حادثه دانشگاه کابل زنگ خطر برای شیعیان افغانستان
طالبان پوهنتونی جایگزین طالبان مسلح در آینده سیاسی کشور
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
شیعیان افغانستان در طول تاریخ و در دوره های مختلف حکومت های گذشته همواره با محدودیت هایی مواجه بودند.در وهله ای از تاریخ به عنوان کافر وخارجی به عنوان برده مورد استعمال جنسی وفیزیکی قرار میگرفتند و به فروش می رسیدند .زمانی از اشتراک آنها در فعالیت های سیاسی ممانعت به عمل می آمد و در دوره ای از تاریخ از شهرها بزرگ رانده وبه کوهها و اطراف شهرها رانده میشدند.
یکی از دوره های تاریخی آزادی هزاره ها و در کل آزادی ملی تنها در دوره شهید فقید داکتر صاحب نجیب فراهم گردیده بود.که البته تا حدود زیادی میتوان دفع قیودات مذهبی و قومی را مدیون نخست وزیر آگاه آن دوران سلطانعلی کشتمند دانست.
با آغاز دوره جمهوریت نوین در افغانستان وروی کار آمدن حکومت کرزی ،ازادی های ظاهری زیادی( البته به لطف نیروهای ائتلاف ونه کرزی فاشیست ) به این قوم مظلوم در قانون اساسی اعطا گردید و آنان حق برگزاری آزادانه مراسم های مذهبی خویش را کسب نمودند.همچنین در موازات با سایر اقوام حق پیدا نمودند تا درفعالیت های سیاسی اشتراک ورزند ونیزبه طور آزادانه حق نشر عقاید و ایجاد رسانه را به خود اختصاص دادند.
ولی این آزادی ها تا چه حد عملی گردید؟
نیروهای خارجی با هدف حذف طالبان به عنوان یک گروه تروریستی وارد افغانستان شدند.وبا نابودی نسبی طالبان توانستند سنگ بنای امارت اسلامی را فروپاشیده ونظام جمهوری را در افغانستان پایه گذاری نمایند.
ولی متاسفانه نیروهای ائتلاف اطلاعات درستی از جغرافیای انسانی مردم افغانستان نداشتند وسعی وتلاش نمودند از همان ابتدا حکومتی افغانی با حمایه نیروهای خارجی در افغانستان بنا نمایند. از این رو شخص کرزی را به عنوان رئیس حکومت موقت تعیین نمودند. وآغاز سریال دوام سلطنت کرزی آغازگردید.
مسلماً درابتدای حکومت کرزی به دلیل وابستگی کامل غرب ،اجباراً خودرا پایبند به تعهدات خود نسبت به آزادی بیان وحقوق بشری نشان می داد.هرچند درپشت پرده ازآغازین روزهای حکومت خویش باتعیین اشخاص نالایق درکابینه وبرخوردهای نامناسب با اقلیت های مقیم کشور خصوصا هزاره ها ،رگه های فاشیست گرایی و پشتونیزم خود را رونما نموده بود.
حامد کرزی باگسترش قدرت خویش وایجاد باندهای قدرت مند داخلی ،و خلع سلاح اکثریت مردم کشور روزبه روز به فاشیست گرایی روی آورد وهمین اعمال وی بود که باعث گردید که فساد اداری و مالی در کشور که اکثراً در آغاز از سوی وابستگان پشتون کرزی صورت میگرفت .تبدیل به یک بحران غیر قابل کنترول گردد.درگامهای بعدی کرزی سعی نمود تا شهرهای پشتون نشین را آباد ساخته و اکثربودجه های اختصاص داده شده کشورهای خارجی را صرف ولایات پشتون نشین نماید.وی که علناً نشان داد خصومت های دیرینه با قوم هزاره دارد.نهایت تلاش نمود تا در پروسه بازسازی واعمار در مناطق هزاره جات سکتگی ایجاد شده و بودجه های سالانه این مناطق دست نخورده به صندوق دولتی باز گردانده شود. ازسوی دیگر با مسلح ساختن کوچی ها و ایجاد شورش در مناطق هزاره نشین سعی نمود تا این مناطق را نیز مبدل به ولایات سرخ با خطر تهدید بالا معرفی نماید.
ولی خوشبختانه چهره واقعی کرزی نه تنها در افغانستان بلکه در سطح جهانی شناخته شده وجامعه جهانی نیزمهربی اعتمادی روی نام وی حک نموده وعملاً یک مهره سوخته درسطح بین المللی به شمار میرود.و به طور حتم در آینده سیاسی کشور نخواهد توانست نقش مهم واساسی را ایفاء نماید.
اماخطر بزرگ پیش روی آینده افغانستان رشد روزافزون تفکرات وهابی بین ساکنین افغانستان میباشد. تفکراتی که از یک سو از طرف طالبان داخلی وهمچنین مولوی و مولانا صاحبان پاکستانی ترویج داده میشود و از طرفی از سوی دولت فاشیستی کرزی مورد حمایه قرار میگیرد.تا جاییکه عده ی زیادی از این وهابیون درکابینه کرزی و وزارت خانه ها و ادارات دولتی جای گرفتند.و همین اشخاص همواره مشکلاتی را برای کارمندان شیعی مذهب ایجاد مینمایند که نهایتاً منجر به اخراج و یا ترک اجباری محل کار میگردد.
اگر به حوادث ناگوار در سالهای اخیر نظری اجمالی نماییم. به راحتی این نکته روشن میشود که دامنه تفکرات ضد شیعی در دوره آخر ریاست جمهوری کرزی افزایش بیش از هشتاد درصدی یافته است که در ناگوارترین این حوادث درعاشورای سال گذشته ما شاهد شهادت صدها تن هموطنان شیعی مذهب خود بوده ایم.
این بار در عاشورای امسال هرچند با دستگیری بعضی از عوامل انتحارکننده که قصد انتحار داشتنداز سوی نیروهای دولتی غیر وابسته به کرزی پلان شوم وهابیون خنثی گردید.ولی این با پوهنتون کابل قربانی وهابیت گرایی در افغانستان گردید.
حادثه عاشورا درپوهنتون کابل هرچند بسیار ناگوارو اسف بار بود وبا محکومیت عمومی بسیاری مواجه گردید. ولی اگر از بعد سیاسی به این قضیه بنگریم. این حادثه زنگ خطری برای شیعیان افغانستان در برابرآینده سیاسی شان به حساب می آمد.
وهابیون به خوبی پی به این مطلب برده اند که دیگر از طریق نظامی قادر نخواهند بود به امارت اسلامی خویش را بازپس بگیرند و قدرت نظامی آنان درافغانستان به شدت کاهش یافته است .بناً آنان روی به نهضت جهاد سرد ومبارزه فرهنگی آورده اند.فرستادن ملا امامان پاکستان ووهابی به مساجد سنی مذهب،استخدام معلمین وهابی در مکاتب ومدارس وپست های مهم وزارت معارف ،و ازهمه مهمترجای دادن اساتید با تفکر افراطی در پوهنتون ها از جمله این اقدامات میباشد.
تصور وپیش بینی آینده افغانستان در صورت گسترش این فعالیت ها وتبلیغات کار سهل وآسانی است:
فرزندانی که از ابتدای تولد در مساجدومکاتب وبعداً در پوهنتون هابا تفکرات افراطی وهابیون آشنا میشوند وتعصب وکینه شدید نسبت به شیعیان دردل خود جای می دهند .بعد از فراغت از پوهنتون ها به دنبال فرصت های شغلی و اشغال چوکی های دولتی میباشند ودور از انتظار نیست که عده ی از آنها موقعیت های عالی نظیر وکالت ووزارت را کسب نمایند.باعملی شدن چنین پروسه ای میباشد که باردیگرتراژدی سیاه عبدالرحمنی در کشوربا ردیگر تکرار میگردد.وبازخشونت وجنگ وتبعیض.....
تنها را ه جلوگیری از ایجاد فاجعه در آینده سیاسی افغانستان خود مسلماً خود کفایی هزاره ها وبالابردن سطح دانش فردی هربچه شیعه وهزاره و درکنار آن برخوردترویج تفکرات وهابیون توسط علما کرام و آیت الله صاحبان ما میباشد که با تبلیغات عظیم رسانه ای وایجاد مدارس مذهبی مختلط وهماهنگی و وحدت مذهبی بین علما تاحدی قادر خواهند بود که مانع از رشد وهابیت در کشورشده وپلان های خصمانه افراطیون را خنثی نمایند.