نهضت های اسلامی و جهان اسلام؛ واقعیت ها و چالشها
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
- 3 -
مهم ترین احزاب اسلامی در کشورهای اسلامی :
1- اخوان المسلمین مصر:
در واقع میتوان اخوان المسلمین را پیشقراول جنبش اسلام گرایی در سده بیستم به خصوص در میان جوامع سنی مسلمانان جهان تلقی کرد. تشکیل این حزب نقطه عطف در حیات نهضت اسلامی و یا جریان اسلام گرایی شمرده میشود.
جماعت اخوان المسلمین مصر درسال1928عیسوی توسط حسن البناء و شش نفر ازهمفکرانش در شهر اسماعلیه تشکیل شد. درسالهای که حسن البناء اخوان المسلمین را تأسیس کرد سه گونه گرایش فکری دینی سیاسی در مصر و جوامع دیگر مسلمانان وجود داشت:
نخست، افکار سنتی و محافظه کار که با نوگرایی دینی و نوسازی جامعه بر مبنای قرائت معاصر از مسایل دینی مخالفت میکردند. بسیاری ازعلمای سنتی دانشگاه ازهر قاهره از این عناصر بودند.
دوم، طرفداران نوگرایی دینی و شاگردان محمدعبده که حتا بعضی شان به نحوی جدایی دین ازسیاست را نیز مورد توجه داشتند.
و سوم اصلاح طلبان پیرو محمدرشید رضاء که با افکار سلفی گری هوای بازگشت به اسلام نخستین را در سرمی پرورانیدند.
حسن البناء با تأثیر پذیری از گرایش سوم یعنی دیدگاه های محمد رشیدرضا اندیشه های خود را در چهارچوب تشکیلات اخوان المسلمین ریخت. حسن البناء در مورد چهره های شاخصی که بانیان نهضت اسلامی شناخته میشوند و تعریف اخوان المسلمین می گوید: سید جمال الدین افغانی صدای هوشداری است که مسلمانان دچار آن اند. شیخ محمدعبده معلم و فیلسوف و رشید رضاء نویسنده تاریخ است؛ درحالی که اخوان المسلمین نه یک پیام بلکه جهاد، تلاش و کار است.
عوامل مهمی که حسن البناء را بسوی تکوین این جنبش دینی- سیاسی برد ریشه در نگاه و باور او به توانایی اسلام در ایجاد حاکمیت سیاسی و مقابله با تسلط استعمار غربی به خصوص مبارزه با شکل گیری کشور و دولت یهودی اسرائیل در فلسطین داشت. نکته جالب این است که حتا تشکیل دولت وکشور اسرائیل به عنوان دولتِ دین محور دیدگاه ایجاد دولت اسلامی را در میان اخوان المسلمین تقویت کرد. محمدغزالی نویسنده مصری عضو اخوان المسلمین میگوید که مسلمانان آمیزش سیاست و دین را از یهودها بیاموزند که کشور خود را اسرائیل نامیدند نه چون مسلمانان عرب که به کشور های خود عربستان سعودی و اردن هاشمی نام گذاشتند.
اخوان المسلمین در سالهای 1936 تا 1939 زمان تشدید تعارض و منازعه اعراب فلسطین با سازمان های یهودی در اسرائیل و فلسطین امروز که در دفاع فلسطینی ها قرار گرفت بیشتر وارد سیاست شد. سپس این جماعت در جنگ مصر با اسرائیل در کنار افسران آزاد جنبش ملی گرای مصری به رهبری جمال ناصر سهم گرفت و موقعیت خود را به عنوان یک حزب اسلامی و عربی تثبیت کرد.
اخوان المسلمین در مسیر خشونت و تفرقه :
شکست اعراب در جنگ1948با اسرائیل گروه های سیاسی را در مصر بسوی خشونت برد. اما دولت مصر اخوان المسلمین را به عنوان محور اصلی خشونتگرایی در این سال غیر قانونی اعلان کرد. یکسال بعد حسن البناء(فبروری 1949) بنیانگذار این حزب ترور شد. پس از او حسن اسماعیل هضیبی در 1951مرشد عام اخوان(رئیس حزب یارهبر)تعین گردید.
هرچند اخوان المسلمین پس از ممنوعیت، فعالیت خود را بصورت قانونی از سر گرفت اما در سال 1954عیسوی رابطه اش با جمال عبدالناصر رئیس دولت مصر بسوی خصومت رفت. این خصومت ناشی از سوء قصد یک عضو اخوان المسلمین بجان جمال ناصر در 26 اکتوبر 1954 بود. اخوان المسلمین که از سوی دولت ناصر متهم به این حمله شد مورد سرکوبی قرار گرفت و بار دیگر غیرقانونی اعلان شد.
اخوان المسلمین پس از حسن البناء و دوره ی سرکوبی دچار تفرقه شد و افکار متفاوت افراطی و معتدل در درون آن بوجود آمد؛ اما بدنه اصلی اخوان المسلمین در خط میانه روی باقی ماندند. حسن هضیبی برغم مخالفت با سیاست های ناصر، کتاب دعاة لاقضاة (مبلغان نه داوران) را با سایر رهبران معتدل اخوان نوشت و توضیح داد که مبنای کار اخوان المسلمین دعوت و ارشاد است. او در این کتاب ابراز داشت که اخوان المسلمین از راه دعوت و ارشاد جامعه و نظام سیاسی را بسوی اصلاح میبرد، نه آنکه بمثابه یک گروه سیاسی باورهای جزمی خود را همچون احزاب کمونیستی و یا خوارج ابزار رسیدن به قدرت سازد.
اما نابردباری حکومت ناصر در برابر اخوان المسلمین و دیدگاه های مختلف و متفاوت در میان اعضای آن، بخشی از این جریان را بسوی افراط گرایی برد و موجب ایجاد گروه های خشونتگرا شد. سیدقطب مهم ترین و تأثیر گذارترین نویسنده و اندیشه پرداز اخوان المسلمین در سالهای اخیر حیات خویش که توسط حکومت ناصر زندانی و در سال 1966 اعدام شد قرائت افراطی و خشونتگرایانه ارائه داشت. او در این دوره کتاب معالم فی الطریق(نشاه های راه) را نوشت و جامعه را بدو جامعه جاهلی و اسلامی دسته بندی کرد. حتا جوامع مسلمان را که حکومت اسلامی ندارند و مورد نفوذ غرب واقع شده اند در شمار جامعه جاهلی قرار داد. افکار و دیدگاه های سیدقطب در واقع به ظهور عناصر و گروه های خشونتگرا و افراطی در درون اخوان المسلمین انجامید .
اخوان المسلمین و فکر تشکیل حکومت اسلامی :
اخوان المسلمین از همان آغاز، اندیشه ی تشکیل دولت اسلامی را مطرح کرد و با این استدلال که یکی از عوامل عقب ماندگی مصر جدایی دین از سیاست است، شعار اسلام راه حل را پیش کشید.
حسن البناء بنیانگذار اخوان المسلمین تأسیس حکومت اسلامی را از اهداف اولیه خواند و منابع اساسی اسلام را قرآن و سنت معرفی کرد. او معتقد بود که بدون تشکیل حکومت اسلامی دنیای اسلام از سلطه استعمار رها نمیشود و جوامع مسلمانان به امنیت، صلح و پیشرفت نمیرسند. او از همه پیشتر وحدت جهان عرب و آزادی فلسطین را در تشکیل حکومت اسلامی سراغ میکرد، به اتحاد جهان اسلام انگشت میگذاشت و مسلمانان را امت واحد میخواند.
حسن البناء که تشیکل دولت و نظام اسلامی را هدف غایی این جنبش میخواند وظیفه چنین دولت مورد نظر خود را حراست از شریعت اسلامی می پنداشت. او به این قول محمدغزالی تمسک می جست که : "شریعت را اصل میدانست و سلطان را نگهبان و آنچی اصل ندارد ویران می شود و آنچی که نگهبان ندارد تباه است."
اما اندیشه و دیدگاه های اخوان المسلمین در مورد حکومت اسلامی برغم آنکه از همان آغاز بسیار روشن و مشخص نبود و یک تصویر شفاف از چنین حکومتی در عرصه ی تئوریک ارائه نکرد، به تدریج متغیر و متحول گردید. پس از فوت عمر التلسمانی مرشد سوم یا سومین رهبر اخوان المسلمین در سال 1986 جناح های معتدل و اصلاح طلب در درون اخوان المسلمین بیشتر رشد کردند و در صدد آن شدند تا افکار و اهداف اخوان المسلمین را با مقتضیات زمان و شرایط داخلی جامعه مصر و شرایط منطقه ای و بین المللی همآهنگ سازند.
اخوان المسلمین مصر در آستانه ی اقتدار سیاسی :
جنبش بهار عربی در سال 2011 عیسوی که به سقوط حسنی مبارک از ریاست دولت مصر انجامید، اخوان المسلمین مصر را به پشت دروازه های قدرت سیاسی برد. اخوان المسلمین که به عنوان یک حزب سیاسی حق فعالیت نداشت و در دهه های اخیر مشغول فعالیت اجتماعی و خیریه بود اولین مجلس بزرگ خویش را بنام شورای ارشاد پس از سقوط مبارک تشکیل داد. اعضای این مجلس برغم اختلاف بر سر حضور وفعالیت در حوزه سیاسی به تأسیس حزب آزادی وعدالت اقدام کردند. این حزب بریاست محمد مرسی و معاونیت عصام العریان از فعالان رهبری اخوان المسلمین شکل گرفت. هر چند احزاب و گروه های دیگر چون:حزب النهضة برهبری ابراهیم زعفرانی، حزب الریاده برهبری خالد داوود، حزب اصلاح و توسعه برهبری حامد دفراوی و برخی گروه های کوچک دیگر در واقع از درون اخوان المسلمین جدا شدند اما بدنه اصلی آن به عنوان حزب آزادی و توسعه نیم کرسی های پارلمان را بدست آورد و برای اولین بار در تاریخ تأسیس اخوان المسلمین در ریاست پارلمان مصر قرار گرفت.
نفوذ اخوان المسلمین مصر در کشورهای اسلامی:
اخوان المسلمین در توضیح نخستین اهداف و مرام تشکیلاتی و مبارزاتی، خود را حرکت جهانی در رسیدن به آرمانهای اسلامی خواند. پس از شکل گیری این جریان، جنبش های مشابه در کشورها و جوامع مسلمان ازآن الهام و تأثیر پذیرفتند. حتا در کشورهای عربی اردن، سوریه و سودان جریان اسلامی به همین نام تشکیل یافت.
اخوان المسلمین اردن در سال 1946 در شهر امان پایتخت کشور تأسیس شد و با روش میانه روی و پرهیز از تقابل با دولت سلطنتی اردن به نفوذ فزاینده در جامعه دست یافت. حضور جمعیت کثیر فلسطینی در اردن به گسترش این نفوذ کمک کرد.
اخوان المسلمین سودان که در اواسط دهه چهلم سده بیست عیسوی شکل گرفت، در دوران رهبری دکتر حسن ترابی به دولت نمیری و صادق المهدی نزدیک شد و در صدد تطبیق اهداف خود مبتنی بر اجرای شریعت و اسلامی ساختن جامعه از طریق همکاری با دولت های سودان برآمد.
اخوان المسلمین سوریه در سال 1935 عیسوی توسط مصطفی السباعی بنیاگذاری شد اما در تقابل با دولت قرار گرفت و دچار تفرقه و انشعاب شد. در اواخر دهه چهل شماری از اعضای اخوان المسلمین سوریه با تأسیس سازمانی بنام جبهه اسلامی سوریه وارد جنگ با دولت شدند. دولت حزب حاکم بعث برهبری حافظ الااسد در سال 1982عیسوی شورش اخوان المسلمین را در شهر حما به شدت سرکوب کرد. سپس در سال 2011 عیسوی که جنبش بهار عرب شکل گرفت، اخوان المسلمین باردیگر وارد جنگ با دولت بشار اسد در سوریه شد. اخوان المسلمین در لیبیا که در اواخر دهه چهل قرن بیستم عیسوی بوجود آمد پس ازسال 1969 عیسوی مورد سرکوبی دولت قذافی قرار گرفت.
هر چند در سایر کشورهای عربی و اسلامی احزاب اسلامی با نام اخوان المسلمین ایجاد نشد ولی تأسیس آن احزاب در آن کشورها پس از اخوان المسلمین مصر با نام های مختلف در واقع با الهام و تأثیر پذیری از اخوان صورت گرفت. شاید مهم ترین عامل نفوذ و تأثیرگذاری اخوان المسلمین مصر در کشورهای اسلامی دنیا به ویژگی آن به عنوان نخستین تشّکل سیاسی - اسلامی در سده بیستم و در زمان استیلای استعمار غرب بر جوامع مسلمان برگردد، اما سرکوبی این جنبش در کشور مادر برعکس به فرصت نفوذ آن در کشورهای اسلامی مبدل شد. فرار و مهاجرت اعضای این جنبش از مصر به کشورهای عربی به گسترش نفوذ اخوان المسلمین در این کشورها انجامید. مثلاً مهاجرت افرادی چون یوسف قرضاوی در قطر به فعالیتهای فرهنگی و تبلیغاتی اخوان المسلمین بیشتر میدان داد. آنها با ایجاد روابط نزدیک با خاندان حاکم آل ثانی، فضای مساعدی برای فعالیت های فکری خود بوجود آوردند.