شرح مفصل از جنایات جنگی در یکاولنگ
کابل پرس: این بخش گزارش در کنار بخش های مختلف دیگر به خوبی نشان می دهد که جنایات سازمان یافته و تاریخی علیه اقلیت های افغانستان همچنان با جنایاتی که در بهسود و دایمیرداد در چند سال اخیر در حکومت طالبانی حامد کرزی بوقوع می پیوندند، ادامه دارد.
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
اشاره: پروژه ی عدالت افغانستان، گزارش نسبتا خوبی درباره ی جنایات انجام شده در افغانستان در سال 2005 منتشر کرد. گرچه در اين گزارش هيچ اشاره ای به جنایات حاد علیه بشریت در زمان شاهان ديکتاتور افغانستان نشده است، اما با اين وجود، جزو معدود گزارش هایی ست که می توان به آن استناد کرد. اين گزارش متاسفانه تاکنون در سطح وسیع در اختيار شهروندان افغانستان قرار نگرفته است. کابل پرس? قسمت های مختلف اين گزارش را برای یادآوری جنایات انجام شده در افغانستان به مرور نشر می کند.
شرح حال مفصل از جنایات جنگی در یکولنگ در سال 2001
در ماه نوامبر 2000 برابر با عقرب 1379 خلیلی به دره صوف برگشت
در سی دسامبر برابر با جدی 1379 نیروهای جبهه متحد تحت امر خلیلی یکولنگ را گرفت
در هفت جون 2001 برابر با جدی 1379 نیروهای طالبان به فرماندهی ملا داد الله دو باره یکولنگ را گرفت
در 8 الی 10 جون 2001 / جدی 1379 طالبان اولین قتل عام را در یکولنگ انجام داد
در 20 جون 2001 / جدی 1379 نیروهای جبهه متحد طالبان را از یکولنگ اخراج کرد
در 12 فیبروری 2001 / دلو 1379 نیروهای جبهه متحد طالبان را در شیدان شکست داد
در 13 فیبروری 2001/ دلو 1379 نیروهای جبهه متحد بامیان را گرفت و خطوط اول شان در دره فولادی مستقر ساخت
17 فیبروری 2001 / دلو 1379 طالبان دو باره بامیان را گرفت
18 فیبروری 2001 / دلو 1379 طالبان حملات بر شیدان را سازمان دهی کرد
9 مارچ 2001 /18 حوت طالبان دست به تخریب مجسمه بودا در بامیان زد
14 مارچ 2001 /23 حوت دفتر بی بی سی در کابل بسته شد و خبر نگار بی بی سی بنام کیت کلارک اخراج گردید
23 مارچ 2001 / 3 حمل 1380 نیروهای جبهه متحد از دره فولادی به مرکز بامیان حمله ور شد
23 تقریبأ الی 30 مارچ طالبان دره فولادی را قتل عام کرد
30 مارچ 2001 /10 حمل طالبان دستور اخراج غیر نظامیان از دره فولادی را داد
در هفته اول ماه آپریل نظارت گر IDP گزارش مبنی بیجا شده گی دسته جمعی دره فولادی را داد
از 19 آپریل 2001 الی 3 می 2001 جنگ بین خطوط اول در دره فولادی و نیروهای جبهه متحد بر بامیان حمله کردند و طالبان بر شیدان از طریق بامیان حمله کردند. نیروهای شمال از سرخ دره و شیدان دفاع کردند.
در 29 آپریل 2001/ 9 ثور 1380 نیروهای متحد شمال اکملات هوای از میدان موقتی شبرتو بدست آورد
در 4 ماه می 2001/ 14 ثور طالبان میدان هوای شبرتو و شیدان را تصرف نمودند و خانه ها را آتش زدند و قتل عام را در منطقه مرتکب شدند
در 5 می 2001/ 15 ثور 1380 طالبان طرف نیک پیشروی کرد و نیروهای متحد شمال از فولادی شکست خوردند. و طالبان بر داگا حمله کردند و متحد شمال بطرف کیلگان عقب نشینی کردند.
در 5 می 2001/ 15 ثور 1380 نیروهای دوستم زاری را تصرف کرد
در 9 می 2001 19 ثور 1380 عبدالرزاق وزیر داخله درطالبان در یکولنگ دیده شد.
در 12 می 2001/ 22 ثور 1380 دوستم از زاری عقب نشینی کرد.
در 30 می 2001/ طالبان اعلان کرد که 1000نفر را در یکولنگ مستقر کرده است.
در 4 جون 2001/14 جوزا نیروهای شمال قوماندان طالبان بنام جهاد یار را در محاصره کردند و نیک را تصرف کردند.
در 6 جون 2001/ 16 جوزا نیروهای هوای طالبان یکولنگ را بمباران کرد و بمب ها به مرکز ولسوالی در شفاخانه و دفتر موسسه آکسفام و بازار اصابت کردند.
در 8 جون 2001/ 18 جوزا نیروهای طالبان تحت امر ملا داد الله از بامیان حرکت کردند.
در 9 جون 2001/ 19 جوزا نیروهای طالبان تحت قومانده داد الله نیروهای اتحاد شمال را در فیروز بهار شکست داد و بر کوه کینک حمله کردند.
در 10 جون 2001/ 20 جوزا طالبان تحت امر ملا داد الله برای بار سوم یکولنگ را تصرف کردند. و در 20 جوزا طالبان بازار کهنه یکولنگ را در دادند و ملا در از طریق رادیو شریعت اعلان کرد که امنیت در یکولنگ تأمین گردیده است.
در 15 جون 2001/ 25 جوزا نیروهای متحد شمال دو باره یکولنگ را تا مرز بین یکولنگ و بامیان تصرف کرد و در 25 جوزا طالبان شیدان و شبرتو را به آتش کشید. و بعد از عقب رانده شدند قتل عام را مر تکب شدند و ملا داد الله یکولنگ را میدان زون جنگ اعلان کرد و دیگر ولسوالی نیست و این گزارش از صدای رادیو شریعت به نشر رسیده بود.
در 22 جولای 2001/ 30 سرطان 1380 طالبان تحت امر ملا زوی بر منطقه کوه کنک حمله کرده و منطقه را به آتش کشیدند.
در 11 نوامبر 2001/ عقرب 1380 نیروهای متحد شمال مکررأ بامیان تصرف کردند و طالبان کنار زدند.
دوران شرکت قوماندانان ارشد طالبان در یکولنگ
ملا شهزاده (قوماندان نیروهای خطوط اول)
او قوماندان عمومی عملیاتی طالبان برای تصرف مجدد یکولنگ و متعاقبأ در قتل عام از 7 الی 10 جون 2001 شرکت داشت.
عبدالستار (قوماندان خط اول)
در تسخیر مجدد یکولنگ و قتل عام از 7 الی 10 جون 2001 شرکت داشت.
بتاریخ 11 الی 12 جون 2001 به عوض ملا شهزاده در یکولنگ تعیین گردید.
ملا عبدالرزاق (وزیر داخله)
در 4 ماه می و 4 ماه جون در عملیات یکولنگ شرکت داشت.
جهاد یار (قوماندان خط اول)
در ماه مارچ و آپریل در بامیان بود.
در 4 می و 4 جون عملیات یکولنگ را رهبری کرد.
ملا داد الله (قوماندان خط اول)
در 8 و 19 ماه جون 2001 عملیات یکولنگ و بامیان را رهبری کرد.
ملا فاضل (لوی درستیز قوای مسلح)
مسئوولیت استراتژی از اول الی آخر بعهده داشت و گاه گاهی از عملیات ها دیده میشد.
قاری احمد الله (رئیس استخبارات)
مسئوولیت وظایف استخباراتی را در تمام مدت به عهده داشت. مکررأ در جریان عملیات های عمده دیده شده است.
بهسود/ سال 2007
اظهارات شاهدان عینی از عملیات آتش سوزی
شاهدان بیان کردند که چگونه طالبان خانه ها و زیر بنا ها را در محل به آتش کشیدند.
A یک باشنده قول دولق چنین بیان کرد:
من یک دوکاندار در بازار کهنه هستم. در اول که طالبان یکولنگ را گرفتند آنها مردم بی گناه و بی دفاع را به قتل رساندند. و زمانیکه حزب وحدت شهر را گرفتند مردم به دوکانهای شان بر گشتند. و زمانیکه طالبان کنترول یکولنگ را در دست داشتند مردم بخاطر ظلم و بی رحمی شان از آنها نفر داشتند. در 19 جوزای 1380 برابر با 9 جون 2001 من یک مقدار سودا که شامل تکه و بوت بود از ولسوالی پنجاب آورده بودم و ساعت ده و نیم بجه صبح بدوکانم واقع در بازار کهنه رسیدم و مصروف چیدن اجناسم بودم و این زمانی بود که جنگ شدید در فیروز بهار جریان داشت. در ساعت 11 بجه صبح طالبان خط اول حزب وحدت را در هم شکست و در آن موقع هیچ مجالی برایم میسر نبود تا الاغهایم را به خانه ام ببرم و مجبور شدم 4 الاغم را در بازار رها کردم. و خودم به عقب کوه کته خانه فرار کردم. و حادثه را از مخفی گاه با چشمانم میتوانستم مشاهده کنم. دیدم که طالبان با 75 عراده موتر داتسن، 4 عراده موتر زیو و 8 هشت کارماز رسیدند و داخل بازار شدند. بعد از چند دقیقه مکث بخاطر اطمنان امنیت شان تمام اموال دوکانها را به موتر هایشان بار کردند و بعد پترول به دوکانها ریختاندند و آتش زدند. تمام شهر نو را در ساعت 4 ظهر به آتش کشیدند و تمام اجناس دوکانهای بازار کهنه را به موتر هایشان بار کردند. و تا ساعت 9 شب هنگامی که به خانه ام میرفتم تمام قضایا را مشاهده میکردم.
شاهد دیگر بنام T گفت:
در آخرین حمله در ماه جوزای همین سال زمانیکه طالبان شهر را گرفتند کل مردم از شهر فرار کرده به کوهها مخفی شدند. ما از کوهها میدیدیم که طالبان دره علی را در روز اول به آتش کشیدند و روز دوم فیروز بهار را به آتش کشیدند و روز سوم سرقل و روز چهارم بید مشکین و در روز پنجم سرکینک را به آتش کشیدند. و من تمام واقعات با چشمانم دیدم.
بهسود سال 2007
S یک باشنده کته خانه چنین بیان کرد:
دو روز قبل از آخرین جنگ زمانیکه خلیلی کنترول نیک را در دست داشت من بازار رفتم و دیدم که چند تا دوکان محدود توسط بمب تخریب شده بودند. اکثر دوکانها دروازه نداشتند و اجناس دوکانها بروی سرک هرطرف افتاده بودند. و خانه های اطراف دوکانها دست نخورده بودند و بعد من به شیدق رفتم. روز بعد شنیدم که طالبان آماده حمله بر نیک هستند و صدای فیر تا چاشت شنیدم میشد. و تمام این مدت را من در شیدق بودم. روز بعدی میخواستم به مرکز نیک بروم تا بیبینم که چه صورت گرفته است و من مرکز شهر را از بالای تپه مشاهده کردم که دود از مرکز نیک و بازار اطراف آن بلند بود. از وقتیکه من وضعیت را چنین دیدم با یک پسرم که با من بود فرار کردیم. ما دیدیم که طالبان با موتر هایشان در مرکز نیک و بازار بالا و پایین میرفتند. ازاین وضعیت من فهمیدم که نیروهای خلیلی فرار کرده اند و طالبان مرکز نیک گرفته است و آنقدر مطمئین نبودم که در منطقه بمانم. از جایی که ایستاده بودیم من خانه ام را در کته خانه دیده نتوانستیم. و همچنان دود بطور قابل ملاحظه از دره علی و سرقل بلند بود.
A یک باشنده دره سرخ چنین گفت:
در جریان جنگ همین سال من شاهد هستم که مرکز نیک را گرفته بود و کنترول داشت. طالبان یک تعداد مردم را اسیر گرفته بودند و بعضی شان را بقتل رساندند. شهر و خانه های مردم سوختانده شده بودند. نیروهای جبهه متحد قریه جات را در کنترول داشت. قفل خانه های مردم شکستانده شده بودند. زمانیکه طالبان خانه ها را آتش میزدند من در کوه عقب قریه دره سرخ بودم. آنها از دو نقطه به آتش زدن خانه ها شروع کردند. اول از لاره، دهن کنک و تاجکان شروع کردند و روز بعد از قرغان، زارین و سر کنک شروع کردند. آنها از این منطقه برگشتند زیرا نیروهای مخالف در چهارده و بعض کوهها موجود بودند. 25 موتر طالبها به زارین و 15 موترشان به غندی سنگ رفتند. مردم یکولنگ در طول همین مدت در کوهها بودند. روزیکه جنگ در فیروز بهار جریان داشت من در کوه عقب سر پرچوبک بودم و تمام حادثات را تا شکست نیروهای جبهه متحد و داخل شدن طالبان به شهر به چشم میدیدم. در قدم اول آنها شهر نو را در دادند.
محمد Z از کنر شاه و دره علی زمانیکه ایستاده بوده و طالبان در گرماگرم تخریب شهر نو بودند چنین بیان کرده است:
من درکوتل سیا نو مرز بین پنجاب و یکولنگ بودم. و ساعتهای 11 بجه صبح بود که دود از مرکز یکولنگ بلند شد. و منطقه ای که من بودم چهار ساعت دور از مرکز نیک فاصله داشت. ما در محل مرتفع بودیم و دود خوب مشاهده میشد. ولی فرق نمی توانستیم که آیا دود از بازار است و یا خانه های مسکونی. روز بعدی یک نفر از بازار آمد و گفت که طالبان بازار را در داده است. به آتش کشیدند دره علی از قریه مندیک شروع شد و تا سبز جوی ادامه یافت و در بین همین دو نقطه به تعداد 600 خانه همراه فاملین شان به شمول مکاتب، دفاتر و مساجد و هرچیزی به آتش کشیده شدند. در جریان آتش زدن آنها مردم تهدید و بالای شان فیر میکردند. حتی آنها ساکنین قریه را در کوهها با سلاح ثقیله و تانک میزدند. و تا فعلا شما میتوانید که علامات سلاح ثقیله طالبان را در منازل مسکونی و مزارع مردم مشاهده کنید اگرچه همه مردم غیر نظامی بودند. ما به هیچ گروه نظامی همکاری نداشتیم و با کار و غریبی خود مصروف بودیم.
سال 2010 کوچی - طالبان در بهسود
ویرانی ها و جنایات مختلف در یکاولنگ
بعد از عقب نشینی از یکولنگ نیروهای ملا داد الله بطرف غرب بامیان حرکت کردند. و آنها در تخریب قریه جات شیدان، قرغنتو و شیبرتو مبادرت ورزیدند. این تخریبات با وجود این واقعیت که آنجا برای یک ماه خالی از سکنه بود صورت گرفت. بعد از چند روز در محل نیروهای اصلی به بامیان برگشتند. طالبان نیروهای حمله و پیشروی را در شیدان جای که آنها گزمه بیشتر و تدارکات نظامی را انجام میداد مستقر کردند. ویرانی طالبان که در قلمرو شان بین شیدان و نیک نشان گر آنست که آنها در ماه جون تصمیم گرفتند که استراتژی عمدی از سوخته گی زمین باعث گردید که هشت کیلومتر قلمرو طالبان خالی از سکنه گردد.
شنبه 17 آوريل
ادامه ی جنایات طالبان در یکاولنگ
چهار پیره دار 18 نفر اسیر را به جرپایین بردند و احتمالا به همین تعداد نفر اسیر را گروپ دیگر نیز برده بودند. و دسته قاتلین مردم پشتون محل مسلح به یک پیکا و سه کلاشینکوف بودند. آنها بروی اسیران آتش کشوده همه را با گلوله بستند تا اینکه تمام شان به زمین افتادند و ظاهرا کشته شدند. یک نفر از این دسته قاتلین کشته شده ها را تفتیش کرد و در زبان پشتو گفت که تمام این هزاره های کافر مرده است و بعد از آن آنها بر موتر سوار شده رفتند.
چهار شنبه 7 آوريل 2010
جنایات طالبان در دره علی
تیرباران مردان اسیر در دره علی یکی از چهار نقطه کلیدی قتل عام ها محسوب میگردد. در قدم اول نیروهای تلاشی طالبان به دره علی تقریبآ در ساعت 10 بجه 8 جنوری رسیدند. آنها مجهز با شش عراده موتر تویوتا داتسن که (توسط شاهدان در منطقه جمک ساعت 10 بجه دیده شده است) و متعاقبآ در دزدی اسپهای محل وبخاطر تلاشی خانه های جوارسرک اقدام نمودند. قوماندانان کلیدی در تلاشی دره علی قوماندان منگل که از پشتون های بامیان بود که بعدآ با طالبان پیوست و در بین مردم شناخته شده است و دیگرش ملا غفار بودند. نیروهای که آمده بودند شامل پشتون های بغلان مربوط ملا عبدالباقی طالقانی که در2001 در تخار کشته شد برعلاوه بعض تاجک ها. طالبان در مرکز قالین بافی CCA در دره علی قرارگاه گرفت و در جریان روز در اطراف آن محل بخاطر چای نوشیدن و چور و چپاول میرفتند.
چهار شنبه 24 مارس 2010
قتل عام در یکاولنگ
شواهد نشان میدهد که نیروهای خارجی با طالبان در حملات ضربتی و قتل عام ها نقش برجسته را ایفا کرده اند. نیروهای خارجی بطور مخلوط با نیروهای طالبان عملیات را اجرا کردند که شاهدان پشتون های قندهاری را شناسایی کرده اند. اگر چه نیروهای خارجی عامل اصلی کشتار نبودند. نجات یافته گان گروپ قاتلین را بطور عموم شناسایی کردند که آنها پشتون های افغان بودند که بیشتر به قتل عام مبادرت میورزیدند. طالبان از ملیشه های خارجی در قتل ها، اسیر گرفتن مردم از قریه جات، و محل باز رسی اسیران استفاده میکردند. ولی آنها افغان های پشتون را برای کشتن می گماشتند.
چهار شنبه 17 مارس 2010
قتل عام رباتک
اجساد در روی زمین با روی شان خوابیده بودند و دستهایشان تمامأ در عقب شان بسته بودند. زخمهای مرمی از پشت دیده و تشخیص داده نمیشد لکن خون در روی زمین زیر سینه هایشان دیده میشد. من اجسادی را دیدم که 4 روز قبل کشته شده بودند. اجساد شان نه پندیده بودند ولی خون واضحآ از سینه های شان سرازیر شده بودند ولی من فهمیدم که از پشت سر فیر صورت گرفته است زیرا در دیگر قسمت های بدنشان علامت زخم دیده نمیشدند و در دریای خون که از سینه هایشان خارج شده بود شناور بودند.
دو شنبه 15 مارس 2010
جنگ و کشتار در شمالی
تمام حملات طالبان در شمالی بعد از تازه ترین پیشروی در 1996 توأم با جنایات گسترده علیه مردم غیرنظامی صورت گرفت. دوسیه پروژه عدالت افغانستان بر تعداد حادثات مشخص و نادر در ساحات ولسوالی های خطوط اول مثل بگرامی، کلکان، قره باغ و میر بچه کوت بخاطریکه گواهی های مفصل در از این جاها بدست دارد و بخاطریکه قربانیان این محلات شناسای شده است تأکید میورزد.
پنج شنبه 11 مارس 2010
قتل عام در ولايت سرپل
طالبان بلند رتبه ای که مستقیماً در پنج قتل عام دست داشتند عبارتند از: ملا عبدالمنان حنفی، قوماندان خط اول، امین الله امین، معاون وی، ملا عبدالستار لنگ، یک قوماندان ارشد، ملا ولی جان، یک والی و قوماندان ساحوی. قوماندان های ارشد طالبان توسط تعدادی از قوماندان های محلی وابسته به طالبان که آگاهی کامل از قتل عام ها و مرتکبین آن داشتند، در عملیات کمک می شدند به عنوان مثال در دستگیریهای دسته جمعی و در کشتار غیر نظامیان همکاری داشتند.
يكشنبه 7 مارس 2010
قتل عام در مزار شریف
تقريباً بلافاصله بعد از اينكه طالبان كنترل شهر را گرفتند، والي جديد طالبان بنام ملا منان نيازي خطبه هايي را در تمام مساجد شهر ايراد كرده و تهديد به خشونت عليه هزاره ها به انتقام كشتار زندانيان طالب در سال 1997 نموده و به آنها اخطار داده كه بايد به مذهب سني حنفي روي آورده و يا شهر را ترك كرده و يا با پيامدهاي آن مواجه شوند و هر كسي كه از هزاره ها حمايت كند را تهديد به مجازات كرد. طبق گزارش در يك سخنراني ديگر وي بيان داشت: "هزاره ها مسلمان نيستند. آنها كافر هستند. هزاره ها نيروهاي ما را اينجا كشتند و اكنون ما بايد هزاره ها را بكشيم."
پنج شنبه 4 مارس 2010
جنایات گروه طالبان
هسته رهبری طالبان بیست و دو عضو شورایی داشت که عمر رهبرشان بود. طالبان ساختارهای نظامی و مدنی خود را به خوبی گسترش داده بودند و ساختار آشکار کنترل و فرماندهی داشتند./ در حالیکه جنگ برای به دست گیری دیگر مناطق کشور ادامه داشت، طالبان در کابل اداره بسیار ظالمانه برپایه دستگاه استخباراتیش ایجاد کردند. سازمان اصلی توسط قاری احمدالله اداره می شد که خارج دفتر سابق خاد در صدارت عمل می کرد. در اکتبر 1997 رهبر طالبان، ملا عمر، نام دولت اسلامی افغانستان را به امارت اسلامی افغانستان مبدل کرد.
چهار شنبه 24 فوريه 2010
جنایات دیگر شورای نظار، گروه اسلامی حکمتیار، گروه وحدت، اتحاد اسلامی و جنبش اسلامی
کابل سالهای 1992 الی 1996
جمعه 19 فوريه 2010
جنایات گروه وحدت و جنبش اسلامی
دور جدید انتقام گیریها در کابل در سالهای 1992 الی 1995 انجام شد. در مزار شریف، خشونت های فرقه ای بعداً آغاز شده اما زیاد طول کشید تا دوره قتل عام های مهم در سال 1997-1998 و بعد از آن. غیر نظامیان هزاره در میان قربانیان این دوره از خشونت ها بودند. اما قوماندان های جنایتکار حزب وحدت آشکارا در ارتکاب جنایاتها و خشونت ها شرکت داشته و به این اعمال ادامه می دادند.
جمعه 19 فوريه 2010
قتل عام و تجاوز جنسی دسته جمعی در افشار، 10-11 فبروری 1993
وزیر دفاع وقوماندان اعلی دولت اسلامی در آن زمان در عملیات افشار احمد شاه مسعود بود. وی تمام مسوولیت برنامه ریزی و دستور دهی عملیات های نظامی را داشته است. وی مستقیماً قطعات جمعیت اسلامی و به طور غیر مستقیم قطعه اتحاد اسلامی را کنترل می کرد.
پنج شنبه 11 فوريه 2010
بمباران کابل و ادامه جنایات جنگی
گرچه راکت باران کابل توسط حزب اسلامی به طور عموم کورکورانه بود، سه دسته هدف که قوماندان های حزب اسلامی علیه آن بمباردمانهای خودشان را رهبری میکردند، وجود داشت. بیشتر این اهداف در داخل و یا اطراف مناطق غیر نظامی موقعیت داشت.
دو شنبه 8 فوريه 2010
جنایات در رژيم برهان الدین ربانی
شورای نظار بر کوه آسمای، (کوه تلویزیون) با پوسته رادیو تلویزیون، کوه رادار به معنی اینکه رهبران هدایت میداد تا راکت ها و بمب ها در کجا می افتد کنترول داشت. طبق اظهارات قوماندان کندک پوسته عمومأ در مدت سه ماه در سه ماه تحت فرمان گل حیدر بعضی اوقات توسط با به جان اکمالات و تبادله نیرو میشد.
شنبه 6 فوريه 2010
جنایات شبه نظامیان و گروه نظامی حکمتیار و خالص در زمان نجیب الله
عقب نشینی روسها و زمان پس از آن/ آویزان کردن زندانی ها از دست شان در یک جوره حلقه آهنی که در سقف اطاق بود، لت وکوب اکثراً توسط چوب چماق، شوک برقی، محروم نمودن از غذا و خواب، محبوس کردن در اطاق یا کوته قلفی کـردن، سوء استفاده جنسی، شکنجه روانی، بود. مدت و زمان اساسی شکنجه از طرف شب بود.
جمعه 5 فوريه 2010
جنایات در زمان اشغال افغانستان توسط شوروی، کارمل و نجیب الله
از جنوری 1980 الی فبروری 1989 / حسام رئیس استخبارات نظامی بود و کار مدیریتی را انجام می داد و فرمان صادر میکرد. عبدالله فقیرزاده معاون اپراتیفی بود و فرمان ها را اجرا می کرد و عملاً پروگرام دستگیری و شکنجه آنها را هدایت می کرد. وی بسیار ظالم بود. وی به مار کبرا مشهور بود. بعد از این وظیفه وی والی قندوز شد.
چهار شنبه 3 فوريه 2010
جنایات حکومت های وابسته به شوروی
نقض حقوق بشر بین المللی و قوانین انسانی در سال 1978 الی 1992 / علیرغم شرارت زیاد و جنایات بی شمار، این دوره کمترین اسناد جنگ را دارا می باشد. افغانستان از بیشتر قسمتهای جهان مجزا بوده و خبرنگاران خارجی کمی به این کشور دسترسی داشته اند، و اخبار حادثاتی که خارج از کابل به وقوع پیوسته به آهستگی در خارج از کشور جعل می شد. در نتیجه، بیشترین اطلاعات همراه پناهندگان که شروع به گریختن از کشور نموده بودند، انتقال یافت. آن عده که توانایی داشتند به اروپا، آمریکا و یا دیگر کشور ها گریختند و هزاران نفر دیگر در پاکستان و ایران مسکن گزیدند./ پروژه ی عدالت افغانستان
دو شنبه 1 فوريه 2010
پيامها
9 جون 2010, 16:51, توسط abdullah
salam bari ama hamawtane aziz
dar bari in watan forshan pahston bayat gofta ke shoma ta che waqat washa gari mikone
ظاهــرشــاه: مــن از قبیــلۀ
بنیــامین یهــودی هســتم
وزارت خارجۀ اسرائیل تائید نموده است که دولت اسرائیل تحقیقات گستردۀ را جهت شناسائی قبایل پشتونهای افغانستان و پاکستان که اصلیت یهودی دارند آغاز نموده است.
سخنگوی وزارت خارجۀ اسرائیل به روز جمعه 15 جنوری 2010 به روزنامۀ لوفیگاروی فرانسه گفته است: دولت اسرائیل تحقیقات گستردۀ را جهت شناسائی قبایل پتان در افغانستان و پاکستان که یکی از ده قبیلۀ گمشدۀ یهودی اند از طریق تمویل مرکز تحقیقات ملی ممبی در هند رسماً آغاز نموده است.
وی می افزاید از اینکه در شرائط کنونی گشایش چنین مرکز تحقیقاتی در افغانستان و پاکستان امکان نداشت، ما تصمیم گرفتیم که این تحقیقات را در هندوستان که اکثراً میزبان پشتونها می باشد راه اندازی نماییم. قرار است که این تحقیقات از سه ماه الی یک سال کامل را در بر بگیرد... تحقیقات ما قبلا در بخشهای (ریشه یابی تاریخی، رسوم و عنعنات و تقارب در زبان) تکمیل گردیده است. بناً این مرکز این بار نتائج تحقیقات خویش را از آزمایشات خون (دی ان ای) به دست خواهد آورد. تا کنون هزاران سی سی خون از قبایل پشتون افغانستان در منطقۀ مالهباد ولایت اتوراپردیش در شمال هند جهت آزمایشات جمع آوری شده است...
بنا بر اظهارات سخنگوی وزارت خارجۀ اسرائیل، از لحاظ بیولوژی کارشناسان بیولوژیک اسرائیل تمام تلاش خودشان را به کار بسته اند تا ارتباط ژنتیکی میان پشتونها و یهودیان را به اثبات برسانند تا اینکه به این طریق مؤرخان اسرائیلی را یاری کنند که گویا پشتونها در اصل از ریشۀ یهودیان واسرائیلی ها اند. در این باره کارشناسان بیولوژی اسرائیلی در مرکز تحقیقات ملی ممبی از لحاظ ژنتیکی میان اسرائیلی ها و افرادی از قبایل پشتون آزمایشاتی را انجام خواهند داد و با توجه به نتایج این آزمایشات که گویا پشتونها از لحاظ ژنتیکی نزدیکترین ملت به یهودیهای سفاردیم (یهودیهای شرقی) می باشند و به این طریق می خواهند ثابت کنند که پشتون و یهودیان از یک نژاد هستند.
روزنامۀ لوفیگارو در ادامۀ گزارش خود می افزاید: از مدتها قبل واضح بود که قبایل پشتون که در جنوب و جنوب شرقی افغانستان و در غرب و شمال غربی پاکستان زندگی میکنند همه از یک نسل اند و مربوط به قبایل گمشدۀ یهودی میباشند. این روزنامه می افزاید: همنوای کامل در رسوم و عنعنات، نحوۀ پوشیدن لباس، عادتهای خوانوادگی و امورات فرهنگی وجود دارد که این همه بیانگر این است که پشتونها این همه را از اجداد یهودی شان به ارث برده اند.
این اولین بار است که وزارت خارجۀ اسرائیل رسماً تائید میکند که تحقیقاتی گستردۀ را در راستائی شناسائی اصلیت یهودی پشتونها آغاز نموده است که با این کار خود بر عمل کرد سازمانهای غیر دولتی یهودی که از سالیان درازی در جستجوی قبایل گمشدۀ یهود در قرن هشتم قبل از میلادی فعالیت داشتند مهر صحه گذاشت.
مؤرخین اسرائیلی میگویند: موسی علیه السلام حین خروج از مصر با دوازده قبیله از قبیلۀ بنی اسرائیل خارج شده و در فلسطین مسکن گزین شدند که این دوازده قبیلۀ بنی اسرائیل به نامهای (بنیامین، روبین، لاوی، یهودا، جاد، اشیر، زبولون، ساعر، یوسف، نفتالی، دان و شمعون) یاد می گردیدند و از این جمله دو قبیلۀ آنها (بنیامین و یهودا) در جنوب فلسطین جا بجا شده که یهودیان امروزی از نسل آنها می باشند ولی متباقی ده قبیلۀ دیگر در شمال فلسطین جا بجا گردیدند که بعداً از آنجا به مناطق دیگر مهاجر شدند که سپس به نام قبایل گمشدۀ یهودی مسمی گردیدند.
روزنامۀ لوفیگارو در تحلیل خود راجع به این مسئله میگوید پشتونهای افغانستان اکثریت در میان سایر قومیت های مطرح در افغانستان می باشند، همچنان نظریۀ اصلیت یهودی آنها در منطقه و در میان مردم به سطح قابل ملاحظۀ منتشر شده است، ولی تا هنوز کدام مطالعۀ علمی دقیق که ثابت کند که پشتونها در اصل یهود اند صورت نگرفته است اما اکثریت پشتونها ایمان دارند که آنها اصلیت یهودی دارند. حتی اخرین پادشاه افغانستان، ظاهر شاه، در جواب خبرنگار ایتالیائی در بارۀ نسبش گفته بود که من از قبیلۀ بنیامین یهودی هستم.
سایت انترنیتی شبکۀ خبری العربیه نیز به بررسی این مسئله پرداخته و گزارش داده است که اسرائیل تلاش دارد حوالی 15 ملیون پشتون افغانستان را دوباره به دین آبائی شان – یهودیت – برگرداند که متاسفانه تا هنوز تعداد از قبایل پتان را یهودی ساخته و آنها را به اسرائیل مهاجرت داده است.
همچنان این شبکۀ معتبر عربی زبان گزارش میدهد که در دهۀ هفتاد و هشتاد قرن بیستم سازمانهای یهودی فعالیتهای چشمگیری را در جهت کشانیدن قبایل پشتون افغانستان به آئین یهودیت از طریق استخدام و تربیۀ جوانان پشتون در بیروت، پایتخت لبنان و برخی کشور های غربی راه اندازی نموده بود. این شبکۀ خبری به نقل قول از برخی رسانه های اسرائیلی گزارش میدهد که سازمانهای یهودی توانسته اند برخی دانشجویان افغان در آن زمان (مانند زلمی خلیل زاد، اشرف غنی احمد زی و انوارالحق احدی) در بیروت را به دین یهودیت برگردانند. البته این دانشجویان کسانی بودن که بعدها پستهای مهمی را در حکومت کرزی به دست آوردند و زلمی خلیلزاد نیز شناخته ترین دپلومات امریکائی افغانی الاصل در افغانستان، عراق و سازمان ملل متحد ایفای وظیفه نموده است که خانم یهودی دارد.
این سه تن از نخبه گان تحصیل کردۀ پشتون وظیفه گرفتند تا حس نشنلیستی پشتون ها را تقویه نموده و بعد برای پشتونها توضیح دهند که اصلیت آنها یهود اند و باید به اصل خویش برگردند. این جوانان در ابتدای گرایش خود به دین یهودیت بیشتر احساساتی بوده و تلاش داشتند که به طور آشکار دست به فعالیت زنند ولی بنا بر تجارب سازمانهای یهودی و مطالعۀ آنها از اوضاع منطقه به آنها تعلیمات داده شد که باید از مهارت خود کار گرفته و مطابق برنامه های که برای شان داده میشود رفتار کنند. آنها باید اوضاع منطقه را دقیق ارزیابی کنند. آنها باید بدانند که درموقعیت بسیار حساس قرار دارند، آنها در میان دشمنان سرسخت یهودیت (ایران، پاکستان و عربستان سعودی) قرار دارند. اگر آنها با همکاری اسرائیل و برخی سازمانهای غیر دولتی یهودی دست به فعالیت آشکار زنند به زودی از طریق دشمنان اسرائیل و یهودیت در ایران، پاکستان، عربستان سعودی و حتی اقلیت های قومی غیر پشتون درافغانستان سرکوب میشوند. همین بود که آنها رسماً گرایش خود به دین یهودیت را اعلان ننموده ولی فعالیت های عمدۀ را در این بخش مخصوصاً در قسمت تقویۀ حس نشنلیستی پشتونها و داعیۀ برتری آنها از سایر اقلیت های قومی در افغانستان انجام داده اند.
همچنان چندی قبل سایت عربی زبان القدس العربی، چاپ لندن، در مصاحبۀ با داکتر جعفر هادی حسن، نویسندۀ برجستۀ جهان عرب و پژوهش گر مسایل یهود و یهودیت (دارندۀ درجۀ دکترا از دانشگاه مانچستر بریتانیا در یهود شناسی و نویسندۀ کتابهای فرقة الدونمة بین الیهودیة و الاسلام، فرقة القرائین الیهود، الیهود الحسیدیم و پیدایش، تاریخ، عقاید، فرهنگ و عنعنات یهود) به مسلمانان و عربها هشدار داده بود که متوجه باشند که اسرائیل به زودی افغانستان را توسط قبیلۀّ پتان تحت اشغال خود در خواهد آورد.
وی در مصاحبۀ خود می گوید: پروسۀ یهودی سازی قبیلۀ پشتون در افغانستان از چندین دهه بدینسو جریان دارد و ما شاهد روزی خواهیم بود که رسانه های خبری گزارش گرویدن ملیونها تن از پشتونهای افغانستان به آئین یهودیت را در اثر تلاشهای همه روزۀ اسرائیل به نشر خواهند رساند. تعداد زیادی از سازمانهای غیر حکومتی در اسرائیل همین اکنون مصروف جستجوی قبایل گمشدۀ خود اند. آنها میگویند که قبایل گمشدۀ یهود در قرن هشتم قبل از میلاد توسط آشوریها اسیر گردیده و بعد در سراسر جهان پراگنده شدند ولی هنوز آنها عادتهای یهودی خود را حفظ نموده اند. از جمله عادتهای یهودی: تندروی، تعصب، نژاد پرستی (پشتونوالی) عدم احترام به حقوق زن، به فروش رسانیدن زنها، خشونت قبیلوی، به نکاح در آوردن خانم برادر بعد از مرگ وی، علاقمندی به قتل و کشتار، حفظ آداب و سنت های گذشتۀ خود از قبیل لباس، کلاه جالی، رقص عنعنوی مردان در مراسم خوشی (اتــن) و برتری طلبی قومی می باشد که درمیان قبایل پشتونهای افغانستان هنوز حفظ گردیده است.
این پژوهشگر عرب می افزاید: سازمانهای یهودی از گذشته های دور سرگرم جستجوی قبایل گمشده اند، آنها قبایل گمشدۀ خود را در افغانستان، ایران، چین، هند و امریکائی جنوبی جستجو میکنند. تا کنون طبق آمار آنها قبایل پشتون در افغانستان و پاکستان شناسائی شده اند که اصلیت آنها یهود اند و بحث بالای کشورهای دیگر جریان دارد. اسرائیل با بهانۀ دریافت قبایل گمشدۀ خود میخواهد اسرائیل کبرا را از رود نیل در مصر الی دریای فرات در عراق که پلان ستراتیژِیک آن کشور است تشکیل دهد. یکی از حاخامهای (رجال دین) یهود بنام آبیحل در کتاب خویش تحت عنوان قبایل گمشده میگوید که تعداد آنها به 100 ملیون نفر خواهد رسید.
داکتر جعفر هادی حسن در ادامه می افزاید: اسرائیل نهایت تلاش دارد تا قبیلۀ پشتون در افغانستان را که نفوس آنها تقریبا 15 ملیون تن می باشد به دعوای اینکه اصل آنها یهود اند به آئین یهودیت برگرداند. تا کنون ده ها نهاد وسازمانهای یهودی تماسهای متعددی با سران قبایل و رهبران پشتون که در دو طرف مرز افغانستان و پاکستان قرار دارند انجام داده اند وهمچنان ده ها جلد کتاب یهودی را به زبان پشتو ترجمه گردیده و در آنها از اصالت یهودیت پشتونها و خصوصیت یهودی آنها توضیح داده شده است. همچنین در این کتابها توضیح داده شده است که پتانها نسب شان بر میگردد به (افغان بن شاوول) که در تورات از شاوول منحیث اولین پادشاه یهودی در سرزمین فلسطین نامبرده شده است. باید یاد آور شد که سازمانهای یهودی (مانند سازمان عامی شاب – بازگشت ملت) توانسته اند عدۀ از افراد قبیلۀ پشتون را به دین یهودیت برگردانده و آنها را به اسرائیل مهاجرت نمایند که این افراد به مرور زمان اقارب و خویشاوندان خویش را نیز به یهودیت دعوت نموده و آنها را به اسرائیل مهاجرت خواهند داد. و همچنان عدۀ دیگر از تکنوکراتهای پشتون که مخفیانه به یهودیت گرویده اند هنوز در افغانستان فعالیت دارند
28 سپتامبر 2010, 02:42, توسط Sosan
جناب مزدور ایران اولاد چنگیز ای نواسه مزاری آدمکش (کامران میر خرزار)
آیا در زنده گی ات کدام گپ راست گفته ای؟؟ نخیر! دروغگو حافظه ندارد شما چیزی که به زبان کثیف تان میاید به مانند مواد غایطه از دهن مقعد مانند خود به بیرون میافگنید. ببینید شا در ابتدا همین مضمون ماه June عیسوی را با جدی شمسی مقایسه نموده اید که اینچنین نیست بلکه با ماه جوزا و سرطان برابری دارد این خود ثبوت بر اینست شما بدون سند و اسناد و سواد هر چیزی ....... که گیر تان بیاید نوش جان میکنید. بشرمید که از آب و هوای افغانستان برای زنده گی استفاده میکنید و رقص به اوامر رژیم کثیف کافر ایران میکنید.
11 جون 2010, 10:33, توسط abdullah
به خاطر قلوب در هم شکسته انسانها !قلوب آکنده از عشق و به خون آغشته انسانها !
به خاطر حسرت ،حسرت گمگشته در امواج سرشک !..سرشک سرگردان در ظلمت زندانها این آثار پراکنده به وجود آمد!گوش کن!
گوش کن ، ای خواننده ناشناس که روحم سپاسگذار لطفی است که دورادور با خواندن سرگذشت بی سرنوشت ، زیر .پای قلب من میریزی!...گوش کن!من هنوز آنقدر عاجز نشده ام که دروغ بگویم اگر- خدای نکرده – روزی کسی – نفسی – هوسی ، مجبورم کند دروغ بگویم ، من – با کلی افتخار – وبدون تردید – علی رغم فرداهای بی پدر سه فرزندی که دارم – سینه پیش – پیشانی فراغ ...
میروم میدانید کجا ؟!...زیر سنگ ...!!من سالها روی سنگهـــا خوابیده ام
به پاس لطف سنگها – آن روز از سنگها خواهم خواست که تا ابد روی من بخوابند!!!
من باید آنچه را احساس میکنم بنویسم....ومینویسم!ولی تو ای پاسدار جهالت!....اگر میخواهی دهان فریاد مرا قفل کنی؟ .....قفل کن!....اما ...فراموش مکن....همان انسانی که دیروز ندانسته ،برای تو قفل میساخت !....امروز دانسته کلیدش را برای من میسازد!.کارو
20 جون 2010, 17:41, توسط hbibulla
سلام و احترامات
خواننده محترم اين سايتها حتمآ باز کرده مطالعه نمايد
سا ئینس گواه حقیقت قرآن مجید شده متن رامطالعه کنید
http://www.ustadfaizi.com/index.htm
http://www.google.ru/search?hl=ru&a... . .
http://www.azmoone-melli.com/index... .
http://www.islam411.com/library/
22 جون 2010, 18:55, توسط jalaludinbaiany
اقای ســـــردبير سايت وابســــته [ کابل پرس? ] !!
جای شرم ، خجالت ، سرافگنده گی و خفت است که تو خود را افغان و جز ملت غيور
افغانستان معرفی و گه گه بخاطر افغانستان اشک تمساح را از چشمان کم ديد خود جاری ساخته ، اقای مير هزاره چگونه ، با کدام ارزش های ژورناليتيک ادمک پليد ، کثيف ،
هرزه ، اوباش ، مزدور ، احمق ، خصم را بنام [ abdullah] عبدالله که هرگز عبد الله
نبوده بلکه دشمن الله ، دشمن افغان و افغانستان ، دشمن انسانيت و از نسل خبيثه ميباشد
اجازه ميدهيد که عليه مردم افغانستان ، مليت بزرگ و با عظمت افغانستان ، مليت که دايمأ محافظ وطن بوده در تمام تبصره ها تبليغات که از دستگاه استخبارات اسرايل [ musst] برايش وظيفه داده شده که گويا مليت پشتون از تبار بن اسرائيل است ؟؟
خوب اين انها از تبار بن اسرائيل که در زمان رسالت حضرت موسی « ع» قوم بن اسرائيل پراگنده شده ۸۰۰۰ هزار سال گذشته و اما کمتر از ۷۰۰ سال قبل مليت هزاره از مغلستان به افغانستان در قشون چنگيز جبار وارد افغانستان گرديده و بايد وزارت خارجه مغلستان نيز بر اين يم مهاجرت انکارناپذير تحقيق نموده. اقای مير هزار ميدانم که اين مطلب نشر نه ميگردد . بخاطر انسان افغان ، رنج های ان ، درد های ان بگذاريد مليت های پشتون ، تاجک ، هزاره ، ازبک ، ترکمن ، بلوچ ، نورستانی ، که ديگر با هم مخلوط گرديده برابر ، برادر زيست نمايند اگر شما تبصره اين مزدور ايران اين خبيث عبدالله را حذف نه کنيد جمعأ يک هزار انسان افغان هم از پشتون ، تاجک ، هزاره ، ازبک اين تبصره را به رياست جمهوری ، پارلمان ، ستره محکمه ، وزارت اطلاعات وکلتور و ثارنوالی گسيل انگا شما به اين توهين بزرگ ملی جواب گو خواهيد بوديد اگر نه در تمام سايتها هويت شما را افشا ه ساخته . تشکر . جلال بايانی ـــ سويدن
24 جون 2010, 08:45, توسط hbibulla
ای مرتدان جاسوسان ای وطن فروشان آیا اینها انسان نیستند هنوز هم تشنه گیتان با خونهای اینها رفع نشده ای مردم چشمهای خود را باز کنید ببینین که اشغالگران بالای مردم بیچاره چی حال و روز را آورده اند
http://www.youtube.com/watch?v=ojjp...
http://www.youtube.com/watch?v=HGan...
http://www.youtube.com/watch?v=E_iR...
http://pz.rawa.org/pznews/video_cli...
http://pz.rawa.org/pznews/video_cli...
http://www.youtube.com/watch?v=EAOY...
25 جون 2010, 07:57, توسط khorasan
پشتوسازی در بلخ
در زمان) امانالله شا ه( یکی از افراد او به نام ( وزیر محمد گل مهمند ( نایبالحکومه ولایت بلخ شد. وی سیاست پشتوسازی را در این ولایت پیشه کرد و اقدامات زیر را انجام داد
هزارهها در سه مرحله، «زمان نادرشاه افشار، ناصرالدین شاه قاجار بعد از کشتار هزارهها توسط عبدالرحمان» به ایران مهاجرت کردهاند. رضاشاه نام این قوم مهاجر به ایران را از «هزاره» و «بربری» به خاوری تغییر داد
پس از وقوع انقلاب اسلامی در ایران سیل مهاجرت به ایران بیشتر شد. در افغانستان از گذشته به آنها ظلم بسیاری وارد شده و تاکنون ادامه دارد یکی از بدترین ظلمها به آنها کشتار و اخراج انها از مناطق سکونتشان در زمان
عبدالرحمان یکی از شاهان افغانستان میباشد در آن دوره تقریبا 62 درصد مردم هزاره قتل و عام شدند
درگذشتههای دور هزارهجات کنونی بنامهای زیر یاد شدهاست: به گفته (بلیو) غر مارث که این نام در کتاب مقدس نیز آمدهاست –به قول مرحوم غبار نویسنده افغانستان در مسیر تاریخ، نزدیک ۵۰۰ سال پیش از هزارهجات به نام «ستا گید یا» نام برده شدهاست شاهان هزارهجات قبل از اسلام به نامهای شیران بامیان از اولاده کوشانی ویفتلی و بعدآ به نامهای هزار بنده – شار و ریو شاران یاد میشدند که عمدتآ در دو نقطه تاریخی این سرزمین به نامهای (پشین) یا افشین یکاو لنگ کنونی و (سورمین) سر پل فعلی که پایتخت تابستانی و زمستانی ایشان بودند حکومت میرا ندند.
کنت کورت و بطلیموس مورخین عهد سکندر کبیر، فریبه جهانگرد فرانسوی، هنری فیلد کریستیاتس محقق دنمارکی و جورج راورتی، از مورخان غربی. مقدسی، مولف گمنام حدودالعالم در ۹۵۹ میلادی، ابی بکر مشهور به ابن فقیه، ابن خرداد در ۹۲۰ میلادی، ناصر خسرو بلخی از مورخین اسلامی و همچنان هیوان تسنگ راهب چینی از موجودیت غرج الشار، غرجه، غرجستان، شاران غرجستان و موجودیت هزارهها در غرجستان به کرات یاد نمودهاند.
حکمرانی شیران بامیان توسط غزنویان ساقط و بعد از آن غوریها شنسبیها – خوارزمیها در هزارهجات حکومت کردند با شکست خوارزمشاه شهر غلغله توسط لشکر چنگیزخان تخریب و به بامیان آسیب زیادی وارد گشت
پشتوسازی در بلخ
در زمان) امانالله شا ه( یکی از افراد او به نام ( وزیر محمد گل مهمند ( نایبالحکومه ولایت بلخ شد. وی سیاست پشتوسازی را در این ولایت پیشه کرد و اقدامات زیر را انجام داد
۵۰ هزار جریب زمین آبی تاجیکان و ازبکان و توزیع آنها میان پشتوهای آوردهشده به منطقه. اختصاص مالچرها (مراتع) به پشتوها.
نابودسازی آثار تاریخی بلخ از جمله سنگنوشتهها و سنگ مزارهای زرتشتی و سغدی پیش از اسلام.
سوزاندن ۲۳۷ دستنویس کهن فارسی، عربی و ترکی.
مدارس منطقه تا سال ۱۳۴۵ تنها مجاز به آموزش به زبان پشتو بودند.
تغییر بیشتر نامهای جغرافیایی منطقه از فارسی و ترکی به پشتو از جمله: چارباغ گلشن (شینکی)، دلبرجین (شلخی)، پلاسپوش (زوزان)، چهلستون (غندان)، بوینهقره (شولگره)، آدینهمسجد (چاربولک)، سمرقندیان (زرغونکوت)، کدوخانه (باندهگی)، دهدراز (غشی)، چقیش (استولگی)، یولبولدی (لیندی)، کول انبونه (مندتی) و...
در آن دوره، پس از پشتوسازی نامها در ولایتهای بلخ، جوزجان، سرپل و فاریاب، هر فرد بومی که نام بومی مکانها را به زبان میآورده جریمه نقدی میشدهاست
روش دیگر پشتو سازی عبارت از تغیر نام محلهای مختلف به نامهای جدید پشتو است. به عنوان نمونه میتوان به تغیر اسم این مناطق اشاره کرد:
تغیر نام سبزوار درهرت به شیندند
CopyDeleteUpDownدر سالهای ۱۳۱۶-۱۳۱۷ خورشیدی (۱۹۳۷-۱۹۳۸ میلادی) دولت افغانستان دانشجویانی را برای آموزش دیدن در زمینه نظامی به اروپا و آمریکا فرستاد. بنا بر سیاست پشتونسازی، فرزندان مردم )هزاره قز لباش (ایرانیتبار و فارسیزبان) و شیعهها از شرکت در این دورههای آموزشی محروم شدند
در سال ۱۳۱۸/۱۹۳۹ بر پایه دستور دولتی زبان تدریس در همه دروس مدارس سراسر افغانستان از فارسی به پشتو تبدیل شد
کمبود منابع به زبان پشتو و عدم آشنایی بخش بزرگی از مردم افغانستان با این زبان، باعث فلج شدن نظام آموزشی و گسترش بیسوادی شد. پس از چندین سال و اعتراضات عمومی سرانجام در زمان وزارت (نجیب الله خان توروایانا ،) وزیر معارف وقت، آن وزارتخانه ناچار شد تدریس به زبان فارسی را به مناطق فارسیزبان افغانستان بازگرداند. از آن پس مقرر شد در مناطق فارسیزبان کلاسها و دروس به فارسی باشد و پشتو به عنوان یکی از درسها آموزش دادهشود و در مناطق پشتوزبان زبان تدریس پشتو باشد
از سال ۱۳۱۸ خورشیدی برای کارمندان ورازتخانهها، بانکها و دیگر ادارات افغانستان به صورت اجباری دورههای زبان پشتو گذاشتهشد. این دورهها تا ۱۳۵۷ خورشیدی ادامه یافت ولی با ناکامی روبرو بود. کمتر کسی از فارسیزبانان که این دورهها را گذارندند قادر به نوشتن و خواندن پشتو در سطح کافی بودند
انجام مهاجرتهای اجباری برخی از گروههای قومی و ملیتی در افغانستان یکی از روشهای پشتوسازی بودهاست.بهعنوان مثال سیاست انتقال گروههای قومی پشتون به سمت شمال افغانستان در دورهً صدارت محمد هاشم خان میتوان ذکر کرد.
در زمان صدارت نامبرده ریاست ناقلین در چارچوب وزارت داخله ایجاد شد که محمد گل مومند بسمت وزیر داخله ایفای وظیفه مینمود. ریاست مذکور وظیفه و تطبیق اسکان قبایل آنطرف سرحد آزاد جنوب افغانستان را در نواحی سمت شمال بعهده داشت به آرزوی آنکه بتواند گروه قومی پشتون را در افغانستان توسعه بخشد. نامبرده برای تشویق هرچه بیشتر ناقلین زمینهای درجه اول نزدیک سرآب را برای آنها توزیع میکرد