صفحه نخست > دیدگاه > دست تبعیض و تعصب را میان دو فرقه بزرگ اسلام کوتاه کنید

دست تبعیض و تعصب را میان دو فرقه بزرگ اسلام کوتاه کنید

فیروز ابوذر
شنبه 18 فبروری 2012

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

ما، علیه خویش.....

به عنوان یک مسلمان خیلی متاسفم از مسلمان بودنم، چون به هر اندازه که تلاش میکنم که به پندارهای این دین عمیق شوم نمیتوانم تاثیر مثبت و متحول آنرا در افکار و بالندگی اندیشه پیروان این دین بیابم، در حالیکه به تعاریف و تفسیرهای ارزشی این دین توجه میکنم خیلی زیبا و انسانی و مترقی مینماید ولی در عینیت خلاف مسئله به اثبات میرسد.

البته؛ از خرافات و تند اندیشی و افراطی گری هیچ دین و مذهبی در تاریخ بشر انکار نمی توان کرد، اما با سیر صعودی افکار و اندیشه ها تحولات اصلاحی و تغییرات فراخ اندیشی را در ذهن و وجدان آن جوامع مشاهده میکنیم که ضمن بالندگی رو به جلو و باز اندیشی بیشتر و وسعت دید بهتر و تکثیر پذیری دیگر اندیشی مساعدتر میگردد.
اما؛ چنانچه به جوامع اسلامی و طرز دید و مسیر جهت فکری پیروان اسلام نگاه میکنید یک نوع سیر نزولی و عقب گرد به مشاهده می رسد. علی رغم اینکه ارزشهای فراوانی چه از نوع اجتماعی و چه از مدل سیاسی آن در دهه های اولیه پایه گذاری این مکتب که الهام بحش ادیان و اجتماعات بیرون از خودش بوده است.

از آن جمله میتوان به نکات زیر اشاره کرد:

پروردگی اجماعی: بنیان گذار و رهبر اسلام ( محمد بزرگ) در کنار ترویج پیام حق، پائین کشید نمادهای شرک و استکبار توده های محروم و مظلوم به تبلیغ و پیام رسانی بسنده نمیکرد بل بصورت مستمر بی وقفه میکوشد تا کادرهای صالح و مصلح را تربیت کند که مکتب نوپای اسلام از نفوذ دشمن خارجی محفوظ بوده و از انحراف و سوء تفسیر سود جویان داخلی در امان بماند. در میان توده ها و پیروان این دین نوپا عملاً دست به اساس گذاری روحیه برادری و برابری زد و صراحتاً مطلق اندیشی را در مسائل اجتماعی و فرعیات نفی کرد.

بالندگی سیاسی: هر رویگرد و واکنش اصلاحی در عمر تاریخ بشر چه در ادیان الهی و چه در اندیشه ای مکاتب فکری بشر را اگر مطالعه کنید مستقیماً به یک نقطه مشترک دست میآبید که عبارت از به زیر کشیدن حاکمان که برپشت ناآگاهی مردم سوار شده اند و پا روی گرده های مردم گذاشته و جمع بزرگ از فرودستان جامعه را به ضعف و محرومیت فاحش کشیده اند، می باشد.

در اینجاست که جامعه و آدمها طاقت شان طاق می شود و نیاز به تحول را احساس میکنند، حالا این تحول از آدرس یک پیامبر الهی آغاز شود یا مصلحین بشر برخاسته از همین جوامع که مدتهاست درد میکشند و رنج را تحمل میکنند، مهم این است که مردم از حق و حقوق خویش آگاه شوند و خود بر سرنوشت خویش دست ببرند.
مسلماً دست برد پیامبر اسلام به چنین رویکردی نیز همین اصلاح طلبی در حاکمیت جامعه و آگاهی بخشی در فکر و اندیشه و وجدان اجتماعی انسان ها بود نه چیز بیشتر از آن یعنی پیامبر بزرگوار اسلام به همگان فهماند که هیچ قدرت مافوق شما نیست مگر خداوند و خالق هستی که شما همه نزد او یکسان هستید، هیچ یک از دیگری امتیاز ندارد و هیچ یک از دیگری پست نیست، مگر پاکتر و صالح تر و با ایمان تر باشد.

