صفحه نخست > دیدگاه > آدم های کوچک ، سرقت های بزرگ !

آدم های کوچک ، سرقت های بزرگ !

جلال بايانی يک سارق ادبی است ياداکتر؟
نثار احمد
شنبه 3 مارچ 2012

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

مديران اين رسانه ها، نه مطالعات ادبی دارند نه حس قوی شناخت خوب وبد، نه مزيت مسووليت پذيری در برابر تاريخ و فرهنگ و مردم!

جلال بايانی يک سارق ادبی است ياداکتر؟

آدم های کوچک ، سرقت های بزرگ !
بقلم نثار احمد

وبسايت آريايی ، در گزينش مقالات و مطالب ، سهل انگار است و تنبل وبی کفايت. شايد ، بسياری از وبسايت های افغان که انترنتی تهيه ميشود، چنين باشد؛ مديران اين رسانه ها، نه مطالعات ادبی دارند نه حس قوی شناخت خوب وبد، نه مزيت مسووليت پذيری در برابر تاريخ و فرهنگ و مردم! همينکه از نظر تکنيک و فن کامپيوتری ، اندک مهارتی در خويشتن ديدند، در تدارک رسانه انترنتی ، آستين بر ميزنند و در ميانه کار ، رسانه را ، در وادی سرگشته گی، و بلاتکليفی رها می کنند ، هرچه باداباد!
در هفته پيش ، سايت آريايی، مطلبی را در مبحث ، زبان شناسی و ادبيات به نشر سپرد، با امضای نگارنده ای بنام « ماريا دارد»! اين خانم ، حد آخر سقف سوادش تا اکنون اين بوده که با هنرمندی ، مصاحبه کند يا در باره بهار و تابستان ، نوشته ای را از جايهای ديگر بردارد و با دستکاری مختصر، به اسم خويش اشاعه دهد، اما چون ميدان نويسندگی انترنتی را « شغالی» يافته، اينک در مباحث خاص زبانشناسی نيز قد بلندک ميکند! پراگراف مضمون اين خانم را با عنوان آن نقل ميکنم :
( تصفيه کلمات عربی و عواقب آن )

روز دوشنبه تاریخ (۱۳) فبوری سال (۲۰۱۲م) تلوزیزون آریانا که بمسوولیت جناب نبیل مسکین یار نشرات مینماید ُ نظر به اطلاع یکتن از دوستانم - تماشاه نمودمُ موضوع داغ آن برنامه روی زبان دری یا فارسی میچرخید.

برایم خیلی تعجب اور بود که چرا مردم ما آنقدر بی مضمون شده اندُ درحالیکه در سرزمین بلا کشیده ما حوادث انقدر زیاد وداغ است که نباید در این شرایط اساس روی حرفهای خیلی بیمقدار وقت را ضایع نمایم. در چنین شرایط که از شرق تاغرب بشمول همسایه های ناخلف ما تیغ از نیام کشیده اند و بدنه زحمی وطن ما را میتراشند باهم خو دما وسیله انتقال افتخارات فرهنگی خود برای بیگانه گردیم ؟؟؟ با تاسف شرم آور است. بعضاٌ دوستان دانشمند و آگاه ما در سایت ها غیر مسوولا نه ( افغانستانی) مینویسند و یا در باره پشتونهای وطن خویش حرف های نادرست و از جانب آنها نیز با کلمات زشت جواب نوشته میشود و هم چنان سگهـ وهندوهای آن سرزمین را توهین مینمایند.

هرگاه مسله بالای زبان دری و یا فارسی و نژاد آریایی باشد تحقیقات اخیر نشان میدهد که اصلاٌ ایرانی ها نژاد آریایی نیستند و زبان ساسانی پهلوی در زمان فتوحات عربها در ایران محوه شده بود موقعیکه عربها از ممالک مفتوحه دست شان کوتاه گردیدُ زبان فارسی دری و یا زبان ما از طرف شرق ( از افغانستان) داخل ایران شد و زبان از بین رفته ساسانی ایران را دوباره اعاده نمود. ...)

شدت کم سوادی را بنگر : منظور از تصفيه( صاف کردن آب) گويا « سره سازی» است!نوشتن «تماشا» بصورت « تماشاه (؟) نگارش « شرايط حساس » به گونه « شرايط اساس(؟)
.« در چنین شرایط که از شرق تاغرب بشمول همسایه های ناخلف ما تیغ از نیام کشیده اند و بدنه زحمی وطن ما را میتراشند باهم خو دما وسیله انتقال افتخارات فرهنگی خود برای بیگانه گردیم »
يعنی چی ؟ شايد ميخواهد بگويد ، اگر لسان دری ومصطلحات ملی(!) را حفظ نکنيم، افتخارات فرهنگی ما به دست همسايه های( ناخلف؟) می افتد!
و در اخير ميگويد: ايرانی ، اکنون ، ديگر آريايی هم نيست! سگ که باشد!
واقعا که اين خانم از اعجوبه های روز گار است، با چنين املاء و انشاء و کشفيات نادری!

بايد بگويم سرقت آثار ديگران ، حتا شعر و داستان و جزوه سايرين، به شدت ميان افغانان قلمزن ، شايع شده است، اين آدم ها حتا لقب و اسم و رسم سعدی و حافظ و سنايی را نيز غصب می کنند ، يعنی يک شاعر مبتدی که هنوز فرق مبتدا و خبر و وزن و قافيه را نميکند، در پايان مطلب اش ، نوشته است ، سيد زيور سعدی و ديگری در ختم شعر خويش نوشته است، داوود حافظ ! بگذريم .
يکی از گردانندگان اصلی، وبسايت آريايی، شخصی به اسم جلال بايانی است ، اين شخص به همراهی جليل پرشور و عزيز جرات، گويا هفته نامه آريايی را تهيه و تنفيذ ميسازند!

آقای جلال بايانی که خود را « داکتر جلال بايانی» معرفی ميدارد؛ گاه نوشته های ديگران را با مختصردستکاری به اسم خويشتن ، اشاعه ميدهد ، با خونسردی و تهوری شگرف!
نخست به بخشی از يک مطلب توجه کنيد که در وبسايت ايرانی ( ميزان قلم) به خامه نويسنده ای به اسم داريوش ايزد يار درج شده :

«... به نام آن کسی که به حرمت قلم سوگند خورد :

هم میهن عزیز!

مام وطن گرامی است و این لقب از بهر آن یافته که تقدس و ارزشمندیش همپایه مادر است که فرزندان بسیار در دامن خود می پرود و مرارت و تلخیِ فرزندان کوچک و بزرگش را به جان می خرد. در بهای او آن بس که پیامبر اسلام، حب وطن را نشانه ای از ایمان می داند. چرا که وطن خانه وجود است، و وطنِ هر انسان بهشت اوست و آرام گاهِ سال خوردگی اش. نوزادی و پیری اش در دامنِ او سپری می شود و حتی پس از مرگ، کالبدش در دلِ آن جای می گیرد، مگر آن که دور از او باشد که در آن صورت گرد تلخِ غربت بر چهره و کالبدش می نشیند. وطن مأمن نیاکان است و رستنگاه فرزندان و از این بابت، هیچ مهری همپایه حب وطن ارجمند نیست مگر عشقِ پروردگار، که آفریدگار وطن است.

ما در این وطن و عشقِ او مشترکیم. و از این نظر با هم برادریم و خواهریم. چرا که مام وطن، مادر همه ماست. و ما همه لب بر پستان او نهاده ایم و شیره جانش را مکیده ایم و بالیده ایم تا به پایه انسانِ کاملی رسیدیم و اینک، در برابر یکدیگر، همچون برادران و خواهران، مسئول و متعهدیم. تعهد نانوشته ای که بیش و کم، هر خردمندی بر آن آگاه است. چرا که وطن خانه ماست و هر آن که در آن نفس می کشد همخانواده ماست و حرمتِ خانواده بر هیچ کس پوشیده نیست.

خواهر عزیز، برادر گرامی؛ هموطن من

اینک، این وطن، خانه من و تو و پرورشگاه فرزندانِ ما در آستانه ویرانی است. دیوارهایش ترک خورده، در و پنجره هایش شکسته، ستون هایش سستی گرفته و بر سقفش هر لحظه امکان فرو ریختن است. فرزندان کوچک ما و نورسیدگان دلبند ما در خطرند. خطر ویرانی و آوار! پس به هوش باشیم و آنها را دریابیم.....»( ختم نقل قول)

اينک مدخل يا پراگراف آغازين نوشته ی از جناب داکتر جلال بايانی را اقتباس ميداريم که زير نام ( مادر ميهن ، خون گريه ميکند!) هفته قبل در رسانه آريايی ، درج شده است:

( ... مام وطن گرامی است و این لقب از بهر آن یافته که تقدس و ارزشمندیش همپایه مادر است که فرزندان خلف در دامن خود می پرود و مرارت و تلخیِ فرزندان خوب و بد اش را به جان می خرد. . چرا که وطن خانه وجود است، و وطنِ هر انسان بهشت اوست و آرام گاهِ سال خوردگی اش. نوزادی و پیری اش در دامنِ او سپری می شود و حتی پس از مرگ، مرگ در کوه ، دشت ، صحرا ! کالبدش در دلِ آن جای می گیرد، مگر آن که دور از او باشد که در آن صورت گرد تلخِ غربت بر چهره و کالبدش می نشیند يگانه درد غربت است. وطن مأمن نیاکان است و رستنگاه فرزندان و از این بابت، هیچ مهری همپایه حب وطن ارجمند نیست ، ما در این وطن بنام افغانستان و عشقِ او مشترکیم. و از این نظر با هم برادریم و خواهریم. چرا که مام وطن، مادر همه ماست. و ما همه لب بر پستان او نهاده ایم و شیره جانش را مکیده ایم و بالیده ایم تا به پایه انسانِ کاملی رسیدیم و اینک که حاکم اين وطن شديم ، در برابر یکدیگر، همچون برادران و خواهران، مسئول و متعهدیم. تعهد نوشته ای که بیش و کم، هر خردمندی بر آن آگاه است. چرا که وطن خانه ماست و هر آن که در آن نفس می کشد هم خانواده ماست و حرمتِ خانواده پير و برنا ، مرد وزن آن بر هیچ کس پوشیده نیست. اینک این وطن محبوب ما ، خانه من و تو و پرورشگاه فرزندانِ ما ديگر ویرا نه بيش نيست ، پير اش ضعيف تر، جوانش پيرتر است. دیوارها و بام هايش ترک خورده، در و پنجره هایش شکسته، ستون هایش سستی گرفته و بر سقفش هر لحظه امکان فرو ریختن است. فرزندان کوچک ما و نورسیدگان دلبند ما در خطرند. خطر ویرانی و آواردر نزديک کاخ های قدرت و دالری در دشت بگرامی .....)ختم مطلب آقای بايانی .

نميدانم ، اينگونه کارها جز شيادی ، چه اسمی ميتواتد داشته باشد!
بايد متذکر شوم که قلمزن گرامی جناب فريد زرنگار نيز اين خبط و خطای قبيح جناب بايانی را ملتفت شده اند و درين مورد اشارتی در سايت « پندار» داشته اند !

آنلاین :
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • جناب نثار احمد . تشکر از شما!
    اين آقای داکتر بايانی ، يکی از اعضای بلند پايه سازمان استخبارات افغانستان در دوره داکتر نجيب، معروف به خدمات اطلاعات دولتی « خاد»، با همين مطالب مسروقه، عکس های بزرگ رنگی خويش را نيز چاپ ميکند!!

    اما خانم ماريا دارو ، توسط وبسايت فردا به جهانيان (!) ، معرفی شده اند، شايد زبان مادری شان ( به بخشيد لسان اصلی شان) اردو باشد! ايشان ، فرق جمله و عبارت و شعر و معر را نمی کنند!
    گويا « پرچمی » بوده اند و از شاگردان کورس های ادبی انجمن نويسنده گان حزب دموکراتيک خلق افغانستان!
    بهر حال تصرف و غصب و سرقت آثار ديگران ، که شايد به هزار خون جگر ، فراهم شده است، به آسانی خوردن يک ليوان آب، مرض واگيری است که قلمزنان هموطن را تهديد ميکند!
    اميد است که افشای داکتر صاحب بايانی ، به حيث مشت نمونه خروار ، درس عبرتی برای همگنان باشد ! احترام. محمود شاد کام

  • بادریغ سطح سواد مردم افغانستان تا همان مرزی پایین است که هرآن آدمی که حتی شغل دیگر هم دارند، میایند و شعر میکویند و افغانستان از ای بزگوران که بیدل و حافظ را تکه تکه کرده اند کم ندارد؛ مخصوصن در جمع بیکاران خارج نشین. در کنار اینها افرادی مثل صبور سایهسنگ، لطیف ناظمی و... هرروز یک زن شاعر و رمان نویس تولید میکنند. کافیست که این خانمها یکی درروز خوشگذرانی را برای این پیرمردان ارزانی کرده باشند بعد بیا و ببین. از فریبا آتش شاعر میسازند وبایک خوراک قابلی از کس دیگری رمان نویس، فیلم ساز وشاید هم رقاصه بسازند. اگر هم در برابر اینها حرفی گفتی باز دیوانه و روانی هستی و برو پیش داکر چون صبور سیاسهنگ تقلب کار تجویز فرموده اند. من از شما خواهش میکنم که چنین نوشته هاییرا مقطعی نسازید بلکه لطفن ادامه بدهید تا اینهمه بازار هرزه گی به رکور برابر شود. تشکر

    آنلاین : آدم های کوچک ، سرقت های بزرگ !

    • ماريو دارو به نحوی مينويسد که گويا زبان مادری اش، ( به بخشيد ، لسان اصلی اش!) گويا اردو باشد يا پشتو. ايشان گويا چند کتاب هم تاليف(!) فرموده اند که يکی از آثار شان رمان عالمشمول ! « پابرهنه باز گشت» ميباشد . در وبسايت منسوب به اين خانم ، معرفينامه ای کوتاه برای اين کتاب نهاده شده است که جملات آغازين آن چنين است :

      ( این رومان، ازواقعیتهای جامعه ما سرچشمه گرفته، ازوقایع تلخ جنگ وعشق شیرین، دودلباخته حکایت میکند.
      همچنان بیانگراندیشه های ابلاهانه ایست که زندگی انسانها رابغارت کشیده است. هرگاه انسان بخاطرمتعقدات خویش پیکارصلح آمیزمیکرد،هیچگاه جنگ وجود نداشت و سیل عصیان طغیانی نمیگردید، هستی ها بکام مرگ فرونمیرفت.) ــ ختم نقل قول ــ
      چرا ابلاهانه به جای ابلهانه ؟
      «هرگاه انسان پيکار صلح آميز ميکرد، هيچگاه جنگ وجود نداشت!» اينها کلمات قصار يک اعجوبه ی روزگار است؛ چنين آسان مگيريدش!
      و اما در باره داکتر جلال بايانی ؛ من بسيار به داکتر بودن ايشان شک دارم. اما بقيه چيزها، و بخصوص متهور و نترس و انقلابی (!) هستند! هستند که هستند !

    • دوستان سلام ! کسی ، دوستی ، دشمنی و یا بیکاری پیدا می شود که من حقیر فقیر را آگاه بسازد که این علاقه داری و یا بخشداری (بایان شریف) چند تا جلال دارد ؟ داکتر جلال بایانی ، جنرال جلال بایانی ، پروفیسور جلال بایانی (مقیم سویدن که قبلأ اجنت خاد بودند و دیپلومات در پاکستان ) ! من حقیر که در شناخت اینهمه جلال و آنهم بایانی سرگنسکم . تشکر !

    • این بایانی پاچه گیر ,خصی چونکه اوغان ناقل است , از لاف و پتاق جورشده گاهی داکتر , گاهی دیپلومات ارشد , گاهی از کدر رهبری وزارت امنیت اینک کار پوه و تحلیل گر ... خود را معرفی میکنه .

      واله که غل ام باشه , سگ دیوانه ست پدر پدر دزد بوده زمین مردم خانه و باغ و نام مردم را دزیده اند ..
      این احمق نادان که سن اش بیشتر از شصت و پنج سال و با کمی گرمی و سردی هوا اروپا سینه بغل میشه , عکس کدام ادم را در سایت اریایی بنام خود بد کده و مضمون را هم از ایرانی ها دزدیه این خر دیگر اش بابر نیز نوشته دیگران را دزدیده و زیر مضامین دیگران نوشته میکنه .

      ثریا خواهر شهلا

  • داکتر جلال درفن مرده گاوی دکتورا گرفته است
    ایشان بخاطر رفتار خشونت آمیز باخانمش و مجبورساختن خانمش به همخوابگی با افراد بیگانه مجکوم
     به حبس از طرف دادگاه سوید شد که حالا جزایش را تکمیل کرده وبرای رفع خستگی
     مصروف سرقت های ادبی با عزیز جرأت میباشد 

    • سلام وطن داران خوبم خدايا مردم ديا رم را ازاين دشمن انسانيت
      يعني جحا لت نجات بدي تا بيشتر از اين بهمد يكر تو حين نكنيم به اميد ان روز

      ش نظري عر بستان

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس