صفحه نخست > دیدگاه > ملیگرائی؟ آره، اما ...

ملیگرائی؟ آره، اما ...

تقدم به همه انسان هائیکه در مورد من مانند آقای کـاکـر فکر می کنند.
سید هاشم سدیـد
دوشنبه 20 دسامبر 2010

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

ملیگرائی نوعی از آگاهی جمعی است که بر پایه ی آن افراد باشنده ی یک کشور به همه عناصر تشکیل دهنده ی یک ملت علاقمند گردیده دلبستگی بیشتر نسبت به آن ـ بـا مقایسه با دیگر ملت ها ـ پیدا می کند.

این تعلق یا دلبستگی را از نظر خصلت می توان عمدتاً به دو گونه تقسیم نمود:

1ـ ملیگرائی که به سرحد پرستش یا تعصب یک ملت یا کشور نسبت به خود میرسد. و،

2ـ ملیگرائی ای که از دوست داشتن یک ملت یا یک کشور ناشی می شود.

نوع اول ملیگرائی زشت ترین نوع تفکر در تـاریخ بشر بوده و رذیلانه ترین نوع ذهنیت درتاریخ خواهد بود. این نوع ازملیگرائی، برخلاف ملیگرائی نوع دوم که نوع سازنده ی ملیگرائی است، خصلت کاملاً مخرب و شیطانی دارد.

ناسیونالیزم هیتلری کـه بـه سرحـد تعصب و مبالغه و پرستش یک ملت و رهبـر ـ خــدائی رسیده بود و منجر بـه تخریب چندین کشور ـ بــه شمول خود آلمان ـ و قتل پنجاه ـ هشتاد میلیون انسان شد، به همین نوع از ملیگرائی تعلق داشت.

چنین تفکری زشت و درشت از تفکر نرم و انسان دوستانه ی جمعی جدا میشود و به یک ائدیالوژی بیمارگونه ی غیرانسانی تبدیل می گردد.

برخی از دارندگان این ذهنیت ها، چنان که خوانده و شنیده اید و میدانید، خود را فرزندان خدا می نامند، برخی خود را بـه آفتاب منتسب می کنند، برخی خـود را قوم برگزیـده خـدا می داند، برخی بهترین امت ها و برخی هم خود را برترین نژاد ها در جهان می پندارند که خون پاک آریائی، ترک، سامی و... در رگ های شان جاری است و حق دارند ـ البته بر مبنای این ذهنیت زشت ـ که بر جهان حاکمیت داشته باشند و دیگران را به پیروی از خود وادارند؛ یا آن ها را متمدن بسازند، یا به خدا نزدیک کنند!

درهند ملیگرایان متعصب مذهبی مانند موهن ملاویا ودیگر اعضای نهضت "آریا سماج " که حرکت افراطگرایانه ی " هندو ماها ـ سایا " را بوجود آورد و اعضای حرکت های تندرو دیگری مانند جمعیت " راستریا سوایام ـ سواک سانگ " ( آر ـ اس ـ اس ) که دین را باسیاست یکی نموده وهندوئیزم سیاسی اولتراافراطی رابوجود آوردند ـ اززمان بوجود آمدن اولین هسته های این حرکت افراطی ازاوایل قرن گذشته تاامروز، سبب بروز انـواع مشکلات و حوادث رفتباری میان مردمان این کشور شده است.

حزب افراطی ناسیونالیستی " شیوسینا " به رهبری " چاکریا " که درحـال حاضر یکی از افراطی ترین احزاب سیاسی ـ دینی هند است، علناً اعلام می کنند که مسلمانان هند متعلق به هند نیستند و باید هند را ترک کنند و به پاکستان بروند. این ها پاکستان را بـه رسمیت نمی شناسند و هنوزهم آنرا جزء از هند می دانند. رهبر و اعضای این حزب از ستایشگران علنی و قوی هیتلر هستند.

همین ها بودند که مسجد بابری را به بهانه اینکه این مکان جای تولـد یکی از خدایان شان بوده است، تخریب نمودند. خوانندگان گرامی بهتر می دانند که قبل و بعـد از تخریب ایـن مسجد زد و خورد های شدید و دامنه داری میان هندو ها و مسلمانان رخ داد که منجر بـه قتل هزارها انسان و تخریب صد ها دکان و خانه و ... شد.

عوارض عمده ی این نوع ذهنیت را می توانیم به شکل مختصر چنین فهرست نمود:

ـ ایجاد دیکتاتوری.

ـ تبارز کیش شخصیت.

ـ ضعف دموکراسی.

ـ تحدید آزادی ها.

ـ تقسیم جامعه وجهان بـه ما و آنها؛ در محدوده ی کشور به قوم و سمت و زبان و مذهب نژاد خود و قوم و مذهب و زبان و ... دیگران. و در گستره ی منطقه و جهان بـه خاک و مردم و کشور ما و خاک و مردم و کشور ایـران و آلمان و ترک و عرب و کفر و اسـلام و...

ـ نژادپرستی ( ناسیوسنالیزم هیـتـلـری ناسیونالیزم نژادی بود، ناسیونالیزم آقای چاکاریای هندی ناسیونالیزم دینی است. ناسیونالیزم ما افغانان بیشتر شکل قومی دارد.)

ـ ضدیت با آرمان های انسانی.

ـ دشمنی با حقوق بشر.

ـ مولـد دشمنی و نفرت میان انسان هـا، شعله ور ساختن آتش جنگ هـا، قتل میلیون هــا انسان و تخریب ارزش ها و دست آورد های انسانی .

ـ و ...

ولی ملیگرائی ای قسم دوم نه خاک را بـه حد پرستش بالا میبرد و نـه ملت و ملیت و قوم و مذهب و فرهنگ و خون و نژاد و افراد را. در این نوع از ملیگرائی باوجود علاقـه بـه خود، به دیگران هم حق داده می شود که همانگونه که دوست دارند، فکر کنند وهمانگونه که می خواهنـد زنـدگی خویش را بسر ببرنـد و از داشته هـای مادی و معنوی کشور خود مفتخر باشند و آنها را مال همه بدانند، نـه مال یک قوم یا یک خانواده. چنین افرادی، اگر کاری انجام می دهند، کوشش می کنند که نتیجه ی آن به سود عموم ملت باشد، نه به سود یک فرد یا یک قوم و ...

در این کونه تفکر " انسان برتریی " وجود ندارد؛ همه با هم اند و برای هـم؛ بــا حقوق و وجایب برابر، یکی برای همه و همه برای یکی!

این نوع ملیگرائـی ـ باوجود دلخـوری از تکه شـدن بشریت بـه پـارچـه هـای بنام کشور و ملت که خود داستان غم انگیزی دیگری است ـ بربنیاد حق انسان ها قرار دارد؛ چه انسان ترکی چه انسان عرب چه انسان گانائی چه انسان انگلیسی و افغان و چینائی و زرد و سرخ و سیاه و سپید و... و در درون یک کشور ـ مثلاً کشورما ـ این نوع ملیگرائی، بر بنیاد حق همه ی ملیت ها قرار دارد؛ چه تاجیک و چه پشتون و هزاره و ...

در این نوع ازملیگرائی حرف ازهزاره و ازبک و عرب و ترکمن و تاجیک و نورستانی و ایماق و پشتون و ... جا ندارد. همه افغان اند، نه ترکمن و نه پشتون و نه ... و زبان و شخصیت و تاریخ و فرهنک و سایر افتخارات همه یکسان قدر می شود؛ نه از یکی زیـاد و از دیگزی کم!!

ترکمنی را که ترکمن را برتر و مستحقتر از دیگران می دانـد، نمی توانیم یک انسان ملی یـا ملی گـرا بنامیم. ایـن انسان یک انسان قـوم پرست است؛ یک انسان نژادپرست اسـت؛ یک انسان ناکامل و بدوی است!

همینطوراگر پشتونی پشتون ها را یا تاجیکی تاجیک ها را و ایماقی ایماق ها را یا هزاره ای هزاره هارا نسبت به دیگران بدون موجب واستحقاق برترمیداند، نباید اورا یک انسـان ملی یا ملیگرا بنامیم.

قومگرائی هم ـ مانند ملیگرائی مثبت ـ اگر در محدوده دوستی ای باقی بماند که حقوق و احترام دیگران نادیده گرفته نشود ـ بد نیست؛ ولی درحد افراط آن، در حد مبالغه کردن آن، فرقی با میلگرائی توأم با افراط و تعصب ندارد.

افرادگرائی، قومگرائی، شخصیت گرائی،ائدیولوژی گرائی یـا مذهب گرائی افراطی جــدا از ملیگرائی است!

گاندی یک شخصیت ملی بود، زیرا بین هندو و مسلمان چه، که بین آنچه " نجس " هـا نامیده می شد و سایر اتباع این کشور فرقی قایل نبود. گاندی یک شخصیت ملی در حـد متعادل و انسانی آن بود؛ یک شحصیت ملی به معنای واقعی آن، زیـرا در ضمن این کـــه ملت و کشورش را دوست داشت آرزوی خواری و خفت دیگران را ـ چه در سطح ملی و چه در مقیاس بین المللی ـ به دل نمی پروراند. ضد جنگ بود. ضد تعصب مذهبی بود. ضد زور بود. ضد ظلم بود. ضد تعصب نژادی بود. ضد برتری طلبی بود. ضد تبعیض بود و ... همینگونه ماندیلا!

چندین بار قصد ترور گاندی را کردند تا بالاخره یکی از ملیگرایان افراطی به این هدف دست یافت و این پیرمرد نیک سرشت را که جهان از انسانیت و شرافت و مدارا بــود به قتل رساند.

این مرد بزرگ را تنها کسانی که با او مراوده داشتند یا روزی در کنار او عکسی گرفته بودند یا به خانواده و قریه و قوم و این و آن او مربوط و متعلق بودند و...، تمجید واحترام نمیکنند، بلکه سراسر مردم آزاده ی حهان او را بی ریـا و بدون چشم داشت و انتظاری بـا مسؤولیتی که در برابر یک انسان احساس می کنند، می ستایند.

گاندی از مرز های ملیگرائی، حتی ملیگرائی مثبت آن، فراتر رفت و به یک انسان جهان گرا ـ ذهنیت یا تفکری که والاترین ذهنیت ها و تفکرات است ـ تبدیل شد.

بهر حال قوم گرائی و میلگرائی ای که بر مبنای آن هر قوم و ملت دچار توهم خودبزرگ بینی یا خود برتربینی شود و همه چیز را برای خود بخواهد و همه حق هـا را برای خـود قایل باشد و خود را انسان و دیگران را موجود پائین تر از انسان بپندارد و بـد خود را به آسمان ببرد و خوب دیگران را به زمین بزند، زننده ترین نوع از تفکری است که به هیچ صورت و با هر لفاظی و توجیه گری ای که باشد، قابل دفاع نیست.

و آخرین حرف، اگر چه حرف زیاد است، این که:

انسان ملیگرای نوع دوم، انسانیست با تمام خصوصیت های یک انسان نیک و متخلق بـه اخلاق انسانی؛ وانسان ملیگرای نوع اول یک بیماری که محتاج معالجه و مداوا می باشد!

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • kakar wa hashimi

    shuma che ke dar qawm wa qabila tan meligra yaft nameshawad wa na zada shuda .. shuma ham awghan hai sahionist wa pashtunist hasted .shuma az chez hai ke meli gofta mesha wa marbot yak qawm ast (pashtun/awghan) hich chez nagoftid . mesal: atan meli , sorod meli . , mostalehat meli wa ghaira . wa chiz hai ra kapi karda id ke az sawia yak awghan besyar tafawot darad. ma fekr mekonam ke ta hanoz pashtun ha manai meligra wa meli bodan ra ya namefahamand ya inke hame chiz ke marbot qawm pashtun meshawad meli fekr mekonand mesle haman aksaryat kazib ke hamesha sar zaban hai shan ast az talib ta Dr hama wa hama khod ra haq ba jaanib az digran medanad , dar halike zisht rin kar wa kheyanat ra dar 270 hokomrawai pashtun balai mardom khod wa digran rawa dashtand wa keshwar ra ba qahqara wa bonbast mawajeh sakhta and .

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس