صفحه نخست > دیدگاه > فاشیست مشرب های " اوغان " از چه می ترسند؟

فاشیست مشرب های " اوغان " از چه می ترسند؟

در آستانۀ انتخابات اخیر، که بوی گند افتضاحش سراسر عالم را پر کرد؛ یکی از تئوریسن های به نام قبیله، آقای اعظم سیستانی، اشتراک دکتر عبدالله را در انتخابات، به معنی توطئه شورای نظار علیه پشتون ها، و پیروزی او را به عنوان سرآغاز فرجام و سقوط پشتون ها به گودال نیستی و نابودی اعلام کرد!
ا. بلوط
يكشنبه 27 دسامبر 2009

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

یکی از عادات یا به تعبیر دقیق تر " شیوه " های مورد پسند فاشیستان " اوغان " اینست که دشمن موهوم خلق کنند و بعد با پناه بردن به تئوری توطئه و داد و فریاد انداختن گویا به دفاع از حیات مادی و معنوی قوم " پبنتون " والا نژاد به قول عبدالحی حبیبی، بپردازند!

در همین راستا و با یک نگاه اجمالی و مطالعۀ مقالات غالباَ یکدست از نظر محتوایی در سایت های مربوط به این گروه " اوغان " ها شما بیشتر از همه چیز متوجه آن خواهید شد که مسبب تمام فجایع و بردبادی ها در کشور ما شورای نظار است !

صرف نظر از اینکه فلسفه و دلیل و علت بمیان آمدن آن شورا در چه بود؛ نکتۀ که از نظر تحقیقی، منطقی و علمی باید به آن توجه کنیم اینست که شورای نظار در زمان حیات موسس آن و از جانب موسس آن، در همایشی از سران مشترک در آن شورا و در ساختمانی مربوط به دولت واقع وزیر اکبر خان، با این استدلال که شورا پس از فروپاشی رژیم دست نشاندۀ کابل، و سرازیر شدن مخالفین آن رژیم ( مجاهدین ) دیگر به " بوت تنگ " میماند که پاسخگوی نیازمندی ها و سوالات تازه مطرح شده در عرصه های سیاسی – نظامی نبود، رسما ملغی اعلان شد! از این امر کمتر و بیشتر 15 – 16 سالی میگذرد.

در ترکیب آن شورا، که ذکرش رفت و حالا حتی نام و خاطره و اعضا و روح سرگردان آن، خواب شب افراد مشکوک را برهم میزند؛ کسانی مثل فرمانده " خالد " مشهور به خالد لغمان و کثیر دیگر از مجاهدین پشتون شامل بودند .

منطق مطروحۀ آنانی که حتی نظریات و آرا شخصی کسانی را بدون در نظر داشت اینکه مثلا نویسنده در هنگام تاسیس و فعالیت شورای نظار، کجا به سر میبرده، چند سال داشته، و چه اسنادی ارتباط او را به شورای نظار ثابت میکند، گاهی چنان در تعارض با همدیگر قرار میگیرند که مشت صاحبان شانرا باز میکنند و خود صفت خویش ادا میکنند!

تعدادی از این فاشیست مشربان، شورای نظار را محصول دست کا . گ . ب میدانند، و شماری هم کار آی . اس . آی !

ټول افغان:

نظارشورا بلاخره د سقاولار خپله سیاسي کړنلار وټاکله

نظارشورا د خپل شتون راهیسې چې د جوړښت ډبره يي د پاکستان د کورنیو چارو پخواني وزیر نصرالله بابر پخپلو خیرنو لاسونو ایښې ، تر ننه د هېواد او افغان ملت په وړاندې له هيڅ ډول چلوټو ډډه نه دې کړې . دې شورا په هېواد کې د افغانانو تر منځ د بېلتون په هستولو ؛ د ازبک ، هزاره ، تاجک او پښتنو په جنګولو ؛ مرکزي حکومت ته د سردرد په پېښولو ؛ له پاکستانه نېولې بیا تر ایرن ، روسيی ، فرانسې او د اسرایلو په ګډون په جاسوسۍ شرم نه دی کړي او هر ځل يي د پوخ او مکار مداري پڅېر د همدغه تباکارو کړیو په لارښوونه د خپل پيټار څخه د هېواد په وړاندې نوې توطيي او چلوټې راایستي دي ! "

حافظۀ این تیورئیسن های توطئه، طوریست که فراموش میکنند که در برگهای تاریخ های جعلی ایشان حبیب الله خادم دین، موسس دولت انارشی و بدون خط مشی سیاسی روشن معرفی میگردد!
وقتی حبیب الله خط مشی سیاسی یا هم سیاسی کرنلار، نداشت شورای نظار چگونه اساس طرح و برنامه اشرا روی آن هیچ قرار میدهد؟؟؟

دیگر اینکه حد اقل پس از ورود کرزی خان؛ که در میان حلقات آگاهان سیاسی – تاریخی کشور ما به " شاه شجاع " ثانی مشهور است از مجرای بن به کشور، آن عده کسانی که به عنوان اعضای شورای نظار معرفی میشوند، مانند محمد یونس قانونی، محمد قسیم فهیم، جنرال بسم الله خان، دکتر عبدالله عبدالله، محمد داود داود، دکتر محی ایدین مهدی، صالح محمد ریگستانی، عتیق الله بریالی، دادستان (حارنوال ) محمود، مشتاق آقا، احمد ولی مسعود، احمد ضیا مسعود، حفیظ منصور و... هیچگاه از آدرس شورای نظار حرف و سخنی نگفته و برنامه یی ارایه نکرده اند!

متاسفانه کسانی را که در بالا ذکر شان رفت، بیشترینه به گونۀ فردی و بدون دور نگری لازم سیاسی و در بسیار موارد نهایت ملاحظه گرانه و محتاطانه عمل کردند، که این نوع عملکرد اسباب فروپاشی و حاشیه نشینی بیشتر آنها گشت!

مثلا دکتر عبدالله عبدالله، پس از ورودش در حلقۀ وزرای دولت کرزی، رابطه های نیم بند و غیر رسمی یی با دیگر بزرگان و اجتماعات منتصب به جمعیت و شورای نظار داشت و کوشش میکرد تا طوری عمل کند که با همه باشد ولی در عین حال با هیچ کس نباشد!

پس کو شورای نظار؟ اگر منحیث یک ساختار سیاسی – نظامی موجود است و عمل میکند؛ آنهم طوری که مسبب تمام فجایع است، آدرسش کجاست ؟ دفتر و دیوان و نشریه و سخنگویش کو؟؟؟ موقف رسمی اش در برابر تحولات چیست؟؟؟ لشکر نظامی اش کجا مستقر است؟؟؟

در آستانۀ انتخابات اخیر، که بوی گند افتضاحش سراسر عالم را پر کرد؛ یکی از تئوریسن های به نام قبیله، آقای اعظم سیستانی، اشتراک دکتر عبدالله را در انتخابات، به معنی توطئه شورای نظار علیه پشتون ها، و پیروزی او را به عنوان سرآغاز فرجام و سقوط پشتون ها به گودال نیستی و نابودی اعلام کرد!

اکادمیسین هیجانی درهیستری قومی؛ از یاد برد که دکتر عبدالله خود پشتون زاده است، و سالها در کنار پشتون ها کار و مبارزه کرده و حد اقل برای ملاحظات سیاسی هم که شده از فردای به قدرت رسیدن فرمان قتل عام پشتون ها را صادر نخواهد کرد!

این اشارات اندک، به اهل بشارت میگوید که آن عده کسانی که دیگران را به تفرقه اندازی و تلاش برای ایجاد آشوب قومی متهم میکنند خود در این عرصه پیشتاز اند!

نشانه گرفتن احساسات و عاطفۀ انسانی و قربانی کردن عقل و منطق در پای عاطفه، روش تازۀ نیست و آگاهان تاکید بیش از حد حزب سوسیال ناسیونالیست – نازی – های آلمان بر جوانان را از آن میدانند که جوانی مرحلۀ غلیان احساسات و عواطف است و نازی ها هم از آنچه بیشتر بهره جستند همانا عواطف نژادی جوانان ژرمن بود!

وقتی طالبان به عنوان خشن ترین نمونۀ خشونت و بدترین شکلی از جریان های اطلاعاتی راه اندازی شده در خارج وارد کشور شدند، دهل قبیله گوش عالمیان را کر ساخت که گویا دامنۀ شر و فساد بر چیده شد و برافتیدن ربانی و مسعود از قدرت را به معنی برگشتن دو بارۀ امنیت و نظم و جاری گشتن قانون، جار زدند!

اینک چنانچه در بالا اشاره کردم از رسماَ ملغی شدن ساختار شورای نظار، سالها گذشت و شهادت موسس آن در آستانۀ 9 سالگی است، چرا نظم و امنیتی در اجتماع تامین نگشته؟ و چه شد که شاهد رواج انواع شر و گونه های جدید فساد در اجتماع خود هستیم؟

قبیله و قبیله سالاران مثل مار پوست عوض میکنند! و نظر به زمان چهره!

اما تفکر پوسیده و منحط قبیلوی را کنار نمی گذارند و از تغییر می هراسند!

ایشان انتخابات را تنها زمانی قبول دارند که رهبری سیاسی پشتون ها را مسجل سازد!

همزیستی و وحدت ملی را تا آنجا قبول دارند که برتری شان بردیگران محفوظ باشد!

قانون را تا آنجا احترام دارند که حقوق و امتیازات " اقوام و قبایل " را تضمین کند!

ورنه مقاومت در برابر تعین حوزۀ معین رای دهی برای کوچی ها چی مفهوم داشت؟

از یک طرف سنگ وحدت ملی به سینه کوبیدن و از جانب دیگر از دهه ها بدینسو میلیارد ها پول صرف اهداف مشکوک و موهوم کردن و ساختار عریض و طویلی به نام " وزارت اقوام و قبایل " ایجاد کردن چه معنا دارد؟

دموکراسی قبیله یعنی تجارت تریاک برادران کرزی باید آزاد باشد!

یعنی برادران کرزی و در کل بزرگتر سران قبیله میتوانند برای سی .آی . ای و آی . آس .آی جاسوسی کنند و در عین حال از رجال بزرگ دولتی هم باشند! و سند همکاری های شان هم در معتبر ترین منابع خبری جهان منتشر شود!
اما عیبی ندارد زیرا جاسوسی از قرنها بدینسو منحصر به قبیله است و یکی از بزرگترین هنر های قبیله !

یعنی پسران کاکای رئیس جمهور قرار داد های میلیونی برای حفاظت از پایگاه های امریکایی بدست بیارند!
یعنی وکیل احمد متوکل، وزیر خارجه طالبان بدون هیچ نوع محاکمه و پرس و جوی، صاحب امتیاز و مصونیت دپلماتیک شود و به جاسوسی اش به پاکستان ادامه دهد و در عین حال طالب میانه رو هم باشد!

یعنی ملا راکتی، که اسمش معرف شخصیتش است؛ منحیث جاسوس دو سره از مصونیت دپلماتیک و امیتازات مادی برخوردار باشد !

یعنی طالب در لباس کوچی؛ و در برابر چشمان پولیس و نیرو های خارجی، به قتل و کشتار و غارت مردم بهسود بپرداز، و رئیس جمهور گرگی همچو وحید الله سباوون را برای آن قربانیان وحشت قبیله، مصلح انتخاب کند!

اینجاست که اگر کسی از افراد عادی مثل بنده؛ یا هم کدام شخص شخیص دیگری مثل حفیظ منصور از حق انسانی و ابتدایی خود که همان آزادی عقیده و بیان است استفاده کرد و گفت بالای چشم قبیله سالار بزرگ ابروست!

میشود شورای نظاری و جاسوس !

تئوریسن های قبیله فراموش کرده اند، که اسناد تاریخی شهادت میدهد که ایشان فرزندان و یکی از قبایل گمشده یی یهود اند!

تئوریسن های قبیله فراموش میکنند که پرویز مشرف و دیگر سران دولت پاکستان بار بار به نیابت از پشتون های افغانستان سخن گفتند و طالبان را اکثریت قاطع پشتون که برای بدست آوردن میراث شان می جنگند معرفی کردند و می کنند!
بخاطر نمی آرم که غیرت اوغانی کسی از جمع وسیع این تئوریسن ها باری هم وادار شان کرده باشد بگویند : پرویز مشرف حق ندارد با جانب داری حیله گرانه از پشتون های افغانستان، مسئله افغانستان را رنگ قومی بخشیده و خود از آن آب گل آلود ماهی بگیرند!
بلکه به آن گفته ها مباهات هم کردند!

تئوریسن های قبیله اگر واقعا غم وحدت ملی را دارند، و به دروغ بزرگ " ملت افغان " که ساخته و پرداخته خودشان است باور دارند، چرا به بلدوزر کرزی، به والی ننگرهار که در سخنرانی تخریش آورش مردم سادۀ ولایات جنوبی را با غازی خواندن نادر خان و یاد آوری جنایات او در برابر مردم شمالی، علیه مردم شمال می شورانید و از آنها میخواست غیرت اوغانی شانرا بیاد بیارند و بیگانه و سقاوی ها را سرجایشان بنشانند، اخطار نکردند که چنان اراجیفی نگوید!

والی دولت یعنی ممثل سیاست ها و برنامه های رسمی دولت !

یعنی حلقات اصلی دولت کرزی مثل انوار الحق و وردک و دیگران بهتر از آن بلدوزر نمی اندیشند، بلکه بدتر از او می اندیشند و والی تنها ناشی گری کرد و مکنونات قلبی اشرا که در اصل همان برنامه رسمی دولت کرزی است گفت !

قبیله و قبیله سالاران از آنچه میترسند و نمی خواهند با آن مواجه شوند، تغییر و تحول و پیچ و معلقی است که در اجتماع رخ داده است!

امروز رمضان بشر دوست؛ میتواند در انتخاباتی با آن همه تقلب سومین در صد آرا را بخود اختصاص دهد، و این برای کسانی که افغانستان را ملک طلق پدر شان میدانند؛ و رهبری سیاسی را نیز وطیعۀ آسمانی مختص قوم خود می شمارند، خبر خوشی نیست و حکایت از آیندۀ باب طبع آنها ندارد!

در حالیکه دیگران میگویند بیائید از تکرار اشتباهات بپرهیزیم. و باور کنیم که هیچ کس معصومانه نزیسته و نخواهد زیست. رهبری در دولت های دموکراتیک توسط شهروندان، شهروندانی که دارای حق سیاسی اند و با رای آنها انتخابات میشود، نه با وحی آسمانی یا تقلب و استخاره مجددی عرب – هندی !

اما قبیله سالاران چون هراس دارند که در چنان شرایطی دیگر امتیاز رهبری جامعه را بدست نیارند، به هرنا روا و منکر و تئوری های بنیاد برافگن متوسل میشوند، مثل ایجاد دشمن موهوم و پناه بردن در سایه او و از آنجا کوبیدن حریفان! غافل ازاینکه با تئوری توطئه نمیتوان جوامع را در بند عقب مانی ذهنی نگهداشت!

زمان توقف نمی کند و دنیا تا قاف قیامت هم به کام گماشته گان دستگاه های اطلاعاتی خارجی نمی ماند!
هرکس و هرقوم و طایفۀ که هم گام با زمان حرکت نکند از بطن اش گاهی ملای لنگ به دنیا میاید و زمانی هم ملاعمر، انتحاری و حکمتیار و کرزی!

آنلاین :
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • پکایی جناب راجا صاحب اصیل کابلی ته.

    یکی از افراد قبیله کوکنار کشت کرده بود خداوند دانا حکیم سال خشکی را گیریبان شان نمود

    در هر نماز مرد قبیله اولین دعا وخواستش از پیشگاه حق فقد بارش بود و بس !!!

    ازقضا روزی اسمان ابری شد مرد قبیله فکر کرد از اوپاک ومسلمان ونماز گذار تر ده تمام جهان پیدا نمی شود زیرا اینک دعا اش مستجاب شده وعلایم بارندگی در اسمان ظاهر ...

    مرد قبیله رفت وضو گرفت اذان ملا شنیده شد همه رفتن دنبال سجاده ونماز اما مرد صاحب مرزعه کوکنار که نام کشور اش را در صدر جدول کشور های جهان قرار داده وافتخار فراوان را برای سرزمین اسلامی وباغیرتش کمایی کرده بود جابجا نشسته نماز نخواند تا نماز قضا شد کوچ اش , عیال داری اش پرسید او سلیه(سری) اودس دی وکری او لمونز ونه کی مرد گفت خداوند مرا مسخره کرد ابر شد اما نبارید من هم با خداوندقهرم

    از این رو وضو کردم اما نماز نمی خوانم چونکه میخواهم خداوند بداند که من هم پشتون ام ضد را بلدم.

    • جناب عطاخيل که اين بار نام، ا. بلوط را برگزيده ايد، عبدالله عبدالله مشاور احمد شاه مسعود بوده است، فهيم و قانونی هم همچنان ؛ پس جنايت پيشه اند و تروريست و مادر قحبه؛ چه شورای نظاری باشند چه جمعيتی چه جماعتی ، چه جبهه ملی (!) .وقتی شما سلفه گان تاريخ معاصر، برای دزد معروفی به اسم بچه سقاء لقب قهرمان ميدهيد و استخوان پوسيده سگ و شغال را از زمين بيرون می کنيد به نام استخوان امير حبيب الله کله کانی (!) ، خيلی دور از انتظار نيست که والی ننگرهار ، نادر غدار را عنوان رهبر و قائد بدهد و شمالی ها را تهديد کند . بيله ديگ بيله چغندر .بهروز

    • به لحاظ خدا استخوان های بهروز جان را پس سر جایش بگذارید که بسیار قهر شده است!

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس