صفحه نخست > عکس > شانزده سال از قتل محمد نجیب‌ الله احمدزی گذشت؛ آيا کرزی به سرنوشت او دچار (...)

شانزده سال از قتل محمد نجیب‌ الله احمدزی گذشت؛ آيا کرزی به سرنوشت او دچار خواهد شد؟

به روایت عکس و تصویر
پنج شنبه 27 سپتامبر 2012

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

گرچه شرایط داخلی، منطقه ای و بین المللی با دو دهه قبل تفاوت های زیاد دارد اما در عین حال برخی تحلیلگران معتقدند که شرایط جاری افغانستان شباهت های زیادی با دوره ی نجیب الله احمدزی دارد.

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • سرنوشت نجیب وکرزی مشترک است این سرنوشت بر پایه وجوهات مشترک قبیله گرایئ استواربوده وهردو, سیاست های مشترک ارتجاعی ضد ملی را دنبال نموده و مینماید .نجیب بدستورگرباچف تحت نام سیاست مصالحه ملی وضدوبندخائینانه با حزب اسلامی حکمتیاریک نظام را نابود ساخت وامروز آقای کرزی عین سیاست ها (مصالحه )وپالیسی ها را اساس گذاشته وتحت دساتیراوباماباطالبان درضدوبند مخفی وخائنانه قراردارد.اپوزیسیون نظام کرزی وداکترنجیب به مرکزیت واحد یعنی(آی اس آی )پاکستان متعلق بوده وابتکار این بازی بدست پنجابی ها قرارداشت وقراردارد.هردو از بعد قومی به سختار نظام خویش اتکا نموده وچنانچه نجیب الله درواپسین دوران نظام خویش به منفورترین چهره درداخل حزب وحاکمیت مبدل شده ودرکِل نظام, طرفداران اثرگذارنجیب از صد نفر تجاوز نمی نمود,اکنون بنا برتداوم چنین پالیسی های ضد ملی بوسیله کرزی ,حامیان اصلی کرزی کمتر ازعدد صد تن بوده ونظام وی جایگاه منفورترین نظام درتاریخ افغانستان را اتخاذ نموده است.شاید سوال پیداشود که پس چگونه حکومت نجیب ,بالای صد نفراتکاداشت ,جواب وی روشن است وهمه سرنشینان کشتی دربرابرحوادث ناگوار,سرنوشت مشترک داشتند ,لذاعناصروطنپرست مشتمل بر عناصر بیطرف ,خلقی وپرچمی به خاطر داعیه انقلاب ازنظام مربوط به حزب دموکراتیک خلق دفاع مینمودند,که حکومت کرزی فاقد این عنصر بوده ونظام وی با تناسب نظام نجیب از پوتانسیل وانگیزه های امنیتی ودفاعی برخوردار نمی باشد.نظام داکترنجیب بدون فیرحتی یک مرمی تفنگچه درافغانستان سقوط کرد وتزلزل پایه های نظام کرزی ووابستگی خائنانه او با گروه طالبان ,حزب اسلامی وپا کستان ,داستان مشابه را برای پایان این نظام رقم خواهد زد.یگانه چیزیکه برای کرزی نهایت آموزنده است عبارت از شیوه ناکام فرارنجیب بعد ازبمب گذاری درتهداب نظام وسر آغازنبرد های میان تنظیمی بود که جناب کرزی ممکن قبل از سقوط ,فرارموفقانه خود را سازمان داه وازدم تیغ باداران پاکستانی اش نجات یابد ونظام را دربحربیکران نا امیدی ,دریاهای خون,نبرد های قومی,وجایگاه تروریسم وبنیادگرائی وپایگاه آی اس آی پاکستان سوق دهد!

  • دلایل محبوبیت داکتر نجیب واستفاده تجارتی ازآن
    امروز حواریون داکتر نجیب وگروهک (وطن ) بخاطر دوکانداری خویش دست به سوء استفاده زده ومیخواهند تا خدمات ورنج های بیکران بهترین فرزندان حزب راکه دردشوار ترین مراحل تاریخ مبارزه خویش ,سنگر مبارزه را ترک ننموده وبخاطر دفاع ازوطن ونوامیس ملی کشور,تا پای جان متعهد باقی مانده واز منافع ملی حمایت کردند,به پای شخص داکترنجیب سجیل نمایند.اینها سبکسرانه خدمات یک نسل سربلند وخادمین صدیق میهن را ,چپاول نموده ودر نظر دارند تا آن ارزش های بزرگ را به پای انسان های فراری وعوامفریبان تاریخ ثبت نمایند.بنآ باید گرا یشات اجتماعی را درقالب منطق تحلیل وارزیابی نموده واز میان آن تصویر واقعی داکتر نجیب را بیرون کشید .اینکه داکتر نجیب با مقایسه با حا کمان فعلی از جایگاه خوبی برخوردار است ,به دلایل روشن به عناصر ذیل مرتبط است:
    1-طریق کشته شدن مظلومانه نجیب بوسیله پاکستان, به مثابه دشمن آشتی ناپذیرمردم افغانستان

    • 2نامرادشدن نجیب که به آرزوی رسیدن به مقام صدارت طالبان , به دام طالبان وپاکستان افتید.ومنظره وشیوه کشتار بیرحمانه او که بوسیله ریسمان درعقب موتر دادسن, کشیده شد.
    • 3وابستگی های قومی قبیلوی وزبانی نجیب وگرایش ضدملی حکومت او درین خط, که متئسفانه این روش درقانون زندگی قبیله نهایت تعین کننده است ودر اوج تضاد های فعلی جامعه از کاربرد موثر برخوردارمیباشد.شما دیدیند که برای قصاب معروف کابل رسول سیاف, ویا همین ملا راکتی, در انتخابات, مردم چقدررائی دادند.
    • 4 فداکاری وخدمات حزب دمو کرا تیک خلق افغانستان, که از طالع نجیب بنا برروش معمول جامعه ومحاسبات سطحی مردم, این خدمات, درپایی فرد اول نظام خلاصه میشود.
    • 5اشتباهات بزرگ رهبران جهادی که درین مقایسه, حاکمیت دموکراتیک که بوسیله فرزندان واقعی مردم اداره میشد, بیشترمورد حمایت مردم قرارداشته وتصادفآ که دررائس این نظام, نجیب قرارداشت ودریک محاسبه سطحی, این همه خدمات بنام وی رقم میخورد.
    • 6فرارناکام نجیب وودوران حبس طولانی در دفترملل متحد, که خود برای مردمجامعه, احساس برانگیز است.
    • 7عدم آگاهی کافی مردم از بازی های مرگبار واپراتیفی نجیب که تحت دستور غرب, پاکستان وگر باچف مامور شد ونظام دموکراتیک را دریک معامله نابود ساخت.
    • 8عدم آگاهی عامه از راه اندازی دسیه علیه حزب ودولت وتبانی با حزب گلبدین وبعدا تداوم منا سبات مخفی با تحریک طالبان, که منتظر برگشت مجدد, در قدرت بود, ودرین دام اسیر ونابود شد.
      9-عدم آگاهی کافی عامه جهت راه اندازی کودتای بنام پلینوم هژده تحت رهبری گرباچف وحمایت ارتش سرخ درافغا نستان واساس گذاری سقوط پایه های رژیم به نفع غرب وپا کستان,که این پروژه در اصل خود بو سیله غرب ونوکرش گرباچف وجنرال ضیالحق بخاطر سقوط نظام طراحی شده بود ونجیب مامور سقوط این نظام بود.پیشبینی های نجیب این برنامه را تائید کرد که بلاخره در پی تحقق این سناریو ,امریکایی ها به این کشور تهاجم نمودند .که البته نجیب ازین پلان ها وسقوط نظام ومعاملات شوروی ها وبازی پاکستان ,بخوبی آگاه بود,اما با عاقبت نیندیشی, خود این ماموریت را تحقق بخشید ولاجرم سند مرگ خودرا خود امضانمود .
      10-عدم آگاهی عامه از برخورد های قومی گرایانه وملی گرایانه حکومت نجیب, در زمان اقتدارش .عدم آگاهی مردم از راه اندازی دسیسه خوست, تو طئه شمال وحتی راه اندازی وسرکوب کودتای شهنوازتنی.
      11-عدم آگاهی مردم نسبت به صداقت نجیب پیرامون سیاست مصالحه ملی وبازی های اپراتیفی وغیر صادقانه وتضعیف پایه های رژیم تحت بهانه این سیاست.نابودی حزب دولت و اردو ملی وهموار ساختن جاده برای پاکستان وحزب اسلامی.
      12-عدم آگاهی عامه از عدم تناسب میان اعمال وگفتار های عوام فریبانه نجیب. وبرخورد های عاطفی قشرغیرآگاه جامعه ومردمان بیسواد این دیار که وی را با قوماندانان ورهبران مجاهد مقایسه مینمایند.
      13 - ثبت مجموع خدمات حزب دموکراتیک به پای نجیب به عنوان آخرین میراث خوار آن دوران, که عا دتا مردم این آخرین را با اولین طرزنظام های جهادیون ونظام کرزی مقایسه مینمایند.
      14- افسانه وحکایات جامعه از صداقت ودستان پاک ونیات نیک حزب دمو کراتیک خلق افغانستان, وفرزندان اصیل حزب که طی یک دوران زندگی در یک مکتب حزبی تربیت وپروش یافته ودرس خدمت ووطنپرستی,در تاروپود شان جوش خورده بود.که تصادفا بر پایه محاسبات اجتماعی این هم بنام آخرین میراث خوارنظام دموکراتیک وشخص نجیب خلاصه میشودکه دراصل این افتخارات به سرافرازترین ووطنپرست ترین حزبی وخادم نظام دموکراتیک متعلق است.
      15-سکوت وخموشی فزاینده حزب دموکراتیک خلق افغانستان ,رهبران وکدرهای حزب ورو شنفکران جامعه ,بخاطر تعلقیت معنوی وقتل نهایت مظلومانه وغم انگیز نجیب الله ,ومسکوت گذاشتن لغزشها ,اشتباهات وخیانت های ویرانگرانه نجیب وضدو بند های مخفی وتبهکا رانه او با سیاه ترین محافل ارتجاعی .
      16-گشایش باب چورچپاول وقاچاق با سقوط نظام داکتر نجیب, که وی شخصآ تحت دکته و سیاست های ودساتیر گرباچف, پایگاه سیاسی, اجتماعی واقتصادی ونظامی رژیم را نابود کرد وخود درین گیرودار ازکشور عزم فرارنمود.که درین راستا تمامی عناصر بدوران رسیده وثروتمندان غارتگر وفساد گران که اکنون به قشرسرمایه دار جامعه مبدل شده اند, آگاهانه خود را مدیون اشتباهات وخیانت های نجیب در پی سقوط نظام دمو کراتیک دانسته واز آن بخوبی یاد مینماید.
      17- پخش فیلم ها وسخنرانی های نجیب وبرازندگی آن با مقایسه بارهبران مجاهد وحا کمیت کرزی.همچنان عدم تحلیل وپژوهش این صحبت ها وتحقق عملی آن درجامعه درعهد حاکمیت نجیب الله.
      18- بیداد گری, اسلام ستیزی وبازی بامذهب, از سوی غربی ها در زمان نظام جناب کرزی وتحقیر وتوهین مقدسات جامعه ویاد آوری تاریخ حاکمیت دموکراتیک به حیث مدافع سرسخت ارزش های ملی, اجتماعی ومذهبی.
      19- نبود سازمان های داگروعدالت جودر افغانستان به مثابه سازمانهای داخواه وایجاد حسرت نظام دموکراتیک وخدمات اش بر دل مردم.
      20- رشد فساد های بیرحمانه, اختلاس دارای های ملی, قاچاق, بی امنیتی, بیعدالتی, فقروبیکاری درعهد نظام کرزی ویاد خاطرات دوران حاکمیت حزب دموکراتیک خلق افغانستان بو سیله مردم.
      این بود شمعه یی از دلایلی که تصویر داکترنجیب را به مقایسه دولتمردان کنونی وسران مجاهدین روشنتر جلوه داده ,اما دریغا هنوز داکتر نجیب وبازی های ظریفانه او که برای سقوط حا کمیت در یک معامله وتبانی انجام داد,در میان قشر بیسواد جامعه ,نا شناخته مانده است .باید بیاد داشت که محا سبات عاطفی عامه جامعه با محاسبات تاریخ, تفاوت کلی داشته ودر یک پژوهش گسترده چهره داکترنجیب و ومعاملات وی با سران جنایتکار کرملین مثل گرباچف وبر اندازی نظام تحت نقشه مشترک غرب ,شوروی وپاکستان , لغزش های ملیگرایانه ,وعدول وتخطی از آرمانهای زحمتکشان جامعه ,سقوط نظام ,معامله با بخش مرتجع جامعه مثل حزب اسلامی حکمتیار,تبانی باجنایت کارترین عناصر تاریخ مثل باند خونخوار امین وسرکوب بهترین مدافعین وطن وبیرون ساختن ستونهای اساسی نظام ومهره های توانا ی نظام ازسیستم رهبری کننده حزب ودولت شامل وطنپرستان خلقی وپرچمی ومدا فعین نظام دموکراتیک ,ده ها اشتباه وحتی خیانت نجیب آشکار شده وآنگاه درین قضاوت علمی وتاریخی, تاریخ وجامعه ,چهره اصلی نجیب بیرون شده وبعد ازهمه فلترشدن به نمایش گذاشته خواهد شد.طور مثال امروز یک تکسی ران تصویر نجیب را درروی شیشه موتر خویش در فراق حاکمیت حزب دموکراتیک خلق آویزان نموده وآن دریوربیچاره چه میداند که ازدست همین نجیب وگزینش اش ازسوی غرب وپاکستان وگرباچف بخاطریک پروژه بزرگ غربی وپا کستانی ,لاجرم همین نجیب مامورشد که بهترین نظام را سقوط داده وبرای مردم فاجعه آفرید .
    • کبیر عزیز!
      شما زنده باشید انچه را که شما نوشته حقیقت دارد نجیب بعد از کوداتا دست به تغیرات گسترده کادری اعم دربخش نظامی وملکی زد تعداد کثیری از افسران را در قوای مسلح افغانستان تبدیل وبجایهشان افسران مربوط قوم پشتون واکثریت شان را از سمت پکتیا وانهم از باند حفیظلاله امین را تعین نمود یکی از جهالت وعمل های کینه توزانه نجیب برا انداختن توطیه شمال بود نجیب با بسیار پرویی وسبکسرانه در مجلس بزرگ خزبی به قوم هزاره وبحصوص مردم اسماعیلیه وقوم ازبک توهین نمود ان دو قوم بزرگ که قربانیهای فروانی را در جهت دفاع از وطن در مقابل تجاوز پاکستان داده بودند .از نظر من نجیب مانند گربلچف یک خایین ملی بود که هردو یکسان خیانت بزرگی را در وطن شان مرتکب شدند نجیب که بسیار با تمطراق خرف میزد وپلهای عقبی خویش را ویران نوده بود بسیار بزدلانه پا به فرار گذاشت همسنگران ورفقای روز های دشوار خود را با جوانمردانه بی سر نوشت گذاشت . انانیکه امروز بنام پیام وطنیها سرو صداهاای را براه انداخته اند اکثریت از اقوام نجیب هستند وتعئاد اکثریت برادران پشتون مربوط حزب دموکراتیک خلق افغانستان از نجیب وباند او متنفر هستند حزب پیام وطنی ها چندان فرقی با حزب اسلامی حکمتیار ندارد

  • یاد این مرد بزرگ گرامی باد که اشرار و حیوانات به نام مجاهد را نابود می کرد. لعنت به مزدوران انگلیس و ای اس ی و لعنت به محمد رسول الله و تف بر خانه ای کعبه.

  • اریا جمشید مگر در بچگی... که از خدا بیزار هستی؟

  • اریا جان این دنیا دنیای نیست که تصور نمایی هر وقت بچگی کردی خدا بیاید مانع شود. این دنیا دنیای امتحان است که باز نگویی من را اگر ازاد میگذاشتن انگاه کار های شایسته میکردم.

  • نجيب را با كستانى به كومك قوم مزدور خودش كشت.همه اقوام غير بشتون عزت نجيب و عزت سازمامن ملل را داشتند.تنها قبيله مزدور ووحشى با بيناموسى به ا مر با كستانى رييس جمهور كشور را با بى عزنى كه يكى از صفات اين قوم است,كشتند.در اسلام هم مرده را اويزان نميكنند.همه كشت و خون در بين قبيله است اين نو نيست و اخرين هم نخواهد بود.

  • نجیب یک خوبی داشت که خلاف سیاست پاکستان بود واگر نه چه جنایت بود که نکرد و کشف گور های دسته جمعنی از یاد گاد گار های وی است

  • طالب ومزدور های پاکستان و ای اس ای نجیب را کشت کرزی اگر زنده فرار کند از دست ای اس ای چانس میاورد.

  • کسی گفته میتواند که چرا نجیب در بین مردم عوام بنام نجیب گاو مشهور است؟
    کسی میتواند برای ما از کارنامه هایش در زمان که رئیس( خاد) بود معلومات بدهد؟

    • لقب نجيب كاو را اخوانى ها برايش داده بودند.در قدم كه كارمل صاحب در بارك زرنكار ميتينك داير ميكرد,يك كروب از برجمى هاى سبورت مين و قوى هيكل براى امنيت و نظم بودند و هم جاى خوب را ميكرفتند و ديكران را از انجا ميراندند.درين بين يك كروب بود كه وكيل , داكتر بها و نجيب كه هم قوى و هم دانابودند بايد اين كارا ميكردند.
      بعد كه روز ميشد اخوانى ها و ما ويست ها كه براى مظاهر ميامدند كه نجيب بايك عده از قوى هيكلان جاى خوب را كرفته و توان زور از مايي با افراد را هر نيرويي نداشت.
      اخوانى ها ميكفتند او نجا نجيب كاو است بايد بجاى ديكرى برويم.

    • بينام عزيز برايت عرض كنم كه خاد اكسا ى امين نبود.شايد بعضى خلا ها داشت شايد كدام بيكناه هم بوده باشد ولى انطوريكه امينى ها ميبردندو ميكشتند,اينطور نبود.
      اول از زمانيكه كارمل امد ازادى و انسانيت هم امد ازهمين موقع با كستان استفده كرد 3 حوت را سازمان داد.
      در زمان امين تركى از شدت كشتار همه سخت ترسيده بودند.حتى مردم خانه خوف داشت كه حرفى دربين فاميل خود براند. يك متل معروف هر جاشنيده ميشد...بايك دست دهنت را ببند و با دست ديكر ك و ن ت را.همينكه كارمل امد ازادى دادبه انكه صدا در كلويش خفه شده بود و ترس از مرك او را ميرنجاند.محصلين ليليه مركز و ديكر ليليها قصه كنند مانند مرغانجه هر شب خلقى ها ميامد موتر نفرا بركرده به نيست كاها ميبردند. بسيار كم نفر زنده برامدند.اين همه جنايات در زمان خلقى ها بود و لى در زمان كارمل كسيكه باسند كرفتار شده مطابق قانون جزاديده. نجيب نه كسى را مشت زده نه لكد.يكان مسطنطق احمق بيسواد و نا خوان شايد به اذيت برداخته باشد و لى انهم عمومى نبود و اكر بالايش خبر ميشدند مجازات ميشد.شكنجه ممنوع بود.يك مامو نيروهاى امنيتى در برابر جنايت كا و جانى مانند بشك و موش ميشود.امروز طالب كله ميبرد ايا يك عسكر بايد بالاى او رحم كند و اكر همين عسكر بدست همه ن طال بيناموس بيافتد ,ايا ان طالب بالاى او رحم خواهد كرد؟
      يك سلسله تبليغات است كه همه به زمان جنك سرد بر ميكردد.
      خيانت سازمان ملل را ببينيد.از مقر سازمان ملل يك رييس جمهورا را كه همه بيشنهادات انها را بزيرفته و نزد انها بناه برده با كستانى ميبرد شب تحقيق ميكند و به فجيعترين شكل ميكشد و بعد اويزان ميكند...,خاموش است.سازمان ملل هيج نوع تحقيق نميكند و ميداند كه اى اس اى كرده است با ز هم خاموش است.
      اينكه كرزى به جه سر نوشتى دجار خواهد به خداى باك معلوم است, ولى يك جيز صد فيصده است كه همه سر دمداران بدست افراد خود قبيله بشتو ن و به امر خارجى كشته شده اند.اينها مزدور بوده و خارجى امر كرده و اينها كشتند.

  • در سایت گفتمان بخوانید، جالب است!
    Goftaman.com
    داکتر نجیب از خیانت تا مقام قهرمانی و شهادت (سید محمد تقی فضیلت)
    http://www.goftaman.com/daten/...

  • نجیب دشمن مزدوران ایران و ای اس ای بود که الان همین مزدوران ای اس ای وایران است که افغانستان را غرقه بخون نگهداشته است.و تجاوز همیشه از جنوب توسط طالبان نوکر ان ای اس ای بوده یا از ایران تازه شروع شده و قبلا هم ایران بخاطر مداخله در افغانستان مزدورانی داشته و دارد

  • چی دنیایی تکرار تاریخ .شوروی ها را سلاح و پول غرب بزانو در اورد و مجاهدین دیروز نقش طالبان امروز را برای ای اس ای و پاکستان بازی میکرد و نجیب فریاد میزد شروی رفت کمونیست جهانی سقوط کرد بیایید صلح کنیم مگر مجاهیدین تابع ای اس ای بود میگفت نه بلاخره ای اس ای به مقصد رسید اردوی سرا پا مجهز افغانستان تکه پارچه شد کشور در منجلاب جنک های خانمانسوز قومی وخانه جنگی فرو رفت .و حالا تاریخ تکرار میشود که خدا کند نشود.کرزی فریاد میزند زه سوله غوارم مه صلح میخواهم بیایید صلح کنیم امریکایی ها و غرب میروند ولی طالبان تابع ای اس ای است و گوش شنوا ندارد.خدا کند وضعیت دهه نود تکرار نشود و کشور عزیز ما یکبار دیگر در منجلاب خانه جنگی تباهی فرو نرود و خواست ای اس ای بر اورده نشود.بیایید مسله زبان سمت قوم را دامن نزنیم خدا طالبان را هدایت نیکی بدهد تا از سر خر شیطان و ای اس ای پیاده شود و به صلح و برادری راضی شود و اشتباه دهه نود مجاهدین را تکرار نکند. والله اعلم بالصواب.

  • اقتباس و نگارش از دوکتورعلوم جلال بایانی

    چند سخنی عریان با فاروق( پاسدار)‏ ، داود راوش و دیگر رهبران خاین و توطئه گر گروهک بدنام معامله گر و فلوته بازِ نجیب مانند ( گویا حزب مردم باطل گرایان تحت رهبری میبخشید دریوری راوش و کلینری کاوه کارمل)
    حقایق تاریخی پیرامون , سیاست ماشین دولتی,داکترنجیب الله که بر پایه نگرش های قومی ,قبیلوی ‏‏,سمتی وزبانی استواربود,مشعراست ,که این نظام,لاجرم درگرمای این تضادها به آتش کشیده ‏شد.البته آتشی که با دستان شخص رئیس جمهور,مشتعل شده بود.‏
    وی پاک کاری قومی وزبانی را از شمالی آغازکردودرسراسر حوزه شمال کشور, تا تخار,فاریاب ‏جوزجان مزار وبغلان وسمنگان ...پیاده نمود واین کشور,را به آتشکده مبدل کرد.من نه تنها اینکه ‏هیچ گونه اعتقاد ووابستگی به گرایشات قومی نداشته بلکه از بنیاد آنرا محکوم و مردود دانسته وبیاد ‏می آورم فریاد های مردی را که با سرایش شعارهای انترناسیولیستی,دهه ها, زیست سیاسی خویش ‏را انکشاف داد وخود اسیرگرایشات قومی وقبیلوی شده وتحت همین لغزش ها وانحرافات بزرگ ‏‏,درین جامعه فاجعه آفرید.‏
    داکترنجیب ,پاک کاری قومی خویش را بارنخست ازحوزه شمالی از کنارهمین قریه شما وازدرون ‏خانه تان آغازنهاد.وی باراول ,جلال رزمنده ناجی خود ورژیم دموکراتیک ,درکودتای شهنواز تنی ‏را که یکی از شجاع ترین ووطنپرست ترین فرزندحزب وحامی سرزمین خودبود ,در یک دسیسه ‏طراحی شده ترورکرد واین برنامه را تا خلع محترمین عارف صخره,آصف نبرد,جنرال خلیل ,جنرال ‏خان آقا وجنرال رزاق عریف ,قوماندان محبس پلچرخی ,وجنرال بابه جان ,یکی دیگر ازمدافع ‏سرسخت نظام وسرکوبگر اصلی کودتای شهنواز تنی بکاربرد.‏
    وی دربرابرتمامی کادرهای نظامی وملکی شمالی با نهایت تعصب وکینه برخورد نموده ,یا ایشان را ‏کاملآ خلع قدرت نمودویا دروظایف نهایت پسیف توظیف داشت.داکتر نجیب در برابراقوام شجاع ‏ووطنپرست شمالی ,برخورد نهایت تحقیرآمیز وخلاف عُرف وعنعنات ملی را ,انجام دادواز پذیرش ‏تحایفی عنعنوی که ازسوی بزرگان شمالی,در جرگه( اقوام ومردمان شمالی )سال های 1370,تهیه ‏شده بود,سبکسرانه,برخورد واز پذیرش آن اجتناب نمود که سطح تضاد ملی خود را آشکارا ‏دربرابرمردمان غیورشمالی به نمایش کشید.‏
    ‏ وی در اجلاس بزرگ قصر ستوروزارت خارجه افغانستان درپایان سال 1370,در برابر مردمان ‏شمالی قد برافراشت وضمن صف آرائی در برابر برادران ازبیک وبرادران سیدکیان وتحقیر وتوهین ‏این اقوام عزتمند, اعلان نمود که :"هرگاه به اقوام "منگل" و"زدران "رجوع نمایم ,آنگاه کلوخ به ‏دیوارشمالی زنده نخواهدبود." که این تقابل داکتر نجیب ,داستانهای جنایت نظام خون آشام نادری ‏وکشتار بیرحمانه مردمان شمالی وعملکرد های جنایت بار وسرکوبگرانه طالبان را علیه مردمان ‏شمالی بدرستی بازگو مینماید.‏
    داکتر نجیب جنگ تمام عیاررا علیه مردمان شمالی آغاز نهاده بود,واین درحالی بود که آتش جنگ در ‏تمامی مناطق افغانستان زبانه میکشید ونبرد سراسری میان دولت ومجاهدین درجریان بود,اما اینکه ‏بصورت اخص مردمان شمالی مورد تهدید قرارداده میشد وتحقیر وتوهین میشدند,جئزاینکه سطح ‏تعصب ملی داکترنجیب را به نمایش کشد,هیچ مفهومی را افاده نمیتوانست.‏
    یقین کامل دارم که هرگاه داکتر نجیب فرصت پیدا مینمود,خطرانتقام وتعصب ,درب هرشمالی وار,به ‏شمول خانه خودت را دق الباب مینمود!‏
    پس ,غلام فاروق جان گرامی !! اکنون که شما یک کمپاین بزرگی را بخاطرزیارت سازی داکتر ‏نجیب در (فیس بوک )راه اندازی نمودید ,وبا آرایش انواع واقسام فوتوهای وی , خود را وقف ‏ساختیند,آیا چیزی رابنام شرف ,وجدان غرور,وغیرت میشناسید؟؟ ‏
    تخلص (پاسدار)میتواند معرف پاسداری سرزمین,اندیشه ,آرمان ومردمان یک بلاد باشد, البته همان ‏اندیشه هایکه از سوی مرشد شما داکترنجیب درمعاملات سیاسی بیرحمانه پامال شد,پس شما چگونه ‏برده واروغلام گونه ,همه چیز را به فراموشی سپردید ودرخط وزش باد وسمت وسیرنظام کرزی ‏وحزب اسلامی که چند تن ازهواداران داکترنجیب رابه پاس معامله و همدستی درکودتای سقوط نظام ‏درریاست امنیت دولتی تقرر,داشتند واکنون همزمان جاروبکاری کادرهای شمالی را درین ریاست ‏‏,آغازکردند,قرارگرفته ومدح وثنا وصفت داکترنجیب را بدون توجه به تاریخ تعصبات ,وموضع ‏گیری قومی وانتقام جوی سمتی وی ,آغازنموده اید,آیا شما به پاس خون های شهید جلال رزمنده ‏‏,وسرکوب فرزندان شمالی وتحقیرمردمان آن دیار,"پاسدار" تخلص میکنید ویا بخاطر حفظ "طوق ‏غلامی " این تخلص را برگزیده ایند؟ ویا اینکه شما استعداد وتوانائی آنرانداشته تا به پای خود راه ‏رفته وهنوز درسایه تابوت مرده گان,میخواهیند زندگی نموده وازینطریق,خود را به جامعه معرفی ‏دارید؟؟, اگر چنین است پس به این گفته مشهور"انشتین "که می فرماید :اگرمیخواهیدخوشبخت ‏باشید,زندگی را به یک هدف گره بزنید,نه به آدم هاواشیاء!"‏
    پس فاروق جان! توجه نموده وتلاش نماییند تا راه رفتن را به قدم های خود تمرین نمایند نه باپاهای ‏دشمنان مردم تان .‏
    از سوی دیگر,دروضع کنونی که تمامی جبهات شرق وغرب وشمال وجنوب جهان علیه نیروهای ‏ترقیخواه کشوردرافغانستان به شمول تروریستان ومرتجع ترین نیروهای جهادی ,جبهه مشترک ‏ساخته اند,یک جبهه دیگر نیز به این تشکل جهانی اضافه شد وآن عبارت ازهمبستگی بازماندگان ‏وهواداران نجیب – امین -حزب اسلامی وطالبان ,تحت رهبری سازمان آی اس آی ,در افغانستان ‏است .درهمین سالهای اخیرهمگان شاهد است که گروهک (وطن) که خود را وارث تاج وتخت نجیب ‏الله معرفی میدارند, تمامی ضربات تبلیغاتی خویش را علیه همه نیروهای ملی ووطنپرست افغانستان ‏براه انداخته ,ووابستگی آنها با این حلقات ارتجاعی ,نهایت روشن ومشهود است,آیا شما از دیدن این ‏همه گرایشات بیخبر اید ؟ویا بادزد دهن جوال باز میداریند؟

    • هم وطن عزيز اين را بپذيريد که دست استخبارات کشور های ايران ، پاکستان و فراتيف روسيه در گردانندگی ، نشرات ، هداف شوم و دسايس شيطانی تعداد از سايت های افغانی شامل و عميقأ اثر گذار و رهبری کننده است . دولت کور و کر کرزی ، وزير اطلاعات و فرهنگ مزدور همه در مقابل صد ها دسايس بيگانه نظاره گر است . اين اقای کامران ميرهزار گرداننده سايت سوال بر انگيز [ کابل پرس? ] در اين راستا کثيف دست بلند ، نقش ا ساسی و مزد هنگفت در يافت ميکند . او وظيفه دارد ( پيراهن هر افغان را با تنبانش ) به جنگ انداخته . اين سر دبير هدفمند خوب ميداند که کی ؟ از کجا ؟ با کدام IP ؟ نامه ، تبصره ، نظر ارسال داشته ولی بخاطر افزونی آتش نفاق و شقاق هر هرزه ، هر پليد از نام کسی ديگر ، ادرس ديگر مطالب را ارسال کند که تبصره تخريشی نيز باشد بدون در نگ نشر ميگردد . نوشته بالا ، تبصره فوق عليه سرداران شهيدان ، عليه رفقأ نيک نام چون رفيق پاسدار ، رفيق صخره وو از اين جانب جلال بايانی نبوده بلکه کار مفتن بزرگ و شناخته شده نســـــــــــــــــــــــــــــــيم ســــــــــجر افغان ملتی و خلقی که هنوز عکس [ نابغه شرق؟؟!!] در يخن کرتی کثيف او نصب است بوده که بنده با استناد قوی و انکار ناپذير عليه سايت کابل پرس و اين اوباش کثيف که ازنام بنده تبصره را با املاه ناقص و انشا علط نشر نموده شکايت و چون در گذشته نيز ازنام بنده و با شباهت رسم و خط بنده مطالب نادرست نشر گرديده است ولی اين بار حوصله به سر آمد ونيز به اثر تقاضای تعداد از دوستان موضوع را محاکم سويدن و کشور ناروی شکايت نموده تا دروازه چنين سايت های وظيفه دار بسته و جعل نويسان پليد و احمق به پنجال قانون افتاده و مکررأ تاکيد ميکنم که نوشته فوق از نام بنده جعل بوده است . جلال بايانی ـــ سويدن

      آنلاین : http://. جلال بايانی...

  • دوران نجیب خوب دوره بود . رادیو کابل همیش اخبار افغانشوروی را میگفت ایکاش افغانشوروی تا اخر می ماند از افغانعربی بهتر بود لا اقل انتحاری و انفجاری که نبود . خدا به سران این قوم شعور سیاسی بدهد تا از خود حرف بزند چی مسلمانش و چی کمونستش .

  • tof lanati khuda bar to afghanyar be sharaf wa past khuda margi sag ra nasebat konand khuda to razil wa be namos ra ba ta tarin dozakh rawan kona tof lanati ba roit

  • نذر خون
    و روی خط شامگاه سرنوشت
    که پای هر مسافری بلرزه میرود
    و تیر پشت رستمان خمیده میشود
    دلاور زمین ما
    نخیب دل نشین ما
    غریو رستخیز مرگ را شنید
    و عطر خون خویش را شمید
    و زیر تیغ دشمنان خویش گفت
    درین دمیکه زندگی خویش را تمام میکنیم
    و بر شکوه رزم خود سلام میکنیم،
    این شب سیاه تیره را
    به باور طلوع آفتاب اختتام میکنیم.
    و لحظۀ عظیم آزمون رسید
    و در میان خنده های واپسین
    دلاور زمین ما
    بر آخرین بیاض زندگی نوشت:
    ما بعرف سر سپردگان سرزمین خویش
    جام مرگ میزنیم
    و پیش از نماز خود بر آستان عشق
    ز تشت خون داغ خود حمام میکنیم
    و به نثار جان خود تمام میکنیم
    و در غروب آخرین نفس
    به خلق قهرمان خود سلام میکنیم!!!
    درود بر نجابت دلاوران
    که بیدریغ و بی اما
    و در شب سیاه بی ستارگان
    بجنگ دیو میروند.
    چه درخور ستایش و نیایش و محبتند
    آن شناوران که خشم بحر را
    به نذر خون گرفته اند.
    و کشف راههاه تازه رl
    به آزمون گرفته اند
    چه پر جلال و پر شکوه و ابهت است
    که آدمی برای ایده های خویش
    بپای دار میرود
    و تا نهایت خط کشیده
    استوار میرود
    برادران و خواهران سرنوشت
    دلاور زمین ما
    دلاور شما
    عزیز راستین ما
    بخون خود نوشت:
    ما قیام میکنیم
    و رزم پر شکوه خویش را
    که تا زمین و زندگیست احترام میکنیم!!!

  • او بی نام مه بریت عکس رسول الله را ماندم. کابل پرس? عکس ره برداشت چون ازادی بیان را چوکات کرده است. مگر محمد رسول الله خود از خوک هم پست تر بود. اینه همین طالبان مسلمانان واقعی است. همه ای دستورات اسلامی ره مو به مو اجرا می کنن. محمد از طالبا کده خطرناک تر و وحشی تر بود. محمد رسول الله پست تر از سگ بود.

  • افغانیار تو محمد رسوالله را دیده بودی اگرندیده بودی امروز از برکت محمد رسول الله است که گوشت خوک نمیخوری ومانند چینایی ها دیگر حیوانات را نمیخوری بت های سنگی و چوبی را نمیپرستی و صد ها فضیلت دیگر انسانی از ان حضرت باقیمانده که اگر مقایسه کنی با خصایل حیوانی تو افغانیار خودت اعتراف خواهی نمود که یک لجک بی ابرو و بی حیثیت و بی وقار و فحش زبان حیوان صفت استی که از معنویت و انسانیت بوی نمیبری و جیفه و مادیات این دنیا فانی چشم ترا کور و به یک اراذل اوباش فحاش تمام عیار تبدیل کرده است.هکذا ان حضرت وفضایل و خصایل انسانی و رحمانی داشت که در انزمان یک درس نخوانده ومکتب نرفته بود که کتاب مانند قران را به بشریت عرضه داشت که در قرن کنونی ۲۱هم میلیارد ها انسان مجذوب اش است.ولی بیاد داشته باش که هیج یک از دولت ها و حکومت ها کنونی علی الرغم ادعایش و گروپ های افراطی و ادمکش مبین و معرف اسلام و مکتب توحیدی محمدی نیست. همه در جهت اهداف مادی گری و قدرت طلبی در حرکت است و از شعایر اسلامی استفاده سو نموده اند و میکنند .اسلام مکتب عدالت تقوا پرهیز گاری مساوات کمک به همنوعان و تعالی وترقی بشریت است .نه تحجر و ظلم و مادیگری.ولی اسلام تاکید دارد که موازنه دین و دنیارا باید نگهداشت.نه افراط ونه تفریط.بلی در این کوته تذکرات همه مسایل و ابعاد دین توحیدی و مقدس اسلام تشریح اش گنجانیده نمیشود.ولی فحش و ناسزا کار انسانهای سبکسر و لاوبال و مزخرف است علم و دین با فحش و نا سزا ذایل نمیشود ویک واقعیت عینی است.بگذار سگان همیشه مطابق عادت همیشگی غف بزند ولی همسایه از عو عو سگ شناخته شده نا راحت نخواهد شد.

  • چینایی ها حیوانات را می خورند اما به مانند پیروان محمد رسول الله همدیگر را نمی خورند، سر انسان را نمی برند، گوش و بینی زنان و دختران خوده نمی برند. چین یک مملکت پر افتخار است که در جهان از نظر اقتصادی دوم و از نظر نظامی هم دومین گشور جهان است. کرزی با کلای خالی پیش شان می رود برای سرمایه گذاری و گدایی.
    مسلمانها به ملیونها بت را پرستش می کنند. هر ملا یک بت است. برو در مزار شریف سیل کن که مردم بت پرستی می کنن یا نه. ملیون ها نفر می روند یک سنگ را در مکه زیارت می کنن. این بت پرستی یا کدام چیز دیگر. برو در قبرستان شهدای صالحین سیل کن که مردم بت پرستی می کنن یا نه که بر سر گور دو عرب که اجداد ما را قتل عام کدن می روند.
    بت پرستی کدام عیب نیست. اما بینی زن و دختر را بریدن عیب است. انسان را حلال کدن عیب است. زن را حق موتروانی ندادن عیب است. جاهل بودن عیب است. در قرن بیست و یکم وحشی بودن عیب است. این چیزها همه توسط همو حرامزاده به نام محمد رسول الله سر مسلمانان بیچاره تحمیل شد. او بود که زنان مردم را به زور می گرفت. او بود که اموال مردمه چور می کد. او بود که برده داشت و با انها همخوابگی می کد. او بود که بدون کدام دلیل به ملت ها حمله می کد و انها چور و چپاول می کد. هندوستان یک شکور بت پرست است اما ببین که امروز با پاکستان چقدر فرق دارد. در پاکستان که اکثریت مسلمان است ادم ادم را می خوره اما در هند ازادی است و یک نظم و قانون است چونکه مسلمانان ده اونجا اکثریت نیستن.
    ای ره هم بریت بگویم که همین گوشت خوک نخوردن یک قانون یهودی بود که محمد او ره کاپی کد. همین حلال کدن هم از قوانین قوم یهود توسط محمد کاپی شد.
    اسلام ناب محمد چه است؟ مگر در قران نگفته که کفار را بکشید؟ مگر در قران نگفته که در راه خدا جهاد کنید و جان و مال خوده در راه خدا بدهید؟ مگر در قران نگفته که زن نصف مرد حق دارد؟ مگر ده قران نگفته که زن بدون اجازه ای شوهر بیرون نرود؟ مگر در قران نگفته که با کییزان یا برده های ماده ای خود حق سیکس دارید؟ مگر در قران نفگته که زنان خود را بزنید؟ مگر در قران کثیف نگفته که هر کس که اسلام را ایلا داد مرتد است و باید کشته شود؟ مگر در قران نگفته که سنگسار کنید، دست و پای قطع کنید؟
    کدام اسلام محمدی؟ اسلام محمد همین وحشی گری ها است. همین قوانین طالبان است. همین قوانین عربستان و ایران است. اسلام محمدی کدام چیز پوشیده نیست که فقط مغز تو ان را فهمیده باشد. اسلام همان چور و چپاول و همان وحشی گری های محمد و خلفای بی ناموس راشدین است.
    تف در گور محمد رسول الله
    چتلی سگ های کابل ده گور محمد رسول الله

    • او غانيار عزيز تو با خود و و جدان خود مشكل دارى.برو برادر همين مشكل خودرا با يك داكتر روانشناس دربين بكزار او برايت رهنمايي ميكند, خوب ميشوى. اكر تو به رسم احتجاج و از روى ناز اين حرفها را بزنى مهم نيست ,خير ما تك صحيح خدا تورا شفا بدهد. و اكر بيرو دينى ديكر هستى و از ان رو به دين ما و مقدسات ما توهين ميكنى ,اين جنك با ماست.راستى بعضى مردم از فرط جنايات طالب و بن لادن و فحشاى شيخ هاى خربول و خر مست عربى,ازدين بيزار شده و در مقابل دين كينه برداشته و كاهكاهى عقده كشايي ميكند.خيانتيراكه بن لادن و طالب در عقب انها با كستان و عرب كرد, تا امروز هيج مشركى نكرده بود به دين اسلام . به هزاران نفر به اديان ديكر رفتند. انها همه در جستجوى خدا برامدند,حساب از دست انها كم شد.
      مقصود من از كعبه و بت خانه تويي تو
      مقصود تويي كعبه و بت خانه بهانه
      او غانيار محترم باين كلمات نادرست و به دور از اخلاق خودرا ديكر كوجك نساز.برو خشمت را بخور.بوشيده بنال بسيار درد دته بخو.

  • افغانیار عزیز چشمت را صدقه. تف بر قران کثیف. لعنت بر محمد و اسلام کثیفش.

  • گویند پیش کله خر یاسین خواندن .افغانهای که از دین بر گشته اند مانند کمونیست های افغا ن کاسه از اش داغتر است .روزی اینها نیز مانند کمونیست های ا فغان به روی خواهند خورد و باز این شیا طین از دین بر گشته ها مرتد ها دو باره به عذر زاری تغییر نام داده به دامن جامعه مسلمان افغان خود را خواهد انداخت باز این افغانانهای بزرگواری کرده این افغانیار نام کنشکا نام مرتد را با بزرگواری مانند کمونیست های افغان خواهد بخشید و به جامعه قبول خواهد کرد.ولی اینها بدانند که اسلام بذات خود ندارد عیبی هر عیبی است از مسلمانی ماست . بی عقل ها جهاد کشتار نه جهاد با نفس گفته و تقوا عدالت . کسانیکه ترور وو حشت و انتحاری میکنند مسلمان نیست.اینها مثل از دین برگشته ها و مرتد های لعین کنشکا و افغانیار ها فریب شیطان را خورده و از قران و اسلام برداشت غلط دارند نادان جاهل استند که بخاطر دو روزه دنیا مانند کنشکا و افغانیار خود و دین خود ووجدان انسانی خود رافروخته و به مقدسات مذهب یک ملییاردی دنیا تعرض غیر انسانی وحیوانی میکند.بگذار سگان غف غف کند چون خاصیت حیوانی اش این است ولی اب شفاف وروان دریا با غف غف کنشکا و افغانیار مرتدین و از دین بر گشته ها رنگ نمیبازد.

