کنفرانس بررسی مشکلات جامعه افغانستانی در کانادا
معاون پارلمانی وزیر دفاع ملی و نماینده مردم در پارلمان کانادا، آقای الکساندر چریس ( Chris Alexander ) سفیر سابق کانادا در افغانستان، در قسمت از سخنانش آنچه که مربوط به اوضاع سیاسی و امنیتی افغانستان میشد ابراز نگرانی نمود و گفت: در افغانستان هیچ گاهی صلح تامین نمی گردد، اگر گروه طالبان و شبکه حقانی و گروه های وابسته، در آنسوی مرز های افغانستان (پاکستان) همچنان به فعالیت آنان اجازه داده شود.
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
شنبه 31 مارچ 2012 کنفرانس برسی مشکلات جامعه افغانستانی در مرکز اجتماعی امام حسین، مشترکن از سوی انجمن خیریه کمک دایانا برای زنان افغانستان (ِDAWF) ، شورای مشورتی کانادا - افغانستان (CAC) و مرکز اجتماعی امام حسین (IHCC ) برگزار گردید، حضور صدها تن از افغانستانی های مقیم تورنتو، شخصیت های برجسته فرهنگی- اجتماعی، فعالین رسانه ها، نمایندگان پارلمان کانادا، نمایندگان نهاد های چون بورد تحصیلی کانادا، پولیس ایالتی،وزارت مهاجرت و معاون پارلمانی وزیر دفاع ملی کانادا ... از شرکت کنندگان و سخنرانان در این کنفرانس بودند.
کنفرانس مذکور ساعت 10 صبح آغاز به کار کرد و خانم نیلوفر پذیرا روزنامه نگار و فیلم ساز ورزیده کشور گردانندگی این کنفرانس را به عهده داشت، از ویژه گی های کاربردی گردانندگی خانم پذیرا تسلط، و روان و سلیس سخن گفتن به چهار زبان دری، پشتو، انگلیسی و فرانسوی بود.
نمایندگان پارلمان کانادا نخستین کسانی بودند که پیرامون کنفرانس سخنرانی نمودند، آنان از اهمیت برگزاری چنین کنفرانسها برای شناسایی مشکلات جامعه افغانی و راه حل آن صحبت کردند و از جامعه افغانستانی خواستند تا جوانان و تحصیل کردگان این جامعه را برای سهم گیری در عرصه های سیاسی، امنیتی و فرهنگی تشویق و ترغیب نموده و در پیشترفت و آبادانی هرچه بیشتر کانادا سهم جدی تری بگیرند.
معاون پارلمانی وزیر دفاع ملی و نماینده مردم در پارلمان کانادا، آقای الکساندر چریس ( Chris Alexander ) سفیر سابق کانادا در افغانستان، در قسمت از سخنانش آنچه که مربوط به اوضاع سیاسی و امنیتی افغانستان میشد ابراز نگرانی نمود و گفت: در افغانستان هیچ گاهی صلح تامین نمی گردد، اگر گروه طالبان و شبکه حقانی و گروه های وابسته، در آنسوی مرز های افغانستان (پاکستان) همچنان به فعالیت آنان اجازه داده شود.
در این کنفرانس چهار ورکشاب نیز گنجانیده شده بود که در آن ورکشاب ها بحث و گفتگو روی موضوعات، ریشه یابی مشکلات خانواده ها، جوانان، کهن سالان و تازه واردین صورت گرفت، کار ورکشاب ها در زمان تعیین شده با دستاورد های مثبت به انجام رسید و نکات برجسته آن در بخش پایانی کنفرانس باز خوانی گردید و برای دستیابی به راه حل کارشناسانه و علمی مشکلات جامعه افغانستانی ، نتایج ورکشاب ها به دست اندرکاران کنفرانس سپرده شد.
بنظر میرسید ورکشاب جوانان که بیش از پنجاه دختر و پسر در آن شرکت داشتند بحث بر انگیزترین ورکشاب این کنفرانس بود، از یک شرکت کننده در بخش جوانان پرسیدم که ورکشاب امروز را چگونه ارزیابی میکند؟ گفت: بحث ها و مشکلات که امروز اینجا مطرح شد چیزی تازه ی نیست، اما آنچه که امروز برای من اهمیت داشت فضای است که برای بیان نمودن خواسته ها و مشکلات ما بوجود آمده است، ما از این گونه فضا در جامعه افغانستانی نداریم، امروز ما حرف دلمان را گفتیم و حرف دل دوستان مان را شنیدیم، و کسی هم قضاوت نکرد تا با داوری شان مارا از خودشان و از جامعه افغانی بیگانه و دور سازد.
در ورکشاب خانواده ها نیز که بیش از صد نفر در آن شرکت کرده بود ناگفته های مطرح گردید که پرده، نه از یک گره، که از ده ها گره و مشکل برداشته شد، فاصله ی عمیق بین والدین و فرزندان، تقابل خانواده های سنتی و و ابسته به گذشته با جامعه غیر سنتی، مذهب و مدرنیته، وابستگی شدید و انعطاف ناپذیر والدین به هویت، فرهنگ و باورهای که چون گنجینه ی از آن قاره به این قاره بهمراه آورده اند، و فرزندان که تصور میکنند این فرهنگ، باور و هویت مایه ی شرمندگی آنانند...
بحث ها و مشکلات مطرح شده در ورکشاب تازه واردین شباهت زیادی با ورکشاب خانواده داشت خانم جولیا زاهدی که سر رشته ی سخن را در دست داشت دلایل مشکلات تازه واردین افغانستانی را کارشناسانه یکی یکی بر میشمرد و توضیحات ضروری ارائه میکرد.
ورکشاب بزرگ سالان تنها ورکشاب بود که از مشکلات جدی نسبت به سایر ورکشابها در آن حکایت نگردید .
در حاشیه ای این کنفرانس آثاری از هنر نقاشی حمید شبیری که حدود بیست تابلو را در بر میگرفت و در موضوعات مختلف به تصویر کشیده شده بود به نمایش عموم قرار گرفت.
کنفرانس مذکور ساعت 5 عصر پس از هفت ساعت کار پایان یافت.
با اینکه از تاسیس مرکز اجتماعی امام حسین در تورنتو زمانی زیاد نمی گذرد اما برنامه های این مرکز مورد توجه سازمانهای دولتی، غیر دولتی، مقامات بلند پایه دولتی ،و شخصیت های فرهنگی و اجتماعی قرار گرفته است، و امیدواری های را بوجود آورده است که این مرکز با همکاری مردم به نیاز های اساسی این جامعه بپردازد تا این جامعه را از حاشیه و انزوا به متن جامعه کانادا رهبری کند.
برای دیدن عکس های بیشتر از این کنفرانس اینجا را کلیک کنید
https://picasaweb.google.com/1...
پيامها
3 آپریل 2012, 14:13, توسط بینام
فرق بین کنفرانس و نمایشنامه در آن است که در کنفرانس اشخاص دانشمند مطابق تخصص شان سخنرانی می کنند.
در نمایشنامه یک تعداد مردم که استعداد هنری دارند، نقش هایی را بازی می کنند.
هدف نمایشنامه معمولا روشنگری است. مگر در این نمایشنامه فریب نهاد های دولتی کانادا بخاطر بدست آوردن پول است.
به همگان معلوم است که اتحادیه ی که بدست قندهاری ها بود و سالانه ملیون ها دالر دولت کانادا را به جیب شان می زدند، حالا از کمک محروم شده و در حال پاشیدن است. یک تعداد افراد به شمول همین کفن کش های سابق می خواهند باز پول های دولت را بدست آورند.
شاید افرادی همانند خانم پذیرا و دگران مورد استفاده قرار گرفته باشند، ولی این نمایشنامه بدست یک گروه محدود است که از نام نیلوفر پذیرا، حضرت امام حیسن و مردم افغانستان بخاطر پول استفاده جویی می کنند.
من حسادت ندارم که مردم پول بگیرند، ولی خاک پاشیدن به چشم مردم، دیده درایی، تقسیم کردن مردم به این و آن، تفرقه اندازی، استفاده از نام مذهب، ساحتن گروه ها در داخل کمونیتی، کار نادرست است.
شرح واقعیت های جامعه را در پیام های بعدی نوشته خواهم کرد.
4 آپریل 2012, 00:10, توسط فریبا آزاد
آقا و یا خانم بی نام و نشان !
شما که دانشمند تشریف دارید چرا به میدان نمیاید تا از محضر مبارک شما فیض ببریم، خانم پذیرا نیز انسان ساده ی نیست که در دام یک تعداد آدم های فرصت طلب بی افتد، افراد مثل شما در کمونیتی افغانی باعث میشود این کمونیتی هرکز رشد نکند و در حاشیه بماند و بار دوش دولت کانادا قرار گیرد، شما ها که نه تدبیر دارید و نه دراید حداقل کاری که میتوانید انجام دهید اینست صبر پیشه کنید تا ببینیم این گروه که پا به میدان گذاشته است و ادعای به دست گرفتن رهبری جامعه را دارند آیا میتوانند کاری کنند یا نه ؟ اگر توانستند لطف کنید اجازه بفرمایید اینان به کارشان ادامه بدهند اگر هم نتوانستند آنقدر انتقاد کن تا این جمعیت که بدور اینان جمع شده است پراگنده شود.
برایتان شفای عاجل میطلبم.
با حرمت فریبا آزاد
4 آپریل 2012, 02:32, توسط بینام
آقای کب
مرض پرستش انسان، شما را از یک درمسال به درمسال دگر فرار داد.
من یک آدم عادی جامعه هستم. به شما دانشمند، شاعر، ملا ، مجاهد و ... نیازمند نیستم.
آزموده را آزمودن خطاست
من شما ها را می شناسم، هر ماه یک یا دوبار می بینمیتان. نمی خواهم موضوع را شخصی بسازم. مشکل عام جامعه بود . نظر خود را گفتم. حقیقت را گفتم. بدانید که هر کار که با این شیوه پیش برود، پیامد آن اعتراض و نارضایتی بوده و بی اتفاقی را زیاد می کند.
این امکانات که انسان های استفاده جو و قومپرست را افشا کرد، پیامد فعالیت های دوامدار انسان های است که می توانند با شما هم مقابله کنند.
بی نام و نشان بودن من بهتر از آن است که زیر چادری فریبا جان خود را پنهان می کردم.
شما بسیار سرسری فکر می کنید که منتقد جدی خود را مریض خطاب می کنید. این کار افرادی است که استدلال ندارند.
4 آپریل 2012, 04:25, توسط فریبا آزاد
محترم بینام صاحب!
شما از بس ناراض بودید و ناراض تشریف دارید که این نارضایتی شما دیگر مزمن شده است، انسان که از عقل خودش درست استفاده کند فقط در برابر عمل عکس العمل نشان میدهد، ولی شما ا ز کاری که هنوز شروع نشده به انتقاد آغازیدید، جالب این است که با کلمه اتفاق و بی اتفاقی آشنایی دیرینه دارید ... اگر خواستی اندک هویت داشته باشی من کمک تان میکنم در صورت تمایل من یکی از چادری های خودم را به شما ارسال کنم تا حداقل بشود به شما شخص اطلاق کنیم ... انتخاب رنگ را به عهده شما میگذارم
فریبا آزاد
8 آپریل 2012, 11:38, توسط بینام
من همهء تانرا شناخته ام ضرورت به اینقدر داد و وایلا نیست
ش کاکر