آیه های مرد سالار و سناریوی مذهب!
اگر خواندن این آیه ها جرم محسوب میشود و کفر و ارتداد است پس ملایان و مدعیان دین و...
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
ده ها انسان در این سرزمین عنکبوت پذیر از گرسنگی و سرما جان میدهند نه مدعیان دین و مذهب و نه هیچ کدام نهاد دیگری به حمایت اینان نه فتوای صادر میکنند ونه عملا کاری انجام میدهند گویا نه وجدان بیدار انسانی وجود دارد و نه خدای مهربانی٬ و هر آنچه مهم است دفاع دورغین و وحشیانه از دین و خدا و فرامین اوست٬ دستورات که خون ریختانده شود چوبه ی داری مهیا شود و مترسک های چون گروه طالبان و صاحبان مسلخ (شوراهای علمای افغانستان) با ساطور دین بر مردم نظارت داشته باشند تا مبادا کسی مطلب را بخواند٬ حرف بزند و بی اندیشد و این است تنها ضرورت زندگی شهروندان این کشور از دیدگاه اینان.
بی گمان بازداشت پرویز کمامبخش و ارتباط آن با پخش مقاله به نام (آیه های زن ستیز ) بهانه ی دیگریست تا فاشیست ها و دلقک های مذهبی با استفاده از احکام اسلامی اما نامطلوب و با استفاده از فضایی مذهبی حاکم بر روح و جان مردمان این سرزمین (افغانستان)٬ بار دیگر چهره های عنکبوتی و خون آشام و اندیشه های قرون وسطایی شان را به نمایش گذاشتند.
این سناریوی وحشتناک را که بر مذهب تکیه زده است و ادعا میشود که این حکم (ارتداد٬کفر...) حکم خدا است و نمایندگان پاک و معصوم و عاری از هر گونه معصیت!٬ خداوند٬ قرنهای متمادیست که به همین منوال بر سرنوشت انسانهای دیگر اندیش بیرحمانه به نمایش گذاشته میشود.
نکته ظریفی در مورد بازداشت آقای کامبخش و ارتباط آن با بخشی از آیه هایست که طبق ترجمه و تفاسیر گوناگون از این آیه ها نشان داده میشود که زن انسان درجه دوم یا ملکیت مرد و در خدمت مرد از سوی خداوند برگزیده شده است و هرگاه سخن از زن و حقوق اش به میان بیاید بی مهابا با شدید ترین نحوی با آن برخورد میشود گویا این انسان (زن) بردن نام و به میان آمدن حرف از حقوقش جرم محسوب میشود شاید نگارنده مقاله ی (آیه های زن ستیز) اگر عنوان نوشته اش را به صورت وارونه و متضاد ( آیه های مرد سالار ) انتخاب میکرد اینچنین خشم بر انگیز نبود و امروز جوانی به جرم نقل این مطلب در صدور حکم توسط عنکبوتهای مذهبی کمی با ملایمت برخورد میشد و تشنگان به خون انسان همچنان تشنه باقی میماندند. آیا این جرم است که کسی آیاهای قرآن را با عنوان متفاوت «نقل» کند؟! آیا خواندن این آیه ها با ترجمه اش جرم محسوب میشود؟
سوره نور آیه 6 صفحه 351
وَالَّذِينَ يَرْمُونَ أَزْوَاجَهُمْ وَلَمْ يَكُن لَّهُمْ شُهَدَاء إِلَّا أَنفُسُهُمْ فَشَهَادَةُ أَحَدِهِمْ أَرْبَعُ شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِينَ.
و کسانیکه زنان خود را به زنا متهم میکنند، اگر نتوانند 4 شاهد پیدا کنند میتوانند خود چهار بار شهادت بدهند در راه خدا که او از راستگویان است. (این عمل را لعان گویند).
سوره نساء (زنان) آیه 176
يَسْتَفْتُونَكَ قُلِ اللّهُ يُفْتِيكُمْ فِي الْكَلاَلَةِ إِنِ امْرُؤٌ هَلَكَ لَيْسَ لَهُ وَلَدٌ وَلَهُ أُخْتٌ فَلَهَا نِصْفُ مَا تَرَكَ وَهُوَ يَرِثُهَآ إِن لَّمْ يَكُن لَّهَا وَلَدٌ فَإِن كَانَتَا اثْنَتَيْنِ فَلَهُمَا الثُّلُثَانِ مِمَّا تَرَكَ وَإِن كَانُواْ إِخْوَةً رِّجَالاً وَنِسَاء فَلِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الأُنثَيَيْنِ يُبَيِّنُ اللّهُ لَكُمْ أَن تَضِلُّواْ وَاللّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ.
از تو فتوی می خواهند ، بگوی که خدا در باره کلاله برايتان فتوی می دهد، : هر گاه مردی که فرزندی نداشته باشد بميرد و او را خواهری باشد ، به آن خواهر نصف ميراث او می رسد اگر خواهر را نيز فرزندی نباشد ، برادر از او ارث می برد اگر آن خواهران دو تن بودند ، دو ثلث دارايی را به ارث می برند و اگر چند برادر و خواهر بودند ، هر مرد برابر دو زن می برد خدا برای شما بيان می کند تا گمراه نشويد ، و او از هر چيزی آگاه است.
سوره بقره (ماده گوساله) آیه 223 صفحه 36
نِسَآؤُكُمْ حَرْثٌ لَّكُمْ فَأْتُواْ حَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُمْ وَقَدِّمُواْ لأَنفُسِكُمْ وَاتَّقُواْ اللّهَ وَاعْلَمُواْ أَنَّكُم مُّلاَقُوهُ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ.
زنانتان کشتزار شما هستند. هرجا که خواهید به کشتزار خود درآیید.
سوره نساء (زنان) آیه 3 صفحه 78
وَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُواْ فِي الْيَتَامَى فَانكِحُواْ مَا طَابَ لَكُم مِّنَ النِّسَاء مَثْنَى وَثُلاَثَ وَرُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُواْ فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ ذَلِكَ أَدْنَى أَلاَّ تَعُولُواْ.
اگر شمارا بیم آن است که در کار یتیمان عدالت نورزید، از زنان هرچه شما را پسند افتد، دو دو و سه و سه و چهار، چهار به نکاح در آورید. و اگر بیم آن دارید که به عدالت رفتار نکنید تنها یک زن بگیرید یا هرچه مالک آن شوید. این راهی بهتر است تا مرتکب ستم نشوید...
اگر خواندن این آیه ها جرم محسوب میشود و کفر و ارتداد است پس ملایان و مدعیان دین و انسانهای برگزیده خدا که هزاران بار قرآن را خوانده است باید مرتدتر و کافرتر از دیگران باشند و چند و چندین بار اعدام شوند! اینکه این آیه ها زن ستیز است٬ یا نه؟ مربوط به این بحث نمیشود. اما تفاوت و تشابه میان این دسته طالبان دولتی با طالبان مخالف دولت در چیست؟! هر دو تشنه خون هستند! آن یکی سرمیبرند و اینکه مدرن تر به فکر حلقه دار است. آن یکی همکاری با دولت و کارمند دولت را عمل کفرآمیز محسوب میکند و این دسته طالبان دولتی خواندن٬ نوشتن٬ زندگی کردن و تماشای برنامه های تفریحی را بت پرستی٬ کفر و ارتداد تلقی میکنند. شاید تنها تفاوت این باشد که آنان در غارها و در روی زمین لمیده با ریش بلند تر(دراز) فتوای و حکم قتل میدهند و اینان در دفترهای دولتی و برچوکی نشسته با ریش کوتاه تر به کارگردانی این نمایش تراژدی میپردازند.
ده ها انسان در این سرزمین عنکبوت پذیر از گرسنگی و سرما جان میدهند نه مدعیان دین و مذهب و نه هیچ کدام نهاد دیگری به حمایت اینان نه فتوای صادر میکنند ونه عملا کاری انجام میدهند گویا نه وجدان بیدار انسانی وجود دارد و نه خدای مهربانی٬ و هر آنچه مهم است دفاع دورغین و وحشیانه از دین و خدا و فرامین اوست٬ دستورات که خون ریختانده شود چوبه ی داری مهیا شود و مترسک های چون گروه طالبان و صاحبان مسلخ (شوراهای علمای افغانستان) با ساطور دین بر مردم نظارت داشته باشند تا مبادا کسی مطلب را بخواند٬ حرف بزند و بی اندیشد و این است تنها ضرورت زندگی شهروندان این کشور از دیدگاه اینان.
ضرورت یک نظام سکولار در این جامعه الزامی است هرچند مشکلات عدیده ی در برقراری این نوع نظام موجود است اما حاکمیت این سیستم میتواند کشور و مردم را از زیر یوغ ایدولوژی های مختلف برهاند تا درسایه حاکمیت چنین نظامی مشکلات مشابه قانونی را نداشته باشیم و دست این سربازان دروغین خدا را از حاکمیت بر سر مردم کوتاه سازد و دیگر این سناریوی وحشت و دهشت نه خریداری داشته باشد و نه دکانی برای عرضه ی این نوع محصولات غیر انسانی باز باشد و برای همیشه بسته شود و این زمینه فراهم شود تا بندگان خداوند با قلب و روح خویش سر به سجده اخلاص در پیشگاه خداوند بگذارد. نه با تهدید چماق بدستان.
پيامها
26 جنوری 2008, 06:32, توسط ذبیح الله ناصری
محترم آقای زاهدی
با آنکه در زمینۀ صدور حکم اعدام در افغانستان و سایر کشور های اسلامی کمترین توجه را به اصل عدالت اسلامی میکنند اما این مشکل باعث شده نمیتواند که سوء استفاده از آیات قرآنی را توجیه نماییم.
بیرون نویس کردن آیات قرآنی بدون آوردن آیات قبلی و بعدئ آن که اکثر برای انحراف افکار عامه صورت میگیرد، خود عملیست نابخشودنی. بطور مثال در نوشتۀ شما از آیۀ 6 سوره نور بدون آوردن آیات قبلی و بعدی که مکملۀ آیۀ ششم میباشند، یکنوع حس شک و تردید را در دل بعضی از خواننده ها میآندازد که راستی این آیه زن ستیز است (متأسفانه مردم ما اکثراً بجای تحقیق و مطالعه شخصی در مورد مسایل گوناگون، از دیگران بیشتر نقل قول نموده و منابع استدلال شان گفتار دیگران است) اما در همین سوره و آیه های بعدی (8 و 9) خداوند (ج) همین حق را برای زن نیز میدهد که از حقش دفاع نماید.
حال تصمیم گرفتن قاضی مبنی بر پیروی کردن یا نکردن به احکام الهی تعلق میگیرد به شخص قاضی.
بیعدالتی تنها در کشور های اسلامی نبوده بلکه در کشور های سکیولار و غیر سکیولار غربی نیز صورت میگیرد. اگر مروری بر احکام صادرۀ دادگاه های کشور های به اصطلاح متمدن غربی بیآندازیم خواهیم دانست که تنها ما این مشکل را نداریم بلکه آنها نیز در بیعدالتی ها غرق اند.
در پایان شما راه حل مشکلات کشور را در آمدن نظام سکیولار دانسته اید که نمونه اش را ما در کشور ترکیه تجربه کرده ایم. در ترکیه با آنکه داد از دیموکراسی و سکیولاریزم متجدد میزنند، تقریباً تا اکنون زنان با حجاب نمیتوانند داخل اماکن دولتی و اکادمیک گردند (فقط در این اوآخر روزنۀ امیدی در زمینه حل این مشکل بزرگ پیدا شده.).
خوب اگر قرار باشد که سکیولاریزم، ستیزه گر تر از افراطیون مسلمان نما باشد، پس چی تضمینی وجود دارد که این پدیدۀ به اصطلاح متمدن مشکلات کشور ما را حل کند؟
مگر دیموکراسی (که سکیولاریزم ادعای پیاده نمودن آنرا در جامعه میکند) همین است که خواهران ما (آنعده که دوست ندارند اعضای بدن شان در معرض دید دیگران قرار گیرد) حق نداشته باشند مو و جسم هایشان را از دید دیگران بپوشانند؟
پس معلوم میشود که سکیولاریزم نیز درد جامعۀ ما را دوا نخواهد کرد.
با احترام
26 جنوری 2008, 13:26, توسط ساحل رشتیا
آقای ناصری:
زمانی که از یک کشور دیگر مثال میاورید؛ با خواندن یک مقاله قضاوت نکنید.
با حجاب در ادارات دولتی در ترکیه رفتن کدام مانع ندارد. مسله حجاب در ترکیه زمانی مشکل افزا شد. که یکی از رهبران اسلام گرای ترکیه یه نام نجم الدین اربکان( برادر خوانده گلبدین حکمتیار) از حجاب به مثابه یک سمبول سیاسی استفاده کرد. حجاب که در ترکی به آن
باش اورتوسو Bas urtusuمیگویندمنع نیست. تنها توربان Turban
که سمبول سیاسی اسلام گرایان ترک است, منع است.
بهتر نیست که از دین به مثابه افزار سیاسی استفاده نشود؟
26 جنوری 2008, 14:07, توسط ذبیح الله ناصری
آقای رشتیا
از شما که تخلص تان معنی راست و صادق را میدهد، بعید است که اخبار و حقایق را تحریف کنید.
شما خود خبر ندارید ویا میخواهید آفتاب را با دو انگشت پنهان کنید؟
همه میدانند که در ترکیه خانم ها بر اساس قانون اساسی سال 1982، با حجاب اسلامی (شما کوشش کرده اید که حجاب اسلامی را نیز به شعبات مختلف تقسیم نموده و ماهی بیگیرید) حق ندارند داخل دفاتر و دانشگاه های دولتی گردند.
گزارش بی بی سی فارسی
دانشنامۀ ویکیپیدیا (در جدول ِ تحت عنوان قانون و رواج در کشور های مختلف):
ِ"In Turkey wearing religious symbols, including headscarfs for women, is prohibited in public schools and state buildings."ِ
بر خلاف ادعای شما دین اسلام راه حل بسیار منطقی و عالی برای معضلات سیاسی و اجتماعی دارد. در طی 23 سال رهبرئ رسول اکرم (ص) اسلام ثابت کرد که میتواند با صداقت و راستی گره از تمامئ مشکلات جامعه باز کند. اما اسلام سیاست را با استفاده از ریا، دغلبازی، فریب، مکر، حیله و نیرنگ منع نموده که شیوه های پیروان شیطان در طول تاریخ بوده است.
رشتیا باشید
27 جنوری 2008, 20:18, توسط ساحل رشتیا
آقای ناصری:
هر چند شما مرا به خبری متهم کردید, غرض معلومات برای تان باید بگویم که من سالها در ترکیه زنده گی و درس خوانده ام.
و هم صنفانم در دانشگاه با روسری همان bas ortusu باش اورتوسو
نه توربان Turban, سمبول سیاسی اسلام گرایان, به صنف می آمدند.
حقیقت ناصر تان باد.
26 جنوری 2008, 06:48
جناب آقای زاهدی ! خواندن آیات قرآنکریم بر علاوه آنکه جرم نیست ثواب هم است و خداوند قرآن را فرستاده تا بندگانش آنرا خوانده و بر آن عمل کنند . ولی متاسفانه که بعضی کسانیکه بی دین و یا برگشته از دین هستند آیات قرآن را تحریف میکنند و وارونه ترجمه و تفسیرش میکنند ، اگر شما مقاله زن ستیزی را که توسط یک ایرانی بی خدا( به قول خودش ) نوشته شده است خوانده باشید میبینید که همه آیات را آنطور که دلش میخواسته است تفسیر کرده است و خواسته است با استناد به آیات قرآن به حرف های خود مهر تائید بزند ، درست است اینکه زن نصف مرد از میراث بهره مند میشود ولی این بدان معنی نیست که حق زن ضایع شده باشد ، همین قرآن پاک بود که زن را از زنده به گور کردن نجات داد ، وگر نه قبل از اسلام مردم مکه دختران خوردسال خود را زنده به گور میکردند چه برسد به آنکه برایش حقی قایل شوند .
به هر صورت باز هم نباید که انسانی را به جرم اینکه مقاله ای را خوانده و یا آنرا تکثیر کرده است به اعدام محکوم کنند و فکر نکنم که اسلام هم چنین قانونی داشته باشد، چرا که اسلام دین رئوفت و مهربانی و از خود گذشتگی است و خداوند هم ارحم الراحمین است و برای اندک خطائی بنده اش را به مرگ محکوم نمیکند و پیامبر خدا هم اینکار را نکرده است ، چنانکه بر سر او خاکروبه انداختند و بر او سنگ زدند ولی او دم بر نیاورد و مردم را به راست دعوت کرد و همین صبر و حوصله و از خود گذشتگی بود که دین اسلام گسترش یافت و اکنون یگانه دین الهی است که بیشترین پیروان را دارد .
اگر در همان آوان پیدایش اسلام همین مولوی صاحبان کشور ما میبودند مطمئن باشید که اکنون نامی هم از اسلام و اسلامیت و جود نمیداشت و در همان ابتدا ختمش خوانده شده بود ، پس بدانید که در حقیقت این هم یک توطئه علیه دین مبین اسلام است که میخواهند یک چهره خشن از اسلام را به نمایش بگذارند که مردم را از اسلام دور کنند .
28 جنوری 2008, 04:10, توسط نسيم کوهستانی
آيا درسرزمين اعراب همه دختران خود را زنده زيرخاک ميکردند....؟
اگر درست باشد بقول شماری از دوستان ما که پايمال نمودند حقوق انسانی زن را باآیات وارداتی از طرف کمپنی های خداوندی از چنين منظری توجيه ميکنند ، پس پيش از اسلام هزاران سال انسانها از بطن کی بدنيا امده بودند ... !
اگر استدلال اين باشد که يک تعداد از مردم در شهر مکه .. پس نبايد فراموش کرد که درافغانستان در سالهای جنگ ۱۹۹۲ / ۲۰۰۱ هم شمار از از خانواده ها بدليل تنگدستی و فقرفرزندانشان را ميفروختن ، شواهد هم موجود است که سرنوشت اينگونه اطفال بدست مافيا ی فروش اعضای بدن کشانده شده است / آيا ميشه استدلال کرد که در افغانستان مردم از جهالت فرزندانشان را ميفروختن ، هرگز نه !!!
به گمان اغلب که همين وضع در سرزمين اعراب هم مسلط بوده است ..
در يک گوشه اگر حقوق زن وجود نداشت اما در گوشه ديگر زن ی در عرصه تجارت و بازرگانی مشغول بود / که خانم خديجه مثال آن است ...
26 جنوری 2008, 07:44, توسط خاتول
اگر فرض شما زن ستیزی اسلام و قرآن را قبول کنیم پس باید هیچ زن اروپایی و آمریکایی نباید اسلام را بپذیرند درحالیکه میبینیم روزبروز تعداد این مردم چه مرد و چه زن بیشتر میگردد و حتی دستگاه های حاکم را به تشویش واداشته که این نگرانیها را میتوان در مطبوعات و میدیا های اینها دریافت. و ناگفته نباید گذاشت که استقبال اینها از اسلام آگاهانه است چه مرد و چه زن و آنقدر اسلام را میدانند که ملای مساجد جامع ما نمیداند روشنفکر و گزارشگر ما که در جامعه و کشور اسلامی زندگی میکند خو پوهوووو؟!!!
گپ دوم اینست که جنابعالی آیات قرآن را غلط ترجمه کرده. گرچه میدانم که خود توان ترجمه ندارند میروند از کتبی که آنها عمدا آیات رادر برابر اخذ پول غلط ترجمه میکنند نقل میکنند چون هدف شان گل آلود کردن آب و گرفتن ماهی است. ولی جوانان ما ازین گپها بیخبر خیال انقلاب و تکرار رنسانس در افغانستان دارند
26 جنوری 2008, 12:30, توسط Kabuli
Khatol jan! the thing is that nobody can translate the Qouran B-caz it was forbidden to do it. You know whay? B-caz the Arabs want to arbic Languich be the world languich and they want to have a arabic impire all of the world.How the Mulla and other can know the realy meaning in the Quran wich is more then 1400 year old languichs. Today nobody like islam in the west B-caz off thing like that. The islam is not growing up, its to late now!!. The more important thing is that when a person like Parwez want to help the woman like you Khatol you dont undranstand why. When the mulla is not hanging men wich is homesexuell and make littel boys these toys. they make children dance infront off 1000 peopels is it the picturs off islam? what about the peopel when they was burned in the containers 1992-1996. regars
26 جنوری 2008, 15:42, توسط نسیم
جناب کابلی
بسیار کوشیده اید که حقایق را معکوس جلوه دهید. زبان قرآن بسیار صریح و ساده است اگر شما نمیفهمید مشکل خودتان است و کاری هم به استیلای عرب یا عجم ندارد. اینکه نزد خودت انگلیسی بهتر از عربی است دلیل شده نمیتواند که انگلیسی از عربی بهتر است. اسلام رشد و پیشرفت دارد یا ندارد با کتمان شما پنهان شدنی نیست. بیشترین ِ ترس و واهمۀ استعمار گران امروزی از قدرت گرفتن اسلام و مسلمانان است که تلاش دارند توسط اجیران خود (افرادی چون شما) بر علیه مسلمانان و دین اسلام هر روزه تبلیغ های منفی و تفرقه افگنی نمایند. اینکه غربی ها خاصتاً زنان سالانه به تعداد بیش از 20000 نفر مسلمان میشوند یک حقیقت محض است چی شما قبول کنید، چی نکنید.
برهنه کردن زنان و سوء استفادۀ جنسی از آنها یگانه ارمغان استعمار گران است حال فرقی نمیکند اگر از دهن شما ویا پرویز گفته شود یا از دهن مطبوعات غربی.
26 جنوری 2008, 16:01, توسط سمندر
بلی انشاالله به زودی تمامی کشور های جهان اسلامی خواهند شد و خواب خمینی نیز تعبیرش را خواهد یافت.
شاید تا چند سال دیگر تمامی کشور های جهان مثل افغانستان، کشمیر، فلسطین، عراق، سودان، ایران، پاکستان، بنگلهدیش، الجزایر و سایر کشورهای اسلامی، اسلامی شده غرق خونریزی و بربریت و بیثباتی و فساد خواهند شد، که ادامه آن حتما وقوع قیامت خواهد بود!!
26 جنوری 2008, 19:38, توسط حمید پنجشیری
هموطن سلام!
خاتول کسی است که بنام تنوبرگر یک وبلاک فاشستی دارد و بیشتز از گلبدین پشتونیزم و طالبان حمایت میکند. ایشان در المان زندگی میکند
به هر رنگی که خواهی جامه میپوش // من از طرز خرامت میشناسم
والسلام
27 جنوری 2008, 02:53, توسط خاتول
آقای سمندر! هیچ شکی نیست که گرایش به اسلام رو به افزایش است. البته یکتعدادی هم از بدنه اسلام جدا شده و بیخدا یا مرتد و... میشوند با دو تفاوت اول تعداد کسانیکه مسلمان میشوند بیشتر از کسانی است که از اسلام دور میشوند و تفاوت دوم اینکه کسانیکه از اسلام دور میشوند از اسلام چیزی جز تبلیغات و افوهات نادرست چیزی نمیدانند و قبل ازین هم چیزی اسلام اسلام نیاموخته اند اما کسانیکه به اسلام رو میآورند خصوصا در کشور های اروپایی و آمریکایی اول تحقیق میکنند و آنچه از علم آموخته اند و در سطح فکری و علمی که زندگی میکنند به اسلام نگاه میکنند و قبل از رو آوردن به اسلام به خیلی مسایل قبلا آگاهی دارند و اعتقاد و استقبال شان از اسلام از روی آگاهی است نه چون روگردانی مسلمانان از روی تبلیغات. گپ دیگر اینکه اسلامی شدن کشورها و افزایش مسلمانان باعث جنگ نه بلکه باعث ایجاد صلح خواهد شد بشرطیکه کشورهای ضد اسلامی و تولیدکنندگان و فروشندگان اسلحه بگذارند و اجازه بدهند مسلمانان خود شان سرنوشت زندگی خود را تعیین کنند. عامل همه جنگ ها درکشور های اسلامی و حتی غیر اسلامی فقط و فقط کشورهای تولید و صادر کننده اسلحه است.و جنگ سوم جهانی و شاید عامل سقوط کره زمین هم اسلحه اتومی خواهد بود. و تاریک فکران چطور جرأت پنهان بدیهات را میکنند؟
خدمت آقایی پنجشیری بگویم که نه من آن آقای تنویرگر هستم که شما حدس تانرا بریقین نوشته اید و نه آقای تنویرگر در جرمنی زندگی میکند و یک حرف و یادداشت کوچک هم برشما اینکه حد اقل به عنوان یک مثال و واقعیت که حدس اشتباه تانرا یقین کرده اید شاید چیزهای دیگری هم در اعتقادات تان باشد که فکر کرده اید به کنه موضوع رسیده اید اما شاید اشتباه فهمیده اید بهرحال هیچ عیبی ندارد آدم همیشه بخاطر فهم درست مسایل خصوصا مسایل عقیده خود تحقیق کند. موفق باشید
27 جنوری 2008, 03:10, توسط قطره
آقای سمندر العلوم (یا بحر العلوم)!
اول تاریخ بخوان بعداً بیا و تفسیر سیاسی بنویس. افغانستان را اگر اسلافت نمیفروختند باز هم فکر میکنید وضعیتش چنین میبود؟ دیورند را مثلی که نمیدانی که اجدادت با اربابانت معامله نمودند که بر اثر آن تا اکنون خون میریزد... کشمیر، پاکستان، و بنگلادیش را کی از بدنۀ هند جدا کرد؟ خمینی یا استادان اسلافت؟ فلسطین را کیها با ساختن اسرائیل در خون غرق کردند؟ خمینی یا استادان اسلافت؟ کی صدام را تقویت نمود تا بر ایران و کویت حمله کند و کی فعلاً عراق را اشغال نموده؟ رهبر معنویت جورج بوش و یا دشمنت خمینی؟ تو اگر نمیدانستی حالا بدان که سودان در دارفور یکی از بزرگترین ذخیرۀ نفت و گاز افریقا را دارد. حالا جنگ در آنجا کار دزدان نفت و گاز است یا کار خمینی؟ شاید نفع دزدان به تو بیشتر رسیده باشد و ما نمیدانیم؟ ایران را به مدت سه دهه تحریم کرده اند آیا اربابت جورج بوش را ندیدی که چندی پیش در ممالک عربی برای فروش اسلحه و استیلای مداوم بر اعراب بی ننگ برای ایران رجز خوانی میکرد؟ شاید با جورج بوش پیوند فامیلی دارید و ما نمیدانیم؟ در الجزایر بعد از اینکه اکثریت مردم در انتخابات سال 1990 میلادی به جبهه اسلامی النفاذ رای دادند، اربابانت فوراً مداخله نموده و نتیجۀ انتخابات را همانند نتیجه انتخابات 2006 فلسطین ملغی اعلان نمودند...
حال کلاه تانرا قاضی کرده و کمی انسانی فکر کن. شاید علت خونریزی و بربریت ها را در کشور های اسلامی بیابی. و شاید هم مانند اسلافت هرگز مسئولیت وطن فروشی را قبول نکنید. همچونکه برادران طالبی ات هرگز اقرار به نوکری نمیکنند با آنکه دامن شان از عقب بکلی قطع شده و نقشۀ راه و چاه شان به تمام دنیا رسوا...
سمندره د غیرت یوه توته یی!
26 جنوری 2008, 12:46, توسط شهرام
سلام
من ایرانی هستم و بدلیل علاقه ای که به مردم افغانستان دارم (و مانند بسیاری از مردم ایران پشتکار شما را تحسین می کنم) وارد سایت شما شدم. با خواندن مطالب و اخبار این سایت متوجه شدم که همانطور که ما در گذشته، تاریخ مشترک داشته ایم در حال حاضر هم وقایع و حوادثی که در کشورهای ما اتفاق می افتد شاید ظاهر متفاوت اما باطن مشترکی دارند.
یادم می آید روزی یک افغانی (فکر می کنم از اهالی کاپیسا بود) به من گفت که ما در ماه رمضان در افغانستان دو دور قرآن را ختم می کردیم و من با تعجب به خودم می گفتم چطور همچین چیزی ممکن است؟ شما حتی یک رمان 600 صفحه ای را هم نمی توانید دو بار ظرف یک ماه از اول تا آخر بخوانید چه برسد به قرآن! اما علت واضح است: برادران افغانی مانند بسیاری در ایران، قرآن را فقط روخوانی می کنند و اصلا با معانی و ترجمه آن کاری ندارند! بعنوان مثال کسی از برادران افغانی به این نویسنده عزیز اصلا نگفت که آیه 6 سوره نور در صفحه 350 است نه 351 ! و اینکه در آیه 8 بدنبال این آیه گفته شده که پس از ادعای مرد هم زن می تواند 4 بار قسم بخورد که مرد دروغ می گوید و در آن صورت مجازات از او رفع خواهد شد! در آیه 10 خداوند می فرماید من این راه را قرار دادم تا راه گریزی برای شما باشد چون خداوند پوشاننده گناهان است. ظاهرا اینگونه مطالب یا از روی کم اطلاعی و بی سوادی نویسنده آن مطرح می شود یا نویسنده غرض و منظوری از تهمت زدن به اسلام دارد. اینکه شما احیانا از روحانیون خوشتان نمی آید نباید سبب شود که حقیقت را وارونه جلوه دهید و آیات الهی را دستمایه انتقام گیری از روحانیون و کوبیدن اسلام قرار دهید. اگر شما و ما گرفتار برخی روحانیون گمراه و دنیا طلب شده ایم بخاطر نخواندن قرآن و یا خواندن قرآنی است که بدست همین روحانیون به زبان مادری ما ترجمه شده است. خداوند در قرآن عده کثیری از روحانیون را مال مردم خور و منحرف کننده مردم از راه خدا معرفی می کند. آیا ما و پدران ما به این اخطار خداوند درباره روحانیون عمل کرده ایم؟ آیا این توجیه که چون در این آیات درباره روحانیون مسیحی و یهودی صحبت شده پس منظور خداوند روحانیون مسلمان نیست برای هر صاحب عقلی قابل قبول است؟ توجه داشته باشید که این آیات به حضرت محمد و در زمان ایشان نازل شده و در آن زمان هنوز چیزی بنام روحانی در جامعه اسلامی بصورت حاضر وجود نداشته است اما مخاطب آیات مسلمانان هستند:
یا ایها الذین آمنوا ان کثیرا من الاحبار و الرهبان لیاکلون اموال الناس بالباطل و یصدون عن سبیل الله)) (توبه: 34)؛ ای مومنان! بسیاری از علما و دانشمندان، عابدان و زاهدان اهل کتاب، اموال مردم را به ناحق می خورند و آنها را از راه خدا باز می دارند.
اخطاری دیگر به مسلمانان درباره مردم اهل کتاب پیش از آنان و زنهار درباره سرنوشت آنها:
«اتخذوا أحبارهم و رهبانهم أربابا من دون الله تا سبحان الله عما يشركون»(توبه: 31) يعني علما و مقدسين خود را ارباب و صاحب اختيار گرفتند و مشرك شدند، و خدا از اين شرك ها منزه است.
حال علت اصلی بدبختی امت اسلام را از فلسطین تا عربستان و مصر و ایران و افغانستان و ... دانستید؟ شرک به خداوند و بی توجهی به قرآن، خداوندی که حتی با یک قسم شما را از مجازات خیانت به همسر نجات می دهد... . ظلم در حق خدایی که فقط بدنبال بهانه برای بخشیدن گناهان ماست.
موفق باشید
26 جنوری 2008, 16:12, توسط مبین
آقای شهرام، خودت با این منطق هنوز قرآن و کلام خداوند را ضربه زدی.
این دیگر چه منطقی هست که مرد چهار بار قسم یاد کند و بعد زن چهار بار قسم یاد کند مسئله حل شود؟؟ کجایش منطق دارد؟
این منطق برای یک طفلک هم قابل قبول نیست بگذریم از اینکه کلام خداوندی باشد که کاینات را آفریده و صاحب همه چیز است.
یکی از دلایلی که اسلام با شرایط فعلی در تعارض قرار گرفته اینست که ملا صاحبان و حکام بنیادگرا میخواهند احکامی را که 1400 سال قبل قابل پذیرش بودند و با واقعیت های آن زمان همخوانی داشت، حال در عصر کمپیوتر و اتم عملی سازند که نتیجه طبعا مضحک از آب در میآید.
راه حل اساسی فکر میکنم اینست که علمای پیشگام و غیرمرتجع فتوا دهند و چیزهایی را بپذیرند که دیگر با عصر حاضر همخوانی ندارد.
یکی از چیز هایی که باید فوری تغییر بخورد همین است که اسلام زن را نیم مرد میداند. این جنایتکارانه است و طی قرون متمادی زنان را به بدبختی و تیرهروزی سوق داده است.
26 جنوری 2008, 22:35, توسط شهرام
شما پیشنهاد بهتری دارید؟ در حالی که هیچ شاهدی وجود ندارد و هیچ ادله ای هم موجود نیست و کسی می خواهد با اینکار زن خود را بدنام کند، بنظر شما بهترین راه کدام است؟! متوجه منظور شما از عصر کامپیوتر و اتم و ... نشدم. مگر اتم مخلوق بشر امروزی است و در 1400 سال قبل وجود نداشته است؟ یا اینکه ماشینهای حسابگر در آن زمان هنوز ابداع نشده بودند؟ حالا اگر ما تازه بوجود الکترونها و اتم پی برده ایم ربطی به کمی و کاستی دین اسلام ندارد.
مطابق کدام آیه قرآن زن نصف مرد است؟! یعنی مساله ارث و چگونگی تقسیم اموال نشاندهنده نصف بودن ارزش زنان در برابر مردان است؟ از نظر قرآن تفاوتی میان زنان و مردان از لحاظ دیه و مسائل دیگر وجود ندارد و این آخوندها هستند که بر اساس سنتهای عشیره ای و قبیله ای و سنتهای متحجرانه قبل از اسلام این قوانین را جعل کرده اند. راستی تعجب می کنم که شما معتقد به مراجعه به دشمنان خداوند برای حل مشکلات امروزه مسلمانان هستید! شاید داستان گربه روزه دار را نخوانده اید؟ اگر چنین است حتما بخوانید تا بفهمید که این مصیبت سر دراز دارد و منحصر به دوران معاصر نیست ... .
http://teletext.irib.ir/UserPa...
یا حق
27 جنوری 2008, 09:58, توسط حبیب
جناب شهرام شما مثل اینکه هیچ قرآن نخواندید که کورکورانه وارد بحث شدید اینکه میگوید طبق کدام آیه زن نصف مرد است کافی است به همین نوشته یا مطلب حسین زاهدی توجه کنید و بخوانید اگر اینرا قبول نداشتید قران را باز کنید همین آیه را به ادرس که درهمین مطلب گذاشته شده است را پیدا کنید مطمعین باشید که به همین آیه بر میخورید که زن نصف مرد محسوب میشود.
دانش و خرد به همراه تان
27 جنوری 2008, 11:07, توسط شهرام
دوست عزیز ظاهرا دل شما از جایی دیگر پر است. برایتان از درگاه خداوند صبر و شکیبایی و قدرت تحمل عقاید دیگران را آرزومندم. امیدوارم قبل از اظهار نظر راجع به مطلبی در مورد پاسخ خود بیشتر بیاندیشید و از جوابهای فی البداهه و احساسی پرهیز نمایید.
27 جنوری 2008, 12:00, توسط حبیب
دوست عزیز دل من پر نیست اگر هم پر باشد سخنان بیجا و غیر واقعی شما و همسال شماست البته با بخشی از نظرات شما موافقم اما وقتی میایی و میگوید که در قران چنین چیزی نیست در حالیکه است و کتمان آن غیر ممکن است دل انسان به گفته شما پر میشود. از من ناراحت نشوید به ابراز نظر خودت یک نگاه بیانداز شاد کام باشی
27 جنوری 2008, 22:44, توسط خاک پاي همتون
عزيزم يادت باشه ملاک برتري نزد خدا ميزان تقوا است
27 جنوری 2008, 22:39, توسط خاک پاي همتون
لطفابدون تحقيق صحبت نکنيد تفسير کار هرازخدابي خبري نيست
همچنين ملاکبرتري نزد خدا تقوا ميباشد
27 جنوری 2008, 23:02, توسط doshman kafar
hosain zahedi mortad, motahsefam az inke to kasef dar afghanistan nesti ta ba gorm targoma wa tafser ghalat aiahai qorhan majed gerafrar wa ba dar awekhta meshode ta adamhai mortad wa lahen mecl to jorhat hamchon kare ra karda nametawanestand.
omedwaram dar canada nez kasi paida khwahad shod ke zaban daraz wa kasefat ra boreda wa to ra ba cazai ahmal gher islamet berasanad.
28 جنوری 2008, 00:05, توسط امین
متاسفانه در افغانستان مذهب و دین و فتوای مذهبی بهانه ای برای رقابت های سیاسی شده است.
مذب آلت دست دین فروشان و انسان های متعصب و نژاد پرست شده است
در تاریخ یک بار فتوای مذهبی برای قتل عام مردم هزاره استفاده شده که توسط ملاهای قوم پرست و مرتجع وابسته به حکومت عبدالرحمانی داده شده است
بار دیگر فتوای سیاسی توسط برهان الدین ربانی( اخوانی قوم گرا) برعلیه مردم ازبک و جنبش ملی اسلامی دوستم داده شد.
بار دیگر فتوای مذهبی و سیاسی توسط مولوی آصف محسنی قندهاری بر ضد مردم هزاره کابل و حزب و حدت داده شد.
در زمان آخر فتوای کفر بر علیه مردم شیعه در مزار شریف توسط ملاهای تروریست و قوم پرست طالبان داده شد.
فتوای دیگر توسط ملای کور طالبان ملاعمر بر علیه دولت کنونی افغانستان داده شد.
این ها فتوای مذهبی و دینی نیست
بلکه عقده ها و کینه های قومی و سیاسی و شخصی افراد ضعیف و دین فروش است که برای نابودی مخالفین صادر می شوند.
مردم افغانستان تمام این افراد را می شناسند و می دانند که تا چه قدر خود این ها به دین و مذهب عمل می کنند
خود این افراد از جنایت کاران افغانستان است. اما بر علیه مخالفین خود فتوای مذهبی صادر می کنند
بهترین تعریف آن است که این افراد و افراد مثل آنها ضد آزادی برادری و زندگی سالم مردم افغانستان است.
فتوای مذهبی بر ضد کامبخش هم به احتمال قومی مثل همین فتواها باشد.
27 جنوری 2008, 23:36, توسط يك زن
طالبان فقط پينج سال اعمالي را به مردان افغان زير نام اسلام “ واقعي يا غيرواقعي“
شان روا داشتند‚ كه زن افغان همهء اين ظلم و حتي بدتر از آنرا از روز تولدش تا روز
مرگش بايد تحمل كند. تفاوت آن فقط درين است كه:
مرد افغان ظرف ( فقط پينج سال) فغانش به آ سمانها رسيد‚ به خاطر آزادي اش از قيد طالبان
حاضر شد كه بحيث لشكر “ پياده“ امريكا عليهء دشمن خود يعني طالبان بجنگد و حاضر شد
كه حتي مادر وطن را به امريكا و ديگران بفروشد و ما را يك عمر مستعمرهء 38 مملكت
بيگانه سازد.
و زن افغان: بر عكس‚ بايد تمام عمرش بسوزد و آه به جگر نكشد. حالا همين شما مردان مياييد
و صفحات سايتها را پر از (ببخشيد) چرنديات مينويسيد كه در قرآن چه نوشته شده و يا كدام
آيت درست ترجمه شده يا نشده است.
براي ما زنان كوچكترين تفاوتي ندارد كه در قرآن چه نوشته شده‚ و يااينكه آيا اسلام
“ واقعي يا غير واقعي“ بالاي ما تطبيق ميشود‚ بلكه ما داريم هر روز درين آتش
“ واقعي يا غيرواقعي“ شما ميسوزيم‚
و آه به جگر نميكشيم‚
و وطن را براي رهايي خود ازين ظلم به بيگانه ها نميفرشيم‚
و به كشتار‚ غارت و تجاوز هاي دستجمعي به ناموس هموطن خود نمپردازيم‚
و صدها ( و) ديگر..............
شايد همين حالا بعضي آقايان اعتراض كنند كه ايشان ازين قماش مردان نيستند و هيج
نوع ظلمي به حق زن افغان روا نداشته اند وغيره و غيره.....
من يقين دارم كه نه گلبدين نه شابدين‚ نه رباني نه مباني و نه ديگر جنگسالاران به
دست خود كسي را به دار آويخته باشند و يا شخصاّ به ناموس ديگران تجاوز كرده باشند‚
بلكه اين عمل ننگين را به “ پياده“ هاي شان سپرده اند. و همين مردان“ عادي“ و همسايهء
من و تو ا ند كه از سي سال به اينطرف اين آقايون “ مسلمان“ را بالاي شانه هاي خود حمل
ميكنند.
ازين لحاظ اكثريت مطلق مردان افغان مستقيم و يا غير مستقيم درين جرم شريك اند،
آن يكي كه اين اعمال ننگين را به حق ما زنان روا ميدارد و آن ديگري كه خاموش نشسته
واز دور همه چيز را تماشا ميكند.
احترام
28 جنوری 2008, 10:46, توسط شهرام
با شما موافقم. این درد نه یک درد ناشی از مذهب ما که بیشتر ناشی از فرهنگ حاکم بر جوامع ماست. اصولا درباره مساله زنان، دین (یا بهتر بگویم تلقی و توجیهات ما از دین) مشکل اصلی نیست و مشکل اصلی درون ذهن های ماست. البته شاید وضع خانم ها در ایران کمی بهتر باشد ولی باید توجه داشت که خود خانمها هم در وضع پیش آمده تا حدودی مقصر هستند. زنان در کشورهای پیشرفته حقوق خود را با مبارزه بدست آورده اند و در این دنیا کسی بدون تلاش و مبارزه به چیزی نخواهد رسید.
28 جنوری 2008, 12:36, توسط خاتول
برادر معزز شهرام! خدمت تان سلام تقدیم نموده و احتراما در باره وضعیت و موقعیت زن غربی دیدگاه ام را عرض کنم که مبارزه زن غربی جهت بدست آوردن حقوق اش منفعت آنچنانی برایش تحویل نداده و او را با آرمانهایش نرسانده. مبارزه جهت کسب حقوق و شعار تساوی حقوق زن و مرد در مقابل بی عدالتی صاحبان کمپانی ها و کارگاه ها خصوصا بعد از جنگ دوم آغاز یافت و تاهنوز وضعیتی را شاهد هستیم که به قاطعیت نمیتوان ادعا کرد که زن غربی به آرمانش دست یافته و یا از موقعیتی خوب برخوردار است. ظواهر فریبنده زندگی مادی یک مقدار حقایق را از نظر عاشقان زندگی غربی در شرق میپوشاند و زرق و برق زندگی لوکس مثل برنامه های تلویزیون و مجله و پارتی و دسکو و سایر مشغولیت ها او را از حقیقت و واقعیت زندگی غافل و حتی نشه اش کرده. اما درد این وضعیت را زن غربی خودش بهتر درک و حس میکند. آن دردی که زن شرقی در بدن حس میکند زن غربی در روانش حس میکند و از آن رنج میبرد. آمار بلندتر مبتلایان تکالیف روانی خانمهای غربی نسبت به مردان یک گواه خوبی میتواند براین ادعا و نمایانگر وضعیت و مظلومیت زن غربی باشد. کسانی که در غرب حرف مرا باور نداشته باشند میتوانند به یک بیمارستان تکالیف روانی مراجعه و موضوع را تحقیق کنند. زن شرقی از فقر رنج میبرد و زن غربی روحااز بی سرنوشتی درد میکشد. آیا میتوان باور کرد که سیستم زندگی درس و تحصیل و کار خواسته های فطری اش مثلا آرزوی داشتن طفل و خانواده را تغییر داده؟ حرفهای زیادی درین مورد است که فقط زن میتواند آنرا درک کند همو مثلی که میگویند تشنه از دل گرسنه نمیآید. دریک جمله میخواهم بگویم که عزت و منزلت زن در اسلام است و بس. اما متاسفانه که دستگاه های پرقدرت تبلیغاتی در غرب نمیگذارند ندای نجاب بخش اسلام در گوش زن مظلوم غربی برسد و سیستم زندگی آنقدر مصروفش کرده که حوصله و فرصت فکر کردن درباره نجات را از دستش ربوده
و یک جمله آخر که زن غربی هنوز هم مظلوم است.
28 جنوری 2008, 12:55, توسط يك زن
آقاي شهرام‚
من نيز با شما موافقم كه زنان بايد خود نيز حركت كنند و از حق خود دفاع كنند‚
اما شما ميبينيد ‚ همينكه يك زن آوازش را بلند كند‚ با چه خشونتي از جانب
مردان مواجه ميشود. مقصد من تنها از جنگسالاران داخل پارلمان و دولت نيست‚
بلكه مقصد ازين همه “ روشنفكران و سايت نويسان“ است كه با چه الفاظ زشت
با اين زن ( بطور مثال ملالي جويا) برخورد ميكنند.
تا جاي يكه من سخنان ملالي جويا را در سايت ها و ويديو ها تعقيب كرده ام‚
او تا حال چيز هاي گفته كه همه منتقدين او همين گپ ها را به مراتب جدي تر
و خشن تر ميگويند و مينويسند.
اما همينكه عين انتقاد از زبان يك زن گفته شود‚ دفعتاّ روشنفكر و جنگسالارباهم
برضد او متحد ميشوند و هر كدام به قدر توان و امكاناتش از هر سلاح يكه به اختيار
دارند استفاده ميكنند تا آواز اين زن براي ابد خاموش شود.
ازين جاست كه من ادعا ميكنم كه اكثريت مطلق مردان افغان درين جرم و جناتيكه
به حق زن افغان ميشود‚ مستقيم يا غير مستقيم دخيل اند.
در رابطهء “ مذهب و يا فرهنگ حاكم“ كه شما مينويسيد بايد بگويم‚ كه به گفتهء
ايرانيها اين دو باهم آنقدر “ قاتي پاتي“ شده كه ديگر مهم نيست درين باره
بحث كنيم كه آيا اول“ تخم بود يا مرغ“. هردو زادهء همديگر اند!
احترام
28 جنوری 2008, 13:14, توسط يك زن
خاتول خانم‚
من فقط دو سوال از شما دارم:
شما چرا در آلمان زندگي اختيار كرده ايد‚ با همه اين ظلم يكه به زن آلماني ميشود ؟
چرا به عربستان سعودي نميرويد و آنجا از همه مزاياي اسلام خود را سرشار و برخوردار نمي سازيد؟
درعين زمان ميتوانيد سال يكبار دور مكه بچرخيد ‚ تا همه گناه هايكه در مملكت كافر ها (آلمان وطن
كفار است) كرده ايد‚ خداوند ببخشد و جايي در جنت برايتان ريزرف كند.
احترام
28 جنوری 2008, 15:25, توسط خاتول
یک مسلمان آنقدر عقیده و اندیشه کوچک ندارد که شما فکر کرده اید که برمبنای آن از نظر شما درکجا باید زندگی کند و... بهتر است تلاش کنید اندیشه یک مسلمان را درک کنید و اغلب این افکار شما یک نظربدبینانه و یک سوء تفاهم است. و این اظهارات تنفرآلود و متعرض تان یک تصویری از شما بنمایش میگذارد که مثلا اگر توان داشته باشید به هیچ کس اجازه خداپرستی را نخواهید دادو قلب هر انسان را هم گشوده و جستجوی عقاید شانرا خواهید کرد و به اصطلاح هفت پدر طالبان؟!!!
28 جنوری 2008, 21:22, توسط يك زن
خاتول جان‚
من زنان مسلمان نماي مانند شما را به قدر كافي ميشناسم كه خودشان از همه
مزاياي غربي به قدر كافي استفاده ميكنند و به ديگران “ نصيحت مادرانه “ ميكنند.
مانند برادران طالب شان كه خود هر شب 120 كانال تلويزيون هاي غربي را تماشا
ميكردند اما تلويريونهاي مردم عوام را مصادره و تخريب ميكردند.
اين آخرين جواب من به نامهء شماست. ازين بيشتر به زحمت نمي ارزيد!
احترام
29 جنوری 2008, 00:14, توسط شهرام
خواهر عزیز
همه چیزهایی که خداوند در این جهان آفریده برای سعادت و راحتی انسان است. مگر نه اینکه هر وقت ما کسی را دوست داریم و او را به منزل خود دعوت می کنیم پیش از آمدنش اسباب راحتی او را فراهم می کنیم؟ دین و پیامبران الهی برای سعادت بشر آمده اند و همواره در وحله اول می دانسته اند که با موجودی هوشمند طرفند که از آنها راجع به همه چیز سوال خواهد کرد و درباره ادعای آنها مدرک و سند درخواست خواهد کرد. اما تلقی ما انسانها در طول تاریخ تغییر یافته و درست بر عکس شده است! یعنی بجای اینکه به این توجه کنیم که دین برای خدمت به بشر و راحتی و بهتر زیستن او فرستاده شده، خیال می کنیم بشر برای خدمت به دین خلق شده. در صورتی که چنین نیست و هیچ موجود و ارزشی در این دنیا بالاتر از انسان نیست و هیچ چیز با انسانیت قابل مقایسه نیست. خداوند در قرآن با ذکر مثالهایی از اقوام گذشته به ما می فهماند که می توانیم و باید راجع به هر چیزی که برایمان مبهم است سوال کنیم و این حق را بما انسانها داده که اگر قانع نشدیم (البته از روی منطق نه لجبازی) آن را نپذیریم. همانطور که وقتی قومی درباره ادعای پیامبری یک رسول از او معجزه خواستند او گفت که مردم حق با شماست و من مدرکی ندارم و اگر خدا بخواهد برای شما معجزه ای خواهد فرستاد تا حرف و سخن مرا بپذیرید پس من به عقیده خود می مانم و شما به عقیده خود. اما آنها در جواب گفتند حالا که معجزه نمی آوری پس باید یا به دین ما برگردی و یا با خانواده ات ترک دیار کرده و از اینجا بروی!. پس از این داستان خداوند وعده عذاب را برای ظالمین (نه کفار) داده است یعنی درباره کسانی که می خواهند بزور عقیده خود را به دیگران تحمیل کنند حال چه درست یا غلط. اما امروزه در کشورهای اسلامی بجرم سوال کردن انسانها بقتل می رسند و اگر تفکر و برداشت شما از مذهب با برداشت رسمی و قدرت حاکم یکی نباشد شما را بنام اسلام نابود خواهند کرد. اینکه همه چیز در هم پیچیده شده نباید باعث آن شود که ما فراموش کنیم که ما انسانیم و می خواهیم بهتر زندگی کنیم و این حقی است که خداوند بما عطا کرده است و کسی حق ندارد بخاطر منافع خود و بنام دین مردم را وادار به پذیرش عقاید خود کند. در این راه هم چاره ای جز صبر و تحمل نیست و یا اینکه ترک دیار کنی و در سرزمینی ساکن شوی که حاکم عادلی دارد که این هم حکم خداست.
28 جنوری 2008, 10:33, توسط Prince Infidel
What more can I say about these golden verses from the "Holy" Quran and the enlightening Hadiths— guidelines for every true Muslim!
Gazzali, the renowned Islamic thinker summed up the 18 pains that had been visited on Muslim women as a punishment for Eve’s transgression in paradise. The list eloquently shows the position of women in Islam and how the social customs were backed up by Islam. Here Islam goes to the extent of saying that even pregnancy and childbirth are punishments from God. Such is the nature of the all merciful Allah!!!
The 18 punishments are:
1. Menstruation
2. Childbirth
3. Separation from father and mother and marriage to a stranger
4. Pregnancy
5. Not having control over her own person
6. A lesser share in inheritance.
7. Her liability to be divorced and inability to divorce.
8. It being lawful for man to have 4 wives but for a woman to have only 1 husband.
9. The fact that she must stay secluded in the house
10. The fact that she must keep her head covered inside the house.
11. The fact that 2 women’s testimonies have to be set against the testimony of one man.
12. The fact that she must not go out of the house unless accompanied by a near relative.
13. The fact that men take part in Friday and feast day funerals while women do not.
14. Disqualification for rulership and judgeship.
15. The fact that merit has 100 components, only one of which is attributable to women while 999 are attributed to men.
16. The fact that if women are profligate they will be given only half as much torment as the rest of the community at the ressurection day.
17. The fact that if their husbands die they must observe a waiting period of 4 months and 10 days before they remarry.
18. The fact that if their husbands divorce them , they must observe a waiting period of 3 months or 3 menstrual periods before remarrying.
28 جنوری 2008, 15:34, توسط محمد.ب
...آنگونه كه همگان ميدانند اروپا در قرون وسطي زير سلطه كليساي كاتوليك بود و پاپ از رُم تقريباً همه پادشاهان را به نوعي در اختيار داشت. كليساي كاتوليك رُم تنها كليساي اروپاي غربي بود، تا آنكه جنبش اصلاحطلبان ديني به رهبري لوتر در سال 1517 از آلمان شروع شد. ادعاي اساسی لوتر و پيروانش بر آن بود كه رابطه انسان و خدا ميتواند مستقيم و بدون واسطه باشد، و اين رابطه لازم نيست از طريق كليسا انجام شود تا كليسا كليددار بارگاه الهي و دربان در خانه ی خدا باشد. حاصل اين نظر ساده، يعني شكستن قدرت سیاسی كليساي كاتوليك. اما آنچه در اين نظر براي سياستمداران و پادشاهان هر منطقهاي جالب بود آن بود كه مالياتهاي كه براي كليسا جمع ميشد به رُم نبايد برود. زيرا بر طبق قانون همه مردم ماليات ديني ميپرداختند و كليساي رُم دريافت كننده تمام اين مالياتها از سراسر اروپا بود. لذا حكمرانان نظريه لوتر را جالب يافتند. زيرا اگر رابطه انسان و خدا بدون واسطه ممكن است و كليسا نماينده ی خدا نيست پس ماليات هم به رُم نبايد داد. حكمرانان بسياري با تكيه بر احساسات ملي مردم و تبليغ پروتستانيسم بر عليه رُم برخاستند و رُم هم كمر به سركوب آنان بست....
28 جنوری 2008, 18:41, توسط حسین زاهدی
محترم جناب دشمن کافر!
هرگاه در کابل پرس? خواستید نظر بدهید دلیل ومنطق را هم با خود بیاورید، اگر دارید! احساساتی شدن و متهم کردن عمل معقولی نیست شما برای چندمین بار است که تهدیدیم میکنید. در صورت لزوم مشخصات تان را به پولیس خواهم داد آنگاه برایت مشکل خلق میشود که درست نیست. شما میگوید که کسی پیدا خواهد شد تا در راه خدا جهاد کند و مرا به سزای اعمالم برساند شما خود در کانادا تشریف دارید و در شهر BRAMPTON زندگی میکنید عجیب است که در بین کافران (به زعم شما) چطور شب و روزتان میگذرانید شاید این ریاکاری شما را کسی نفهمد اما من خوب میدانم.
اگر هم لازم شد برایتان تلفن خواهم کرد و باهم از طریق تلفن صحبت خواهیم نمود و هم اگر قبول کنید برای نوشیدن یک پیاله چای در منزل تان خواهم آمد اگر دروازه را باز کنید؟!
خرد و اندیشه نگهدار تان
28 جنوری 2008, 21:04, توسط نرگس
آیه 51 سوره احزاب:
تُرْجِي مَن تَشَاء مِنْهُنَّ وَتُؤْوِي إِلَيْكَ مَن تَشَاء وَمَنِ ابْتَغَيْتَ مِمَّنْ عَزَلْتَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكَ ذَلِكَ أَدْنَى أَن تَقَرَّ أَعْيُنُهُنَّ وَلَا يَحْزَنَّ وَيَرْضَيْنَ بِمَا آتَيْتَهُنَّ كُلُّهُنَّ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا فِي قُلُوبِكُمْ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَلِيمًا
(به محمد) از زنان خود هر که را خواهی به نوبت مؤخردار و هر که را خواهی با خود، نگه دار و اگر از آنها که دور داشته ای يکی را بطلبی بر تو گناهی نيست در اين گزينش و اختيار بايد که شادمان باشند و غمگين نشوند و از آنچه همگيشان را ارزانی می داری بايد که خشنود گردند و خدا می داند که در دلهای شما چيست و خداست که دانا و بردبار است