قندهار، میراث رویایی و اژدهای آرام
با آن که نظام قبایلی در هردو منطقه حکم فرما است، عصبیت و خشونت قبیله ای میان ساکنان هردو منطقه به فرهنگ و هنجار زندگی آنان تبدیل گردیده است و نیز فلوجه و قندهار بجای آن که خواسته های شان را از راه مسالمت آمیز و با صبر و بردباری مطالبه کنند، فورا دست به اسلحه برده و با خشونت و ریختن خون مطالبه می کنند. اما عصبیت های قومی و قبیله ای و نیز گرایش های افراطی بیشتر از فلوجه در قندهار جریان دارد. این مردم در عین حالی که سی سال را در جنگ و خشونت گذرانده اند هنوز هم از خشونت خسته نشده اند و هنوز بدین باورند که این تنها طالبان اند که می تواند به مذاق باور های مذهبی شان باشد و میراث چند صد ساله را برای قندهار بازگرداند.
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
قندهار در تاریخ سه صد ساله افغانستان همیشه منشاء تحولات مهم سیاسی و نظامی بوده است و قندهاری خود را میراث دار حکومتی میداند که احمدشاه آن را پی ریزی کرد و حدود سه صدسال برسرزمینی به نام افغانستان حکومت نمود و اکنون نیز این سخن برسر زبانها است که کسی جز قندهاری نمی تواند زمام امور کشور را بدست گیرد. رهبر باید از قندهار باشد و تا قانون نانوشته تاریخ سه صدساله این سرزمین حفظ گردد، زیرا به باور برخی هرگاه زمام امور بدست غیر قندهاری رسیده است، همیشه آشوب بوده است و جنگ و نفاق داخلی. حبیب الله، ترکی، حفیظ الله امین، ببرگ کارمل، نجیب الله و برهان الدین ربانی که دوره های کوتاهی را پشت سر گذرانده اند، همیشه با تحولات خونین و نفاق داخلی و تنش های سیاسی و نظامی همراه بوده است.
عکس از اسوشیتد پرس
به همین دلیل از دست رفتن حکومت برای قندهاریان حتی مساوی با از دست رفتن هویت و سرافرازی حاکمیت قومی پشتون نیز به حساب می آید.
این که در گذشته چه بسامد ها و پیامد های حاکمیت های قندهار داشته است و حاکمان غیر قندهاری نتیجه عکس العمل های حاکمیت های سه صد ساله استبداد بوده است، بماند، اما آن که طالبان را تاسیس کرد و به وجود آورد، خوب می دانست که رهبری و مرکزیت باید برای قندهار باشد و به همین دلیل بعد از سقوط نجیب الله در کابل و تحولات خونین سه ساله در کابل، قندهار به مرکز تحولات سیاسی و نظامی در افغانستان تبدیل گردید.
حاکمیت قندهار و رهبری قندهار توانست حتی آخرین مقاومت ها را در تخار با مرگ احمد شاه مسعود در هم بکشند، اما این که بخت یار طالبان نبود واگر دست های پشت پردۀ تروریسم کاری کرد که حتی رهبری طالبان تصورش را هم نمی کرد، اتفاق نمی افتاد، شاید باردیگر قندهار میراث سه صدساله استبدادی خود را تثبیت می کرد، هرچند که جهان دیگر پذیرای استبداد طالبان قندهاری نبود و ایدئولوژی ملا عمر در جهان مدرن امروز نه در داخل و نه در خارج از افغانستان خریداری داشت، اما شکست طالبان و خزیدن رهبران این گروه و القاعده به غارهای تورابورا و فرار آنان به پاکستان، آروزی رسیدن به میراث از دست رفته همچنان باقی ماند و حتی مدل جدید و مدرن که کشورهای غربی با حاکمیت اقای کرزی برای میراث قندهار ترسیم کرده بود، مورد پسند واقع نگردید و به تدریج آشوب ها باردیگر قندهار را فراگرفت.
قندهار باردیگر به مرکزیتی برای آشوب تبدیل گردید. مرکزیتی که حتی به گفته برخی از کار شناسان از فلوجه عراق هم برای نیروهای بین المللی خونین تر است. امروز ها این ولایت به یک کابوس تبدیل گردیده است، مسافرت های متعدد مقامات داخلی از رئیس جمهورگرفته تا وزرای داخله و دفاع و رئیس امنیت و قوماندانان بلند پایه ناتو در این شهر نشان از وضعیت بحرانی امنیت در ولایت قندهار دارد. از آغاز سال جاری شمسی دهها هزار نیروی تازه نفس خارجی به تدریج وارد این ولایت گردیدند و در مناطق مختلف آن پایگاههای مستحکم و بتنی برای خود شان ساختند. اما با همه این تلاش ها امنیت در ولایت قندهار هیچ گاه بهبود نیافت.
به همین دلیل برخی از کارشناسان نظامی ولایت قندهار را به فلوجه عراق تشیبه کرده اند. فلوجه منطقه کوچکی در ولایت الانبار بود که در واقع مرکز خشونت ها در عراق بشمار می رفت و در آن هزاران نظامی خارجی و عراقی به قتل رسید و نیز مرکزی بود برای حملات انتحاری و ترورهای خونباری که عراق در سال های گذشته گرفتارآن بود.
مستحکم ترین مرکز فعالیت های القاعده و نیروهای حزب بعث در فلوجه بود و بیشترین نیروهای خارجی در این منطقه کشته شده اند. امریکا برای درهم کوبیدن این منطقه عملیات های متعدد پیچیده و سنگین را انجام داد، اما هرگز نتوانست فلوجه را به طور کامل به تسخیر خود در آورد. سر انجام نیروهای دولتی عراق و ناتو از در مصالحه پیش امد و با تشکیل شبه نظامیان قبایلی تحت عنوان شورای های بیداری عراق، نیروهای بومی منطقه راضی ساخت و آنان را از القاعده و حزب بعث جدا نمود و بعد از آن توانستند، امنیت را در فلوجه باز گردانند. اکنون ولایت قندهار را برخی از کارشناسان به فلوجه عراق تشیبه کرده اند.
عکس از گتی ایمیج
هرچند که مقامات امریکایی تشیبه قندهار را به فلوجه قبول ندارند و معتقدند که در ولایت قندهار نیروهای القاعده و طالبان به اندازه القاعده عراق و حزب بعث عراق، در این ولایت از قدرت برخور دار نیستند. اما با آن که دهها هزار نیروی اضافی به قندهار اعزام شده اند، تا طالبان را از این ولایت دورساخته و به جنگ 9 ساله خاتمه دهند ولی تاکنون آنان به این هدف دست نیافته اند. جنگ های شدید در ولسوالی های قندهار علیه طالبان رخ داده و خواهد داد.
تنها دلیلی که نظامیان امریکایی اصرار می کنند که قندهار به فلوجه تبدیل نخواهد شد، این است که طالبان شهر 800 هزار نفری قندهار را تحت کنترول ندارند، ولی آنها تهدیدی هستند که می تواند احساس معافیت از مجازات را در شهر که جرایم و فساد اداری به طور گسترده وجود دارد، تقویت کنند، اما باید گفت که نیروهای القاعده و بعث در شهر فلوجه هم تسلط کامل نداشتند ولی خونین ترین تحولات نظامی را برضد نیروهای خارجی ایجاد می کرد.
واقعیت این است که قندهار شباهت های زیادی با فلوجه دارد، تنها تفاوتی میان این دو منطقه وجود دارد این است که مردم فلوجه پس از یک دوره خشونت های خونینی که به آن دست زدند و با نیروهای القاعده و حزب بعث همکاری کردند، ولی زمانی که تصمیم گرفتند که از خشونت دست برداشته و با دولت مرکزی همکاری نمایند، در قدم اول به دولت مرکزی اعتماد کرد و براساس اعتماد متقابل بود که شوراهای بیداری تشکیل گردید و به خلع سلاح منجر شد و دوم این که مردم فلوجه وقتی به دولت مرکزی اعتماد کردند فورا با نیروهای القاعده و حزب بعث به مقابله پرداختند و آنها را از فلوجه خود شان خارج ساختند. برعکس در قندهار مردم هروز اعتماد شان را از دولت مرکزی از دست می دهند، و حتی برخی از مردم این شهر آرزوی حکومت طالبان را دارند و این نشان می دهد که مردم در ولایت قندهار بجای اعتماد به دولت بیشتر به قوانین طالبان اعتماد دارند و این نوع حاکمیت را بیشتر می پسندند.
با آن که نظام قبایلی در هردو منطقه حکم فرما است، عصبیت و خشونت قبیله ای میان ساکنان هردو منطقه به فرهنگ و هنجار زندگی آنان تبدیل گردیده است و نیز فلوجه و قندهار بجای آن که خواسته های شان را از راه مسالمت آمیز و با صبر و بردباری مطالبه کنند، فورا دست به اسلحه برده و با خشونت و ریختن خون مطالبه می کنند. اما عصبیت های قومی و قبیله ای و نیز گرایش های افراطی بیشتر از فلوجه در قندهار جریان دارد. این مردم در عین حالی که سی سال را در جنگ و خشونت گذرانده اند هنوز هم از خشونت خسته نشده اند و هنوز بدین باورند که این تنها طالبان اند که می تواند به مذاق باور های مذهبی شان باشد و میراث چند صد ساله را برای قندهار بازگرداند.
عملیات امید برای تصفیه طالبان از ولایت قندهار در اوایل سال جاری شمسی طرح ریزی شده بود، اما به دلیل پیچیدگی شرایط در قندهار بیش از 6 ماه به تاخیر افتاد و سر انجام پس از سفرهای متعدد مقامات داخلی و خارجی و سیاسی و نظامی این عملیات با نام د یگری آغاز گردید.
بیش از یک ماه است که عملیات قندهار تحت نام «اژدها» در ولایت قندهار آغاز شده است. با این که چندین هفته از شروع این عملیات می گذرد، اخبار زیادی از نتایج این عملیات به بیرون درز نکرده است و تاکنون هم کدام منطقه ای به صورت گسترده توسط نیروهای دولتی و بین المللی در ولایت قندهار از چنگ طالبان آزاد نشده است.
درعین حال مقامات وزارت دفاع می گویند عملیات قندهار به رهبری نیروهای اردوی ملی نسبت به سایر عملیات نظامی با موفقیت پیش می رود. جنرال ظاهر عظیمی، سخنگوی وزارت دفاع گفته است که رهبری این عملیات برعهده نیروهای اردوی ملی بوده و شمار این نیروها نیز بیشتراز نیروهای خارجی می باشد. عظیمی می گوید، دراین عملیات به میزان قابل توجهی از تلفات غیرنظامی جلوگیری شده که این مسئله رضایت مردم را درپی داشته است.این عملیات در ولسوالی ارغنداب، پنجوایی وژیری که طالبان بیشترین تمرکز را دارند در حال پیشروی می باشد و تاکنون بخشهای به کنترل دولت درآمده است. اما این که این مناطق تاچه اندازه به تصرف نیروهای یادشده در آمده است و چه تعداد از پایگاههای طالبان به تصرف نیروهای دولتی در آمده است و برای حفظ این مناطق چه تدابیری سنجیده شده است، هیچ خبری به نشر نرسیده است.
اکنون به نظر می رسد طی بیش از یک ماه عملیات و فعالیت های اطلاعاتی اکنون این دستآورد به دست آمده است که نیروهای طالبان به صورت علنی در اطراف قندهار ظاهر نشوند و پرچم طالبان در اطراف و حومه شهر قندهار در اهتزاز نباشد.
عملیات قندهار در عین حالی که بسیار آهسته و کند و حتی به صورت نامرئی به پیش می رود، می تواند نوعی فشار بالای طالبان باشد و اگر این گونه فشارها در مناطق مختلف افغانستان علیه طالبان ادامه پیدا کند می تواند نتایج خوبی را به همراه داشته باشد. اما سئوال اساسی که وجود دارد این است که آیا وارد کردن این گونه فشارها و آنهم فقط در قندهار می تواند، قندهار را به فلوجه آرام تبدیل کند؟
البته تلاش ها به مانند فلوجه در قندهار نیز شروع شده است، زیرا مناطق اندکی را که توسط نیروهای داخلی و خارجی از چنگال طالبان رها می شود، اداره آن را به ملیشه های محلی می سپارد و نیروهای محلی اربکی مشابه همان ملیشه های شورا های بیداری در عراق است. اما در عراق بزرگ ترین دستآوردی که شورا های بیداری برای دولت عراق داشت این بود که آنان پس از تضعیف القاعده و حزب بعث خلع سلاح گردیدند، اما تجربه ملیشه گرایی در افغانستان بسیار خونین بوده است که جنایات بشری زیادی را به همراه داشته است.
به همین دلیل عملیات اژدها با تاخیرهایی فراوانی که داشت و نیز نتایج نامعلومی که در طول یک ماه داشته است، هنوز روشن نیست که بحران در قندهار پایانی دارد یانه؟، زیرا رویای میراث گذشته برای قندهار بسیار خونین بوده است و ویرانی ها و بحرانهای زیادی برای کشور به دنبال داشته است. بحرانی که نه رویای گذشته حاکمیت برای قندهار تحقق پذیر است و نه مردم افغانستان روی آرامش و ثبات را دیده است.