آیا میتوان صلح را در افغانستان به معنی واقعی آن تجربه کرد؟
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
تجربه صلح در افغانستان به معنی واقعی اش سوالیست که بار ها به ذهنم خطورکرده و در مورد آن می اندیشم زیرا زمانیکه سخن از صلح بمیان میآید همه احساس یاءس وناامیدی میکند وعلت آن هم این است که سالهای زیادیست مردم عزیز مان صلح را تجربه نکرده و همواره با جنگ های خونین، ویران گر، بیرحمانه وخانمان سوز چه داخلی و چه خارجی دست و پنجه نرم نموده و تک تک از شهروندان عزیز مان ثمره تلخ و ناگوار آنرا را چشیده است با آنکه در شرایط کنونی همه از جنگ خسته به نظر میرسد و پیامد های ناگوار آن را که جز بدبختی، فقر و بیچارگی در پی ندارد درک کرده ولی باز هم اثرات زیادی از بقایای گند و ناپسند جنگ های خانمان سوز داخلی و خارجی که عبارت از همان کینه و کدورت های ناشی از جنگ میباشد به خوبی مشاهده میشود. گرچند نمیتوان نادیده گرفت که تعداد زیاد از هموطنان ما عزیزان شانرا در جریان این جنگها از دست داده و واقعاَ رنج آور است ولی از آنجائیکه همه درک کردیم و میدانیم که جنگ راه حل بخاطر بمیان آوردن صلح نیست. لهذا داغ دیدگان عزیز باید همه این مصیبت هارا به باد فراموشی سپرده و بخاطر ایجاد یک صلح پایدار در گشور دست به دست هم داده همدیگر را در راستای بمیان آوردن یک صلح سرتا سری و پایدار یاری نمایند. جای شکر است که فرصت یافتیم تا بازهم برای بار دوم یک انتخابات آزاد و دموکراتیک را با فرارسیدن انتخابات سال 1389 تجربه میکنیم امید وارم هموطنان عزیز ما بتواند گامهای عمده و موثری را به جهت بمیان آوردن رفاح و یک صلح پایدار بردارند. اکنون زمان آن فرارسیده که همه باهم یک دست شده در سروسامان دهی کشور و والامنشی ملت مان اقدام نمایم چون والامنشی یک هدیه نه بلکه چیزیست که ماباید آنرا کماهی کنیم.همگی با هوشیاری ودقت تمام فعالانه در انتخابات سهم گرفته و بدون در نظرداشت هیچگونه تعصب قومی، مذهبی و نژادی شایسته ترین کاندید را ازجمع کاندید ها انتخواب نمایند تا این بار انتخابات کاملا متفاوت ازگذشته باشد که با کنار گذاشتن هرگونه اختلافات قومی،مذهبی، نجادی و با اشتراک پیروجوان، مرد وزن، پشتون وتاجک،هزاره و ازبیک وسایر عقلیتهای قومی ونزادی به جهانیان نشان دهد که افغانستان دیگر یک افغانستان بی سروسامان و ازهم پاشیده نه بلکه یک افغانستان واحد میباشد.تاحال همه به خوبی درک کردیم که آن همه بد بختی های را که در گذشته تجربه کردیم ناشی از همان تعصبات بوده و این را هم میدانیم که نه تنها انتخاب ریس جمهور شایسته میتواند مارا در راستای به میان آوردن صلح کمک نماید بلکه تلاشها، زحمات و ازخود گذری فرد فرد ما ضروری میباشد، هرفردی در راستای بهسازی، ایجاد صلح و امنیت مسول بوده و نقش موثر خود را دارامیاشد. بخصوص روز نامه نگاران وسایر رسانه های خبری اعم از رادیو و تلویزیون، وب سایت ها و وب لاگ ها در جهت دیهی افکار عامه نقش موثر و نهایت ارزنده دارد .ولی با تاسف باید گفت که هنوز هم در رسانه های کشور ما تعصبات به وضاحت دیده میشود که از سرعت پروسه ایجاد صلح در کشور به پیمانه زیادی کاسته است چنانچه همه میدانیم عدم موجودیت تعصب در رسانها مارا یاری میکند تاهرچه سریعتر به جهت بمیان آوردن اتحداد ملی وحفظ آن گام برداریم بنا هموطنان عزیزما که درین زمینه ها دست دارند سعی نماید تا جای دشمنی دوستی و جای نفرت محبت رادر قلب مردم کاشته تا بتوانیم به آرزوی دیرینه مان که همانا موجودیت صلح، برادری و برابری است دست یابیم. همه باید امید را بر ترس اتحاد و یگانگی را نسبت به اختلاف و خشونت ها ترجیح داده به شکایت های بی معنی وعده های دروغین و بدگویی ها و اندیشه های فرسوده و ناپسند که از مدت هاست سیاست کشور مارا خفه کرده خاتمه دهیم تا ازیکسو خود زیر سایه صلح در رفاح و آسایش زندگی نموده وازسوی دیگر بتوانیم زمینه بهتر زیستن را برای نصل های آینده مان فراهم سازیم.
به امید روزکه صلح را در وطن عزیز ما به معنی واقعی اش تجربه کنیم.
امان "جعفری" از کوریای جنوبی
پيامها
12 آگوست 2009, 05:16
صلح را میتوان به یک شرط در افغانستان تجربه کرد . که ریس جمهور از مردم افغانستان توسط مردم افغانستان تعین شود و تمام دست اندر کاران جنگ بر علیه تجاوز بیگانه , روابط پای بوسی خود را با خارجی ها قطع نمایند و برای یک افغانستان ازاد و سر بلند بجنگنند , حتی اگر با هم متفق نمیشوند . خاصتاء رمضان بشر دوست که برای اولین بار از طرف قوم هزاره ریس جمهور میشسود و بنا بر گفته خودش هیچ رابطهء در جریان انتخابات باملا های ایرانی ندارد و سی آی ا همچنان او را منحیث ( نعم البدل ) در مقابل کرزی و در مجموع قوم پشتون درست ننموده است و یا بعد از برداشتن حلف ریاست جمهوری رمضان بشر دوست شروع به پای بوسی ملاه های ایرانی نمی نماید , که بهتر , ورنه از انسانی که فاقد اعتماد به نفس سیاسی است , بعید است که برای سر کردن معرکه همچو بس مهم راهی دوری را برای موفق شدن در چهار دانگ کشوری که مردمش از ریسمان دراز سیاسی نیز میترسند پیموده بسیار دور از مرکزیت خود بیرون شده باشد . رمضان بشر دوست کسی نیست که به تنهایی بتواند این کشتی شکسته را در میان این همه قزاق و قطا الطریقء دریایی به تنهای رهنمایی نموده , سالم یه ساحل برساند . او به یک حساب مزاق مزاق بعد از چشیدن مزه چوکی وزارت برای مدتی , عاشق با قدرت بودن میشود , و از جایی که در پس پرده همیشه قمار بازان سیاسی دست و دل باز موجود است , به ایشان کمک نموده به حساب " ده " در مقابل " یک " حتی اگر برنده شوند سودی بسیار برای یکی از " جیز گر های سیاسی " خود خواهد داشت . درین صورت جریان ضد و بند های سیاسی و رقابت ها بعد از انتخابات نیز با شدت بیشتر جریان داشته و در هر حالی از دو صورت خارج نمیباشد . رمضان به مصداقی " تخت است یا تابوت " قوم هزاره را در هر گوشه افغانستان هر دل عزیز میسازد و یا چنان بر زمین زده دفنش کند و صدای چیغ هزاره ها را در اسمان ملایک واضحاء بشنوند .
غ ؛ ی .