صفحه نخست > دیدگاه > انتخابات > منازعه کرزی و امریکا

منازعه کرزی و امریکا

اکنون بحث در باره تشکیل یک هسته نسبتاً فراگیر وباصلاحیت حکومتی با اشتراک دکترعبدالله ( رقیب اصلی کرزی)، اشرف غنی احمدزی، هدایت امین ارسلا و علی احمد جلالی ادامه دارد.
رزاق مأمون
يكشنبه 30 آگوست 2009

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

پیشینه تنش ها:

حامدکرزی در پنج سال اول حاکمیت، نورچشم جامعه بین المللی بود. در سفر های خارجی، دکترای افتخاری دانشگاه ها و جوایز صلح ورهبری سالم را فدای قدم هایش می کردند. اما دردنیای سیاست، قاعده بازی همیشه یکسان نیست.

نخستین موج انتقادات علیه حامد کرزی دراواسط دورۀ دوم ریاست جمهوری جورج بوش، از میان صف اعضای حزب دموکرات درکانگره امریکا سر بلند کرد. گسترش دامنه فساد وقاچاق مواد مخدر، دلزده گی مردم از حضور کم حاصل خارجی ها، فعالتر شدن دسته های طالبان وحیف ومیل مبالغ گزاف پول درافغانستان، مواردی اند که درمیان حلقات سیاسی، مأموریت غرب و ناتو درافغانستان را با سوال هایی جدی روبه رو کرده بود. تردید افکار عمومی امریکا وافغانستان درارتباط به آنچه درافغانستان می گذرد، هنوز هم زایل نشده است.

جمهوری خواهان درکاخ سفید، درپاسخ به پرسش های دشوار و رو به افزایش طیف مخالفان، صرفاً بر لزوم ادامه مأموریت دشوار(اما) ضروری در جنگ افغانستان برای حفظ منافع دراز مدت امریکا تاکید کرده و می گفتند که جنگ افغانستان به آن همه تلفات و هزینه گذاشتن می ارزد. این مسأله شرایطی را فراهم آورد که دموکرات ها، برای برنده شدن در عرصه داخلی امریکا، انتقادات ازسیاست بوش در جنگ افغانستان را تا آن جا تکرار کنند که نیاز به ایجاد یک تغییر اساسی در پالیسی بیرون مرزی آن کشور را در اذهان عمومی به طور طبیعی توجیه کند.
با توجه به فربه شدن بحران چند جانبه در افغانستان، از دو سال پیش احساس می شد که ماه عسل دوستی کرزی و جمهوری خواهان امریکا به تلخی رو به پایان است. جمهوری خواهان حامی حامد کرزی که پیوسته دربرابر استدلال دموکرات ها در مورد مدیریت نا مؤثر جنگ افغانستان دچار ضعف شدند واز ارائه پاسخ های قانع کننده عاجز آمدند، از تصدیق این ادعا که حکومت کابل، عمدتاً عامل ناکامی های امریکا و غرب در افغانستان بوده است، چشم پوشی نکردند. خیلی ساده فشار بالای متحد شان درکابل را آغاز کرده وناکارآمدی تیم برسر اقتدار به رهبری کرزی را به تازیانه انتقاداتی بستندکه اسباب واکنش و خشم حکومت افغانستان را فراهم کرد. دستگاه حکومت درکابل، استدلال می کند که کشورهای تصمیم گیر غرب و امریکا، سیاست های نامتوازن، فرمایشی، بدون محاسبه و عمیقاً متفاوت ( وحتی متضاد) را درعرصه های سیاسی، اقتصادی، مبارزه با طالبان و پروژه های بازسازی دنبال کردند که نتایج نامتجانس و معکوس را در پی داشت. حضور وزیران فرمایشی که درواقع ترجمان سیاست یک کشور مشخص به حساب می آمدند، بر سیاست های روزمره حکومت به طور آنی اثر می گذاشت. کرزی در حلقه ای از وزرا و مقامات وابسته به شرکت ها، استخبارات خارجی ونهاد های بین المللی درهم فشرده می شد و کمتر موفق می شد که چنین مأموران گماشته شده را از کار برکنار کند. پس چاره ای جز سکوت مصلحت آمیز نداشت. فیصدی قاطع پول هایی که به نام افغانستان درسرلوحه مطبوعات بین المللی ذکرشده، درخدمت نهاد ها و سازمان های وابسته به کشور های کمک دهنده قرار گرفت که حکومت افغانستان ازآن کمترین اطلاعی نداشت؛ اما وقتی زمان شکست ها و محاسبه های تبلیغاتی فرارسید ورسوایی دهان باز کرد، انگشت ایراد و اعتراض از داخل و خارج به سوی آقای کرزی( به حیث مسئول همه بن بست ها وشکست ها) دراز شد. اشتباهات کرزی در زمینه مدیریت، میدان دادن به برخی گروه بندی ها و چهره های فاسد، کم سواد و متعصب، نیازی به تشریح و استدلال ندارد. مثلاً با آوردن ضراراحمد مقبل در سمت وزارت داخله، ضربه سختی به تشکیلات و نظام پلیس افغانستان وارد کرد. آقای مقبل از حیث تجربه، تخصص، استعداد مدیریت بحران و سروکله زدن با جامعه بین المللی، وسازماندهی پلیس حرفه ای، در سطح بسیار نازل قرار داشت. این گزینش از سوی آقای کرزی، صرفاً جنبه سیاسی داشت که با مصحلت ملی کشور هیچ رابطه ای نداشت. همچنان حفظ آقای میرمحمد امین فرهنگ به حیث وزیر تجارت، زمینه فساد مالی را تقویت کرد. آقای فرهنگ ممکن است جزو حلقه فساد سالاران نبوده باشد، اما صاف و ساده درخدمت مافیای اقتصادی قرار گرفت. فرد سومی عنایت الله قاسمی بود که به مافیا خدمت کرد و سرانجام به همان جایی گریخت که ازآن جا پرتاب شده بود. هیچ کسی به پرونده این افراد توجهی نکرد و هم اکنون ده ها پرونده بزرگ فساد در اداره های سارنوالی وجود دارد که حکومت آقای کرزی را دراذهان عمومی بی اعتبار کرده است. درگیری با ولسی جرگه و حفظ دکتر سپنتا به شیوه سلاطین مطلقه، مردم را از کار آمدی نظام مأیوس کرد. البته فهرست اشخاص غیرمسئول و بی کفایت در اداره حکومتی بس طولانی است و مجال تذکار نیست و داستان قانون شکنی و انارشیزم بی سابقه هم بی پایان است؛ اما انصاف باید داد که دستگاه حکومت طبق یک تعامل از پیش ساخته شده، به وسیله یک مشت غارت گران داخلی به همکاری غارتگران افغانی الاصل خارجی به گروگان گرفته شد و جامعه جهانی برای رفع این معضل حکومت افغانستان را یاری نکرد. میلیارد ها دالر از سوی منابع تمویل کننده واپس به بانک های خارجی ریخته شد واز سوی دیگر، پالیسی امریکا وانگلیس و... در مبارزه با تروریزم و طالبان نیز نا همگون و حتی دربرخی موارد با هم در تضاد قرار داشت. بازی جداگانه سیاست های مختلف، از ایجاد پایه های منضبط یک نظام مبتنی بر حسابرسی و مقید به قوانین، جلوگیری کرد.

چون فصل شعار ها و وعده های کلان سپری شد و ظن افکار عمومی رو به فزونی بود، محافل غربی در صدد یافتن کسی یا چهره ای بودند که مسئولیت تمامی لغزش ها و ناکامی ها را به دوش وی بیاندازند تا برای دسترسی به کیسه های بزرگ پول های اپراتیفی و جنگی که درآینده نیز به نام افغانستان اختصاص داده می شود، سهم های کلانی را نصیب شوند.

بدین ترتیب، کرزی در تیررس منتقدان قرار گرفت.

از اول روشن بود که این گونه اخبار واطلاعات، در جامعه غرب وامریکا، صرفاً مصرف داخلی داشت که به طور مشخص برای آرام کردن حس اعتراضات افکار عامه درغرب وامریکا ساماندهی شده بود، اما نخستین تأثیربرپایی کارزار تبلیغاتی برضد حکومت افغانستان آن بود که آقای کرزی، دست به آرایش جدید سیاسی ( با فرض افزایش فشارسیاسی از سوی غربی ها) زد. این پروسه، در حداقل دو سال اخیر، پیوند های شخصی و رسمی کرزی با ایران، پاکستان، روسیه وانگلیس را به وجود آورد. چنین پیوند هیچ گاه در گذشته مشاهده نشده بود. بی مهری دموکرات ها درجریان مبارزات انتخاباتی امریکا نسبت به کرزی و انتقاد صریح بارک اوباما از ناتوانی و ضعف مدیریت درافغانستان، مواردی بودند که علاقه کرزی نسبت به امریکا و ناتو را به وضوح کاهش داده بود.

کم رنگ شدن گام به گام رابطه رسمی قدرت های بزرگ ( به ویژه امریکا) با هیأت حاکم درافغانستان، دلسردی مردم نسبت به سیاست های غرب درامرایجاد صلح وثبات درکشور را نیز دامن زد. کم توجهی بارک اوباما در برابر آقای کرزی و اشاره های رسمی در خصوص برکناری تیم حکومتی درکابل، شرایطی را به وجود آورد که حامد کرزی را به گرفتن تصمیم های جسورانه در مقابله با سیاست دموکرات ها بیش از پیش برانگیخت.
پس از آن انتقادات صریح و مکرر کرزی از بمباران مناطق غیرنظامی و درخواست هواپیما و جنگ افزار های سنگین به ارتش افغانستان با چنان صراحتی مطرح گشت که امریکا وناتو را دریک موضع دفاعی (اماخاموش) قرار داد. همه این حرکات، مانورهای سیاسیی بود که نشان می داد، حامدکرزی درین « کشتی نرم» میدان را رها نخواهد کرد. آقای کرزی با تکیه بر حمایت های سیاسی کشور های مهم همسایه و تئوری پردازی های تجربی انگلیس، موفق شد تا امریکا و غرب را با نوعی استقلال رأی درتصمیم گیری های مهم سیاسی به چالش بکشد. حکومت که تا پیش ازآن با دولت روسیه مناسبات گرمی نداشت، دست دوستی به سوی مسکو دراز کرد.
بدین ترتیب با شروع مبارزات انتخاباتی درامریکا ( که درآن پیروزی دموکرات ها پررنگ تر پیش بینی می شد)، از لحاظ زمانی، میان واشنگتن و کابل خلایی ایجاد شد که تا چند ماه پس از روی کار آمدن اوباما نیز ادامه یافت. آقای کرزی به برکت پشتیبانی کشور های رقیب غرب و امریکا از خلای به وجود آمده، به طور مؤثر استفاده برد و سرباز گیری سیاسی علیه افزایش فشار های احتمالی برای کنار زدن خود از قدرت را تا آن جا عملی کرد که واشنگتن ناگزیر گشت او را به حیث یک واقعیت سیاسی دارای وجاهت اجرایی به رسمیت بشناسد.

درین مدت، ( خصوصاً یک سال اخیر) اگرچه امریکا از استراتیژی جنگ اصلی و پنهان برضد انگلیس، ایران، روسیه وپاکستان در بازی افغانستان غافل نمانده است اما علی رغم حضور قوی نظامی و مالی، حداقل نتوانست حرکت چالش برانگیز و تعیین کننده برضد کرزی را که به حذف سیاسی وی منجر شود، به وجود آورد. در داخل افغانستان به درستی قابل پیش بینی بود که ائتلاف ایران، انگلیس، پاکستان و تا حدودی رفتار حاوی کش وقوس روسیه، از مصروفیت امریکا در عراق و کارزار انتخاباتی در امریکا، درجهت استحکام و تقویت اعتماد به نفس کرزی استفاده کرده و امتیاز های کلانی را به خود اختصاص خواهند داد. موازی با عملیات منطقه ای برای ایجاد درد سر برای ناتو و امریکا، حامدکرزی نیز به نوبه خویش، با به کار گیری افزار های قومی، سیاسی، تبلیغاتی و کشانیدن بیشتر پای ایران و پاکستان به موضوع مناقشه قدرت درافغانستان، موضع خویش را استحکام بخشید. باید توجه داشت که پاکستان مانند یک نیروی قهار که درگذشته می توانست امور نظامی و تحولات افغانستان را کنترول کند، رشته ابتکار اصلی را از دست داده و جنگ افغانستان به شهر های پاکستان کشیده شده است. اما حضور پیچیده و لایتجزای آن کشور در تاروپود جریان های سیاسی افغانستان، هنوز هم امتیاز مهم شراکت درسرنوشت سازی افغانستان را برای آن کشور محفوظ نگهداشته است. روسیه در آخرین هفته های شروع انتخابات افغانستان بازی حمایت از کرزی را تمام کرد و در مذاکره بر سر استفاده کاروان های تدارکاتی غرب از طریق خاک روسیه و حوزه آسیای میانه، امتیازات رضایت بخشی را نصیب شده است. با این حال، بازی با حضور دپلومات های ایران و انگلیس و پاکستان به خاطر بسته کردن کمر کرزی و ابقای وی درقدرت، دریک گوشه دیگر صحنه ادامه یافت.

کرزی درین ماجرا از خود ابتکار و سرعت عمل نشان داد و به طور مناسب از زمان استفاده کرد. حتی تماس های سری وعلنی حکومت کرزی با ایران، انگلیس وپاکستان صراحت خود را تا سرحد یک تبلیغات رقابتی علیه غرب و امریکا به اثبات رسانید.

حامدکرزی و تیم حکومت، نگران از شروع یک حمله دوامدار تبلیغاتی از سوی رسانه های بین المللی، به منظور ایجاد بی اعتمادی سراسری نسبت به وی، تبلیغات بازدارنده آمیخته با شعار های ملی گرایی و نمایش غیرت قومی را به هدف جلب توجه مردم جنوب ( که شدیداً برضد امریکا برانگیخته شده و از کرزی نیز دل خوشی ندارند) را در دستور کار قرار داد. مقاومت سیاسی و اعلام ناشده کرزی برضد امریکا درحالی جریان داشت که افکار عامه در غرب و افغانستان، او را یک شخصیت کاملاً وفادار به اهداف امریکا تلقی می کنند.

برک اوباما که یکسره کردن کار کرزی از حکومت را ( به طور تلویحی حتی از زمان مبارزات انتخاباتی ) در برنامه خویش قید کرده بود، درباره احتمال مقاومت سرسختانه کرزی و متحدان منطقه اش، پیش بینی ها ومشورت های لازم را انجام نداده بود. درعرصه عملی، حلقات رسمی در واشنگتن، تصمیم بی بازگشت کرزی در مقابله با فشار های امریکا را چندان جدی تلقی نکرده بودند.

اوضاع به گونه ای پیش آمد که ادامه فشار ازسوی واشنگتن بالای کرزی در بهترین حالت، فقط می توانست مداخله آشکار در امور داخلی افغانستان تعبیر شده و تنش میان حکومت افغانستان و امریکا را سبب شود. این همان چیزی بود که امریکا هرگز خواهان آن نبود اما ایران و پاکستان به طور کامل درپی تحقق آن بودند وحالا نیز چنین هدف را تعقیب می کنند. بر بنیاد همین محاسبه، کشور های روسیه و ایران وپاکستان در انتخابات دور دوم افغانستان، پول های بزرگی را اختصاص دادند. اما درآستانه انتخابات افغانستان، امریکا از مسیر دیگری به قضیه وارد شد که محاسبه ایران و پاکستان را با حد زیادی برهم زد.

اوج تنش و معامله:

درآخرین هفته های باقی مانده به موعد انتخابات، عملیات سری چند کشور منطقه از جمله ایران و پاکستان به هدف ایجاد انارشیزم و نا آرامی درکشور به اوج خود رسیده بود. میان حکومت پاکستان و امریکا هرچند نزدیکی و اشتراک مساعی درافغانستان کم و بیش وجود دارد؛ اما اساساً از حساسیت سازمان استخباراتی و بخشی از ارتش پاکستان درخصوص قدرت نمایی و مداخله در افغانستان کاسته نشده است. عملیات استخباراتی ایران و پاکستان درافغانستان دارای مسیر وهدف مشترک است. انگلیس ها که خود نیز سرگرم پیشبرد استراتیژی ویژه ضد امریکا را در منطقه دنبال می کند، از بسیاری جهات، از تلاش این کشور ها به هدف گریزاندن ناتو وامریکا و یا بلند بردن سطح مصارف و تلفات انسانی آنان حمایت می کند. با این محاسبه، اهداف پاکستان، ایران و انگلیس برای مقابله با امریکا، قاعده مشترکی پیدا می کند. این مثلت موفق گردید تا با رئیس جمهور کرزی ارتباط بسیار تنگاتنگی ایجاد کند. این سازماندهی، امریکا و ناتو را با واقعیت جدید حکومت حامدکرزی ( که گروهی از فرماندهان نظامی مجاهدین را نیز دور خود گرد آورده است) رویاروی قرار داد.

با وصف چنین وضع، مثلث ( ایران، پاکستان وانگلیس) به خوبی آگاه اند که حضور قوی و تعیین کننده امریکا درسرنوشت سیاسی ونظامی افغانستان یک امرمسجل است و مقابله قاطع برای شکست دادن امریکا در محور افغانستان، فراتر از ظرفیت های نظامی و اقتصادی آنان است.

پس هدف از صف آرایی جنگی و سبوتاژ صلح وامنیت از سوی آنان چیست؟

این کشور ها اساساً خواستار ادامه جنگ، افزایش تلفات نظامی ارتش امریکا واروپا، و طولانی تر کردن عمر جنگ فرسایشی به ضرر افغانستان و متحدان قدرت مند جهانی آن هستند. از نظر ایران و پاکستان، باید توازن جنگ در افغانستان تا آینده ای نامعلوم حفظ گردد. امریکا و کشور های قدرتمند ناتو نباید در جغرافیای بسیار مهم افغانستان نفس به راحت بکشند. این سه کشور( جمع روسیه) مطلع اندکه امریکا و ناتو هنوز دریک سرزمین ناشناخته و کوهستانی می جنگند و از شناخت افغانستان و سنت های پیچیده و خطرناک آن آگاه نیستند. تلاش درین جهت تنظیم شده است که درک و شناخت امریکا و ناتو از مردم افغانستان و لایه های جیوپولیتیک آن، باید از پس عینک جنگ وتلفات و مخاصمت لاعلاج شکل بگیرد. این نوع شناخت، برای امریکا نتایج معکوس خواهد داشت. محاسبه زیان بار آنان تا کنون تا حدودی به زیان امریکا و ناتو بوده است. سیاست گذاران ایران و پاکستان فکر می کنند که استقرار امریکا و غرب در چهار راه عجیب افغانستان به معنای رخنه بر امنیت ملی آنان است. سوال این است که گام بعدی غرب وامریکا از حوزه افغانستان به کدام جهت خواهد بود؟

تصور پاکستان و ایران از حضور رو به افزایش امریکا و ناتو درافغانستان واقعاً ترسناک است. فروپاشی و تضعیف پاکستان، زمینه ختم حضور انگلیس درآسیا را فراهم می کند. این درحالی است که انگلیس مدت ها قبل، قدرت تولید انرژی برای توسعه اهداف خویش در اروپا و آسیا را از دست داده است. این کشور به منظور سهیم شدن در پروژه های جدید جهانی به هدف رسیدن به منابع انرژی و بازار، سعی دارد درعملیات های استراتیژیک فرامرزی با ارتش امریکا مشارکت داشته باشد.

درعملیات هفت سال اخیر درافغانستان، انگلیس ها به تقویت حضورشان درجنوب افغانستان فرصت یافتند. امریکا و ناتو در شرایطی وارد افغانستان شدند که اطلاعات ناقص و پراکنده از افغانستان داشتند. این اطلاعات از طریق شبکه های استخباراتی پاکستان و انگلیس در اختیار آنان قرار داده شده بود. انگلیس ها و پاکستان در همسویی با ایران، در طی هفت سال اخیر، درساختار و ایجاد تشکیلات جدید دولت افغانستان با دست بازعمل کردند. هسته های سبوتاژ و ناظران اطلاعاتی شان را حتی در قدمه های پائین حکومت وجامعه افغانستان ( ازطریق نهاد های غیرحکومتی) گسترش دادند. به همین علت، دولت افغانستان درواقع از ابتدا در یک دام افتاده بود و تلاش هایش برای بهبود وضع اداره و امنیت، قدم به قدم با مقاومت سبوتاژ گران رو به رو می شود.

حرکت امریکا و دولت افغانستان درین مدت، در واقع حرکت ماهی در پهنای جال بزرگ بود که به تدریج کوچکتر می شد. این واقعیت زمانی صورت جدی به خود گرفت که پول و خون امریکا وغرب درافغانستان پیوسته هدر می رفت. روند بازسازی ناقص جلو رفته است؛ جنگ توسعه یافته و حتی در میان شهر ها رخنه پیدا کرده است. بنیاد های اقتصادی افغانستان در نتیجه هجوم عناصر فرصت طلب افغانی الاصل به سوی تأسیسات اقتصادی، زمین و اماکن مهم تجاری، به همکاری جنگ سالاران داخلی، ازکار افتاده و یا در انحصار آنان قرار گرفته است. بخش های عمده و حتی کلیدی سازمان های امنیتی و اطلاعاتی افغانستان در کنترول عناصروفادار به ایران، پاکستان وانگلیس درآمده است و عملیات طالبان از حالت جنگ و گریز خارج شده و اشکال جبهه ای به خود گرفته است. برخی حلقات ایرانی و پاکستانی حتی از مرحله ای سخن می گفتند که قیام مردمی برضد امریکا و غرب را به راه اندازند و افغانستان را یک بار دیگر، میان خویش تقسیم کنند. این مسأله درحلقات رسمی امریکا و منطقه مطرح شده بودکه غرب درافغانستان با شکست روبه روشده است.

آیا رئیس جمهور کرزی تحت تأثیر گرما و سخاوت ایران وپاکستان واقعاً به این نتیجه رسیده بود که می تواند حضور امریکا و غرب درافغانستان را با چالش جدی مواجه کند؟

قضاوت ساده و رسانه ای درباره کسی که تجربه مدیریت بحران را در اختیار دارد، موجه نیست. کرزی درصدد اثبات واقعیت سیاسی خودش درحیات آینده سیاسی افغانستان ومحافل رسمی غرب است. درشکل دهی چنین مقاومت، تشویق های سیاسی و مالی کشورهای منطقه( که از حضور امریکا درافغانستان ناراضی اند) تا اندازه ای تأثیر داشته است؛ اما سرسختی وی در « کشتی نرم» ثمره تجارب و دریافت وی از روانشناسی غربی ها بوده است.
نمایش سیاسی کرزی درهفته های اخیر با نوعی تهیج دراماتیک همراه بود.

این نمایش مقارن نزدیک تر شدن موعد دور دوم انتخابات افغانستان اتفاق افتاد. آقای کرزی در ارتباط به این که پس ازین چه کسی افغانستان را رهبری کند و دستگاه حکومت چه گونه طراحی شود تا به نیاز های بین المللی و داخلی پاسخ دهد، از سوی امریکا به شدت تحت فشار گذاشته شد. هدف از مذاکره های پس پرده، نشان دادن این واقعیت بود که افغانستان کم کم دارد درکام ایران، پاکستان و فریب کاری های انگلیس و وعده های سردرگم روسیه فرو می رود واین وضع، با سیاست ملی و بین المللی افغانستان در تضاد است. زیرا ده ها هزار نیروی بین المللی درین کشور حضور دارند و سیاست های مخرب ایران ( که حمایت مقطعی سیاسی از کرزی وسیاست دانان رقیب وی جزوآن است) دامن زدن به جنگ و تخریب پروسه نوین در افغانستان است.

منابع موثق تصدیق می کنند که هیأت مذاکره کننده امریکایی اسناد ومدارک مطمئنی را در خصوص قصد ائتلاف ضد امریکایی (عمدتاًایران وپاکستان) برای نابودی دست آورد های مدنی، سیاسی و اقتصادی هفت سال اخیر در اختیار کرزی قرار داده اند. آقای کرزی بی تردید برین امر وقوف داشت که ایران و پاکستان دشمنان استراتیژیک یک افغانستان معمورو قدرتمند اند. اما به اثبات حضور و قدرت سیاسی تحت رهبری خودش نیز دلگرمی عمیق داشت.

طبق گزارش منابع موثق، رئیس جمهور کرزی علی رغم رابطه شخصی با دکتراحمدی نژاد و استفاده از سخاوت های مالی ایران نسبت به نیات آن کشور در مورد افغانستان به شدت مظنون شده است. این یک پیشرفت در زمینه به کارگیری تجارب سیاسی حساب می شود. برنامه ریزی ایران به منظور ایجاد بن بست انتخاباتی و سپس بردن انتخابات به دور دوم افشا شده است. هدف آنان ازکشانیدن انتخابات به دوردوم آن بودکه درمیان هواداران نامزد های عمده، یک حس انفجاری وکاذب تولید کنند تا پروسه انتخابات را به خشونت بکشانند. برنامه ایرانی ها دقیقاً تکرار همان چیزی بود که دو ماه پیش در تهران و چند شهر دیگر ایران به راه افتاد. از نظر آنان، که سرکوب بی رویۀ معترضان «اصلاح طلب» ایرانی را با شدت دنبال می کنند، مخدوش کردن برنامه انتخاباتی درافغانستان و گرفتن انتقام ازامریکا، به زحمتش می ارزد.

ظاهراً برنامه ایرانی ها این بود که در صورت برخورد و یا ظهور موانع احتمالی درامر بحران آفرینی سراسری درکشور، کار درزمینه جلب رضایت معاونان کرزی برای سازماندهی یک اقدام درونی نیز تا مرحله نهایی انجام گیرد. حتی گفته می شود که شماری از واحد های استخباراتی ایران قبلاً برای اجرای این مأموریت درگوشه و کنار ولایت هرات مرکز گرفته بودند. اما مقامات امریکایی مانع اجرای این طرح شدند. به دنبال ایجاد تغییر در سیاست کرزی، هدایت امین ارسلا نامزد ریاست جمهوری که حمایت امریکا را با خود داشت، برای ایجاد یک اداره جدید( دارای تعهدات جدید برای مردم و جامعه بین المللی) درست یک روز قبل از برگزاری انتخابات براثر تشویق و تلاش امریکا، به نفع آقای کرزی از صحنه رقابت های انتخاباتی خارج شد.

اکنون بحث در باره تشکیل یک هسته نسبتاً فراگیر وباصلاحیت حکومتی با اشتراک دکترعبدالله ( رقیب اصلی کرزی)، اشرف غنی احمدزی، هدایت امین ارسلا و علی احمد جلالی ادامه دارد. به نظر می رسد که جامعه جهانی انتظار دارد که کرزی قدم های دیگری را درعرصه اصلاح ساختار حکومت آینده به جلو بردارد. از اقدام اخیر ایالات متحده امریکا در مورد مارشال محمدقسیم فهیم و بستن اتهام « قاچاقچی موادمخدر» نسبت به او، این احتمال قوت گرفته است که درمرحله دوم اعمال فشار ها از سوی امریکا، ازکرزی خواسته شده است که درین باره فکر کند که آیا با حفظ مارشال فهیم به حیث معاون اول ریاست جمهوری، می تواند حمایت غرب را با خود داشته باشد و یا خیر؟

چراغ سرخ مدت های پیش از انتخابات روشن شده است. امریکا قبل از آخرین سفر کرزی به امریکا، از طریق هیلاری کلنتن وزیرخارجه، برای وی پیام داده بود که از انتخاب مارشال فهیم به حیث معاون اول ریاست جمهوری، صرف نظر کند.

تردیدی نیست که اقدام اخیر امریکا درمورد مارشال فهیم، کاملاً ماهیت سیاسی دارد و انتشار مقاله ای برضد فهیم در نشریه انترنیشنال هرالد تریبیون آن هم در حساس ترین روزهای پس از انتخابات، این نکته را واضح می سازد که کرزی درموقعیت دشواری قرار گرفته است که باید میان امریکا و فهیم، یکی را انتخاب کند. فضای پرتنش در مذاکرات هیأت های امریکا و کرزی تنها به مسأله مارشال فهیم محدود نمی شود. جایگزینی افراد کلیدی ( که رقبای کرزی حساب می شوند) دربدنه اجرایی و تخصصی حکومت آینده نیز از موارد مهمی اند که حصول موافقت کرزی درین موارد به رایزنی ها و چانه زنی های به مراتب بیشتری نیاز دارد. آقای کرزی حتی الامکان از صلاحیت های خویش دربرابر هسته رقبا و برخوردار از حمایت امریکا، با شدت دفاع خواهد کرد. توقع وجود دارد که پیش از تشکیل اداره جدید حکومت، آقای کرزی نیاز دارد تا مشکلات عمده خود با مطالبات امریکا را در رابطه به سطح صلاحیت ها، معاونان رئیس جمهور، نحوه برخورد با شبکه قدرتمند مواد مخدر( که شامل برخی افراد حکومتی و نزدیک به کرزی درمیان آنان وجود دارند)، مقابله با فساد و جمع آوری مبالغ سرسام آور پول از نزد یک تعداد کسانی که این پول ها را درحساب شخصی خویش ریخته اند، حل کند.

واژه های کلیدی

انتخابات در افغانستان
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • کرزی و عبداله هردو فاحشه های سیاسی استند. و افراط اینها در فاحشه گری حتی جامعه بین المللی را دلسرد ساخته است.

    افغانستان را کسی نجات خواهد داد که رقاصه و یا فاحشه نباشد.ایا اقای مامون این حرف را درک میکند یا نه.

    • ايتلاف شمال و عبدالله عبدالله چند روزی است ؛ خواب حکومت ائتلافی می بينند! اين توهم وقتی به آنان دست داد که دريافتند از خيمه انتخابات ، سر شان بی کلاه مانده است ! اينک که کرزی ، پيروز انتخابات است ، چه محلی برای ائتلاف با رقيبا ن ياوه گوی وهرزه پوی است؟ کرزی ، حالا که ناگزير شد با عده ای جنگسالار ، يکجا شود ( همراهی با دوستم ، خليلی ، فهيم ، تورن اسماعيل و ... ) چه نيازی به تاييد يا ترديد بازيگران کاخ سفيد دارد؟ اسنادی موجود است که عبدالله عبدالله ، مرويس غياثی ، عبدالحی خراسانی و چند تن ديگر از حواريون عبدالله مربع ، ارتباطی تنگاتنگ با اطلاعات سپاه پاسداران ايران دارند ؛ اين نکته نيز درست است که ايرانی ها در زير وبم دستگاه استخبارات کرزی نفوذ کرده اند ؛ اما ايران در موقعيتی نيست که در افغانستان نقشی تعيين کننده داشته باشد ؛ البته ايران در عراق نقشی سترگ دارد ، زيرا شيعيان عراق ۶۵ درصد جمعيت عراق را ميسازند! بهر حال هياهوی ائتلاف ، برخاسته از منويات شورای نظار سابق است که سنگچارکی وچماقدارانی مانند استاد عطاء ( والی بلخ) و اذناب مرزی و برونمرزی شان بر آن چندی دل خوش ميدارند ؛ اما کم کم خواهند ديد که اين امامزاده ؛ مراد نميدهد ؛ مگر اين که پروژه نمايشات و احيانا جنگ خيابانی ، بکار گرفته شود . با احترام . نبی احمد يار

    • Karzai is responsible for all innoncets who were killed by taliban in afghanistan becuase of his mistakes and now he is strealing the vote of the people and wants to remain on power and we must be prepared for much more problems in future as long as he is on power he has not only stealing the property of the people even he has stolen the votes of people does any one believe karzai or abdullah has place in the heart of people of this country not at all they are boths corrupt 

      we so no to karzai and abdullah we need a strong and wise leader to run this country not stupid karzai or stupid abdullah.

      Ikhlas wardak

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس