سیمای گلبدین حکمتیار
یک کارتون
چهار شنبه
8 آگوست 2012
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
پيام‌ها
8 آگوست 2012, 22:24
dar qesmate een adam naweshta neest ke ba qodrat berasad
behoda een hama dast wa pa mezanad
hayfe aan oomr ke behoda hadar daad ba heech
ok
9 آگوست 2012, 05:50, توسط مقتدر
گلبدین حکمتیار را بشناسید!!!
سال های پیش تحت عنوان بالا جزوه کوچکی نشر شد و این جزوه از مفعول بودن گلبدین چنین حکایه میکند.
1.ضابط عبدالمنان در منطقعه مهتاب قلعه گلبدین را در مزرعه کجالو خوابانده بود که که حین عمل لواط با لفعل دستگیر شد.
2.جگٌٍرن عبدالغفار گلبدین را در تگاب به محفل عروسی برده بود که چون پسر برهنه صورت بود مورد توجه تاس بازان قرار میگیرد و بلاخره منجر به کشمکش و زدو خورد می شود و قضیه به ولسوالی تگاب کشانیده میشود، چنانچه همان دوسیه بعد از چند روز با عاملین آن تحت الحفظ به مکتب حربیه ارسال میگردد، در نتیجه جگٍرن عبدالغفار زندانی و گلبدین از مکتب حربیه اخراج میگردد.
3.گلبدین را گلبت خان جاجی در سرای امیر عبدالرحمن خان که اطاق داشت برای مدت دو سال نگهداشته بود بعد از ان که گلبت خان بنابر فعالیت های به نفع شبکه پاکستانی فراری میشود گلبدین ناچار واپس به قندز می رود.
4.گلبدین در آوان نوجوانی در قندز به اختیارعبدالقادرکرن کار بود که حتی شبها در اطاق کرن کارمی خوابید .
5.گلبدین متهم به تجاوز خواهراش است.
6.گلبدین در کتاب گزرگاه تاریخ افغانستان از طرف حضرت صاحب مجددی به عنوان مفعول یاد شده به صفحه 274 مراجعه کنید.
هموطنان عزیز! داوری نماید که چگونه یک فرد ابرو ریخته و قاتل 70 هزار شهریان کابل است.
9 آگوست 2012, 10:51, توسط ناقد
از گلبدین بیش ازین توقع نیست!!!
9 آگوست 2012, 13:22, توسط گل علم.
خواهش میکنم به شخصیت یکتا گلبدین توهین نکنید حرف های مزخرف نگویید.فقط نحوه شخصیت اش را از زاویه واقعبینانه بررسی کنید.و ان اینکه این ادم عاشق چوکی وقدرت است بخاطر قدرت حاضر است وطندار چی که فرزندش را قربانی میکند.دیگر این ادم هیچ ایدیولوزی ارمان وهدف ندارد بی ادبی معاف خلاصه بخاطر قدرت در این پس پیری حاضر به کون دادن است
9 آگوست 2012, 13:41, توسط نقیب خان
کلبدین همطراز ملا عمر است به قیمت بربادی و فروش ان به پاکستان حاضر است که اگر بتواند قدرت را تصاحب کند.
9 آگوست 2012, 15:17, توسط عمر گل قندوزی
من خودم از قندوز هستم سال ها با گلبو رفیق بودم هم سن و هم سال من است در مکتب با هم بودیم خدا زده بسیار بد رقم مفعول است.
یک دفعه مرا قریب بازی داده بود خد اکمکم کرد .
قیصه از این قرار است که دل تا بیقرار است.
هر روز هر دوی ما میرفتیم بجه های ریزه را گپ داده کار شان را خراب میکریم چند روز کسی به دست ما نیامد گلبدین خدا زده مرا مجبور کرد که هردوی ما بدلک بزنیم یعنی او مرا لیواط کند و من اورا بگو نگو بگو نگو خدا شا هد است من قبول نمیکردم و از شر ان ارامی خلاضی هم نداشتم مجبور قبول کردم و با گلبو شرط گذاشتم که اول من باید او را بکنم همین که گفتک من اول تو را میکنم گلبدینم بدون چون و چرا گفت خوب است بیا خلاصه در بین کشتهای جوا ری رفتم گلبدین تنبان خود را کشید و من شروع کردم و کاری انرا خراب کردم بعد که نوبت من رسید
من گفتم باش که من جواب چای کنم بعد نو بت تو است گلبدین تنبان خود را کشیده و تیار نشسته و قتکه من چند قدم از وی دور شدم فرار کردم تا نیم ساعت گلبدین هیچ خبر نداشت که من فرار کردم .
بعد من به شهر قندوز خود را رساندم و به کابل خانه ما مای خود رفتم و مکتب را به کابل خواندم و کلبدین تا هنوز مرا گیر نتوانسته است البته در دوران جهاد چندین دفعه پیام برایم ارسال نمود که بیا حق من را بدی من برایش جواب ندادم .
10 آگوست 2012, 15:04, توسط هم وطن
برادر حقيقت بيگو يم اين عرف تو صد در صد دور غ است اول اگر هم سال گلبد ين با شي كمپيو تر
را هر گيز نه ميداني. هم سال گلبد ين شا هيد در چيشم ديد ه با شد كمپيو تر اما در دست ندا رد
دور غ شا خ دار نگو ي وطن دار گر چي گلبيد ين را من يك دوشمن خود وطن فيكير ميكنم باز از شخصي
بي غيرت بؤ تا ن گر مصلي تو خوب است كن دا دن ا گر بيگو هم پشتو ن ها داد ه به شملي احمد شاه با با
ر هبر ي بزر گ پشتو ن ها اما تو زيا ده گو ي كردي
9 آگوست 2012, 23:22, توسط BA KUNDUSI
مواظب باشی کندوسی جان اگر گیرت کند خودش که از کردن مانده تو را پیش ملیشه پاکستانی برده و قصد خودرا خواهد گرفت مگر افرین که فراموش نکردی ...