سرزمینی با حکام مافیایی
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
نزدیک به یک سال می شود که اهالی مکروریان چهارم جدال دارند بر سر پارک شان با وزارت نام نهاد شهرسازی. وزارت شهرسازی بی هیچ سند و مدرکی دعوا دارد که این ساحه تحت نقشه بوده و حالا قرار است که بلاک های رهایشی اینجا ساخته شود. اما اهالی مکروریان چهارم می گویند که نزدیک به 25 سال می شود که ساحه متذکره پارک مکروریان چهارم بوده و هیچ نقشه یی در آن از قبل وجود ندارد. نزاع آن قدر شدت گرفت که اهالی مکروریان چهارم مجبور شدند با مقامات بلند کشوری وارد گفت و گو شوند. بار اول نزد معاون اول رییس جمهور رفتند و مسئله را بیان کردند و گفتند که وزیر پیشین شهر سازی ( یوسف پشتون) این ساحه سبز را به شرکت های خصوصی ساختمانی فروخته است و هنوز هم به نحوی شریک است. معاون اول ریاست جمهوری که دلی درد داری دارد از یوسف پشتون- چون در گذشته موصوف مارشال فهیم را رییس مافیای زمین گفته بود- گفته بود من این مسئله را به صورت جدی پیگیری می کنم تا مشکل شما به کلی حل شود. چند روزی گذشت و معاونیت اول ریاست جمهوری هم عذر خود را پیش کشید که از توان من این مسئله بالا است. بعد مردم محل دست به دامن معاون دوم ریاست جمهوری شدند. معاون دوم که با سرپرست وزیر فعلی ( سلطان حسین حصاری) سر و سری دارد او هم از دیدار و استعماع حرف اهالی طفره رفت.
مسئله به این جا حل نشد و روزی موتر های لاری همراه با اسکواتر ها به نزدیک پارک مکروریان چهارم یورش آوردند تا ساحه را آماده کنند برای سپل اندازی بلاک ها، اهالي خشمگين موتر ها و وسايل را از ساحه بيرون راندند و فرداي آن جرگه گرفتند. چون زمستان شده بود هم اهالي كار ساختن پارك را متوقف كردند و هم گرگ هاي تشنه يي وزارت شهرسازي عقب رفتند. با ختم سال 89 و آغاز سال جديد( 90) اهالي با پول شخصي شان بيشتر از 1000 نوده نهال را خريداري كردند و آن را از شمالي انتقال دادند به پارك شان و همه يي آن را غرص كردند. فضا زيبا شده بود و احساس مي شد كه چهره يي پارك را به خود گرفته و درخت هاي ناجو فضاي صميمي و دلپذير به وجود آورده بود. شب همين روز صداي غالمغال جوان هاي اهالي مكروريان چهارم بلند شد كه با كسي گويا درگير شده اند. بعد از آن صداي چند شليك گلوله به گوش آمد و دوباره آرام شد. چند دقيقه بعد آن كه ساعت 10 شب را نشان مي داد 7 عراده موتر پوليس با بيشتر از 50 نفر پوليس تا دندان مسلح منطقه را محاصره كردند و به كسي اجازه دخول و خروج را به ساحه نمي دادند. محشري شده بود. فكر مي كردي كه سال هاي 71 است و باز كدام جناح جاني با جناح ديگر درگير شده اند و باز اين مردم است كه گوشت دم توپ مي شود. حقوق دان ها مي دانند كه بدون دليل موجه، فقط براي ترس و ارعاب مردم شليك گلوله در ساحات مسكوني ممنوع و جرم است. شرم آور است براي پوليس كه شبانه مي آيد و نهال هاي كه بايد تلاش شود براي نگهداري آن، اما اين ها آن را بيخ مي كنند. نمي دانم اين پوليس است يا رهزن شب!؟ همان شب وكيل گذر و چند جوان را پوليس نام نهاد ما دست بسته به حوزه مي برند. از آن جا كه وكيل گذر آدم فهميده و خود دادستان است تلفوني به دادستان كل كشور صحبت مي كند و دادستان كل هم مي گويد كه اين كار پوليس غير قانوني است. فرداي همان شب وكيل گذر و همراه هايش رها مي شوند. وكيل گذر قضيه را براي رييس جنايي كابل تعريف مي كند و رييس جنايي كابل آقاي محمد ظاهر هم تأييد مي كند كه كار پوليس اشتباه بوده و من بي خبرم. بعد با قوماندان امنيه ولايت كابل يا همان زون 101 آسمايي آقاي ايوب سالنگي عين قضيه را وكيل گذر شرح مي دهد. قوماندان امنيه هم كار پوليس را نكوهش مي كند. وقتي به وزير داخله ما كه روي شانه هايش ديگر جاي براي رتبه نمانده يعني آقاي ستر جنرال يا همان ستر پاسوال بسم الله محمدي تماس مي گيرند و از مسئله زور گويي و زور نشان دادن پوليس خلاف قانون شكوه مي كنند اين آقاي ستر جنرال يا همان ستر پاسوال، شانه خالي مي كند و مي گويد كه اين مسئله از توان من بالا است. اهالي حيران مي شوند كه از مارشال تا ستر جنرال در حفظ محل سكونت مردم كه حق قانوني و اسلامي شان است چرا اين قدر مي هراسند و كاري كرده نمي توانند؟
فردا شب واقعه وكيل گذر و جمع كثيري از اهالي مكروريان چهارم در مسجد جامعه مكروريان چهارم گرد مي آيند تا براي حفظ حريم در حال غضب شدن شان با هم ديگر حرف بزنند. مخبر هاي آقاي مارشال فهيم خبر را به او مي رسانند و مارشال فهيم دوباره زنگ مي زند به دستياري كه ظاهرن ساكن مكروريان چهارم است. اما دستيار مي گويد كه كدام مسئله خاصي نيست اهالي با هم گفت و گو دارند.
نگارنده از زبان دوستي كه از نزديكان آقاي كرزي است بيخ حرف را پيدا كردم. تمام اين هراس ها و ترس ها و طفره رفتند معاون هاي رياست جمهوري و وزير داخله نشأت مي كند از قندهار، يعني ولي كرزي. به اساس اسناد موثق اين ساحه توسط جبار بزرگ روزگار ما ولي كرزي از دولت گرفته شده به شركت هاي ساختماني فروخته شده است. اين جا است كه متوجه مي شويم كه نه مارشال توان و جرأت دارد كه با برادر رييس جمهور زور بزند و نه ديگران. اما اهالي مكروريان چهارم با همه اي اين زور گويي ها و فشار و ترس و ارعاب اين حكام مافيايي سرزمين ما ايستاده هستند و از حق شان نمي گذرند. بسيار شرم آور است كه برادر رييس جمهور كه بار ها در قاچاق مواد مخدر غصب سه هزار جريب زمين در شهر قندهار متهم است باز هم به چند متر مربع زمين كه آن هم پارك اهالي مكروريان چهارم است چشم دوخته و زور مي گويد.
حالا بيشتر متوجه مي شويم كه چرا اين حكام مافيايي زماني كه روزنامه انگليسي گفت حكومت خر ها و ما براي چند نفر خر جان فرزندان خود را از دست مي دهيم. هيچ حرفي اين حكام مافيايي نزدند؟ يا وقتي كه سازمان جهاني مبارزه با فساد اعلام كرد كه افغانستان دومين كشور فاسد در جهان است آب از آب تكان نخورد. هر روز مي شنويم كه شكايت است و اعتراض از غصب كردن و زور گويي برادر رييس جمهور، اما فكاهي شده و طنزي تلخي.
قضيه به اين جا حل نشد و معين چتاق و لجوجي در وزارت شهر سازي به نام سالك از رياست جمهوري به اين وزارت نصب گرديد. چون آقاي سالك از همان پنجشيري هاي لجوج و غالمغالي است، بهترين حربه و وسيله به ديگر اربابان دولت شده. مسئله كشاله دار شد و حالا حرف و حديث ها با جا هاي جالب تر رسيده. آقاي سالك با سرعت نور يك شماره اپارتمان به آقاي بسم الله محمدي و چند شماره اپارتمان به ديگر پنجشيري هاي از قماش خودش داده. حالا آقاي بسم الله محمدي هم در مقابل اهالي قرار گرفته و آقاي مارشال فهيم كه در پنجشيري پرستي و به ويژه اومرز پرستي نامزد همه است ديگر به مردم نمي گويد كه از توان من بالا است، حالا در مقابل مردم ايستاده است و چپ و راست نماينده هاي مكروريان چهارم را غير مستقيم تهديد مي كند. از اين ها گذشته وعده چند شماره اپارتمان را به چند زن بد اخلاق داده. چند روز قبل وقتي اهالي مكروريان چهارم به شوراي ملي رفتند، از وزارت شهر سازي كسي حاضر به گفت و گو نمي شد. اما با آمدن آقاي سالك آن پنجشيري هاي مذكور جمع اين زن هاي بد اخلاق حالا در صحن شوراي ملي حاضر مي گردند و چنان حاضر و آماده هستند كه با اهالي مكروريان چهارم درگير شوند تا مسئله را جنايي و اخلاقي بسازند. ديده شود كه مردم در اين نبرد پيروز مي شوند يا حكام مافيايي كشور ما؟!
اين روز ها سرو و صداي سريال هاي اسلامي مآب تركي در رسانه هاي ما زياد است، تا جاي كه بعضي وقتا كسي اگر مريض مي شود و يا حادثه مي كند مردم مي گويد: اين خودش دنياي اسرار است. خوب رييس جمهوري كه خمارش به مواد مخدر مي شكند و مارشالي كه مرض قند دارد، خودش يك دنياي اسرار است.