مافیای حنیف اتمر
حنيف اتمر با دسته بندی شهروندان افغانستان به مليت های مختلف مانند پشتون و تاجيک، آنان را بر همان اساس در رده های مختلف جابجا کرده و معاش برایشان تعيين می کرد. آنکه پشتون باشد و بويژه از لغمان و باز هم بويژه از نزديکان وی، معاش بهتر و پست بهتر دارد.
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
نشر نخست در کابل پرس?: چهار شنبه 9 دسامبر 2009
حنيف اتمر: مهره انگلیسی و يکی از عناصر اصلی ساخت سیستم فاسد حامد کرزی، ان جی او سالاری که ميليون ها دالر را بدون حساب و کتاب بر باد داد. او کسی ست که در وزارت داخله و از امکانات آن به نفع حامد کرزی در انتخابات سال 2009 کار می کرد. کنترل بخش های مالی در دولت افغانستان توسط طالبان نکتايی پوش کاملا با برنامه ريزی صورت گرفته است. هدايت امين ارسلا، اشرف غنی احمدزی، انورالحق احدی، حنيف اتمر و فاروق وردک کليدی ترين عناصری محسوب می شوند که در ساختن حکومت فاسد و سرشار از اختلاس و فساد سهم داشتند و تقريبا بيش از هشتاد و پنج درصد جابجایی های مالی در دولت افغانستان زير نظر آنان صورت گرفته است.
آن کسی را دولت افغانستان و برخی مقامات بین المللی کارامد ترین چهره ی کابینه حامد کرزی می داند، يکی از فاسد ترين چهره هاست.
کابل پرس: چند سال پيش بود که داکتر رمضان بشردوست نام دارترین چهره ی مبارزه با فساد در افغانستان، در نشستی خبری از فساد گسترده ی حنیف اتمر و باند او در وزارت احیاء و انکشاف دهات پرده برداشت. طبق اظهار نظر منابع کابل پرس، در آنوقت حنيف اتمر با پشتیبانی ان جی او هایی که در فساد دست دارند، به سارنوالان يا دادستانانی که برای بررسی پرونده ی فساد وی وظيفه داشتند، رشوه داده، اين پرونده را بست و با افتخار از پيروزی بدست آورده، به زد و بند مافيایی خود در وزارت احياء و انکشاف دهات و پس از آن در وزارت معارف ادامه داد. پس از وزارت معارف، حنيف اتمر با کوله باری از تجربه در باند بازی و ان جی او سالاری، پای به وزارت داخله ی افغانستان گذاشت تا در اين وزارتخانه نيز به فعاليت های خود ادامه دهد.
بعد های مشخص شد که در کنار ان جی او سالاری و زد و بند و باند بازی، جناب حنيف اتمر يکی از چپاولگران منطقه ی شیرپور شهر کابل نيز می باشند.
در کنار اين موارد، زمانی که حنيف اتمر به عنوان وزیر معارف افغانستان فعالیت داشت، دست به تبعيض گسترده در اين وزارتخانه زده بود و افراد و اشخاص وابسته به باند خود را در رده های بالای وزارتخانه جای داده و در حالی که بسیاری از آموزگاران ماه ها معاش اندک خود در حدود دو هزار و پنجصد افغانی را دریافت نکرده بودند، برای اعضای باند، معاش های گزاف دالری تعيين کرده بود. حنيف اتمر با همکاری سخنگوی وقت خود، ظهور افغان، سیستم کاملا بسته ای در وزارت معارف بوجود آورده بود و به هيچ عنوان به خبرنگاران اجازه ی تهیه ی گزارش از وضعيت معارف افغانستان داده نمی شد و در موارد محدود، اين گزارش ها باید کاملا تشریفاتی می بود. طبق اخبار موثق کابل پرس?، در مواردی نيز خبرنگاران از سوی افراد وابسته به حنيف اتمر به شدت تهديد شده اند.
حنيف اتمر همچنين برای سرپوش گذاشتن بر فعالیت های خود، بجای رشد و ترقی کيفی و کمی آموزش در افغانستان، از نام دين سوء استفاده کرده و با شعار راه اندازی مدارس دينی که در آن ها آموزش قرآن و اسلام داده شود، به زد و بند و فعالیت های مشکوک ادامه داد.
باز هم در کنار اين موارد، سیاست نژادپرستی در وزارت معارف بیداد می کرد. حنيف اتمر با دسته بندی شهروندان افغانستان به مليت های مختلف مانند پشتون و تاجيک، آنان را بر همان اساس در رده های مختلف جابجا کرده و معاش برایشان تعيين می کرد. آنکه پشتون باشد و بويژه از لغمان و باز هم بويژه از نزديکان وی، معاش بهتر و پست بهتر دارد. متاسفانه اين سیاست نه تنها توسط اتمر، بلکه توسط افراد ديگر مانند انورالحق احدی و فاروق وردک در وزارت های کليدی مالیه و معارف نیز دنبال می شد و می شود.
در قانون اساسی افغانستان بارها بر برابری همه ی شهروندان افغانستان تاکيد شده و مقامات هميشه در ادامه ی دروغ های خود، بر اين مساله تاکيد می کنند. اما آنچه چند سال اخير نشان می دهد اين است که وزارتخانه های کليدی مانند وزارت مالیه و وزارت معارف کاملا بصورت بسته و مخالف قانون عمل می کند.
طبق گزارش آکسفام، در سال 2007 ميلادی، بودجه ی بخش کشاورزی ولایت دايکندی تنها 2 هزار و چهارصد دالر بوده است و اين يعنی کمتر از نيم معاش رسمی وزرای دولت جمهوری اسلامی افغانستان در ماه.
چندی پيش دولت افغانستان، بدليل فشارهای بین المللی، نمایش جدیدی برای مبارزه با فساد در افغانستان آغاز کرد که باز هم افراد مشکوکی مانند حنيف اتمر برای مبارزه با فساد تعيين شدند.
آنچه روشن است اين است که تا زمانی که عناصر مشکوکی مانند حنيف اتمر و فاروق وردک در دولت جای دارند و
دولت افغانستان تا زمانی که نتواند اين عناصر را از خود دور کرده و مورد تحقيق و بازجویی درست قرار داده و به پنجه ی عدالت بسپارد، فساد نه تنها کم نمی شود، بلکه به شدت رشد خواهد کرد. اگر آمارهای بین المللی نشان می دهد که افغانستان پس از سومالی، فاسد ترين کشور دنياست، به مدد افرادی مانند انورالحق احدی، حنيف اتمر، فاروق وردک، رحیم وردک و...افتخار فاسدتر بودن از سومالی نيز کمایی خواهد شد.
آنچه در ادامه می آيد، اسنادی از فساد در وزارت معارف به مديرت حنيف اتمر است. در زمان وزارت اتمر در این وزارتخانه، اخبار و گزارش هایی درباره این اسناد منتشر شد اما خود اين اسناد منتشر نشده بود. اين اسناد توسط يکی از خوانندگان کابل پرس فرستاده شده است.
برای دیدن سند کامل در اندازه بزرگتر روی تصاویر کوچک کنيک کنيد
مافیای اسدالله خالد!
سوء استفاده، اختلاس و قاچاق مواد مخدر
شنبه 31 ژانويه 2009
مافیای حامد جان ها و پوپل جان ها
اين کار و تجارت آبرومند نياز به همکار و شریک هم دارد و تازه حامد کرزی يا احمد ولی کرزی نمی توانند خودشان بروند وسط مزرعه ی خشخاش بایستند و بر چگونگی پيشرفت کار نظارت داشته باشند
شنبه 21 نوامبر 2009
مافیای قوماندان عطا در بلخ!
یکتن از نزدیکان این قوماندان ملیشه سیستم مافیایی بلخ را ندانسته افشا کرد!/ نویسنده مزاری
شنبه 26 ژوئيه 2008
فساد گسترده ی خانواده و اطرافيان حامد کرزی!
گل آغا شيرزوی و درآمد يک ميليون دالری در هفته/ قاچاق مواد مخدر و دزدی از عوايد گمرکی
سه شنبه 6 مه 2008
پيامها
8 دسامبر 2009, 16:57, توسط jalaludinbaiany
تبصره کابل پرس? تراوش ذهنگرای گرداننده تنگ نظر و وابسته به استخبارات بيگانه بوده که دايمأ بر اتش نفت پاشيده و اما افسوس که شناخت که از ان نجيب کامل و يا بهتر بگويم داکتر نجيب کامل که وظيفه در ميدان هوايی کابل داشت باشند اين گونه تصور نداشتم که از واقعت ها چشم پوشی نموده عليه يگانه وزير صادق . کار اگاه . وطن دوست . با تجربه و با تدبير چنان جعليات را قطار نموده که باعث تعجب همه گرديد اميد اگر شما همان داکتر کامل ميباشيد نظر خود را در مورد محترم اتمر عوض ويا اصلاح نمايند و ما در مورد جلال آبادی بايد نوشت که ايشان دچار مريضی تناقضگوی بوده در هر مورد مرادش بد است!
و نيز تصور وجود دارد که بيچاره زمان < راشن خور پاکستان بود > ديگر به معاش خور(I.S.I) ارتقأ نموده که تلاش دارد « بوره اره را دوباره اره کند » و به صدهاضوابط اتکأ دارد .
تا جايکه از منابع اصلی اگاهی دارم اقای اتمر در مدت کمتر از يک سال بسا کار های در وزارت امور داخله نموده که نه ميتوان انرا ناديده گرفت . اولين کار اقای اتمر تامين امنيت شهروندان کابل و محوه باند های پوليس بود که توسط وزير قبلی مقبل ايجاد شده بود .
تنظيم و بخشيدن دسپلين در وزارت . تعين کادر های مسلکی اگاه و صادق در وظايف امنيتی . جلوگيری از رشوه و استفاده جويها که از سالها جز قانون در اين وزارت گرديده بود . اقای سردبير خوب ميدانم که اين نوشته بنده نيز سانسور ميگردد و بگذار اقای اتمر از فلسطين نفر بياورد خو برای شهريان کابل امنيت بياورد تشکر جلال بايانی
13 نوامبر 2011, 15:40, توسط زلمی
. کابل پرس? سانسور می کند. اگر نه چرا کسانی را که در مورد شخص میرهزار انتقاد نوشته می کنند از دیدن سایت منع می کند. اخیرا کابل پرس شماری از آی پی آدرس ها را بلاک کرده تا از دیدن سایت و بعد نوشتن انتقاد خود داری شود. کسی که ادعای دمکراسی و آزادی بیان را می کند با بلاک کردن آی پی آدرس ها به بدترین نوع سانسور دست می زند. آغای میرهزار لطفا این کار را نکیند چون تاریخ شما را نیز نخواهد بخشید. لطفا همانند سابق مدافع آزادی بیان باشید
9 دسامبر 2009, 20:37, توسط najibaram
دوســــــــــتان و وطــنداران عزيز ســـــــــــــــــلام !
طوريکه بر همه مبرهن است که افغانها دارای فرهنگ بزرگ ، کلتــور کهن ، اخلاق حميده ، و دارای صفات عالی انسانی بوده در روند مخالفت . دشمنی باخصم اپتدا با حوصله متحمل بوده و عاری از هرگونه حشــــــو بوده در نهايت شــــــمشير برهان را از نيام کشيده ســـــــر هر خصميکه گســـــتاخانه عمل نموده و هر هرزه بد سرشت . بدزات که در طبق بيگانه بزرگ شده باشد و بی شرمانه ، سبک سرانه با گذاشتن نام های مقدس که مناطق مرد خيز ما چون جلا ل آباد . لغمان . هرات . مزار شريف . پروان
کابل . کندهار . ووووو مسما نموده تحت نام بدون مسما جلال آبادی رسم عالی انسانی . افغانی را شـــــکســـتانده با ادبيات پنجابی . ســـــندی . مشــــهدی که سوژه سبک دارد داخل ميدان نظر دهی گردد سر زده و برايش چنين پندار دهد !
به توگويم ناخلف زاده پنجابی که طبق دســـــتور و فرمايش [ I.S.I] استخبارات نظامی پاکســـــــــتان خود را مانند گلبدين شيطانيار . سياف وهابی . ربانی روسمل ، ووو ديگر مزدوران پاکستانی ايرانی رنگ روغن افغانی نموده غرض شقاق بيشتر نفاق زياتر ميان افغانها داخل سايتهای داخلی و بيرون مرزی نموده بر اتش اختلافات کنونی افغانها که وسيله امپرياليزم روســـــــــی و امريکايی در داده شده و کشور را به حمام خون تبديل داشتن نفت پاشيده و اينک تو ادمک سبک سر و کودن پنجابی اشرار زاده بنام ( جلال آبادی) بر فرزندان پاک نهاد . صادق . خدمتگار . تعليم يافته « حزب وطن » تاخته با نهايت ذلت و ددمنشی صفات که تو و ارباب تو در گذشته و حال داريد حواله انها نموده بيا که يک يک جنايات . خيانت . بی ناموسی شما اشرار بی فرهنگ را برايت بشمارم .
ــ در پشاور کمپ بود بنام < بيوه کمپ> که اکثر باشنده گان انرا خانم های بيوه افغانی تشکيل ميداد شبانه طبق تقاضا . خواهش مقامات پاکستانی و شيخ های عرب مستقر در پاکستان رهبران اشرار افغانی گروپ گروپ اين خانم ها را با فشار سلاح دم در ها و بستر خواب پاکستانی ها وعرب ها رها نموده در پيشکش .... ميان شما مسابقه بود .
ــ برای ارضا و خوشنودی شيخ های بزرگ عرب طيارات عربی زنان زيبا افغانی که قبلأ توسط شما اشرار اماده شده در مقابل دالر به انکشور ها فرستاده شده است در زمينه اسناد .مدارک . عکسها موجود است
ــ اعضای ح.د.خ.ا. [ حزب وطن] در وطن زنهای مشاورين روسی را .... ميکردند و بيشتر بخاطر زبيارويان روسی < ناتاشا> < هلينا> روانه روســـيه شده بالای جوان افغان ميان دختران روسی دايم جنگ بود . و اما ربانی . صبغت الله مجدی . شيخ اصف محسنی با يگ گروپ دختران جوان افغانی تحت نام ترجمان در سال 1991 روانه مسکو گرديده بارها بر استان گرباچف . ليتسن . شورات نازی بوسه زده سرخم نموده دختران ترجمان انها را در هوتل [ روسيه مسکو] محصلين عضو ح.د.خ.ا[ حزب وطن ] ...کرده تا نزد روسها نه روند.
ــ فساد اخلاقی ميان زنان اشرار که شوهر های انها ماه ها برای جمع آوری < عشر > مشغول بودند و زنها منحرف گرديد سوژه داستان نويســــان گرديده.
ــ برای تو جلال آبادی يک مشوره اگر يک بار قهرمانان حزب وطن بشورند سوانح هفت پشت تو را از آرشيف ها بيرون که حتمأ در يکی از ارگان های « خاد » جاسوس بودی و کارمند خاد بيشتر به منزل تو رفت آمد داشته که بدين گونه عليه انها جعل مينويسی و انقريب بيوگرافی تورا پيدا در مورد در آيند بيشتر خواهم نوشت( نجيب الله آرام ـــ کابل )
10 دسامبر 2009, 04:17, توسط خرد جو
به تمام دوستان کابل پرس? درود ایا برباد دادن کاه کهنه درد وطن را دوا میکند ؟ درطی سه دهه ای اخیر همه شاهد ان بودیم وتاکنون هستیم یک سلسله کارهای که نباید میشد شد اما متاسفانه که از اشتباهات گذشته ماهیچ نیاموختیم تا ان را برای اینده سرمشق قراردهیم وفرهنگ پوزش طلبی را نتوانستیم که درجامعه بهینه سازی کنیم ایا برخ کشیدن ویا بیان داشتن اشتباهات دیگران انهم بطور بسیار زننده میتواندخود انسان را اگراشتباهی کرده باشد که کرده ایم تبرئه بسازد که نه پس چه باید کرد ایا معقولانه است که تمام دنیا را ازجنایاتیکه کرده ایم باخبر کنیم هرچند که دنیا بیخبر ازان نیست اما ما میخواهیم بزبانخود با جزئیات وکلیاتش بیان کنیم وچیزی راپنهان نگذاشته وباز همبگوییم افغان غیرت دارد.البته این توصیه نیست بیان حقیقت است
10 دسامبر 2009, 22:01, توسط khali z
چرا کسی در رابطه به یک بچه کاکای کلان اتمر نوشته نمیکنه
این بچه کاکای او غلام سخی اتمر نام داره جنرال نجیب بود ترجمان مجددی ، کارمند ملل و استخبارات خارجی و بلاخره در زمانی که شیخ فانی شد به قسم تحمیل بالای داکترک بیچاره سپنتا در وزارت خارجه به شکل فراشوتی به سفارت کانادا به شکل معاون سفیر مقرر شد این مردکه انگلیسی و فرانسوی رام نمیفامه مگم بازهم بخاطر بچه کاکا در کشور فرانسوی زبان مقرر شده است خیر هر کس به واسطه مقرر میشه مگم شنیدیم که معاشش ماهانه 7 هزار دالر است و کرایه خانه و موتر و غیره هم داره خیر است او را باد از اینقدر سالها خدمت خو میتانه داشته باشه به کشور خدمت کده خیر ازی بشنو که سفیرک بیچاره از او زیاد میترسه که مبادا او را از کارش شوت نکنه که کرده هم میتانه در ماه یکبار هم دفتر نمیره میگه پشتون هستم. از این بشنو که با پول های که جمع میکنه .....تجارت....... ازیش که پرسیده اند که چرا کانادا میری میگه که خوب قبولی داره وقتی که کارم خلاص شد به زورد ستیزن کانادا میشم.
چی کشوری که تمام بچه های کاکا به حساب لک دالر معاش میگیرند میبخشین که مقصد مه در سال بود.
برو پشت این گپ ها نگرد که خوب بازار پشتون ها مخصوصن از لغمانیا چوک است.
13 دسامبر 2009, 23:43, توسط Sabur
سلام،
مه یک افغان مقیم کانادا استم و از قزا رفیق بچه کلان مستشار سفارت. د تصدیق گپای هموطن دگه حود باید بوگویم که یک شو که همراه نفری د کلپ شبانه رفته بودیم وخوب سرش گرم بود (ای رفیق ما بوتلکی به کفته خودش، بابه خود واری میخوره و هر شو یا هفتۀ چند شو در نایت کلب است کدما). از ای قصه ها برم زیاد میکد. می گفت که در کابل چقه ساتشان تیر بوده. هرچی دلشان می خاست میکدن. بچه کاکای بابش وزیر، دگه فامیلشان جنرال، والی، ولسوال و ... نام خدا لغمانیا زیاد بودن، خودشان هم از هر ترف پیسه پیدا می کدن.دولت - ملل متحد- ان جی اووها. میگفت بابش جنرال صاحب با هنر چرب زبانیش در هر حکومت خوده می چلاند تا که ما را کانادا آورد. همی حاضر کل ما وقت خوده پناهنده کدم. زور وزیر خارجه که هیچ، کرزیش هم زورش نمی رسه مهاش وکرائی خانه و انشورنس و سات تیری هم از طرف دولت افغانستان.( بر خودم بسیار جالب است فامیلای دیپلوماتای برحال اسپنتاکلشان در همو کشورا پناهنده استند.)
گمشکو وطندارا چی بگویوم که مصیبت سر ما و شما امده دگه. آزارش میدادم میگفتم که خو اتو کارا چند روز است بابه جنرالت خلاس میشه از کار. خنده میکت و میگجفت نرست که بابمه کسی پس کنه.
مه خو ولا به کشور سابقۀ خود دلم زیاد می سوزه. اینجه خو در خارج اوتو گپا نیست. هر پدر نالتی هست اما حکومت بدست لایقترین ادمایشان است. مملکت ما بیچارا ره سیل ببین. بچه دمستی مگه بابم در هر مجلس رسمی و غیر رسمی که میره فقط پشت قسمت نوشیدنی میگرده که سر خوده گرم بسازه ! دقصۀ کار و بار کشور کیست. گمش کو چی شه برتان قصه کنم. مقصد همی که کل حکومت افغانستان ره فساد گرفته تنها در داخل کشور نیست.
بای
14 دسامبر 2009, 01:18, توسط haqbeen
از اینکه شما فرد ناسالمی را میشناسید که شاید تمام فامیل وی ناسالم باشد بدین معنی نیست که تمام قوم و قبیله وی ناسالم وخاین به وطن باشد. بد بودن یک لغمانی یا یک فامیل لغمانی دلیل بد بودن تمام لغمانیان نیست. صد ها لغمانی وطنپرست را میشناسم که صادقانه به وطن خدمت نموده و مینمایند. این قضاوت کورکورانه شما به ان میماند که من قضاوت نمایم : چون شما بیسواد هستید پس تمام قوم و قبیله شما بیسواد تشریف دارند. این طرز قضاوت قرین به اخلاق نبوده و کوشش نمایید در اینده در هر موردی که نظر بدهید اول تحلیل نموده و بعدا درست بنویسید. ضمنا شما که افغانستان را وطن سابق تان میدانید لازم نیست در موردش دل تان بسوزد. زیرا اینجا داخل افغانستان و در خارج از افغانستان انسانهای زیادی اند که دلشان واقعا برای وطن شان میسوزد و هر ان به قربانی در راهش حاضرند و همچنان افغانستان را وطن خود میدانند نه چون شما وطن سابق خود.
14 دسامبر 2009, 05:00, توسط مزاری
سلام حقبین عزیز ! میدانید این روش نوشته صبور جان به آقای سرپلی رحمتی میماند که فکر میکنم درآن شکی نیست . خوب دقت کنید !
اگر احیانأ دوست عزیز ما آقای بابک سرپلی شناس ، این نوشته را بخوانند حتمأ وجهه مشترک نوشته صبور جان و سرپلی صیب را کشف میکنند . پیروزباشید .
14 دسامبر 2009, 09:42, توسط haqbeen
راستی که خود مادر مرده است. خدا بیامرزدش عجب شی یی بود. ولی جای تشویش نیست حالا بجای یک سرپلی دو پایه سرپلی داریم. یکی شمس و دیگری بدل کابلی که هر دو در دانش و لیاقت کمتر از سرپلی مرحوم نیستند. جای تعجب اینجاست که چقدر زود این متوفی را شناختید. مگر یادت نرود که او به شما اخلاص زیاد نشان میداد و همیشه در دروغ های شاخدارش شما را ریفرنس میداد ( لبخندی ..) اگر مرا متوجه نمیساختین به جان من خورده بود و وقت زیادی به هدر میرفت. تشکر مزاری عزیز
14 دسامبر 2009, 12:03, توسط Sabur
حقبین و مزاری عزیز !
هدف مه خدا نخاسته توهین به کدام قوم کشورم نبود. فقط یگی دگه از مراکز فساد حکومت افغانستان ره که د خارج است برتان نام بردم که یک فامیل نزدیک حنیف اتمر درش دخالت داره. و هیچ کسام دقصش نیست!!!
یک چیزدگه عزیزا - کسی که خارج رفته باشه هر چقدر زیاد- اما افغانستان برش وطنش می مانه.
ببخشن که درست دری تیپ نمتانم.
بای
14 دسامبر 2009, 16:21, توسط مزاری
دوست عزیز صبور جان ! در پناه پروردگار باشید. میدانم نوشتن به زبان فارسی دری برای دوستانی که در خارج از کشور بزرگ شده اند مشکل و حتی بعید است . حتی به آنهایی که در اوغانستان درس خوانده و آموزش دیده اند ، گاهی مشکلاتی خلق میکند ، قابل تشویش نیست ، هیچ کسی خالی ازین نقیصه نیست ، گفته اند که انسان جایزالخطاست . این حقیر شما را تشویق میکند که بزبان مادری خود بنویسید ، فرق نمی کند که پیام شما اشتباه و یا غلطی املایی و انشایی داشته باشد ، مهم محتوای پیام تان است . یک موضوع بسیار زنده یی را که میخواستم به شما پیشنهاد کنم اینست که هیچگاهی توهین و تحقیر را به کسی که طرف شما قرار گرفته روا ندارید . گفته اند : با ادب باش که سرمشق جوانان و مایۀ کودکان ادب است . شما میتوانید با استدلال و منطق پاسخ خویش را ارایه بدارید ، اگر باز هم پا فشاری کرد با نوشتن سلامی پنجره صفحه را ببندید . یگانه مطلبی که در پیام شما خوش دوست عزیز ما آقای حقبین نیآمده ، فکر میکنم فقط نوشتن کلمۀ ‘لغمانیها’ بوده که با ایشان کاملأ موافقم .
بسیار اتفاق افتیده که دوستان کابل پرسی حکام فاشیست ، ظالم و جبار دورانهای گذشته وحال اوغانستان را نقد کرده اند ولی یکتعداد پیام نویسان فکر میکنند که به قوم پشتون ، تاجک ، هزاره و یا ازبک توهین شده و داد میزنند که شما به اقوام اوغانستان توهین میکنید . همچنان که حقبین صاحب تأکید نموده اند ، این حقیر نیز تفهیم مینماید به شما که نخست بخوانید و بعدأ امضأ نمائید . عجله کار شیطان است ! پیروزی و جانجوری شما را آرزو دارم .
9 نوامبر 2011, 11:42, توسط مزدک
تا جائیکه من فامیل اتمر خیل هارا می شناسم حتی یکنر صادق هم از این خیل کثبف در جامعه تقیم نشده است اسد اتمر، معروف اتمر علام سخی اتمر غلام علی اتمر که در خاد نجیب به حیث رئیس شش کار میکرد ،حنیف امر که میگن این خاین وطن فروش هم قبلا درخاد بوده بشیر اتمر مصتفی اتمر ، هادی اتمر واکبر اتمر.
نقل قولی است از رزمجو منسی کمیتۀ شهر کابل در وقت کارمل که در زمان اقتدار حفیشالله امین به چند نفر از دوستانش پیشبینی کرده که عنقریب حفیظاللع امین سقوط میکند و ما قدرت را میگیریم. دوستان رزمجو از وی پرسیده اند که تو از کجا میدانی که امین سقوط میکند ، او در جواب گفته چند نفر از اتمر خیل ها برایم مراجعه کرده اند تا انهارا در بخش پرچم تنظیم کنم .همین اکنون همۀ اتمر خیل ها باطالبها ارتباط بر قرار کرده اند، پس شما کابل پرسی ها خانۀتان خراب میشود.
9 نوامبر 2011, 13:56
Hdafe shoma az Afganha kist ? lotfan wazeh sazid
9 نوامبر 2011, 14:01, توسط Marg ba kalemaye Afghan
Agar tu Hazara , Ozbak , tajik , khodra Afghan migi - ein yak nadani ast wa man ba name Afghan - pashtun ra meshenasam
Marg ba kalemaye Afghan
9 نوامبر 2011, 15:54, توسط شوخ شيرين كار شهر اشوب
ازسر ارام ولى از زير تيز است.
7 جون 2010, 10:10, توسط abdullah
ظاهــرشــاه: مــن از قبیــلۀ
بنیــامین یهــودی هســتم
وزارت خارجۀ اسرائیل تائید نموده است که دولت اسرائیل تحقیقات گستردۀ را جهت شناسائی قبایل پشتونهای افغانستان و پاکستان که اصلیت یهودی دارند آغاز نموده است.
سخنگوی وزارت خارجۀ اسرائیل به روز جمعه 15 جنوری 2010 به روزنامۀ لوفیگاروی فرانسه گفته است: دولت اسرائیل تحقیقات گستردۀ را جهت شناسائی قبایل پتان در افغانستان و پاکستان که یکی از ده قبیلۀ گمشدۀ یهودی اند از طریق تمویل مرکز تحقیقات ملی ممبی در هند رسماً آغاز نموده است.
وی می افزاید از اینکه در شرائط کنونی گشایش چنین مرکز تحقیقاتی در افغانستان و پاکستان امکان نداشت، ما تصمیم گرفتیم که این تحقیقات را در هندوستان که اکثراً میزبان پشتونها می باشد راه اندازی نماییم. قرار است که این تحقیقات از سه ماه الی یک سال کامل را در بر بگیرد... تحقیقات ما قبلا در بخشهای (ریشه یابی تاریخی، رسوم و عنعنات و تقارب در زبان) تکمیل گردیده است. بناً این مرکز این بار نتائج تحقیقات خویش را از آزمایشات خون (دی ان ای) به دست خواهد آورد. تا کنون هزاران سی سی خون از قبایل پشتون افغانستان در منطقۀ مالهباد ولایت اتوراپردیش در شمال هند جهت آزمایشات جمع آوری شده است...
بنا بر اظهارات سخنگوی وزارت خارجۀ اسرائیل، از لحاظ بیولوژی کارشناسان بیولوژیک اسرائیل تمام تلاش خودشان را به کار بسته اند تا ارتباط ژنتیکی میان پشتونها و یهودیان را به اثبات برسانند تا اینکه به این طریق مؤرخان اسرائیلی را یاری کنند که گویا پشتونها در اصل از ریشۀ یهودیان واسرائیلی ها اند. در این باره کارشناسان بیولوژی اسرائیلی در مرکز تحقیقات ملی ممبی از لحاظ ژنتیکی میان اسرائیلی ها و افرادی از قبایل پشتون آزمایشاتی را انجام خواهند داد و با توجه به نتایج این آزمایشات که گویا پشتونها از لحاظ ژنتیکی نزدیکترین ملت به یهودیهای سفاردیم (یهودیهای شرقی) می باشند و به این طریق می خواهند ثابت کنند که پشتون و یهودیان از یک نژاد هستند.
روزنامۀ لوفیگارو در ادامۀ گزارش خود می افزاید: از مدتها قبل واضح بود که قبایل پشتون که در جنوب و جنوب شرقی افغانستان و در غرب و شمال غربی پاکستان زندگی میکنند همه از یک نسل اند و مربوط به قبایل گمشدۀ یهودی میباشند. این روزنامه می افزاید: همنوای کامل در رسوم و عنعنات، نحوۀ پوشیدن لباس، عادتهای خوانوادگی و امورات فرهنگی وجود دارد که این همه بیانگر این است که پشتونها این همه را از اجداد یهودی شان به ارث برده اند.
این اولین بار است که وزارت خارجۀ اسرائیل رسماً تائید میکند که تحقیقاتی گستردۀ را در راستائی شناسائی اصلیت یهودی پشتونها آغاز نموده است که با این کار خود بر عمل کرد سازمانهای غیر دولتی یهودی که از سالیان درازی در جستجوی قبایل گمشدۀ یهود در قرن هشتم قبل از میلادی فعالیت داشتند مهر صحه گذاشت.
مؤرخین اسرائیلی میگویند: موسی علیه السلام حین خروج از مصر با دوازده قبیله از قبیلۀ بنی اسرائیل خارج شده و در فلسطین مسکن گزین شدند که این دوازده قبیلۀ بنی اسرائیل به نامهای (بنیامین، روبین، لاوی، یهودا، جاد، اشیر، زبولون، ساعر، یوسف، نفتالی، دان و شمعون) یاد می گردیدند و از این جمله دو قبیلۀ آنها (بنیامین و یهودا) در جنوب فلسطین جا بجا شده که یهودیان امروزی از نسل آنها می باشند ولی متباقی ده قبیلۀ دیگر در شمال فلسطین جا بجا گردیدند که بعداً از آنجا به مناطق دیگر مهاجر شدند که سپس به نام قبایل گمشدۀ یهودی مسمی گردیدند.
روزنامۀ لوفیگارو در تحلیل خود راجع به این مسئله میگوید پشتونهای افغانستان اکثریت در میان سایر قومیت های مطرح در افغانستان می باشند، همچنان نظریۀ اصلیت یهودی آنها در منطقه و در میان مردم به سطح قابل ملاحظۀ منتشر شده است، ولی تا هنوز کدام مطالعۀ علمی دقیق که ثابت کند که پشتونها در اصل یهود اند صورت نگرفته است اما اکثریت پشتونها ایمان دارند که آنها اصلیت یهودی دارند. حتی اخرین پادشاه افغانستان، ظاهر شاه، در جواب خبرنگار ایتالیائی در بارۀ نسبش گفته بود که من از قبیلۀ بنیامین یهودی هستم.
سایت انترنیتی شبکۀ خبری العربیه نیز به بررسی این مسئله پرداخته و گزارش داده است که اسرائیل تلاش دارد حوالی 15 ملیون پشتون افغانستان را دوباره به دین آبائی شان – یهودیت – برگرداند که متاسفانه تا هنوز تعداد از قبایل پتان را یهودی ساخته و آنها را به اسرائیل مهاجرت داده است.
همچنان این شبکۀ معتبر عربی زبان گزارش میدهد که در دهۀ هفتاد و هشتاد قرن بیستم سازمانهای یهودی فعالیتهای چشمگیری را در جهت کشانیدن قبایل پشتون افغانستان به آئین یهودیت از طریق استخدام و تربیۀ جوانان پشتون در بیروت، پایتخت لبنان و برخی کشور های غربی راه اندازی نموده بود. این شبکۀ خبری به نقل قول از برخی رسانه های اسرائیلی گزارش میدهد که سازمانهای یهودی توانسته اند برخی دانشجویان افغان در آن زمان (مانند زلمی خلیل زاد، اشرف غنی احمد زی و انوارالحق احدی) در بیروت را به دین یهودیت برگردانند. البته این دانشجویان کسانی بودن که بعدها پستهای مهمی را در حکومت کرزی به دست آوردند و زلمی خلیلزاد نیز شناخته ترین دپلومات امریکائی افغانی الاصل در افغانستان، عراق و سازمان ملل متحد ایفای وظیفه نموده است که خانم یهودی دارد.
این سه تن از نخبه گان تحصیل کردۀ پشتون وظیفه گرفتند تا حس نشنلیستی پشتون ها را تقویه نموده و بعد برای پشتونها توضیح دهند که اصلیت آنها یهود اند و باید به اصل خویش برگردند. این جوانان در ابتدای گرایش خود به دین یهودیت بیشتر احساساتی بوده و تلاش داشتند که به طور آشکار دست به فعالیت زنند ولی بنا بر تجارب سازمانهای یهودی و مطالعۀ آنها از اوضاع منطقه به آنها تعلیمات داده شد که باید از مهارت خود کار گرفته و مطابق برنامه های که برای شان داده میشود رفتار کنند. آنها باید اوضاع منطقه را دقیق ارزیابی کنند. آنها باید بدانند که درموقعیت بسیار حساس قرار دارند، آنها در میان دشمنان سرسخت یهودیت (ایران، پاکستان و عربستان سعودی) قرار دارند. اگر آنها با همکاری اسرائیل و برخی سازمانهای غیر دولتی یهودی دست به فعالیت آشکار زنند به زودی از طریق دشمنان اسرائیل و یهودیت در ایران، پاکستان، عربستان سعودی و حتی اقلیت های قومی غیر پشتون درافغانستان سرکوب میشوند. همین بود که آنها رسماً گرایش خود به دین یهودیت را اعلان ننموده ولی فعالیت های عمدۀ را در این بخش مخصوصاً در قسمت تقویۀ حس نشنلیستی پشتونها و داعیۀ برتری آنها از سایر اقلیت های قومی در افغانستان انجام داده اند.
همچنان چندی قبل سایت عربی زبان القدس العربی، چاپ لندن، در مصاحبۀ با داکتر جعفر هادی حسن، نویسندۀ برجستۀ جهان عرب و پژوهش گر مسایل یهود و یهودیت (دارندۀ درجۀ دکترا از دانشگاه مانچستر بریتانیا در یهود شناسی و نویسندۀ کتابهای فرقة الدونمة بین الیهودیة و الاسلام، فرقة القرائین الیهود، الیهود الحسیدیم و پیدایش، تاریخ، عقاید، فرهنگ و عنعنات یهود) به مسلمانان و عربها هشدار داده بود که متوجه باشند که اسرائیل به زودی افغانستان را توسط قبیلۀّ پتان تحت اشغال خود در خواهد آورد.
وی در مصاحبۀ خود می گوید: پروسۀ یهودی سازی قبیلۀ پشتون در افغانستان از چندین دهه بدینسو جریان دارد و ما شاهد روزی خواهیم بود که رسانه های خبری گزارش گرویدن ملیونها تن از پشتونهای افغانستان به آئین یهودیت را در اثر تلاشهای همه روزۀ اسرائیل به نشر خواهند رساند. تعداد زیادی از سازمانهای غیر حکومتی در اسرائیل همین اکنون مصروف جستجوی قبایل گمشدۀ خود اند. آنها میگویند که قبایل گمشدۀ یهود در قرن هشتم قبل از میلاد توسط آشوریها اسیر گردیده و بعد در سراسر جهان پراگنده شدند ولی هنوز آنها عادتهای یهودی خود را حفظ نموده اند. از جمله عادتهای یهودی: تندروی، تعصب، نژاد پرستی (پشتونوالی) عدم احترام به حقوق زن، به فروش رسانیدن زنها، خشونت قبیلوی، به نکاح در آوردن خانم برادر بعد از مرگ وی، علاقمندی به قتل و کشتار، حفظ آداب و سنت های گذشتۀ خود از قبیل لباس، کلاه جالی، رقص عنعنوی مردان در مراسم خوشی (اتــن) و برتری طلبی قومی می باشد که درمیان قبایل پشتونهای افغانستان هنوز حفظ گردیده است.
این پژوهشگر عرب می افزاید: سازمانهای یهودی از گذشته های دور سرگرم جستجوی قبایل گمشده اند، آنها قبایل گمشدۀ خود را در افغانستان، ایران، چین، هند و امریکائی جنوبی جستجو میکنند. تا کنون طبق آمار آنها قبایل پشتون در افغانستان و پاکستان شناسائی شده اند که اصلیت آنها یهود اند و بحث بالای کشورهای دیگر جریان دارد. اسرائیل با بهانۀ دریافت قبایل گمشدۀ خود میخواهد اسرائیل کبرا را از رود نیل در مصر الی دریای فرات در عراق که پلان ستراتیژِیک آن کشور است تشکیل دهد. یکی از حاخامهای (رجال دین) یهود بنام آبیحل در کتاب خویش تحت عنوان قبایل گمشده میگوید که تعداد آنها به 100 ملیون نفر خواهد رسید.
داکتر جعفر هادی حسن در ادامه می افزاید: اسرائیل نهایت تلاش دارد تا قبیلۀ پشتون در افغانستان را که نفوس آنها تقریبا 15 ملیون تن می باشد به دعوای اینکه اصل آنها یهود اند به آئین یهودیت برگرداند. تا کنون ده ها نهاد وسازمانهای یهودی تماسهای متعددی با سران قبایل و رهبران پشتون که در دو طرف مرز افغانستان و پاکستان قرار دارند انجام داده اند وهمچنان ده ها جلد کتاب یهودی را به زبان پشتو ترجمه گردیده و در آنها از اصالت یهودیت پشتونها و خصوصیت یهودی آنها توضیح داده شده است. همچنین در این کتابها توضیح داده شده است که پتانها نسب شان بر میگردد به (افغان بن شاوول) که در تورات از شاوول منحیث اولین پادشاه یهودی در سرزمین فلسطین نامبرده شده است. باید یاد آور شد که سازمانهای یهودی (مانند سازمان عامی شاب – بازگشت ملت) توانسته اند عدۀ از افراد قبیلۀ پشتون را به دین یهودیت برگردانده و آنها را به اسرائیل مهاجرت نمایند که این افراد به مرور زمان اقارب و خویشاوندان خویش را نیز به یهودیت دعوت نموده و آنها را به اسرائیل مهاجرت خواهند داد. و همچنان عدۀ دیگر از تکنوکراتهای پشتون که مخفیانه به یهودیت گرویده اند هنوز در افغانستان فعالیت دارند
افغان یا اوغان یا پشتون این سه تا نام یک است ما می توانیم افغانستانی باشیم نه افغان حالا به همه روشن گردیده که اوغان یعنی تروریست، اوغان یعنی تولید کننده ای تریاک ،اوغان یعنی طالب فرزندا ن نا مشروع آی اس آی پا کستانی بی فرهنگ واعراب وحشی که در سوف های توره بوره تولید وبه
از زبان خود پشتون ها بشنویند که میگویند
ما از اقوام یهود هستیم با معلومات بیشتر
لطفآ این ویدیو ها را نگاه کنیند
Afghans=Pashtuns=Lost tribe of Israel5
28 نوامبر 2011, 06:11, توسط مغول
خوب است هرچه که است از قوم مغول خو نیست
9 نوامبر 2011, 06:30
آیا ما و شما دیگر کار داریم ویا نداریم؟ فقط صفحه کابل پرس? باز است وفقط منتظریم که عکس کی تیتر می شود، پشتون، تاجیک، هزاره و یا اوزبک! بعدأ شروع می کنیم به خاطرات مان و کوله باری که با خود آورده ایم نثار یک دیگر می کنیم و منتظریم که کی جواب نوشته می کند تا من جواب بنویسم. این ها چه درد ما وشما را دوا می کند. تا که می توانیم در پیدا کردن الفاظ بد و زشت از همدیگر پیشی می گیریم و آنرا می نویسیم و بعد از ارسال آن روز چهار مرتبه به این سایت سر می زنید تا ببینید که کی چه جواب نوشته است.
حالا ببینید که من چه نوازش ها دریافت می کنم. ما همه مریض هستیم، به خدا راست می گویم، خنده نه کنید!!
9 نوامبر 2011, 12:17, توسط ( حقبین )
دوستان عزیز سلام !
به کرات دیده شده که هر که درین دیار صاحب مقام ومنزلتی شده شروع به نصب اقوام،نزدیکان و اشخاص طرف اعتمادخود نموده که تا جایی درست هم است اگر حق دیگران تلف نشود.
بدینگونه ده هامثال دیگرمیتوانیم پیشکش کنیم، که اتمر هم ازین مریضی نمیتواند مبرا باشد.چشمداشت ما اینست که تا جایی که نیاز به افراد معتمد دارند نصب کنند اما نه اینکه تمام افراد کارفهم و با تجربه را نفی و اقارب بی سویه و غیر مسلکی شانرا بر مردم تحمیل کنند.
می بینیم که این مریضی متاسفانه عام است و گریزی از ان نیست. پس بجای توهین اقوام به تخریب اشخاص فاسد باید پرداخت که شاید اتمر هم یکی از ایشان باشد.
9 نوامبر 2011, 19:15
bale dar zamaniki inha qodrat dashtan ba mardom chi khedmat kardan hala ki choaki nadarand ba aab va aatsh lhod ra mizanannd mardom mishnasand in khayinan mamlakat ra
9 نوامبر 2011, 13:14, توسط نادر
متن کامل اعلامیه همکاری آمریکا - افغانستان که بلاخره نشر شد.
http://www.afghanpaper.com/nbo...
تبصره در باره این قرارداد
شما اینگونه همکاری با آمریکا را می پذیرید یا خیر؟
http://www.afghanpaper.com/nbo...
9 نوامبر 2011, 13:32, توسط A person from London
Despite Hanif Atmar’s activities, racism and achievements for Laghmaan and Pashtons in the past, one of Atmar’s sisters is doing very good job in London. Basically, she is a bitch/ prostitute (very professional) while her brother wants to manage a lead the whole country of Afghanistan. Unluckily, it is the reality of our country
9 نوامبر 2011, 13:34, توسط A person from London
Despite Hanif Atmar’s activities, racism and achievements for Laghmaan and Pashtons in the past, one of Atmar’s sisters is doing very good job in London. Basically, she is a bitch/ prostitute (very professional) while her brother wants to manage and lead the whole country of Afghanistan. Unluckily, it is the reality of our country
9 نوامبر 2011, 20:46
با عرض سلام خدمت خوانندگان عزیز، می خواهم نظرم را نیز در رابطه با اتمر و باندی را که جدیداً ساخته اند، به عرض برسانم. اتمر واقعاً هم تمام عیوبی را که هموطنان ما به او نسبت می دهند دارا می باشد.و یا اینکه چنان در فساد، وطن فروشی ومعامله گری غرق است که کار های نا کرده نیز به وی می چسپد. ولی جالب اینست که با همین مافیا و مفسد و وطن فروش... "بانوی مکتب ساز" یعنی خانم سیما ثمر نیز شریک شد. اگر در گذشته کسانیکه سیما ثمر را خاین و مزدور و حذب وحدتی... می نامیدند اگر تا کنون کسی باور نمیکرد منبعد باور میکند. زیرا" بانوی مکتب ساز" با آدم با فسادی چون اتمر شانه به شانه می دهد. تشکیل این باند سره وناسره شدن عده ای از سیاست بازان شد. نمیدانم کسانیکه سیما ثمر را بانوی مکتب ساز...می نامیدند واکنون که وی را در کنار اتمر ها می بینند چه خواند گفت؟؟
9 نوامبر 2011, 22:13, توسط Jawad
متا سفانه که انسان ها هم با تغیر زمان و تغیر شرایط عینی جامعه و مناسبات ما حول شان تغیر میکنند. درینجا ما از خانم سحر از یک زن روشنفکر و آگاه صحبت داریم. اما این خانم نه تنها تعهد خود را به مردم و کشور خود زیر پا نمود بلکه با پیوستن با خلقیها و پرچمی های وطنفروش خون شوهر شهیدش داکتر سحز را نیز پامال نمود. اگر سیمای دیروز با مکتب سازی و دفاع از زنان ستمدیده قابل ستایش همه کسان بود، سیمای امروزی لکه ننگینی است به تمام انسانهای وطندوست کشور.
10 نوامبر 2011, 00:01
آنچه در انتیرنیت جستچو کردم اثر از عضویت خانم ثمر را در حزب نو تاسیس حق و عدالت نیافتم . نکنه بازهم مثل عضویت ایشان در حزب وحدت شایعه ی دیگراست !؟
آدرس وبسایت این حزب جدید را اگر لطف کنید ممنون می شیم.
10 نوامبر 2011, 18:53
دوست عزیز:
مصاحبه خانم سیما ثمر را به نمایندگی از کمیته مرکزی حزب وحدت خدم شنیده ام و صد ها علاقمند مسایل افغانستان در همان زمان آنرا از رادیو بی بی سی شنیده اند. همین اکنون هم کلپ شرکت خانم ثمر در حلسه از حزب وحدت و عطای تحفه از طرف کریم خلیلی بوی در یوتوب قابل دریافت است. با اینکه حتی یکبار هم خدش عضویت در کمیته مرکزی حزب وحدت را رد نکرد و یک کلمه هم از جنایات حزب وحدت به زبان نه رانده است. باز هم من فاصله گرفتن سیما ثمر را از حزب وحدت به فال نیک میگرفتم اگر با جانورانی از جنس اتمر هم پیمان نمیشد.
10 نوامبر 2011, 21:25, توسط ب ی خ د ا
من شنیدم پذیرفتنی نیست. شما باید اددعای تان را با مدرک و سند صابت کنید. من هم میتوانم بسیار اددعا ها کنم و بگویم من شنیدم، آیا کسی مرا باور خواهد کرد؟ دریافت تحفه از طرف خلیلی دلیل بر عضویت خانم ثمر در حزب وحدت نیست جناب. شایدتحفه برای تقدیر از کار های انسان دوستانه ی ایشان در جامعه بوده باشد. اگر واقعا خانم ثمر عضوی وحدت میبود ؛ مداحان و جیره خواران حزب وحشت بوغ تبلیغات شان به آسمان ها رسیده بود.
غوغاسالاران راوایی با تبلیغات گنده ی شان کار را بجای رسانده که فرق بین جنایتکار واقعی و انسان های دلسوز جامعه مشکل شده است.
11 نوامبر 2011, 11:05, توسط نعیم
دوست عزیز :
خدمت عرض کنم که من یک مرد هستم، و طبیعتاً نمیتوانم راوا یی باشم. من عرض کردم که من مصاحبه ای شنیده ام در اوایل سالهای 1990که این را شما اگر خواسته باشید می توانید از بی بی سی بدست بیاورید.
نوشتم که تا کنون سیما ثمر این ادعا را رد نه کرده است و هم نوشتم که تا کنون یک حرفی بر ضد جنایات حزب وحدت وسایر باند های جنایت کار، نه گفته است. تحفه ای را از خلیلی نه در زمان معاونیت ریاست جمهوری خلیلی بلکه در زمانیکه خلیلی با سایر جنگسالاران مثل خود درجنگ بود و در جلسه حزب وحدت به خانم ثمر عطا کرد. مگر وی چه خدمتی برای خلیلی ها نموده بود؟ به خدمت به مردم و طن که خلیلی کسی را نه تنها تقدیر نمیکند بلکه توبیخ هم میکند. بر علاوه درین چند سال ریاست حقوق بشر از سایر جنایت کاران سیافی، شورای نظاری، دوستمی... یک گذارش هم به رسانه ها نداد. در حالیکه روزی نیست که از بی تاموسی چنگسالاران تا آدم کشی، اختطاف... آنها در کشور اتفاق نه افتد. و همه گذارشات را در روک میز خود و یا در خانه خود قید نموده است. من نه با سیما ثمر شناخت شخصی دارم ونه هم باوی عداوت و دشمنی. من با این عقیده ام که در کشور ما که مافیای جنایت کاران جنگی از هر نوع آن مردم و کشور مارا گروگان گرفته است یک نور کوجک هم درین تاریکی غنیمت است. که متاستانه از خانم ثمر نه تنها نوری نه تابید بلکه با همین دزدان و مافیا دهن جوال را گرفته است. ای کاش خانم ثمر در موضع دفاع از مردم و حقوق بشر قرار می داشت و در زدوبند با جنایت کاران قرار نمیداشت. هم پیان شدن با جانی از جنس اتمر عضویتش را در حزب وخدت نیز ثابت میکند.
12 نوامبر 2011, 17:46, توسط بیخدا
محترم اثبات ادعا بر دوش مدعی آن است، در دنیای امروز وقتی ما چیزی را ادعا می کنیم اگر نتوانیم ثابت کنیم به این معنی است که حرف مفت زده ایم!
سیما ثمر عضویت اش را در حزب وحدت قویا رد کرده است .خانم ثمر در برنامه ی (چهره ها) تلویزیون طلوع :[ من هیچ زمانی تعهد با اینها نکردیم(وحدتی ها) ، در این جای شکی نیست که من یک هزاره هستم و هزاره بودن دلیل بر عضویت در حزب وحدت نیست. من نبودیم و نیستم در حزب وحدت.]
این هم لینک
http://www.youtube.com/watch?v...
متاسفانه سراسر پیام شما سفسته و استدلال های آبکی و ایراد ها بنی اسرائیلی است!
از نظر شما چون خانم ثمر عضوی کمیته ی حزب وحدت بوده به ایشان خلیلی تحفه داده است؟ این استدلال شما غیر منطقی است. تحفه یا جایزه را معمولا برای قدردانی و یا ارجگزاری از کارد کرد های اشخاص میدهند. در آن روز گار مناطق هزارستان تحت کنترول باند وحدت بود و سیما ثمر هم در باز سازی مکاتب و شفاخانه ها حضور فعال در جامعه داشت. تحفه دادن به ایشان جز قدردانی از کار های خیرخواهانه ی ایشان چیزی دیگری نمیتواند باشد.
شما به گفته ی ایرانی اصلا در باغ نیستید دوست عزیز. کار کمیسیون حقوق بشر این نیست که بر علیه اشخاص بیانیه صادر کند و اشخاص را به دادگاه بکشد چون این کار از صلاحیت کمسیون خارج است. کار کمسیون گزارش از نقض حقوص بشر در جامعه می باشد.
مطلب آخر اینکه من بعید میدانم که خانم سیما ثمر با حنیف اتمر هم پیمان شده باشد. این خبر در حد یک شایعه است. حالا گیریم که چنین باشد و این چه ربط به گزشته ی خانم ثمر دارد؟ ( سفسته ی توهم بدی ).
12 نوامبر 2011, 19:28, توسط نعیم
دوست عزیز
زمانیکه خانم ثمر مصاحبه نموده بود انتر نتی و یوتوبی نه بود که تا اکنون توسط گوگل پیدا شود. ویا حد اقل من نمیتوانم. من نوشتم که با وی نه شناخت دارم و نه هم عداوت. حالا هم میگویم ای کاش خانم ثمر در موضع دفاع از مظلومین کشور قرار گیرد. لبنکی را که شما داده اید خودش از لیستی که حزب وحدت برون داده بود و نام ایشان نیز در لیست بو، اعتراف دارند. تا کنون هیچ سندی که احتجاج وی را علیه وحدتی ها نشان بدهد وجود ندارد. سیاف هم در تلویزین قتل کابلی ها و ویرانی کابل را رد کرد.آیا میشودازان سندی بر بی گناهی وی استفاده کرد.
در لینک ذیل خانم ثمر در جلسه شورای عالی حزب وحدت شرکت دارد.
http://www.youtube.com/watch?v...
هم چنان در لینکی که شما داه اید روی عدالت انتقالی پافشاری میکند. بالاخره چه اقدامی از طرف وی صورت گرفت؟ اگر با اتمر نیست چرا احتجاج نمیکند؟
آیا شما باور میکنید که خانم ثمر بدون هیچ پشتوانه ای وزیر شود؟ آنهم که خودش خبر هم نباشد؟؟؟؟
دوست عزیز دلت که استدلالم را بنی اسرایلی میدانی یا کاتولیکی، یا پرستستانی یا شیعه گی یا سلفی و یا هم سنی گی. من با مذاهب و قوم وقبیله کسی کار ندارم.
12 نوامبر 2011, 19:49, توسط صفر
اگر حزب وحدت در تشکیلات خود به خانمها سهم داده باشند جای بسی خوشوقتی است. در زمانه ای که زن ستیزی در گروپهای سیاسی وجود داشت حزب وحدت با افتخار در تشکیلات خود به زنان فرصت و موقعیت میداد.
14 نوامبر 2011, 02:12, توسط بیخدا
درود گرامی:
باز هم تکرار میکنم، اتهامات بدون سند و مدرک پذیرفتنی نیست.
درپست اول، سخن شما این بود:
"با اینکه حتی یکبار هم خدش عضویت در کمیته مرکزی حزب وحدت را رد نکرد"
ونشان دادیم که خانم ثمرعضویت اش را در حزب وحدت رد کرده است وسند هم آوردیم. حالا میگی سیاف هم چنین کرده است. سفسته میکنی دوست عزیز،یعنی چون سیاف جنگ ها و ویرانی های کابل رد کرده است؛ لابد خانم ثمر هتما دروغ میگوید.!!!؟
سخن دیگر شما " تا کنون هیچ سندی که احتجاج وی را علیه وحدتی ها نشان بدهد وجود ندارد"
نگری شخصی افراد ارزش قضایی ندارد استاد، مهیم نیست خانم ثمر باشد یا کسی دیگر!
ویدئو کلیپی را که شما دست آویز قرار داده اید؛ جعلی است.چیزی را ثابت نمیکند.
قسمت که خانم ثمر را نشان میدهد؛ به ویدئوی اصلی اضافه شده است.
(cut&paste)
چند نکته را در آن کلیپ باید توجه کرد.
جلسه مربوط به مسایل حقوق بشر است نه جلسه ی حزب وحدت! به چند دلیل:
1. سپاسگزاری آخوند خلیلی از زحمات خیرخواهانه ی خانم ثمر
2. حضور تعداد زیاد خارجی در این گردهمایی به شمول یک سیاهپوست آفریقایی!؟
طوریکه حتی مترجم در محفل حضور دارد و سخنان آخوند خلیلی را برای خارجی ها چنین ترجمه میکند:
I would like to express my thanks to you for the service that you had offered to our people that everybody Knows ....
3. دست نوشت های حاوی مطالبی انساندوستانه رویی به نیرها، از قبیل این
ما عضوی جامعه ی انسانی هستیم و نوع دوستی ایجاب می کند که....... بقیه اش متاسفانه قابل خواندن نیست.
ما عضو جامعه ی انسانی هستیم و با تمام ملت ها احساس قرابت می کنیم
We are member of human society..........
Humanism requires that we should.......
4. تنها خانم ثمر بقول شما تحفه دریافت نمیکند بلکه چند تا خارجی بشمول آن دوست آفریقایی هم عین تحفه را دریافت میکند.
یک بار دیگر قسمت که خانم ثمر حضور دارد را به دقت بیبینید:
http://www.youtube.com/watch?v...
14 نوامبر 2011, 19:26, توسط نعیم
دوست عزیز سلام:
وفتی یک شخص به همکاری، و یا عضویت در یکی از تشکیلات ها وانمود میشود ویا بهتر است بگویم متهم میشود، آنهم تشکیلاتی که دستان خون آلود دارد، شخص مذکور اگر همکار باتشکیلات مذکور نباشد، فوراً باید در یکی از نشرات احتجاج کند. که خانم ثمر چند سال بعد فقط در مصاحبه گفت نیستم و دلیل آنرا هم به خلیلی موکول کرد.همین امروز که دسترسی به میدیا تقریباً بدون مشکلات است، وی از عضویت خود در حزب ساخته اتمر ها انکار نمیکند، اگر ده سال بگذرد و بیگوید که نه خیر من نبودم. کدام ساده میتئاند باور کند.
لینکی را که من دادم و لیکی را که شما داده اید هردو صد در صد همگون است. نمیدانم جعلی بودن آن در کجایش است. من که چند بار آنرا دیدم جعلی بودن آنرا نه توانستم پیدا کنم. وموقعت خانم ثمر درست همان طور بود که در جلسه حضور داشت.
دوست عزیز خانم ثمر و یا مانند آنها چه از چنس مرد و یا زن، به تنهایی زیاد قابل تبصره نیستند. ولی این بمثابه یک روند در بستر روشنفکری خطرناک است. جوانان و نو جوان ما وقتی می بینند که خانم ثمر با آدم کشی چون خلیلی خوش و بش دارد، شاید فکر کند این امر معمولی است.در حالیکه خوش بش با چنایت کارانی چون خلیلی، گلبدین، سیاف، ربانی، دوستم...مرز جنایت کاران را با غیر جنایت کاران مغشوش میکند. اگر این بحث مارا وی تعقیب کند، من ازین طریق از وی جداً می خواهم که اگر با اتمر ها نیست، موقفش را روشن کند. واگر است، درانصورت دوست عزیز بحث ما ختم.
10 نوامبر 2011, 06:59, توسط نادر
جالب است، بخوانید!
متن کامل اعلامیه همکاری آمریکا - افغانستان
http://www.afghanpaper.com/nbo...
تبصره در باره این قرارداد
شما اینگونه همکاری با آمریکا را می پذیرید یا خیر؟
http://www.afghanpaper.com/nbo...
11 نوامبر 2011, 08:56, توسط ( حقبین )
اعای جواد شما غیر از حلقه به گوش های آی اس آی ( راوایی های خود تان) کسی دیگری را دیده ندارید و با کامیابی هر فرد موفق شما را مرچ می دراید. اینرا بدانید که شما نیزمانند گلبدین عقده بدل مانده و از کامیابی دیگران به بیماری های روانی دچار خواهید شد. خانم ثمر و خلقی و پرچمی سگ خود ها را هم با شما برابر نمیکند.
13 نوامبر 2011, 09:14, توسط JAWAD
آغای حقبین شما همه را در آیینه خود میبینید. شما هنوز هم مثل گزشته که خادیست ها بالای هر هموطن ما تاپه زده و ایشان روانه زندان و در گور های دسته جمعی نابود میکردند ، بالای من هم تاپه راوایی زدید درحالیکه در کجا من از راوا یاد نموده ام. اما این به مفهوم این نیست که اتهام شما را در مورد راوا قبول دارم. کسی که در افغانستان کمترین مدتی را در زمان دوره جنایت بار خلق-پرچم سپری نموده باشد و شاهد زنده آنهمه آدمکشی ها و خیانت بوده اگر هنوز هم از آن دفاع میکند یا کودن است یا اینکه اصلأ افغان نیست
در مورداینکه نوشتید که سگ خلقی-پرچمی بهتر از۰۰۰۰هست متعجب شدم زیرا چطور امکان دارد که خلقی-پرچمی که ار آوان میلاد منحوس اش تا سقوط جنایت بارش سگ های زنجیری روسها بودند چطور امکان دارد که سگ صاحب سگ باشد. شاید تنها در قاوس ننگین وطنفروشان خلقی-پرچمی چنین چیزی موجود باشد
13 نوامبر 2011, 10:07, توسط ( حقبین )
جناب جواد!
خلق و پرچمی دیگر وجود ندارد که کسی به دفاع ازایشان برخیزد.اما... ما یاران قدیم را از پوست شان میشناسیم.به وجدان خویش مراجعه کن کار کرد خلقی و پرچمی را با کار کرد دیگران مقایسه کن،بعد ان هر قدر مینالی بنال
خلقی و پرچمی در دوران خاکمیت شان کارهای ناچیزی را که کوتاه میشمارم انجام دادند:
-در عرضه خدمات مجانی صحی به پیمانه بسیار وسیع که حتی ولسوالی ها و علاقه داری ها را پوشش میداد.. احداث صد ها پل و پلچک.در عرصه تغلیمات مجانی ایتدایی و ثانوی و.... تربیه هزاران کادر مسلکی در داخل و خارج کشور.احداث سرکها و صد ها پروژه عام المنفعه دیگر.ادامه پروژه های کامبینات خانه سازی و تهیه مسکن پروژه 500 فامیلی که شاید جناب شما هم در سایه یک اپارتمانش لمیده باشید.بلاکهای سره مینه،بلاکهای پولیس،بلاکهای میدان هوایی و بلاکهای قصبه،بانک انکشاف زراعتی،بانک رهنی وتجارتی،تعمیر وزارت مخابرات در هژده منزل،انکشاف سیلوها،ایجاد خزینه تقاعد،کوپراتیف های دهقانی،پوهنتون های مزار-خوست-ننگرهاروقندهار...ایجاد مراجع رسمی غرض توذیع عادلانه کمکهای مستقیم،توذیع کوپون به کارمندان دولت که حتی کاغذ تشناب را هم در اختیار شما مجانی قرار میداد.تاسیس کودکستانها و پرورشگاه هاغرض سرپرستی اطفال بی بضاعت وغیره که فعلا بخاطرم نیست..
از جانبی کدام یکی از اعظای بلند پایه حزب یا دولت ثروت و سرمایه یی اندوخته اند که دلیل خیانت شان باشد تا ما از ان شرمنده باشیم.تمام انرژی و طاقت خود را در راه دفاع از دسایس و توطیه و مداخلات پاکستان،ایران،انگلیس ،امریکا(از سوراخی که حالا گا..ده میشوید) نمودیم.بهترین فرزندان خود را قربانی دادیم تا مصدر خدمتی برای وطن شویم.
ایا شما به خاطر دارید؟
حال به حاکمیت رژیم های مابعد خلق وپرچم مراجعه کنید و
با وجدانی که اگر دارید مقایسه کنید تا ببینیم نتیجه چه خواهد بود.حال بگویید که ما وطنفروش بودیم یا شما که در تبانی با گروه های اشرار هست و بود این وطن را به اتش کشیدید؟؟؟
13 نوامبر 2011, 18:59, توسط خ.نبیل مزاری
دوست عزیز و ارجمندم آقای حقبین درود های گرم مرا بپذیرید ! خدمت شما باید بنویسم که گاهی با اشخاص عقده مند و ماجراجو سرمی خوریم که فقط آنچی در توربه دیدگاه و بینش خود دارند بدون در نظر داشت حقایق روشن و آفتابی فکر میکنند بجا ، درست و حقیقت است و یا اینکه به اندیشه تخریب دیگران قلمفرسایی میکنند . نوشتن واژه های منحوس ، قاوس (قاموس) ننگین وغیره خود گویای این حقیقت است که ایشان نه بطور بی غرضانه و بیطرفانه بلکه بطور مغرضانه و ماجراجویانه ترازوی داوری بدست گرفته اند و با نوشتن واژه های رکیک گویا همه جانبه موضوع را تحلیل و ارزیابی نموده اند . من حقیر به این نتیجه رسیده ام که آنانیکه کور اند ، جعل میکنند و شرمی هم ندارند ، با آرامش نوشتن و حوصله کردن گذشتاندن وقت است . پیروز باشید . دوست قدیمی تان مزاری .
14 نوامبر 2011, 05:18, توسط JAWAD
بسیار جالب است که شما از تجاوز پاکستان و ایران و... یاد میکنید اما از تجاوز گر و اشغالگر اصلی که عامل اصلی همه بدبختی ها در وطن ما بود هیچ یادی نمی کنید . این عمل شما تصادفی نیست بلکه یک چیز عمدی است.اگر روهای جنایت کار کشور را اشغال نمی کرد و به قتل عام مردم بیگناه ملیون ها انسان وخانه و کاشانه شان را ویران نمی کرد مردم پخاطر نجات جان خود و اولاد خود به کشور های همسایه پناه نمی بردند.
هر عمل از خود عکس العمل دارد. مردم ما هم بخاطر دفاع از خود و کشور خود جانبازانه و قهرمانانه وطنرا از لوس ارتش استعماری سرخ روسی و مزدوران خلقی_پرچمی شان نجات داده وبا شکست نظامی روس حماسه دیگری به تاریخ افزودند.
شمااز خدمات خلقی_پرچمی نوشتید ای کاش آنها به جای آنهمه خدمات فقط مردم ما را می گزاشتند که ففط به مثابه انسان زندگی می نمودند . درست هست که بعد از سقوط رژیم جنایتکار کابل ویرانه شد اما عامل اصلی آنهم زمامداری جنایت کارانه مزدوران روس بود.
اما در مورد استفاده از جیره و خانه های مفت دولتی باید گفت که غیرت و عزت من زیاده از آن بود تا جیره خور روس یا مزدوران آن شوم. من گرسنگی و مرگ را ترجیح می دهم تا زنده بودن با جیره روس.
آغای مزاری جالب هست به عوض اینکه واقعیت های عینی کشور را بیان کنید از اشتباه املائی من انتقاد نموده و از همه جنایات و آدم کشی های خلقی-پرچمی چشم پوشی می کنی
14 نوامبر 2011, 11:25, توسط خ.نبیل مزاری
آقای محترم جواد ! شما اگر واقعآ بیطرف میبودید باید عفت کلام نگه می داشتید . توهین کردن و تحقیر نمودن کسانی را هدف نیک و آرزوی والایی داشتند و شوربختانه شرایط و زمان حکم دیگری نمود شایسته نیست .
بسیار معقول نوشته اید که هرعمل عکس العمل دارد با شما کاملأ موفقم . کودتای ثور هم عکس العملی بوده در برابر عمل خاندان ال یحیی . اینکه کودتاچیان نظر به شرایط زمان چی جهتی گرفتند و بکدام آرمان پاسخ دادند را باید درعمق مقتضیات آن زمان مطالعه و بررسی کرد و نباید ما بطور کل به همۀ خلقی ها و پرچمی ها نفرین بفرستیم و منحوس شان خطاب کنیم . آیا آدم معقول و بیطرف میتواند احزاب جهادی که جهاد گرانش راکت پرتاب نمودند ، مکتب آتش زدند ، شاگردان مکتب مسموم نمودند و استاد و معلم سر بریدند را مسلمانهای جهادی منحوس خطاب نماید ؟ آنهایی منحوس اند که ما را از کسب دانش و علم باز داشتند و آنهایی منحوس اند که برگردن ما حلقه غلامی و برده گی آویختند .
با کمال تأسف ما دوست و دشمن را شناسایی کرده نمی توانیم ، ما معنی آزادی را در شرایط امروز نمی دانیم و ما پیش ازینکه ملا شویم نیچه دزد میشویم . وقتی ما مبارزان ضد انگریزی را بدار می آویزم ، فکر میکنیم شوروی را شکست داده ایم و با کمک انگریز انتحار میکنیم باید اینرا نیز بپذیریم که بدبختانه چشمان خود را پوشیده ایم و خود را در کوچه حسن چپ زده ایم . با این خیالات واهی هیچگاهی به سر منزل مقصود نخواهیم رسید .
بیآید اگر بیطرفیم بیطرفانه داوری نمائیم و اگر زحمت نمیشود در پیامهای خود نه از نام مردم و ملت ، بلکه بنویسیم این نظر شخصی خودم است . اما در قسمت اشتباه تایپی شما خدا نخواسته باشد که ازین نقیصه استفاده برده باشم ، بلکه خواسته ام که همان اشتباه را به گونۀ رفع کرده باشم . بسیار امکان دارد که واژه یی را اشتباهأ نادرست بنویسیم و یا کم بنویسیم و این اشتباه باعث نمیشود که به کسی توهین نمائیم و استفاده سوء نمائیم . نجیبه جان بینا در کیبورد خود واژه های چ پ ژ گ ندارند و هیچگاهی هم کسی به ایشان خورد نگرفته و به شما عیزیز هم اطمینان میدهم ازین ناحیه خاطر جمع باشید .
15 نوامبر 2011, 06:05, توسط JAWAD
محترم مزاری
من نوشته شما را چندین بار خواندم و در نوشته شما مسایلی مطرح شده که من با شما موافق ام. آنهایی که مکاتب را به آتش میکشند وبا علم و دانش و آگاهی انسان دشمنی دارند نه تنها دشمن افغانستان اند بلکه دشمنی با انسان انسانیت می کنند..
نمیدانم اگر در زمان داود خان در افغانستان زندگی کرده باشید شاید بخاطر داشته باشید که در سال ۱۳۵۴ یک گروپ از تبنیادگرایان در پنجشیر به رهبری مسعود و گروپ دیگری به رهبری گلبدین در کنر دست قیام و شورش زدند اما مردم محل در هر دو منطقه با سوته و بیل و تبر په مقابل آنها برخاسته و یک تعداد شان را دسگیر نموده و تعداد دیگرشان به پاکستان فرار کردند. بعداز کودتای ثور و تهاجم و لشغال کشور آنهایی که در گزشته داره ویاغی میخواندند پناه برده و از آنها برای رهایی منطقه و حفظ مال و ناموس شان طلب کمک شدند حال شما بگوید که عامل اصلی همه ویرانی در افغانستان کیست.
شماشکایت دارید که چرا من خلقی-پرچمیها را با کلمات رکیک و حقیر یاد می کنم.من در زمان حاکمیت خلق_پرچم در دانشگاه کابل محصل بوده و در لیلیه زندگی می کردم . هر صبح که از بستر بلند می شدیم تمام چپرکت ها را میدیدیم تا شب گزشته کسی از بسترش به زندان نبرده باشند. تنها از اطاق از جمله شش نفر سه محصل را بردند که هرگز دیگر آنها زنده نه دیدیم و یکی از آنها به نام مهدی محصل طب ازمزار شریف بود. میدانی این جنایت کاران چند داکتر ،پروفسر , انجینر از استادان دانشگاه کابل را به پولیگون سر زدند اگر کسانی که عامل قتل یک میلیون انسان و فرار چهار میلیون دیگر از خانه و کاشانه شان شدند جنایت کار و آدمکش ندانیم چه نام به آنها مناسب میدانید.
15 نوامبر 2011, 07:56, توسط ( حقبین )
مزاری عزیز،سلام تقدیم میدارم.خوشحالم که شماراسلامت وسرحال میبینم.دوست ما جاویدجان از شما گله مند اند که چرا درموقف دفاع ار بیانات من قرارگرفتید!! ایشان فراموش میکنند که افراد دارای خردو واقعبینی همیشه در موقف عقل و انصاف قرار دارند. من بخاطر دارم که ما و شما در بعضی مواردبا هم مخالفت ورزیده ایم و با هم یکسان فکرنمیکردیم اما با بحث ها و گفتگو ها به نتایجی رسیده ایم که با هم دوست باقی بمانیم.و این از خرد و واقعبینی شما منشا میگیرد.تایید بیانات من از جانب شما امیدوارم میسازد که هنوز وجدان ها کاملانخوابیده و مردم به خدمت گاران صادق شان ارج میگذارند.
جناب جاوید!
من از تجاوز روسها بهیچوجه دفاع نمیکنم و در زمانش با ان مخالفت صریح هم نموده ام.تجاوز روسها یااز حماقت رهبران خود خواه ما یا از شوونیزم روسها سرچشمه میگرفت که ما رادر برابر عمل انجام شده قرار داد. اینجا دو انتخاب بود:
-یا باید در برابر مجاهد بازی پاکستان مقاومت میکردیم که پلان بلعیدن خاک ما را از دیر زمان در سر می پرورانید( قسمیکه شما یاد اوری نموده اید-تحرکات مسلحانه دسته های بنیاد گرا ها از زمان داود خان مرحوم به تحریک آی اس آی شروع شده بود که ما انرا از نظر دور نمیداشتیم)
این بود شمه یی از احوال ان زمان که شاید شما تا حال به ان توجه نفرموده اید. به هر حال.. امیدوارم بخاطر یک کیک پوستین را به اتش نکشید. با اگاهی از واقعیت ها سطح قضاوت ما بالاتر میرود ولی با دنباله روی و تکرار طوطی وار الفاظی که دیگران روی غرض میگویند انسان فهمیده و لایق معلوم نمیشود.شما چندین بار کلمه جنایتکار را بکار بردید که همه گیر بود و این منصفانه نیست. من برایتان قول میدهم که 99% خلقی و پرچمی از شما پاکتر،وطنپرست ترو با تقوا تر بودند و هستند. جنایاتی که درمقیاس کمی نسبت به رزیم های مابعدصورت گرفته و من انرا رد نمیکنم سهیم نیستند.این کاملا طبیعی است که هر حاکمیتی بمنظور بقای خود دست به اقداماتی میزند که ناشی از ناگذیری هایش میشود ، ولی این اقدامات اگر در حد جنایت باشد نه من و نه همفکران من انرا تایید نمیکردیم. اتفاقاتی که در زمان حفیظ اله امین و تره کی افتادبهیچوجه مورد تایید مانبود که دست به اقدام بر ضد ایشان زدیم. با شما موافقم که یکعده محصلین،استادان و افراد نخبه جامعه مارا سر به نیست کردند.اما شما خود شاهد بودید که حتی خود خلقی ها هم بطور عمومی با ایشان موافق نبودند که از جمله گلاب زوی، وطن جار ودیگران دست به اقداماتی علیه خلقی های خود زدند.صفوف خلقی ها صرفنظر از یکعده افراد وابسته به رهبران جنایتکاری چون امین ، همه ازین روش ناراضی بودند.اتفاقا ما و شما درعین زمان محصل بودیم و همه اتفاقات را به چشم سر میدیدیم.
برای من جالب است که اگر عقده شما از مرجع خاصی منشا نمیگیرد و صرف از نام انسانیت و وطندوستی اینهمه داد و واویلا دارید ایا جنایاتی را که فعلا و به پیمانه بسیار وسیع بر ضد وطن و مردم مان صورت میگیرد،نمی بینید؟چرا امریکا و دارو دسته کاوبایی اش را را جنایتکار نمیدانید و انرژی تانرا صرف تضعیف قوت های اشغالگر نمیسازید که به گوگرد بی خطر خلق و پرجم جسپیده اید؟ شما اول با اشغالگرانی که فعلا هست و بود مانرا به اتش میکشند تصفیه حساب کنید،ما که در جایمان و با ادرس های مشخص برای حسابدهی حاضر خواهیم بود.
راستی میخواستم ، کتابی را برایتان ادرس بدهم اگر علاقمند بودید بخوانید بسیاری از مسایل برایتان روشن خواهد شد و ببینید که خلقی و پرچمی گذشته خود را چگونه ارزیابی میکنندکه در طرز دید و قضاوت تان یقینا تغییر قابل توجه رونما خواهد شد.
نام این کتاب: سایه/روشن
نویسنده کتاب: یاسین خموش
15 نوامبر 2011, 08:06, توسط ( حقبین )
با پوزش از نویسنده محترم! که تخلص شانرا اشتباه نوشته ام بگونه زیر تصحیح شد:
نام نویسنده: یاسین بیدار
نام کتاب: سایه/روشن
15 نوامبر 2011, 20:46, توسط رحمت
محترم حقبین سلام:
جواب های تان عنوانی محترم جاوید در نظر من جالب آمد. زیرا عده ای قلیلی از شما به گذشته خود از دید انتقادی می نگرد. این به کلی درست است که شما گوگرد های بی خطر هستید.اما نه همه تان. واقعاً ملت ما در مبارزه علیه متجاوزین به حد اقل همکاری نیرو های ضد تجاوز نیاز دارد. به شرظی آنکه نیروها واقعاً ضد تجاوز و اشغال باشند. از شما ها در تشکیلات های متعددی که برامد بیرونی دارند، حتی یک تشکل ضد اشغال را نمیتوان سراغ کرد.حزب متحد ملی، نهضت فراگیر، طرفداران داکتر نجیب،کبیر رنجبر، گروپ شهنواز تنی، گلاب زوی....هیچ کدام شان نه تنها ضد اشغال نیستند بلکه کاملاً موافق اشغال هستند، تنها می خواهند که اگر امریکا جنایت کاران تنظیمی را خلع ید نموده ودر عوض اینها در حاکیت آورده شوند. بدین جهت شما گورگرد های بی خظر نیستید.
وهم نباید تمام مرداری ها و جنایات را بر گردن امین انداخت تمام رهبری حزب اعم از پرچمی و خلقی دران دخیل اند. اختلافات شخصی در درون حزب نمیتواند عده ای را مبری سازد. شما باید انتقاد تان از خود در سطح افشای تمام چنایاتی باشد که رهبری حزب مرتکب شده است. فکر میکنم برشمردن آنهمه جنایات از حوصلاه این بحث خارج است. شما کلمه جنایت کار را که به همه اطلاق شود عادلانه نمیپندارید، این درست است ولی احصایه ای را که میدهید درست نیست. 99% اگر صادق میبود فاجعه بار نمی آمد. اگر 99% صادق می بود تسلیم کثیف ترین نیروهای سیاه نمیشدند. همن امروز چند فیصد شان در خدمت اشعالگران اند؟همین اکنون دستگیر پنجشری و کشمند واراکین دوستم بدترین نفاق قومی را دامن می زنند....
شما هم لازم است روی نکاتی که عرض کردم غور کنید
16 نوامبر 2011, 08:20, توسط JAWAD
آغای حقبین
من در ضمن اظهار قدردانی از هموطن عزیز رحمت جان از شما میخواهم که یکبار دیگر نوشته محترم را بخوانید شما جواب تقریبأ تمام سوالات تان را خواهید یافت۰ من صد در صد با نوشته جوابی وی برای شما موافقم۰
اما چند مسله دیگر که مربوط به حملات شخصی شما به مورد من میشود۰
اول اینکه میگویید که ۹۹٪شماها از من صادق تر و وطنپرست تر اند ٬ نمیدانم روی کدام معیار ٫شواهد یا اسناد شما اینطور قضاوت را در مورد من بدون کوچک ترین شناختی که از من دارید انجام دادید اما بعد از یک لهظه تأمل به یاد دوران حاکمیت خلق ـ پرچم برگشتم به زمانی که رژیم مستبد تمام ملت راکه۵ـ۶ سطر بوددشمنان خود اعلام میکرد«اشرافزادهگان٬ارتجاع سیاه٫ ارتجاع بین الملل٫ ناسیونست های تنگنظر٬ افراطی های چپنما ووو۰۰۰۰
از فردی مثل شما و رفقایتان که هزاران انسانهای بیگناه را با زدن یکی از آن تاپه ها به پولیگون ها سر بریدند گله ای نیست۰
تا جایی که به شخص خودم مربوط است از زمانی که دانش آموختم و پا به مدرسه گزاشتم تا هم اکنون که نفس میکشم همیشه در صف مردمم ایستاده و با همه توان خود از حق مردم و وطن خود دفاع کرده ام و خواهم نمود روی همین پرنسیپ بود که پس از تجاوز روس با تمام هستی و توان به صف مدافعین وطن پیوسته و درین راه تا آخر در مقاومت در مقابل اشغالگران و مزدوران وطنی شان بهترین دوران زندگی خود را فدا نمودم۰ ببین فرق بین شما و انسان های متعهد و وطندوست اینست که به گفته خود شما در حالیکه شما مخالف تجاوز روسها بودید نه می دانستید که چه باید کنید؟ برای اکثریت مردم بعد از اشغال کشور دیگر سوالی نبود که چه باید کرد ،سوال این بود که چطور می توانند در مقابل اشغالگران مقابله کنند اینجا خط بسیار روشن و شفاف است ٫ با صف ملت یا ضد ملت۰
شما درمورد اشغال روسها مینوسید که بنابه شوینسم روس و عملکرد عده ای از رهبران تان در مقابل عمل انجام شده قرار گرفتید۰ شما میخواهید تاریخ ۴۵ ساله حزب خلق ـ پرچم و همه عملکرد های این حزب را در دوران ظاهر و داود ومابعد نادیده گرفته و نتیجه گری خیلی سطحی ارائه میدهید۰
این حزب فقط بخاطر دفاع ازمنافع سیاسی ـ اقتصادی مسکو به مثابه ستون پنجم امپراطوری روس تاسیس شد و در سراسر تاریخ نگبت بارخود به غیراز مزدوری و جاسوسی و تربیه جواسیس هیچ عملکرد دیگری ندآرد۰تمامی نشرات و تبلیغات شان به یک نقطه ختم میشود خدمت به کشور شورا ها و دفاع از حکومت شوروی۰
تمام رهبران خلق ـ پرچم ۱۰۰٪ مزدور و جاسوسان خود فروخته روسی بوده و حتی به وفاداری به روس بآ یکدیگر به ماسبقه میپرداختند و با جاسوسی یکدیگر برای روس موقف و شایستگی خود را برای رهبران آنها به اثبات می رساندند
شما مینوسید که کارمل و بعد ها نجیب میخواستند که مصالحه ملی کنند،آغای حقبین لطفأ کمکی حقایق را نپوشانید۰ببرک کارمل در اولین بیانیه تلویزوینی خود گفت؛معیاردوستی با کشور شوراها معیار افغانیت و حتی معیار انسانیت می باشد این در زمانی که تانکهای ارتش اشغالگر به تجاوز و ویرانی مشغول بودند۰یگانه عملی که نجیب در پهلوی کشتن هزاران هموطن ما در دوران ریاست خاد انجام داد دامن زدن به اختلافات قومی و لسانی بود۰نجیب عصمت مسلم قندهاری را به جان مردم شمال و دوستم جانی ازبک را برای سرکوب مردم پشتون در قندهار فرستاد٬این نجیب بود که حاظربود برای مسعود سمت شمال را واگذار کند ،شما بگویید کدام این اعمال مصالحه
ملی است۰بعد از شکست روس وسقوط رژیم استعماری بعداز یتیم شدن بلی نجیب با صدها نیرنگ خواست به هرخس و خاشکی دست درازکند اما به گفته مشهور«بعد از باد رفتن چهار زانو نشستن فایدهٔ ندارد»
در مورد اینکه همه جنایات را به گردن امین«قومندان انقلاب»انداختید و همه هم حزبی های دیگر را بیگناه اعلام میدارید به نوشته محترم رحمت جان مراجعه کنید۰
حزب خلق ـ پرچم در زمان اقتدار خود یک سیستم بود،هر سیستم به مثابه یک ماشین عمل میکند و یگانه راهی که ماشین کار کند باید تمام پرزههای این ماشین از کوچکترین تا بزرگترین فعال بوده و وظایف شان را انجام دهند ورنه ماشین از کار می افتد، حالا اگر این ماشین فقط یک ماشین آدمکشی باشد آیا در آن پرزه ای خواهید یافت که با خون قربانیان آغشته نباشد؟ قضاوت به دست شما۰
16 نوامبر 2011, 09:09, توسط ( حقبین )
دوست ارجمند جناب رحمت ، احترام مرا بپذیرید!
خوشوقتم که بدون اهانت وارد بحث شدید که این خود مایه دلگرمی برای باز شدن بحث های منطقی برای ارزیابی کارکرد ها واقدامات تمام طرف های در گیر منجمله حزب وطن میشود.از حسن نظر شما سپاسگذارم که نگاشته های من مورد توجه تان قرار گرفته و انرا جالب خوانده اید.
موجودیت بیعدالتی، یکعده افراد بیدار و حساس جامعه را در نه گفتن در برابربیدادگر بر می انگیزد که حزب وطن و سازمان های همطراز چه چپی و چه راستی مایحصل ان در جامعه بدبخت ما بوده که تقریبا در تمام جوامع بشری بهمین منوال شکل گرفته است .بدیهی است که ستمگر نیز برای دوام بهره کشی خود دست به اقداماتی نظیر گماشتن جواسیس و اجنت های خویش در بدنه این سازمانها به تذریق امراضی چون ایجاد دسته ها و گروپهایی که هر زمان بخواهد به پاشانیدن تشکل انها موفق شود ، میزند. سرگذشت غم انگیز حزب وطن نیز مبرا ازین امراض پیچکاری شده نیست. اینکه کی و چرا به دفع ان، اقدام به موقع نکرد جوابیست که رهبری ان زمان باید توضیح دهد که بنده خود را درین مورد مکلف و با صلاحیت نمیدانم.اما در مورد پیامد های این غقلت که باعث بدبختی های فراوانی برای من و تمام جامعه من شده برایم قابل مکث است.بنده شخصا معتقدم، راهی را که رفته ام درست بوده ،اما کج رفتاری و سازش رهبران که بیشتر از 1%تشکل را در بر نمیگیرد نیروی من و امثال مرا به هدر داده و از جانبی باعث ایجاد بد بختی در طیف وسیعی برای جامعه مان نیز گردیده است. ما قربانی فراوان دادیم،از خود گذری بی مانندی نمودیم... اما مایحصل ان خلاف پیشبینی بود. به هر صورت بنده معتقد نیستم که تمام رهبران ما خاین و یا کودن بودند. اما یقینا افراد موثری در رهبری بدین صفات منصوب میشوند.
قبلا بجواب جناب جاوید نگاشتم که خلق و پرچمی دیگر وجود ندارد که بنده در مقام دفاع از ایشان برایم. اما گذشته ان مربوط به ما میشود که در تحلیل عملکرد ان با شما موافقم. تشکیلات حزب متحد ملی، طرفداران داکتر نجیب، کبیر رنجبر،شهنواز تنی بنظر بنده با تشکل و ساختار حزب وطن از ریشه تفاوت دارند و میشود گفت که ایشان برای بقای خود و حضور در صحنه سیاسی دست به اقداماتی زده اند که بنظر بنده مضحکه یی بیش نیست. گلاب زوی تا حالا اقدام به ایجاد کدام گروپ و سازمانی نکرده است که معلومات تانرا میشود تکمیل کنید. بنده عضویت نهضت فراگیر را ندارم تا از موقف ایشان حرفی بزنم. اما یک حرف را میشود قبلا خدمت تان عرض کنم که من با شما هم عقیده نیستم که نهضت حاضر شود در ساختار فعلی دولت ایفای نقش جهادیون را به عهده بگیرد. والی داغ ننگی خواهد بود بر پیشانی تمام نهضت.تا جاییکه بنده از بنیاد فکری این تشکل اگاهی دارم این امر ناممکن است.
تا جایی که بمن ارتباط میگیرد، مترصد هستم هر زمانی ، سازمان یا گروهی را تشخیص دهم که برای منافع علیای وطن و مردمم کار میکند داوطلبانه در صفوف ان ثبت نام خواهم کرد.اینکه کی ها به گفته شما حاضر اند نقش جهادیون جنایتکار را در دولت مافیایی دست نشانده ایفا کند نه به من و نه به گذشته حزب وطن ارتباط میگیرد.
دستگیر پنجشیری،کشتمند یا دوستم و یا هر فرد دیگری فقط افرادی بیش نیستند که اعمال فرد نمیتواند مبین موضع یک سازمان سیاسی باشد.با انکه با عقیده شما درین زمینه به دامن زدن به نفاق قومی توسط اشخاص نامبرده موافق نیستم .
باز هم از شما سپاسگذارم که می پذیرید همه مان جنایتکار نبودیم ! و اما در مورد فیصدی ان ،اینرا میگذاریم به یک محکمه عادلانه که تثبیت کند کی ها و به چه پیمانه جنایت کردند تا به فیصدی درست تران دست یابیم. واما اینکه چند فیصد اعضای حزب وطن فعلا در خدمت ااشغالگران اند واقعا نمیدانم. اگر میشود شما درمورد افشای این چهره ها کمک کنید.بنده معتقدم افرادی که معتقد به غیر انسانی بودن سیستم غیر انسانی سرمایه داری باشد بعید میدانم که به خدمت مجریان ان دراید.
نکته یی را که در اخیراز شما هم میخواهم از نظر دور نداشته باشید همانا تضاد بنیاد فکری مارکسیزم با امپریالیزم است
از توجه و رهنمایی تان سپاسگذارم.
آغای جاوید !
با عرض سلام میخواستم خاطر نشان سازم که با استفاده از فرصت به جواب شما خواهم پرداخت.
16 نوامبر 2011, 10:06, توسط ( حقبین )
.جواد جان مجاهد!!
تعجب میکنم از اینکه با در اختیار قرار گرفتن سازمان جهنمی آی اس آی چطور خود را در صف ملت احساس میکردید؟
شرم هم چیزی خوبیست آغا! با به اتش کشیدن تمام وطن به دستور بیگانگان فخر هم میفروشید!!
حاکمیت جهنمی پنج ساله تانرا هنوز مردم از یاد نبرده اند. مگر فراموش کردید؟
این شما بودید که هزاران معلم و کادر تخصصی این ملک را به عناوین مختلف به قتل رسانیدید
این شما بودید که بیت المال را به تاراج بردید
این شما بودید که دیگ و کاسه مردم را بعنوان غنیمت به شانه انداخته به شمالی و پغمان بردید
این شما بودید که کیبل های برق را با تانک کشیده ودر بازار به فروش رسانیدید
این شما بودید که موزیم ملی را غارت کردید
16 نوامبر 2011, 12:29, توسط خ.نبیل مزاری
آقای جواد ! بسیار معذرت میخواهم از شما که فکر کرده بودم شخص بی طرفی هستید ، اما از خلال نوشته های شما هویدا شد که شما مجاهد هستید . بدین پیام خدمت شما می نگارم که آنچی برایتان نوشته بودم دوباره پس میگیرم .
منحیث یک شخص بیطرف که روز ها حزبی ها منازل ما را تلاشی میکردند و شب ها شما ، برایتان مینویسم که ترازی جنایت شما خیلی سنگین تر است نسبت به کمونیستان . باور به همان خدایی کنید که در راهش جهاد کردید ، آنچی شما در دوران جهاد و حاکمیت خود انجام دادید ، موی هفت جای تمام ملائیک و فرشته گان آسمان خدا برخواسته است از کاری که شما بنام خدا بر سر بنده گان خدا کردید !!
16 نوامبر 2011, 15:56, توسط رحمت
آقای حقبین سلام:
متاسفانه نمیتوانم با آن بخش از نظرات تان موافق باشم که ذیلاً آنرا به بخث میگیرم:
می نوسید: " کج رفتاری و سازش رهبران که بیشتر از 1%تشکل را در بر نمیگیرد نیروی من و امثال مرا به هدر داده و از جانبی باعث ایجاد بد بختی در طیف وسیعی برای جامعه مان نیز گردیده است."
جای تعجب است " کج رفتاری" و" سازش " حدود 1% از رهبران "نیروی" شما را به هدر و باعث ایجاد بدبختی در در طیف وسیعی برای جامعه بگردد.نیروی شمارا به هدر ندادند بلکه متاسفانه نیروی شمارا در خدمت متجاوزین بیگانه قرار دادند. همین اکنون تعداد کثیری از اعضای حزب وطن گرد همین رهبران یک فیصده حلقه زده اند. چگونه شد که یک فیصده 99 فیصده را به دنبال بکشد. با دیگرانیکه لیست دادم شما موافق هستید ضرورت به تکرار نمیبینم ولی در رابطه با نهضت باید گفت که اگر همچو علومی فکر نمیکنند، چگونه با علومی حزب " واحد " را ساختند.آیا علومی از خدمت اشغال گران برامد ویا نهضت در خدمت اشغالگران قرار گرفت؟در هیچ یکی از نشرات نهضت از اشغال کشور بر علاوه ایکه چیزی نمینوسند بلکه آنهارا به نام قوت های جامعه جهانی می نامند. برعلاوه در اواخر جنوری همین سال آقای بزر گر و داود رزمیار هردو در کنفرانس چپ ها در برلین مخالف روحیه عمومی کنفرانس که خواهان خروج نیروهای ناتو از افغانستان بودند، موجودیت نیروهای " جامعه جهانی" را در افغانستان حیاتی می پنداشتند که اگر شما واقعاً در جریان نظریات آنها هستید حتماً ازان اطلاع دارید. کاندید دادن به ریاست جمهوری نیز بیانگر زیر سلطه بیگانه خواهان رءیس جمهور شدن است.
می نویسید:" دستگیر پنجشیری،کشتمند یا دوستم و یا هر فرد دیگری فقط افرادی بیش نیستند که اعمال فرد نمیتواند مبین موضع یک سازمان سیاسی باشد.با انکه با عقیده شما درین زمینه به دامن زدن به نفاق قومی توسط اشخاص نامبرده موافق نیستم".
اینها افراد نیستند بلکه ازهمان اعضای سابقه جزب فراوان افراد را از پشت خود دارند. بگزریم از افرادی که قلم زن مفت جنایت کاران تنظیمی مبدل شده اند.مانند بصیر کامجو از عضویت در کمیته مرکزی حزب به مداح ربانی مبدل شد. کشمند هم که یکی از مهره های اساسی نهضت است.
در اخیر می خواهم یک نته دیگر نیز بوضاحت بیا دارم که هر چیزی به نهضتی ها خواهد چسپید ولی مارکسیسم به هیچ وجه به آنها نمی چسپد و امیدوارم که روی این نکته به هیچ وچهه استدلال نکنید.
17 نوامبر 2011, 05:29, توسط JAWAD
آغای مزاری
در کجای نوشته هایم من ادعا کرده ام که در راه خدا جهاد کرده و نمی دانم که شما چرا چنین قضاوتی را درمورد من کردید۰ من با شما کاملأ موافقم که قربانی اصلی این دوران مردم بی دفاع و خاصتأ قشرتحصیل یافته کشور بود زیرا هردو جانب زیادترین قربانی را ازین نسل گرفت۰مشکل اینجاست که خلقی ها و پرچمی ها میخواهند با کشیدن جنایات مجاهدین خود را بیگناه و مظلوم جازده وبا استفاده از روسیاهی های مجاهدین خود را موسیچه های بی آزار معرفی دارند۰
آغای مزاری دوستم ،ملک،روزی وصدها جانی دیگر چطور صاحب اینهمه سلاح و مهمات شدنده و گلبدین ،ربانی ،مسعود وو که مردم از آنها هیچ نوع آشنایی با نام آنها نداشتند چرا این قدر قدرتمند شدند ،عاملین اصلی آن که بود،چرا مردم را به زور به دام مجاهدین راندند۰
من در نوشته قبلی خود اعمال مجاهدین را در قتل عام مردم کابل و کتاب سوزی و مکتب سوزی آنها را محکوم نمودم اما مشکل اینجاست که خلق ـپرچم با کشانیدن جنایات مجاهدین توقع دارند مردم همه جنایات خودشان را فراموش نموده و از آنها به خاطر دشمنی شان با «اشرار» اظهار قدردانی کنند۰
مگر همین ها نبودند که تمام قدرت را به مجاهدین تسلیم نکردند،جنرال رفیع ٫ وطنجار،تنی،گلابزوی،عظیمی،آصف،دلاور وغیره مگر به صف آن مجاهدین نه پیوستدند و اکثریت آنها مگر تا امروز در راس تشکلات شورای نظار و دوستم و یا در تشکلات احزاب جهادی هزاره جا نگرفته و هنوز هم به سیاست های خراب کارانه آنها مدد میکنند۰
دوست عزیز در دوران اشغال کشور دهها هزار افغان فقط بخاطر آزادی و استقلال افغانستان می جنگیدند و صادقانه همه هستی خود را درین راه فدا نمودند که بسیار غیر منصفانه است که مقاومت انها را به خاطرجنایاتی که رهبران چپاول گر مجاهد مرتکب شد محکوم کنید۰
از شما یک سوال دارم،به نظر شما بعد از تجاوز و اشغال کشور از جانب روس ملت ما چه باید میکرد؟
17 نوامبر 2011, 12:14, توسط خ.نبیل مزاری
آقای جواد سلام واحترام تقدیم است و می بخشید که باز مزاحم شدم . گرچی نمی خواستم این گفتمان را با شما ادامه بدهم اما شما پرسشی از من حقیر نموده اید که پاسخ ندادنم نوعی بی احترامی به شما انگاشته میشد .
نخست ، این دوسطر پیام خود را یکبار دیگر بخوانید :
... روی همین پرنسیپ بود که پس از تجاوز روس با تمام هستی و توان به صف مدافعین وطن پیوسته و درین راه تا آخر در مقاومت در مقابل اشغالگران و مزدوران وطنی شان بهترین دوران زندگی خود را فدا نمودم۰
شخص بی طرفی هرگز چنین نمی نویسد . شما با این نوشتۀ خود پس چی را می خواستید به خور خواننده گان بدهید که نوشته اید : آغای مزاری ، "در کجای نوشته هایم من ادعا کرده ام که در راه خدا جهاد کرده و نمی دانم که شما چرا چنین قضاوتی را درمورد من کردید ."
اینکه شما رهبران جهادی را نمی شناختید و برایتان هر یک شان گم نام بودند دو علت دارد : یک ، یا در زمان جهاد و مقاومت مجاهدین کودک بودید که نمی دانستید گپ از چی قرار است . دو ، یا تکلیفی لاعلاجی داشتید که نه دیده می توانستید و نه هم شنیده . این مردم بودند زیر سنگ دولت و مجاهد آرد گشتند ، خمیر شدند و در تنور ها سوختند تا هم شما و هم دولت را آزوقه باشند . دولت از ایشان به زور سرباز میگرفت و مجاهدین عشر ، زکات و یک مجاهد . این مردم بودند که جوانان و پیر مردان شان به دولت بیگاری میکردند و به مجاهدین در کوه ها اموال غارت شده ( ببخشید غنیمت جنگی ) را بالا .
دوم ، پرسیده اید :به نظر شما بعد از تجاوز و اشغال کشور از جانب روس ملت ما چه باید میکرد؟ اگر ملت ما هوشیار و دانسته میبود بجای تخریب کشوربنام جهاد انگریزی و امریکایی ، بخاطر اعتلا و پیشرفت همه جانبه در همه بخش های بنیادی اوغانستان از حضور کشور پولدار و احمقی مانند شوروی سابق ، استفاده و بهره برداری اعظمی میبرد !!
جواد جان ! کشور حرمین شریفین ما ، عربستان السعودی را امریکا محافظت و نگهداری میکند ، جرمنی ، جاپان ، فرانسه ووو که ذکر های یک متره دارند زیر پای لالا امریکا آرام گرفته اند ، پاکستان اسلامی از زمانی که بوبویش زائیده در داخل دارد که کاملأ عادت و خو گرفته . آیا باور داری که یک مشت طالب ریشوی نصواری پاکستانی بر ضد امریکا جهاد میکنند و قیام نموده اند تا استقلال خود را داشته باشند ؟ نه هرگز !
اینکه کرزی با طمتراق اوغانی گری خود لاف شیر بودن میزند از زور پوند اکه انگریز و دالر لالا امریکاست در حقیقت او موشیست که در غار ارگ لمیده و از ترس شمالک و شرشر برگ درختان هوای غار را متعفن نموده . ما را سالها و قرن هاست که سنت کرده اند و آنهم چی از بیخ بریدنی که حتی تخمه مردی را نیز از ما کشیده اند چی رسد که ما شیر باشیم .
برادر جواد جان ! در جهان امروز هر کشمشی که بی دمچه باشد به کوزه ها گندیده شده یا سرکه ترشی میشود یا عصاره اش در پیک هوشیاران ریخته شده به سر سلامتی نوشیده میشود . تا خبر شویم که کجائیم ، خود را در گنداب ها و کانال های تشناب در می یابیم . امروز آقای کرزی و دولت شرمگینش به شمول طالب بی غیرت و بی شهامت گدایان اند ، نوکران اند ، مزدوران اند وشرم هم ندارند و خود را شیران جنگل هم میخوانند .
ثمره جهاد و مقاومت جهادگران و طالبان آدمکش انتحاری بلآخره رسمیت بخشیدن نوکری و مزدوریست !! اگر همین مزدوری را سی سال پیش رسمیت میدادیم امروز لاحقل می توانستیم مانند ازبکستان کون لچ خود را مانند یک کشور مستقل در کون اتحادیه نظامی شانگهای چین پینگ و خامکوک میکردیم و یک کمی آبرویی هم میداشتیم . اینک ما کیستیم ؟ هیچ !! اگر لالا امریکا پیسه داد هستیم و اگر نداد ؟ .....
آیا بی آبــــرویی ، بی غیرتــــــی و بـــی عــــزتی یــک کشـــــور ازین بــــالاتر می شــــــود ؟
اگر میخواهید علت و معلول کودتا ، جهاد و مقاومت و ظهور طالب بی فرهنگ را دریابید باید تاریخ دوصدوپنجاه ساله اوغانستان را بخوانید تا دریابید که سر نخ در کجاست . پیروز و عزتمند باشید .
18 نوامبر 2011, 06:28, توسط JAWAD
محترم آغای مزاری
اولتر بدون کدام گستاخی به شما باید به عرض برسانم که من نه کودک بودم و نه مبتلای کدام بیماری من فقط مانند هزاران هموطن دیگر به دفاع از آزادی و استقلال وطن به پاخاستیم اینکه رهبران جهادی پرورش یافته پاکستان و آخوند های ایران قیام مردم ما را به ماشین تباهی و بربادی وطن تبدیل کردند هیچ شکی دران نیست و گندیده گی و جنایات رهبران جهادی بر همه عیان هست اما نبایدهمه آنهایی را که فقط بخاطر دفاع از ناموس وطن در قیام آزادیخواهی شرکت نموده بودند با خودفروختگان پاکستانی و ایرانی و عربی یکسان دانست
یک دنیا ممنون که به سوال من جواب دادید من تحلیل هایی را که شمااز شرایط فعلی داده اید قابل احترام میدانم۰
سوال نمودید اگر ارزومند تحلیل از تاریخ ۲۵۰ ساله اخیر« اوغانستان» باشم ،دوست محترم باوجود احترام خاص من به شما، وقایع دونیم قرن اخیر« اوغانستان» به گفته عام به ۰۰۰میماند که هر قدر شور بدهی گنده تر میشود«معذرت از بی ادبی»۰
موفق و کامگار باشید۰
17 نوامبر 2011, 06:10, توسط JAWAD
آغای حقبین
به گفته عام «عادات بد به سختی از بین می رود۰» شما بسیار راه ساده ای رابرای بحث خود کشف نمودید فقط مرا تاپه مجاهد بزنید و تمام دشنام و اتهاماتی که یاد دارید نصیب من کنید۰ آغای حقبین من در کجا گفتم که مجاهد بودم و در زیر رهبری ایادی خارجی در ویرانی وطنم حصه گرفته باشم۰
من همانطوری که مخالف تجاوز و اشغال کشور از جانب روسها بودم مخالف هر نوع تجاوز از طرف هر کشوری که باشد مخالف بوده و میباشم۰
با تمام آن جنایاتی که شما لست کردید ، بلی همه آنها واقعیت دارد اینکه شما مرا دران متهم میکنید کاملأ غیر منصفانه ونمونه از اتهامی است که شما همیشه بر دگراندیشان زده اید۰
به خاطر مصروفیت امروز وقت کافی ندارم تا زیاده روی مسایل بنویسم اما مطمن باشید که به زودترین فرصت مساعد روی مسایل دوباره بر گردم
18 نوامبر 2011, 10:05, توسط ( حقبین )
دوست عزیز جاوید جان!
نمیخواهم بحث بی فایده به درازا بکشد. نکاتی را که مورد نظر هردویمان بود گفتیم.بگذار دیگران قضاوت کنند.اما قبل از ان دو نکته را خدمت تان به عنوان حسن اختتام به عرض میرسانم:
با حفظ احترام به شما و تمام دگر اندیشان بنده معتقد به آزادی بیان واراده انسانی تا زمانی هستم که به دیگران غیر موجه آسیبی نرسانیم.دشمن مردم و وطن غیر از اینست.
18 نوامبر 2011, 11:07, توسط ( حقبین )
با عرض ادب و احترام!
در موارد زیادی با شما هم عقیده هستم وتوضیح مراتب اتی را ضروری میدانم:
اگر گاهی درین تارنما مینویسم نه بخاطر دفاع از افراد و یا سازمانی بلکه غرض روشن شدن حقایقی که یقینا هنوز هم از چشم همه پنهان مانده و ما انرا باید بدانیم، است. حال اگر علومی یا برزگر یا هر کدام دیگری چه میکند به خود انها مربوط میشود. بنده که شامل تشکیلات هیچ یک ازین دسته ها نیستم نمیتوانم از راهکار ایشان دفاع نمایم.
میخواهم برایتان روشنتر بگویم: پیوستن یکعده عناصر رهبری حزبی را به احمد شاه مسعود بخاطر سرنگونی حکومت داکتر نجیب سر آغاز بد بختی و انحراف از مسیر درستی که حزب وطن داشت می پیمود دانسته و طرف تایید بنده نیست.از جانبی هم دست زدن به تحرکات منطقوی و قومی را از جانب بعضی از ارکان حکومت نجیب، یکی از دلایل این اقدام نابخردانه میدانم.با اینکه با فروپاشی شوروی بمثابه یگانه تکیه گاه رژیم نمیشد روی موجودیت دوامداررژیم حساب کردبا انهم میشد به راه های حل عاقلانه تری منجمله پلان صلح پنج فقره یی ملل متحد اتکا و باور کرد. به هر حال این کشتی دیگر شکسته و به تاریخ پیوسته . و فقط میتوان روی عملکرد گذشته ان قضاوت کرد.
بحران جوامع سرمایداری در زمان حاضر مبین تحلیل درست مارکس در سرمایه است که به درست بودن موضع مان مرا متیقن میسازد. حزب وطن در زمانش رسالت خود را چه خوب یا بد که تاریخ در مورد ان قضاوت خواهد کرد به سر رسانید. حال زمان از نسل نو میخواهد که در برابر غول جهانخوار امپریالیزم تدبیری بسنجد ورنه تمام بشریت فدای امیال غیر انسانی چند خاندان انگشت شمار وآدمخواران وال استریت خواهد شد.
25 نوامبر 2012, 08:26, توسط mansour
لعنت به کسانی که خیانت میکنند به افغانستان.
17 نوامبر 2014, 06:13, توسط بارز
شما شناخت ندارید شاید بدترین یک پشتون کمتر تعصب داشته باشد نظر به ما تاجک ها و هزاره ها
لطفا جنگ اندازی نکنید
80% کارمندان وزارت انکشاف دهات در وخت اتمر تاجک و هزاره بودند
از حقیقت انکار نکنید
17 نوامبر 2014, 06:17, توسط بارز
اقای مزاری نظریات ایرانی و افغان ستیزی ات را بگذار
ودیگر اینکه تو خی از کحا استی اگر حرامی است خوبگو- در غیر ازو خو ایرانی ها شما را از منزل 13 و 14 پایین انداخته بنام افغان و ... به فامیل ات - قوم ات - به عزت ات توهین میکنی شرم است