جسارت
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
جلالتماب، سلام!
اعلام کردید که ما به شما حق داده ایم
حق داده ایم در خانه بمانید
هوای چهار دیواری را نفس بکشید
قلب تان را بپوشانید
و کودکان تان را بپرورانید.
جسارت را ببخشید. من می نویسم.
نوشتن- حقی که به من ندادید،
حقی که با آب مسموم مکتب ما مخلوط است.
جسارت را ببخشید. من فکر می کنم.
فکری که قفس دیوار های خانه را
می شکند و فرار می کند.
جسارت را ببخشید. من کار می کنم.
حقی که با ضربت کیبل شما،
دشنام رهروانِ حق به جانب
و دستان بیگانه تو که
بدن زن کارگر را حق خود می دانند مخلوط است.
حالا که جسارت شد،
چه فرق مي کند که مرا ببخشيد یا نبخشيد.
من پنهان نمی شوم.
نه آب مسموم، نه ضربت سنگ و تازیانه،
نه دشنام در خانه، نه تهدید در کار،
نه دستان کثیف در بازار،
و نه فریبی که به نام حق به من دادید
می تواند مرا بشکناند یا پنهان کند.
سپاس فراوان. هیچ حقی را به من خیرات ندهید!
حقم را من خودم تعریف می کنم.
و مهربانی شما را نمی خواهم!
دستهبندی شده در: نیمچه شعرک ها
آنلاین : http://noorjahanakbar.wordpres...