زهر بادا شیر مادر بر کسی/ کو زبان مادری گم کرده است
آنها میدانند که فارسی زبان این سرزمین است و حتا در بحثهای شخصی شان و در خانه شان هنگام صحبت با پدر و مادر و زن و فرزند شان، خود را «اوغان/افغان» و ما را «فارسیوان» خطاب میکنند؛ اما وقتی به محیط کار دولتی و سیاسی خود میآیند، برای زدودن ما و بیهویت ساختن ما به هر وصلهی میچسپند تا برای خود هویتی دست و پا کنند.
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
هرچند این بیت را لایق شیرعلی، شاعر فقید تاجیک زمانی گفته بود که زبان فارسی در آسیای میانه، از یک سو با هجوم زبان روسی حتا الفبایش را از دست داده بود و از سویی دیگر، پس از (تبر تقسیم) محلات تاجیک نشین، شهرهای چون سمرقند و بخارا -که از پایگاههای مهم و بزرگ این زبان به شمار میروند- زیر ادارهی رژیمهای مستبد ازبکستان قرار گرفتند.
او برای پاسداری از زبان مادری، چه در تاجیکستان و چه در میان فارسی زبانان ازبکستان تلاشهای پیگری نموده و این بیت را سرود که (شیر مادر برای کسی که زبان مادری اش را گم کند، حرام است.)
سیاست شوروی آن زمان این بود که تا میتواند پیوند میان ملتهای زیر نفوذش را از بین ببرد. آنها این را خوب میدانستند که زبان بین گویندگان خود، پیوند محکمی است. از این رو، زبان فارسی را با نامگذاریهای جدید و چند گانه، به سه زبان تقسیم کردند.
این شد که زبان فارسی در آسیایی میانه «تاجیکی» نام گرفت، در افغانستان که پیش از دورهی داوود فارسی بود، نام «دری» به خود گرفت. همین طور، فارسی مختص شد به مرزهای سیاسی ایران امروزی.
اما حالا در قرن بیست یک در کشوری که برای بیعدالتی و زدودن استبداد، ملیونها آدم را به قربانگاه فرستاده است، شماری میآیند برای چگونه حرفزدن ما به زبان مادری مان، حد و حدود تعیین میکنند؛ این از عجایب روزگار است.
در ادارهی که در روشنایی قانون اساسی ظاهرا مدرن و دموکراتیک با انتخابات (هرچند نیم بند) ساخته شده است، یک مشت فاشیست دیدهترا و شارلتان، با برتری جویی قومی شان برای چگونگی کاربرد واژههای زبان فارسی برای گویندگانش هر روز خط و نشان میکشند.
سماجت جاهلانهی این شمار در افغانستان، با معاملهگری و بیدانشی شماری در قدرت شریک فارسی زبان، یکی شده و به آدمهای مثل کریم خرم و کارمندان دم و دستگاه کرزی و پارلمان جرئت داده است که بسیار جاهلانه و متعصبانه در مورد چگونگی کاربرد واژگان زبان فارسی، موضع بگیرند.
چند سال پیش که کریم خرم وزیر اطلاعات و فرهنگ بود، کاربرد واژههای فارسی چون دانشگاه، دانشکده و... را جرم اعلام کرد،آن زمان من تصور میکردم که او از روی نادانی دانشگاه را یک واژهی خارجی و حتا غیر اسلامی خوانده است.
آنگاه من به ظن خودم، مطلبی در پاسخ به عملکرد خرم نوشتم و در آن نوشته از شعر شاعران گذشته و امروز دلیل و برهان آوردم و نشان دادم که اول فارسی، دری و تاجیکی، سه زبان نه بلکه یک زبان اند. دوم برای درست به کاربردن واژههای فارسی (دانشگاه، دانشکده و...) توسط فارسیزبانان این خاک، با ورق زدن کتابهای تاریخ و دیوانهای شعر همین طور نام جاهایی مثل لشکرگاه، نمونه آوردم.
همین طور در دفاع از به کار گیری واژهی بازرگان به جای تجار یا بازرگانی به جای تجارتی، از مولانا و خواجهی انصار کمک جستم، تا به خرم بگویم که جناب در حق زبان ما کملطفی میکنی و برای معلوماتت در این مورد باید اندکی کتاب بخوانی.
