صفحه نخست > فرهنگ، ادبیات و هنر > نیم نگاهی به کانسرت احمد ولی در مونشن آلمان

نیم نگاهی به کانسرت احمد ولی در مونشن آلمان

نادر شاه نظری
يكشنبه 20 جنوری 2013

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

بتاریخ 12 جنوری 2013 احمد ولی در شهر مونشن آلمان کانسرت باشکوهی داشت. من از وین و یکی از دوستان من از سالزبورگ اتریش با خانواده های مان درین کانسرت شرکت کردیم. این کانسرت با کانسرت هایی که من در کشور های اروپایی شرکت کرده بودم؛ تفاوت هایی داشت که عمده ترینش را اینک به ترتیب به آن اشاره می کنم:
1- آنچه در کانسرت های قبلی توجه شرکت کنندگان را بخود جلب می کرد؛ دستگاه های عریض و طویل ابزار آلات موسیقی مدرن مثل کیبورت جاز و غیره بود. در کانسرت فعلی فقط یک دستگاه هارمونیه قرار داشت که خود احمد ولی در حین خواندن آن را می نواخت و یک عدد طبله بود که استاد آصف طبله نواز از آن استفاده می کرد و بس.
2- درین محفل فقط فضای موسیقی حاکمیت داشت و از هیچ گونه فضای سیاسی- فرهنگی از نوع انجمن نمایی و حتا از آغاز محفل توسط انانسر و سپانسر خبری نبود. نظم این محفل را قبل از اینکه هئیت انضباطی و یا اسپانسر های محفل تدارک کرده باشند، خود شرکت کنندگان با آرامش شان تزئین و ترتیب می کرد.
3- در حین خواندن به استثنای سه بار تفریح، وقفه دیگری از قبیل عوارض تخنیکی در مکرافون و صدا، آمدن خواننده دیگر در پشت تربیون و توقف در عدم پیدا کردن یاداشت اشعار توسط آواز خوان به هیچ وجه دیده نشد.
4- بی نظمی های رقص و پای کوبی، از نوع بدمستی ها و خر مستی هایی که در باقی محافل موسیقی رایج است، درین محفل خبری نبود. با وجودیکه از هر نوع نوشیدنی های الکلی و غیر الکلی در بوفه بشکل آزادنه فروخته میشد، ولی هیچ موردی دیده نشد که فردی بر اثر نشئه؛ توجه دیگران را بخود جلب کند.
5- بر خلاف محافل دیگر که از چینل های غول پیکر صوت صدا و مکرافون های اکو دار و گوش خراش استفاده می کنند، درین محفل یک دستگاه کوچک چینل صدا وجود داشت که بی نهایت با کیفیت بود و صدا را بشکل طبیعی بصورت آرام و ملایم انعکاس می داد.
اینک می پردازم به برداشت خودم ازین چهار موردی که بر شمردم:
در محفل های هنرمندان دیگر، مرکز ثقل آواز خوان همان کیبورت است. یعنی کیبورت هم خواننده را رهبری و کنترول می کند، هم طبله نواز و هم رباب زن و غیره را. به این معنا که آواز خوان اسیر و تابع کیبورت است و از طریق کیبورت رابطه و پیوندش را با طبله نواز، رباب زن و غیره بر قرار می کند. وقتی تمامی این نوازندگان ضرباتش را با کیبورت هماهنگ توانستند، آنگاه خواننده می تواند برای شرکت کنندگان آهنگ بسراید، آنهم بشرطی که آوای صدایش را طبق خواست کیبروت که قبلاً ضبط شده است، تنظیم و عیار کند. یعنی آواز خوان نمی تواند صدایش را با احساس درونی خودش آزادانه رها کند. زیرا در چنین میکانیسمی، آواز خوان اصلاً آزادی نداشته و اسیر سیستم زنجیره ای تابعیت از ماشین می باشد.
تا جائیکه به هنر ربط دارد، هنر بیان احساسات و انتقال آن بر دیگران است. درین میان وقتی هنرمندی از ماشین پیروی نموده و اسیر آن باشد، مگر می تواند احساسات درونی اش را آنطوری که دلش بخواهد بیان وعرضه کند؟
آنچه احمد ولی را با سایر هنرمندان فعلی متمایز می سازد همین موضوع است. ایشان با خیال کاملاً آسوده، از عمیق ترین و عالی شکلی از بیان احساسات و انتقال آن بر دیگران استفاده می کند. یعنی آقای احمد ولی در بیان احساساتش آزاد است و صدایش را بدون اینکه از کیبورت و یا ماشین ضبط شده تابعیت کند، بهر شکلی که دلش بخواهد رها کرده جولان می دهد. بناً هنر اگر بیان احساسات و باز تاب آن بر دیگران است، می باید از بند ها وقیودات ماشین رها باشد. وقتی هنرمندی آواز می خواند، ماشین بعنوان یک وسیله می باید تحت تسلط پنجه های هنرمند قرار داشته باشد، نه اینکه هنرمند از صدای ثبت شده ماشین پیروی و تابعیت کند.
خلاصه در محفل مونشن، هنر و هنرمند خود نمایی می کرد، در حالکیه در محافل اکثریت آواز خوانان، ماشین و وسایل موسیقی گرداننده میدان است. در محفل مونشن هارمونیه و طبله صدای آواز خوان را بدرقه و همرامی می کرد، در حالکیه در محافل های دیگر، وسایل موسیقی مثل جاز، طبله، هارمونیه، رباب وحتا آواز خوان می باید برنامه ضبط شده کیبورت را دنبال کند. بناً پیروی از برنامه ضبط شده کیبورت، احساسات آواز خوان را تابع ریتم و ضربات یک نواخت ماشین می سازد. درین میان تمامی نوازندگانی که می باید آواز خوان را همرامی کند، صدای کیبورت را تعقیب می کند که در واقع هر یکی ازین نوازدگان اصلاً آزادی ندارد تا هنر نوازندگی شان را در موقع نیاز بروز و باز تاب بدهد. مثلاً وقتی استاد آصف ضربات دلنواز طلبه را بنا به میل و نیاز احساسی خودش اجرا می کرد، ضرورتی نداشت تا به ریتم کیبورت توجه کند.
البته چنین هم برداشت نشود که نوازندگان نیاز به پیروی از نظم و ریتم موسیقی ندارند و کاملاً آزادانه عمل کنند. اگر نوازندگان بشکل آزادانه و بدون در نظر داشت نظم موسیقی عمل کنند، موجب خلل و سکتگی در وزن و هنر موسیقی می گردد. منظور این است که این نظم می باید در اثر ضربات هنری نوازندگان و آواز خوان بشکل زنده و برحال اجرا گردد تا احساس تولید کند، نه اینکه هنر را تابع زوق تخنیکی ماشین نموده هنرمندان در میکانیسم تخنیکی هضم شود.
چارلی چاپلین خطاب به یک آواز خوان زن در لندن گفت:
"تو سعی می کنی یک عیب بی اهمت را بپوشانی ولی با پوشاندنش ده عیب واقعی را بر ملا و عریان می کنی".
آواز خوان از چارلی پرسید منظورش چیست؟ چارلی گفت:
"دندانهای نا منظم تو عیب نیست که مخفی می کنی، بلکه با پوشاندنش عیب های دیگری ظاهر می شود که هنر آواز خوانی ات را کم تاثیر می نماید."
با استفاده ازین نقل قول، من هم بعنوان یک تماشا چی، خدمت آن هنرمندانی که از کیبورت ضبط شده موزیک استفاده می کند عرض کنم که سعی کنند از ریتم و ضربات زنده توسط انگشتان خود شان استفاده کنند. زیرا هر طوری که باشد احساس تولید می تواند. پیروی از صوت تخنیکی، احساسات نوازنگان و خواننده را جریحه دار می کند.

آنلاین :
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • این راست است که هنگامه احمد ولی را طلاق داده و همرای یک بچه جوانتر ازدواج کرده یا بای فریند شده این هم پیامد تسلیم شدن به خوهش های شهوانی ونفسانی است که انسان بی بند بار و شهوت پرست تسلیم اش شده و با استفاده از موقعیت به ارزش ای خانواده پشت پا زده وتسلیم خواهش های حیوانی میشود.

    آنلاین : http://bsgfsgyteeewwwsdafkoopop

    • نیلوفرجان:
      من نه بااحمدولی و نه با هنگامه جزشنیدن آهنگهای شان از طریق را دیو وتلویزیون کدام شنا سایی وآشنایی دارم. فقط از جناب عالی سوال دارم که بعضی از ما افغانها با همه تحصیل ودانش چگونه به خود حق میدهیم که در مسایل شخصی اشخاص تشبث ، دخالت و کینه توزی کنیم؟ شما اصل موضوع که دوست ما در مورد کنسرت احمد ولی توصیف وتمجید بسیار بجا و بی طرفانه نموده اند را گذاشته در مورد هنگامه که اصلا" درین جا مناسبتی نداشته قلم پردازی نموده اید . این عقدهء حقارت وحسادتی است که درذهن وفکر شما بنابر دلیلی بجا مانده وخواسته اید قلب مکدرتانرا تسلی دهید. این فقط یک اظهارنظر دوستانه است که ما نباید درمسایل و موضوعات شخصی دیگران دخالت کنیم.

    • nilofer خانی.
      طلاق نغمه جتن و شوهر کردن دوباره اش با پاکستانی ها را ماست مالی میکنی!!!!

  • کنسرت افغانها بدون جنگ و چاقو؟؟؟ به خدا معجزه است. ای کاش سایه این معجزه سر افغانستان هم برسه.

    • نوشته ی بالا در مورد احمد ولی جالب است. ولی این انسان هیچ زحمتی بخود نمی دهد تا یک دو تار نوار، رباب نوار ، توله نواز و دیگر از آلات موسیقی سنتی و محلی را در کنسرت های خود جای بدهد. کسی می گفت که آقای احمد ولی بخاطر تقسیم نکردن پول این کار را می کند. شما آواز خوان های مثل سیما بینا را به بینید. وقتی کانسرت می دهد از ده تا 15 نوازننده او را همراهی می کنند. آواز خوان افغانستان از خوب تا بعدش گفتار طلسم مادیات است و اولین وسوسه اش پول است. البته منظور از آواز خوان های فعلی می باشند.
      در مورد آواز خوان های مد شده که تعداد شان زیاد است و معمولا به عروسی ها در چهار گوشه جهان بویژه در اروپا آواز خوانی میکنند، باید گفت که ایشان خجالت فرهنگ سرزمین افغانستان اند. اولا موسیقی ماشینی شان چنان بلند است که امکان سلام و علیک کردن را برایت نمی دهد. این مغرور زاده ها اجازه گپ را ز تمامی مهمانان می گیرند و صدا بی نهایت بلند و دلخراش و زشت است. قیمت شان از 1000 ارو تا 3 هزار ارو می رسد که یک پیسه هم ارزش اش را ندارند.
      البته گناه خود افغان ها ست که این مشت بی فرهنگ را در محافل خود دعوت می کنند. ما چی وقت فرق بین بی هنر و هنرمند می کنیم. این بی هنران آنقدر پر روی اند که خود را خواننده سال می دانند.
      باز خوب است که در دشت سوزان موسیقی افغانستان احمد ظاهری روئید. هر چند خلق و پرچم چشم آنرا نداشتند که این بلبل خوش خوان را در شاخزار موسیقی افغانستان نظلره کنند. باشد روزی که مردم حق این باند آدمکش را به کف دست اش به نهد.

  • نیلو فرجان!
    برادر گرامی ما نادرشاه جان چشم دید اش را بصورت بی طرفانه و غیر جانب دارانه از کنسرت احمد ولی که یکی از هنرمندان محبوب کشور ماست بیان نموده، شما بجای اظهار نظر سالم به یاوه گویی پرداخته اید، افسوس است بخدا مسئله بکجا و حرف بکجا! توصیه دارم تا جنون روانی ات را تداوی کن در غیر آن با این ذهن مریضت خود را رسوا میسازی بس!

  • من خودم یکی از دوستداران همیشگی استاد هستم وجایگاه شان را در عرصه موسیقی افغانسان بسیار شامخ وبلند میبینم . آهنگ های زیبای شان همیشه نوازشگر گوشهای دوستداران ایشان بوده ومیباشد.
    ولی نمیدانم چرا همیشه تکراری مخوانند و اگر کار تازه ای هم تقدیم نمایند کاپی آهنگ های هندی میباشد در حالیکه توقع دوست داران شان به مراتب فراتر از این است. استاد به تنهایی مانند یک مکتب موسیقی است وایشان نیز در زمینه مسوولیت های دارند که باید انجام دهند وبخصوص حالا شرایط بسیار خوب شده ومتوانند با مشکلات کمتر کار نمایند . بهرصورت استاد وصدای گیرای شان دوست داشتنی بود .است ودوست داشتنی میماند.

    • سلام دوستان!
      به حق که احمد ولی هنرمند بی بدیل است. انانیکه با موسیقی آشنایی عمیقتر دارند ،میدانند که هنر احمد ولی تا احمد ظاهر فرق زیادی دارد.اینکه چرا آهنگ های جدیدی ندارد، مستلزم وجود کمپوزیتور و آهنگساز است که فعلا احمدولی به ان دسترسی ندارد. آشفته گویی های فضلوی پوده هم پینه سر آستین را میماند که هیچ ربطی به کنسرت احمد ولی ندارد. فضلو فقط عقده گشایی کرده و چرک زخم نهانش را بیرون ریخته..

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس