صفحه نخست > دیدگاه > سفری به خرابه کابلستان

سفری به خرابه کابلستان

قسمت دوم
khan
پنج شنبه 10 مارچ 2011

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

فراز و نشیب روزگار یکبار دیگر باعث شد تا سفری به خرابه های زادگاه ام کابلستان داشته باشم.....

ما پسران شیطان گهگاهی دختران لیسه های اریانا , انقلاب , عایشه درانی را با نگاه های دقیق و عمیق خود اذیت و انان در دفاع از خودشان میگفتند چرا اینطور خریدارانه نگاه میکنید ... عذر بد تر از گناه یا اقامه احمقانه تر دیگر ما اینکه اخر چشم است, چشم دریاست ... وانان میگفتند نکند مثل دریا کابل باشد ...

اینک دریا کابل با همان صفت که دختران شوخ طبع انزمان عنوان میکرد به انتها درجه پر از کثافت , اشغال و بی اب ... کتاره های اطراف ان ریخته و افتاده و کسی ببحالش دل نمی سوزاند چونکه در مسیر حرکت مقامات قرار نگرفته و ساحات چاردهی ,کارته سه وچار , چنداول , شهر کهنه وشاه شهید امروزه جز از کابل بحساب نمی اید مرکز شهر وزیراکبرخان , شهر نو , شهرک اریا, مکرویانها , کلوله پشته , خیر خانه وکارته پروان ........ است بیا خدا مهربان است کابل هم خدا دارد.


View Larger Map

به نظر بنده شهردار , ریس ترافیک ,قوماندان پولیس کابل و رسانه ها جمعی وظایف شانرا در قبال نظافت و سرسبزی نظم عامه ....درک نکرده و قابل باز خواست میباشند.

رسانه های تصویری اگر که بجای ساعت ها سیاست و موسیقی و مزخرفات برای نیم ساعت در باره پاکی , نظافت و شیوه زندگی شهری در قالب تمثل, ظنز, موعظه ملاو مفتی ... .. برنامه داشته باشند تاثیر بسزایی در رابطه خواهد داشت.....یک تعداد از شهر دار کنونی راضی اند شاید از سلف اش خوبتر باشد چونکه در شهر کور ها یک چشمه پاچاست اما به نظر من قابل باز خواست ....

فرهنگ بیگانه مخصوص پاکستان در همه جا در همه چیز بوضوع مشاهده میشود پوستر ها تبلغاتی و انتخاباتی , لوایح دوکان و مغازه ها, لباس مردانه و زنانه , چراغ ها سرخ و زرد , سنگ فرش های سرخ و سبز, فساد اداری و رشوه علنی , تحقیر و توهین حتا لت و کوب مردم از جانب پولیس , ترافیک ویک تعداد کارکنان دفاتر دولتی .... با اضافه بازار چه های تاجر بوش و بلیر با اشیاء و اجناس نظامی در گوشه و کنار شهر ..

همه چیز تغیرکرده است از لباس تا خیاط , از قابلی تا کباب , از کیک و کلچه تا شیرینی ها ... هجوم و سرا زیر شدن چندمین بار مردم ولایات بکابل مردم را نیز تغیر داده است..... به مشکل کابلی را پیدا کرده میتوانی کابلی شهر وند درجه دو بحساب می اید حتا نمایندگی انان را در مجلسین عوام وعیان دوستان شمالی ,هزاره و اوغانها بدست گرفته اند ..

خوانده ارجمند اگاه باش که خداوند پایت را به دفاتر دولتی از جمله شعبات ثبت و احوال نفوس نکشاند چونکه نه ریس و نه مامور.. هیچیک کار را بلد نیستند رشوه و بیروکراسی به مرحله اخر اش اخطارو گیربان گرفتن مراجعین ارتقا نموده است تمام مسوولین و کارکنان شعبات تذکره ولایت کابل از دوستان شمالی از وابسته گان ملا تاج محمد میباشند چونکه جناب شان مدتی در ولایت کابل وظیفه داشته است و بنابر وطن داری لطفی در حق انان نموده است ....

خدای ناکرده اگر که سوابقت در کدام حوزه امنیتی قبلی ساحه جنگ های میان گروهی حریق و تخریب شده باشد بدا بحالت, باید رونده ریاست ثبت واحوال نفوس در کارته پروان که جمعیتی عظیمی از مردم ولایات از انجا تذکره میگیرند بشوی فکر میکنم اگر که کارات به اسراییل بند باشد امکان دارد کسی بحالت دل بسوزاند امانه در انجا .....ریس و مادون همه خود را زندانی و در فصل سرما و گرما مراجعین در هوا ازاد از عقب کلکین چون مغازه های کوپونی باایشان حل مشکل مینمایند پیاده ریش سفید ریس که از جمله وطندارانش است بخاطر باز کردن قفل سنگی دروازه علنی طلب رشوه میکند گاهی هم با وجود گرفتن پول درب را باز نکرده و اجازه زیارت پیر اش را به کسی نمی دهد.

باید انسان انقدر هم منفی باف نباشد در این ده سال در همه عرصه ها خوب یا بد کار های صورت گرفته است از جمله شریک ساختن اخوانی های گلبدینی و دیگران, طالب , شاه پرستان , قومگرایان اوغانملتی , خلقی های سور و زرغون امینی و تره کی و یک تعداد پرچمی ها ... در دولت و نهاد های امنیتی .

چیزی که بیشتر برجسته وتوجه را بخود جلب میکرد حضور دختران جوان هزاره عودت کننده از ایران با لباس های عجیب و غریب مدُ روز (مود رایج ایران ) در رسانه های تصویری منحیث گوینده و ممثل... , در کافی نت ها بانک های خصوصی,در دو وزراتخانه داخله و دفاع و انتخاب دوست پسر یا بای فرنت , نامزد و همسر غیر هزاره انان بوده ..... که این خود فال نیک بسوی ملی شدن ,ملی عمل کردن ملی ملی ملی ..... وکنار گذاشتن تعصب است امیداست تاثیر پذیری محیط ایران در پا گذاشتن دختران هزاره بر سقاوی دوم دخیل نباشدو دیگران نیز مثل انان به این عمل یکجانبه اقدام نمایند .....

چند نظر!!!

بخاطر تعین ضرب الاجل خروج چار سال بعد بیگانه ها از کشور, باید چار سال اینده را قربانی ده سال خواب و غفلت دولت مردان راحت طلب کابل نمود .

گر چه چار سال مدت کمی ست اما اگر با درایت و دلسوزی عمل شود مدت مذکور میتواند قوای امنیتی ما را قادر به دفاع و تامین امنیت مردم, شهر و ده شان نماید ..

در این مدت باید قوا؛ پولیس و استخبارات باز سازی به تخصص و مسلک انان توجه بیشتر به خرج داده شود کار سیاسی به شدت در بین انان بخاطر ارتقا ؛ قابلیت و مورال ایشان پیگیری گردد هر سه ارگان از تخنیک و تجهیزات.... دست داشته شان باید استفاده موثر اعظمی را کرده بتوانند.

منحیث تقاضا اشد زمان پولیس , استخبارات و اردو باید به متخصیصن کامپوتر اکمال گردد در راه تربیه انان ازکشور دوست هندوستان که اماده هم است کمک خواسته شود به تحصیلات عالی مسلکی پولیس و استخبارات توجه بیشتر معطوف گردد.

باید تانک و توپ وسیله نقل و انتقال اسلحه ثقیل, دافع هوا , سیتم راکتی , رادار ها وسستیم مخابره کار امد و قوی هیلیکوپتر ها , جنگده ها و طیارات ترانسپورتی نظامی به هر طریقی که میشود تهیه گردد اگر سیستم روسی برای قوای هوایی قبول شده باشد باید از کشور های روسیه ازبکستان ازربایجان اوکرایین وپولند وهند در تربیه پیلوتان و تخنیکران کمک خواسته شود اگر روسیه 100 و ازبکستان, اوکراین, پولند , ازربایجان و هندوستان به علاوه دانشگاه نظامی کابل 50-50 پیلوت را تربیه نمایند در اخر این چارسال صاحب چار صد پیلوت خواهم بود ..
.

در شهر کابل و شهر های بزرگ باید گشتزنی ( گزمه) شبانه روزی سواره و پیاده پولیس و امنیت فعال گردد .. کمربند های امنیتی شهر کابل و شهر های بزرگ ایجاد , دروازه های دخولی وخروجی کابل و شهر های بزرگ با قوای امنیتی اگاه, مسلکی , پاک و وسایل و تجهیزات مدرن مجهز گردد .

اکثر قاطع جوانان ساده اطرافی در امور امنیت کابل توظیف گردیده اند باید جوانان کابل و کابل نشیشنان نیز در امنیت شهر شان سهیم ساخته شوند چونکه انان بیشتر از دیگران کوچه وپس کوچه شانرا میشناسند همچنان ذکاوت وکنجکاوی انان شاید بیشتر از یک فرد واخان بدخشان و بغنی و بغران هلمند ...باشد .

در وزارت های داخله و امنیت باید خانه تکانی صورت گیرد هنوز هم در استخبارات افراد بیسواد ومکتب نرفته چون سیاهی لشکر فراوان وجود دارد انان باید به وزارت دفاع و داخله منحیث راننده و سرباز سوق گردند در عوض جوانان واجد شرایط جذب شود در وزارت های داخله و امنیت شرکت اقوام و اقلیت ها بلخصوص ازبک ها ترکمن ها هزاره ها بلوچ ها نورستانی ها دوستان هنود... نهایت کم رنگ بوده امید است انان را نیز در دفاع چارسال بعد با خود همراه نمایند..... انعده افراد غیر مسلکی و کم سواد که در وزارت داخله بنابر تعلقات قومی و قبیلوی در پست های مسلکی نصب شده اند باید جای شانرا را به افراد مسلکی پاک و با تقوا خالی نمایند از وجود افراد مسلکی نیک نام خلقی, پرچمی ,اخوانی , شاه پرستان... ... درهر سه ارگان استفاده درست صورت گیرد چنانچه یکعده جنرالان خاد چون جنرال ببرک و زمان ارزو بوطن عودت و در پست های مهم استخبارات توظیف گردیده اند.

اما نباید از شرایط موجود در جهت اغراض حزبی وگروهی قومی ... استفاده گردد چنانچه در بخش های از
وزارت داخله به همین منوال عمل شده است.

شور بختانه در بخش امنیت ملی فردی بنام صبور اهل مشرقی از کارمندان اسبق خاد که چندین سال منحیث سکرتر " انجنیر عارف معاون و ریس استخبارات" ایفای وظیفه مینمود با استفاده از اعتماد انان فردی بدنام گروه خلقی ها را به اسم "نور حیدر " منشی سازمان اولیه پولتخنیک کابل زمان تره کی که دها و صد ها تن را بدون موجب بکام مرگ فرستاد و بعد به کام امین پیوست ... ونیز سالها منحیث مدیر تحقیق خاد قندهار عمل نمود را از پشاور فرا خوانده وی را شخص بی همتا ..... به رهبری امنیت ملی معرفی و ابتدا کارمند ریاست جلال اباد و اینک منحیث ریس لغمان مقرر نموده اند... صفات بر جسته او بر علاوه قصی القلبی , خلقی گری , قبیله گرایی , عبارت از افراط در مشروب, در صورت عدم دسترسی استعمال چرس , همجنس گرایی , زن بازی و ناسزا و پوچ زبانی .................یست, یا دگروال نقشبند قبیله یی کارمند اسبق ریاست کابل و ریس خاد زابل را که بر علاوه قبیله گرایی مفروط اش دشمنی عجیبی با یک ملیت مظلوم وطن ما دارد وحین روی کارامدن مجاهدین بدون در نظر داشت امنیت و نظر کارمندان زابل طبق دلخواه خود ریاست رابه گروه مورد نظراش تسلیم و مشکلات فراوانی را برای منسوبین انجا ایجاد نمود در اخیر خود نیز پا به فرار نهاده ونزد پسران سید کیهان در پلخمری پناهنده و چندین سال بدون تعصب در دسترخوان انان شریک شد در انجا نیز نمکدان را شکسته و با جمعه خان همدر و .. حتا گروه طالب در ضدیت با میزبانش تامین ارتباط نمود اکنون جناب شان با میانجیگری سید ظهور اغا (مشاور حقوقی ریاست استخبارات )در مشاوریت حقوقی موظف شده است ....

آنلاین :
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • گویند روزی دریک کوچه دو زن باهم به جنگ لفظی پرداخته و از سربامهای خانهء شان یکدیگر را مورد فحش وناسزا گوئی قرار میدادند ازقضا یک ملا باعمامه ولباس روحانی خویش ازوسط کوچه عبور میکرد که یکی ازهمان زنها با صدای بلند جار زد که فلان همین ملا صاحب در فلان جای مخصوصت، زن مقابل هم عین دشنام را تکرار به طرف مقابل حواله کرد ملا به هردو زن نگاه میکرد وتسبیح مینداخت ولاحول میخواند بلاخره مسیر دشنامها بطرف دیگر ی گشت ملا حیران شد که حالا چه کند بعد به هردو زن صدا زد که اوزنها من چی کنم بروم یا باشم؟
    حالا من هم مثل همان ملا از آقای خان می پرسم که آیا سلسله این داستانهای دنباله دار ادامه دارد یا اینکه ختم شده است زیرا ازنظرقواعد خاطره نویسی به شکل سلسله وار ایجاب میکند که نویسنده درختم مضمون خویش یا نقطهء پایان را اعلان کند یا اینکه بنویسند که ادامه دارد. درحالیکه خان بیچاره ازفهم این نکته ساده عاجز است. بناء پرسش این است که خانصاحب منتظر بمانیم یا اینکه همین قدر بود؟
    خودت چهارماه پیش وعده داده بودی که ازکابل پرگشته ای وقصه های زیاد درسینه داری. اگرتمام سخنان شما همین دوقسمت داستان باشد باید عرض شود که حیف وقت تان زیرا این چیزهارا همه مردم میدانند و اگر مبالغه نکنم سفرنامهء لطیف ناظمی مشرح تر ازین به این موضوعات ناقص شما پرداخته است. بورهء اره را دوباره اره کردن نه کمال است ونه هنر. چیزی بنویس که نو باشد

    • گویند چوپانی ، اهل پشم و پشقل را به چراگاه و بیشه یی ببرد تا مشغول چرا شوند و خود را لحظۀ از رنج باد خاک آلود پشت گله برهاند و در سایه یی تکدرختی بیآساید . هرکه را توشه یی بود و رزقی تا با جویدن و نشخوارش لبنی بدوش کشند و بره و بزغاله را از نعمت سیرایی سیراب نمایند . بزی با دم افراشته یی مترسد حال و احوال همکیشان بود که ناگهان دید گوسپندی بهر کسب نوش سبزۀ نورسته یی از جویبار بیشه جستی زد . با دیدن شرمگاه گوسپند قهقه بخندید و واویلا سرکشید که گوسپند را شرمگاه دیدم .

      حال آقای کاکر از هنر تازه و بکر نویسی میلافند و به خان عزیز ما میخندند و ایشانرا به پیمان شکنی محکوم میکنند . بکر و نغز نویسی شانرا که در آهنگ ای زما وطنه همه خواندیم و خندیدیم . در حالیکه خودشان به چند دوست دیگرما وعده به پاسخ نویسی و پوز مالی نموده بودند چگونه شد که کور خود و بینای دیگران گشتند . این بدان ماند که شرمگاه آقای کاکر را همه میبینند و از حیا خاموش اند ولی خود آقای کاکر با دم افراشته به کمی و کاستی ناچیز دیگران میخندد . زهیی وقاحت و بیشرمی که ایشانرا در سرشت نهفته است و بر روی بیرویی نمی کشند !

    • با معذرت ، (مترسد) به (مترصد) اصلاح شد .

    • سلام به همه بلخصوص به مزاری صاحب .

      اما کاکر خان !!من برای کسی وعده نداده و ادعا نویسند گی و بلند اوازه شدن هم نکرده ام چشم دید یا آه دل خود را در دو بخش نگاشته ام که از غلطی و اشتباه خالی نیست ..

      نکاتی را که در کابل وحاکمیت قبیله دیده ام قسمتی کمی انرا توانسته ام بیان کنم حقایقی که به دماغ بعضی ها خوش نخواهد خورد !!! ولی چه خاک سیه را بر سر کنیم که حاکمان خود پرست و قبیله شان انتقاد را انتقام و دشمنی فکر میکنند ..

      کاکر خان کتاب ملا ضعیف را مطالعه و در باره ضعیف نمایی هایش چیزی های به اوغانی و یا فارسی خواهم نوشت این اولین وعده من خدمت تان خواهد بود . اما شاید کمی طول بکشد چونکه مصروفیت من بی اندازه زیاد است منم و چند فامیل یتیم و بیوه و بیچاره .....................

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس