عوامل تمرکز گرایی سیاسی در افغانستان پس از بن
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
عوامل تمرکز گرایی سیاسی در افغانستان پس از مجلس و توافق نامه بن (5 دسمبر2001 )در دو عامل خارجی و داخلی قابل بحث و بررسی است:
1- عامل خارجی
ایالات متحده امریکا و کشورهای اروپایی متحد آن پس از بن که در گیر افغانستان شدند و بار تأمین ثبات و باز سازی این کشور را در عرصه های مختلف حیات بدوش گرفتند، تمرکز گرایی سیاسی را به ویژه در سالهای نخست مورد توجه قرار دادند و از آن حمایت کردند. این ذهنیت و انگیزه برای آنها چگونه ایجاد شد ؟
1- مهار و تضعیف گروه های نظامی
مجاهدین سابق و گروه های مختلف دارای نیروی نظامی که جامعه بین المللی آنرا جنگ سالاران میخواندند، کشور های خارجی حامی توافقات بن و تحولات بعد از آنرا بسوی حمایت از تمرکز گرایی سیاسی برد. آنها به این باور بودند که بدون شکل گیری اداره ی متمرکز اقتدار گرا و یا تمرکز گرایی سیاسی زمینه در جهت تضعیف گروه ها و نیروهای دارای قدرت نظامی در افغانستان مساعد نمی شود. این دیدگاه و نتیجه گیری، آنها را در مسیر حرکت بسوی تمرکز گرایی سیاسی برد و بروی این ساختار سرمایه گزاری کردند .
2- بازگشت ثبات :
جامعه بین المللی به خصوص ایالات متحده امریکا و متحدین اروپایی اش تمرکز گرایی را امر اجتناب ناپذیر در دسترسی به صلح و ثبات ارزیابی کردند . آنها در صدد آن شدند تا از طریق تمرکز گرایی سیاسی، دولت با ثبات را جانشین دولت متلاشی شده کنند. امریکایی ها و متحدان بین المللی شان تمرکز گرایی سیاسی را یگانه راه بازگشت به ثبات و صلح در افغانستان تلقی میکردند. هر چند در سالهای اخیر برخی از نویسندگان و آگاهان امریکایی در امور افغانستان این تمرکز گرایی را یکی از اشتباهات خود در افغانستان خواندند. از جمله مایکل روبین عضو مؤسسه اینترپرایز و چارلی سانتوز این اشتباه را مطرح کردند.
3- تأثیر پذیری از تحلیل و تلقینات افغانی :
بخشی از مؤلفه های شکل گیری این ذهنیت به تلقیات و تلقینات چهره ها و حلقه های افغانی مرتبط و نزدیک با آنها بر میگشت . برخی عناصر و حلقه های که بدون توجه به واقعییت هویت متکثر افغانستان از لحاظ اتنیکی ، مذهبی و زبانی با اندیشه ی تمامیت خواهانه در صدد انحصار قدرت بودند و حتا بجای دموکراسی شهروندی نسخه دموکراسی قومی را به گوش امریکایی ها و غربی ها زمزمه میکردند در شکل دهی ذهنیت امریکایی ها و سایر غربی های در جهت تمرکز گرایی سیاسی دست و نقش داشتند.
4- تأثیر گذاری پاکستان :
تأثیر دولت و ژنرالان پاکستانی در شکل دهی ذهنیت غرب و جامعه بین المللی بر تمرکز گرایی سیاسی در افغانستان قابل مطالعه و ملاحظه است. مشورت پاکستانی ها و اطلاعات آنها در مورد ساختار های اجتماعی و قومی افغانستان و چگونگی نوعیت نظام سیاسی و اقتدار سیاسی به امریکایی ها و جامعه بین المللی یکی از عوامل توجه و حمایت آنها در ایجاد تمرکز گرایی سیاسی بود. اظهارات ژنرال حاکم پاکستان پرویز مشرف در این مورد پس از بن که حتا آمار در صدی جمعیت اقوام افغانستان را برای غربی ها ارائه میکرد، در جهت این تأثیر گزاری قابل ارزیابی است .
2- عامل داخلی
انگیزه ها و عوامل مختلف داخلی در شکل گیری و تقویت دیدگاه تمرکز گرایی سیاسی پس از بن نقش داشت . نکته ی شگفت آور این است که عناصر و گروه های مختلف سیاسی و اجتماعی، متعدد، متفاوت ، رقیب و حتا متعارض در شکل گیری تمرکزگرایی پس از بن دخیل بودند :
1- تمرکز گرایی ناشی از هژمونیزم قومی :
تمامیت خواهی و انحصار گرایی برخاسته و ملهم از شئونیزم و برتری جویی قومی پس از بن یکی از عوامل داخلی تمرکز گرایی سیاسی محسوب می شود. عظمت طلبان قومی گسترش تمرکز گرایی سیاسی را در افغانستان بستری در جهت تحقق و تأمین اندیشه های خویش تلقی میکنند. پس از بن این اندیشه متناسب با نفوذ عاملان و حاملان آن در درون دولت افغانستان متدرجاً تقویت یافت. حتا در تحلیل و تبلیغات اندیشه پردازان و سیاستمدارن تفکر هژمونیزم قومی، نسخه ی پذیرش هویت قومی بجای پذیرش هویت متکثر و در واقع بجای پذیرش هویت ملی تجویز یافت. اما تقویت این تفکر به قول چارلی سانتوز نویسنده امریکایی و مشاور دفتر ملل متحد در افغانستان پس از بن، بدون حمایت خارجی نا محتمل بود.
2- تمرکز گرایی ناشی از بازگشت به ثبات و قانونیت :
تمرکز گرایی سیاسی در جهت اعاده صلح، ثبات، قانونیت، وحدت ملی و پیشرفت در عرصه های مختلف حیات پس از سه دهه جنگ، بی ثباتی، تضعیف مرکزیت، فروپاشی نظام و انارشیزم ، یک امر منطقی و علمی تلقی میگردد. تمرکز گرایی سیاسی به تمایل غالب میان بسیاری از حلقه ها و گروه های مختلف سیاسی و اجتماعی پس از چند دهه تمرکز زدایی ناشی از جنگ و بی ثباتی تبدیل شد. بر مبنای این تمایل و نگاه، گذر از بی ثباتی و بی نظامی به نظام سیاسی حتا مبتنی بر عدم تمرکز و مبتنی بر دموکراسی مستلزم یک مرحله ی تمرکز گرایی سیاسی تلقی می شود . از این رو پس از بن تمرکز گرایی سیاسی از سوی جمعی در داخل و خارج به عنوان یک ضرورت الزامی مطرح و تبلیغ شد .
3- حمایت رهبری دولت افغانستان از تمرکز گرایی سیاسی :
رئیس جمهور افغانستان پس از بن و حتا قبل از انتخابات ریاست جمهوری در هر دو دوره ی مؤقت و انتقالی تمرکز گرایی سیاسی را در سرلوحه ی سیاست خود قرار داد و با طرح و اندیشه ی تمرکز زدایی به شدت مخالفت کرد. حتا مخالفت ایشان به حدی بود که پس از امضای سند پیمان استراتژیک با امریکا (سوم می 2012) به خبرنگاران گفت که در پیمان مذکور بر مرکزیت نظام سیاسی در افغانستان تأکید بعمل آمده است و این یکی از شرایط امضای پیمان استراتیژیک بود.
صرف نظر از هر انگیزه و دلیلی که رئیس جمهور در جانبداری و تأکید بروی نظام متمرکز سیاسی در این ده سال زمام داری خود داشت، این دیدگاه و سیاست به یکی از عوامل تمرکز گرایی سیاسی پس از بن تبدیل شد .
نقش منتقدان و مخالفان در تمرکز گرایی سیاسی :
یکی از عوامل تمرکز گرایی سیاسی پس از بن به عملکرد منتقدان و مخالفان این دیدگاه و بی صداقتی آنها بر میگردد. افراد، حلقه ها و احزاب مختلف سیاسی و اجتماعی که در گذشته و یا حالا منتقد و مخالف تمرکز گرایی هستند و آنرا منافی عدالت اجتماعی، ثبات و پیشرفت تلقی میکنند در فرصت های مختلف و مساعد به سکوت، بی تفاوتی و معامله گری روی آوردند. و از اعتراض و مخالفت بر تمرکز گرایی سیاسی در جهت منافع شخصی و بهره گیری کوتاه مدت از اقتدار سیاسی استفاده کردند. در حالی که موضع گیری و تلاش منطقی و قانونمند مخالفان تمرکز گرایی در مقاطع مختلف تصمیم گیری بر سر چگونگی نظام سیاسی بگونه ی مثال در زمان توافقنامه بن، زمان پیش نویس و تدوین قانون اساسی، دوران تدویر لویه جرگه قانون اساسی و تصویب قانون می توانست به تغیر در ساختار متمرکز نا کار آمد و غیر مؤثر که پس از بن گسترش یافت، بینجامد. حتا در تمام سالهای بعد، این فرصت ها مورد عنایت قرار نگرفت و در بستر این بی تفاوتی و بی صداقتی منتقدان و مخالفان، تمرکز گرایی بر مبنای تمایل و سلیقه ی زمامدارن جانبدار و مروج تمرکز گرایی، فراتر از چهارچوب قانون اساسی گسترش یافت.
4- بی تفاوتی افکار عمومی :
یکی از عوامل تمرکز گرایی سیاسی پس از بن ریشه در بی تفاوتی افکار عمومی برسر نوع نظام سیاسی دارد. شاید این بی تفاوتی در افکار عمومی جامعه ناشی از سطح پایان سواد، نا آگاهی سیاسی ، فقر اقتصادی و اجتماعی، ساختار سنتی و قبیلوی و یا عوامل دیگر باشد ، اما ما شاهد هیچگونه علاقه و دلچسپی افکار عمومی در افغانستان یا دخالت آشکار و مؤثر بخشی از افکار عمومی جامعه در تمرکز گرایی یا تمرکز زدایی سیاسی پس از بن نبودیم. غیبت افکار عمومی، هم دست حلقه های تمرکز گرای سیاسی را در تقویت این روند باز گذاشت و هم موجب بی تفاوتی و یا سازش و معامله عناصر و حلقه های سیاسی منتقد و مخالف تمرکز گرایی سیاسی شد .
5- پارلمان و تمرکز گرایی سیاسی :
یکی از عوامل تمرکز گرایی سیاسی پس از بن در عملکرد پارلمان افغانستان قابل مطالعه و بررسی است. پارلمان هیچگاه ضرورت تغیر قانون اساسی را در جهت تغیر و اصلاح نظام سیاسی به گونه ی مؤثر مطرح نکرد. هیچگونه گفتگویی در درون پارلمان حتا از سوی منتقدان تمرکز گرایی سیاسی که بازتاب استقلال عمل پارلمان باشد در جهت مخالفت با تمرکز گرایی و یا تعدیل و اصلاح آن صورت نگرفت. ما در این دو دوره ی انتخابات پارلمانی و موجودیت پارلمان شاهد هیچگونه تلاش و تصمیم قابل ملاحظه و تأثیر گذار در مهار و جلوگیری از روند رو به افزایش تمرکز گرایی نبودیم .
6- ادامه جنگ طالبان
ادامه و گسترش جنگ طالبان در افغانستان یکی دیگر از عوامل تمرکز گرایی سیاسی پس از بن است. احیای نیروی طالبان و جنگ آنها در جهت استمرار بی ثباتی که با طرح و دخالت مجدد پاکستان صورت گرفت انگیزه و بهانه ی تقویت تمرکز گرایی سیاسی شد.
جنگ طالبان در بررسی ریشه ها و انگیزه های آن در داخل افغانستان جنگی در واقع علیه نظام سیاسی مدرن و متمرکز مورد حمایت جامعه بین المللی به ویژه غرب است. هر چند نظام سیاسی با النسبه مشابه در اوایل سده بیستم و حتا قبل از آن شکل گرفت و برغم آنکه در طول این سده بصورت متنوع و متفاوت ظاهر شد، اما تعارض و نا همسویی ساختار سنتی و قبیلوی آنرا تضعیف کرد و متلاشی ساخت. طالبان و تفکر طالبانی به مثابه ی تفکر متأثر و برخاسته از آن بازهم نظام مدرن و متمرکز را نشانه گرفتند و با حمایت پاکستان وارد جنگ شدند. این جنگ بهانه ای در تقویت تمرکز گرایی سیاسی پس از بن شد. در حالی که این پرسش به بحث و پاسخ دقیق و درست نیاز دارد که جنگ و بی ثباتی را با تمرکز گرایی سیاسی می توان مهار کرد یا با تمرکز زدایی سیاسی؟
7- فقدان طرح شفاف و عملی بدیل بر تمرکز گرایی سیاسی :
یکی از عوامل تمرکز گرایی سیاسی پس از بن به نبود طرح عملی و مشخص در جهت تمرکز زدایی سیاسی بر میگردد . نا همسویی میان منتقدان و مخالفان تمرکز گرایی سیاسی و فقدان استراتیژِی واحد و طرح واحد، شفاف و عملی از سوی آنها میدان را به تقویت تمرکزگرایی سیاسی هموار کرد.
مخالفت با تمرکز گرایی سیاسی در حالی که یکدست و یکپارچه نیست، طرح واحد و مشخص برای تمرکز زادیی سیاسی ارائه نشده است. طرح های انتخابی شدن زمام داران محلی، فدرالیزم و یا نوع دیگر از تمرکز زدایی با میکانیزم روشن و عملی بیان نمی شود. جزئیات تمرکز زدایی سیاسی و راه های تطبیق و عملی آن نا روشن است. در حالی که زمینه های پذیرش این دیدگاه در افکار عامه و در مجامع سیاسی و مدنی افغانستان و حتا کشور های ذیدخل بستگی به شفافیت، مؤثریت و اجرایی بودن آن در جهت ثبات، عدالت و پیشرفت دارد.
پيامها
11 اكتبر 2012, 20:02, توسط رحمانزی
همراهی کرزی با قاچاقبران افغان؛ عبدالله عبدالله,مارشال فهيم ,احمدولی مسعود, احمد ضياء مسعود و فرشته حضرتی دختر وکيل جان محمد پنجشيری خواهر زن احمد ولی مسعود مانع از نبرد نیروهای امنیتی با قاچاقبران می شود!!!!!!!!!!!
(در مورد همکاری عبدالله عبدالله با فرشته حضرتی دختر وکيل جان محمد پنجشيری خواهر زن احمد ولی مسعود که در کابل با ايجاد کانال استخباراتی با سفارت سويدن مقيم کابل ويزه انکشور را توزيع ميکند و اين ويزه توسط احمدولی مسعود و احمد ضياء مسعود در بدل ۳۰۰۰۰ دالر امريکايی به فروش رسانيده ميشود وتا اکنون ۱۶۰ تن پاکستانی و ۵۵ تن ايرانی و ۷۸ تن افغان را به اروپا فرستاده اند که بيشتر انها تقاضای پناهندگی نموده است!!!!!!!!!!!!!!!
گفته ميشود که حبيب اصغری درراس اين شبکه بوده است. از قرار معلوم ، پس از آنکه از جانب فرشته تقاضا نامهً جهت تدوير " سيمينار" به اصغری ميرسيد ، جهت اشتراک اشتراک کنندگان " سيمنار" های موهومی ، وی مکاتيبی را ازدفتر مارشال فهيم ، شورای وزيران ووزارت امورخارجه برای اخد ويزه عنوانی سفارت هاصادرميکرد و برای هر نفريکه پول می پرداخت ويزه می خواست. ازين افراد بين 20000 تا 30000 دالر گرفته ميشد ، بعدا اين اشخاص قانونی به اروپا سفر ميکردند ، يک روز فرشته برای شان محفلی برپا ميکرد و سپس هر کدام را در کشور های مختلف بشمول سويدن جهت پناهندگی می فرستاد. اينکه آنها موفق به دريافت پناهندگی ميشدند ويا ميشوند ، مربوط فرشته نبوده ونيست. صرف رسانيدن آنها کافی بود.
از قرار معلوم اصغری برطرف گردیده و ازکرسی معاون اداره امور پایين افتاده است ولی کسی نمی داند که ممکن هم اکنون ويا چند روز بعد دوباره به پابايستد. وی در اين مسايل چنان آبديده شده است که جوره ندراد. پيرامون کارنامه های درخشان زندگی ننگين وی بعدا معلومات مفصل ارائه خواهد شد!!!!!!!!!!!!!!!
يک خبر جالب ديگر اينکه زنیکه بنام شريفه حضرتی در سیویدن زندگی میکند نيز چند ماه قبل درميدان هوايی دوبی هنگام انتقال سنگ و دالر قاچاقی دستگيرشد و مدت سه ماه دردوبی زندانی بود. وکیل وی بعدازبدست آوردن ضمانت مالی اورا موقتا از بند رها کرد ولی اکنون ميگويند که محکمه حکم بازداشت مجدد خانم را صادر نموده است!!!!!!!!!!!!!
خانم فرشته در ایام نوجوانی در زمان حاکميت حزب ديموکراتيک خلق به شوروی فرستاده شد. درآنزمان محصلین افغانی در شوروی سابق قاچاق دستمال زری وگل سیب ،پتلون کوبای ،کلاه روسی ، چاینک نکلی ، الماس روسی ، دالر وربل می کردند لذا قاچاقبری این خانم هم تازگی ندارد. کسی که یک پنی را دزدید صد دالر را هم دزدی می کنند. ترک عادت موجب مرض است، مشت نمونه خروار،این یک واقعیت است نه خصومت ونه افشا گری . آفتاب به دو انگشت پنهان نمی شود ،قاچاق آدم کار تازه این افراد نیست. در سويدن نيز "تارنما " ساخته است و " نهاد ...." را تاسيس نموده است. به همين علت و از برکت اين پيشه های جديد است که وی اکنون در داخل و خارج کشور " جايداد" های خوبی خريداری کرده است!!!!!!!!!!!!!
در زمانيکه احمدولی مسئول سفارت افغانستان در لندن بود ، به هزاران هزار دالر از درک فروش پاسپورت ، اعطای ويزه و تصديق هويت مهاجرين بدست آورد. تعدادی زيادی پاکستانی را در بدل پول هويت افغانی داد. گفته ميشود ، پولي را که ازين مدرک بدست آورد با "لطيف دزد" در هسپانيا يک هوتل خريده است( لطيف دزد پسر مامای شريفه جان است که در زمان مسعود معاون لوژيستيک وزارت دفاع بود . مسعود وی را جهت خريداری سامان آلات به دوبی فرستاد . وی با پول ها از دوبی فرار کرد و به هالند پناهنده شد و اکنون با احمدولی هوتلی را در هسپانيآ خريداری کرده است .) !!!!!!!!!!!
در مورد قاچاق احمدضيا ، ويکی ليکس ( از قاچاق 52 مليون دالر ، سنگ های قيمتی و داشتن خانه های مليون دالری در دوبی ) بحد کافی افشاگری کرده است که ضرورت به تشريح دوباره نيست.!!!!!!!!!!
در جويی که آب رفته است بازهم آب می رود
وقتی در مورد جنایت وجنایت کاران میخوانیم و میبینیم - موی براندام ما راست میګردد ولی هستند عده ای که خود را مدافع و توجیه کننده جنایت میدانند !!!!!!!!!!!!!!!
کجایند انهاییکه چشمان شان را در برابر جنایت کاران می بندند ؟
کجایند جنایتکار پلیدی که از خردوانی به کادیلاک و کروزین دوانی رسیده !!!!!!!!!!!!
کجایند جنگ سا لا ران و جنایتکاران که همه خیانت ها برای ای اس ای ISI و پاکستان بوسیله فهیم پلید ، خلیلی پلید بسم الله محمدی پلید, احمدضیاء پلید, عطامحمدنور پلید که هزاران هزار جزیب زمین دولتی و مردم در ولایت بلخ است , جمیعت وحزب وحدت پلید, واسماعیل خان پلید صورت گرفته !!!!!!!!!!
کجایند عده از آنهاییکه با نام های مستعار زهر پاشی مینمایند وخود را مدافع استبداد جنگ سا لا ران و جنایتکاران ساخته اند؟
شما می توانید بصورت مستقیم نظر خود را ارایه کنید:
Kabul tel:
0784035745
0706818782
0782109652
0786611240
0780031128
(( شکرا له رحمانزی )) کابل پوهنتون د ژورناليزم محصل
12 اكتبر 2012, 05:31, توسط ن.ب
برادران اين خر زوى يكى از عمال با كستان است هدفش تقرقه و بر انكيختن خشم ديكران است. اين نامرد شرم ندارد و خود را خريطه بوكس جور ميكند. عقب بيام اين مزخرف نكرديد حرف خود را بنويسيد. اين شخص از جمله خران جاهل است و مزدورى با كستان را قبول كرده,شايد مشكل داشته باشد.
راستى هم نظام بايد تغير كند تا همه اقوام بردر كشور دران شريك شوند. امروز نظام بدست يك قوم قراردارد و اقوام برادر غير بشتون در حاشيه كشانده شده اند.
12 اكتبر 2012, 11:01, توسط شکرا له رحمانزی
ن.ب !!!!!!!
اگر از خود ت خريطه بوكس جور ميكني دا گز او د ا ميد ا ن ***!!!!
Kabul tel:
0784035745
0706818782
0782109652
0786611240
0780031128
(( شکرا له رحمانزی )) کابل پوهنتون د ژورناليزم محصل
12 اكتبر 2012, 14:22, توسط سمنكانى
رحمان زوى شخص نام غلط است در سويدن زندكى ميكند.همينطور فاشيستك هاى كودن دران جا از خلقى هاى شبشى زياد است .كه انها قاتلين روشنفكران غير بشتون هستند و امروز زهر تعصب هم دارند.همه جيز دارند انجه كه ندارند او وجدان است.
راستى كه با نوع تعصب قوم بشتون در زير يك جتر زندكى باين انسان نماهاى وحشى,خيلى عزاب دهنده است.
امروز تمر كز قدرت بدست همينطور افراد است.بايد نظمى را ايجاد كرد كه برادران بشتون همه تحت يك جتر بين هم باشند و قا نون بشتونوالى خودرا بياده كنند و از مزاياى ان خودشان مستفيد شوند.
مشكل دولت امروزى ما اينست كه انها بشتون با كستانى را دو ست عزيز و بردر ميكويند و بشتون با كستانى دشمن خاك,نا موس و عزت خوت ان بشتون وطن من است. جطور به اين بشتون وطن خود واضيح بسازيم كه فريب نخور. او ميزنيت و رحم بالايت نميكند. ببين وطن ما را تباه و برباد كردند و طن خود شانرا جور ميكنند.
به هر صورت تا بشتو نهاى ما به اين راز با خبر ميشوند ما بايد دست بكار شده وطن را جور كنيم.
12 اكتبر 2012, 15:27, توسط نادر
ازین نوع زی های قوم گرا وافغان ملتی های متعصب مثل رحمان زی توقع بیشتر ازین را انسان نداشته باشد. زیرا این قوم گرایان متعصب به جز از قوم قبیله خیل ختک وزی خویش به چیزی دیگری نه می اندیشند. این قماش مردم در قرن ۲۱ با افکار متحجر قبیلوی وقومی قرون وسطایی میخواهند زندگی کنند که خوشبختانه تاریخ مصرف این نوع افکار بدوی گذشته است. تلاش های مذبوحانهء این نوع قبیله برستان نه تنها که مثمر ثمر نبوده بلکه محکوم تاریخ و زوال ابدی است.
12 اكتبر 2012, 15:31, توسط قرار داد خرید هواپیمای توپولوف 154 ام
توپولوف 154 آریانا که سران طالبان و ای ایس ای رااز کابل به مزار آورده بود به غنیمت جنرال ملک در آید. و گریختگی های آریانا یکباردیگر جان تازه یافتند و در صدد احیای شرکت آریانا در مزار افتادند اما جنرال ملک بدلایل نامعلوم این طیاره رااز مزارشریف به ایران منتقل کرد تادریکی از فرودگاه های ایران پارک و نگهداری گردد.
پس از شکست جنرال ملک متاسفانه این طیاره به وسیله افراد معلوم الحال در کمین نشسته هدف قرار میگیرد و اینگونه بفروش میرسد:
بسمه تعالی
تهران: 13/10/79
شماره: (79/1)
قرار داد خرید هواپیمای توپولوف 154 ام
این قرار داد بین شرکت هواپیمائی کاسپین از ایران به مدیریت عامل آقای محمودرجبیان که خریدار نامیده میشود از یکطرف و دولت اسلامی افغانستان به نمایندگی مهندس عبدالرحیم سیدجان سرقونسل د-ا-ا در مشهد که منبعد فروشنده نامیده میشود با شرایط و مشخصات ذیل منعقد میگردد:
1- موضوع قرارداد
1-1: فروش یک فروند هواپیمای توپولوف154 ام به شماره ای سریال کارخانه85748و ثبت هواپیمائی کشوری ایرانEP_QOGکه در این قرار داد هواپیما نامیده میشود.
قیمت قرارداد و نحوه پرداخت:
1-2-: بنابر اعلام کارشناسان ذی ربط و بررسی و توافق طرفین هواپیمای اورهال شده فوق برابر به(3/303/500)سه میلیون و سیصد هزارو پنجصد دالر اعلام گردید.
2-2: از مبلغ تعین شده فوق مبلغ 726000$ (هفت صدو بیست و شش هزار دالر) جهت باز سازی اولیه هواپیما در اوکراین باتوافق مقامات معرفی شده از طرف د-ا- ا به نمایندگی
آقای شاجهان توسط شرکت هواپیمائی کاسپین هزینه و پرداخت شده است.
2-3: همچنین مبلغ2172500$(دو میلیون و صد و هفتاد دوهزار دالر) در ماه مارچ 2007 از بابت اورهال کامل هواپیما در کشور روسیه (کارخانه فرنوکوا-400) و با حضور
نماینده دولت اسلامی افغانستان آقای روکی نعیمی توسط شرکت هواپیمائی کاسپین هزینه و پرداخت شده است.
2-4: با توجه به هزینه های فوق جمعآ به مبلغ 2898500&(دو میلیون هشتصد ونود و هشت دالر) مورد تائید مقامات د-ا-ا- قرار گرفته و مبلغ باقیمانده 450000&(چهارصدو پنجاه هزار دالر) را به نماینده د-ا-ا- مهندس عبدالرحیم سید جان سرقونسل این دولت در مشهد پرداخت میگردد.
تعهدات فروشنده:*****
با امضای این قرارداد د-ا-ا به نمایندگی آقای عبدالرحیم سیدجان سرقونسل خود در مشهد کلیه حقوق هواپیمای مذکور را به شرکت هوا پیمائی کاسپین واگذار نموده وبه هر دلیل منبعد هیچکس نمیتواند ادعایی نسبت به هواپیما داشته باشد و هرگونه پاسخ گوئی درآینده درمورد هواپیما به عهده د-ا-ا میباشد.(آمضای محمود رجبیان بحیث خریدار و انجنیر رحیم بحیث فروشنده)1
اگر به متن قرارداد دقت صورت گیرد متوجه میشوید که باچه مهارتی مافیاکارش را انجام میدهد. درحالیکه مالک طیاره افغانستان است و طیاره هم پارک میباشد و هیچگونه استفاده ای از آنصورت نمیگیرد شرکت کاسپین (دایه بهتر از مادر ) ازجیب خود آنرا به مبلغ دومیلیون و ششصدهزار دالر دوبار در حضور نمایندگان د-ا-ا ترمیم میکند.چرا؟وجالبتر از همه اینکه سند ومدرک این ترمیم را هم باید مطابق بند اخیر قرارداد انجنیر رحیم جوابگوباشد نه کاسپین چون چنین ترمیم اصلا خارج از عقل است و امکان ندارد بلکه این پول حق مافیا است.*****!!!
****بالفرض اگر از طیاره برای شرکت کاسپین استفاده صورت میگرفت و طیاره پارک نبود, مگر افغانستان ملانصرالدین است که پول ترمیم اساسی را خود به عهده گیرد.
بدین ترتیب هواپیمای نه میلیون دالری ملت فقیر افغانستان توسط کپتان صاحب روکی و انجنیر صاحب شاهجهان با همدستی محمود رجبیان سه میلیون دالر قیمت گذاری میشود وهرکدام با گرفتن سهم بزرگ خویش بدون دادن هیچ گونه سند و مدرکی اولی به کانادا دومی به هالند پناهنده میشوند والله و بلا را میگذارند با گردن انجنیر رحیم بدبخت که یک طیاره جت را به چهار لک دالر فروخته(بخشیده) و پولش را هم نه در حساب سفارت بلکه در حساب شخصی خویش (630343) بانک ملی مشهد واریز نموده است.!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
از مطالعه این یک نمونه از قرارداد فروش که در دسترس ماقرارگرفته است مغلوم میگردد که چگونه بندناف مافیا آریانا آگاهانه و زیرکانه به مادر(دولتمردان بی تجربه) بسته است.و اگر احیانآفردا بازخواستگری پیدا شود هیچگاه دنبال این نوزادان خونخوار را نمیگیرد,زیرا این نوزاد ظاهرآ دوران بلوغ و رشد را تجربه نکرده و مستحق مجازات نیست بلکه این مادراست که باید مجازات شود. در حالیکه حقیقت عکس آن است.حالا از هیاهوی که درمورد اختلاس محراب الدین مستان در صفحات انترنت مطالعه نمودم بعید میدانم که محراب الدین جرآت چنین معامله را داشته باشد, مگر اینکه مادر کدام نوزاد خون آشام دیگری شده باشد !!!!!!!!!!!!!
Kabul tel:
0784035745
0706818782
0782109652
0786611240
0780031128
(( شکرا له رحمانزی )) کابل پوهنتون د ژورناليزم محصل
14 اكتبر 2012, 09:27, توسط نادر
آقای اندیشمند،
خواهش میکنم، به چند سوال ذیل من پاسخ بنوسید و بالای ابعاد امریکائی این معضله کمی روشنی بیاندازید. در ادامه هر سوال تبصره کوتاه خودم را نیز نوشته ام، تا مقصدم را واضح ساخته باشم. تشکر!
برعکس با هزینه ملیارد ها دالر کوشیده اند، که این نظام ( به گفته شما تمرکزگراه ) اما به نظر من، فاسد و مملو از خائینین ملی را زنده نگهدارند.
امریکا همیشه دولت های مشروع و دیموکرات را توسط کودتا های نظامی سرنگون ساخته، و در عوض آن حکومت های دیکتاتوری و نظامی را جایگزین کرده (البته در افغانستان از دولت مشروع یا دیموکرات سخن گفته نمیتوانیم).
آیا عقل سالم پذیرفته میتواند، که 46 قدرتمندترین کشور های جهان با 130 هزار عسکر مجهز به مدرنترین سلاح ها توان اینرا نداشته باشند، که در مدت 11 سال یک تعداد( خود شان این تعداد را بین 15 و 30 هزار نفر تخمین کرده اند) طالبان به اصطلاح پای لُچ را از بین ببرند؟
در حالیکه در جنگ جهانی دوم فقط چهار کشور ( انگلیس، امریکا، شوروی، فرانسه) در اتحاد باهم در مدت دو سال یکی از قدرتمندترین و مجهز ترین دولت های دنیا (آلمان نازی) را سرنگون ساختند. اما امریکا (طبق برنامه سیاست های استعماری اش) افراد رده دوم نازی را مدت بیست سال دیگر در دولت آلمان جایگزین ساخت.
در ضمن باید یادآور شوم، که در تاریخ بشریت این اولین مرتبه ست، که 46 کشور جهان بالای یک کشور کوچک هجوم بیاورد، اما توان هیچ کار معقول و سازنده را نداشته باشند.
14 اكتبر 2012, 11:15, توسط اندیشمند
آقای نادر، با عرض سلام و آرزوی سلامتی تان؛
برای پاسخ به پرسش ها و نکاتی که شما مطرح کرده اید، من برداشت و دیدگاه خود رابا اختصار ارائه می کنم.
1- تمام امریکایی های درگیر در افغانستان از نظامی تا سیاسی آنرا نمیتوان گفت که همه استقرار نظام تمرکز گرا اشتباه خود می پندارند. من هم چنین ادعایی نکرده ام . نوشتم که برخی از جمله سانتوز و روبین از چنین اشتباه سخن گفته اند. بنا براین اتفاق نظر میان امریکایی ها بوجود نیامد و وجود ندارد که نظام سیاسی تمرکز گرا در افغانستان ناکار آمد است و این همه هزینه بروی آن ضایع میشود، باید تغیر یابد. البته این عدم باور دلایل مختلفی دارد که من در مقاله اشاراتی داشتم. بگونه ی مثال: افغانهای که طرفدار تمرکز گرایی هستند و از لحاظ قومی پشتون اند تمرکز گرایی سیاسی نظام مورد نیاز میدانند و به آن پافشاری میکنند. این ها به امریکایی ها بیش از گروه های قومی دیگر و افرادی که تمرکز زادیی سیاسی را میخواهند نزدیک هستند و حرف شان شنیده میشود. شما خود میدانید که امریکایی ها رهبری و ریاست نظام و دولت افغانستان را حق پشتونها تلقی میکند. صرف نظر از درستی و نادرستی این دیدگاه تغیری در این سیاست امریکایی ها تا کنون رونما نشده است. پس وقتی امریکایی میگوید یک پشتون باید در رأس نظام باشد، این پشتون در رهبری نظام به تمرکز گرایی انگشت میگذارد و تمرکز زدایی را به هر دلیلی نمی پذیرد. به یاد داشته باشید که حتا کرزی گفت که شرط من به امضای پیمان استراتیژیک حفظ هویت مرکزی نظام بود .
2- تمرکز گرایی را نمیتوان جزء سیاست استعماری امریکا گفت. کشور های مورد دخالت امریکا دارای نظام های مختلف هستند. همین آلمان را که شما مثال دادید یک کشور فدرال است که پس از هیتلر مورد حمایت امریکا قرار گرفت و نیروهای امریکایی تا اکنون در آنجا مستقر هستند.
در این شکی نیست که نظام افغانستان آنگونه که شما گفته اید نظام فاسد است. فساد می تواند در یک نظام تمرکز گرا باشد و در نظام غیر متمرکز هم. برای محو فساد، نوع نظام بر مبنای شرایط خاص اجتماعی هر کشور می تواند مؤثر باشد، اما تنها نوع نظام کافی نیست.
3- قدرتمند شدن طالبان به عوامل مختلف بر میگردد. از جمله یکی از آنها به همین تمایل و سیاست امریکا رابطه می گیرد. اما دلیل آنرا باید در مسایل متعدد جستجو کرد. اگر یک دلیل توجیه حضور دراز مدت امریکا باشد، دلیل دیگر را باید در سیاست و دیدگاه آنها در مورد پاکستان سراغ کرد. امریکایی ها روابط، علایق و منافع خود را در پاکستان قربانی افغانستان نمیکنند. دلایل زیادی برای این ادعا است که در این جا فرصت بحث آن نیست.
4- اینکه میگویید که در تاریخ بار اول است 46 کشور بالای یک کشور کوچک هجوم آدرده اند اما توان کار سازنده را ندارند، نیاز به بحث بیشتر دارد. بدون تردید کار سازنده متناسب به این همه هزینه و حضور 46 کشور نیست. اما فراموش نکنید که در افغانستان رژیم طالبان حکومت داشت . رژیمی که به دختران و زنان حق تعلیم و اشتغال نمیداد، اما حالا ملیونها دختر مکتب و دانشگاه میروند و 25 درصد اعضای پارلمان زن هستند. طالبان تلویزیون را حرام می گفتند، چیزی بنام آزادی بیان وجود نداشت، اما حالا ما و شما چهل شبکه آزاد تلویزیونی و صد ها نشریه داریم. و.....................
5- شما از هجوم 56 کشور به یک کشور کوچک سخن زده اید، اما من برغم آنکه حرف های زیادی از فساد نظام و بیداد نیروهای خارجی دارم، وضعییت فعلی را برای افغانستان یک فرصت میدانم. افغانستان برای سومین بار است که در جهت ایجاد نظام مدرن سیاسی و اجتماعی تلاش می کند. اگر این بار هم این کشور ناکام شد، دیگر بار چهارمی نخواهد داشت.
14 اكتبر 2012, 11:40, توسط نادر
آقای اندیشمند، تشکر از پاسخ فوری تان!
گرچه برداشت و تجربه من از سیاست های خارجی امریکا، بویژه در وطن ما چیزی دیگریست، اما فعلاّ به همین پاسخ های شما اکتفأ میکنیم.
مؤفق باشید.