  • در قرآن بعضي داستان‌ها بگونه‌اي آمده‌اند كه ساختگي بودنِ خود را آشكار مي‌كنند. در اينجا به چند نمونه از اين داستان‌‌ها اشاره مي‌كنم:
    1 . داستان بوزينه شدن عده‌اي از يهوديان
    در آياتي از قرآن آمده است كه عده‌اي از يهوديان (اصحاب السبت) در روز شنبه مرتكب نافرماني شدند و خداوند هم آنان را تبديل به بوزينه كرد، تا عبرتي براي ديگران شود. آيات 65 و 66 سورة بقره به اين ماجرا اشاره مي‌كنند:
    كساني از شما [يهوديان] را كه در روز شنبه [از فرمان خدا] تجاوز (سرپيچي) كردند نيك شناختيد، پس ايشان را گفتيم: بوزينگاني طرد شده باشيد؛ و ما آن [عقوبت] را براي حاضران و [نسل‌هاي] پس از آن، عبرتي، و براي پرهيزكاران پندي قرار داديم
    در آيات 166-163 سورة اعراف نيز به اين موضوع اشاره شده است. از متن اين آيات معلوم نمي‌شود كه آن يهوديان بخت‌برگشته در روز شنبه مرتكب چه گناهي شده بودند، ولي تقريباً‌ همة مفسران شيعه و سني با استناد به رواياتي از پيامبر و امامان، گناه آنها را ماهيگيري در روز شنبه دانسته‌اند و گفته‌اند كه آنها با روشي خاص در روز شنبه ماهي گرفته و حكم ‌الهي را مورد تمسخر قرار داده بودند (بنا به رواياتي، ‌ماهيگيري در روز شنبه براي يهوديان حرام شده بود). در اينجا دو سئوال پيش مي‌آيد:
    .1_1 اگر چنين است، پس چرا خداوند در طول تاريخ، اين همه جنايتكاران،‌ ستمگران و متجاوزان به جان و مال و ناموسِ مردم بيگناه را تبديل به بوزينه نكرده (و نمي‌كند) تا عبرتي براي ظالمان و جنايتكارانِ ديگر شود؟ آيا عده‌اي يهودي (حتي با اين فرض) كه عالمانه و عامدانه و به قصد تمسخر احكام الهي در روز شنبه ماهي گرفته و خورده‌اند بايد به بوزينه تبديل شوند تا ديگران متوجه شوند كه در روز شنبه نبايد ماهي خورد و احكام الهي را نبايد به تمسخر گرفت، آنگاه پادشاهان و فرمانروايان ديكتاتور و مستبد، و جلادان و جنايتكاران و متجاوزان به حقوق مردم _ كه چهرة‌ تاريخ بشر را سياه كرده‌اند _ از چنين مجازاتي مصون بمانند؟
    2- 1 . اگر اين داستان‌ها ساختگي نيستند، چرا خداوند در روزگار ما هيچ گناهكاري را تبديل به بوزينه نمي‌كند تا عبرتي براي ديگران شود؟ لازم به ذكر است كه در اين آيات، سخن از «مسخ باطنيِ» گناهكاران نيست، يعني نمي‌توان گفت كه منظور اصليِ آيات مورد بحث، تبديل شدنِ باطنِ گناهكاران به بوزينه است. زيرا چنين مسخي به دليل اينكه در نظر مردم قابل رؤيت و تشخيص نيست، نمي‌تواند موجب عبرت كسي شود.
    2. داستان اصحاب فيل
    اين داستان بگونه‌اي ناقص در سورة‌ فيل آمده است:
    مگر نديدي كه پروردگارت با [سپاه] فيل سواران چه كرد؟ آيا نيرنگشان را بر باد نداد؟ و بر سر آنها دسته دسته پرندگاني فرستاد، كه بر سر آنان سنگ‌هايي از گِل سفت مي‌افكندند، و [سرانجام، خدا] آنان را مانند كاهِ جويده شده گردانيد (سورة فيل: آيات 5-1‌)
    در همة تفاسير قرآن داستان بدين گونه نقل شده است كه حدود چهل سال پيش از بعثت محمد، پادشاه حبشه سپاه عظيمي را كه مجهز به فيل‌هاي جنگي بود (به فرماندهي ابرهه) براي نابود كردن كعبه (خانة خدا) به سوي مكه فرستاد. وقتي سپاه ابرهه به نزديكي مكه رسيد، خداوند به پرندگان دستور داد تا هر يك سنگي به منقار گرفته و بر سر سپاه ابرهه بريزند. ناگهان ميليون‌ها پرنده بالاي سر سربازان ابرهه ظاهر شد و سنگ‌ها بر سر سربازان ريخت و بدينوسيله همة آنها زير سنگبارانِ پرندگان نابود شدند. بدين طريق خداوند خانة خود را از ويران شدن نجات داد. در اينجا نيز دو سئوال پيش مي‌آيد:
    1 -2. خانة كعبه در آن زمان (پيش از بعثت) يك بتكدة مركزي بود كه بت‌هاي بزرگ قبائل معروف عرب در آن قرار داشت. به عبارت ديگر، كعبه در عمل مركز شرك و خانة‌ بت‌ها بود، نه خانة خدا . چگونه است كه خدا وقتي خانه‌اش تبديل به بتكده مي‌شود،‌ هيچ عكس‌العملي نشان نمي‌دهد، ولي وقتي مي‌خواهند آن را خراب كنند، چنين خشمگين مي‌شود؟ آيا خداي محمد نسبت به در و ديوار و سنگ و چوبِ ساختمان كعبه حساس بود، ولي برايش اهميتي نداشت كه اين خانه مركز كفر و شرك و فساد شده است، براي همين با آنكه قرن‌ها از بت‌خانه شدنِ خانه‌اش مي‌گذشت سكوت كرد اما وقتي خواستند آن را خراب كنند، ديگر طاقت نياورد؟
    2 -2. در طول تاريخ، پادشاهان و سلاطين ديكتاتور و متجاوز هزاران بار براي گسترش قلمرو خود به شهرها و کشورها حمله كردند و جنگ‌هاي خونين و وحشتناك به راه انداختند، و صدها ميليون‌ انسان بي‌گناه را از دم تيغ گذراندند و به زنان و دختران تجاوز كردند و همه جا را به آتش كشيدند و مرتكب جناياتي شدند كه شنيدن آن پشت آدمي را مي‌لرزاند. چرا خدای محمد در چنين مواقعي با متجاوزان و جنياتكارانِ ديگر چنين برخوردي نمي‌كند؟‌ آيا ريخته شدن خون ميليونها انسان پير و جوان، و مورد تجاوز قرار گرفتن زنان و دختران پاك و بي گناه برايش مهم نيست؟
    از اينها گذشته مطابق منابع تاريخيِ خود مسلمانان، پس از مرگ پيامبر و در دوران خلفاي بني­اميه و بني‌عباس خانه­ كعبه چندين بار به دست حاكمان و يا شورشيان تخريب و تاكنون چندين بار نيز در اثر سيل و زلزله و حوادث طبيعي ديگر فرو ريخته و دوباره بازسازي شده است. در اين موارد چه مي­توان گفت؟ چرا خداوند همان بلايي را كه بر سر سپاه ابرهه آورد بر سر آن­ها كه با منجنيق خانه­ كعبه را هدف قرار داده و ويران كردند، نياورد؟ پرسش در مورد حوادث طبيعي كه موجب تخريب كعبه شدند، جدّي­تر است: آيا خداوند خانه­ خودش را به دست خودش خراب مي­كند؟
    3. داستان طوفان نوح
    داستان نوح در آيات 48-25 سورة هود و آيات متفرقه در سوره‌هاي ديگر آمده است. اين پيامبرالهي در گوشه‌اي از زمين پهناور خدا ادعاي نبوت مي‌كند و به مدت نهصد و پنجاه سال به تلاش خود براي هدايت مردم ادامه مي‌دهد (آية 14سورة‌عنكبوت)، اما پس از اين همه سال فقط عدة قليلي از مردم به او ايمان مي‌آورند (آية 40 سورة هود). آنگاه خداوند به او خبر مي‌دهد كه ديگر جز همان عدة قليلي كه پيش از اين ايمان آورده‌اند،‌ كسي به تو ايمان نخواهد آورد، پس با كمك مومنان يك كشتي بزرگ بساز و همراه با آنها سوار بر آن شو و از هر نوع حيواني يك جفت با خود به درون كشتي ببر (سورة هود. آيات 40-36). هنگامي كه طوفان و سيل عظيم مي‌آيد، نوح و يارانش سوار كشتي شده و نجات مي‌يابند، ولي بقية مردم همگي غرق مي‌شوند. چند سئوال:
    1 -3. چرا نوح بايد از هر نوع حيوان، يك جفت نر و ماده با خود به درون كشتي ببرد؟ تنها توجيهي كه مي‌توان براي اين كار داد اين است كه قرار بر اين بود طوفان و سيل سراسر عالم را گرفته و همة آدميان و جانوران را نابود كند. آنگاه براي اينكه نسل جانوران منقرض نشود، از هر نوع يك جفت نر و ماده مي‌بايستي نجات مي‌يافتند تا پس از آن بتوانند دوباره توليد مثل كرده و تكثير يابند (و البته همه‌ مفسران بزرگ نيز با استناد به روايات پيامبر و امامان همين را گفته‌اند). اما چرا عذاب الهي بايد بگونه‌اي نازل شود كه سراسر عالم را فرا گيرد و شامل حيوانات بي‌گناهي كه سوار كشتي نشده‌اند و نيز انسان‌هاي ديگر در سراسر جهان شود؟ حيوانات و انسان‌هاي ديگر چه گناهي كرده‌اند؟
    2 -3. نوح چگونه توانسته است صدها هزار گونه از حيوانات در سراسر جهان را جمع‌آوري كند؟ اين تعداد از حيوانات چگونه در كشتي جاي گرفته و در كنار هم مانده‌اند تا طوفان و سيل فروكش كند؟
    3-3. هدف اصلي از نزول چنين عذابي چه بود و نتيجة ‌آن چه شد؟‌ كفر و فساد دوباره (و خيلي زود) به ميان مردم بازگشت!
    نزول عذاب الهي بر سر مردمي كه به پيامبران ايمان نياورده‌اند، داستاني است كه بارها در قرآن تكرار شده است (قوم لوط، عاد، ثمود، نوح، صالح و ...)، اما معلوم نيست كه اصولاً چگونه مي‌توان بين اين ماجراها از يك طرف، و علم و حكمت و رحمت خدا از طرف ديگر سازگاري برقرار كرد و اگر اين داستان‌ها واقعيت دارند، چرا در دنياي كنوني نظير آنها اتفاق نمي‌افتد؟
    4. داستان يوسف
    آيات 32-30 سورة يوسف، يكي از بخش‌هاي حيرت‌انگيز داستان اين پيامبر را بيان مي‌كنند:
    و [دسته‌اي از] زنان در شهر گفتند: زن عزيزِ از غلام خود كام خواسته و سخت خاطر خواه او شده است. به راستي ما او را در گمراهي آشكاري مي‌بينم. پس چون [همسر عزيز ] از مكرشان اطلاع يافت، نزد آنان فرستاد و محفلي برايشان آماده ساخت و به هر يك از آنان [ميوه و] كاردي داد و [به يوسف] گفت: برآنان درآي. پس چون زنان او را ديدند، وي را بس شگفت يافتند و [از شدت هيجان و مات زدگي] دست‌هاي خود را بريدند و گفتند: منزه است خدا، اين بشر نيست، اين جز فرشته‌اي بزرگوار نيست، [زليخا] گفت: اين همان است كه درباره‌اش مرا سرزنش مي‌كرديد، من از او كام خواستم...
    مطابق اين آيات (و بنا به رواياتي كه در تفسير آنها آمده‌است) زيبايي يوسف آنقدر خيره‌كننده و حيرت‌انگيز بوده كه وقتي زنان براي اولين بار او را (در اين صحنه) ديدند، مست و از خود بي‌خود شدند، بگونه‌اي كه متوجه نشدند كه به جاي بريدن ميوه در حال بريدن دستهاي خودشان هستند!؟ آشكار است كه اين مدعاي مبالغه‌آميز مخصوص داستان‌ها و افسانه‌هاي رايج در ميان عوام است. يوسف (بنا به فرض) سال‌ها در دربار پادشاه مصر به عنوان غلام و يا فرزند‌خواندة پادشاه (عزيز مصر) زندگي مي‌كرده و بنابراين در اين مدت صدها بار در كوچه و خيابان و بازار و همينطور در دربار پادشاه رفت ‌و آمد كرده است و هزاران نفر از مرد و زن و پير و جوان (خصوصاً زنان دربار و اطرافيان زليخا) بارها او را ديده‌اند. در اينجا دو نكتة سئوال‌برانگيز وجود دارد:
    1-4. اگر يوسف چنان زيبايي افسانه‌اي و خيره‌كننده و شگفت‌انگيزي داشت (كه گمان مي‌رفت فرشته‌اي آسماني است) در اين صورت مدت‌ها پيش از اين حادثه‌، آوازة زيبايي عجيب و سحرانگيزِ او در شهر مي‌پيچيد و همه (خصوصاً زنان!) او را مي‌شناختند. در حالي كه مطابق آيات فوق، زنان مصر تا آن زمان يوسف را نديده بودند. آيا همين، داستان را مشكوك نمي‌كند؟
    2-4. اگر زيبايي يوسف اينقدر سحرانگيز و مست‌كننده بود، در اين صورت وجود او در شهر،‌ بلاي جان زنان مي‌شد! تصور كنيد اگر يوسف با آن زيبايي در كوچه و بازار رفت ‌و آمد كند، چه اتفاقات وحشتناكي براي زناني كه او را مي‌بينند رخ مي‌دهد! بدون شك خطر مرگ آنها را تهديد مي‌كند!

    • اقاى صمد همه جيز را نميشود به عقل قصير خود اندازه كرد و در ترازوى خود وزن كرد و بعد كفت اين درست است و اونش درست نيست.تو جه را ميخواهى كشف كنى.ما هرجه در قران كفته شده درست ميدانيم و قبولش داريم. بعضى مسايل در يك زمان و مكان معين مربوط ميباشد و بايد باشرايط امروز ما ضرور نيست وفق بدهيم. در قران كزشته ,حال و اينده ترسيم شده كزشته را بيش رو كشيدن كار غلط است. تو ارجمند قران را در جايش بكزار بر و به ان كتابيكه دلت ميخواهد ايمان بياور عقب خوبى و خرابى ايمان و كتاب ديكران جه ميكردى؟
      ما به تو و كتابت احترام ميكنيم ولى اكر تو فكر كنى كه نى تو سط اين نوشته هاى بيمعنى نظر مارا تغير ميدهى ,غلط خوانده يي. همين قران خوب است خراب هرجه كه هست نزد من كتاب خداست كلام خداست من به او باور دارم اجدادم به او باور دشت مولاناى بزرك به او دلباخته بود ما بيدون جون و جرا انرا با دل و جان بزير فته ايم و درين باره مشكلى نداريم و با هيج كس جر و بحث نميكنيم. اين مسله ختم است.
      به كوشش مكس شكر مردار نميشود.برو به همان كتابى كه ايمان دارى همان كتاب را خوب بخوان و به ان عمل كو.در هيج دينى نكفته كه دزدى كو , دروغ بكو ,جنايت كو.به كفته يكان تا خليف جان به كار خود باش...
      اديان طاووس نيستند و تو هم ذلغ
      برو قصه ذاغ و طاووس را در شعر بروين اعتصامى بخوان بعد خودرا ميبنى كه تو كيستى و جيستى. خودش كوه وارى كبش كو وارى.

  • اقای ن ب
    دقیقا به همین دلیل است که جوامع ما به این روز افتاده است. همین که عقل را نفی می کنیم و می گوییم که چون اجداد ما این قسم بوده اند ما هم این قسم هستیم. اجداد ما تشرچرانی می کردند ولی ما نمی توانیم تا ابد شتر چرانی کنیم. اجداد ما همدیگر را چور می کردند ولی ما نباید این کار را بکنیم. اجداد در مغاره ها زندگی می کردند اما ما مجبور نیستیم. ما عقل داریم و با استفاده از عقل خود می توانیم زندگی خود را سر و سامان بدهیم.
    همه چیز را می توان با عقل سنجید. وقتی ما از عقل خود کمتر کار گرفتیم نتیجه ان شد که امروز جهان از دست مهاجرین ما به تنگ امده است، خرج تمام دولت و کشور از راه گدایی به دست می اید، بیش از 80% مردم هنوز سواد خواندن و نوشتن ندارند و بالاترین میزان مرگ و میر مادران را در جهان داریم و کشور ما برای دیگران عبرت شده است.
    اسلام در طول 1400 سال پیاده نشد. امروز هم پیاده نشدنی است. به همین خاطر است که وقتی مجاهدین به کابل امدند جمعیت کابل را قصابی کردند. وقتی طالبان امدند همه می دانیم که چه کار کردند. به خاطر اینکه در اساسات اسلام خشونت، توحش و انسان ستیزی وجود دارد.
    شما می گویید که برو به دین و کتابی که ایمان داری داشته باش ولی ما بگذار. اما این مسلمانان هستند که دیگران را نمی گذارند. ایا مسلمانان مثلا به مسیحیان افغان اجازه می دهند که در کشور شان عبادتگاه داشته باشند در حالیکه مسلمانان افغان در سراسر جهان و در قلب کشورهای مسیحی صدها مسجد دارند؟ ایا مسلمانان به افغان هایی که بودایی شوند و یا زردشتی شوند اجازه می دهند که عبادتگاه در مملکت خود داشته باشند؟ در حالیکه خود شان در کشورهای بودایی مسجد ها دارند؟
    اسلام دینی است که با هیچ دین دیگر سازگار نیست و جزیه طلب کردن خودش شاهد این ناسازگاری است. اسلام از ارتداد و خشونت استفاده کرده و می کند چون می داند که دو چیز اسلام را زنده نگه داشته است یکی خشونت و دیگری جهالت.
    اما امیدواری در اینجا است که اسلام در میان نسل جوان افغانها کم کم پایه هایش سست شده است همچنان که نسل جوان ایران ان را یک دین بیگانه می دانند.
    اگر به زندگی محمد عرب بدون تعصب نگاه کنیم ، بن لادن نسبت به او بسیار نرم تر و خوب تر است. ملا عمر در مقابل محمد یک ادم بسیار معتدل تر است. محمد مستقیما به نوامیس مردم تجاوز می کرد. زنها و اولاد مردم را برده می گرفت و اقوام را صرفا به خاطر اینکه مسلمان نمی شدند قتل عام می کرد و اموال و دارایی و زن و اولاد شان را غنیمت می گرفت. او در شهوت رانی یک حیوان کامل بود و به کسی رحم نمی کرد.
    ما تا زمانی با اسلام کثیف و ضد بشریت مبارزه می کنیم که ریشه اش کنده شود و اگر ریشه اش هم کنده نشود پیروانش حق نداشته باشند که ازادی دیگران و حق زندگی دیگران را پایمال بکنند. البته اسلام بدون مبارزه ای نیروهای روشن جامعه هم در مقابل زمان قرار دارد و زمان خودش اسلام را به مانند مسیحیت به کنار خواهد زد. امروز خشونت طالبان، القاعده و گروههای قرون وسطایی دیگر اسلامی در حقیقت از همین ترس با هرچه پیشرفت و دنیای مدرن است سر دشمنی دارند. اما زمان کار خودش را می کند و ما در هم به اندازه ای توان خود دراگاه کردن مردم خود تلاش می کنیم.
    لعنت بشریت به محمد
    لعنت بشریت به اسلام و پیامبر قاتل و متجاوزش باد

    • خير صمد جان راجع به عقل اكر تو عق ميداشتى با كوه زور نميزدى!
      خير يك مثال مياورم.فرضا يك نجار يك ميز را ميسازد او در حقيقت انرا شكل داده و بميان اورده... ايا ان ميز قادر خواهد بود كه تعريفى از ان نجار بدهد؟
      اكر 200 سال بيش كسى ميكفت كه صد تن اهن را اين طور كنى و ان طور كنى به هوا برواز ميكند شايد او را سنكسار ميكر دند و يا زير لكد ميكشتند. به همين ترتيب كمبيوتر و غيره... عقلت به اندازه ان نعمات الهى است كه در دورو برت تو را احاطه كرده و ان دسترسى دارى.فكر كو به مليار جيزهاست كه من و تو به ان دسترسى نداريم و اكر نزد ما بياورند من و تو مانند يك خر بيدم با ن شايد بنكريم.
      فكر كو بعد 500 سال هزار سال اين همه تخنيك و علم را كه ما با ان ميباليم,شايد جيزهاى بسيار مضور هم به انسان و هم به محيط زيست باشدو به هزار بار بهترش به ميدان برايد. و انها تعجب كنند كه جقدر الات و لوازم خارب ما داشتيم.
      ميكويند كه او ماشين تكامل ميكند.
      تو خود را عقل كل ساخته يي و از عقل ميلافى و اين هم علامت تشوشات روانى است.
      تو برو عزيز القدر محترم به هخمان كتابيكه ايان اورده همان كتاب را خوب بخوان و به ان عمل كو ,با ور كو كه صحت ميابى . عقب ديكران را رها كو ,ديوانه به كار خود هوشيار است.
      قصه سنكتراش جقدر مقبول است,او به خدا رسيد.
      ديدم سنكتراشى به كوه تور
      ميكرد سنكتراشى و ميكفت يا غفور
      بنهان مشور زجشم من زار نا صبور
      دارم به دل زشوق جمال تو صد غرور
      ان بنده را نبود بما عشق سر سرى
      زود تر بر و بكن تو دلا سا و دلبرى
      همين قصه سنكتراش خيلى شيرين است ولى اكر تو فى بكشى كه موسى اين طور كرد و كوزه مردك شكستاند او جطور و اين جطور .
      بكو برادر نظرت را راجع به همين قصه سنكتراش؟
      من نا خون هستم عقب اغلاط من نكرد كه سر كردان ميشوى .

    • اینقدر عقل عقل نکن، هر عقل که عقل نیست! عقل آن عقلی است که از خرد و منطق و استدلال های علمی پیروی کند. اینکه مسلمین به جن باور دارند و یونس یک هفته در شکم ماهی زندگی کرد و کوها میخ زمین هستند بی خردی و بی عقلی مسلمین را نشان میدهد که به چنین مزخرفات باور دارند.

  • صمد جان موش زاد. چشم های بینایی وجهانبینی ات کوراست. اسلام خشونت را محکوم میکند اسلام دین معتدل و ناجی بشریت است ولی این طالبان ومالبان وغیره همه اش سیاسی و اله دست سیاسیون است . ای ها ربطی به اسلام ندارد. فلسفه دین عمیق تر از ان است که و بعضی ملا نما ها درک و پیاده کند.در زمان جاهلیت زنها ودختر ها زنده به گور میشد اسلام دین تعقل است وعقل جنبه دیگر دین اسلام است.دیدیم که قران را هر کس به نفع خود امروز ترجمه میکند .اسلام سیاسی با سیاست اسلامی فرق دارد.اسلام با ترور وحشت ودهشت وقتل مخا لف بوده ومحکوم مینماید.عمل هر ملا و تیکه دار و دکاندار دین را اسلامی نامیدن جفا به اسلام است .خیر وشر به حیطه خداوند است انسان ها را خداوند هم مختار وهم مجبور خلق کرده.ولی انسان در تنگنا زنده گی باید علم مخالفت و طغیانگری بادین وخالق خود را بلند نکند.دین فلسفه است و فلسفه دین با تحریر چند سطر ویا دشنام دین و رد بدعت خلاصه نمیشود.محمد عربی در زمان خودش بزرگترین تحول تاریخی مثبت را که در انوقت که مردم در تاریکی وجهالت قتل افراطی گری بسر میبرد به ارمغان اورد خواه به اثر اعمال قوه بودویا تبلیغ .ولی امروز اگر بعضی ها افراطی گری و وحشت ایجادمیکند به اسلام ربطی ندارد . برداشت شما از اسلام سطحی و ناقص است.امید وارم به این برداشت غلط و ناقص ات مرتکب خطای فحش نا سزا گویی و تهمت به اسلام و بنیان گذار اش محمد مصطفی نشوی تا دیر نشود شکر خدا را بجاکن که انسان ناطق استی و با این تحفه گرانبهای پروردگارت که زبان ناطق را بتو داده کفران نعمت نکن و یاوه سرایی بدعت گویی و الفاظ بد را در شان فرستاده پروردگارت استعما ل نکنی که روح لطیف انسانی ات که خداوند از نور خود به وجود ادمی دمیده وتاج لقد کرمنا بنی ادم را بتو بخشید الوده نسازی که باز گشت همه بسوی او تعالی است واین دنیا پل اخرت است.تا باشد روح جزیی تو به روح کل وصل و سعادت ابدی اخروی را نیز نصیب شوی.

  • صمد جان موش زاد. چشم های بینایی وجهانبینی ات کوراست. اسلام خشونت را محکوم میکند اسلام دین معتدل و ناجی بشریت است ولی این طالبان ومالبان وغیره همه اش سیاسی و اله دست سیاسیون است . این ها ربطی به اسلام ندارد. فلسفه دین عمیق تر از ان است که توو بعضی ملا نما ها درک و پیاده کند.در زمان جاهلیت زنها ودختر ها زنده به گور میشد اسلام دین تعقل است وعقل جنبه دیگر دین اسلام است.دیدیم که قران را هر کس به نفع خود امروز ترجمه میکند .اسلام سیاسی با سیاست اسلامی فرق دارد.اسلام با ترور وحشت ودهشت وقتل مخا لف بوده ومحکوم مینماید.عمل هر ملا و تیکه دار و دکاندار دین را اسلامی نامیدن جفا به اسلام است .خیر وشر به حیطه خداوند است انسان ها را خداوند هم مختار وهم مجبور خلق کرده.ولی انسان در تنگنا زنده گی باید علم مخالفت و طغیانگری بادین وخالق خود را بلند نکند.دین فلسفه است و فلسفه دین با تحریر چند سطر ویا دشنام دین و رد بدعت خلاصه نمیشود.محمد عربی در زمان خودش بزرگترین تحول تاریخی مثبت را که در انوقت که مردم در تاریکی وجهالت قتل افراطی گری بسر میبرد به ارمغان اورد خواه به اثر اعمال قوه بودویا تبلیغ .ولی امروز اگر بعضی ها افراطی گری و وحشت ایجادمیکند به اسلام ربطی ندارد . برداشت شما از اسلام سطحی و ناقص است.امید وارم به این برداشت غلط و ناقص ات دیگر مرتکب خطای فحش نا سزا گویی و تهمت به اسلام و بنیان گذار اش محمد مصطفی نشوی تا دیر نشود شکر خدا را بجاکن که انسان ناطق استی و با این تحفه گرانبهای پروردگارت که زبان ناطق را بتو داده کفران نعمت نکن و یاوه سرایی بدعت گویی و الفاظ بد را در شان فرستاده پروردگارت استعما ل نکنی که روح لطیف انسانی ات که خداوند از نور خود به وجود ادمی دمیده وتاج لقد کرمنا بنی ادم را بتو بخشید الوده نسازی که باز گشت همه بسوی او تعالی است واین دنیا پل اخرت است.تا باشد روح جزیی تو به روح کل وصل و سعادت ابدی اخروی را نیز نصیب شوی.

  • اکرم
    اگر قبل از محمد عربها زنان و دختران خود را زند به کور می کردند پس چرا نسل عرب نابود نشد؟ مردان عرب اولاد می زاییدند؟ ایا خود محمد پدرلعنت را پدرش زاییده بود؟ خدیجه زن محمد که یک تجار نامدار بود که محمد به خاطر دارایی اش با او ازدواج کرد چرا زنده به گور نشده بود؟ هنده که جگر حمزه را خورد و رهبر جنگ بر علیه محمد کثیف را به عهده داشت چرا توسط اعراب زنده به گور نشده بود؟
    اینها همه دروغهایی است که به گوش مردم خوانده اند. قبل از محمد در همان مکه هر دین و مذهب ازاد بود و کسی به دین و باور مذهبی کسی کاری نداشت. حتی به محمد فرصت تبلیغ دین دروغش را دادند اما وقتی در مقابل محمد استاد که مانند تروریست ها ادیان دیگر را باطل می خواند و برای پیروان ادیان دیگر حق داشتن دین خود شان را نمی داد.
    محمد انقدر بی ناموس و حرامی بود که حتی کسانی را به او پناه داده بودند هم در اخر قتل عام کرد. مسیحیان در مدینه به او پناه دادند اما در اخر مسیحیان بدبخت ساده را ریشه کن کرد.
    اسلام در قران می گوید که با مسیحی و یهودی دوستی نکنید. مگر محمد بت های مردمان عرب با نشکست؟ ایا این حمله به عقاید دیگران نبود؟
    مگر در خیبر یک قبیله ای یهودی را نابود نکرد و اطفال و زنان شان را به غنیمت نگرفت و در همان شب با یکی از زنان همان قبیله همخوابگی نکرد؟
    مگر محمد در سن پنجا و سه سالگی، عایشه ای بدبخت را در سن 9 سالکی مورد تجاوز قرار نداد در حالیکه چندین زن دیگر هم داشت؟
    مگر محمد زن پسرخوانده ای خود زید را به زور نگرفت ؟
    مگر از حرامی ترین و بی ناموس ترین و ضد بشر ترین افراد تاریخ است تجاوز ،غارت، چپاول، توحش و نسل کشی را قانونی و دینی و اخلاقی ساخت. ناگفته نماند که او بی غیرت ترین انسان تاریخ هم بود. دو قوماندانش به نام طلحه و زبیر با زنش رابط ای جنسی داشتند و او خبر داشت اما چیزی نمی گفت. این در تاریخ ثبت است.

  • چگونه رهزنی وغارت در اسلام نهادینه شد؟
    پس از اسكان مسلمانان در يثرب ،محمد متوجه مشكلي بزرگ و اساسي بر سر راه اهداف خود شد .مردم مدينه زراعت پيشه بودند و مكي ها كه كار آنها بازرگاني و دادوستد بود ،از اين حرفه بهره اي نداشتند.بنا براين مهاجرين براي ادامه زندگي در يثرب منبع درآمدي نداشته و در ضمن تا ابد و براي هميشه هم نمي توانستند به عنوان مهمان نزد يثربي ها مسكن گزينند.در نتيجه محمد به فكر چاره افتاد و اينبار هم خداي محمد بلا فاصله وارد صحنه شده و به ياري بنده برگزيده خود شتافت و از اين رو قتل و غارت و چپاول اموال ديگران براي محمد و ياران او از شير مادر هم حلال تر قلمداد شد و مسلما نان رسما به غارت و چپاول كاروانهاي تجاري كه وارد مكه مي شد يا از مكه به سمت شهرهاي ديگر مي رفت ،اقدام نمودند.حال آن دسته از چپاول ها كه محمد خود در آن حضور داشت غزوه نا ميده مي شد و دسته ديگر را كه محمد شخصا حضور نداشت و افراد خود را براي غارت گسيل مي كرد سريه مي گفتند.
    جالب اينجاست كه كساني كه براي غارت و وحشيگري يا به عبارت عاميانه تر مال مردم خوري مي رفتند ،اگر كشته مي شدند شهيد به حساب آمده و در سراي باقي از كوپن ، سهميه و ساير مزاياي شهادت به ويژه حوريان نيكو روي بهشتي كه دل هر عرب وحشي و دور از تمدن آن زمان را به راحتي نرم و او راتحريك به انجام هر كاري مي كرد،بهره مند مي شدند و گروه مقا بل كه به دفاع از جان و مال خود مي پرداختند در صورت كشته شدن در واقع به درك واصل مي شدند.به اين ترتيب از همان نخستين سال هجرت گروههايي روانه غارت و چپاول كاروانهاي مكه شد.

  • صمد جان موش زاد . نظر به شهادت تاریخ اکثر عربها از داشتن دختر ننگ داشت و زنده به گور میکرد وبعضی شان مانند دنیا پرستان مثل امروز فقط غرق درشهوت پرستی و ما دیات بود واکثر شان در مرض تعصب و برتری قبیله گرایی غرق بودند ودایم در جنگ وتضاد ولی در ان تاریکی وبت پرستی خداوند به سلسله پیامبران اوالاالعزم شخص یتیم و درس نخوانده مگر باتقوا و راست کردار را مامور ابلاغ امر مهمی عدالت تقوا و یکتا پرستی و راستی نمود و مرز های حلال و حرام تعین نمود فلسفه دین را و حج را ذکات را جهاد با نفس را اموختن علم را و نوعدوستی را به محمد عربی ابلاغ و وی را مامور تحقق پخش و ترویج ان نمود.چه امر خطیری که از عهده ان تنها یک مرد راست کار متقی و اولاالعزم از عهده ان در بین یک مشت مردم متعصب بت پرست جاهل بر میایید . که بعضیرا به تهدید از پیامد عملکرد جاهلانه شان بعضی را به تبلیغ از هیچ شروع و جمعیت کثیری را به راه حق و حقانیت متیقن ساخت . ولی کور دلان یک دنگه و مادی پرستان که موقعیت اقایی دروغ خود را در خطر میدیدند به جان مبارک قصد کرده ولی راه حق پیروز بوده دیدیم که محمد عربی از صفر شروع ولی اکنون در قرن ۲۱دین توحیدی اسلام بیش از یک ملییارد در پهنه گیتی پیرو دارد وچه بسا علما فلاسفه و ریاضی دان و بنیان گذاران طب را و ادب را این مکتب وقتی که سایر بخش های جهان به علوم تجربی دسترسی نداشتند به بشریت به ارمغان اورد مانند ابوعلی سینا مولوی بلخی نصیر طوسی و دهها فیلسوف و دانشمند دیگر که بشریت به ان افتخار میکند .ولی داستان های منافقین که انحضرت چنین و چنان خطا کرد نه معقول است نه مستند.قابل یاد اوری اولین دانشگاه یا پوهنتون در تاریخ بشرت را غرض تحقیق و اموختن علم از طرف یک حکومت اسلامی در مصر بنام الاذهر که فعلا به همان اسم است بنیان نهاده شد.و محمد مصطفی اعلان کرد فرقی بین عرب و عجم وسیاه وسفید نیست مگر بجزاز تقوا و پرهیز گاری شان.ولی کور دلان ازدین بر گشته ها مانند صمد موشزاد کنشکا افغانیار مانند کمونیست های شکست خورده که گلون پاره میکردند ۷ ثور برگشت نا پذیر است تاریخ به عقب بر نمیگردد ومذهب را تریاک لنین را کبیر وترکی را نابغه شرق میگفتند اینها نیز دل های سیاه شان عاجز از درک حقیقت است و روزی همه این هیاهو فحش ها و غلطی های شان را مانند سر دمداران کمونیست های افغانستان اشتباه گفته و به خطا شان اعتراف خواهند نمود بزودی انشاالله تعالی.

    • اکرم مینویسد: " نظر به شهادت تاریخ اکثر عربها از داشتن دختر ننگ داشت و زنده به گور میکرد "
      بیخود است، سخنان بی پایه و بی مایه را طوطی‌وار تکرار نکنید. منطق هم سخنان شیرزاد را تأیید می‌کند و آن اینکه اگر اعراب دختران را زنده به گور می‌کردند نسل عرب بر می‌افتاد، پس می‌بینیم که چنین نشده است. شاید در برخی اندک قبائل چنین رسم بوده باشد ولی عمومیت نداشته است.
      .
      اکرم مینویسد: "وچه بسا علما فلاسفه و ریاضی دان و بنیان گذاران طب را و ادب را این مکتب وقتی که سایر بخش های جهان به علوم تجربی دسترسی نداشتند به بشریت به ارمغان اورد مانند ابوعلی سینا مولوی بلخی نصیر طوسی و دهها فیلسوف و دانشمند دیگر که بشریت به ان افتخار میکند "
      اینجا هم بیخود است، آنچه به نام علوم اسلامی معروف است نه از آموزه های اسلام بلکه در اثر برگردان آثار یونانی و هندی بوده است. اگر اسلام فرآوری دانش و معرفت کرده بود حتما چند تا ریاضی دان و ستاره شناس اهل مکه و مدینه هم وجود می‌داشت. کو دانشمند اهل مکه و مدینه؟ مگر خواستگاه اسلام مکه و مدینه نیست؟

  • یکی از تاریخ نویسان مشهور اسلامی مینویسد که گروهی از منافقین مانند مرتدین کنشکا صمد افغانیار در یک مقطع تاریخ سنگ حجرالاسود را به لحسا بردند و استدلال نمودند که این سنگ مقناطیس دارد که سالانه هزاران زایر بی سرو پا به مکه بدور این سنگ میچرخد و این سنگ را به دارالخلافه خود نصب کردند ولی هیچ کسی به زیارت دارالخلافه شان نیامدند بر عکس مردم به طواف خانه بیت الحرم رفتند یک عالم از جان گذشته دین به سر دمدار منافقین گفت برکت و جذب این سنگ که شما مقناطیس میگویید نیست شرف و جلال حضرت محمد است که سالها و قرن ها است که مردم را به زیارت مکه و مدینه میکشاند

  • کنشکا و موشزاد و افغانیار اینها مرتد و از دین برگشته اند ویا شاید بصورت تقلبی عیسوی یا بودایی شده تا مگر در جای پناهنده شود و زبان به فحش و دشنام کشوده اند هیچکدام اینهاشعوری و اگاهانه از دین بر نگشته اند ولی رهگذر بیخدا از نام اش پیدا است که یک نام احمقانه ولچک است طبیعتا انسان های لچک پست فطرت استند بدین لحاظ رهگذر که ا ز راه لچک گری گذر کرده حق ابراز نظر در مورد مسایل علمی فلسفی دینی را قطعا ندارد.

    • بیخود است بیسواد، حتما با منطق اسلامی تشخیص داده اید که رهگذر بیخدا یک نام لچکانه و احمقانه است! بلی؟ از علم و فلسفه هم فکر میکنم تنها نام آن را شنیده اید و بس.

  • طرفداران نجیب گاو بخاطر منحرف ساختن بحث ازمجرای اصلی آن بحث را به مسایل تاریخی جنگ اعراب ومسلمانان کشانیده اند تا ازین طریق ذهن خواننده را مغشوش سازند. به نظر من آن برادران مسلمانی که با این اراذل واوباشها وحرامی های هزار چهره چنین بحث ها را ادامه میدهند درگناه هتک حرمت به حضرت پیامبر اسلام با اینها شریک میشوند.زیرا تجربه نشان داده است که اینها اصلاح شدنی نیستند ونه هم میخواهند بحث را بخاطر یافتن حقیقت راه اندازی نمایند اینها همان منافقین عصر پیامبر اسلام اند که بسیاری ازآنها به شاخه ها وگروه های مختلف تقسیم گردیده اند؛ اینها هم باخود مشکل دارند وهم با مسلمانان؛ هروقت که چلوصاف یکی ازرهبران کمونیست ازآب بیرون آید اینها بحث را ازمسیر اصلی آن منحرف میسازند وباطرح سوالهای احمقانه توأم بادشنام وتوهین میخواهند به شخصیت گرامی پیامبر اسلام بتازند وبرای شان یک مصروفیت تازه خلق کنند. بهترین راه دربرابربی ادبی ها گستاخی این ملحدین مادرزنا مانند سگزاد ورهگذر وغیره همان آیهء کریمه است که الله جل علا شانه میفرماید:
    وإذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما
    هرگاه با انسانهای نادان روبرو شدید برایشان سلام بدهید.
    والسلام علی من اتبع الهدی
    قرآنیار

  • وطنداران!! اینجا بحث در مورد یک انسا نیست که کشتی سرنوشت یک ملت را ,نابود سخت ,یک انسان فرومایه وجا سوس مثل داکتر نجیب الله ومشی مصالحه گرباچف.امروز اوبا ما میخواهد تا کرزی را قمچین نموده ودریک معامله با تروریسم وپا کستان ,سناریوی نجیب را پیاده نموده واین بار عوض نجیب, کون کرزی را لچ نموده وسر چنگک بلند نماید.

  • برادر قرانیار چرا در این عصر اکثر این مادی پرستان قلم بدست شعوری نیستند و فکر اینها از درک واقعیت بدور است فقط منطق ضعیف و عدم استدلال و بحث علمی و تاریخی عینی اینها باعث گمراهی بیشتر اینها میشود اینها از اخلاق بدور است و فکر میکنند دین دکان نقل و شیرینی رایگان است وقتی شیرینی اش تمام شد باید دکان طعمه حریق شود.نمیدانند این همه پیامبران ازابراهیم تا عیسی تا موسی تا محمد مصطفی همه در راه اشاعه و پخش پیام دین چه رنج ها و زجر های کشیده اند و کفار و منافقین با انها چه عداوت ها و رفتار ها ی زشت کردند.چرا ا با حتک حرمت شریک شویم بگذار کله خشک اینها کمی متوجه اصل قضیه شده تا مگر از سیه دلی و تاریک ا ندیشی رهایی یابند .خموشی در مقابل اینها به معنی تایید فکر تاریک و نظر ناقص اینها است.اینها اسلام را سیا سی شمرده وعمل زشت دکانداران دین را اصل جوهر دین اسلام به مردم معرفی میکنند .

  • نجیب گاو ,یک گاو دیوانه بود, گاویکه ,خلایق را با شاخ زدوهمه ملت را زخمی نمود.اما تفاوت نجیب با دیگر گاوها درین نهفته بود,که این گاو یک گاو جبون وترسو وبزدل بود.
    در یک افسانه تاریخی ,گفته میشود که گروپ های جلب واحضار در سالهای 80 کسی که عسکر گریز بود,گرفته بودند,تا به عسکری سوق دهند این آدم دارائی ,هیکل نهایت قوی وبزرگ بودوزار زار می گریست,افسر جلب واحضار با خطاب به همین مرد هیکل بزرگ ,صدا کردکه برادر شرم ات نمی آیدکه با این کلانی ,گریه میکنی ,این نفر صداکرد که ضابط صاحب ,بطرف قوارۀ من نبین ,والله بی نهایت بی غیرت هستم !
    ما ! زما نیکه شعار های (_یا کفن _یا وطن) داکتر نجیب را میدیدیم ,تصور میکردیم که نجیب والله انسان بسیار وطنپرست وجسور است.در حا لیکه تجربه زمان نشان داد که این انسان بینهایت انسان نامرد وبیغیرت وجبون بود.وی چگونه نامردانه بخاطر جانش,ملت اش وحزب اش را گذاشت فرارکرد.پس گفته میتوانیم که حتی نام گذاری نجیب به حیث گاو ,تحقیر وتوهین برای گاو است!!!!

  • آقای پوپليار از تخلص خداندانی ات معلوم است که يک شخص قبيله پرست وبی نهايت شريرهستی ، تو گاو بودن نجيب را به زعم خودت بايک افسانه ثابت کردی ولی تاريخ وانسانيت گواه آن است که تو ازخرهم بدتر هستی . آنيکه به نام وطن خود را فداکرد وبدست سياه ترين افراد و مزدورترين افراد بيگانگان به گفته خودت به داکسن انگليسی کيبل ميشود اورا به کدام نام ياد ميکنی ؟ معلوم ميشود که هنوزهم ميخواهيد انسان های اين وطن را در تاريکی نگاه داشته وچادر سياه را به نام مذهب واستفاده ازآن برروی مردم بگذاريد .تا جنايات شمارا نبينند درحاليکه خيانت وجنايت تان مثل آفتاب روشن است وآفتاب به دو انگشت پنهان نميشود.

  • پدی ورورستیو کی افعانشتان ډیر د ګاونډیو د لاسه او زمونږ د بعضی وطن فروشو مشرانو لحوا د زلت به لور روان دی په ظاهره کی ملت ته وایی چی مونږ ریښتینیی یو هو به پاطن کی د شیطان زامن نه بلکی پلاران دی زما په اند که چیرته راتلونکی مشر مو د داسی اشحاصو د ډلی نه وی نو زه په اطمنان سره ویلی شم چی افعانستان نور زمونږ نه دی

    آنلاین : http://qareebkhan@ymail.com

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس