کوچی- طالب پس از کشتار و چپاول از حنیف اتمر وزیر راسسیست افغانستان جایزه می گیرد
اگر در افغانستان، دولتی آزاد و مردمی می بود، اسناد در دست داشته ی کوچی-طالب ها اسناد جرم آنان محسوب می شد و باید درباره ی دست داشتن مستقیم و غیر مستقیم آنان در جنایات حاد مانند کوچ اجباری، به بردگی گرفتن و نسل کشی تحقیق شده و تحت پیگرد قرار می گرفتند.
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
کابل پرس?: کوچی-طالب ها پس از کشتار و چپاول دارایی های باشندگان اصلی بهسود و دایمیرداد جایزه می گیرند. محمد سرور جوادی، نماینده ی مردم بامیان در پارلمان نوشته است که، حنیف اتمر دوباره به منطقه ی بهسود رفته است و در جمع سران کوچی- طالب ها به آنان وعده ی پرداخت غرامت کرده و برای بر هم نخوردن جرگه ی صلح با آدمکشان طالب، آنان را به خروج از منطقه تشویق نموده است. حنیف اتمر وزير راسیست افغانستان که اسناد نژادپرستی وی در کابل پرس نشر شد، در کنار برادرانشان مانند فاروق وردک، از حامیان اصلی کوچی-طالب ها در افغانستان می باشد.
یک کوچی-طالب که در بهسود به جنایت و کشتار مشغول است
کوچی-طالب ها که در زمان رژيم آدمکشان طالب، با دست باز دست به کشتار و تخریب و غارت دارایی های مردم می زدند، در سال های اخیر، با حمایت دولت فاسد و ظالم حامد کرزی به چپاول تاریخی خود ادامه می دهند. آنان ادعا می کنند اسناد مالکیت زمین های مردم هزاره را در دست دارند. این اسناد اسنادی ست که در زمان جلادان تاریخ افغانستان صادر شده است. هزاره ها در افغانستان قربانیان اصلی جنایات پادشاهان مستبد و دیکتاتور بوده اند. پادشاهان دیکتاتور، با کافر خواندن آنان، دست به کشتار و غارت و چپاول دارایی هایشان می زدند. آنان مردم هزاره را از مناطق سرسبز و مفید برای کشاورزی در جنوب و شرق به کوهستان ها راندند و در کوهستان نیز، همه ساله کوچی های خود را برای چپاول آنان می فرستادند. کوچی های پادشاهان مستبد، در سال های اخیر کوچی-طالب شده اند و در حالی که بیرق آدمکشان طالب را همراه دارند، بنام اسلام غارت و کشتار می کنند. دولت طالبانی و نژادپرست حامد کرزی نیز حامی اصلی کوچی-طالب ها می باشد.
نمونه ای از غارت و به آتش کشیدن دارایی های مردم هزاره توسط کوچی- طالب
اگر در افغانستان، دولتی آزاد و مردمی می بود، اسناد در دست داشته ی کوچی-طالب ها اسناد جرم آنان محسوب می شد و باید درباره ی دست داشتن مستقیم و غیر مستقیم آنان در جنایات حاد مانند کوچ اجباری، به بردگی گرفتن و نسل کشی تحقیق شده و تحت پیگرد قرار می گرفتند.
ویدئویی از غارت و چپاول اموال مردم هزاره توسط کوچی- طالب ها
پيامها
27 می 2010, 13:01, توسط zalmay
جناب مير هزار! نوشته ها عليه ظلم طالب ــ کوچی تاييد ميشود، اما کابل پرس? دربستی و کامل همين موضوع را دنبال ميکند و احتمالا ده ها نوشته و مطلب ديگر را ، در موضوعات ديگر به طاق نسيان گذاشته است، آيا اين امری درست است؟
29 می 2010, 10:00, توسط jalaludinbaiany
وطندار عزيزم !
خجســـــته ميبود نويســــنده عزيز بدون ملحوظات ســـياسی ، وظيفوی ، ايذأ ، الزام
باطل عليه يگانه وزير راســـــخ قدم ، پاکرو ، پاک طنيت محترم حنيف اتـــمر وزير
امور داخله ، و ژرف سازی بيشـــتر افتراق ، آلام مردم ، اختراق ، آتش افروزی ميان مليتی ، مذهبی ، با شهامت ، فصاحت ، بلاغت در افشــــاه سازی ايادی بيگانه
که در قوم ، مشــــهد ، تهران ، پشاور ، اسلام آباد ، مسکو ، پيکنگ ، لندن ، انقره قرار
دارند و توسط برگزيدگان زر خريد و فرمانبردار شناخته شـــده خود در داخل باعث
انقراض ، انشقاق ، کينه توزی ، اضمحلال کشور ، وحدت ، آرامش ، سعادت ، ترقی،
مسلط شدن نظام مردمی ، برملاسازی زيست ، خوشی مردم کشور ما گرديده .
نويسنده محترم ، گرداننده گان رسانه ها و بخصوص سايت های وظيفدار داخل و خارج
کشور چرا از حوادث ، پکتيا ، پکتيکا ، هلمند ، کندهار ، لغمان ، کنر ها ، ننگرهار ، روزگان ياد ، فرياد نداريد ، که همه روزه توسط حامی طالبان و مجاهدين خانه و کاشانه مردمش ، مراسم شادی و خوشی شان توسط طيارات بم افگن [B ---52 ] ناتو به خاک و ماتم يکسان ميگردد .
نگرش بيشتر سايت وزين « کابل پرس? » مرزبندی اقايان خليلی ، محقق ، دگروال ... عوض نبی زاده پيرامون حادثه بهسود که ريشــــه در ايران دارد و صف آرائی عناصر وظيفه دار اســــــتخباراتی عليه پشتون ها ، کوچی ها ، و برعکس تروش چهره های مشکوک عليه هزاره ها ، ازبک ها از گذشته ها و بخصوص بيست سال اخير باعث تنازع ، تاسن امروزی نيست ؟
بيايد بدون رغبت تباری اظهار داشت " ايا برای مردمان کوچی که بومی های اصيل اين مرزيوم استند نيز حق داده شود که اقلأ مواشی انها از علفچر های دولتی که ديگر توسط تفنگ داران پشتون ، تاجک ، هزاره ، ازبک به ملکيت های شخصی تبديل گرديده است استفاده نمايند . در چنين تناقصات مليتی و مذهبی ديگر بازار ايادی داخلی و بيگانه گرم کوچی به ( طالب ) هزاره به ( وحدتی ) تبديل و آتش توسط جذامی ها پکه ميشود !
و نويسنده کم خرد علت را در وزارت داخله رد يابی نموده تا دست اصلی حادثه که ديگر اشکار است ناپديد گردد . اگر اقای حنيف اتمر غرض فروکش آتش آفروزی های بيگانه از تاکتيک وظيفوی کار گرفته باشد بحق شايسته اين وزير وطن پرست ، متعهد ، پاکرو ميباشد . باحترام جلال الدين بايانی از ســـــــــويدن
29 می 2010, 13:14, توسط ardalan
جناب سردبير کابل پرس? ! ياداشتی در رابطه به شکايت ايران عليه داکتر بشر دوست نوشتم ، اما از درج مطلب خبری نيست که نيست ! گويا فقط به مقالاتی اجازه و فرصت نشر ميدهيد که در موضوع بهسود و تهاجم کوچی ها باشد ! احترام . اردلان
30 می 2010, 03:36, توسط کامران میرهزار
http://www.kabulpress.org/my/s...
30 می 2010, 08:44, توسط ardalan
جناب سردبير گرامی کابل پرس?.ضمن ابراز سپاس، اگر لطف کنيد ، عنوان مطلب را روی ويترين واگر لازم نميدانيد، حداقل در ستون ديدگاه ، اضافه کنيد . ارادتمند. اردلان
17 جون 2010, 17:28, توسط abdullah
سلام باآمد تغییرنام اوغانستان به خراسان
بهنام حق حرف حق گفتن جرم است ؟
هزارهها در سه مرحله، «زمان نادرشاه افشار، ناصرالدین شاه قاجار بعد از کشتار هزارهها توسط عبدالرحمان» به ایران مهاجرت کردهاند. رضاشاه نام این قوم مهاجر به ایران را از «هزاره» و «بربری» به خاوری تغییر داد
پس از وقوع انقلاب اسلامی در ایران سیل مهاجرت به ایران بیشتر شد. در افغانستان از گذشته به آنها ظلم بسیاری وارد شده و تاکنون ادامه دارد یکی از بدترین ظلمها به آنها کشتار و اخراج انها از مناطق سکونتشان در زمان
عبدالرحمان یکی از شاهان افغانستان میباشد در آن دوره تقریبا 62 درصد مردم هزاره قتل و عام شدند
درگذشتههای دور هزارهجات کنونی بنامهای زیر یاد شدهاست: به گفته (بلیو) غر مارث که این نام در کتاب مقدس نیز آمدهاست –به قول مرحوم غبار نویسنده افغانستان در مسیر تاریخ، نزدیک ۵۰۰ سال پیش از هزارهجات به نام «ستا گید یا» نام برده شدهاست شاهان هزارهجات قبل از اسلام به نامهای شیران بامیان از اولاده کوشانی ویفتلی و بعدآ به نامهای هزار بنده – شار و ریو شاران یاد میشدند که عمدتآ در دو نقطه تاریخی این سرزمین به نامهای (پشین) یا افشین یکاو لنگ کنونی و (سورمین) سر پل فعلی که پایتخت تابستانی و زمستانی ایشان بودند حکومت میرا ندند.
کنت کورت و بطلیموس مورخین عهد سکندر کبیر، فریبه جهانگرد فرانسوی، هنری فیلد کریستیاتس محقق دنمارکی و جورج راورتی، از مورخان غربی. مقدسی، مولف گمنام حدودالعالم در ۹۵۹ میلادی، ابی بکر مشهور به ابن فقیه، ابن خرداد در ۹۲۰ میلادی، ناصر خسرو بلخی از مورخین اسلامی و همچنان هیوان تسنگ راهب چینی از موجودیت غرج الشار، غرجه، غرجستان، شاران غرجستان و موجودیت هزارهها در غرجستان به کرات یاد نمودهاند.
حکمرانی شیران بامیان توسط غزنویان ساقط و بعد از آن غوریها شنسبیها – خوارزمیها در هزارهجات حکومت کردند با شکست خوارزمشاه شهر غلغله توسط لشکر چنگیزخان تخریب و به بامیان آسیب زیادی وارد گشت
...........................احمد شاه دُرّانی یا احمد خان اَبدالی از دودمان ) درانی ها(، فردی بود که در سدهٔ هجدهم میلادی، در سال ۱۷۴۷
پادشاهی درانی را در( خراسان )تاریخی که بعد از سلسله شاهی تیموری هرات تجزیه شده بود پدید آورد.
[] امپراطور دولت خداداد خراساندرانی ها
وی در قبیله ابدالی، از قبیلههای) پشتون( بدنیا آمد. وی در جوانی توسط شاه حسین خلجی ، حکمران ) قندهار) زندانی شد ولی پس از آنکه ) نادرشاه افشار( در سال ۱۷۳۶ میلادی ، قندهار را تصرف کرد، احمد خان ابدالی به خدمت نادرشاه درآمد و پس از مدتی فرمانده یکی از لشکرهای نادرشاه شد
تاجگذاری احمد شاه درانی در تاریخ 1747 قندهار.
پس از قتل نادر «در سال ۱۷۴۷ میلادی دولتی در خراسان پدید آورد .در آنجا اعلام پادشاهی کرد. هدف وی از اعلان پادشاهی اعاده تمامیت ارضی خراسان و استقلال آن از قوت اجنبی و برپایی سلطنت پشتونها در خراسان بود بعدها قلمرو پادشاهی وی ) اوغانستان ) نام گرفت
الماس )کوه نور ( پس از قتل نادرشاه به دست وی افتاد
..پشتوسازی در بلخ
در زمان) امانالله شا ه( یکی از افراد او به نام ( وزیر محمد گل مهمند ( نایبالحکومه ولایت بلخ شد. وی سیاست پشتوسازی را در این ولایت پیشه کرد و اقدامات زیر را انجام داد:
غصب ۵۰ هزار جریب زمین آبی تاجیکان و ازبکان و توزیع آنها میان پشتوهای آوردهشده به منطقه. اختصاص مالچرها (مراتع) به پشتوها.
نابودسازی آثار تاریخی بلخ از جمله سنگنوشتهها و سنگ مزارهای زرتشتی و سغدی پیش از اسلام.
سوزاندن ۲۳۷ دستنویس کهن فارسی، عربی و ترکی.
مدارس منطقه تا سال ۱۳۴۵ تنها مجاز به آموزش به زبان پشتو بودند.
تغییر بیشتر نامهای جغرافیایی منطقه از فارسی و ترکی به پشتو از جمله: چارباغ گلشن (شینکی)، دلبرجین (شلخی)، پلاسپوش (زوزان)، چهلستون (غندان)، بوینهقره (شولگره)، آدینهمسجد (چاربولک)، سمرقندیان (زرغونکوت)، کدوخانه (باندهگی)، دهدراز (غشی)، چقیش (استولگی)، یولبولدی (لیندی)، کول انبونه (مندتی) و...
در آن دوره، پس از پشتوسازی نامها در ولایتهای بلخ، جوزجان، سرپل و فاریاب، هر فرد بومی که نام بومی مکانها را به زبان میآورده جریمه نقدی میشدهاست
دیگر پشتو سازی عبارت از تغیر نام محلهای مختلف به نامهای جدید پشتو است. به عنوان نمونه میتوان به تغیر اسم این مناطق اشاره کرد:
تغیر نام سبزوار درهرت به شیندند
در سالهای ۱۳۱۶-۱۳۱۷ خورشیدی (۱۹۳۷-۱۹۳۸ میلادی) دولت افغانستان دانشجویانی را برای آموزش دیدن در زمینه نظامی به اروپا و آمریکا فرستاد. بنا بر سیاست پشتونسازی، فرزندان مردم )هزاره قز لباش (ایرانیتبار و فارسیزبان) و شیعهها از شرکت در این دورههای آموزشی محروم شدند
در سال ۱۳۱۸/۱۹۳۹ بر پایه دستور دولتی زبان تدریس در همه دروس مدارس سراسر افغانستان از فارسی به پشتو تبدیل شد
کمبود منابع به زبان پشتو و عدم آشنایی بخش بزرگی از مردم افغانستان با این زبان، باعث فلج شدن نظام آموزشی و گسترش بیسوادی شد. پس از چندین سال و اعتراضات عمومی سرانجام در زمان وزارت (نجیب الله خان توروایانا ،) وزیر معارف وقت، آن وزارتخانه ناچار شد تدریس به زبان فارسی را به مناطق فارسیزبان افغانستان بازگرداند. از آن پس مقرر شد در مناطق فارسیزبان کلاسها و دروس به فارسی باشد و پشتو به عنوان یکی از درسها آموزش دادهشود و در مناطق پشتوزبان زبان تدریس پشتو باشد
از سال ۱۳۱۸ خورشیدی برای کارمندان ورازتخانهها، بانکها و دیگر ادارات افغانستان به صورت اجباری دورههای زبان پشتو گذاشتهشد. این دورهها تا ۱۳۵۷ خورشیدی ادامه یافت ولی با ناکامی روبرو بود. کمتر کسی از فارسیزبانان که این دورهها را گذارندند قادر به نوشتن و خواندن پشتو در سطح کافی بودند
انجام مهاجرتهای اجباری برخی از گروههای قومی و ملیتی در افغانستان یکی از روشهای پشتوسازی بودهاست.بهعنوان مثال سیاست انتقال گروههای قومی پشتون به سمت شمال افغانستان در دورهً صدارت محمد هاشم خان میتوان ذکر کرد.
در زمان صدارت نامبرده ریاست ناقلین در چارچوب وزارت داخله ایجاد شد که محمد گل مومند بسمت وزیر داخله ایفای وظیفه مینمود. ریاست مذکور وظیفه و تطبیق اسکان قبایل آنطرف سرحد آزاد جنوب افغانستان را در نواحی سمت شمال بعهده داشت به آرزوی آنکه بتواند گروه قومی پشتون را در افغانستان توسعه بخشد. نامبرده برای تشویق هرچه بیشتر ناقلین زمینهای درجه اول نزدیک سرآب را برای آنها توزیع میکرد