حالا که میبینم، من سخت در اشتباه بودم. اینهایی که در برابر به کار گیری واژگان زبان ما یک چنین موضع میگیرند، در حقیقت خوب میدانند که چه کار میکنند.
آنها میدانند که فارسی زبان این سرزمین است و حتا در بحثهای شخصی شان و در خانه شان هنگام صحبت با پدر و مادر و زن و فرزند شان، خود را «اوغان/افغان» و ما را «فارسیوان» خطاب میکنند؛ اما وقتی به محیط کار دولتی و سیاسی خود میآیند، برای زدودن ما و بیهویت ساختن ما به هر وصلهی میچسپند تا برای خود هویتی دست و پا کنند.
این را هم خوب میدانند که متعلق ساختن این واژهها به ایران (رژیم آخوندی ایران) مسخره است و کسانی که این واژهگان را به کار می برند نه تنها که به هدف همسویی با رژیم ایران نیست بلکه، رژیم ایران بسیار روشن به مخالفان این واژگان پول داده و میدهد.
از پول هایی که رژیم ایران توسط عمر داوودزی به کرزی فرستاد و همین طور سند پول گرفتن شماری از اعضای سنا و مجلس نمایدگان که همهی این پول بگیران یا مخالف به کار گیری واژههای فارسی اند و یا هم در برابر این همه بیعدالتی سکوت میکنند.
نکتهی دوم، عاملی که اینها را این قدر با جرئت ساخته است، ناشی از جبن و خفتی است که فارسی زبانان شریک در قدرت قبول کرده اند که این رگ گردن فاشیزم را کلفت تر می سازد.
توجه کنید! در تمام مجلس نمایندگان از قماش ناصر اصولی، چند نفر است؟ چرا دیگران خاموش اند؟ همین طور در تمام این حاکمیت، چند نفر مثل خرم است، چرا غیر خرمیها این قدر جبن دارند و خفت را پذیرفته اند؟ آخر از چه میترسند؟
اینها پرسش هایی است که باید همه از خود بپرسیم و رسیدن به پاسخ شان، میتواند راهکشا باشد.
کریم خرم و ناصر اصولی و آنهایی که علیه زبان و هویت ما قرار دارند، آنها برای هدف و فکر خود کار میکنند و برای بیمنطقی خود، اتفاقا منطق دارند. بلکه مشکل در ماست. مایی که توسط یک مشت شرفباختهی پول دوست که با فاشیزم دهن جوال بگیر اند و در حاکمیت -به ظاهر دموکراتیک ولی تا دندان مسلح به فاشیزم- شریک، داریم استحاله میشویم.
وقتی کرزی به خاطر رغبت قومی طالب (قاتل و دشمن قسم خوردهی مردم ما) را برادر میخواند و کریم خرم را با آن همه فاشیزم و قوم گرایی و اسماعیل یون نویسندهی سقاو دوم را مشاور فرهنگی انتخاب میکند، وقتی سربردین کودکان و به رگبار بستن زنان، قاچاق، بیدادگری اختلاس ملیونی و هزاران خفتکاری دیگر در این نظام، جرم و مخالف وحدت ملی پنداشته نمیشود، اما گفتن دانشگاه جرم و خلاف وحدت ملی تلقی میشود، پس چه باید کرد؟
چرا باید خاموش بود؟ دیگر چه مصلحتی باقی میماند؟ چرا همیشه مسئول کنده نشدن این تار نازک وحدت ملی ما باشیم و دیگران هرچه دلشان شد در سرزمین مان برمردمان روا دارند و با دیده درایی و جهالت تمام، بر ما خط و نشان تعیین کنند چرا؟
پيامها
6 سپتامبر 2012, 21:24, توسط رهگذر(بیخدا)
یک چیز را من در این کش مکش زبان نمیفهمم و آن کش دادن فارسی زبانان افغانستان درباره دری و فارسی است! این دوستان گونه ای وانمود میکنند که دری یک نام تحقیر آمیز به زبان فارسی است. دری نام نیک و درخشانی است که بیشتر بزرگان ادب پارسی به سبک دری شعر سروده و به این بالیده اند. از حافظ و سعدی بگیرید تا ناصر خسرو که میگوید:
من آنم که در پای خوکان نریزم . مر این قیمتی در لفظ دری را
چون قبیله گرایان بر نام دری تآکید دارند، یکعده فارسی زبانان تا آنجا پیش رفته اند که حتی واقعیت های تاریخی را هم در این راستا میخواهد انکار کنند.
6 سپتامبر 2012, 21:54, توسط رهگذر(بیخدا)
برای تآیید سخن بالا اشعار از بزرگان ادب فارسی:
.
شاعران برتو همی خوانند هر دم آفرین...گه به الفاظ حجـازی گاه با لفظ دری
لامعی
.
جهان را سراسر ز لفـــظ دری /عطا کن نشاط زبان آوری/
فزون کن به عالم شکر خندرا/ روایی ده این پارسی قند را/
سخن پروران تو خود یار باش/زبان دری را نگهــدار باش
عنوان شعر دعا در حق لفظ دری
.
کجا بیور از پهـلوانی شمار...بود در زبان دری صد هزار
فردوسی
.
دل بدان یافتی از من که نکو دانی خواند...مدحت خواجهء آزاده به الفــا ظ دری
خاصه آن بنده که مانندهء من بنده بود...مدح گوینده و دانندهء الفاظ دری
فرخی سیستانی
.
من آنم که در پای خُوکان نریزم...مراین قیمیتی دُر، لفــظ دری را
ناصرخسرو
.
صفات روی او آسان بود مرا گفتن...گهی به لفظ دری و گهی به شعر دری
سوزنی سمرقندی
.
نظامی که نظم دری کار او اســت ...دری نظم کردن سزاوار او اســــــت
هزار بلبل دستانسرای عاشـــق را...بباید از تو سخن گفتن دری آموخت
نظامی
.
شکر لله که ترا یافتم ای بحر ســـخا..از تو صفت زمن اشعار به الفاظ دری
سنایی
.
آیا به فضل تو نیکو شده معانی خیر...ویا به لفظ تو شیرین شده زبان دری
عنصری
.
ز شعر دلکش حافظ کسی شود آگاه...که لطف طبع و سخن گفتن دری داند
حافظ
.
گرچه اردو در عذوبت شکر است...طرز گفتار دری شیرین تر است
اقبال لاهوری
.
گر مرا بر شعر گویان جهان رشک آمدی...من درِ شعر دری بر شـاعران نکشادمـی
قطران تبریزی
.
شمع بگشاید زشرح و بسط او حذر اصم...چون زبان نطق بگشــاید به الفاظ دری
انوری
.
چون دُرّ دو رَسته ی دهانت...نظمِ سخنِ دری ندیدم
سعدی، غزلیات
9 سپتامبر 2012, 07:10, توسط محمد
آقای رهگذر سلام ، بهتراست زبان گویش قانونی ویکی از زبان رسمی قانون اساسی خودرا درافغانستان به نام زیبای زبان
( د ر ی ) بنامیم . نام زبان به اسم زبان فارسی او در مملکت پارس است ، افغانستان پارس یا ایران نیست بلکه مملکت
مستقلی است درآصل آ ن خراسان است . اشخاصیکه ازنام فارسی طرفداری میکنند وازشهرهای دیگران را مال فارسی میدانند آنها ازدولت ایران تمن پول رایج ایران دریافت میدارند پای سوخته هرطرف به نفع ایران آخوندی تبلیغ میکنند. آ ب
و هوا از افغانستان استفاده میکنند خدمت به ایران میکنند الله هدایت شا ن کند . من فکرمیکنم زبان ملی ما به نام د ر ی
باشد همه ملیت های افغانستان به آ ن ، تورک ، تاجیک ، پشتون ، هزاره و غیره رضاییت خواهند داشت افغانستان
مستقل نام زبان ملی هم مستقل به مملکت خود درافغانستان است .
