حاشیه ای برحاشیه های رمان گمنامی
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
رمان گم نامی، اثر محمدجان تقی بختیاری، سروصدای زیادی رابه پاکرده است.
مطلب حاضر نقد کتاب نیست زیرا نقد یک اثر ادبی، مستلزم مطالعهای دقیق آن اثرمیباشد. نوشته حاضر حاصل دیدهها وشنیدههای چند روز گذشتهای نگارنده در فضای مجازی میباشد.
سیدمحسن حجت، روحانی شیعه در کابل؛ این کتاب را کفرآمیز دانسته و نویسنده آن مرتد میداند. بیبی سی: ۱۹ دی ماه ۱۳۹۱
دو موضوع حساس باعث عصیانگری مذهبیون مقیم کابل شده:
۱- تجاوز جنسی یک آیت الله به محصل علوم دینی
۲- نسبت دادن اعمال انسان، برخداوند.
۱- صلاح ومصلحت یکی از ارکان زندگی (عرفی) جامعهای اسلامی میباشد. این صلاح دانستن ویا ندانستن ویا به عبارتی بیان کردن ویا نکردن یک موضوع (بااینکه حقیقت دارد) صحیح است ویاخیر، در مراحل زندگی جامعهای اسلامی نقش حیاتی دارد. بارها شاهد بودهایم که یک اتفاقی در خانواده ویا جامعه رخ میدهد ولی برای اینکه به مصلحت نیست اجازه بیان آنرا نمیدهندو بزرگان تمام سعی وتلاش خود را به کار میگیرد تا جلوی نشر وعلنی شدن آن واقعه را بگیرند. در چنین وضعیت اگر بگوئید که این مساله حقیقت دارد، فورا در جواب شما میگویند: هر حقیقتی که نباید گفته شود.
به عنوان مثال: در محیط کوچک خانواده یک مسلمان، اگر توسط یکی از اعضای خانواده اشتباهی پیش بیاید، مثلا یک نفر دزدی کند ویا گرفتار فریب شیطان شده دچار اعمال جنسی گردد، بزرگ خانواده در قدم اول سعی میکند این مساله را مخفی نگهدارد تا آبروی خانواده در نزد فامیل اقاریب و در و همسایه حفظ بماند، اما اگر این اتفاق در یک خانوادهای دیگر بیفتد، در قدم اول همه تلاش میکنند تا هرچه بیشتر وبهتر از موضوع پیش آمده اطلاع کسب کنند ودر قدم دوم شروع میکنند به تحلیل وتفسیر که چرا این اتفاق افتاده وعوامل آنچه بوده. معمولا تحلیلها هم بستگی به نوع حادثه پیش آمده دارد. مثلا اگر قضیه ناموسی باشد، از هفت پشت به این طرف خانواده بد بخت حادثه دیده را از خاک بیرون میکشد وزندگی تک تک آنها مورد تجزیه وتحلیل قرار داده میگویند فلان جدش به ناموس مردم بد نگاه می کرد، فلان جدش با زن مردم زنا کرد، فلان خواهرش بیحیا بود، فلان جدش نماز نمیخواند وروزه نمیگرفت واگر قضیه مالی مانند دزدی باشد میگویند بابا این خاندان جد اندر جد حرام خور بوده، خوردن لقمه حرام نتیجه ای بهتراز این ندارد... والی آخر.
این مساله در محیط بزرگتر هم همین گونه است.
آنطور که گفته شده است، تجاوز جنسی توسط یک آیت الله به یک دانش آموز علوم دینی در اصفهان یک واقعیت بوده وتجاوز جنسی کشیشهای مسیحی برکودکان هم حقیقت دارد.
حال در این میان، قضیه تجاوز کشیشهای مسیحی بر کودکان، میشود نقل محافل ومجالس همین روحانیون، که در باره آن ساعتها موعظه میکنند، تحلیل وتفسیر ارائه میدهند واین عمل چند کشیش را مدرکی میدانند برای کفر بودن تمام ممالک غرب ومردمان ساکن آنجا ودر قضیه دوم چون این مربوط به یک عالم دینی مسلمان است، از بیان آن در یک کتاب، بر آشفته شده عصیانگری میکنند، وزندگی اشخاص را به بازی مگیرند.
۲- موضوع دیگری که علنا «مورد اعتراض قرار گرفته است، مطلبی است که دربخشی ازاین کتاب وجود دارد (طبیعت و جهان نتیجه خود ارضائی خداوند بود و خدا یک استمناء کرد جهان بوجود آمد) نشر چنین جملاتی آتش برجان مذهبیون انداخته است.
من فکر میکنم نشر این رمان با این اشارات فلسفی در جای مانند افغانستان که اکثریت یا بیسواد ویا دارای سواد پائینی هستند، یک اشتباه بوده زیرا در کشوری مثل افغانستان وجامعهای به شدت سنتی ومذهبی، از واژهای استمناء معنی ومفهومی خاصی را دریافت میکنند.
حال میپردازیم به واژه استمناء.!
استمنا یک واژهای عربی است که معادل فارسیاش میشود، خود ارضایی که در این کتاب، عمل استمناء به خداوند نسبت داده شده است. خود ارضایی یعنی رضایت از انجام کاری که باعث شود انسان بعد از انجامش حسی خوبی داشته باشد وباعث ارامش اعصاب وروانش گردد.
اگر نگاه فلسفی به این واژه داشته باشیم، متوجه خواهیم شد که منظور خداوند از خلقت جهان، با تمام مخلفاتش جز رضایت خویش مقصودی دیگری نداشته است. برای ثابت کردن این گفته میتوان به اعمال مسلمانان اشاره کرد. یک فرد مسلمان تمام اعمالش برای جلب رضایی خداوند متعال انجام میشود.
طبق آموزههای دینی ومذهبی ما مسلمانان، خداوند دارایی احساس است. مهربان است، رحمان ورحیم ودهها صفات که همش نشان میدهد خداوند احساس دارد واز طرفی خداوند ناراحت میشود، قهر میکند، غضب دارد ودر یک آن چیزی به ما میدهد ویا میگیرد.
خداوند ناظر بر اعمال بندگانش است. از کارهای خوب بندگانش خوشنود شده وکیف میکند واز کارهای بدی آنها ناراحت ودلگیر میگردد.
اگر به عقایید وباورهای دینی ومذهبی مراجعه کنیم درمی یابیم که خداوند دارای احساس است واین احساس به مخلوقات او که ما انسانها باشیم سرایت کرده است.
تمام کارهای که ما در این دنیا انجام میدهیم، اول برای رضایت خاطر خودما میباشد. زمانیکه یک کودک در رحیم مادر با لگد بر پهلوی مادرش میزند واعلام موجودیت میکند، در قدم اول احساس رضایت شخصی خودش را نشان میدهد ودر تمام طول عمر این عمل تکرار میشود. به عنوان مثال: اگر کسی جانش را برای دیگران فدا میکند، بازهم رضایت شخصی درمیان است ویا پدر ومادری اگر شبانه روز زحمت میکشد وکار میکند ولقمه نانی را از دهان خود کنده به اولادش میدهد، باز هم رضایت شخصی در میان است. این یعنی استمناء ویا همان خود ارضایی.!
نتیجه:
به نظر نگارنده محمد جان تقی بختیاری نویسنده رمان گم نامی، درحال حاضر دوراه بیشتر ندارد. راه اول جمع آوری کتاب ویک توبه ساده در حضور همان روحانی معترض و برگشت به زندگی عادی. راه دوم ترک وطن وزندگی در ((گمنامی)) که خود سناریواش نوشته است.
دلیل این پشنهادم این است که؛ متاسفانه محتویات کتاب شما را مردم ومذهبیون افغانستان درک نکرده است. آنها منظور شما از واژهای استمناء را آنطور که مقصود شما از درج آن بوده را نفهمیدهاند زیرا آنها عمل استمناء را حرام میدانند وزمانیکه این واژه تنفر انگیز رامیشنوند سریعا" یاد تف، کف دست وآلت تناسلی وبعد هم عذاب جهنم وروز آخرت میافتند.
پيامها
10 جنوری 2013, 10:46, توسط بی نام
هاشیه صحیح نیست. حاشیه (از مصدر حوش) صحیح است.
10 جنوری 2013, 14:26, توسط ابراهیم خیل
تا روزی که این پشم آویزان ها درین جامعه و وطن ناز میفروشه برای هیچ دلیل ومنطق راه زندگی وجود نداره.شمارا بخدا ببینین بجای که این بابه گک ماچه خر و خدا زده ره ببره سلمانی ! میاره میگه فتوا داری؟کیلویی میخریم.یکی نیسته که بگویه خدا خراب کنه این اسلام را که آدمای خبیث مثل ترا حق میته که از بین گوه خود هرچه یافتی بنام فتوا سرم مردم خر سودا میکنی
اگه وطن وطن میبود باید اینارا چوبه ده کونک شان زده رای میکرد پیش همو سگ صفت خمینی شان اینرا چه کار به این وطن اینا خو سگای یک درگاه است که صاحبش خمینی دجال است
اگر مه کاره میبودوم خو ای مردار خورا را ازین کشور مثل سگ بیرون میکردم و جای پای مردار شانه اب میکشیدوم.
11 جنوری 2013, 06:25, توسط سجاد
نقد بر مقاله حاشیه ی بر حاشیه های گمنامی که توسط Kabul press? درج گردیده است
به نام خداوند بخشاینده و مهربان
خبرگزاری کابل پرس که یکی از خبرگزاری های زد اسلام به شمار می رود جدیدا مقاله ای را به نام حاشیه ای بر حاشیه های رمان گمنامی در سایت خود درج کرده است و گمان کرده که واقعا می تواند حرفهای بی اساس و بی سندش را بخورد مردم بدهد.
این خبرگزاری مشکل عمده رمان را که به گفته خود خشم عالمان دین را در پی داشته است به دو چیز تقسیم کرده است.
۱- تجاوز جنسی یک آیت الله به محصل علوم دینی
۲- نسبت دادن اعمال انسان، برخداوند.
نویسنده این مطلب با صحت داشتن اینکه یک آیت الله به محصل خود تجاوز کرده مثالی را برای ادعای حرف خودش در این مقاله آورده است.
مثال نویسنده مقاله :
در محیط کوچک خانواده یک مسلمان، اگر توسط یکی از اعضای خانواده اشتباهی پیش بیاید، مثلا یک نفر دزدی کند ویا گرفتار فریب شیطان شده دچار اعمال جنسی گردد، بزرگ خانواده در قدم اول سعی میکند این مساله را مخفی نگهدارد تا آبروی خانواده در نزد فامیل اقاریب و در و همسایه حفظ بماند، اما اگر این اتفاق در یک خانوادهای دیگر بیفتد، در قدم اول همه تلاش میکنند تا هرچه بیشتر وبهتر از موضوع پیش آمده اطلاع کسب کنند ودر قدم دوم شروع میکنند به تحلیل وتفسیر که چرا این اتفاق افتاده وعوامل آنچه بوده. معمولا تحلیلها هم بستگی به نوع حادثه پیش آمده دارد. مثلا اگر قضیه ناموسی باشد، از هفت پشت به این طرف خانواده بد بخت حادثه دیده را از خاک بیرون میکشد وزندگی تک تک آنها مورد تجزیه وتحلیل قرار داده میگویند فلان جدش به ناموس مردم بد نگاه می کرد، فلان جدش با زن مردم زنا کرد، فلان خواهرش بیحیا بود، فلان جدش نماز نمیخواند وروزه نمیگرفت واگر قضیه مالی مانند دزدی باشد میگویند بابا این خاندان جد اندر جد حرام خور بوده، خوردن لقمه حرام نتیجه ای بهتراز این ندارد... والی آخر.
جواب:
اولا نویسنده در مثال خود گفته اگر در خانواده یک مسلمان یکی از اعضای خانواده مرتکب جرمی شود بزرگ خانواده آن را پنهان می کند. به نظر نویسنده مقاله اگر در یک خانواده مسیحی یا بی دینی یکی از اعضای خانواده کاری کند که باعث شرم ساری خانواده باشد بزرگ خانواده همه جا می رود و فریاد می زند فرزند من این کار را کرد !!!
مثال خانواده برای ادعای اینکه آیت اللهی به محصل خود تجاوز کرده کاملا غیر منطقی است !!! بخاطر اینکه سوال پیش می آید و آن اینست که آیا نویسنده رمان گمنامی از خانواده آیت الله ها است ؟؟؟ اگر نیست چطور این ادعا را بی سند انجام داده است ؟؟؟
نویسنده مقاله با بیان اینکه کشیش های مسیحی به کودکان تجاوز می کنند نتیجه گرفته آیت الله ها هم به محصلین تجاوز می کنند. هر آدم عاقلی که این مقاله را بخواند می فهمد که این یک تشبیه احمقانه است ، مانند این می ماند چون مثلا سیاه پوستی در آفریقا به کسی تجاوز کرده پس همه سیاه پوستان آمریکا هم تجاوز گر هستند !!!
ما تحقیق کردیم و به این نتیجه رسیدم که در سه یا چهار دهه اخیر در اصفهان عالمی به نام سید ابراهیم اصفهانی که آیت الله باشد و داری مدرسه و به قول نویسنده کتاب بی زن باشد اصلا و جود ندارد.
تعجب می کنم چطور نویسنده مقاله این ادعا را بی سند رسمی می داند و بر زد دین مبین اسلام و علما مقاله می نویسد !!!
چطور می شود یک فردی که نویسنده کتاب وی را 80 ساله معرفی می کند به یک جوان تجاوز کند ؟؟؟
۲- نسبت دادن اعمال انسان، برخداوند
طبیعت و جهان نتیجه خود ارضائی خداوند بود و خدا یک استمناء کرد جهان بوجود آمد ( صفحه 190 کتاب گمنامی )
نویسنده مقاله در اینجا استمناء را این طور شرح و معنا کرده است
“استمنا یک واژهای عربی است که معادل فارسیاش میشود، خود ارضایی که در این کتاب، عمل استمناء به خداوند نسبت داده شده است. خود ارضایی یعنی رضایت از انجام کاری که باعث شود انسان بعد از انجامش حسی خوبی داشته باشد وباعث ارامش اعصاب وروانش گردد.
اگر نگاه فلسفی به این واژه داشته باشیم، متوجه خواهیم شد که منظور خداوند از خلقت جهان، با تمام مخلفاتش جز رضایت خویش مقصودی دیگری نداشته است. برای ثابت کردن این گفته میتوان به اعمال مسلمانان اشاره کرد. یک فرد مسلمان تمام اعمالش برای جلب رضایی خداوند متعال انجام میشود.”
نویسنده مقاله خود به خود اعترافی در اینجا کرد که خود از آن بی خبر است. اعتراف نویسنده مقاله این است که خود ارضایی یعنی رضایت از انجام کاری که باعث شود انسان بعد از انجامش حسی خوبی داشته باشد وباعث ارامش اعصاب وروانش گردد. پس نویسنده اعتراف کرد که اگر انسان ( نه خدا ) چنین کاری انجام دهد باعث آرامش اعصاب و روانش گردد. در اسلام گفته شده خدا محدود نیست و نامحدود است خدا مانند انسانها نیاز به آرامش اعصاب و روان ندارد !!!
جواب دوم این است که واژه استمنا در کجا به کار می رود. آیا تا به حال دیده اید که در زبان عربی و فارسی به جای واژه رضایت از استمناء استفاده کنند ؟؟؟ پس اگر ندیده اید نمی توان این واژه را در هر جایی گنجانید.
فرهنگ دهخدا یکی از مشهور ترین و بزرگترین لغتنامه های زبان فارسی است این لغتنامه استمناء را این چنین معنی می کند:
استمناء
لغت نامه دهخدا
استمناء. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) استخراج المنی . (زوزنی ). آب بیرون کردن خواستن . مشتو زدن . مشت زنی . خضخضة. استدعاء خروج المنی . (تاج المصادر بیهقی ). بیرون کردن منی . ||
11 جنوری 2013, 11:53, توسط علیجان
آفرین سجاد جان نقد خوبی بود.
نویسنده این مقاله خیلی بیسواد است.
12 جنوری 2013, 05:59, توسط habib
مه میگم خوبش میکنه ایی بی ادبه
12 جنوری 2013, 17:36, توسط حیدری
خواننده گرامی سجاد عزیز!
شما از مطلب برداشت غلط داشته اید. من در جامعه اسلامی زندگی میکنم و وضعیت جامعه خودم را به تصیور کشیده ام. به من هیچ مربوط نیست که یک مسحیی ویا یهودی چه گونه ر عکس العمل نشان میدهد.
اگر تجاوز روحانی دروغ است؛ مشکل نویسنده است نه من.
در قسمت تشبیه کردن کشیش وآیت الله شما دچار غلط فهمی شده اید. توصیه میکنم دوباره بخوانید.
درو مورد واژه استمنا ومعنی دادن وسیع تر خود ارضایی، نطری ندارم، اشکال اینه که تا حالا کسی چنین تفسیری از ازین واژه نداشته اند؛ خب از این به بعد داشته باشند. چه میشود؟ زمین که زیرورو نمیشود. این نظریه من بود. غلط ویا صحیح؛ بستیگ به نظر خوانندگان دارد.
بحث بیشتر را اینجا بخوایند.
http://www.facebook.com/mohamm...
13 جنوری 2013, 10:54, توسط سجاد
سلام
آقای حیدری اینکه من برداشتم غلط داشته ام جواب نشد !!!
شما گفتید اگر تجاوز روحانی دروغ است ، مشکل نویسنده است.
من در نقد خود ثابت کردم که این مسئله دروغ است و نگفتم این مشکل شما است. ولی شما می خواهید این مسئله دروغ را به عنوان مسئله حقیقی به خورد مردم بدهید.
مشکل شما اینجاست که کورکورانه دفاع می کنید.
تشبیه شما به آیت الله قیاس مع الفارق است. چون کشیش یک مبلغ است و آیت الله هم مبلغ است پس شما نتیجه گرفته اید که بله این دو یکسان هستند.
شما در مورد واژه استمنا گفته اید : " واژه استمنا ومعنی دادن وسیع تر خود ارضایی، نطری ندارم، اشکال اینه که تا حالا کسی چنین تفسیری از ازین واژه نداشته اند؛ خب از این به بعد داشته باشند. چه میشود؟"
به نظر شما درست است که ما هر واژه ای را برای خودمان تفسیر کنیم ؟؟؟ مثلا بیاییم بگوییم واژه رضایت به معنای حرام زاده هم هست !!!
شما باید یاد بگیرید با سند حرف بزنید و کورکورانه ننویسید وگرنه هرکس می تواند قلم بدست شود و شروع به تحریف واژه ها و تاریخ کند.
با تشکر سجاد
13 جنوری 2013, 14:08, توسط حیدری
جناب سجاد!
پسندیده نیست که انسان فکر کند عقل کل است. باز هم عرض میکنم شما دچار غلط فهمی شده اید ویا عمدا خودتان به نفهمی زده اید ویا اینکه مطلب را نیمه ونصفه خوانده اید.
دوست گرامی!
مطلب من خیلی واضخ وروشنه هیچ پیچیدگی خاصی برای فهمیدن ندارد.
من دنبال ثابت کردن جرم هیچ کسی نیستم.
همانطور که عرض کرده ام این نوشته حاصل دیده ها وشنیده هایم هست. اصل کتاب را هم ندیده ام.
عزیزجان این قدر ساده نباش. کسی حرف دروغ را قبول نمیکند. ادعای تحقیق جنابعالی هم دروغ است واگر دروغ نیاشد بی فایده است. این نام میتواند مستعار باشد میتواند در یک شهر دیگر باشد. اینجا خود شخص که اهمیت ندارد انچه مهم است بحث حقوقی( ایت الله) است.
راستی من از هیچ کسی دفاع نکرده ام وهیچ کسی را هم متهم به کاری نکرده ام. نمیدانم شما دنبال چه چیزی هستید.
کامنت شما در بیشتر قسمت هایش هیچ ارتباطی به مطلب من ندارد.