یک وکیل شورای ولایتی بدخشان در اختطاف کارمندان موسسه خارجی دست دارد
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
به تاریخ 23 ماه می 2012 میلادی دو کارمند خارجی و سه کارمند داخلی موسسه مید یر در نقطه مرزی میان ولسوالی یفتل پایان و ولسوالی یاوان زمانیکه طی یک سفر رسمی راهی ولسوالی های سه گانه راغ بودند توسط شش نفر مسلح نقاب پوش ربوده شدند.
این افراد در ابتدا به نقطه نا معلومی برده شدند. بعد از انتشار خبر اختطاف این کارمندان موسسه امدادی درست فردای همان روز روایت های مختلف از حادثه در میان مردم و مقامات پخش گردید.
فردای آن روز با یکی از افراد که تازه یک سال می شد با او شناخت پیدا کرده بودم و در همسایگی دور و بر ما قرار داشت و از پسران یکی از اشخاص پر نفوذ حزب اسلامی و از خویشاوندان نزدیک یکی از چهره های بر جسته و ردیف اول حزب اسلامی به شمار می رفت بر خوردم. او که چند وقت نیز در ادارات امنیتی خصوصی کار کرده بود با کنچ کاوی از او جویا وضعیت شدم.
او بی درنگ گفت که این افراد به خاطری رهائی دو تن از فرماندهان حزب اسلامی که فعلا در زندان ربوده شده اند. و شاید فردا تا پس فردا خواست شان را با نهاد ها و افراد ذیدخل در میان بگذارند.
او ادامه داد که این افراد برای حزب اسلامی بسیار مهم بوده و مقامات بزرگ حزب در بدخشان تصمیم گرفته اند افراد گروگان گرفته شده را با ایشان مبادله کنند.
او در ادامه توضیح داد که این افراد به نام های جلال و عنایت هستند که عنایت از چند سال به این طرف به اتهام قتل و , شورش, و قاچاق مواد مخدر در زندان پل چرخی به سر برده و جلال نیز که به قتل و انواع جنایات متهم است فقط چند روز قبل توسط نیرو های امنیتی دستگیر گردیده و فعلا نزد ریاست امنیت ملی بدخشان بسر می برد.
من نا خود آگاه به این قضیه دلچسپی پیدا کردم و با کنجکاوی دنبال قضیه را گرفتم, در نتیچه تحقیقات مستقیم و غیر مستقیم از منابع مختلف رسمی و غیر رسمی اما خیلی ها موثق دریافتم که این اختطاف بسیار ماهرانه و توسط افرد خاص مربوط به حزب اسلامی در بدخشان برنا ریزی و تطبیق شده است.
تحقیقات که من انجام دادم نشان داد که در ولسوالی های راغ قبلا دو جریان عمده رقیب وجود داشته که همیشه درگیر و دست به یخن بوده و صد ها نفر را در نتیجه این زد و بند ها از دست داده اند.
حزب اسلامی و جمعیت اسلامی جریان ها به شدت رقیب و دشمن یگدیگر در سی و چند سال آخر بوده و همچنان هوا خواهان یکدیگر را به صورت های بسیار بی رحمانه کشته اند.
مخصوصا بعد از تغیر کلی در جوی سیاسی و توازن نظامی در افغانستان وضعیت نظامی و سیاسی منطقه به نفع یکی ازین جریان ها تغیر جهت داده است که برای طرف مقابل غیر قابل قبول بوده است.
اما با وجو د این هیج گاهی این دو جریان دست از رقابت نا سالم بر نداشته و حتی در ده سال آخر ده های تن از افراد یکدیگر را به صورت بی رحمانه کشته اند.
در نتیجه این زد و بند ها در ده سال آخر , فرماندهان مختلف حزب اسلامی و جمعیت در سال های 2005, 2006 ,2007,2009,و 2011 به قتل رسیده اند.
گفته میشود در نتیجه این همه زد و بند ها حزب اسلامی در راغ ها بسیار ضعیف گردیده و سر تیم جمعیت که در پارلمان کشور فعلا به حیث نماینده مردم روی چوکی لم داده است روز گار حزب اسلامی را هر روز خراب و خراب تر ساخته و این حزب و جایگاهی آن را روز به روز با جذب افراد و تطمیع آنها توسط وظیفه و یا هم پول متزلزل ساخته است..
