صفحه نخست > حقوق بشر > چاه کن خود در چاه می افتد

چاه کن خود در چاه می افتد

منشور عفو و بخشش، بهترين سند اثبات جرم می باشد
داکتر رمضان بشردوست
پنج شنبه 18 مارچ 2010

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

اشاره: آنچه در ادامه می آيد حاصل گفت و گوی کابل پرس? با داکتر رمضان بشردوست است که در ماه دلو سال 1385 خورشیدی منتشر شد. نشر دوباره ی این گفت و گو خالی از فایده نیست.

ولسی جرگه افغانستان با اکثريت آرا اين منشور را روز 4 شنبه به تصويب رساند. برای من مثل هميشه متاسفانه وقت ندادند. در حالی که من صدای ملت را در پارلمان منعکس می دهم. موکلين من از همه ی اقوام و مذاهب است. اگر دقيقا منشور تصويب شده را بررسی کنيم، متوجه می شويم که در واقع افرادی که آن را تهيه کردند و کسانی که به آن رای مثبت دادند، از جمله متهمين به نقض حقوق بشر و جنايات جنگی برای خود چاه کندند. بدليل اينکه تا امروز اين متهمان به نقض حقوق بشر و جنايات جنگی می گفتند که ما اين کار را انجام نداده ايم. اما با تصويب اين منشور خود به نقض حقوق بشر و جنايات جنگی اعتراف کردند. زيرا اگر کسی مجرم به اين جنايات نباشد، عفو مفهوم خود را از دست می دهد. اگر کسی جرمی را مرتکب نشده، او نه درخواست عفو می کند و نه آن را قبول می کند. کسی درخواست عفو می کند و کسی برای بخشش رای می دهد که او قبول دارد که مرتکب جرم شده است. بنابراين اگر فردا آن ها از جرم خود انکار کنند، همين منشور عفو و بخشش که تصويب کرده اند، بهترين سند اثبات جرم می باشد چون آنان با تصويب اين منشور معتقدند که کار قانونی انجام دادند.

نکته ی دوم: در مقدمه ی اين منشور تاکيد شده، فقط دوران شوروی سابق يعنی از 1358 تا 1368 و دوران تروريزم بين المللی از جنوب که منظور طالبان است يعنی از 1374 تا 1380 را مطرح می کنند. اما يک دوران سياه تاريخی ديگر را آنان شامل منشور نکرده اند که دوران جنگ های داخلی و دوران مسلمان کشی سراسری را که براه انداخته بودند. در اين دوران سياه هزاران افغان از اقوام مختلف توسط افراد از قوم ديگر کشته شدند. در اين دوره نه اشغال خارجی وجود داشت و نه طالبان.

نکته ی سوم: جالب اينکه در اين منشور از سيرت پيامبر گرامی اسلام بعد از فتح مکه اشاره می کنند که پيامبر ابوسفيان و امثال وی را بخشيد. چون آنان درخواست عفور ابوسفيان افغان و امثال ابوسفيان افغان را می کنند، پس مکلف هستند که به مردم بگويند ابوسفيان افغانستان و امثال وی چه کسانی هستند تا عفو شوند.

نکته ی چهارم: در اين منشور به تجربه ی آفريقای جنوبی و تاجيکستان اشاره شده است. در حاليکه همه ی دنيا می داند آفريقای جنوبی به رهبری نلسون ماندلا کميسيون حقيقت و آشتی ملی را تشکيل داد که از مارچ 1960 تا دسامبر 1993 دوسيه ی تمام ناقضين حقوق بشر را بررسی کرد. اين کميسيون از 21 هزار تن دردها و رنج ها را شنيد و از طريق رسانه های همگانی بويژه در راديو و تلويزيون بصورت مستقيم و زنده نشر شد که کی چه نوع جنايتی را متحمل شده و کی جنايت را انجام داده است. کميسيون حقيقت و آشتی تنها مکلف بود کسانی را عفو کند که آن ها به جرم و جنايت شان اقرار و اعتراف کنند. 7هزار نفر درخواست تحريری عفو دادند و کسانی که حاضر به درخواست اعتراف و عفو کنند، محکوم به زندان و جبران مالی شدند. به عنوان مثال وزير دفاع قبلی اين کشور و رييس جمهور آن.

هيچ جنايت کار در افغانستان به جرم و جنايت تحريری و علنی حداقل از مردم افغانستان درخواست عفو و بخشش نکرده است. تاجيکستان هم نمی تواند مثال خوبی باشد. همان رهبرانی که در رژيم شوروی سابق ظلم و ستم می کردند، اکنون هم در قدرت به ظلم و ستم ادامه می دهند.

نکته ی پنجم: کسانی که اين منشور را تهيه کردند (برهان الدين ربانی، محقق، کاظمی، علومی، ريگستانی، عبدالخليل، خانم شريفه زرمتی که رای دادند، چه موافق و مخالف، جز من که به عنوان اعتراض جلسه را ترک کردم، قانون اساسی افغانستان را نخوانده اند، اگر خوانده اند، نفهميده اند و اگر فهميده اند، مخالف آن اقدام می کنند. قانون اساسی در هيچ يک از 12 فصل خود و 162 ماده، صلاحيت تصويب منشور را به پارلمان افغانستان ولسی جرگه و مشرانو جرگه نداده است. برعلاوه اگر اين افراد کمترين فرهنگ حقوقی می داشتند می فهميدند که منشور توسط پارلمان يا کدام ارگان ديگر دولتی مانند قوه ی اجراييه و قضاييه، حتا شخص رييس جمهور تصويب نمی شود. بلکه منشور بين دولت ها و کشورها مذاکره و به تصويب می رسد. از طرف ديگر در به اصطلاح منشور مصالحه ی ملی آمده است که تمام قوانين و ميثاق های بين المللی با قانون اساسی و ساير قوانين افغانستان مقايسه شده و تنها قوانينی بر دولت و مردم الزام آور می باشد که به تصويب شورای ملی رسيده باشد. اين نشان می دهد که آنان قانون اساسی افغانستان که با دست گذاشتن روی کتاب شريف سوگند خوردند آن را مراعات کنند، هنوز ماده ی 7 را نخوانده اند يا نفهميده اند که منشور سازمان ملل متحد، معاهدات بين الدول، ميثاق های بين المللی که افغانستان به آن ملحق شده است و اعلاميه ی جهانی حقوق بشر برای دولت و مردم الزام آور است. بدون اينکه شورای ملی برای آن حرفی داشته باشد. شورای ملی فقط صلاحيت دارد که به ميثاق ها و معاهدات بين المللی که بعد از تشکيل شورای ملی مذاکره و امضا می شود، مورد بررسی قرار دهد. اگر شورای ملی بخواهد که معاهدات و ميثاق هايی را که افغانستان قبل از تشکيل شورای ملی به آن ملحق و در افغانستان نافذ شده زير سوال ببرد، اول بايد قانون اساسی را تعديل کرد و بخصوص ماده ی 7 آن را خذف نمود. چيزی که در صلاحيت شورای ملی نيست و نمی تواند باشد.

تعديل قانون اساسی مطابق فصل 10 ، و ماده های 149 و 150 انجام می گيرد و از صلاحيت رييس جمهور يا اکثرت شورای ملی می باشد اما تصويب تعديل قانون اساسی به اکثريت 2 ثلت کل اعضای لويه جرگه امکان پذير است. همچنين تعديلی که مخالف احکام دين مقدس اسلام و نظام جمهوری اسلامی باشد امکان پذير نيست و همچنين تعديل حقوق اساسی اتباع صرف به منظور بهبود حقوق آنان مجاز می باشد. اين به اين مفهوم است که نه شورای ملی و نه رييس جمهور و نه لويی جرگه صلاحيت کاهش حقوق اساسی مردم افغانستان را ندارد.

نکته ی ششم: با وجود اشخاصی در ولسی جرگه که خود را متخصص اسلام معرفی می کنند، متاسفانه الفبای اسلام را نمی فهمند. بدليل اينکه هيچ فرد مسلمان حق بخشيدن حق يا حقوق ديگر افراد را ندارد. بنابراين فقط قربانيان ظلم و ستم، تجاوز جنسی، غصب اموال منقول و غير منقول حق دارند که اگر بخواهند، بدون جبر و ترس، مجرمان را ببخشند.

در اين شکی نيست که افغانستان مريض است و نياز به يک نسخه تداوی شفادهنده دارد. عکس ادعای افرادی که اين نسخه را به عنوان تداوی مريضی بنام افغانستان معرفی می کنند و مدعی اند که صلح و ثبات را به ارمغان خواهد آورد، اين نسخه مانند نسخه های ديگر از طرف پارلمان و همچنين از طرف آقای کرزی و جامعه ی بين المللی نه تنها شفادهنده و آورنده ی ثبات و صلح نخواند بود بلکه بر بی ثباتی و بی امنيتی در افغانستان دامن خواهد زد. ملاعمر و پيروانش حاضر نخواهند بود نسخه ای که دشمنانشان تهيه کرده بپذيرند. يکی از فرماندهان برجسته طالبان در مصاحبه ای با تلويزيون طلوع چند ماه قبل واضحا اعلام کرد تا زمانی که خليلی معاون دوم رييس دولت و دوستم مقام دوم را در اردوی ملی بعد از کرزی داشته باشد و تا زمانی که ديگر رهبران جنگی رياست قوه ی مقننه ی افغانستان و مقامات ديگر پارلمان را داشته باشند، آنان هرکز صلاح را بر زمين نمی گذارند. اين قوماندان طالبان اعلام کرد از سال 1374 تا 1376 در جنگ هايی که هزاران نفر کسته سد، آنان را شکست داديم و از صحنه ی سياسی و حتا از خاک افغانستان اکثرشان را گم کرده بوديم. امروز آنان دوباره بر سر قدرت می باشند.

با توجه به شرايط نظامی، سياسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی افغانستان تجزيه و تحليل من به عنوان نماينده ی واقعی مردم افغانستان در پارلمان اين است که زمانی مردم افغانستان نفس آرام خواهند کشيد و لقمه نان حلال و آرام پيدا خواهند کرد و خونريزی و جنگ رخت برخواهد بست که تمام افرادی که مستقيم و غير مستقيم به مردم افغانستان ظلم و به ناموس شان تجاوز کرده اند، اموالشان را غصب کردند، در هر دوره تاريخی که بوده است، چه نظام شاهی و يا جمهوری داود يا جمهوری کمونيستی، جمهوری اسلامی مجاهدين، امارات اسلامی طالبان يا رييس جمهوری آقای کرزی از صحنه ی سياسی افغانستان بيرون انداخته شوند. نتايج اعمال ضد انسانی، ضد ملی و ضد اسلامی خود را بپذيرند، اعتراف کنند، تمام اموال مردم که غصب کرده اند، ولو يک افغانی، ولو يک خانه، ولو يک سانتيمتر زمين را دوباره به مستحقين آن بسپارند.

منشور مصالحه و آشتی ملی

مانعی بر سر راه عدالت خواهی

چهار شنبه 17 مارس 2010


قتل عام در یکاولنگ

شواهد نشان میدهد که نیروهای خارجی با طالبان در حملات ضربتی و قتل عام ها نقش برجسته را ایفا کرده اند. نیروهای خارجی بطور مخلوط با نیروهای طالبان عملیات را اجرا کردند که شاهدان پشتون های قندهاری را شناسایی کرده اند. اگر چه نیروهای خارجی عامل اصلی کشتار نبودند. نجات یافته گان گروپ قاتلین را بطور عموم شناسایی کردند که آنها پشتون های افغان بودند که بیشتر به قتل عام مبادرت میورزیدند. طالبان از ملیشه های خارجی در قتل ها، اسیر گرفتن مردم از قریه جات، و محل باز رسی اسیران استفاده میکردند. ولی آنها افغان های پشتون را برای کشتن می گماشتند.

سه شنبه 16 مارس 2010


قتل عام رباتک

اجساد در روی زمین با روی شان خوابیده بودند و دستهایشان تمامأ در عقب شان بسته بودند. زخمهای مرمی از پشت دیده و تشخیص داده نمیشد لکن خون در روی زمین زیر سینه هایشان دیده میشد. من اجسادی را دیدم که 4 روز قبل کشته شده بودند. اجساد شان نه پندیده بودند ولی خون واضحآ از سینه های شان سرازیر شده بودند ولی من فهمیدم که از پشت سر فیر صورت گرفته است زیرا در دیگر قسمت های بدنشان علامت زخم دیده نمیشدند و در دریای خون که از سینه هایشان خارج شده بود شناور بودند.

دو شنبه 15 مارس 2010


جنگ و کشتار در شمالی

تمام حملات طالبان در شمالی بعد از تازه ترین پیشروی در 1996 توأم با جنایات گسترده علیه مردم غیرنظامی صورت گرفت. دوسیه پروژه عدالت افغانستان بر تعداد حادثات مشخص و نادر در ساحات ولسوالی های خطوط اول مثل بگرامی، کلکان، قره باغ و میر بچه کوت بخاطریکه گواهی های مفصل در از این جاها بدست دارد و بخاطریکه قربانیان این محلات شناسای شده است تأکید میورزد.

پنج شنبه 11 مارس 2010


قتل عام در ولايت سرپل

طالبان بلند رتبه ای که مستقیماً در پنج قتل عام دست داشتند عبارتند از: ملا عبدالمنان حنفی، قوماندان خط اول، امین الله امین، معاون وی، ملا عبدالستار لنگ، یک قوماندان ارشد، ملا ولی جان، یک والی و قوماندان ساحوی. قوماندان های ارشد طالبان توسط تعدادی از قوماندان های محلی وابسته به طالبان که آگاهی کامل از قتل عام ها و مرتکبین آن داشتند، در عملیات کمک می شدند به عنوان مثال در دستگیریهای دسته جمعی و در کشتار غیر نظامیان همکاری داشتند.

يكشنبه 7 مارس 2010


قتل عام در مزار شریف

تقريباً بلافاصله بعد از اينكه طالبان كنترل شهر را گرفتند، والي جديد طالبان بنام ملا منان نيازي خطبه هايي را در تمام مساجد شهر ايراد كرده و تهديد به خشونت عليه هزاره ها به انتقام كشتار زندانيان طالب در سال 1997 نموده و به آنها اخطار داده كه بايد به مذهب سني حنفي روي آورده و يا شهر را ترك كرده و يا با پيامدهاي آن مواجه شوند و هر كسي كه از هزاره ها حمايت كند را تهديد به مجازات كرد. طبق گزارش در يك سخنراني ديگر وي بيان داشت: "هزاره ها مسلمان نيستند. آنها كافر هستند. هزاره ها نيروهاي ما را اينجا كشتند و اكنون ما بايد هزاره ها را بكشيم."

پنج شنبه 4 مارس 2010


جنایات گروه طالبان

هسته رهبری طالبان بیست و دو عضو شورایی داشت که عمر رهبرشان بود. طالبان ساختارهای نظامی و مدنی خود را به خوبی گسترش داده بودند و ساختار آشکار کنترل و فرماندهی داشتند./ در حالیکه جنگ برای به دست گیری دیگر مناطق کشور ادامه داشت، طالبان در کابل اداره بسیار ظالمانه برپایه دستگاه استخباراتیش ایجاد کردند. سازمان اصلی توسط قاری احمدالله اداره می شد که خارج دفتر سابق خاد در صدارت عمل می کرد. در اکتبر 1997 رهبر طالبان، ملا عمر، نام دولت اسلامی افغانستان را به امارت اسلامی افغانستان مبدل کرد.

چهار شنبه 24 فوريه 2010


جنایات دیگر شورای نظار، گروه اسلامی حکمتیار، گروه وحدت، اتحاد اسلامی و جنبش اسلامی

کابل سالهای 1992 الی 1996

جمعه 19 فوريه 2010


جنایات گروه وحدت و جنبش اسلامی

دور جدید انتقام گیریها در کابل در سالهای 1992 الی 1995 انجام شد. در مزار شریف، خشونت های فرقه ای بعداً آغاز شده اما زیاد طول کشید تا دوره قتل عام های مهم در سال 1997-1998 و بعد از آن. غیر نظامیان هزاره در میان قربانیان این دوره از خشونت ها بودند. اما قوماندان های جنایتکار حزب وحدت آشکارا در ارتکاب جنایاتها و خشونت ها شرکت داشته و به این اعمال ادامه می دادند.

جمعه 19 فوريه 2010


قتل عام و تجاوز جنسی دسته جمعی در افشار، 10-11 فبروری 1993

وزیر دفاع وقوماندان اعلی دولت اسلامی در آن زمان در عملیات افشار احمد شاه مسعود بود. وی تمام مسوولیت برنامه ریزی و دستور دهی عملیات های نظامی را داشته است. وی مستقیماً قطعات جمعیت اسلامی و به طور غیر مستقیم قطعه اتحاد اسلامی را کنترل می کرد.

پنج شنبه 11 فوريه 2010


بمباران کابل و ادامه جنایات جنگی

گرچه راکت باران کابل توسط حزب اسلامی به طور عموم کورکورانه بود، سه دسته هدف که قوماندان های حزب اسلامی علیه آن بمباردمانهای خودشان را رهبری میکردند، وجود داشت. بیشتر این اهداف در داخل و یا اطراف مناطق غیر نظامی موقعیت داشت.

دو شنبه 8 فوريه 2010


جنایات در رژيم برهان الدین ربانی

شورای نظار بر کوه آسمای، (کوه تلویزیون) با پوسته رادیو تلویزیون، کوه رادار به معنی اینکه رهبران هدایت میداد تا راکت ها و بمب ها در کجا می افتد کنترول داشت. طبق اظهارات قوماندان کندک پوسته عمومأ در مدت سه ماه در سه ماه تحت فرمان گل حیدر بعضی اوقات توسط با به جان اکمالات و تبادله نیرو میشد.

شنبه 6 فوريه 2010


جنایات شبه نظامیان و گروه نظامی حکمتیار و خالص در زمان نجیب الله

عقب نشینی روسها و زمان پس از آن/ آویزان کردن زندانی ها از دست شان در یک جوره حلقه آهنی که در سقف اطاق بود، لت وکوب اکثراً توسط چوب چماق، شوک برقی، محروم نمودن از غذا و خواب، محبوس کردن در اطاق یا کوته قلفی کـردن، سوء استفاده جنسی، شکنجه روانی، بود. مدت و زمان اساسی شکنجه از طرف شب بود.

جمعه 5 فوريه 2010


جنایات در زمان اشغال افغانستان توسط شوروی، کارمل و نجیب الله

از جنوری 1980 الی فبروری 1989 / حسام رئیس استخبارات نظامی بود و کار مدیریتی را انجام می داد و فرمان صادر میکرد. عبدالله فقیرزاده معاون اپراتیفی بود و فرمان ها را اجرا می کرد و عملاً پروگرام دستگیری و شکنجه آنها را هدایت می کرد. وی بسیار ظالم بود. وی به مار کبرا مشهور بود. بعد از این وظیفه وی والی قندوز شد.

چهار شنبه 3 فوريه 2010


جنایات حکومت های وابسته به شوروی

نقض حقوق بشر بین المللی و قوانین انسانی در سال 1978 الی 1992 / علیرغم شرارت زیاد و جنایات بی شمار، این دوره کمترین اسناد جنگ را دارا می باشد. افغانستان از بیشتر قسمتهای جهان مجزا بوده و خبرنگاران خارجی کمی به این کشور دسترسی داشته اند، و اخبار حادثاتی که خارج از کابل به وقوع پیوسته به آهستگی در خارج از کشور جعل می شد. در نتیجه، بیشترین اطلاعات همراه پناهندگان که شروع به گریختن از کشور نموده بودند، انتقال یافت. آن عده که توانایی داشتند به اروپا، آمریکا و یا دیگر کشور ها گریختند و هزاران نفر دیگر در پاکستان و ایران مسکن گزیدند./ پروژه ی عدالت افغانستان

دو شنبه 1 فوريه 2010

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • به همه سلام،
    در نوشتار از حقایق انکار ناشدنی یاد شده است، و ملت و مردم ما نیز خواهان چنین چیزی که محترم بشردوست از ان یاداوری نموده اند اند.
    این صدا ، صدا ملت مظلوم و لیکن مقاوم است که روزی این جنایتکاران فاسد در دورهای مختلف که جنایت کرده اند به زور و بازو این ملت به محاکمه گشانیده خواهند شد.
    بشر دوست که مردم افغانستان به ان گاندی افغانستان لقب داده اند، خواسته های ان اسلامی و انسانی است و پیروز شدنی.
    جلال ابادی

  • جلاال ابادى عزيز شما هم درست ميفرماييد.ولى من يك شك دارم از يك جانب بشردوست حقوق بشر ميكويد و از جانب ديكر تلويزيونهاى افغان ملتى ها بنام هاى مسكينيار و و خطاب .همين امروز يك شخص مجهولالهويه ازطريق اين تلويزيون قوله ميكشد كه تما م برعليه اقوام غير بشتون تبليغات و نشرات زهر اكين دارد .اين خاين, همه رهبران اقوام غير بشتون را جنايت كار دزد وغيره وغيره لقب كزارى ميكند.ظاهرا شما هم بطور موازى از جنايت و جنايت كاران حرف ميزنيد ,يك تعريف دقيق از جنايت كار شما نداده ايد.نشود از احساس باك شما دشمنان مردم افغانستان افغان ملتى ها فاشيست كه بار بار همين قوم خودت هزاره هارا قتل عام كردنداستفاده كنند.از تمام نشرات افغان ملتى ها شب و روز تعريف و تمجيد از قا شيستان قبيله در جريان است.اين نام كزارى هاى نادرست قريه ها و قصبات كه نامهاى قديمى دارند به نام هاى افراد ادم كش قبيله بشتون نام كزارى شود.
    حرف دوم اينكه درين كشور درطول 260 سا ل به اين طرف بار ها در خون غوطه ور شده بوده است و جنا يات شكل زنجير ى را كرفته است ,شما كدام يك از حلقات زنجير را تحت مايكروسكوب قرار ميدهيد يا زنجير را از سر تا اخر برسى ميكنيد. حرف خودت درين دومورد براى من كه يكى از طرفداران شما هستم روشن نيست.هم بلى ميكويم و هم ترس دارم كه تو ما را اش كركان نسازى.

  • اول از همه باید گفت که رمضان بشردوست از طریق رادیو آزادی به حیث شخصیت سال برگزیده شده است.

    دوم ما نباید فراموش کنیم که این امریکا و ناتو بود که از همین جنایتکاران قهرمانان افسانوی ساختند، برایشان پول، سلاح و اعتبار دادند و بوسیله همین جنایتکاران افغانستان را به ویرانه مبدل کردند.

    این راکت های کور امریکا و انگلیس به نام سکر 30 و سکر 40 بود که بوسیله این جنایتکاران به شهر های پر نفوس فیر شده باعث قتل هزاران بیگناه گردیدند.

    این امریکا و انگلیس بود که همین جنایتکاران را بعد از سرنگونی طالبان دوباره به قدرت رسانده و متحدان شان خطاب کردند ، برایشان چوکی و مقام دادند و قهرمانان خطاب شان کردند.

    کرزی به نظر من سیاستمدار خیلی زیرک است و از بازی کثیف دوگانه امریکا و انگلیس خوب آگاهی دارد و میداند که این امریکا است که از این جنایتکاران دفاع میکند و اگر او در مقابل جنایتکاران هم ایستاده شود ، امریکا او را متهم به عدم استعداد برای کار با گروه های مختلف افغان میکند.

    مگر شما به خاطر ندارید که وقتی او میخواست عطای بورقه را برطرف کند همین امریکایی ها و از جمله هولبروک او را به بر هم زدن اوضاع متهم کردند ؟

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس