عمر زاخیلوال در عمق فساد اداری و عکسی از چایخانه وزارت مالیه
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
افغانستان کشور عجایب است و در اداره کنونی این کشور افراد عجیب و غریب جای گرفته. متاسفانه بعضی از اشخاص که در رده های مختلف حکومت قرار دارد، اقدامات واضح و پوشیده آنها نه تنها باعث شرمساری برای خود شان تلقی میگردد بلکه تاریخ با ذکر آن احساس شرم مینماید.
نمونه بارز این نوع افراد یکی هم حضرت عمر زاخیلوال وزیر مالیه کشور است که با استفاده سؤ وظیفوی اعمال را انجام میدهد که با شنیدن آن اشک حسرت از چشمان جاری شده سوال در اذهان هموطنان مطرح میگردد که چرا مسوولیت یک اداره مهم کشور در دست افراد میباشد که به چنین اعمال ناجایز تن میدهد؟
در اینجا میخواهم نمونه های محدود از فساد مالی و اخلاقی وزیر مالیه آقای حضرت عمر زاخیلوال خدمت خوانندگان عزیز ارائه نموده قضاوت و ارزیابی را در زمینه به خوانندگان عزیر و مردم رنج دیده کشور واگذارم.
در زمینه فساد اخلاقی این وزیر کابینه کشور چند قبل از رسانه شنیده شد که آقای زاخیلوال با کارمند اناث قبلی تلویزیون طلوع خانم .... علاقات مخفی عشقی داشت و نامبرده را چندین بار به هوتل های لوکس در داخل و خارج کشور همراه داشت و بالآخره خبر مرگ مرموز خانم مذکور در رسانه نشر گردید.
رسوایی جدید زاخیلوال وقتی اوج گرفت که نامبرده در سفر اخیر خویش به واشنگتن دی سی با یک خانم ایرانی رابطه نامشروع قایم نموده که نه تنها هیئت همراه افغانی ازین موضوع آگاهی یافت بلکه مقامات امریکایی که با زاخیلوال در تماس بودند نیز ازین رسوایی مطلع گردیدند.
همچنین زاخیلوال با یک خانم تبعه کشور تاجکستان بنام ...... که نام مستعار آن سومن میباشد نیز روابط نامشروع دارد که نام بانک بین هر دو شخص به حیث یک رمز خاص در مکالمات تیلفونی آنها تبادله میگردد. باید گفت که سومن 2 سال را در مهمانخانه یا گیست هاوس با آقای زاخیلوال سفری نموده و چندین بار در تاجکستان با دیدار زاخیلوال مشرف گردیده است.
در مورد رسوایی های مالی زاخیلوال باید یادآور گردید که ایشان با یک کورتی و پتلون به نظام کنونی راه یافت و به کرسی وزارت مالیه تکیه زد لکن دارایی های فعلی این وزیر به میلیون ها افغانی رسیده، به صدها وابستگان و نزدیکان خویش را به پست های کلیدی در وزارت مالیه مقرر نموده که این مطلب از ادارات ضد فساد کشور نیز پوشیده نیست.
سایت پشتو رادیو جهانی بی بی سی به تاریخ 25 اپریل سال 2012 یک گزارش را به ارتباط فساد مالی در افغانستان نشر نموده و در بخش آن مینگارد: ( بل خوا ښاغلي لودین په مالیه وزارت کې د میلیاردونو افغانیو د فساد خبره وکړه)
همچنین این راپور می افزاید: ( د ښاغلي لودین په وینا د کابل، جلال آباد او حیرتانو په ګمرکونو کې د میلیاردونو ورکو شوو افغانیو دوسیه به تر اونۍ وروسته لویې څارنوالۍ ته واستوي)
در حالیکه آقای زاخیلوال در یک اداره سرنوشت ساز و مهم کشور به چنین فساد مالی و اخلاقی آلوده بوده، سکوت رئیس جمهور، ارگانهای عدلی و قضایی، ادارات ضد فساد اداری و پارلمان افغانستان چه معنی دارد و هیچ عکس العمل که نمایانگر سد راه آقای زاخیلوال گردد دیده نمیشود؟
پيامها
3 می 2012, 12:56
سلام به همه.
من فکر میکنم که دیگه برای مردم افغنستان ثابت شده باشد که کرزی خان قبیله از وزرای فاسدش کمیشن دریافت میکند
عمر زاخیل وال به گفته لودین بایک کیف کهنه انگلیسی از کانادا امده بود حال به مساحت یکونیم جریب زمین را در آخر خوشحال خان به یک ویلا تبدیل نموده کسی نیست که از این قاضی زاده بپرسد که این پول ها را از کجا اوردیی ؟
3 می 2012, 20:09
کاش این احمق وال با نکتایی زدن مثل غربیها و مستی و خماری و زنکه بازی مثل انها.مانند غربیها مدیریت هم میتوانست.
4 می 2012, 09:16
جای تاسف هست انهای که در رس کار هستند به جای درمان دردهای مردم و مملکت همه در فکر زندگی های پر زر و بد اخلاقی های هستند که درد مردم بیچاره را زیادتر میکنند اما...نفس ضعیف و بد اخلاقی های جنسی دیگر از برکت بسیاری رهبرهاو زمامداران عیبی شمرده نمیشود زیرا زودتر کی را بگوئیم متاسفانه اکثر مجاهدین (نود فیصد)از جاده اخلاق منحرفند اکثر دختر خانم های افغانی که بازار شان در کشورهای که مهاجر شده اند کم میشود میایند کابل ویک مجاهد راه حق را شکار میکند.....
4 می 2012, 09:19
افغانستان اینقد بد بخت شده که این همه شان و شوکت و بد اخلاقی ها در جمله مردانگی رهبران ما بحساب میرود نه عیب. ای وای به ما مردم!
5 می 2012, 01:16, توسط شمس الدین
دزدان پدر لعنت هر کدام یک ترمز چای دارند. بر پدر قبیله را لعنت. قبیله چه باشد که وزارت مالیه اش باشد. قبیله چه باشد که وزیر مالیه اش باشد. همه دزد.
5 می 2012, 14:03
شمس الدین جان
این قبیله گرایی وفساد و بداخلاقی و خیانت ملی و وطنفروشی قبایل بیفرهنگ چیزی نوی نیست -
این وطن از روزیکه نام مسخرف اوغان یا اوغانستان را به خود گرفته همینطور است.
گاهی انگلیسی یک قبیله گرا را میآورد و چنین میشود و گاهی هم یک روسی و زمانی هم یک پنجابی و امروز هم امریکاییها و چهل کشور دیگر با همین نظامهای قبیلوی و ضد بشری روز گزرانی مینمایند.
5 می 2012, 17:24
ای زاغ مانند کومه کشال. سر تنبان افغانی دریشی پوشیده. دزد دزد دزد وال
5 می 2012, 17:27
باید لد کرده این دزد را از وطن کشید.
5 می 2012, 17:31, توسط بوله
حکومت افغانستان باید خرتر از صاحبش باشد.این فاشیست هم یک نمونه از ان.
5 می 2012, 17:35, توسط بوله
پدر و مادر داره این فاشیست دزد؟
5 می 2012, 18:27, توسط SADDAT
دوستانوهيچ څوک ديوخاين اوبداخلاقه شخص نه دفاع نه کوم خوپدي موردکي هيڅ سنداوشواهدوجودنه لرې اوکه سندوي هم نوداخلاقي پلوه بايدڅوک داسي الفاظ استعمال نه کړي لکه چې شس الدين.بوله اوداسې نوروله خوا ليکل کيږې اوهم دويپ پاڼې دمسول نه هيله منديم چه داسې نظرونه نشرنه کړې چه ويپ پاڼې ته هم صدمه رسوې .په درنښت سادات لندن
6 می 2012, 05:02, توسط نور
د و حکا یت د یگر ا ز فسا د ا د ا ر ی وا خلا ق فا سد ا ز آ قای ز ا خیل وا ل وزیرما لیه ا زگروپ وکا بینه
آ قا ی کرزی رییس جمهورافغانستان ( د ر وب سا یت ففتا ) هم مطا لعه فرما یید ولسلام
6 می 2012, 09:50
وضعیت مالی کشور خود نشان دهنده بی لیاقتی این دزد لوچک است.سند دیگری احتیاج نیست.
6 می 2012, 23:15
جناب وزیر، چرا وضعیت مالیه وطن خراب است؟؟؟؟
30 جون 2012, 06:56, توسط Beheshta Farahi
این که در وزارت مالیه فساد اداری تا چه حدی است یک حقیقت آشکار میباشد. فساد اداری و اختلاس پول به مراتب بیشتر از حدی است که رسانه و مردم آنرا انعکاس میدهند. فساد اخلاقی وزیر هم شاید درست باشد. اما موضوع مرگ آرزو گرامی کارمند تلویزیون طلوع هیچ ربطی به عمر زاخیلوال ندارد. آرزو آرزو که زمانی در برنامه بامداد خوش گرداننده بود، خانم اصلی زاخیلوال است و هنوز هم زنده است. اما آرزو گرامی یک دختر دیگری بود که به گفته کارمندان طلوع روابط نامشروع وی با فرهاد دانشیار فرزند همایون دانشیار(قاضی ای که خود ......... میدهد و دیگران را پند) از سفسته گو های مشهور آن تلویزیون با عث مرگش شد.
13 آگوست 2012, 07:10
دوستان از دولت که بنیادش را کرزی کذاشته و خود بناء آن هست بیشتر از آن توقع نمی رود، این همه یاد داشت ها فراموش شما نشود، زیرا زاخیل وال صاحب یا فرار میکند و یا اینکه توسط کرزی صاحب بیگناه قلمداد میشود. زیرا خود جناب کرزی تعیین کننده و شریک جرم هست، اول باید از کجا شروع به به کجا ختم کنیم. فساد از دفتر کرزی شروع شده و فعلاً جناب شان توسط همین رئیس جمهور به حیث سفیر به کشور پاکستان مقرر شده است. پس ملامت ایشان است و یا حمایت گر ایشان. سرمنشهء فساد در جای دیگر هست، زاخیل بیچاره را ملامت نکنید، ایشان فقد یک کمیشن کار و یا اجرا کنندهء احکام است. خود هیچکاره هم نیست، فقد لب دانش با چکزدن استخوان کمی چرب شده، اصل گوشت را دیگران میخورند.
اگر بار اول همچون فساد ها در این دولت باشد خواهیم گفت درست است، ولی اول کیس کابل بانک را پاک کنیم و یا از وزارت مالیه و امثال هم را.؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
13 آگوست 2012, 08:54, توسط خ.نبیل (مزاری)
مونژغیرت لرو ، شهامت لرو او دیر دیر اپتخارات لرو . پختانه دیر دیر غیرتمند او مسلمان قوم دی !!!!!!
ژارم ، دوزارت درپسی ژارم ، د پیسو او تجارت درپسی ژارم ، ژه غیرتمند اپغان یوم دصادقت درپسی ژارم !
13 آگوست 2012, 09:09, توسط رهگذر(بیخدا)
اختلاس و دزدی عمر زاخیلوال یک قضیه ای فردی است و ربط به قوم پشتون ندارد!
13 آگوست 2012, 12:54
زاخیلوال با " قهرمان مُلی " ده یک طبق نان خورده
احمدشاه مسعود قهرمان ملی و یا جنایتکار پرآوازه؟
به انتخاب پشتون نا پشتون
مسعود میراث هفتاد سال دولتداری افغانستان را غارت، ومدنیت کابلی را نابود نمود. اوطراح قتلعام افشار و عامل عمده ای ویرانی پایتخت افغانستان است. آیا هنوز می توان مسعود را قهرمان ملی خواند؟
چهار شنبه 30 جون 2010, بوسيلهى جعفر رضائی
Send this page to your friends
این صفحه را به دوستانتان بفرستید;;
چندی بعد سالگرد کشته شدن احمد شاه مسعود می رسد و نویسندگان شورای نظار خرمنی از دروغ وتحسین مبالغه آمیز را به خورد رسانه ها می دهند. به یقین می توان گفت، یکی از دروغهای شاخدار عصر ما اینستکه می گویند: احمدشاه مسعود قهرمان ملی است. به استثنای چند ولایت که جمعیت اسلامی در سه دهۀ گذشته در آنجا نفوذ نظامی داشته و مخالفانش را تصفیه نموده است، در بیشتر از بیست ولایت دیگر افغانستان، مسعود نه تنها قهرمان نیست و بلکه یک جنایتکار منفور شناخته میشود.
در سالهای حضور شوروی در افغانستان موقعیت استراژیک ویا به تعبیر درست تر، سر راه قرار گرفتن پنجشیر، توجۀ رسانه های غربی را به سوی مسعود جلب نمود. پنجشیر بر سر راه کابل - شمال واقع بود و آنچه اهمیت آنرا دو چند می ساخت فاصله نزدیک پنجشیر با میدان هوایی بگرام بود. غربی ها به تابعیت از برادر بزرگ شان_ امریکا آمدن روسها به افغانستان را فرصت طلایی برای انتقام ویتنام از شوروی می دانستند. تندروی و نادانی خلق وپرچم قشر سنتی و بیسواد جامعه را بیشتر از همه رنجانده بود. خیزش و مقاومتها سخت، اما کوچک افغانها ماموران استخباراتی امریکا و تعدادی از اعضای انتقام جو و ضد شوروی کنگرس امریکا را تا حد زیادی خوشبین و امیدوار ساخته بود. از همین رو، امریکا از طریق عربستان سعودی و پاکستان بر آتش جنگ افغانستان نفت و دالر می پاشید، روسها با قساوت کامل سرکوب می نمودند، و کل رسانه های غربی بر آن درامه خونین کف می زدند. جنگ جاهلانه ای که ما آنرا جهاد می خواندیم و شرکت کنندگان آنرا مجاهد صدا می کردیم. روزهای را به یاد آورید که مجاهدین، مثل طالبان، مکتب ها را به آتش می کشیدند، پلها را تخریب می نمودند، پایه های برق را منفجر می ساختند و در قریه های که تسلط داشتند سنگسار و اعدام می نمودند. دگروال یوسف، ریس سازمان استخباراتی پاکستان، در کتاب "تلک خرس"، اظهار تاسف میکند از اینکه هیچ قوماندان جهادی نتوانست تونل سالنگ را انفجار دهد. او می گوید هرکسی که می توانست این کار را بکند در تاریخ به عنوان یک قهرمان جاودانه می شد، زیرا توانسته بود راه اکمالاتی روسها را برای مدت طولانی ببندد. و مسعود در چنین روزگاری محبوب رسانه های غربی و مشهور به "شیر پنجشیر" میشود.
پس از ساخت وباخت نژادپرست های پرچم، و به ویژه جنرال نبی عظیمی با مسعود، بیشتر از نصف کابل به دست ملیشه های شورای نظار می افتد و در کمتر از بیست و چهار ساعت ادارت دولتی، بانکها، مکاتب، ترانسپورت دولتی وکل میراث هفتادساله دولتداری افغانستان غارت میشود. وحتی ملی بس های "تا تا"ی کابل نیز به پنجشیر برده میشوند. البته ملیشه های شورای نظار در اثر مقاومت داکترها و به دلیل حضور مریضها در بستر، قادر نمیشوند تا شفاخانه ها را نیز تاراج نمایند. غارت کابل توسط مجاهدین، و مخصوصا ملیشه های شورای نظار که اکثر مراکز عمده دولتی را اشغال نموده بودند، بزرگترین چپاول تاریخ افغانستان است. البته کابل در سده معاصر دوبار دیگر، یکبار توسط بچه سقو و بار دیگر توسط منگلی های لشکر نادرخان نیز مورد غارت قرار گرفته بود. اما کابلِ که شورای نظار به سرکردگی احمدشاه مسعود آنرا غارت نمود محصول هفتاد سال ساخت وساز و تلاش جمعی سیاستمداران، نهادهای تحصیلی، مدنی، هنری و تجاری بود که در دوره های شاهی، جمهوری و دولت کمونیستی ساخته شده بود. ولاکن، احمدشاه مسعود تنها به غارت کابل بسنده نمی کند. پس از چپاول، احمدشاه مسعود به فکر تصفیه کامل کابل از گروه ها و نژاد های مختلف برآمد و در نبرد که مهمترین عامل آن او بود، اکثریت پایتخت افغانستان کاملا ویران شد، و حداقل، شصد هزار کابلی کشته، چندین برابر آن معلول و معیوب، و از مجموع حدواد سه ملیون شهروند کابلی دو ملیون آنان مهاجر شدند. وبدینسان یکی از شهرهای کهن منطقه تخریب و مدنیت کابلی نابود شد.
امروز، کابل بار دیگر جان گرفته و چهار میلیون نفر در آن زندگی می کند. اما چگونه می توان آنرا با کابل متمدن ماقبل مجاهدین مقایسه نمود که طبقه بالای آنرا مافیای کرزی و رهبران جنایتکار جهادی، و طبقه متوسط آنرا قوماندانهای شورای نظار و گروه های همسو با آن تشکیل می دهد؟ کابل که اکثر مالکیت آن در دست مافیای کرزی، قسیم فهیم، عبدالرسول سیاف، برهان الدین ربانی و کریم خلیلی است بیشتر از آنکه یک شهر قانونمند و متمدن باشد، بازار مافیای تریاک و زمین است.
مقاومت مسعود در مقابل طالبان تحسین بسیاری را بر انگیخت و تا حدی بر سبعیت های او در کابل سایه افگند. اما اگر بار دیگر روزهای جنگ جبهه متحد و طالبان را به یاد آوریم، می بینیم که مسعود تا آخرین دم چگونه خودخواهانه و پیمان شکنانه عمل نموده است. در روزهای که طالبان از قندوز بر مزار حمله نموده بود، مسعود در تخار، آنسوی جبهه قندوز، آرام و ساکت می نشیند تا طالبان حزب وحدت و جنبش ملی را کاملا شکست دهد و بدینسان تنها یک قهرمان در مقابل طالبان بماند.
امروز پیمانی میان جنایتکاران جهادی امضا شده است که بر حسب آن رهبران مقتول همدیگر را قهرمان می خوانند وبجای نقد به ستایش همدیگر می پردازند. و بازار گرم جارچی های مسعود از همین پیمان مافیای پر رونق است. البته، برخی قهرمان سازی شورای نظار را نوعی واکنش در مقابل فاشیزم جنوب می داند. هیچ کسی منکر فاشیزم جنوب نیست، اما آیا رفتن به راه فاشیزم خود فاشیزم ساز نیست؟ امروز کمتر کسی در مقابل تمامیت خواهی ده سال گذشته شورای نظار، و تجاوز شورای نظار به موقعیت ها و فرصتهای سیاسی اقوام دیگر جدی سخن می گوید.
بهرحال، احمدشاه مسعود قهرمان ملی نیست، احمدشاه مسعود قهرمان اقوام محروم افغانستان نیز نیست، زیرا او در حیطه قدرت خود بی رحمانه تر از عبدالرحمان هزاره ها و ازبکها راقتلعام نموده است، احمدشاه مسعود قهرمان ملیت تاجیک نیز نیست. احمدشاه مسعود قهرمان شورای نظار و نیمچه روشنفکران به شدت نژادپرست است. اگر بازهم اصرار می کنید که مسعود قهرمان ملی است، ما به ناچار او را "قهرمان ُملی" می خوانیم