کوچی ها، غاصبین سرزمین اقوام یا پیش قراولان جنگ پاکستانی ها
خانواده آل یحیی به سرکردگی نادرغدار با استفاده از همین مردم بی نام و نشان تحت نام منگلی اول ودوم ، به شمال کابل برای دو مرتبه هجوم بردند، خانه های مردم شمالی را سوختاندند، تاکستان هارا ویران کردند،
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
کوچی واژه فارسی است که از زمان های بسیار دور به شکل وسیع آن مورد استفاده قرار گرفته است و معنی حرکت را میدهد مانند: (مردم کوچی، پرنده های کوچی، برف کوچ..) این حرکت منحصر به یک قوم خاص که منظوراز پشتون ها باشد نیست. گرچه امروز این واژه را به مردمان پشتون که در اطراف خط دیورند در حرکت اند و از خود کدام نام ونشان، تاریخ ، هویت ملی و محل بود وباش ثابت ندارند نسبت میدهند. در زبان پشتو واژه " کدوال و کد" برای این مردم متحرک که از یک ساحه به ساحه ی دیگر در حرکت اند وهنگام توقف غژدی های خودرا در گودال ها ، کن واله ها ، زمین های چقور نصب مینمودند و مفهوم کدوال نیز همین است. عموماً این مردم دام پروربوده همراه با رمه های گوسفندان وبز ، گله های گاو، مرکب وشتر ، مرغ ، سگ نظربه موسم سال در حرکت بودند، از خود سند هویت، قبرستان، مسجد و مدرسه نداشته در یک محدوده معین بود وباش نموده صرف از چرا گاه استفاده مینمودند و خوش داشتند که همیش در حرکت باشند، بعضی ها باین باوراند که نیاکانشان از طائفه بنی اسرائیل / بنی سرگردان اند که در روی زمین متواری بودند تا اینکه در سر زمین هند در منطقه پتانه غژدی های خودرا نصب واز آنجا به سوی کشور مان در حرکت شدند. فعلا هم در سرزمین هند این مردم را بنام پتان یاد میکنند.
واژه کوچی،عمومآ به روند حرکت مردم اطلاق می شود که به اهداف مختلف، جمع آوری محصولات زراعتی، میوه جات، چرایش دام و عرضه اموال وصنایع دستی نظر به موسم سال از یک نقطه به نقطه دیگر جغرافیایی در اوقات معین سال صورت میگرفت و دوباره به مسکن ثابت شان که همان ده ویا قریه است بر میگردند. افغانستان سر زمین است کوهستانی دارای اقلیم متفاوت و موقعیت های جغرافیایی متفاوت که باشنده گان در اوقات معینه به اهداف مختلف حرکت مینمودند و دراوقات زمستان دوباره به قریه خود بر میگشتند، این شیوه زندگی در اکثر نقاط افغانستان بین تاجک ها، هزاره ها ، ازبک ها، عرب ها، نورستانی ها،.... وغیره مروج بوده که جایگاه اصلی خود را بنام قریه ویا ده و محل حرکت تا بستانی خودرا بنام ایلاق یاد مینمودند. فعلآ هم در اکثر نقاط امن کشور معمول است، اما در جریان سی سال جنگ و نا آرامی های اخیر اکثر مردم از قراء و قصبات شان نسبت عوامل مختلف، نا امنی، فشار، تخریب منازل و دیگر عوامل در شهر ها پراگند ه ویا به خارج از کشور مهاجر شدند اما این فر هنگ هنوز در میان اقوام وجود دارد.
درجریان جنگ های بین الگروهی و بین القومی اخیر، مردمان متحرک بی نام وبی نشان که سکونت اصلی نداشتند بین دو کشور افغانستان و پاکستان در حال حرکت بودند و بنام غژدی نشین و بادیه نشین یاد میگردیدند، رول فعال را در انتقال اسلحه، مواد مخدر،پول مصارف جنگی و اطلاع رسانی بازی کردند که توجه دشمنان وطن" پاکستان"، جنگسالاران قبایل و زمام داران را جلب نموده سبب آن شد تا ازین مردم که منسوب به هیچ قوم، قبیله وملیت و حتی حکومتی نبوده و نیستند، حتی، تذکره تابعیت ندارند استفاده اعظمی نمایند.
استفاده زمانی ازین مردم صورت گرفت که انگلیس ها در جنگ افغان و انگلیس در جبهه شرق بجای پول کابلی، توته های تیکر را در صندوق ها جا بجا و در روی آن سکه های نقره یی کابلی را چیده و به کلان کار هایشان که بنام خان، یکسره و دوسره معروف اند و به اصلاح خود شان" مشران" داده بود تا در جنگ آزادی خواهی عقب نشینی نمایند و این کار را کردند. بعد ها! دیده شد که خانواده آل یحیی به سرکردگی نادرغدار با استفاده از همین مردم بی نام و نشان تحت نام منگلی اول ودوم ، به شمال کابل برای دو مرتبه هجوم بردند، خانه های مردم شمالی را سوختاندند، تاکستان هارا ویران کردند، حیوانات و حتی زنان را باخود بردند و بعدها در زمان ظاهر شاه یک عده ازین اوباش ها و چپاول گران بنام کوچی و درو گر در بین مردم شمالی جا داده شد و از جانب حکومت وقت برایشان زمین و خانه داده شد تا آهسته آهسته برای خود در قریه ها شجره ساختند مانند نیازی، نصرو کله، خلازی، نورزی ، آکا خیل ، ننگی خیل و غیره که تا اکنون موجود اند. نا گفته نباید گذاشت که ظاهرشاه نظر به مصاحبه اش با رادیو بی بی سی نیز خودرا به همین قوم نسبت داده بود" بنی سر گردان یهود"، ویک تعداد زیاد این اوباش ها و دزدان را در شمال کشور در مناطق قطغن زمین جا بجا نمود وبرایشان رایگان زمین های ازبکها و تاجکها را توزیع نمود. چنانچه دیده شده که این پروسه در زمان امارت اسبامی طالبان در شمال کابل ، بامیان ودیگر ساحات در صفحات شمال تکرارشد.
با تغییر شرایط، پروسه اشغال گری نیز تغییر خورده، چارواک های امور، افغان ملتی ها و پاکستانی ها به منظور اینکه اکثریت اند یک تعداد زیاد این کدوال هارا تذکره های جعلی داده ، از آنطرف خط دیورند در نقاط مختلف کشور میفرستند. چون مردم شمال کشور از این راز بخوبی آگاهی دارند و اکنون دولت مداران نمیتوانند دوباره این مردم بی نام ونشان قبیله گرا در آن مناطق جا بجا نماید، در صدد آن است تا منحیث یک وسیله سر کوب کننده در مناطق مرکزی کشور( هزاره جات) این گروه را جا بجا و مردم ده نشین هزاره را از خانه و کاشانه شان بی خانمان نمایند ، چنانچه سال گذشته در مناطق ازولایت غزنی وولایت میدان وردک شاهد حال بودیم و این پروسه هنوز ادامه دارد که حتا در قصه فرمان رئیس جمهور هم نیستند و اکنون دوباره این جنگ را آغاز نموده اند.
در رابطه به کوچی ها رئیس جمهور کشور فر مان صادر کرد، اما موضوع کوچی ها وده نشین ها حل نشد و فرمان بابای کوچی ها با وجود آنکه در خفا صورت گرفته بود هنوز در چلند است که روند کوچی هارا در منطقه به یک قدرت مبدل ساخته( امکان آن میرود که نام کوچی در آینده یک بدیل برای حرکت طالبانی گردد) و قرار گفته فیلسوفان جهان " قدرت تعیین کننده همه چیز است" وسر نوشت ساز است. درست است که ظاهر شاه و امسال شان برای کوچی ها و مردم قبایل امتیاز خاص را قایل شدند مانند اعطای زمین های حاصل خیز در شمال کشور، معافیت از خدمت زیر بیرق و عسکری، و اعطای القاب رتب عسکری وغیره که در حقیقت یک نوع امتیازی بود بپاس خدمت شان برای نادر شاه و رسیدن در اریکه قدرت وسر کوب نمودن مردم شمالی. مگر آنزمان تا این زمان که زندگی داریم فرق دارد، در آن وقت نظام قبیله وی میراثی، برده داری حکمفر ما بود و هیچ کس نمیتوانست از حکم شاه سر پیچی کند مگر از 10 دسمبر سال 1948 یعنی سه سال بعد از تا سیس سازمان ملل متحد، اعلامیه حقوق بشر(مفاد این اعلامیه حقوق بنیادی مدنی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، و اجتماعیای را که تمامی ابنای بشر در هر کشوری باید از آن برخوردار باشند، مشخص کردهاست).
به تصویب شورای امنیت ملل متحد میرسد و کشور های عضو که افغانستان نیز در آن ردیف قرار دارد در پای این سند امضا نموده است باید از موادات این پیمان پیروی نماید که درین صورت تمام فرامین شاه مستبد قبیله گرا لغو و قضایای اسکان کوچی ها مطابق به حکم اعلامیه حقوق بشر ملل متحد حل و فصل گردد. قسمیکه دیده میشود کدوال های کشور عمومآ مسلح وحتی از جنگ افزار های قوی و ثقیل کار میگیرند و نیروی های دولتی به کمک آنها می شتابد ورنه در یک دولت قانونی، استفاده از سلاح و کشتار آگاهانه مردم جرم و بغاوت در مقابل دولت است که باید مجازات گردند، وگرنه این تنش ها یک نوع بی حرمتی به دولت است که ضعف و عدم توانایی آنرا نشان میدهد، است.
بعد ار تأسیس ملل متحد و تصویب اعلامیه حقوق بشر( سال1948 ، دارای 30 ماده)، فرامین وقوانین برده داری، لشکر کشی های مسلحانه، غصب ملکیتها، بر تری جویی ها، قوم گرایی وغیره مسایل نا مطلوب لغو، هیچ گروه، قوم، ملت و مملکت نمیتواند بزور سلاح و قدرت سبب غصب دارایی و بی حرمتی شخص شوند. مگر قسمیکه می بینیم هنوز هم قوانین قبیله سالار در کشور حاکم است و از همان شیوه های کهنه و خاص تفرقه جویی، غصب ملکیت ، قتل های گروهی،..... نقض حقوق بشر میشوند. درحقیقت دولت افغانستان که خود به این معما که به یک سوال جنجال برانگیزتبدیل شده است، چرا جلو حرکت کدوالها را نمی گیرد، در عوض آنهارا مسلح میسازد ونشان داد که در هفته گذشته در ولایت لوگر تحت نام کوچی به یک تعداد از غا صبین ده جریب زمین، لباس، خوراکه و دیگر اموال کمکی اعطا گردید. بدهیست که دولت آقای کرزی ازین گروه پشتیبانی ودر آینده امکان آن میرود که بنفع خود استفاده اعظمی نماید.
زمان آن است، که مردم هزاره باید بیدار شوند، از محیط و مسکن خود دفاع نمایند و به سخنان کمیسون والا ها گوش نه نمایند، زیرا تا اکنون که ده سال از حکومت کرزی صاحب سپری میشود، این کمیسون ها نتیجه نداده و فقط یک راه و جود دارد که در مقابل حمله این کدوال ها جواب بلمثل داده شود و مانند کدوال ها ، جدا از رهبران فروخته شده از خود نماینده ای تعیین نماید تا حق خود را از داد گاه بین الملی دریافت و جلو این صهیونست ( پشتونست) هارا بگیرند.
در کف مردانگی شمشیر می باید گر فت** حق خودرا از دهان شیر می باید گرفت