شبانه های من
(4)"من این نکته را پنهان نمی کنم که وقتی با خواندن مقاله دکتر برقاوی فهمیدم که ادبیات خوب در تصور او همچنان منحصر به ادبیاتی است که از "حقیقت و برابری و خلق و سوسیالیزم و قهرمانی و انسان" دفاع می کند، بسیار ترسیدم."
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
عده ای بدون اینکه بخوانند و پس از خواندن تحلیل و ارزیابی کنند و آنرا در ترازوی منطق به وزن بکشند؛ قاضیان خودساخته و خودفریبی بیش نیستند که یکباره واله و شیفته شده و بت وارگی را پیشه کرده و عقل شان در چشم های کور شان انبار می شود.
دوستان حتماً با نام صادق جلال العظم آشنا هستند و کتاب ارزنده ی "سلمان رشدی و حقیقت در ادبیات" ش را شاید خوانده باشند.
او کتابش را با اشاره به بیماری مهلک نویسندگان و روشنفکران آغاز می کند و با دفاع از رمان "آیات شیطانی" به پایان می رساند. درد او اینست که چرا روشنفکران و نویسندگان ما بدون تحلیل و ارزیابی چون اسپ گادی ها نگاه یکسو نگر و انحصارطلبانه به پدیده های پیرامون شان دارند و با غرور کاذب حکم "عالمانه" شان را صادر می کنند.
او می نویسد:"مساله اول اینست که برجسته ترین روشنفکران و روزنامه نگاران و ناقدان و مفسران و پوهنتونی های ما به کتابی حمله کرده اند که آن را نخوانده اند. برای نمونه دوست و همکارم احمد برقاوی بدون دریغ احکام منفی خود را قاطعانه علیه آیات شیطانی و نویسنده آن صادر می کند. در حالی که صریحاً اظهار میدارد که آن رمان را نخوانده و جز"در این یا آن رادیو" چیزی از آن نشنیده و تنها پاراگراف هائی از آن را در برخی مجلات و مطبوعات مطالعه کرده است. اما وی با اینکه حتی یک سطر از خود رمان را نخوانده در انتقاد گستاخانه و "حساب شده" خویش نتایج زیر را می گیرد: "این رمان حاوی مقداری زیادی عبارات بازاری و مبتذل و احمقانه و وقیح است که یک فرد عرب را چه خدانشناس باشد و چه با ایمان، ناگزیر، به موضع گیری انتقادی و خصمانه می کشاند."
و صادق جلال العظم ادامه می دهد:"من این نکته را پنهان نمی کنم که وقتی با خواندن مقاله دکتر برقاوی فهمیدم که ادبیات خوب در تصور او همچنان منحصر به ادبیاتی است که از "حقیقت و برابری و خلق و سوسیالیزم و قهرمانی و انسان" دفاع می کند، بسیار ترسیدم."
در همین حال او از قول منتقد معروف مصری -غالی شکری - می نویسد که او " سیزده نمونه از نویسندگان و روشنفکران و روحانیان" (از جمله رجاء النقاش) را ذکر می کند که هر کدام به نحوی با تفسیر، تقبیح، بدگوئی یا حمله به رمان رشدی برخورد کرده اند و از این عده تنها دو نفر شان آن رمان را خوانده بودند."
و عین بدبختی و کینه توزی بی مایه را می توان در افغانستان به خروارها سراغ کرد که امشب به یکی از نمونه های چتل آن در این شبانه اشاره می کنیم: آشغالی بنام افغان جرمن آنلاین چیزی بنام کتاب(ملالی جویا، زن شجاع و مبارزی قهرمان) از اکادمیسین هرزه گر را انتشار داده است که در بخشی از آن، زیر عنوان نظرات خوانندگان چیزهای هرزه ای پشت هم قطار شده است که سوای همخوانی قلم از لحاظ محتوا نیز فقط بدرد خود پرچمی ما می خورد.
اما بحث شبانه امشب من همخوانی قلم نیست. بیماری مهلکی است که صادق جلال العظم با آوردن نمونه های خوب به آن اشاره کرده است: نخواندن، نه دیدن ولی قضاوت و از همه بدتر خصمانه و کینه توزانه برخورد کردن؛ یا نفهمیدن ولی با پوکی و سالوسانه به هر در زدن و اکت و ادای تحلیگر و نویسنده و کارشناس کردن. عده ای بدون اینکه بخوانند و پس از خواندن تحلیل و ارزیابی کنند و آنرا در ترازوی منطق به وزن بکشند؛ قاضیان خودساخته و خودفریبی بیش نیستند که یکباره واله و شیفته شده و بت وارگی را پیشه کرده و عقل شان در چشم های کور شان انبار می شود.
شبانه امشب نباید به درازا کشد. 12:30 شب است و فردا هم کار دفتر و دفترداری خسته کن و آزاردهنده که حق گفتن را از ما می گیرد و باید خوابید تا فردا به حیث یک کارگر یخن سفید نیروی کار خود را به سرمایه فروخت تا مزدی گیر آید و حق سخنی در شبانه بدست آید. آیا شب زیباتر از روز نیست؟؟
بر گردیم به شبانه و بیماری مهلک در کشور ما. دوست عزیزم، سید حسین موسوی در پای یادداشتپاره ای از اعظم پرچمی مدتها قبل در "افغانستان آزاد – آزاد افغانستان" نوشته بود:"تائید شخصیت ملالی جویا موضع شخصی جناب سیستانی صاحب می باشد. پورتال افغانستان آزاد – آزاد افغانستان موضع گیری را در قبال احاد اداره مستعمراتی ضمن "اهداف نشراتی پورتال" بیان داشته است. بر مبنای آن طرز دید تمام آنهائیکه به شکلی از اشکال با اداره مستعمراتی کرزی همکاری می کند، هر یک از نهاد های جداگانه دولت باشد، موئید تجاوز به شمار آمده و از دید پورتال شخصیت فردی آنها نیز نمی تواند کتمان گر خیانت آنها به امر استقلال و آزادی کشور گردد."
و این پاراگراف، چنان رگ های گردن سیستانی و چند تای دیگر را پناندند که عقل را باختند و بر سفیدی سیاهی ریختند و خود سیاه و سیاه شدند. از اینها گله ای نیست و مساله اینست که این چند تا عدد تلاش دارند تا با قلم خودشان و با نام های متعدد که چه مفت و رایگان است، این طرز فکر جاهلانه را به کرسی بنشانند که بدون خواندن و ارزیابی و تحلیل می توان قاضی بود و قضاوت کرد!! از پنجاه و اندی نام " که هر کدام به نحوی با تفسیر، تقبیح، بدگوئی یا حمله به پاراگراف موسوی برخورد کرده اند و از این عده تنها دو نفر شان آن پاراگراف را خوانده بودند"، چیزی جز یاوه سرایی های بنام "نظر خوانندگان" نمی توان انتظار داشت.
و در این شبانه من این نکته را پنهان نمی کنم که وقتیکه هیچ پاسخ منطقی در برابر پاراگراف دوست عزیزم موسوی از سوی آنانی که به مردم و استقلال کشور شان می اندیشند (؟!) نخواندم و ندیدم و بعوض کینه توزی و ستایش های خشک را خواندم، بسیار ترسیدم.
تا یک شبانه دیگر.