بی نقاب کردن رحمت الله روان سپاهی یخن کنده قبیله

از دیر بار استخبارات یا جاسوسی یکی از پایه های اساسی تشکیلات دربار حکام و دولت ها وبرای عوام نام اشنا ومخوف ... بوده است.

کار های بس بزرگ ی که انجام ان بالشکر عصری ممکن نبوده جاسوسان حرفوی به تنهایی به انجام اش دست یازیده اند واز بساحوادث بزرگ مثبت و منفی دیگر نیز بواسطه انان جلوگیری صورت گرفته است.....دنیا ؛ جاسوس و جاسوسی پر از فرار و نشیب وماجرا ها بوده و سرنوشت جاسوسان از قدیم الایام پر مخاطره و تا امروز یکسان وتغیر ناپذیر باقی مانده است.

تعدادی کثیری از جاسوسان ماجراجو گاهی بخاطر دانستن رازها ورمز ها , حفظ محرمیت دربار ها و دستگاه های حاکم از جانب "خودی ها"سر به نیست شده اند.

درغرب :حین دوره کهولت به محلات نهایت مراقبت شونده دور از انظار عوام الناس زیر چشم هم مسلکان جوان شان قرار میگریند تعدادی از انان بنابر داشتن اسرارمهم و بزرگ به حوادث وبهانه سازی های گوناگون مثنوعی,صحی, ترافیکی ,تفریحی …سر به نیست میشوند .

دراقمار سوسیالستی اسبق :انانرا با سینه های پر از نشان و مدال به محلات دور افتاده محرم وبه شدت مراقبت شونده میفرستند .

در کل حاکمان از کار کرد های انان چشم پوشی کرده نتوانسته گهگاهی در بعضی از محافل …به صورت گذرا از انان توصیف و تمجید و در نهایت اکلیل گل در پای ابده گمنام شان میگذارند .

اما در اوغانستان حوادث سه دهه اخیر شرایط را به گونه دیگر عیارکرده است ...اسناد واوراق مهم استخبارتی بوجی بوجی به خصم وطن انتقال یا بگفته جنرال صاحب عظیمی به عنوان خریطه کشمش نخود و پرُی نصوار بینی .. در بازار های داخلی و خارجی جنبه مصرفی پیدا نموده ودر این اوخرقسمتی از دوسیه های تحقیقاتی که از حوادث و انقلابات جان به سلامت برده بگونه نامعلوم انهم بشکل دلخواه و انتخابی به اختیار نویسندگان قرار گرفته است .

همچنان شخصیت های مهم استخبارتی دوره های شاهی ,جمهوری و چار دوره بعدی ان به گوشه وکنار وطن و جهان پراگنده و به کمال راحتی در سیر و حرکت و لب های شانرا در رابطه به قضایا مهم و دلچسب تاریخی ,استخبارتی گویی دوخته اند.

یکی ازاین چهره ها جناب رحمت اله روان مدیر انحلال باندیتیزم ریاست خاد قندهار میباشند که سیاه نبشته قبیلوی اش در سایت های مختلف نشر وچاپ میشود نمونه از در افشانی هایش این چنین است......

• ...."دلیلی دشتی د 3000 شهیدانو قاتلان حه شول ...

• یااز افوهات و اوازه های سر چوک "از رقص مرده و بریان کردن سر ها در کرایی داغ" بر علیه گروه های که با قبیله وسنت های منفور اش مخالف و در حال جنگ بودند تبلیغات سیاسی دلخواه ترتیب داده و در جهت کوبیدن یک سمت, یک ملیت ,یک ایتلاف از ان استفاده ابزاری مینماید و از همه حوادث کابل و قهرمانان روی صحنه انزمان !!!تنها به چپلی کباب توجه شان معطوف شده است !! با این قضاوت ها ی یکطرفه اش خواسته عطش قبیله پرستی خود را بعنوان شاگر و پیرو استادان بزرگ قبیله .... و فرد باسواد و روشنفکر انان فرو نشاند .

• در رابطه به قضیه کوچی ها و هزاره ها جناب رحمت اله روان مثل سال پار موضعیگیری یک جانبه داشته و بجای بحث پیرامون راه حل ها ی حقوقی ,منطقی وملی در دفاع از بی خانمان , شهید و حریق کردن هزاره ها بوسیله هم تباری هایش که در حضور سربازان وملیشا دلاور اتمر و کرزی ... مرتکب عمل غیر قانونی وغیرانسانی در حق مردم شده اند کاغذ سیاه کرده و قضیه را تا قلب ایران کشانیده واکثر وکلا پارلمان را به طرفداری از هزاره ها متهم و در جای هم وکلا هزاره را مسوول بزرگ جلوه دان کشتار , چور و بر افراشتن توغ ملاعمر قلمداد کرده است .

حیرانم کدامین جنبه مثبت رحمت اله روان باعث شده بود تا ایشان مدت چند سال بر کرسی مدیریت ...خاد قندهار لمیده باشند!!مذکور ازجمله حلقه متوسط رهبری خاد واز سابقه داران حزب د خ ا بحساب می ایند .....ولی اگاهی شان از حوادث مهم چون "بیست و چار حوت هرات" در حد نوجوانان امروزی هم نمیباشد امکان دارد حرف کاسه ونیم کاسه و همدری با هم قبیله های شان باعث شده است تا موضوع هرات - تنی, کوچی وهزاره ها .... را به بیراهه کشانیده و قسم دلخواه خودش تفسیر نمایند ...

شاید وفا داری و مقید بودن شان به قوانین قبیله باعث شده است تا آستین را برای دفاع از طالبان نکتایی پوش ,خلقی های سور و زرغون نیز بالا زنند - گویا "یوازی جنرال شهنواز تڼي اویا بل څوک هم شته؟"

برداشت ایشان از تظاهرات مردم درکابل و هرات بر عیله تنی چنین است "څو ورځې کیږی چې په مسلسله توګه د افغانستان د هرات ولایت او د کابل په ځینو برخوکی بې چاره او مظلوم خلک د جنرال تڼي پر ضد لاریونونه کوي او هغه یوجنایتکار بولي او وايي چې دي د ډاکټر نجیب اله په وخت کې دملی دفاع وزیر ؤ اودافغانستان په مظلومو خلکو باندې ېي ډیرې بې رحمانه بمبارۍ کړي دي،او د دوی په لسګونو بې ګناه او مظلوم خپل خپلوان یې وژلي..."

داسی معلومیږی چه ددغو خلګو تر شاه پټ لا سونه فعالیت لری اونه غواړی چه افغانان په سوله او دوستی کی ژوند وکړی په مشخصه توګه با ید وویل شی چه دا هغه ناوړه لا سونه دی چه دپښتنو په مقابل کی غواړی دپردیو په لمسون با ندی تو طیی او دسیسی را منڅ ته کړی او یوازی په"" پښتنو"" کاندیدانو با ندی په مختلفو نومونو با ندی تورونه!!! لګوی،او تر ډیره حده دغه رنګه تبلغات"" دایرانی اجنتانو"" له لوری سازمان دهی کی....

بر خلاف ادعا رفیق رحمت اله !! تنی و نظیف اله نهضت از جمله متهمین اصلی کشتار هرات بحساب می ایند . تنی درزمان واقعه هرات ریس ارکان و یا قوماندان قطعه کوماندو کابل بود چون هرات کاملا سقوط نکرده والی در مقر ولایت محاصره از مرکز استمدادوالتماس کمک میکرد (لین تلیفون ولایت -کابل و ولایت - فرقه هنوز از جانب تطاهر کننده گان قطع نشده بود ) قوا؛اعزامی مرکز تحت قومانده تنی به هرات سوق و به مجرد رسیدن به انجا لین تیلفون مقر ولایت- فرقه را فعال در تبانی با نظیف اله نهضت والی امینی هرات همه را از بی گناه تا گناه دار از پیر تا جوان از زن تا مرد به گلوله بستند بعد کشتار هرات بیرق های سبز و سفید را برمیل های تانک وتوپ افراشته و جانب بادغیس که در پی تظاهرات هرات انجا نیز اغتشاشات صورت گرفته بود در حرکت با رسیدن بدانجا مردم بفکر اینکه قوای هرات به کمک شان امده است به پذیرایی انان شتافتند اما تنی بجای مفاهمه , مصالحه و صحبت با انان( یا به عقیده خودشان از راه جرگه!!!) مردم را به رگبار گوله بست .

تنی با کشتار هزاران نفردر هرات و بادغیس در بین خلقی های امینی و تره کی لقب دلاور و فرد نهایت تاکتیکی را کمایی کرده است !!! تظاهرات اخیر مردم هرات روی این اصل استوار بوده است تا مدعا روان صاحب .

اما تظاهرات کابل!!حین کودتا نافرجام اش بر علیه دوکتور نجیب اله نقاط پر رفت وامد شهر کابل چون مرکز شهر نواحی اول, شش و هفت و بگرام ... را بمباردمان و خسارات هنگفت جانی ومالی رابر مردم ملکی وارد اورد درخاتمه با چند بال طیارات چار ماشینه , دوماشینه ,هلیکوپتر , جیت و یک مشت اسرار محرم نظامی سیاسی نزد ای اس ای ... پناه برد که افشا ان در انزمان خامخا بیلانس نظامی و سیاسی .. جانب مقابل را تغیر داده و بر روند مصاالحه ملی اثر گذارو حتا حوادث بعدی در داخل حزب و دولت در پهنا بستر عمل تنی ریشه دارد .

بر خلاف در افشانی های رحمت اله خان حضور کابلیان درتظاهرات ضد تنی رنگ و بوی فارسی واوغانی نداشته بقول دوست و دشمن کابلی های انساندوست همیشه ازاین قاعده قبیلوی مستثنی بوده اند .

با دریغ فراوان پرچمدار چون رحمت اله روان تحت تاثیر کتاب های نظیف اله نهضت ... درنقش وکیل و وصی تنی خان اجنت معلوم الحال ای اس ای و از جلادان نامی تره کی و امین دو واقعه (کشتار هرات )و (کشتار طالب و القاعده..در شمال )را چنین به بر رسی گرفته است .

1-"کوم وخت چه په هرات کی دهمدغه اجنتانو له طرفه دهرات په لرغونی ولایت کی کومه دسیسه تر سره شوه ،دهغه ولایت په نظامی فرقه کی بغاوت را منڅ ته شو په مقابل کی دهرات ولایت ټولو میړنیو میشتو نظامی اوملکی قوتونو دخپل څان او هرات ولایت څخه په میړانه دفاع وکړه"!!!!!!

په هغه وخت کی نه شهید داکتر نجیب اله ؤ او نه جنرال تڼی دهغه وخت وزیر دفا ع ؤ،او شهنواز تڼی خپله اعتراف کوی او وایې چه زه هغه وخت په کا بل کی په دنده بوخت وم،او هغه چا چی دهرات په ولا یت کی د پردیو په لمسون دغه اشوب را منڅ ته کی هغه ته نن ورڅ دجنا یت کار په څای قهرمان ویل کیږی او هیڅ څوک اصلا دا جرایت نشی کولا ی چه هغه ته لوړ وګوری(منظور شان نظیف اله نهضت و حکیم گوندی سکرترامین نمیباشد!!!).

آیا شهنواز تڼی به د خپل حکومت په دور کی( حرف کدام حکومت کردن ؟؟؟ ) دومره ظلمونه کړی وی اوکه دجهادی بعضو تنظیمونو او ډلو مشرانو او جهادی قومندانانو چه اوس هم خپلو ظلمونو ته ادامه ورکوی ؟ کوم یوه به ډیر بیګناه افغانان په ډیر بی رحمه شکل باندی وژلی وی؟ دلته یوه خبره بیخی د لمر په شان وټول جهان ته واضح او روښانه ده چی بلی دڅینو جهادی ډلو مشران او قومندانان د تڼی څخه ډیر غټ جنایتکار او قاتلان دی او لازمه خو داده چی لومړی هغه وپیژندل ..

زما هدف دشهنواز تڼی لپاره دانتخاباتو کوم کمپین نه ده هغه خپله په خپل کار ښه پو هیږی ،........"...او غواړي د پښتنو کاندیدانو رول او ګډون په انتخاباتو کی کمزوری کړي او خلګو ته یې د جنایتکارانو اوداسی نورو نومونو لکه د مخدره توکو قاچاقبران!!!!، طالبان!!!،ترورستان!!!! او قبلوی!!! ډلو معرفی کوی.

درحالیکه پرچمی ها از کشتار,کردارو اعمال خلقی هاسر بسنگ خارا میکوفتند و در مخالفت به ان قرار داشتند و این یگانه پرچمی است که از کشتار مردم بواسطه خلقی ها در هرات دفاع کرده است شاید نسبت خونی و تباری اش با جلادان خلقی محرک چنین موضیعگیری ها باشد !! منحیث یک دنباله رو پرچم از هموطنانم بخصوص هراتیان عزیز ومظلومین کابل بخاطر سیاه نبشته های "روان "معذرت میخواهم . قرارآوازه های سر چوک ایشان در این نزدیکی ها کتابی را روی دست دارند از گونه دبنگ مسافر ,دکوندی زوی ویا هم دگودر انگازی از همین حالاباید ضرب المثل شیرین فارسی را "سال که نیکوست از بهارش پیداست" پیش چشم جناب شان قرا دادو به محتوای کتاب چاپ نشده شان پی برد ....

2-این هم نمونه اشک ریختن های شان!!! برای طالب ایکه از جانب ائتلاف بین المللی و شمال کشته شده است !!طالب ایکه جبرا شخص رحمت اله روان را با حرمش نزد بینظیر بوتو!!و امپریالیزم جهانخوار "روان" کرده است !! طالب اوغانی , طالب پاکستانی , عرب های القاعده ....که از صد ها فرسخ دور به شمال ومزار ....امده اند و از مردم اصیل و بومی انجا میخواهند تا کاشانه و محله شانرا ترک کنند در غیر ان بنابر حکم مانیفست اوغانی به دریا آمو غرق ساخته خواهندشد .

".... په مزار شریف کی دلیلی دشتی د۳۰۰۰ شهیدانو!!!! قاتلان څه شول دهغوی په باب ولی داسی څوک پیدا نه شو چه خپل اواز وچت کړیاویا دهغو قا تیلانو ته حدی اقل جنا یت کار وویل شی ایا هغوی انسا نان نه ؤ، اویا دافغا نستان نه ؤ،دهغو قا تلا نو سره نن ورڅ په انتخاباتو کی دپیروزی په خا طر پټی معاملی کیږی او هر کاندید کوشش کوی چه هغوی دخپل څان ملګری کی . ..."

رحمت اله خان روان در دفاع از طالبان نتکتایی پوش چنین قلم زنی میکنند "..له جنرال شهنواز تټی پرته هغوی ډاکتر اشرف غنی احمدزي(پدر معنوی کریم خرم) ته کله طالب نیکټایې دار اوکله هم فاشست وایې،عبدالجبار ثابت دلیونی په نا مه او نور په داسی نورو نومونویادوي ".

قضاوت با شما خوانندگان عزیز!!!!

http://webcache.googleusercont...
EJ:www.taand.com/index.php%3Fmod%...

http://kolmani.blogfars.com/bl...

چرندیات رحمت اله خان روان و یکجا شدنش باتشکیلات جدید قبیله گرایان نیو نازیست ....!! (علامه سیستانی و روستار تره کی ..باید بر خود ببالاند زیرا چپی ها و راستی ها قبیله از مانفیست اوغانی انان چون روان صاحب پیروی و تقلید میکنند شو لباس سیستانی نیز مورد علاقه همفکرانش "یکجا کردن لنگوته شف داربا دریشی و نکتایی از جانب فرهاد دریا با سر دادن شعر ناب پیشوایان قبیله این وطن بی ما کی وطن میشود با یک تن کی اتن میشود قرار گرفته است") مرا وا؛ داشت تاصفات ذاتی این رفیق بی جنبه راکه بودنش در حزب و ارگان خاد وسیله بود تا هدف برای موافقین و مخالفینش اشکار سازم تا تفاوت های تیر زن و تیر اور و تهنه های این تیراوران عقب جبهه بر همه عیان شده باشد.

رحمت اله روان از ناقلین و غاصبین کوچی( غلجایی) متواطن شده در دایچوپان زابل حین نوجوانی برای ادامه درس وتعلیم به دارالمعلمین قندهار کشانیده شد این مرد بی ستاره و بی جا و جایداد که در لیلیه های دارالمعلیمن زندگی پر مشقت را " بگفته خودش" یکجا با شپش , مادر کیکها و چلپاسه.... به سر میبردبا همصنفی قزلباش "شیعه" اش... از اهل توپخانه قندهار اشنا , عروسی و به یکبارگی خود را به اغوش گرم خانه و خانواده و زندگی یافت !!!! و از ان به بعد هرگز عزم خمیه وغژدی پدری اش نکرد .

او در ساحه نفوذ حزبی های چپی قندهار انقلابی شده و به جناح پرچم و با سر نگون شدن امین جلاد به خاد پیوست و چندین سال مسوولیت مدیریت مبارزه با گروه های مسلح مخالفین را به عهده داشت .

رحمت اله مذکور شخص منفعت جو, محافظه کار , اسایش طلب,هم جنس گرا , به شدت قبیلوی واختلاسگر ... ایشان از موقف وامکانات نا محدود این بخش مهم خاد فراوان به خود , برادران , و اقارب خانمش تحت نام های همکار و عتمادی ….. کمکهای یکطرفه را انجام داده و ملیون ها اوغانی را بنام پروژه های اوپراتیفی …. اختلاس و زندگی مرفه ای در قندهار و کابل ( در ناحیه شش قندهار مقابل حمام و قلعه نجارا خیرخانه کابل خانه چند منزله کانکریتی اهن پوش ) برایش دست وپا کرد .

بخاطر موقعیت وزندگی بی خل و خار اینده با دور اندیشی بیش ار حد بایکتعداد مخالفین تامین ار تباط و امکانات …. دولت را در بدل هیچ کاری به اختیار انان قرار میداد و به خیر و شر شان کاری نداشت .

چندین بار بخش های دیگر خاد خسر بره هایش که در یک خانه با خودش زندگی داشتند را به جرم همکاری و فعالیت در گروه های شیخ اصف محسنی گرفتار و مدتی را به زندان ها سپری کردند ..

بیاد دارم دستگاه استنگر که چند برابر قیمت محمول از طریق بخش او از مخالفین خریداری و با گذشت چند روز متوجه شدند که دستگاه مذکور خارج از استفاده و غیر فعال دارای نقیصه فنی و عمدا به اختیار دولت قرار داده شده است .

یا چند روزی از اعلام مصالحه ملی و اتش بس یکطرفه ویک جانبه دولت با آزرده خاطر ها نگذشته بود که امر کم سواد یکی از قسم هایش از مقابل کمیته ولایتی حزبی قندهار رد و با سر و صدا محافظ دروازه انجا متوجه دیگ بخار که به نبش... کمیته ولایتی گذاشته شده بود با تیز هوشی دیگ بخار و فرد رهرورا منحیث عامل بلفعل قضیه گرفتار وبا گزارش شاخ و پنجه داده شده گویا از قبل تحت تعقیب ……. تمطراق بیش از احد بنام جلوگیری از اولین انفجار و گرفتاری عامل بلفعل پاکستانی ان بعد از مصالحه ملی شفری بکابل گزارش ومرکز خواب برده در یک اقدام کم سابقه همراه با تبلیغات و تشویق بیش از حد " شفری از اجرا و تفیض یکعراده موتر لادا , چند نشان و مدال به کارمندو مدیر ….مذکور " خبر داده و طی هفتاد ودو ساعت دوسیه و فرد متهم بکابل اعزام و سه ماه بعد متهم با دفتر و دیوانش همراه با سر زنش های حقوقی و….دوباره به قندهار ارجاع وباتائید ثبت احوال نفوس وزارت داخله و بخش احصایه قوماندانی پولیس قندهار فرد متهم را باشنده قندهار و بیگناه تشخیص داده بودند.....

اخر الامر تشت رسوایی رحمت اله روان بعد چار پنج سال مدیریت کردن از جانب جنرال کار کشته تاج محمد ریس خاد قندهار (بعد ها ریس قندوز و بلخ )از بام پاین انداخته شد و نامبرده را روانه کابل نمود و ریس قبلی خاد قندهار گل خان پکتیاوال از حمایه گران سر سخت اینگونه افراد بی خاصیت وی را با اغوش باز پذیرفته و در راس یکی از مدیریت های اداره اش که مصروف کار در امور قبایل انطرف سرحد بودند گماشت .

بعد سقوط حاکمیت نجیب اله و جنگ های داخلی و امدن پایتخت به خیر خانه ایشان اندوخته های خود را از گاو صندوق ها بیرون و دوکان عمده فروشی آردو برنج و روغن در مندوی تهیه مسکن باز و تا ششماه حاکمیت طالبان در انجا مصروف کار و فعالیت بود تا خلقی های تنی ,قندهار و اقارب زابلی طالبش دنبال بعضی ها از جمله او افتادند رحمت اله روان ناگذیر با کاروان اهل و بیت ,انتن ماهواره یی و تلیفون ستلایت اش بطرف اسلام اباد روان و با پرداخت پول هنگفت با فامیل بزرگش مستقیم از راه هوا بدون درد سر وخلیدن خار به پا و دست شان ........ به اروپا پرواز و مدتی در جرمنی , دنمارک و اخر الامرساکن سویدن وحقوق باز نشستگی اش را از دولت شاهی انجا دریافت و یگانه مصروفیت خسته کن اش استفاده از کامپیوتر لب تاپ و مبادله اخبار و مطالب رایگان از یک سایت به سایت دیگر انهم با کمی تغیر ,تبصره و دستکاری ,کوتاه و دراز کردن مطالب.….