Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 86783

نقشه ای سپید از افغانستان فدرال؛ فدرال خواهان ایالت ها را مشخص کنند!

25 جولای 2017, 10:54, توسط Arman

همين اکنون کشور پارچه پارچه است. قانون اساسى کرزى که توسط جرگه ريش سفيدان قرن سنگ خود براى تجزيه اين کشور معادله فورموله کرد. و واژه *ملت و افغان* (افغان ملت) را در قانون اساسى چنين گنجانيد: " ملت افغان = پشتون، تاجيک، هزاره، ازبک ، ترکمن، بلوچ، پشه ي، نورستانی، ايماق، عرب، قرغيز، قزلباش، گوجر، براهوى و ساير اقوام مي باشد. “
"ملت" پديده بود سياسى که در زمان ناسيوناليسم و جنگهاى ناسيوناليستى براى وحدت درونى کشورهاى اروپايى بين دولتهاى اروپايى سر تقسيم جهان سازماندهى و فورمولبندى شد که همين ناسيوناليسم ملت پرستى به امپراليسم و فاشيزم انجاميد. اصلن در زبان هاى ايران زمين - فارسى (با صفت درى) , پشتو با صفت افغانى , بلوچى و کردى و ديگرزبانهاى تورانى و هندى واژه ***ملت*** وجود نداشت .

چيزى که وجود داشت واژه **مردم** با مهفوم زبانى! اين مردم زبان مشترک, فرهنگ مشترک, تاريخ مشترك، جغرافيه مشترك، ارزشهاى مشترك, اقتصاد مشترک و ديگر اشتراکات هنرى , ادبى وموسيقى و رسم و رواجهاى مشترک داشتند.

کشور نامنهاد يعنى به نام افغانستان اصلن کشور با پيشينه فرهنگى نبوده بلکه مانند پاکستان (درعصر امپريالسيم امريکا) در عصر کلونيالسيم... از بطن رقابت روسيه تزارى وانگليس ... زاىيده شد. دولت- کشور که در نقشه امروزى در زنده گى مردمان تاثير نداشته و حتى امروز ندارد.

دولت و نهادهايش براى مردم ازسوى مردم نبوده بلکه وسيله وهدف براى تحقق قدرت حاکمان و براى مفاد کنسرنها و منافع کشورهاى قدرتمند وبويژه شوروى وامريکا بودند. فقط يک قشر کوچک است که دارايى هاى کشوررا بين خود تقسيم مى کنند. دولت داراى ها را از سوى نهادهاى کارى مالى و پولى و بيمه هاى گوناگون پرداخت مزد , و بيمه بى کارى تقاعدى و صحى مى پردازد ويا کنترول اش رادردستدارد هر کارگر بايد ماليه بپردازد!!! ولى در کشوريکه اقتصاداش در دست خود اش نباشد. آيا از اقتصاد مشتر ک صحبت مى شود. اقتصاد مشتر ک يک نشانه ملت و يا ويا دولت مشترک است . از انتخابات سالها گذشته است پس از چندين ماه ها نتيجه انتخابات اعلان شد امروز دولت پارلمان ندارد.

گرداننده گان قدرت در کشور , به زبان "ملت افغان" می گویند، که انگار همه ملتها و مليتها را در بر مى گيرند اما منظورشان همان قوم دارد. افغان و يا پشتون است. زمينه سازى: در کشورهاى دموکراتيک واژه هاى ملت و خلق معنى و مفهوم خود را ازدست داده است. دولت و فابريکه ها ديگر از *"*ملى سازى*"*, ناسيوناليز , ناسيوناليستى گپ نمى زند بلگه گلوباليز ( "جهانى شدن") !!! ملت و تابعيت آنقدر مهم نيست.

واژه "شهروند" واژه دولت مدرن است که در آن ارزشهاى انقلاب کبير فرانسه برابرى و قانونيت و برادرى شعار داده مى شد. ديگر زبان , دين , مذهب, جهانبينى, تبار قوم و جايگاه در مرکز ديد قرار ندارد بلکه شهروند, همشهرى, هم مهين, و يا باشنده!
موانع براى حق شهروندى!!
1- نام افغان و افغانستان
2- دافغانستان اصلى بچه گان: فرزندان اصلى
3-...ون ااهل و ناخلف" گفتن به غير پشتونها
4- ساختارهاى چندين مليتى
5- قدرت از حاکمان به مردم
6- عدم موافقت ساختارهاى فدرالى
سويس, آلمان, فرانسه و امريکا و حتى انگلستان, و بسيارى از کشورهاى اروپايى سيستمهاى فدرالى دارند!! راه که حاکمان افغان مى روند همان است تاکه افغان نام است: کشور در فغان و افغان است. وحدت ملى مانند سرآب در بيابان اش, ساکنان اش باهم در گير ودار است.

جستجو در کابل پرس