داستان شکیلا نتیجه ی دست بوسی های ماست
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
زنان از سده های نه چندان دوری دور، آن زمانیکه از جهالت زنده به گور شدند و آن زمانیکه نذر و قربانی برای دفع بلا و خشم طوفان رود نیل شدند که رود نیل جز دختر باکره چیزی دیګری را نمی پذیرفت ، و آن زمانیکه شیخ های عرب در حرم سرایها، زن را بازیچه ای هوس های خود ساختند و يا هم آن زمانیکه زن را به عنوان ترقی و تمدن به رقص و پایکوبی و صحنه های سکس در بازار تجارت کشیدند و یا هم زمانیکه پرده ای ظلمت بنام چادر،برقع وحجاب اسلامی چشمان زن را بستند و یا با شلاق به سر زن بنام اجرآی شریعت کوفتند
و این زمانیکه در بدل ظلم و جنایت پدر و یا برادر، دختر ( زن ) را در بدل دادند و مانند نوګلی در باد خزان قرار ګرفت و پر پر شد و یا هم درافغانستان برای مردی کهن سال در برابر دالر و کلدار به فروش رسید. ویاهم آن زمانیکه شیخ آصف محسنی فیلسوف نامی قرن بیست ویک قندهاری با تعدادی چندی ازمتولیان دین موسوم به "شورای علمای شیعه افغانستان"، "پیکرزن" را "همچون میدان نبرد" به شکل قانون درآورد وزنان را ازحق انسانی، طبیعی وحقوقی شان محروم ساخت و تجاوزجنسی شوهربالای زن را به عنوان "قانون احوال شخصیه اهل تشیع" وخط فکری شیعیان توشیح کرد،و جلوه ای روشنی ازاپارتاید جنسی وبربریت اسلامی علیه زنان را مطرح کرد؛ ازتعدد زوجات تا همبستری اجباری زن با شوهر،حق حضانت ولزوم اجازه شوهر وپدربرای خارج شدن ازخانه وبالاخره یک بردگی تمام عیار جنسی! زن باید به نام زن بودن و جسم ضعیف و تن زیبا و ظریف این مظالم را بدوش کشد، بدون اعتقاد براینکه اګر زن نمی بود پیامبران، دانشمندان و نوابغ پا به عرصه هستی نمی ماند و دنیا تنګ و تار چون زندان می بود و پیامبران با همه حرمت برایش ارج و ارزش قایل نمی شد و در آیات قران نیز یادی از آن نمی شد پس زن مادر و خواهر است ، نمی توان ظلم و جفای ګذشته های را با تحول و تغییرامروز فراموش کرد اما امروز هم در رابطه به وضعیت زنان در سراسر جهان به ویژه کشور های اسلامی نوشته ها وګفتار بی ثبات پیوسته صفحات را رنګین ساخته و در هر زمان نظر به حکومت و نظام های حاکم در جامعه جور و ستم و شکنجه ها به اشکال و انواعی مختلف موجود بوده و زنان هم بی بهره از خشونت نبوده بلکه قربانی بیش هم نبوده ، در زمان جاهلیت اعراب دختر را زنده به ګور می کردند و یا برای فرو نشاندن طوفانی شدن رودنیل باید دختر باکره ی را قربانی می کردند در اکثر کشور های اسلامی با تولد دختر زن لعنت و نفرین میشد ، اما امروز به شکل دیګری خشونت در برابر زن صورت میګیرد واقعآ دردناک است که در این عصر طلایی که برای انسانها همه چیزی مساعد است اما فکر شان در قرن های ماقبل از انسانیت و بشریت سیر دارد. داستان های وحشت بار کشور ما به ګونه است که عاطفه و انسان بودن از سر زمین ما و از وجود یک تعداد مردان فرار کرده و از انسانیت فاصله ګرفتند حتی برای جامعه جهانی و تمام زنان سوال برانګیز شده است بطور مثال ، بریدن بینی و ګوش های عایشه ، سنګسار صدیقه به جرم عاشق شدن و خود سوزی سادات نو عروس هرات و خانمی که انګشتش را مرد خود خواه و خون آشام برای ارامش روان خود یعنی مریضی سالار بودن ، مرد بودن ، سر پرست بودن خورده است و هزار ها جنایتی که روزانه در قریه های دور از چشم مردم انجام میشود نمیدانم که عاطفه انسانها در رابط به زن که همه از یک زن تولد شده اند به کجا فرار کرده است همه رامی توان ناشی از عقب مانی جامعه دانست و در طول جنګ های تحمیلی انسان ها به حیوانات وحشی مبدل شده اند که عوامل مختلف را می توان عنوان کرد ، ویا فیصله شورای علما که با نافذ ساختن "قانون احوال شخصیه تشیع" که چه مناسب و منطبق است تا ما آن را" قانون تجاوز" بنامیم ، تمام تلاش ها و فعالیت شان در عرصه محدود ساختن زندګی برای زنان است نه برای بهبود و زمینه سازی فعالیت ، رشد و ترقی زنان ، تا متکی بخود باشند و از تمام امتیازات شهروندی بهرمند شوند در همین ګونه فضای بسته چه پیامی می توان برای زنان وطن داشت ؟
ازاین مهمتر هم داستان تجاوز وبه قتل رسیدن شکیلا توسط سید واحدی بهشتی یکی از نماینده گان شکیلا وهم نوعان شکیلا درخانه ی ملت است البته موضوع تجاوز جنسی بالای زنان ودختران در این سرزمین هیولا و وحشت بار، یک امر شگفت انگیز نیست چون کافی است که با روشن کردن رادیو وتلویزیون ویا با مطالعه ی اخبار وروزنامه ها هر روز از این داستان اطلاع پیدا کنیم وهمچنان موضوع به قتل رسیدن وکشته شدن نیز همه روزه دربسیاری ازنقاط کشور اتفاق میافتد اما موضوع شکیلا متفاوت تر از دیگر تجاوزات ودیگر قتل وکشتار هاست.
هیج یادم نمی رود زمانی را که سید واحدی بهشتی سه سال قبل کاندیداتور شورای ولایتی بامیان بود و درجریان کمپاین ومبارزات انتخاباتی وعده های دروغین "خدمت" سر میداد. من از اکثریت مردم ساده ی هزاره های بامیان می شنیدم که " همگی باید به سید واحدی بهشتی رای بدهیم، چون او سید است، او اولاده ی پیامبر است" ومهم تر اینکه "اگر ما به او رای ندهیم مغضوب ومنفور خدا ورسول قرار میگیریم و بلای خداوندی بالای ما نازل خواهد شد".
مردم بامیان با چه حسن نیت برای رضای خدا ورسولش به جناب واحدی بهشتی رای دادند و او را به شورای ولایتی رساندند اما می بینیم که این اولاده ی پیامبر خدا واین انسان میتافزیکی "به عقیده مردم عوام هزاره" چگونه وعده های دوران مبارزات انتخاباتی خود را جامه ی عمل می پوشاند و چگونه امانت دار مردم درخانه ی مردم هست.
آن دستانی را که از دیروزی تاریخ تا امروز، مردم هزاره به احترام پیامبر وبعنوان یکی ازشعایر دینی می بوسیدند ومی بوسند وآن دستانی که برای بوسیده شدن بسوی دهان ما دراز میشد امروز صاحبان آن دست ها به تجاوزجنسی به ناموس ما اقدام میکند وسپس آن دستهای که هزارها بار ازسوی ما بوسیده شد اسلحه را گرفته و قلب خواهران ما را نشانه میزند. هنوزهم که بیشتر ازشش ماه از این جنایت فجیع وننگین میگذرد آن وکیل محترم درخانه ی ملت لمیده و از آدرس ما نام ونان دارد وهیچ اقدامی دراین زمینه صورت نمی گیرد. در فرهنگ جرم پرور افغانستان، این حادثه یک موضوع بسیار عادی است وکسی نیست که بر گور گمنامی شکیلا بیرق افراشد وفریاد های شکیلا را به فریاد بایستد.
به امید روزی که مردم ما دستان کثیف بهشتی ها وهم قماشان دد منش شان را شکسته و به تمام جنایات اهریمنی شان خط بطلان بکشد و ما به دریغ شکیلا های مان اشک حسرت نریزیم.
پيامها
22 سپتامبر 2012, 18:22, توسط fahem
Taa zaman_I_ke Hazara ghool baqee maanad, baayadash mesl khar sawar shawand. Sazai qooroot aab_I_garm.
22 سپتامبر 2012, 21:20
فهیم جان یک اندازه از دشنام کم و فهیم باش.
به نظر زن نیست مگر برای خوشکذرانی شوهر میتوانیم حتی یک ساعت هم اجاره نماییم. اگر غیر از این است پس لطفا یک عالم بیاید از کتاب های ما شیعیان مسله بیاورد تا بدانیم با زنها چگونه برخورد انسانی نماییم. در غیر این صورت این همه کتاب های 110 عددی خود را باید بسوزانیم چون همه ان به یک شکلی با اسلام مشکل دارند.
22 سپتامبر 2012, 22:19, توسط سید گریز
هزاره ها ازقید وقیود تباه کننده سادات خودرابرهانید!
تااسیرطلسم شوم به سادات ایدخواب سعادت وخوشبختی وسربلندی راهم لطفانبینید!
خیلی ساده ,خیلی مختصر.
آزادباشید
24 سپتامبر 2012, 11:12, توسط هزره
من شخصا اغای سید انور ازاد دمبوره نواز دوست دارم که شیرین هزه ره گی میخوانه و دمبوره میزنه دیگه پک ده سر دیگ سید های شغل و دغل قهر خودا شوه.