افشار عاشورای من است!
افشار آخر خط است٬ میشود در افشار توقف کرد عبور از افشار یعنی فرو رفتن در دریای خون انسانها، عبور از افشار یعنی تکرار فاجعه ی مزار شریف٬ فاجعه یکاولنگ٬ فاجعه ی بالا بلوک٬ فاجعه ی شمالی٬ بیایید در افشار متوقف شویم و شاهد به گل نشستن تاک های شمالی باشیم
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
افشار میتواند عاشورا باشد٬ عاشورای کابل٬ عاشورای که اصغر ش را بر دیوار مصلوب کردند، حسین و اکبر ش گم نام و بر زینب و رقیه اش تجاوز شده و اسیرانش پس از هجده سال هنوز لادرک است.
افشار هجدهمین سالروز ات را تجلیل میکنیم چرا که تو نمادی از جنایاتی هستی که ده ها٬ انسانهای این سرزمین با آن عجین شده است و شده بخش از زندگی شان.
افشار! تو جنگ را ٬جنایت را٬ وحشت را نتنها که با خون و پوستت تجربه کردی بلکه چوب و سنگ و خاک ات هنوز بوی دهشت و خیانت میدهد.
افشار! هنوز زوزه گرگان گرسنه و وحشی که پیکر ات را میدریدند گوش های شنوا را می آزارد٬ قلب هارا میتپاند٬ روح و وجدان انسانیت را به لرزه در میاورد .
افشار نماد است٬ نماد زنده و واقعی٬ نماد جنگ است٬ نماد زوال انسانیت است٬ نماد پیامد تعصب هاست٬ نماد دکانداری از دین است٬ نماد پیروی از دین دکاندارن است ٬نماد جهل و بیسوادیست٬ نماد اقتدار گرایی مطلق است٬ نماد زیاده خواهی رهبران قومی و جهادیست٬ نماد ...
افشار !٬ نمادی از هم زیستی دوستانه ی تمام اقوامی بود٬ که با گویش های مختلف٬ اندیشه و باور های گوناگون سالیان سال در کنار هم بدون هیچ گونه تضاد و تعصب متولد شدند ٬ زندگی کردند و به جاودانگی لبیک گفتند و آرمیدند.
افشار حکایت ست٬ حکایت زنده و واقعی٬ حکایت مظلومیت مردم بیگناه٬ حکایت سرها و سینه های بریده ٬ حکایت نوزادان یست که با دشنه خشم بر دیوار ها مصلوب شده اند٬ حکایت تجاوز جنسی ٬ حکایت گورهای های دسته جمعی٬ حکایت سوختن و تخریب کردن٬ حکایت عموی بزرگوار ٬ حکایت یادگاری گل آقا ها و شیرین آقاها....
افشار شاهد است٬ شاهد نسل کشی٬ شاهد جنایات جنگی ٬ شاهد دشمنانی در لباس دوست٬ شاهد فتواهای کیلویی و افشار شاهد است! شاهد محصول جهاد!
افشار تجربه ست٬ تجربه ی تلخ و سنگین٬ تجربه ی فراموش شدن و فراموش نشدن٬ تجربه ی الفبای زندگی را با جنگ و کین آموختن٬ تجربه ی ...
افشار آخر خط است٬ میشود در افشار توقف کرد عبور از افشار یعنی فرو رفتن در دریای خون انسانها، عبور از افشار یعنی تکرار فاجعه ی مزار شریف٬ فاجعه یکاولنگ٬ فاجعه ی بالا بلوک٬ فاجعه ی شمالی٬ بیایید در افشار متوقف شویم و شاهد به گل نشستن تاک های شمالی باشیم ٬ بیایید در افشار متوقف شویم و بجای مصلوب کردن نوزادان بر دیوار ٬شاخه گلی بر سینه ی کودکان مان مصلوب کنیم و شاهد لبخندهای کودکانه ی آنها باشیم٬ بیایید در افشار متوقف شویم و بجای سوختاندن و تخریب کردن مکتب بسازیم و بیاموزانیم که سر و سینه انسانها برای بریدن نیست وبیاموزانیم که عموها تنها بزرگوار نباشند و بزرگی بیاموزند٬ بیاید در افشار متوقف شویم تا گل آغا های آینده مان با خون همنوعانشان یادگاری ننویسند.
افشار تنها نماد یک قوم نیست افشار نماد تمامی ساکنین درد کشیده و بلادیده ی این سرزمین است که انسان گونه می اندیشند و بر انسان بودن خویش باور دارند.
افشار زخم است زخم در قلب کابل شهر که جریان مدنیت از شریانهایش به سایر نقاط کشور منتقل می یابد ٬پس بیاید این زخم را مرحم بگذاریم و شاهد جریان یافتن مدنیت به کل کشور باشیم. بیایید عاملین فاجعه هارا که در طول تاریخ این کشور سبب شدند را٬ نفرین بفرستیم تا دیگر کسی جرات نکند که این تجربه های تلخ را بر ما بار٬ بار تحمیل کند.
افشار میتواند عاشورا باشد٬ عاشورای کابل٬ عاشورای که اصغر ش را بر دیوار مصلوب کردند ،حسین و اکبر ش گم نام و بر زینب و رقیه اش تجاوز شده و اسیرانش پس از هجده سال هنوز لادرک است.
و افشار عاشورای من است
و عاشورای نسل های پس ازمن
پيامها
15 فبروری 2011, 16:33, توسط tareq
az ehsasaat ke begzareem ,tamame jang haye dakheli wa qazayaye choonn afshar wa amsalohom hama neyazmande yak tahqeeqe hama janeba ast ta malom shawad ke chera een hama waqye rookh dad, chon har padedaye yak ellate wojodi darad. feker mekonam ke toda ha ra ahmaq sakhtan wa az ehsasateshan ba nafe jeryane khase estefada bordan amale ast ghayre ensani, chera emroz dar kabul pashton wa hazara wa tajek wa ozbek hamdegar ra namekoshand wa chera deroz koshtand?????????ya chera taleb hama ra bedone tabyeeez mekoshad wa chera sarane hama aqawam ba aqawame khod posht krdand wa ro ba qeblaye pol wa america awardand , wa agar qarar shod ke dar baziye seyasi bazenda bashand baz homan zakhem haye taza ra baz mekonand wa ro ba aqwame khod me awarand, magar aanhayeke deroz afshar ra separe khod qarar dadand wa bad khodeshan raftand ta ba taleb bar sare yak sofra beneshenand wa nadanestand ke een gorgane wahshi joz daredan kare nadarand wa aan ale jenab ra ham daredand, wa meras khwarane aan jenab emroz dar khedmate talebane qodratmande arg nesheen qarar darand wa to ham ba toda ha hech gah tawseya na kardi ta az een dallane seyasi ra bar taband , az tareeekh bayad amokht wa rahe khata ra nabayad dobara raft na een ke tarekh ra waselaye tahreeke ehsasate mardome qarar dad ke ta maghze ostokhwan khosh bawar and wa ehsasati ok