حقيقت و عدالت انتقالی در افغانستان
قسمت اول
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
اشاره: اين گزارش برای يکی از نهادهای غير دولتی در افغانستان تهيه شده بود و با توجه به پيدا شدن گورهای دسته جمعی در دشت چمتله، لازم دانستم تا آن را به مرور و در چند قسمت به نشر برسانم. بديهی ست که افغانستان نياز به برنامه ی عدالت انتقالی دارد و چنانچه عدالت بازگردانده نشود، بحران ها عميق تر و فاجعه آميز تر خواهند شد.
مفهوم زمان و حقيقت و عدالت
عدالت خواهی و حقیقت جویی در نهاد بشر می باشد، همراه با وقوع ظلم و نابرابری تحریک شده و واکنش نشان می دهد.
تاریخ عدالت خواهی و حقیقت جویی را باید از این نگاه، به تاریخ ظلم و نابرابری پیوند داد. از زمانی که فرد یا افرادی دست به محدود کردن حقوق فرد یا افراد دیگر زده اند، سرشت عدالتخواه، برای برابری و آزادی تحریک شد. بنا بر این نمی توان مفهوم عدالت خواهی را برای تنها دوره ای خاص از تاریخ بشر بکار برد. ظلم و نابرابری می تواند از ابتدای پیدایش بشر بوده باشد و در نتیجه، نیروی خیر و خوبی در برابر آن آغاز به ایستادگی کرد. همچنین با توجه و نظرداشت به مفهوم عدالت و برابری، نمی توان آن را تنها در باره ی موقعیت های خاص و همگانی تعریف کرد. گرچه مفهوم عدالت و برابری شرایط گروهی را مد نظر دارد اما تنها کافی است که یک تن از حقوق خود محروم شود، تا آن را به حوزه ی مفهومی و اجرایی عدالت و برابری کشاند. برای همین، پس از قرن ها بی عدالتی و نابرابری و نیز مبارزه برای دستیابی به حقیقت و عدالت، کرامت انسانی مورد توجه قرار گرفته و مفاهیم آن توسعه یافته و نقض حقوق یک تن، از دید ژرف تر، نقض حقوق همگانی تلقی می شود. نقض حقوق یک تن، آغازی می تواند باشد برای نقض حقوق افراد بیشتر و خدشه دار کردن کرامت انسانی.
از نگاه زمان تاریخ نقض حقوق بشر به اولین فردی بر می گردد که مورد ظلم قرار گرفت و حقوقش نقض شد. آغاز ایستادگی برابر ظلم و نابرابری نیز به اولین علایم بازتاب نهاد و سرشت عدالت خواه آدمی باز می گردد.
افغانستان: مکان و زمان
افغانستان کشوری که موضوع اصلی این گزارش می باشد، همواره محل جدال میان حقیقت و عدالت با بیداد و ظلم بوده است.
در این مسیر، افراد زیادی مورد آزار و اذیت قرار گرفته و جان خود را از دست داده اند و می دهند. آثار نوشتاری باقیمانده از دوره های قبل ، تحقیقات و بررسی ها در دوره ی معاصر و حتا در همين چند سال اخير، نشان از تاخت و تاز ها و ویرانگری های بی شمار در دوره های گوناگون دارد. آنچه که امروز بیشتر به دیده می آید و لمس می شود و می توان باقیمانده قربانیان آن را یافت، به حداقل هفت دهه ی اخیر باز می گردد. گرچه خسارات معنوی، نتیجه ناعدالتی ها در دوره های قبل نیز اکنون کاملاً محسوس به نظر می رسد اما ناعدالتی ها از حداقل يکصد سال گذشته همچنان بر سر جامعه ی افغانستان سایه دارد. قربانیان باقی مانده، کسانی که هنوز توانسته اند، پس از سال ها رنج زنده بمانند، نشان می دهد که ما نباید چشم و دید خود را از آن بپوشانیم. اگر افغانستان از چند دهه ی اخير تنها بخواهد به سه دهه ی اخير بپردازد، با اطمينان می تواند گفت که نمی تواند به درمان اساسی و پايدار دردهايی دست يازد که همچنان بر سر مردم آن سايه دارد و قربانيان، شاهدان و کسانی که مظنون به جرم تلقی می شوند، زنده می باشند. اگر دقيق تر نگاه کنيم، هم قربانی را از دوره های مختلف در افغانستان می بينيم و هم لمس اين مساله که ريشه های خشونت و جنايات حاد عليه بشريت رد پايی از گذشته دارد. حتا می توان از سکوی هفت دهه پيش نيز، به ديده بانی حقوق بشر که تقريبا در اين سرزمين انجام نشده است و بُعد تاريخی به خود می گيرد، ادامه داد. اين حالت جامعه را با حافظه ی تاريخی درگير می کند و پاسخ دادن به پيچيدگی های آن و نگاه سازنده می تواند استحکام گام را برای دستيابی به حقوق بشر تضمين نمايد. افغانستان برای همين به درون نگری خاصی نياز دارد تا بتواند آن بخش هايی که به موارد نقض حق و کرامت انسانی انجاميده، اصلاح کند و مطمئن تر گام به پيش بردارد. از آنجايی که حقيقت يابی و دستيابی به حقيقت از موارد بنيادين در ساختار زندگی آدمی می باشد، بايد به مساله ی حقيقت و ناعدالتی پاسخ های صريح و شفاف داد. درگير کردن افراد با گذشته و روشن کردن زوايای تاريک می تواند تلاش ها برای دستيابی به حق و عدالت را حمايت کرده و تضمين ها برای نسل های آينده را بوجود آورد. از سوی ديگر با توجه به تغييرات و تحولاتی که در عرصه ی قوانين از نيمه ی دوم قرن بيستم در جهان شاهد آن هستيم و تا انتهای اين قرن که تاحدودی قوانين معطوف به متوقف کردن جرايم حاد عليه بشريت شد و نمونه ی آن را در مثلا ايجاد دادگاه بين المللی جزايی يافت، نشان از اين دارد که بله عزم جهانی هست که می خواهد به نقض حقوق بشر پايان داده شود؛ چه افغانستان باشيد، چه آرژانتين و يآ هر جای ديگر اين خاک. البته نمی توان چالش های موجود بر سر حقيقت يابی و اجرای عدالت را ناديده گرفت. با اين هم تلاش های قربانيان و نيز گروه های مدافع حقوق بشر که در بسياری از موارد توسط خود قربانيان شکل گرفته، به نتايج قابل توجهی انجاميده است.
در افغانستان اما هميشه بخشی از زوايا تاريک و پنهان مانده است و نياز به روشنی و شفافيت دارد. دقيقا زمانی که جهان به تراژدی بالکان نگريست، اينکه جايی از اين خاک که افغانستان نام دارد، نيز به مراتب بيشتر نياز به اتفاق جهانی برای صلح و عدالت دارد، نيز پنهان ماند. چه بسا درباره ی اين کشور، پيشتر نيز و طی حوادث و اتفاقات مختلف نيز به آن نگريسته نشد و بدور از نگاه جهانی به تراژدی افغانستان، زمان سپری شد. باز هم اگر با دقت بيشتر بنگريم همين در زاويه ی تاريک ماندن و مورد توجه قرار نگرفتن، باعث افزايش هزينه ها برای پايان دادن به موارد نقض حقوق بشر شده است. اين مشکل با توجه به عدم درون نگری در خود افغانستان نيز، باعث فجايع انسانی شد که اکنون از کجای تاريخ آن بيرون کشيم، دردناک و تاسف انگيز است.
برای اينکه اين مساله بيشتر لمس شود و بديده آيد با استفاده از منابع معتبر و نيز قربانيان باقيمانده، سرخط برخی از موارد حاد نقض حقوق بشر در هفت دهه ی پيش را مرور می کنيم:
روزنامه دولتی اصلاح شماره 57 ماه دلو 1309 خورشيدی
خشونت گسترده و سازمان یافته علیه زنان، توسط والی وقت "محمد گل خان" و نظامیان وابسته تحت امرش؛ زنان حتا تهدید به فرو بردن سوزن در پستانشان می شدند.
طبق خبر روزنامه دولتی اصلاح، شماره 57، ماه دلو سال 1309 شمسی محمد گل خان از مردم کاپیسا و پروان 2378 تفنگ و 39384 دانه طلا و 149206 سکه نقره بیرون کشید
15 تن به حکم محمد گل خان اعدام شدند.
617 تن به حکم محمد گل خان، زنجیر پيچ به کابل فرستاده شدند
3600 تن محکوم به اعمال شاقه شدند.
حوت سال 1310- شماره 55 جریده دولتی اصلاح
ممنوع شدن ورود دختران به مکاتب و نقض حق برخورداری از آموزش
فراخوانده شدن دختران دانشجو از ترکیه و بازداشت 9 تن از آنان. در سال
1309 و 1310، حدود 78409 دانش آموز دختر و پسر از رفتن به مکاتب منع شدند و تنها 4591 دانش آموز با 165 آموزگار باقی ماند ( جریده اصلاح ماه دلو 1309 شمسی، صفحه ی سوم.)
1933 - افغانستان در مسیر تاریخ، جلد دوم، مير غلام محمد غبار، صفحه 137 – 138.
کشته شدن حد اقل 500 زندانی سیاسی
26 قوس 1312 برابر با 18 دسمبر 1933- ( افغانستان در مسیر تاریخ جلد دوم ص 171
.کشتار دسته جمعی 16 تن در مسلخ دهمزنگ شهر کابل. زنان و کودکان کشته شدگان از خشونت در امان نماندند.
خزان 1929 میلادی – کابل- ( افغانستان در مسیر تاریخ ج 2 ص 61)
گلوله باران 12 تن بدون محاکمه
24 سنبله 1312 خورشیدی- ( افغانستان در مسیر تاریخ ج 2 ص 66)
به دار آویخته شدن يک مخالف سياسی حکومت بدون محاکمه عادلانه
حوت 1308- اصلاح - ( افغانستان در مسیر تاریخ ج 2 ص 77 و 78)
اعدام دسته جمعی 51 تن از مردم شمالی در کابل
دوم اسد سال 1309- اصلاح- ( افغانستان در مسیر تاریخ ج 2 ص 77 و 78)
10 تن از مردم شمالی کشته شدند.
از قوس 1309 تا اسد 1310- ( افغانستان در مسیر تاریخ ج 2 ص 77 و 79)
شکنجه و کشتار صد ها زن، کودک و مرد در قطغن و میمنه
1311 خوشیدی، پکتیا- ( افغانستان در مسیر تاریخ ج 2 ص 77 تا 82)
مشخص شدن، کشته شدن صد ها تن از دو قوم جاجی و منگل در پکتیا به دلیل اختلاف بر سر مالکیت زمین
1312 و 1313 خورشیدی - باقيمانده بصورت خاطره برای قربانيان
دور جدید کوچ اجباری باشندگان ولایات ننگرهار، ارزگان و میدان و مهاجر شدن آنان به مناطق مختلف
ترک ناچار حدود 2800 خانواده از ارزگان و مهاجر شدن حدود چهارصد تا پنجصد خانواده به ایران و پاکستان.
1340 خورشیدی- باقيمانده بصورت خاطره برای قربانيان
- ادامه ممنوعیت شمول اقوام خاص به آموزش عالی و نها های نظامی و امنیتی
کابل سال 1309- ( افغانستان در مسیر تاریخ ج 2 ص 40).
- کشته شدن 2 تن در دهن توپ
1948 و 1949 میلادی- ( افغانستان در مسیر تاریخ ج 2 ص 235)
- بمباران پکتیا و یک جرگه بزرگ قومی که صد ها تن کشته و زخمی شدند.
1950 تا 1960 - ( افغانستان در مسیر تاریخ ج 2 ص 235)
- ادامه روند کوچ اجباری و ساکن کردن کوچی ها در مناطق هزارجات
1321 شمسی - ( افغانستان در مسیر تاریخ ج 2 ص 235)
- زندانی شدن تعداد زیادی از روشنفکران و نویسندگان
در سرتاسر دوره ی حکومت نور محمد ترکی، حفيظ الله امين، ببربک کارمل و نجيب الله- يو. ان. اچ. سی. آر
مهاجرت و آوارگی حدود 5 ميليون تن به کشورهای ايران و پاکستان. در اين دوران به تناوب نسبت به فشارها، مردم ناچار به کوچ می شدند.
6 جدی 1357 – باقيمانده بصورت خاطره برای قربانيان
- انتشار نام 12 هزار تن کشته شده در زمان حکوت حفیظ الله امین نور و محمد ترکی توسط وزارت امور داخله ی وقت
سال 2006 – حقوق بشر در زمان مسعود و طالبان، روی کات من، نويسنده و روزنامه نگار آمريکايی، فصل ششم
مزار شریف و دشت لیلی – می سال 1997 حد اقل 2000 طالب کشته شدند
سال 2006 – حقوق بشر در زمان مسعود و طالبان، روی کات من، نويسنده و روزنامه نگار آمريکايی، فصل ششم
میدان هوایی مزار شریف ( قزل آباد) سپتمبر 1997/ 53 تن هزاره کشته شدند
سال 2006 – حقوق بشر در زمان مسعود و طالبان، روی کات من، نويسنده و روزنامه نگار آمريکايی، فصل ششم
قیسار – دسمبر 1997، حد اقل 600 غیر نظامی کشته شدند
سال 2006 – حقوق بشر در زمان مسعود و طالبان، روی کات من، نويسنده و روزنامه نگار آمريکايی، فصل ششم
مزار شریف- آگوست 1998، حد اقل 2000 نفر کشته شدند
سال 2006 – حقوق بشر در زمان مسعود و طالبان، روی کات من، نويسنده و روزنامه نگار آمريکايی، فصل ششم
دره کیان- آگوست 1998، بیش از 40 هزار تن بی جا شدند
سال 2006 – حقوق بشر در زمان مسعود و طالبان، روی کات من، نويسنده و روزنامه نگار آمريکايی، فصل ششم
بامیان- می 1999- حداقل120 تن کشته و بیش از 20000 تن بی جا شدند
سال 2006 – حقوق بشر در زمان مسعود و طالبان، روی کات من، نويسنده و روزنامه نگار آمريکايی، فصل ششم
شمالی- آگوست 1999- 140 هزار تن بی جا شدند
سال 2006 – حقوق بشر در زمان مسعود و طالبان، روی کات من، نويسنده و روزنامه نگار آمريکايی، فصل ششم
خواجه غار - سپتمبر 1998- 70 تن کشته و 23 هزار منزل تخریب و آتش کشیده شد
29 جدی 1385- سايت اينترنتی کابل پرس?
اعلام فرمان 11 ماده یی ملا عمر به کوچی ها مبنی بر کوچ اجباری ساکنان هزاره جات
سال 2006 – حقوق بشر در زمان مسعود و طالبان، روی کات من، نويسنده و روزنامه نگار آمريکايی، فصل ششم
گوسفندی- جنوری 2000- 50 تن در یک مسجد کشته شدند
سال 2006 – حقوق بشر در زمان مسعود و طالبان، روی کات من، نويسنده و روزنامه نگار آمريکايی، فصل ششم
رباطک- می 2000- 31 مرد اعدام شدند
سال 2006 – حقوق بشر در زمان مسعود و طالبان، روی کات من، نويسنده و روزنامه نگار آمريکايی، فصل ششم
تالقان - سپتمبر 2000- بیش از 300 تن بی جا شدند
سال 2006 – حقوق بشر در زمان مسعود و طالبان، روی کات من، نويسنده و روزنامه نگار آمريکايی، فصل ششم
یکاولنگ- جنوری 2001- حد اقل 176 تن کشته و 30 هزار تن بی جا شدند
سال 2006 – حقوق بشر در زمان مسعود و طالبان، روی کات من، نويسنده و روزنامه نگار آمريکايی، فصل ششم
خواجه غار: جنوری 2001- 34 تا 50 تن کشته شدند
سال 2006 – حقوق بشر در زمان مسعود و طالبان، روی کات من، نويسنده و روزنامه نگار آمريکايی، فصل ششم
بامیان: فبروری 2001- جزییاتی در دست نیست. اما گفته می شود که حد اقل 1500 تن کشته شده و بیش از 2000 خانواده نیز بی جا شدند
کابل- دلو 1381-يکی از قربانيان
- صدها تن کودک، زن و مرد غير نظامی در منطقه ی افشار کابل به فجيع ترين شکل ممکن کشته شدند.
خبرنگاران بين المللی چند روز پس از اين تراژدی از طريق گفتگو با قربانيانی که توانسته بودند خود را به تايمنی شهر کابل برسانند، آن را انعکاس دادند.
درصد باليی از رسانه های بين المللی در کشورهای مختلف
ممنوعیت حضور زنان در عرصه های مختلف فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی و ممنوعیت شمول آنان در مکاتب و آموزش عالی در سرتاسر دوره طالبان
ديده بان حقوق بشر:
مناطق جنوب و شرق افغانستان، قندهار، ارزگان و هلمند، کشته شدن هزاران غیر نظامی در حملات نیروهای ائتلاف و آیساف و ناتو از سال 2003 تا 2007
رسانه های همگانی:
کوچ اجباری ساکنين ولسوالی بهسود ولايت ميدان وردک و کشته شدن چند تن.
قطعا اين آمار کامل نبوده و در صورت تحقيق گسترده می توان به وقوع فجايع زياد در تاريخ معاصر افغانستان پی برد
ادامه دارد
عدالت انتقالی در افغانستان
عدالت بايد به قربانيان بازگردد!
حقيقت و عدالت انتقالی در افغانستان: قسمت دوم
يكشنبه 22 ژوئيه 2007, بوسيله ى کامران ميرهزار
پيامها
11 جولای 2007, 11:49, توسط به قلم حق پرست
شاعر میفرماید:
گلبن عیش میدمد ساقی گلعذار کو - باد بهار میوزد باده خوشگوار کو
هرگل نوزگلرخی یاد همی کند ولی - گوش سخن شنو کجا دیده اعتبار کو
11 جولای 2007, 20:12
جالب اینست که از سال 1357 مستقیماً به سال 2006 رفتید. آیا بین این سال ها هیچ جنایت صورت نگرفته؟ آیا کوشش نمی نمایید که جنایات حزب وحدت مزاری، گلبدین، سیاف، ربانی و دوستم را کتمان کنید؟
11 جولای 2007, 20:17
مرگ بر عقده و تعصب نژادی که چشم را کور میسازد!!!!
12 جولای 2007, 06:42, توسط شمشاد
برعلاوه مرض مهلک قوم گرایی و گروه گرایی که چشم انسان را کور و زبان را لال میسازد از آن مهمتر ترس و بزدلی نیز انسان را از در مواقعیای حتی از شرافت و وجدان و غیرت تهی میسازد.
هنرمند بزرگی چه خوب گفته:
ترس را خنجر کن. که هراس آغاز عادت بر پستی هاست
نمیدانم آقای میرهزرا به چه علتی خونین ترین و مکدرترین و فاجعه آمیز ترین سالهای تاریخ وطن ما را از لیستش حذف کرده است.
ثانیا از آقای میرهزار انتظار داشتیم که در اولین مقالهاش بعد از بیرون شدن از بند امنیت ملی چیزهایی درین مورد بنویسد که از لابلای آن درک کنیم واقعا این بازداشت چه تاثیری بر روحیهاش گذاشته است اما با تاسف وی درین مورد سکوت اختیار کرده است که ناگذیر گمان هایی را در مغز انسان ایجاد میکند.
12 جولای 2007, 14:10, توسط Sarbaland
shaayed kas haayee kah aghaayee mir Hazaar ra 96 saa-yat bah doon kodam senad wae dalil zandani namoodah bodand, poshton haa boodah baashand. in cheez bah goonah naa khood aagah baer aghaayee mir Hazaar nashaanah wae asaer gozashtah ast , wae kanoon hamah khaaterat talkh goozashtah ra daer andishah ash taazah saakhtah ast
aghaayee mir Hazaar ba hich tabaar/ghoomi doshmani nah dashtah wae nadarad - ghozashtah haa ra hamishah baayed yaad kaerd ; taa rahnamaayee aayendah maa bashad
az naachaari wae door andishi shayed kanoon aan/on chah baer Mir Hazaar gozashtah ast daer 6 shab wae rooz nah khaahad cheezi banawisad