هزاره ها بدانند!
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
درتاریخ 10.1.2013 دریک حمله ای انتحاری که درکویته پاکستان صورت گرفت بیش ازصد نفر ازمردم بی گناه هزاره به شهادت رسیدند، ضمن طلب رضوان وبهشت برین برای شهدای مظلوم این حادثه دردناک وطلب صبرجمیل برای وارثین آنها که درحقیقت تمام هزاره های جهان است، نکاتی را دراینجا قابل یاد آوری می دانم:
1_ تا کی ما تماشاگر این صحنه های جگر خراش باشیم؟ حدود دو دهه می شودکه این وضعیت بالای مردم هزاره درکویته ادامه دارد، تا کنون اعتراضات مدنی مردم هیچ بهبودی دروضعیت مردم ما، وتغییری در شیوه ای جنایتکاران ایجاد نکرده است، بنا براین وقت آن رسیده که تمام هزاره های جهان برای دفاع ازهویت ،وحیات فیزیکی خودشان را هکارهای جدیدی ازجمله مسلح شدن را درپیش گیرند؛
2_ درست است که یکی ازعلل حمله بالای مردم هزاره جنبه ای عقیدتی ومذهبی دارد اما این تمام علت نیست،چون کشتار سیستماتیک دو دهه ای هزاره ها در کویته پاکستان خبر از دسیسه های شومی می دهد که توسط دست های پلیدی درپشت پرده طراحی شده وبا شعار مذهبی به مرحله عمل واجرا درمی آید، بنا براین باید آگاهان مردم ازخواب خر گوش بیدار شوند اختلافات حزبی، منطقه ای، سلیقه ای وعقیدتی را کنار بگذارند، برای نجات مردم هزاره سر ازیک گریبان در آورند ؛
3_ درطول این مدت که این همه ظلم وستم و بی عدالتی در حق مردم ما چه درپاکستان وچه درافغانستان رواداشته شده ومی شود قتل های زنجیره ای وگروهی مردم ما هیچ عکس العملی را در سطح جهان برنمی انگیزد هیچ گاه ازخود پرسیده ایم که چرا چنین است؟ مگر ما بشر نیستیم؟ باید علت این سکوت مرگبار جامعه ای جهانی وسازمانهای مدعی دفاع ازحقوق بشر را بفهمیم، بباور این قلم یگانه علت ودلیل آن این است که ماضعیف هستیم ودرنظام طبیعت ضعیف پامال است، علت ضعف ما هم فقط یک چیز است وآن عدم اتحاد وهماهنگی ماست، اگر ما متحد باشیم، بنام مذهب، گروه، منطقه، سلیقه های شخصی همدیگر را نفی وطرد نکنیم بزرگترین اتنیک قومی در منطقه را تشکیل می دهیم وهیچ کسی نمی تواند ما را نفی کند وصدای ما را نشنود؛
4_ ما باید این موضوع را دریابیم که می توانیم عقیده، گروه وحزب، ومنطقه ای خود را تغییر دهیم وعوض کنیم اینها به هیچ وجه هویت ما نیستند ، هویت ما هزاره بودن ما است، ما هزاره هستیم چه درافغانستان ،چه درپاکستان، وچه در سایر نقاط جهان نمی توانیم ازاین هویت فرار کنیم پس بیایید هویت اصلی خودمان که بعد ازانسانیت ما با آن هویت شناخته می شویم وبا همین هویت نیز تا کنون کوبیده شده ایم را قربانی شعار های تند مذهبی وایدئو لژیکی که هیچ گره ازکار فروبسته ای ما باز نمی کنند نکنیم؛
5_برهر فرد هزاره فرض عین است که برای تغییر این وضعیت ازهر طریق که برایش ممکن ومیسر است تلاش نمایند زیرا که حوادث واتفاقات سال های اخیر به خوبی معنی این ضرب المثل را حد اقل برای ما هزاره ها روشن ساخت که: "کس نخارد پشت من جز ناخن وانگشت من" البته این سخنان من به هیچ وجه به معنی نژاد پرستی ونژاد گرائی نیست بلکه دفاع ازهویت اتنیکی که سالهاست مورد تعدی وتجاوز دشمنان انسانیت قرار می گیرد ومابقی انسانها هم دربرابر این جنایات سکوت کرده اند امر کاملا معقول ومنطقی است، زیراکه ما به هیچ قوم ونژاد نه توهین کرده ایم ونه تعدی ، همیشه سعی ما در طول تاریخ این بوده است که در هر جائیکه زندگی کرده ایم ومی کنیم قانونمند ترین وتعهد پذیرترین مردم باشیم اما با کمال تأسف تلاش های انسانی ما با نا انسانیترین حربه ها پاسخ شنیده ایم.