بدین معنا که پیامبر اسلام با اعلام این طرز دید مکتب و کتاب فکری خویش همه پیروانش را از یک موضوع مهمی و حیاتی در سرنوشت مردم در هر عصر و نسلی آگاه می سازد هیچ کس حق امتیاز گیری و پست انگاری شمار را ندارد و پهلوی دیگر این پیام در واقع نفی مطلق گرائی و تک اندیشی را به نمایش میگذارد و تاکید میکند که عمل صالح و تقوا ملاک برتری است آنهم نزد خداوند یعنی هیچ فرد مستحق فخر فروشی بر شما نیست چون عمل صالح و تقوا هرکس بر میگردد به ارتباط او با خدا، اما بر خلق خدا صرف حق احترام و زندگی برادری و برابری متقابل را دارد.

نتیجه ای این پیام و روند اصلاح انقلابی پیامبر اسلام روی مردم و پیروان صدر سلام چنان تاثیر عمیق داشت که آن غلامان و بردگان بیچاره دربار بن امیه را یکباره به انسانهای زنده و بیداری تغییر داد و به میزانی حساسیت سیاسی مردم را بالا برد که مردم با الهام از رهبر خویش که دیگر در میان شان حیات نداشت باز هم سرشار از بیداری و آگاهی از سرنوشت خویش بودند.

خوب است که در مورد آگاهی و حساسیت سیاسی پیروان صدر اسلام در دو مورد مثال بدهم ؛

مثال یک: زمان که خلیفه دوم اسلام جانشین پیامبر اسلام (ابوبکر بزرگ) بعد از برگزیده شدند بعنوان خلیفه با مردم سخن میگفت، اعلام میکرد که ای مردم من خلیفه و رئیس شما مستحق هیچ امتیاز نسبت به شما نیستم خدمت گذار شما هستم" بخدا قسم، اگر از من کدام تخلف و کج روی دیدید جلوم را بگیرید". در همین جاست که مردی فقیر و ژولیده پوش از جا بلند شده شمشیرش را از غلاف بیرون میکشد،میگوید " ای خلیفه قسم به خدایکه از او یاد کردی، اگر از تو خلافی ببینم با همین شمشیر می کشمت".

مثال دوم: هنگام است که رزمندگان اسلام پوشاک نیاز دارند و از غنیمت که بدست آمده است باید پوشاک تهیه کنند و مسئولیت توضع این امر بدست خلفه دوم مسلمین( عمر بزرگ) است. خب رویهم رفته این کار صورت میپذیرد. اما روزی بعد که خلیفه در انظار عمومی ظاهر می شود مردم می بینند که لباس حضرت خلیفه با آنکه تنه ای بسیار بزرگ داشته و پارچه ها نیز میان تمام رزمندگان مساویانه توضع شده به شمول خلیفه یعنی نظر مردم این بوده که خلیفه قد بلند دارد و اندام بزرگ باید لباسش اندازه نباشد، در صورتکه همان اندازه که حلیفه پارچه دریافت کرده ما نیز دریافت کرده ایم ولی ما به اندازه خلیفه اندام بزرگ نداریم.

در اینجاست که یکی از رزمندگان از جایش بلند می شود و خلیفه مسلمین را که حاکم یک امپراتوری است و این امپراتوری هر روز وسعت گشائی میکند و در اوج قدرت رسیده است، مورد استجواب قرار میدهد و به صراحت میپرسد که خلیفه چرا تو حق بیشتر از دیگران گرفته ای؟ خلیفه بدون اینکه کسی را به هتک حرمت متهم کند ویا احضار کند خیلی با فروتنی و خضوع جواب میدهد که من حق هیچ کسی را ضایع نکرده ام پسرش عبدالله را به شهادت فرا میخواند که با اجازه پسرش پارچه ی او را گرفته است و ضمیمه پارچه ی خودش کرده برای خود لباس تهیه نموده چون حق خودش برای اندام بزرگ خلیفه اندازه نبود.

در صدر اسلام استجواب رهبر و خلیفه ضمن اینکه هیچ ملاحظه ای نداشته برعکس حق مسلم مردم محسوب می شده، چون پیام مساوات و عدالت وعدم امتیاز طلبی پیامبر اسلام با حساسیت تمام پا برجا باقی مانده بود و جانشین نان رهبر نیز چون دست پرورده ای خود رهبر انقلاب بودند با تعهد پایدار به آن حساسیت سیاسی مردم لبیک می گفتند.

شگوفائی وحدت: درد آورترین مسئله اسلام ناشی از فقدان وحدت و یکدیگر پذیری که مضحکترین ضربات و شکست های جوامع اسلامی را باعث شده است فقر یا نبود وحدت میان پیروان فرقه های اسلامی است بخصوص پیروان دو فرقه مهم و اساسی اسلام تشیع و تسنن که تکیه گاه اصلی اسلام محسوب مشوند می باشد.

شیعیان که خود را پیروان و دوستان علی بزرگ میپندارند و شورای سقیفه را یک تقلب میدانند و خلفای سه گانه که مورد قبول اهل تسنن اند را متخلف جانشینی پیامبر اسلام عنوان میکنند و علی را جانشین اصیل می شناسند فراموش میکنند که همین علی بزرگ ضمن اینکه به نتیجه انتخابات پنج نفره ای شورای سقیفه اعتراض داشت، ولی برای وحدت و یک پارچگی مکتب نوپای اسلام متوسل به هیچ واکنشی نشد و هیچ حرکتی را به مصلحت اسلام ندانست. چون نتیجه برهم خوردن وحدت و از هم پاشیدن جامعه تازه تاسیس اسلام را در پی داشت و برعکس مانند یک رقیب سالم سیاسی به مسجد میرفت به ابوبکر بزرگ اقتدای نماز میکرد.

از سوی دیگر؛ علی بزرگ در حالیکه خود در قدرت نبود، اما بعنوان رهبر گروه اصلاح طلب سیاسی بیرون از دستگاه قدرت همواره نقش مشاور ارشد خلفا (بزرگان ابوبکر و عمر) را ایفاء میکرد. اهل تسنن فراموش میکنند که خلفای بزرگ همیشه گفته اند که امور اجتماعی و سیاسی هرگز از دامن پر علم علی بی نیاز نبوده است. چنانچه ملاحظه میکنیم در صدر اسلام رقابتها و گروه بندی های سیاسی به شکل طبیعی جز لاینفک جامعه بوده ولی رقابت هرگز به مفهوم دشمنی با یکدیگر تلقی نشده و همدیگر را تکفیر هم نکردند برعکس بازو به بازو در کنار هم وحدت و مصالح اسلام را حفظ کردند.

سر افگندی پیروان:از آن زمان یک هزار و چند صد سال میگذرد یک فاصله طویل زمانی میان قرنهای پنچ و بیست یک میلادی است. تامل بر جوامع غیر اسلامی به راستی که آدمها را به همان منطق تکاملی و توسعه اجتماعات بشری که یک راه و رسم فلسفه ای وجود انسان است «انسان موجودیست در حال شدن» ره نمود میکند، اما متاسفانه وقت به ساده ترین شکل به جوامع اسلامی نگاه کنید درخواهید یافت که در این جوامع ارزشی وجود ندارد و آدم را میخورد و از انسان بودن منزجر میسازد.

یعنی در یک جامعه اسلامی که افرادش به همان مکتب و همان پیامبر ایمان دارند و پنچ وقت همان شعار که در روز اول پایه گذاری رسمی این دین داده شد در مساجد جاری است و از همان قرآن که اساس ادیولوژی این پایگاه مورد قبول قرار گرفت، پیروی می شود باز هم در تعجبم ؛ چرا پیروان این مکتب نتوانیستند خودشان را از انواع بندها رهای بخشند؟

در کنار تمام بدبختیها که پیروان این دین را رنج میدهد از استعمار داخلی از نوع جهالت، استعمار عقیدتی از نوع تفرقه افگنی توسط دشمنان این دین تا استعمار اقتصادی از نوع اشغال مستقم سرزمین های شان و غیرمستقیم از نوع استحمار منطقوی، نبود وحدت و فقدان هم سوی فرقه های این دین بیشترین ضربات را متحمل می شود.

یعنی دو فرقه اساسی (شیعه و سنی) چنان علیه هم دیگر قرار گرفته و به میزان با همدیگر بد اند که دشمنی با یهود و نصارا که در قرآن شان توسط خدای برحق شان تاکید شده را فراموش کرده اند، بجان هم افتاده اند. به اندازه این شقاق عمیق وشدید است که روشنفکرترین و جوانهای تحصیل کرده و آشنا با مسائل نمیتوانند از بند این زنجیرهای تبعیض و تعصب منفی خودشان را خلاص کنند

بهتر از هر زمان دیگر درک میکنند و به نتیجه رسیده اند که دشمن ما فلانی و فلانیهاست و این شیعه یا سنی برادر دینی من است و ما با هم وحدت کلمه و وحدت سرنوشت داریم و هرگز نمیتوانیم از همدیگر جدا شویم در برابر دشمن مشترک و یا حد اقل دشمن ما را به نام مسلمان قبول ندارد ما را میکشد ما را به ضعف میکشد و اموال ما را به غارت میبرد ولی با آنهم یهود را قبول داریم ولی شیعه را قبول نداریم نصارا را قبول داریم اما سنی را قبول نداریم به نظر ما یهود و نصارا غلط نیستند ولی برادران دینی ما غلط اند.

سخن آخر اینکه تا زمانیکه مسلمانها بازگشتی به قرآن نداشته باشند، من بعید میدانم که جوامع اسلامی بتواند به راه ناپیموده ی خویش بسوی ترقی و مدیریت سالم قلمرو خویش دست پیدا کند و تا زمانیکه دست تبعیض و تعصب منفی میان دو فرقه بزرگ اسلام «شیعه و سنی» کوتاه نشود و پیروان این فرقه ها متوسل به یک وحدت اسلامی و هم سوی با منافع و مصالح جوامع اسلامی نشوند، یقین دارم که دست دشمنان قسم خورده ای این دین از سیطره و تفرقه افگنی بر مسلمانان کوتاه و قطع نخواهد شد.

تسنن و تشیع نیازمند وحدت اند تا از سرافگندگی جهانی و عزت از دست رفته خویش نجات پیداکنند.

واژه های کلیدی

دين، عقايد و باورها
آنلاین :
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • een haye ke tafroqa me andazand na ba khatere Ali wa Abobakr ast balke ba khatere jeeb hayeshan ast, warna Ali wa Abobakr ke dar hech kojaye tarekh deda na shoda ba ham fahsh gofta bashand ya jangeda bashand

    ok

    • آقای ابوذر! شما بطور آیدیالیستیک اصول وموازین اسلامی را به بررسی گرفته وفِرق عمدۀ شیعه وسنی را به وحدت نظردعوت کرده وخواهان کوتاه شدن دست تعصب و تبعیض شده اید. ولی اگر به اسلام از نظر ریالیستیکی دیده شود معلوم میگردد که از همان بدوِ تاسیس ومخصوصاً از دوران مدینه با شمشیر، جهاد و غنیمت، تبعض و تعصب استقرار پیدا کرد.در واقع جنگ قدرت ایدیا لوژی اسلام را تشکیل میدهد.تاریخ های دست اول ومعتبر اسلامی بما میگوید که هنوز بدن پیغمبر سرد نشده بود که " عشره مبشره " یعنی ده نفری که بخاطر راست گوئی و بخاطر وفاداری به محمد در روز باز پرس یکسره به بهشت خواهند رفت، سقیفۀ بنی ساعده را ایجاد کردند. کمی بعد تر همسر محبوب وسوگلی پیغمبر به روی علی، پسر عم وداماد وخلیفۀ شوهرش شمشیر کشیدو جنگ " جمل " را راه انداخت. درین شمشیر کشی باز هم چندتن از " عشیره مبشره" علمبردار بودند.وتاریخ اسلامی این جنگ را بعنوان اولین برادر کشی مسلمانان ریکارد کرده است. بهمین ترتیب جنگ های خونینی زیادی برای تقسیم حاکمیت و قدرت به راه افتید ودر نتیجه اولین انشعاب بزرگ را بوجود آورد. دو فرقۀ بزرگ به نام های شیعیان و اهل سنت در مقابل هم قرار گرفتند. واز بطن این دو، فرقه ها وگروه های کوچکتری بی شماری که هدف همه به قدرت رسیدن بود، منشعب گردیدند که هر کدام برای حقانیت خود و بطلان رقبا به جعل حدیث و صدور فتوا مبادرت ورزیدند. ازان به بعد صدور فتوا، جعل حدیث و ترور یک شیوۀ مرسوم گرایشات اسلامی گردید. در طول 1400 سال فقها، زعما، عالمان و سردمداران دو قطب مذهبی تشیع وتسنن یکدیگر را به بدعتگذاری در دین یا به کفر وزندقه متهم کرده اند و هردو نیز در تائید ادعای خود شان به قرآن وحدیث متوسل شده ومیشوند. نمونۀ بارز آن درین عصر انترنیت ومید یای جهانی تلویزیون های فارسی اهل بیت الله یاری ووصال ملا زاده است که از سوی دو مملکت اسلامی ایران و عربستان سعودی که قبلۀ مسلمین محسوب می شوند تمویل می گردند. آنچه لعن ونفرین، بدو بیراه که در زبان فارسی وعربی پیدا میشود نثار یکدیگر می کنند و یکدیگر را به استناد آیات قرآنی و احادیث نبوی کافرقلمداد می کنند. واز سوی دیگرامروز گروهها و احزاب مدعی اسلام ناب محمدی که با آیدیالوژی اسلامی مجهز هستند جنایت می آفرینند و رُعب وهراس ووحشت راه می اندازند، ترور و سنگسار میکنند ودست وپا می برند، به قتل های ناموسی دست میزنند که گند شان کرۀ ارض را پوشانده است.دست تعصب و تبعیض در زمینۀرویا روئی وکشمکش عقیدتی این دو قطب مذهبی در کار نیست بلکه از ماهیت وجوهر مذهبی ایشان منشأ میگیرد. تا وقتی پیروان ایندو قطب خرد وعقل را هادی ورهنمای شان قرارندهند، این تعصب وتبعیض ونزاع مذهبی ادامه خواهد یافت. باخرد باشید.

    • جناب حمید درود بر شما
      من همینکه مقالهء آقای ابوذر را میخواندم تصمیم گرفتم در زمینه ء آن تعلیقی کوتاه بنویسم مگر آنگاه که نوشتهء شما را خواندم دیدم که جناب شما این کار را قبل از من انجام داده و کار من امثال من را ساده ساخته اید که به جاست تا به شما بگوم : دستتان درد نکند...! تنهایک نکته را میخواهم بیفزایم و آن اینکه به نظر من شبکه ء أهل بیت شاید تمویل کنندهء دیگری غیر از مقامات رسمی جمهوری اسلامی ایران را با خود داشته باشد زیرا آخوندهای حکومتی ایران بیشتر سیاسی عمل مینمایند تا عقیدتی و رادیکال یعنی این شبکه واقعاً با صراحت لهجه سخن گفته و بسیاری از واقعیتهای تلخ تاریخ سراپا مشحون از وحشت و درنده خویی اسلام ناب محمدی را بازگو مینماید...... به هر حال خوشحالم از اینکه شخصیتهایی چون شما را داریم و امید وارم بتوانم با شما تماسهایی داشته باشم ... هر گاه خواسته باشید میتوانید آدر س ایمیل مرا که در پایان مقاله های ( خطا ها و تناقضات قرآن ) درهمین کابل پرس? درج است یادداشت وبا من در تماس شوید تا باشد که دست باهم داده نسل نوین را به سوی نور وروشنایی و قیام در برابر نظام بربریت سرمایه داری و تمام مظاهر فرهنگی این نظم ستمگر و بقایای نظامهای نا عادلانهء ماقبل آن رهنمون گردیده و مسؤولیتی را که تاریخ به عهدهء مان گذارده است شرافتمندانه ادا نماییم

      إرادتمند شما

      عزیزیاسین

    • آقای ابوذر
      تصور کنید آیا یک ملیون سال بعد کسی خواهد بود که این دین و اصول که همین اکنون با خواسته های بشر امروزی سازگاری ندارد را بپذیرند . آیا این ممکن است که انسان یک ملیون سال بعد هم این اصول را رعایت نموده و مطابق آن عمل نماید آیا عقل این امر را میپذیرد؟

  • سگ زرد برادر شغال البته این دو فرقۀ بزرگ حماقت خود بجان همدیگر افتیده وخون همدیگررا مانند آب مینوشند من نمیدانم که کی دست تبعیض وتعصب را کوتاه کند ویااینکه آقای ابوذر میخواهند افکار خواننده را از تبعیض وتعصب مسلمانان دربرابرنه تنها خودشان بلکه همۀ ادیان دیگر به کوچۀ حسن چپ ببرند.

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس