای وزیران دیگر هم خوب دلایلی به دست میدهی که همه مقرری های خاینانه شانرا به دوش رئیس جمهور بیندازند.
دیگر چه باشد از سخنگو گرفته را مشاوران و معاون دست راست و چپش هراتی است. درین زمینه منطقه گرایی هم ثابت کرد که تفاوتی با پیشینیان خود ندارد.
خلاصه این وزیرک کدام تفاوتی با دیگران ندارد و هرچه بکوشید فقط دلایل فکاهی مانند میتوانید بتراشید که با آنها بیشتر آبروی او را میبرید. و پیچ و مهره یک رژیم ضدمردمی و پوشالی و فاسد است و اگر قرار باشد که محاکمه ای صورت گیرد، وی هم باید در چوکی متهم بنشیند اگر نه بخاطر چیز دیگر بخاطر اینکه اسنادی از فساد و سو استفاده را در دست دارد ولی افشا نمیکند که مبادا مناسبات دولت با خاینان دیگر بهم بخورد!!!
18 آپریل 2008, 05:33, توسط نرمنویس
با آنکه مقاله بسیار خوب نوشته شده اما بیشتر از آنکه پای راوا و دیگران در میان باشد پای یکتعداد عقده مند در میان است که در گذشته در وزارت خارجه با سند صنف 8 و 9 بنام ماستر تجارت عز تقرر حاصل کرده بودند و حالا با ختم دوره کار شان بعد از 3 و 4 سال پناهنده شده اند. دو تن از این کارمندانی که اخیرا پناهنده شده اند روسای دفتر وزارت خارجه در سابق هم بودند. اگه یک کسی دیگر این کار را کند آنقدر شرم نیست اما اعتمادی ترین آدم ها.
شرم نیست که هر چه کارمند ختم شده پناهنده می شود از همان دوره سابقه استند.
هی هی، یکی از آنان تنها از شرکت آریانا چند ملیون باقی است و حالا بنام مستعار برای شما می نویسد. دیگرش گاهی بنام معصوم می آید گاهی بنام محمد مختار گاهی بنام بنده خدا در حالیکه یکروز هم بهمان خدای خود بندگی باخلاص نکرده است. راستی در مهاجرت و بی سرنوشتی آدم را دپرشن می گیرد. من هم اول ها همین رقم بودم باز یگان تکسی رانی که پیدا کردم و یگان اخبار انداختن در خانه های مردم و ظرف شوئی کم کم مصروف شدم و خوبتر حس می کنم.
همین هائی که دیگران را می گویند از بیرون بوزارت خارجه آمده است خود شان تا چند سال پیش کجا بودند؟ از دوسیه های اختلاس خود نمی گوئند که مال بیت المال و شرکت آریانا را خورده و فرار کردند. از اسناد سه خانه خود در یک کشور نمی گویند که از کجا شده و قباله هم از کلش موجود، باز بدیگران تهمت می کنند.
بخواهید نخواهید مرغ این ها یک لنگ دارد. دیده درا استند. خود شان خوب ببادار های شان وفاداری کردند.
18 آپریل 2008, 09:41
من با نظر شما موافقم که باید داکتر سپنتا اسناد را افشا کند. فقط منتها فرق در این است که شما این جملات شجاعانه را با نام مستعار و از سنگر پوشیده و پنهان نوشته می کنید، و اگر این مملکت به آتش کشیده شد فرق برای شما نمی کند. این جا افغانستان است، در کشور که جنگ سالار، مافیا و باند های دزدی و ادم ربایی حاکم است،صحبت از قانون و افشاگری یک خیال مفت و باطل است. این جا فیلم هندی نیست که هر کار بخواهی بکنی و آب از آب تکان نخورد. این جا می دانید که این نیروهای انقلابی چنان اندک و بدنام هستند که تکیه کردن به آنهافقط انتحار سیاسی است. اگر کسی مزدور و پوشالی است، مردم افغانستان است و کسی که خیابافی می کند و حرف مفت می زند شما هستین. راستی در انتخابات 18 میزان چهارسال پیش و انتخابات پارلمانی همین مردم به گروه های پوشالی رای ندادند؟ مردم از ادبیات سطحی انقلابی شما خسته هستن. بگذارید که این مملکت چند روی روی آرامش را ببیند.
در باره مشاوران و معاون. این حرف های مفت را از کجای تان در می آورید. مشاورش که مرادیان بود که رفت پی کارش. معاون اش هم است آقای کبیر فراهی. اگر منظور تان چند کارمند تازه استخدام شده ی شعبه ی آرشیف است، خوب این که انتقادی در پی ندارد. وزارت کنکور برگزار کرده از تمام ولایات کامیاب شدند به اضافه ی چند محصل هراتی. به جای فکاهی گفتن و انقلابی گری کمی هم از منطق و فاکت صبحت کنید.
حرف آخر این که دفاع از یک فرد به معنای زیر دست و وابسته بودن نیست. پس شماکه داع می کنید وابسته به کدام جناح از قدرت است؟ ایا در منطق مبتذل سیاسی و ادبیات کوچه بازاری انقلابی شما جای برای دفاع از حقایق، منطق و اصلاحات است؟ چطور است که من همیشه در ستایش شما مقاله بنویسم تا مرا آزاد و مستقل فرض بفرمایید؟
18 آپریل 2008, 10:37
اگر عبدالله عبدالله جنایتکار در وزارت خارجه و سائر جنایتکاران ائتلاف شمال در حکومت شامل میبودند، پس نه این دولت فاسد بود و نه هم آقای کرزی و حکومت پوشالی. عجب قضاوت عادلانه ای!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
18 آپریل 2008, 12:39, توسط احمد
به تایید نوشته ی آقای قدیر مهریار باید اضافه نمود که آقای اسپنتا عامل نفاق و تشنج میان سه ارکان اساسی دولت (قوه مقننه، قضایه، و حکومت)گردید و بی شرمانه به وظیفه ننگین خود با عقده مندی بیشتر ادامه داد.
چه کسانی از داکتر سپنتا انتقاد می کنند؟ مردم آگاه، وطن پرست که نمیخواهند مردم ستم دیده افغانستان فریب هر انسان ها ی هرزه و کاذب را بخورد.
18 آپریل 2008, 16:04
آقای نرم نویس،
مرا یکی از دوستانم از لطفی که در حق ما روا داشتید خبر کرده و گفتند که از طریق سایت کابل پرس? بوی بد دیگری به مشام مارسانیده اید. من فقط به یک منظور مجبور به جواب شما گردیدم که اگر شما با من کدام مشکل حل نا شده ی داشته باشید من تمام آدرس تماس خود را در اختیارشما میگزارم تا شما بتوانید به صورت مستقیم شرافت مندانه و بدون کدام اتهام زنی موضوع راحل فصل کنید و در غیر آن اگر علاقه دارید تا از طریق سایت کا بل پرس با من خود را بدون کدام موجب درگیر سازید، پس لطف نموده از اسم مستعار نویسی گذشته به طور مستفیم و شفاف وارد میدان شده با مسولیت حرف بزنید تا ما هم قادر به پاسخ شما گردیم و در غیر آن من به این گونه نوشته های بازار و سر کوچه عادت ندارم وبهترین جواب من به احمقان خا موشی است. کوشش نکنید بی مورد به هر فردی از روی حدس گمان تاخته هرچه دل تان خواست بنویسید، (یا سخن سنجیده گو ای مرد دانا یا خموش). از نویسندگان آن اسم های مستعاریکه شما آنر ا به ما نسبت داده اید صمیمانه تمنا دارم تا جواب خود را به قلم خود به شما ارایه کنند و از طریق نشانی های لازم خود را به شما معرفی کنند.
در غیر آن به گفته معروف آفتاب به دو انگشت پنهان نمیگردد و به شما تو صیه میکنم که بیهوده به سایهء زاغ دوان دوان خود را سر گردان نکنید، سنجیده و با مسولیت وارد عمل شوید.
اگر شما وا قعآ اسنادی بدست دارید که مایه خجلت ما گردد لطف نموده آنرا در اختیار همه قرار دهید تا دروغگو معلوم وسیاه رو گردد. در غیر آن داشتن یک باب منزل و یا مهاجرت از کشوری به کشور دیگر چه عیبی دارد که شما آنرا به روی ما میکشانید. شما مگر در کابل زیر خیمه زندگی داشتید؟ آیا این حرف شما توهین به میلیون ها مهاجر بیچاره افغان در هر گوشه از جهان که هستند، نیست؟ آیا داکتر اسپنتا و شما درد رنج این مهاجرت هارا نکشیده اید؟ در کار ظرف شوی چه عیب است؟ این حرکت شما را به قضاوت دوستان نزدیک شما میگزارم. من هر گز عادت نا مردان را که از پشت سر خنجر میزنند و در مورد مسایل زندگی شخصی دیگران به توهین و تحقیر میپردازند، ندارم. هیچ فردی کامل نیست و هیچ کس حق ندارد در مسایل زندگی شخصی دیگران بدون موجب مداخله کند. فکر کنم که اگر غرض از توهین و خجالت دادن انسانها باشد اول اینکه از لحاظ انسانی درست نیست و دوم اینکه موارد اساسی دیگری شاید نزد ما باشد تا آنرا افشا کنیم نه موضوعیکه شما به آن علاقه گرفتید. در طول حیات خود به چنین کاری دست نزده ام و لازم هم نیست که دست به چنین اقدامی بزنم، خجالت دادن انسان را که به دیگران مضر واقع نشوند، روا نه می بینم.
ما تازه از موضوعات آگاه نگردیده ایم تا بی صبرانه در فکر افشای آن باشیم. مواردی زیادی در زندگی انسان پیش میآید و رازهای بزرگی در قلب انسان ها جای دارد، به من این رازهارا خزانه دل خود دانسته با آن زندگی میکنیم. ما تازه وارد عرصه در افغانستان نه شده ایم، مو ضوعات عمده ی دیگری در زنده گی در پیش رو داریم. مقرری چند افغان بیچاره در این و نمایندگی سیاسی موضوعی نیست که تو جه مارا به این حد به خود جلب کند. افراد زیادی به پوست های در زیر نظر ما چه در وزارت خارجه و چه جا های دیگر صورت گرفته و تا حالاین رسوای سر صدا را از ما کسی نشنیده. به شما اطمینان میدهم که اگر جای کرزی هم مقرر شوید، اندکترین حسادتی در قلب من رخ نخواهد داد. به گفته ای سعدی بزرگ "این توانم که نیازارم اندرون کسی. حسود را چه کنم که او ز خود برنج در است" به من خداوند بزرگترین لطف را کرده که اندکترین حسادتی نسبت به داشته های دیگران در دل ندارم. عزت و ذلت از جانب خداوند است، ما اگر پاک باشیم از اتهام هیچ کسی هراس نداریم، اما دعا میکنم که خداوند مارا از تهمت نا حق و انسان هی لچر وبی آبرو در امان داشته باشد. هر گز با آبروی کسی بازی نکرده ام و به کسی اجازه هم نمیدهم که برایم توهین کند.
آیا قبل از اینکه روا داشته در مورد ما چیزی بنویسید، نزد خود یک لحظه فکر کردید که چه چیزی نا گهان سبب شده باشد یک باره من و یا کس دیگر در مورد خودد چیزی نوشته باشد. ضرب المثل درد در سر مرهم در پای که گفته بودند از این نوشته شما دیدم.
هر عمل عاملی دارد، اما من چرا باید خودرا موضف به این نوشته ها در برابر شما بدانم. مگر در این روز ها کدام اتفاق عجیبی میان من و خودد افتاده که سبب این همه یاوه سرای ها شود؟
19 آپریل 2008, 01:23, توسط جمال ج
از دوره ماموریت سیر و دوست جانا جانیش حامی و .... چرا چیزی گفته نمی شود؟ آنچه در مورد این ها میدانید، لطفآ در این سایت آنرا به خوانش بگزارید.
واقعات را باید همه جانبه ودر همه ابعاد آن باید بر رسی کرد. بی رابطه نیست که اگر مقا له زیر تکرار آ در این جا مطالعه گردد:
راز دیگر از دفتر ضیا مسعود
نويسنده: احمد الله از کابل
چهار شنبه 16 آوريل 2008
در مقاله چند روز پیش ، یک قسمت از خیانت ها و رشوت های کلان که از طرف کاظم سکرتر ضیا مسعود از جاهای مختلف گرفته می شود از راه سایت کابل پرس? تذکر دادم. برخی برادران و کسانی که از قضیه بی خبر اند یا احساسات قومی شان بالای شان غلبه می کند سخنانی را بر خلاف من ابراز کردند. من در چند راپور بعضی چیز های دیگر را می نویسم که برای شان کدام دلیل باقی نماند. کاظم خان نفر اصلی انتقال گزارش های دفتر ضیا مسعود به اداره امور و رفقای رئیس جمهوراست.
بسیاری کس ها می فهمند که امضاهای ضیا مسعود که به طریقه های مختلف به وسیله کاظم در پای عریضه ها گرفته شده کاپی اش در آرشیف دولت موجود است. بسیاری ازین امر ها که به اصطلاح ملیون ها افغانی درآن تا و بالا می شود به وسیله کاظم گرفته شده و کمیشن خود را از عارضان گرفته است. بیایید ثابت کنیم که چطور؟ کتاب ثبت عریضه ها را بکشید و اگر کتابی وجود ندارد خود به خودمعلوم می شودکه قصه چه گونه است. تا جایی که دوستان رسمی و غیر رسمی خارج از حکومت می گویند ضیا مسعود تاحال به ده ها مرتبه زیر عریضه های مختلف امضا کرده که زمین بگیرند و بلند منزل توزیع شود. از تمامی افرادی که عریضه از طرف آن ها بوده کاظم سکرترش پول های گزاف نمره های زمین گرفته است. هیچ کدام ازین عریضه های کلان بدون این رقم معامله از زیر دست وی خطا نخورده است. اگر سارنوالی تمام عریضه های صاحبان بلند منزل سرای های تجارتی و دکاکین در نقاط حساس شهر را که از دفتر ضیا مسعود طی مراحل شده کنترول کند این راز خود به خود افشا می شود. من در روز های بعد انشا الله فقره های دیگر را هم برای مردم شریف افغانستان ارایه خواهم کرد.
18 آپریل 2008, 01:28, توسط توسلی غرجستانی
دوست گرامی بهتر است در کنار نوشته خود به این نوشته نیز نظری بیندازید که مدعی شاگرد مکتب فرانکفورت اینگونه رفتار می کند!
یگ مقایسه نیز به سه دور گزارش دهی وزیر محترم بیندازید که از گفتار تا رفتار چقدر فاصله است؟
این هم درصد اختصاص داده شده سفرا از چشم انداز قومی:
سهم قوم پشتون 74%
سهم قوم تاجیک 5/12%
سهم قوم ازبیک 5%
سهم قوم هزاره 5/2%
سهم قوم سادات 5/2%
سهم قوم قزلباش 5%
تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.
آنلاین : تئوری پردازی از عمل گرایی وزیر انتقاد می کند!
18 آپریل 2008, 08:03, توسط سیل بین
آقای آزاد
تصور نمی نمایم شخصی غیر خودی و یا بیرون از حلقه آقای اسپنتا به این همه معلومات در مورد روابط وی حتی در دهه هشتاد با راوا دسترسی داشته باشد بهرحال آنچه من میخواهم یاد آوری نمایم این است که نخست گیله تا ن از مسئول این سایت در مورد دشمنی با آقای اسپنتا موجه نیست زیرا ما دیدیم که سایت کابل پرس? برای اولین بار کلیه بیانیه آقای اسپنتا را که از دروغ های شاخدار مالامال بود بیدون کم وکاست نشر نمود تا اندازه ء که من تصور نمودم ممکن است آقای اسپنتا میر هزار را نیز مانند مدیر مسئول پیمان ملی آقای سید اکبر زیوری که با مقرری برادرش برای یک دوره سوم در المان از انتقاد نمودن برآقای اسپنتا خود داری نمود، شاید تطمیع نموده است .
در رابطه با ازدیاد عواید وزارت امور خارجه که آقای اسپنتا سال گذشته و نیز در سالجاری انرا یکی از دستاوردهای مهم خویش میداند بنظر من یک موضوع کاملا عادی بوده زیرا طوریکه همه اطلاع دارند امثال و سال گذشته چندین هزار افغان که درسعودی و سایر کشور های حاشیه خلیج فارس پاسپورتهای پاکستانی بود و باش داشتند براثر درخواست خود ایشان برای شان پاسپورتهای افغانستان توزیع گردید که منجمله تنها در سعودی برای بیش از سی هزار افغان پاسپورت توزیع شد خوب اگر از هرپاسپورت حد اقل دوصد دالر اخذ گردد عواید آن ششصد هزار دالرمیگردد که طبعا عواید وزارت امور خارجه را افزایش میدهد.
آقای اسپنتا چون همیشه صرف یک طرف سکه را می بیند عواید وزارت امور خارجه را گذارش میدهد اما مصارف آنرا که بیدون شک باید صد
برابر عواید آن خواهد بود هیچگونه آشاره ء نمی نماید ازین گذشته ملت از وزارت امور خارجه توقعات دیگری دارد ، وزارت امورخارجه کدام موسسه تولیدی نیست مردم از وزارت خارجه می خواهد سیاست خارجی افغانستان را ازین حالت پسیف و سردرگمی بیرون نماید مردم از وزارت امور خارجه می خواهد در تعین کدر ها به این همه خویش خوریها. زبان و منطقه پرستی ها خاتمه داده شود.
مردم از وزارت امور خارجه می خواهد در وزارت امور خارجه به برخورد دوگانه که همین اکنون مرعی است یعنی برای نورچشمی ها و وابستگان دربار یکنوع طرزالعمل ( بیدون چون و چرا در هرپست تا هر مدتی که خواسته باشند) و برای اشخاص بیواسطه قانون دیگر( گذشتن از هفت خوان رستم ) خاتمه داده شود.
و بالاخره ملت از آقای اسپنتا میخواهد اگر نمی تواند عدالت و انصاف را تطبیق نماید اگر کسانی دیگری هستند که در ساحه مسئولیت کاری وی مداخله مینمایند در آنصورت شرافتمندانه و با شجاعت مانند آقایان علی احمد جلالی و بشر دوست از میان منافع علیای کشور و چوکی چرخکی صرف یکی آنرا انتخاب نماید.
18 آپریل 2008, 10:43
مزدبگیران ای اس ای و جانیان راوایی اعتراف کنند که اکبر نوتاش و 14 انقلابی را چرا کشتند. جنایتکاران همه باید محاکمه شوند. جنایتکاران راوایی استثنا نیستند. خانواده های 14 انقلابی که توسط راوا به قتل رسیدند زمانی برای محاکمه رهبران راوا حاضر خواهند شد.
18 آپریل 2008, 14:52, توسط عابد ولی
سلام به همه:
وکیل مدافع اسپنتا بسیار هم جالب از وزیر صاحب به دفاع برخاسته است.ضرورت آنرا نمیبینم که دلیل ماندن وزیر صاحب در کابینه را بپرسم ؟ زیرا هموطن ما اقای قدیر مهریار به آن برخورد کرده است .
من به این کار ندارم که چند تا هراتی و یا کندهاری و یا پنجشیری را مفرر کرده است.من میخواهم بپرسم با همه دشمنی جنگسالاران با وی چگونه حاضر شد که علیه پیشنهاد دیده بان حفوق بشر مبنی بر محاکه کشاندن جنایت کاران قرار گرفت؟.چرا از سخنان خود در شهدای صالحین با این جملات ننگین توبه کرد«گپ غلط در زمان غلط و در مکان غلط».
راوا به صورت مشخص به اسپنتا پرداخته است وآقای ازاد چرا استدلال راوا را رد نکرد که به افترا متوصل شد.به طور مثال گرفتاری آقای فاروق فارانی را توطیه راوا میخواند.من به گفته بچه های مکتب «چلنج» میدهم اگرشخص آقای فاروق فارانی(که مقالاتی هم به دفاع از اسپنتا در برابر جنایت سالاران دارد) به سخنان آقای آزاد مهر تایید بگذارد انگاه تمام گفتار آقای آزاد صحت خواهد داشت.در غیر آن نویسنده مقاله مانند سپنتا بیشرم خواهد بود که اگر بازهم مفاله نویسی کند.
19 آپریل 2008, 11:56
آقای عابد ولی محترم
در بخش از مقاله ی بند ه آمده است که راوا یک گروه افراطی و تروریست است، یعنی، این گروه به دلیل قتل اکبر نوتاش و دوستانش که دوستان زیاد از سازمان رهایی از این مساله آگاه هستند، مشروعیت اخلاقی برای نقد دیگران ندارد. آن جنگ سالاران و این گروه هم نوچه شان. آقای مهر ایین از لحاظ سیاسی انتقادات جالبی بر مخفی کاری و مسایل که بنده نیز متذکر شده ام، بر راوا وارد کرده است. مشکل راوا این است که گمان میکند هر چه او بیندیشد و عمل کند مبتنی بر واقعیت است. دیگران خیانت کار و کثیف هستند. یکی نپرسید جناب شما کی هستید که به دیگران خط و نشان می کشید. مگر شما تیکه داری سیاست و حقوق بشر را در دست دارید که دیگران برای شما چک چک و واه واه کنند؟ مگر کابینه کرزی و سیاست افغانستان خانه خاله است که هر کار بخواهی بکنی همه بگویند جان خاله یش؟ جنگ سالاران واقعیت افغانستان اند( البته نه از روی تایید که نشان دادن واقعیت تلخ است) ، و آنها به دلیل تفنگ و حمایت غرب بر قدرت هستند. راه که شما پیش پای روشنفکران می گذارید این است که مانند شما گاه در غرب و گاه در افغانستان با نام مستعار و در سنگر عافیت، از جنگ سالاران بکوبند. مرد میدان هستید ببینم که چگونه بصورت عملی از این حرف و اطوار انقلابی را از خود بروز می دهید. با نام مستعار دفاع از حقوق بشر و خط و نشان کشیدن به دیگران آسان است. واقعیت عملی افغانستان، سیاست عملی، دفاع جانبدارانه از اصلاحات است. شما با تمام این رجز خوانی ها، یک گروه مستقل سیاسی با هر نام و رسمی بسازید و بعد بگویید ما خواهان محاکمه ی جنایت کاران جنگی مانند فهیم و گلبدین و گلابزوی و سایرین هستیم؟ ایا شما که سالها کار سازمانی کرده اید، آیا این شیوه ی مبارزه با جنگ سالاران حاکم را مسخره و فکاهی نمی دانید؟ می شود من از شما سوال کنم که راوا چرا تبدیل به یکی از سازمان های بدنام مخفی شده است؟ مگر اعضای آن از ترس ترور و دستگیر شدن نیست که مخفی و پنهان هستند؟ پس چرا این راه انقلابی را خود امتحان نمی کنید؟
19 آپریل 2008, 09:34, توسط salam
man az en nawishta khosham amad. khaili khastas ast mantiqi bashad ke bain ma afghan ha kam yaft mishawad. biaeid harf man ra mantiqi bzanim. na tohamt na fohsh ba estedlal wa sanad. wa enke waqiat ha e keshwar ra framosh nakonim. baso-e khobi harakat konim wali midanid ke ma hanoz dar qadam awal hastim
20 آپریل 2008, 07:34, توسط عابد ولی
آقای مقاله نویس:
من به شما نوشتم:
«راوا به صورت مشخص به اسپنتا پرداخته است وآقای ازاد چرا استدلال راوا را رد نکرد که به افترا متوصل شد.به طور مثال گرفتاری آقای فاروق فارانی را توطیه راوا میخواند.من به گفته بچه های مکتب «چلنج» میدهم اگرشخص آقای فاروق فارانی(که مقالاتی هم به دفاع از اسپنتا در برابر جنایت سالاران دارد) به سخنان آقای آزاد مهر تایید بگذارد انگاه تمام گفتار آقای آزاد صحت خواهد داشت.در غیر آن نویسنده مقاله مانند سپنتا بیشرم خواهد بود که اگر بازهم مفاله نویسی کند.»
صاف و ساده بود میدانم که به بسیار آسانی میتوانیداز آقای فارانی علت گرفتاری شانرا بپرسید.ومن هم با اعتقاد صد در صدی مطمین ام که دروغ میگویید.
واین قسمتی از نوشته اخری تان:
« مگر کابینه کرزی و سیاست افغانستان خانه خاله است که هر کار بخواهی بکنی همه بگویند جان خاله یش؟ جنگ سالاران واقعیت افغانستان اند( البته نه از روی تایید که نشان دادن واقعیت تلخ است) ، و آنها به دلیل تفنگ و حمایت غرب بر قدرت هستند»
چی استدلال جانانه ای!پرسیده میتوانم که آقای وزیر صاحب خارجه به حمایت کی و یا کی ها در قدرت است؟مگر چقدر ضرور بود که درین کابینه که بی شباهت با سنگدان مرغ نیست وهرچه گندگیست دران میافید ،دراید؟؟؟.
و هم یک گپ آخر :
اقای مقاله نویس:به نظر من اگر هرحزب،سازمان و یا هر گروهبندی سیاسی که یکی از خواسته هایش را محاکمه جنایت کاران جنگی تشکیل ندهد به لعنت هم نمی ارزد.
26 آپریل 2008, 14:51, توسط بریالی
تنها می توانم بگویم ننگ باد بر سپنتا که بدون تفنگ جنایت می کند
نقرین بر تو جانی بدون سلاح گرم، مغرورخودخواه درمدیریت تان دروزارت خارجه. چنانچه اگرازوزارت پس شدید لازم است تا وزیر جدید یک دوره کار کند تا گندگی های شما را پاک و وزارت را ترمیم نماید.