7 سپتامبر 2012, 02:41, توسط نیک اندیش
دوستان درود بر شما! واژه دری صفت زبان پارسی است ! دری پارسی است که به شکل ادبی خوانده ونوشته شود ودر دربار شاهان با زبان ادبی وواژه پردازی روان سخن زده میشده ؛ زبان پارسی و دری یک زبان است وآنهای که دراین مورد به قصد جدایی وگسستگی پارسی ودری دامن میزنند، از مغرضین وکاسه لیسان فاشیزم اوغانی میباشند وعظمت تاریخی وجهانی نام پارسی به مراتب بیشتر از نام دری است. درجهان هیچکس بنام دری زبان را نمی شناسد ولی پارسی را همه دانشمندان دنیا نه تنها که میشناسند ، بلکه کوشش دارند که با این زبان سخن بزنند واز داشته های ظریف وتاریخی این زبان بهره ور شوند. فاشیزم اوغانی به همین دلیل در پی گسستن این فرهنگ واین زبان تلاش دارد واز خود بیگانه های دربار ی نیز بدنبال اهداف شوم این تبار تعصبگون قلم بر میدارند واز سخنان بزرگان این زبان تمسک می آرند. هدف این بزرگان جلوه زیبای های شیرین پارسی است که آنچیزی که نوشته شود وگفته شود ، یعنی صورت ادبی زبان پارسی است . گاهی دری گفته اند وگاهی پارسی ، منظور کلی همان زبان شیرین پارسی تاریخی است و بس ! اینکه نماینده های خرد باخته قبیله سالار ضد فرهنگ وزبان پارسی با چنین شگرد خام وخجالت بار در برابر استاد مسعود بی احترامی کرده اند ، به شدت اعمال طالب واوغانی فرهنگ ستیزانه شانرا تقبیح نموده ، تذکر میداریم که ، از قبیله بیش از این دیگر چه انتظار باید داشت؟ چند سال پیش یک نفر بنام زابلی از مجلس سنا نیز بالای استاد عین الدین در دانشگاه کابل دست اندازی کرده بود واینبار نماینده های برگزیده پشتونها دست به چنین عمل شرم آور زدند که مایه سر افگندگی آنهای است که ادعای دانش وفرهنگ را در میان پشتونها دارند. نماینده این تبار که چنین است ، طالب وحشی باید سر ببرد وانتحار نماید؛ مبارزه جهل در برابر دانش است وبدون شک دانش روشنایست ، بر جهل قبیله پیروز میشود ودر هجدهم این ماه همه دوستان شاهد بر افرازی لوح زیبای دانشگاه خواهیم بود واین کار به همت جوانان غیور وخود شناخته صورت خواهد گرفت. به امید پیروزی دانش بر جهالت !
7 سپتامبر 2012, 08:13, توسط رهگذر(بیخدا)
جناب نیک اندیش یکی واقعیت های تاریخی است و یکی هم برداشت دلخواه ما از تاریخ! شما ها به انگیزه ملاحظات سیاسی واقعیت های تاریخی را آنگونه که دوست دارید میبینید. من نقل قول از خود بزرگان ادب زبان دری یا فارسی آوردم که آنها دیدگاه شان چگونه بوده اند، شما آمده اید و ادعا دارید که دری صفت زبان فارسی است! آنگونه که بزرگان بر نام درخشان دری تآکید ورزیده اند شاید بر عکس ادعای شما بوده باشد. تازه سخن شما دارای تناقض هم است و آن اینکه از یک سوء دری را خوار و کوچک پنداشته،آن را صفت زبان پارسی میدانید و از سوی دیگر میگویید دری فارسی است که به شکل ادبی خوانده و نوشته میشده است. فکر کنم اصل یک زبان همان شکل ادبی آن باشد. البته اگر خواننده ای درین باب قضاوت هم کند هتما سخنان ناصر خسرو و نظامی و حافظ را خواهند پسندید نه سخنان چند تا افراد جاعل با نه چندان سواد کافی!
.
بدبختی تا آنجا رسیده که نام درخشان مانند دری را هم جاعلین میخواهند به لجن بکشند.
7 سپتامبر 2012, 10:09, توسط امیر شهسوار
جناب بیخدا و دیگر باخدایان ونیک اندیشان را درود .
بیخدای عزیز من امیر شهسوار استم حد اقل 8 تا 10 سال در سایت های انترنیتی و کابلپرس سابقه ی دید گاه نویسی دارم
من ویاران من هرگز نام دری را بر پارسی ویا پارسی را بر دری برتری نداده ایم و نخواهیم داد . چون در درازای زمان این نامهای مبارک بر زبان ما افزوده شده و این نامها در غنامندی و تنو مندی درخت پارسی کمک نموده اند .الان هم ما شاهیدیم که در بخش های از آسیای میانه نام جدیدی برای این زبان خواسته ویا ناخواسته داده شده است یعنی انکه مردم سمرقند ،بخارا وتاجیکستان در کل زبان خود را بنام تاجیکی یاد می کنند . جناب بیخدا گپ من این است که هر سه نام خجسته ومبارک نام یک زبان اند . که او زبان زبان مادری و پدری من است ،هرکسی هر نام را که خوش دارد و دوست دارد می تواند به همان نام دوست داشته اش از زبان مادری اش پاسداری کند و حق دارد تا در غنامندی وشگوفای وگسترش زبانش فعالیت کند ، به هر نام که دوست دارد در برابر فاشیسم ، برتری خواهی زبانی ،قومی وزبان وفرهنگ ستیزی بی ایستد تا زبان مادریش دست خوش اهریمانان وشیطان صفتان قرارنگیرد. جناب بیخدا امیدوارم تا این جا به حل چیز ناحل پرداخته باشم ، حالا میایم سر جان سخن و اصل گپ[ فاشیسم قبیله جیل کرده است ]که شما فارسیوانها باید اوغان شوید !!!وآنچیزی را که ما برایتان تعین تکلیف می کنیم مکلفیت شماست !!! این قبیله پرستان شو بین از زبان خود شان که دقیقا زبان پاره از مردم سرزمین ماست و ریشه ی پارسی دری هم دارد" در حقیقت یک طرز گویش زبان متروکه ی فارسی دریست " از این زبان برای تمام باشنده های این سرزمین اصطلاحات ملی ساخته اند و این اصطلاحات که ساخته اند . ملی اش هم گفته اند . نتنها ملی نیست ونخواهد شد بلکه جز نشان قوم پرستی، فاشیسم قومی و قبله وی هیچ چیزی دیگری را تداعی کند ه نیست .در حقیقت اینها خواسته اند به زور ویا به نیرنگ هم که شده مردم را وادار کنند تا چند واژه پشتونی را بر زبان برانند و از این فعالیت غیر انسانی خود از قوم پشتون باج خواهی کنند که گویا ما پشت وان و تکیه گاه زبان شما هستیم . این اندیشه شیطانی و نیرنگ ،تفکر قلدر منشانه و زور گری ، دیگران را خواهی نخواهی به مقاومت بر می انگیزد [ این یک امر طبعی هم است ] اینها (اوغانها) ی که ریشه ی قومی در گذشته های دور در این سرزمین ندارند یعنی نه پشتون اند ونه تاجیک ونه ازبک وهزاره مانند" مسکین یار ،روستار ترکی و فارانی ها وووو که درد بی هویتی بیچاره اش شان ساخته " [مانند احدی و آدم های اسرایلی نصب ] تلاش دارند تا مارا هم بی هویت وبی فرهنگ بسازند وبرای خود و برای ما هویت جعلی دست وپا کنند . حالا پرسش من از شما جناب بیخدا این است که ما حق داریم از زبان ،هویت و افتخارات تاریخی خود دفاع کنیم یا نی؟ ما حق داریم از واژه های ناب زبان خود استفاده کنیم یا نی؟ ما تاجیکی یک، پارسی دو ودری سه را سه زبان بخوانبم وبدانیم یا یک زبان؟ در آخر ما حق داریم علیه زور گری سوته وچماق، استبداد ویکه تازی، تحمیل خواسته های که از دید ما بسیار خورد وریزه تر ،تنک تر و نازک تر وخیلی هم مسخره تربرای فرهنگ،هویت وزبان ما دوخته وآماده شده اند نی بگویم ؟ ما این ازادی را باید داشته باشیم که با زبان خود گپ بزنیم وبا هویت خود افتخار کنیم وتاریخ حیقی و مشترک خود را بخوانیم ؟ من برای شما این حق را میدهم که شما زبان تان را دری بنامید و یا پارسی ،من به شما حق میدهم شما خود را اوغان بنامید و یا فارسیوان ،من به شما حق میدهم شما چه کسی را خایین و چه کسی را قهرمان ملی بخوانید .آیا شما هم این حق را به من می دهید تا زبانم را پارسی بگویم و تاریخم را از کیانیان و زردشت سپنتمان بخوانم و سرزمینم را پهناورتر از این سرزمین بی در دروازه بنام اوغانستان بدانم ؟ حق دارم تا شهیدانم را یاد وبود بگیرم ؟ شما جناب بیخدا بگوید من چرا حق داشته باشم لشکر گاه ، عیدگاه، ایستادگاه، فروشگاه و ده ها گاه بگویم ولی حق ندارم دانشگاه بگویم ؟ ایا برای انکه شبیکه ی بنام اوغان نازی این خط و حدود را برای من تعین کرده؟ من حق دارم ،میکده،آتشکده ، بتکده و ده ها کده دیگه بگویم ولی دانشکده نگویم ؟برای انکه اوغان نازی خفه میشود و وحدت ملی پاشان می شود !!! وحدت ملی که وابسته به نگفتن دوواژه پارسی و گفتن دو واژه پشتونی باشد آن وحدت ملی را باید سرچپه کده در حلقوم اوغان نازی درون کرد و برای وحدت ملی واقعی تپید .جناب بیخدا سخن بر سری این است که زبان که من حالا می نویسم این نوشته من را شما پارسی میگوید یا دری یا تاجیکی ؟ من می گویم هر سه نام درست است . همین نوشته بنده با یک زبان است که حالا به هر دلیلی سه نام دارد. من می گویم که دانشگاه گفتن حق مسلم من پارسیوان است چون زبان دری پارسی یا فارسی دری از گذشته های دور تا حال هم واژه دانش داشته است و هم پسوند گاه و واژه ی که اوغان نازی برایما ملی و تحمیلی اش ساخته است عمرش از عمر بنده کم تر است و تازه هویداست که بازبان دری فارسی و یا پارسی دری هم خوانی ندارد . بنا من حق دارم واژه دانشگاه را بکار ببرم از دید بنده اگر پارسیوانی از بکار بردن این واژه بنا به مصلحت ها ی روز و بدست اوردن یک مشت پول و مقام ، نزاکت ها و شکر رنجی های هم وطنان اوغان نازی ما ن منصرف می شود بی غیرت و عاق پدر ومادر ، در یک کلمه عاجز وبیچاره است یعنی [ذلیل ، خار وحقیر ]است . فرزندان پارسی زبان یا دری زبان ویا تاجیکی زبان باید با آواز بلند بگویند "دانشگا و با خط درشت بنویسند دانشگاه " این دید گاه من است شما خود دانید جناب بیخدا.
با احترام امیر شهسوار
7 سپتامبر 2012, 08:03, توسط گلالی
دوستان خواننده سایت
من از این هراس دارم که قبیله گرایان ( اوغان) شاید به نسبت نداشتن منطق درست زبان خود را نیز آهسته آهسته به باد فراموشی بسرپارند. چرا به جای مخالف با زبان ما زبان خود را تکمیل نمیکنند .اگر واژه های فارسی - دری را از زبان شان بیرون کنی فقد چند کلمه دارند و بس که انهم از ارو و هندی گرفته شده . ببینید این جمله پشتو است ( د افغانستان جمهوری ریاست ) اگر (ده ) نباشد و هم چنان حرف ها را به ای خودشان بگذاری دیگر چی باقی می ماند . اگر اینها این قدر قدرت دارند چرا برای یافتن کلمات به زبان خود کار نمیکنند . معلوم است به جز این حمق گری راهی دیگری ندارند. اگر عقل ،منطق و شهور داشنه باشند بس باید به جای واژه دانشگاه برای از بین بردن واژه های دیگری چون ( اریشگاه، میگده ، گذرگاه ، ......) تلوار بگیرند. منطق شما در عقل اوغانی شما است نه در منطق تان . بروید فرهنگ خود را غنی نماید تا از جاهلیت نجات یابید. اثار جان در این اوضاع بد و حکومت بدوی فعلی جرآت قابل قدر است موفق تنها نیستی
7 سپتامبر 2012, 12:00, توسط بیان
بهتر است پشتو را زبان بربر های وحشی قرن 21 نامید... و خیلی هم بی مسمی نیست اینکه گفته اند پشتو زبان اهل دوزخ است... چون این پیشمرگان (انتحاری ها) همه به زبان پشتو تکلم می کنند و الحق که بعد مردن و توته و پارچه شدن به جهنم برای ابد پیوسته و در آنجا از واژه های مثل پوهنتون، درملتون و غلتون استفاده خواهند کرد... اما نه اصلاً این غول های بربر را نباید صاحب زبان دانست چون زبان بخش مهمی از فرهنگ است... در حالیکه این قوم از بی فرهنگ ترین موجودات تاریخ در روز زمین هستند...
7 سپتامبر 2012, 16:32, توسط amir ashan
فراختر شدن جبهه فارسی ستیزی در افغانستان .
نوشته خوب در همین مورد
http://kawagharji.wordpress.co...
8 سپتامبر 2012, 08:40, توسط عبدالواسیع یقین
این سایت که این قدر هزاره ها ولی الله معرفی کرده ومظلوم دانسته واز هرنوع جنایت وبی بندوباری معاف کرده است پس چرا دوروز ایران میروند وقتی پس آمدند افغانستان...میگویند: آشغال هوسی....یعنی به تلفظ عامیانه ای ایرانی حرف میزنند....یا میگویند میرسی...میرسی چیست؟
8 سپتامبر 2012, 12:30
سلام به همهء کابل پرسیان وسلام خاص به آقای حکیمی!
این قلم درکل بامحتوای مقاله وخواست نویسنده موافق می باشم. ازآنجاییکه ایشان ازشاعری مانند لایق شیرعلی اینجا یاد کرده اند وهم ازسرنوشت سمرقند وبخارا ذکر خیری رفته است خدمت آقای حکیمی بایدا عرض شود که که فارسی زبانان افغانستان یا دری زبانان افغانستان یا هم تاجیکها وپشتونهای فارسی زبان افغانستان درشرایط کنونی در دوجبهه نمیتوانند بجنگند.
جبههء اول را فاشیزم زبانی اوغان تشکیل میدهد که خواهان استحالهء جبری تمام باشنده گان این سرزمین زیر چتر اوغان استند این خواست از امروز آغاز نشده است که حتی بعدازتکییه زدن امان الله براریکهء قدرت باید فارسی زبانان تاوان با فرهنگ بودن خویش را بپردازند. مگر جبههء دومی همان فاشیسم ترکی است که حیثیت آتش زیر خاکستر را دارد. فاشیستان ترک تبار نیز همیشه هیزم بیار این معرکه اند وازجنگ میان تاجیکان واوغانها نفع می برند. این ها نیز خواهان برسمیت شناختن زبان ترکی اند. درحالیکه برای یک نفر تاجیک فرق میان محمدگل مهمند واسلام کریموف امروزی درچیست؟
محمدگل مهمند هم کتابهای فارسی را به آمو دریا انداخته است اسلام کریموف هم خواهان استحالهء جبری تاجیکان سرزمینهای سمرقند وبخارا درهویت ازبیکی خویش است وکتاب می سوزاند واولادهای تاجیک ازآموزش بزبان مادری شان درازبکستان محروم اند. برای من فارسی زبان این دو دشمن دو روی یک سکه میباشند که یکی ازعقب خنجر میزند ودیگری ازپیش رو.
بناء درشرایط حاضر باید درمقابل دشمن ظاهری یعنی اوغان که مردانه حاضر است دشمنی خویش را بازبان فارسی اشکارا بیان نماید باید عقب نشینی نمود.
با احترام
پرویز بهمن
9 سپتامبر 2012, 07:30
بهمن اینکه دشمن قسمخورده قوم پشتون است، درین جای شک نیست، اما به مرور زمان دارد، چهره واقعی اش را نمایان میکند.
در مقاله " آیا درجنایات سلاطین پشتون علیه هزاره ها همهء پشتونها شریک اند ویانه؟
مردم هزاره و رهبر شان آقای مزاری را هدف قرار داد. در پیام بالا اینبار قوم ازبیک را هدف قرار داده است.
ازین معلوم میشود که او در حقیقت دشمن همه اقوام شریف افغانستان و جاسوس همسایگان شرور ماست.
9 سپتامبر 2012, 10:02
آقا ویا خانم بی نام!
من دشمن هیچ قوم وملتی نیستم ولی من حق خودم را میخواهم ؛ مرا به کار دیگران چی؟ اینکه یک تعداد ناسیونالیستان چپ هزاره ها صدسال غلامی وکنیزی زیرسلطهء اوغان را تحمل کرده میتوانند ولی یک روز رئیس جمهوربودن و وزیر دفاع بودن یک تاجیک را تحمل کرده نتوانستند وباهمدستی همان قبیله برای ریشه کن نمودن دولت آقای ربانی کمر بستند واقعیت تاریخی است. اینکه اسلام کریموف سمرقند وبخارا ودیگر باشنده گان تاجیک را میخواهد جبرا درهویت ازبیکی استحاله نماید این هم یک واقعیت عینی است . اینکه مزدوران اسلام کریموف درافغانستان خنجرزنان عقبی برای تاجیکان می باشند نیز با چشمان خود آنرا می بنید که برای برسمیت شناختن (قیندلنگ بیدلینگ )شان ازهیچ نوع سازش های ننگین حتی با آی اس آی پاکستان هم دریغ نمی ورزند یک واقعیت عینی است. پس خودت بفرما برای فارسی زبانان افغانستان یک نسخهء شفابخش را ارائه کن تا دیده شود که میزان انساندوستی وملی گرایی خودت تاکدام حد است.
دشنام دادن آسان ولی ارائهء دلایل منطقی برای اشخاصی مانند شما خیلی مشکل می باشد.
با احترام
پرویز بهمن
9 سپتامبر 2012, 12:34
بهمن این بزرگ بینی تو به مریضی روانی میانجامد. تو آنقدر غره هستی که حالا از مردم تاجکستان نیز نمایندگی میکنی.
تو بیچاره را کسی در طویله جای نمیدهد، اما میخواهی اسپ ات را در کمن بسته کنی.
برو در هرجای که هستی از پول جاسوسی زندگی نکبت بار خودرا دوام بده. تو جاسوس نفرین شده نمایندگی از مردم شریف تاجک کرده نمیتوانی.
10 سپتامبر 2012, 14:26
خوشحال شدم که غیراز دشنام استدلال منطقی را درپیام شما نخواندم
با احترام
پرویز بهمن
12 سپتامبر 2012, 14:08, توسط مرید روحانیت
درود به همه مردان سخن که این همه زیبا دیدگاه نبشتند و اما حکیمی که رخش بلاغت بر وادی فطانت و حکمت رانده است نیز درودی را شاید
اما این کشور ملت ندارد این همه دهن کجی برای کنار هم آوردن قبیله های که اوراق تاریخ ما از خونریزی و پدر کور کردن شان پر است فرصت پیشرفت و ایجاد تحول را از سایر شهروندان این کشور می گیرد. بیایید از روی انصاف اعتراف کنیم که در تمام طول تاریخ عناصر عبقگرا از میان اقوام پشتون افغانستان ظهور کرده اند من منکر نیستم که شخصیت های خوبی نیز در میان پشتون های افغانستان هستند اما دل به دریا زدن ها و حاتم بخشی سیاستگذاران غیر پشتون برای کنار آمدن با تفکر طالبانی یک خیال باطل و مضحک است.
12 سپتامبر 2012, 14:21, توسط مرید روحانیت
چه کسی بیاید به این عناصر عقبگرا حالی کند که داعیه پشتونستان خواهی که از ته مانده های تفکر نازیسم بود یکجا با دیوار برلین فرو ریخته است، دگر مناسبات و روابط کشور ها بر اساس آن دریافت های واهی استوار نیست بیایید راه حل اساسی برای محل زنده گی خود فراهم بیاوریم بگذارید اینها به قول حافظ بیخبر بمیرند در درد خود پرستی.
اما گویشوران زبان پارسی را آزرم باد که عنان این توسن خوشخرام را در دستان هیولایی چون خرم، احدی، اصولی و یون می گذارند اگر ما محکوم بر آنیم که با اینها در یک سرزمین زنده گی کنیم دست کم از هاشم واره گی های شان بکاهند و حق گویش به زبان مادری را از ما نگیرند ولی ما از رهگذر زیست باهمی با این بزرگان چندین سده یی متوالی در دور باطل انتحار و انفجار می چرخیم اگر این استراتیژی کارا نیست بیایید سیستم فدرال پیشنهاد کنیم یا هر سیستم دیگری که ما را از این دور باطل وارهاند.
12 سپتامبر 2012, 14:24, توسط مرید روحانیت
اما صد البته همگان میدانیم که این بسنده کردن به دست کم ها است و ما که انسانیم سزاوار بیش از آنیم، بیایید از کسانیکه برای پیشبرد تجارت شخصی شان این همه بدبختی را به ما هدیه می آورند نفرین بگوییم و بگوییم شیر مادر زهرت باد