در نتیجه آهسته آهسته افرار بزرگ حزب اسلامی نسبتا میدان را به رقیب , زرنگ, پرخاشگر, زر باز, زور آور, پر ارتباط و قلدر تر از خود شان که همان نماینده در پارلمان میباشد گذاشتن, اما آهسته آهسته فرد دیگری قبلا به حیث یک سر گروپ کوچک برای حزب اسلامی کار میکرد تلاش را برا لم دادن در رهبری حزب اسلامی در راغ آغاز کرد.
این شخص که بی سواد و امی میباشد, کوشش نمود در ده سال آخر برای خود قدرت و شهرت کسب کند, در سال ها آخر در پهلوی اینکه به حیث فرمانده پولیس ولسوالی راغستان کار کرده است , از هیج کار غیر قانونی دیگر به شمول دزدی, اخاذی, قاچاق مواد مخدر و غصب زمین و زن مردم خود داری نکرده است.
جریان جمعیت خیلی تلاش کرد تا این شخص را در راغ یا از سر را بردارد و یا هم در ترکیب خود شان تطمیع نموده جذب نماید که موثر واقع نگردید.
این شخص , بالاخره در دور دوم انتخابات کاندید شورای ولایتی شده و در نتیجه با تطمیع, توبیخ و تهیدید مردم ولسوای های راغ توانسته است شانس آمدن به شورای ولایتی را کسب کند.
این زمان درست بعد از زمانی بود ست که فرمانده عنایت یکی از هم رزمان نزدیک او و جلال یکی از افراد نزدیک او به اتهام قتل و دزدی و انجام کار های خلاف دستگیر شده و به زندان رفتند.
اما او توانست با استفاده نفوذ حزب اسلامی و تطمیع پیسه خوران زندان فیض آباد او را فرار بدهد , دلیل آن ها ترس این وکیل شورای ولایتی از افشا شدن راز دست داشتن او در قتل ده نفر جمعیت در یک موتر در سال 2007خوانده شده است . این شخص بعد از فرار از زندان چندین قتل دیگر را مرتکب شده که تازه ترین آن در سال 2011 میلادی قتل شخصی به نام ملا اسرائیل از طرفداران جریان جمعیت بوده است .
گفته میشود جلال در درست حدودا چند هفته قبل توسط نهاد های امنیتی در ولسوالی درقد ولایت تخار دستگیر گردیده و به فیض آباد انتقال داده شده است .
خوب آمدیم سر اصل موضوع که درست سه روز قبل کارمندان داخلی و خارجی موسسه خیریه مدایر در راه یفتل – راغ اختطاف شدند.
واقیت این است که این کار بدون همآهنگی کامل از داخل خود موسسه مید ایر نا ممکن است, یا به عبارت دیگر موسسات غیر دولتی با سیستم ها و معیار های امنیتی که دارند سفر های کارمندان داخلی و خارجی خود را طوری بر نامه ریزی میکنند که حد اقل دو و یا سه روز قبل از موعد بوده و درضمن به جز از افراد مشخص موسسه کسی دیگر از بیرون و یا خارج موسسه قادر کسب اطلاعات در مورد زمان ,تاریخ و ساعت سفر کارمندان موسسه به خصوص کارمنان خارجی آن نمی باشد.
این بدان معنی است که اختطاف کارمندان مید ایر با همکاری جدی و کلی کارمندان و یا کارمندان نسبتا مهم این موسسه صورت گرفته است.
به نقل تز منابع داخلی شورای ولایتی زمانیکه جلال توسط نیرو های امنیتی دستگیر گردید هوش و حال از حاجی اسمعیل وکیل شورای ولایتی , فرمانده قوی حزب اسلامی در راغ و بادار درجه یک و حامی جان و تن جلال رفته بود . حاجی با همکاری دوستان حزب خود در سطح بدخشان تلاش نموده است تا چاره برای رهای جلال بیاندیشد. چون اگر جلال در زندان بماند راز های بسیاری از عملکر های خلاف حاجی اسمعیل را به شمول دست داشتن آن در تعداد از قتل های که در راغ به وقوع پیوسته اند ممکن افشا بسازد.
در نیتجه این وکیل شورای ولایتی بدخشان بر این شد ه تا کارمندان خارجی و داخلی موسسه مید ایر را اختطاف نموده و خواهان رهائی جلال و عنایت دوستان دل و جان خویش گردد.
خوب ازینکه این وکیل شورای ولایتی چطور از جریان پلان سفر کارمندان موسسه مید ایر مطلع گردیده نیز از خود دلیل دارد و گفته میشود که داماد حاجی اسمعیل وکیل شورای ولایتی درین موسسه حیث معاون یک پروژه کار نموده و گفته میشود اطلاعات درین مورد از طریق او با حاجی در میان گذاشته شده است. اما این امکان وچود دارد که این کار داماد او عمدا و یا هم بدون اطلاع از نیت خسر خویش صورت گرفته باشد که ممکن بعد از انجام تحقیقات در صورت که واسطه ها زور نباشند هویدا گردد.
در نتیجه گفته میشود که طیق پلان, حاجی در سدد آگاهی از جریان سفر کارمندان خارجی موسسه مید ایر بوده و بعد از اینکه مطلع میشود دو کارمند خارجی موسسه مید ایر سه روز بعد به طرف راغ ها سفر دارند بر نامه مطروحه خویش را در عمل پیاده نموده و زماینکه کارمندان موسسه میر ایر در میان شلخه زار از مناطق یفتل و کلاتک از مناطق راغ در حال عبور بودند توسط شش نفر مسلح که روی خود را پوشانده اند اختطاف گردیده و طرف مناطق مرزی یاوان و متعاقبا شهر بزرگ انتقال داده میشوند.
این اختطاف به خاطر رعایت احتیاط بیشتر و هم بار کردن این اتهام بالای اقوام شریف یفتل درین منطقه صورت گرفته و در ضمن وکیل مردم خواسته تا امنیت راغ آسیب ندیده و سبب بیرون شدن سائیر موسسات از راغ نگردد.
به نقل از افراد موثق درین آدم ربائی افراد نزدیک وکیل شورای ولایتی که قبلا به حیث دستیار , محافظ و خانه سامان با او کار میکرند دست بالای داشته و شخصا این عمل را انجام داده اند.
سر دسته اختطاف کننده گان فیض و ...عبدلاحمد .. . نام داشته که از یکسال به این طرف به اتهام قتل چندین نفر فراری بوده و در کوه های راغ به سر می برند.به گفته منبع که نخواست هویتش افشا گردد این دو شخص از افراد بسیار زندیک حاجی اسمعیل بوده و همیشه با او در تماس بوده اند.
گفته میشود این اشخاص اکثر اوقات زنده گی پنهانی خویش را در خانه که حاجی اسمعیل در فیض آباد به کرایه گرفته است به سر می بردند..
منبع علاوه میکند که حاجی اسمعیل با زرنگی خاص در روز که کارمندان موسسه اختطاف شدند خود را به طرف ولسوالی شهدا نزد قاری ودود یکی دیگر از فرماندهان پر قدرت حزب اسلامی در بدخشان کشیده و یک روز بعد از حادثه دوباره به فیض آباد بر گشته است.
به نقل از منابع شورای ولایتی بدخشان بعد از وقوع این حادثه خنده بر لب های حاجی دوباره جاری گردیده و او نمیتواند خوشحالی اش را از دیگران پنهان نماید.
منابع امنیتی بدخشان علاوه میکنند که رئیس امنیت ملی بدخشان جدا خواهان دستگیر ی حاجی اسمعیل در ارتباط به قضیه بوده و لی این کار را منوط به موافقه والی ولایت میداند که تا کنون روی مصلحت های والی بدان راضی نشده است.
در آخر چنین نتیجه گیری میشود که اگر این قضیه درست پیگیری نگردد و در ضمن اگر کارمندان موسسه که به گروگان گرفته شده اند با افراد مورد نظر حزب اسلامی تبادله شوند , اختطاف و گروگان گیری در بدخشان ترویج شده و آینده کار موسسات خارجی و خیریه را در بدخشان به مخاطره و تهدید رو به رو به رو خواهد کرد.
و بدخشان که جای نسبتا امنی برای موسسات در سطح کشور به شمار میآید دیگر این جذابیت خود را از دست داده و شاید تعداد از موسسات خیریه خارجی و داخلی حضور خود را کمرنگ سازند که باز هم در نتیجه این بازی افراد نیازمند و فقیر بدخشان آسیب جدی را ازین ناحیه خواهند دید.
جمشید وزیری
گزارش گر روزنامه گرگ های گوسفند نما