به یاری کرزی و طالبان نکتایی پوش، افغانستان همچنان فاسد ترین کشور جهان است
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
کابل پرس?: سازمان شفافیت بین المللی، امسال نیز فهرستی از وضعیت کشورهای مختلف درباره فساد منتشر کرده است. در این فهرست، افغانستان همچنان همراه با سومالی، همانند سال گذشته فاسد ترین کشور جهان محسوب می شود. تنها تفاوت در وضعیت فساد در جهان نسبت به سال گذشته در این است که در گروه فاسدترین کشورهای جهان به جمع افغانستان و سومالی، میانمار نیز پیوسته است.
در رژيم حامد کرزی، افغانستان به فاسد ترین کشور جهان تبدیل شده است. فساد، اختلاس و چور و چپاول دارایی های همگانی در بالاترین رده های حکومت وجود دارد و ارگ ریاست جمهوری را می توان مرکز اصلی فساد و اختلاس دانست. شاهرگ های مالی افغانستان در دولت توسط همفکران حامد کرزی و طالبان نکتایی پوش مانند اشرف غنی احمدزی، انورالحق احدی، عمر زاخیلیوال، فاروق وردک، حنیف اتمر و رحیم وردک کنترل می شود. از سوی دیگر افغانستان بزرکترین تولید کننده مواد مخدر جهان است که باز هم مقامات بلندپایه حکومت در تولید و قاچاق مواد مخدر دست دارند. در گزارش های مختلف در این مورد از برادر حامد کرزی، احمد ولی کرزی و کسانی مانند گل آغا شیرزی و اسدالله وفا و نورزی به عنوان قاچاقچیان اصلی مواد مخدر یاد می شود که ماهانه از راه های غیرقانونی میلیون ها دالر بدست می آورند. طبق یک گزارش، تنها گل آغا شیرزی از راه قاچاق مواد مخدر و دزدی از عواید کمرکی ولایت قندهار، هفته ای یک میلیون دالر بدست می آورد. او اکنون والی ننگرهار است و امکانات بیشتری برای تولید و قاچاق مواد مخدر و نیز دست بردن به عواید گمرکی دارد.
در چند سال گذشته طالبان نکتایی پوش که عموما تحصیل کرده های غرب بوده و تابعیت کشورهای مختلف را بدست آورده اند، بدون حساب و کتاب، افغانستان را به فاسد ترین کشور جهان تبدیل کرده و در این کار حامد کرزی حامی اصلی آنان است. فساد میان خانواده و اطرافیان حامد کرزی و نیز میان مقامات عالی رتبه یکی از مشکلات عمده ی افغانستان است. با وجود گزارش های معتبر مبنی بر دست داشتن افرادی مانند انورالحق احدی در فساد، حامد کرزی سرسختانه از آنان دفاع می کند. دستگاه قضایی افغانستان نیز گماشتکان حامد کرزی می باشند و مانند سایر نهادها در فساد غرق می باشند.
فساد در دستگاه حکومت کرزی، همراه با تبعیض و ظلم می باشد. برای نمونه یکی از همفکران کرزی بنام حنیف اتمر، شهروندان افغانستان را به گروه های قومی تقسیم می کرد و در وزارتخانه ای که او وزیرش بود، آنکه پشتون و از لغمان بود، معاش و امتیاز عالی داشت و آنکه هزاره یا ازبک بود، به رده های بالا دست پیدا نمی کرد.
اکنون حامد کرزی تلاش دارد، با ادامه ی وضعیت موجود و باز گذاشتن دست نزدیکان و اطرافیان در فساد و تولید و قاچاق مواد مخدر، بار دیگر جنایتکاران طالب را رسما بر گرده ی مردم سوار کند. او تصمیم دارد پیش از پایان یافتن دوره ی ریاست جمهوری، عملا دولت و حکومت را در اختیار جنایتکاران طالب بگذارد.
فساد گسترده ی خانواده و اطرافيان حامد کرزی!
گل آغا شيرزوی و درآمد يک ميليون دالری در هفته/ قاچاق مواد مخدر و دزدی از عوايد گمرکی
سه شنبه 6 مه 2008
تقسیم معاش در مافیای اتمر
اين اسناد باز هم می گويند که حنيف اتمر با مقرر کردن افراد از يک قوم خاص و همچنين دوستان و نزدیکان خود مانند اسدالله ضمیر، سلیمان کاکر، شفیع الله شفیع و يونس يوسفزی در رده های بالا، دست به تبعيض و بويژه تبعيض قومی و نژادی زده است./ مافيایی اين چنين، در کنار مافيایی مانند مافیای گل آغا شیرزی و اسدالله خالد و احمد ولی کرزی که از آن بوی کوکنار می آيد و مافيای پسران وزرا و نزديکان مقامات مانند احمد راتب پوپل و حامد وردک پسر رحیم وردک وزیر دفاع، افغانستان را به قعر برده است.
چهار شنبه 19 مه 2010
افغانستان و سومالی فاسدترین کشورها
شباهت های خاصی بین افغانستان و سومالی ست. هم در فساد و هم در اينکه هر دو کشور به محل رفت و آمد و تردد تروريستان حرفه ای جهان تبديل شده است
چهار شنبه 18 نوامبر 2009
پيامها
26 اكتبر 2010, 16:32, توسط Roshan
برادرها. یک شتر چران قبیله بنام تنویر همینجا بود که نقش وحید عمر (سخنگوی کرزی که دهنش شصت درجه به طرف چپ کجی دارد) را کابل پرس? بازی میکرد ولی با این رسوایی های تازه اقای کرزی تنویر خان هم گم شده. میخواهم که بدانم که اقای تنویر چه فکر میکنند که جاسوسی کردن داود زی برای ایران واقعیت دارد ویا این هم توطیه چرکستانی ها وپنجابی ها است؟
شاید این محاسبه که دولت کرزی را فاسد ترین دولت در جهان نشان داده هم را کدام چرکستانی ها وپنجابی کرده باشد.
لطفا برایم تنویر را پیدا کنید تا جواب بدهد
تنویر تو کجایی؟
اخر کجایی؟
ممیرم ز عشقت من
اخر تو کجایی بگو که کجایی
26 اكتبر 2010, 18:09, توسط مزاری
روشن عزیز ! مثلیکه خبر نداری که این طایفه وقتی دیدند زور شان نمی رسد میگریزند و زنان خویشرا هم در خانه رها میکنند . شبیر ، تنویر ، ولی ، اصیل کابلی ، بابر ، یک طالب و و و وقتی کابل پرس? را میخوانند ، چنان شوک زده میشوند که دوپا را لچ میکنند که به زعم خود دیگران را وحدت بیاموزند و از داعیه اوغانستان دفاع کنند ، چنان شمله بالا می بندند واز غیرت و شهامت سخنها دارند که فکر کنی فردا بخیرخط دیورند را سر باداران دالخور شان چلیپا میکشند و وحدت ملی را به زور سقاوی نامه تطبیق میکنند . نخست یک امپلوق کوچک میخورند ، حیا نمی کنند ، دوباره یگان سیلی نازک در دهن میخورند و باز نمی شرمند و در پایان کارچنان مشتی در الاشه میخورند که از رینگ کابل پرس نیک اوت می شوند و چیغسک وداد و واویلای شان از بانوای بینوا و تول اوغان میبراید . این قبیله سالها گریخته اند و باز میگریزند .
میدانم که خان ولی خان پیامم را میخواند ولی بیچاره چیزی به کچکول اوغانی ندارد غیر از شرمنده گی که چهره بنماید . به صد من ارزن نمی شورند و اینرا گویند غیرت اوغانی !!
26 اكتبر 2010, 22:28, توسط الف
دوست بود بنام آصف جان سرپلی که همیشه با لهجه و طرز نوشتار خاصش نه تنها دلهای همفکران بلکه از دوستان ضدخیالشرا نیز باغ باغ مینمود.
مدتهای طویلی میشود اثری از ایشان پیدا نیست خدا کند جور و به سلامت باشند و بازهم یگان گفت و شنودی از سر بگیرند!
شنیده ایم گه میگویند
"بار کج منزل نمیرسد"
حالا این همه بارهای کجی را که دولتمردان ما برده و هنوز هم میبرند و جیب های ملت را خالی میگذارند، نمیدانم کی ها بمنزل خواهند رسید؟
خیانتکاران آنقدر بردند که بقول معروف نُه پشت شانرا نیز بس است ولی ملت بیچاره نه بار راست و نه بار کجی ازین سرمایۀ ملیاردها دالری برد که بمنزل برسد.
آقای کرزی همانا شادی باز لغمان گشته و ملت بیچاره را میخواهد با شادی بازیهای اش مصروف نماید تا اطرافیانش آنچه بخواهند، بنمایند و بربایند.
27 اكتبر 2010, 00:49, توسط مزاری
عارف جان سلام ! فکر میکنم حاجی صاحب یا در دوبی تشریف دارند یا در سعودی یا دریکی از ممالک تازی نشین ، زیرا درهمین چند روز گذشته دو پیامی از ایشان خواندم که کیبورد شان حروف چ پ ژ وگ را نداشت . به گمان اغلب برادر کوچک شانرا وقت زن گرفتن رسیده که سخت مصروف کار و بار هستند ، ورنه حتمأ چیزکی یا چیزهایی با اندیوال قدیمی شان بابک مینوشتند . هر مطلبی به دل ایشان چنگ نمی زند الا تازی ستیزی نویسنده گان کابل پرس? . اگر ایشان احیانأ دریچۀ کابل پرس را بگشایند ومطالب دزدی ، وند گیری وکارروایی های کرزی ها و کورزی ها را ببینند برایشان هرگز جالب نمی باشد و نخوانده آنرا دوباره میبندند . منتها دانگ را بدست داشته باشید !
7 نوامبر 2010, 04:19, توسط الف
دوست گرامی؛
متأسفانه بدلیل مصروفیتهای روزگار، کمتر میتوانم سر بدریچۀ کابل پرس? بزنم. فلهذا امید است از تاءخیر در جواب معذورم بدارید!
همیشه شاد و سرفراز باشید.
27 اكتبر 2010, 04:48, توسط Bina
هرجه بكندد نمكش ميكنند...واى به روزى كه بكندد نمك
راستى در كشوريكه تبعيض حكمفرما باشد,قانون باشد براى ديكر اقوام .بشتونها قوم برستى كنند همه سروت و عزت مملكت را برباد كنند و در جيب خود بزنند,عجيب نيست كه اين كشور به حالت مرك و غرقه به خون بماند.اين همه كشور هاى خارجى كه اين همه طالبان نكتايي بوش را به صحنه اوردند و 95 فيصدقدرت را بدست انها دادند,انها واقعا از اول نيت نيك بخاطر ابادى كشور ما نداشتند.در كشور هاى خود انها اينطور تبعيض نيست و انها انرا ازبين برده اند . امدند در كشور ما با تقلب كاران بشتون تبار يكجا شدند جيزى را بنام دولت درين كشور ساختند همه قدرت را بدست يك قوم دادندو هدف داشتند كه بكير و تقصيم كو.زما نيكه داكتر بشر دوست از دست احدى كرفت ميخواست كه اثبات كند كه احدى بول بيت المال را دزديده به اين درك به اين درك .فورى سلطان تقلب او را از كابينه راند.سراسر جوكى هاى قدرت بدست بشتون ها انها خوردند و بردند و به اهل و تبار خود دادند.اين به اسطيلا جامعه جهانى در برابر فجايع و تبعيض و تاراج همكار و يا خاموش بود.امروز اب از سر بريده.
27 اكتبر 2010, 08:56, توسط sashafizi
سلام به تمام خواننده گان!
نمی خواهم زياد در باره حرف بزنم اما تنها چند موضوع را ميخواهم بگويم:
1: چند سال قبل زمانی که آقای احدی وزير ماليه بود و آقای نجيب الله مجددی را از پست معينيت خلع کرد و جنجال شان به رسانه ها کشيد وقتی که آقای مجددی گفت که آقای احدی در اختلاس دست دارد و حدود 15000000 افغانی را شاهد است. آقای احدی گفت که نه انيطور نيست قرار دادی ميخواست که چک جعلی را که حاوی مبلغ فوق بود اجرا کند اما دستگير شد و قرار دادی معذرت خواست و آنها هم رها کردند. موضوع اينجاست که آيا يک وزير اين صلاحيت را دارد که يک مجرم که به تقلب پول را از خزانه ملت ميکشد و زمانی که دستگير ميشود با يک معذرت دوباره رها ميکند. اگر آقای احدی دست نداشت چيگونه يک دزد را به يک معذرت ميبخشند.
در اين باره در همان آوان در ماه نامه هدف نيز نوشته بودم که دارايي ملت دارای پدرکلان آنها نيست که به هر کی بخواهند ببخشند.
2: در سال های 1381 و 1382 که تمام رسانه های داد ميزد که گمرک ها بدست زورمندان است. با آنهم عايد خالص دولت 450 مليون دالر اعلان شده بود اما با گذشت حدود 10 سال باز هم داد ميزنند که گمرک ها را دولت در اختيار دارد و اصلاحات نيز آورده شده است. و با افتخار تام ميگويند که عايد ما رشد بی سابقه داشته و به 1.35 مليارد دالر رسيده است. همچنان ميبينيم که قيمت ها در بازار به چند برابر رسيده است واردات هم چند برابر زياد شده. اما چيگونه بعد از حدود ده سال تنها عايد ما سه برابر شده در حاليکه بايد نظر به قيم و واردات از چند مليارد هم بيشتر ميشد. واردات حد اقل ده برابر و قيم هم حدود 5 تا 10 برابر افزود اما عايد تنها 3 برابر.
در ديگر عرصه ها هم به عين منوال می توان مشاهده کرد.
5 دسامبر 2010, 14:41, توسط jalaludinbaiany
بیوگرافی واقعی احمد شاه مسعود :
احمد شاه مسعود فرزند دگروال دوست محمد در سال 1332 برابر با 1953 میلادی در قریه جنگلک ولسوالی پنجشیر تولد شد. پدر کلان او زمرد شاه از قریه ده بیدی سمرقند در زمان امیر امان الله خان به افغانستان مهاجرت کرده و در دره پنجشیر اقامت گزید. این زمانی بود که انور پاشای ترکی که برای مبارزه بر علیه سلطه روسها به آسیای میانه آمده بود آخرین روز های حیات خویش را سپری میکرد ، زیرا قوت های او یکی پی دیگری در مقابل بولشویکها شکست میخوردند و تاجیکها و ازبکها او را رها کرده بودند . در ماه جون 1922 او فقط با 25 جنگجوی ترکی خویش در مقابل یک کندک 300 نفری روسها قرار گرفته بود. او هم میتوانست مانند هزاران تاجک، ازبک و ترکمن از سرحد عبور کرده و به افغانستان بیاید ولی او و ترکهای وفادارش مقابله را ترجیع دادند و مستقیما ً سوار بر اسپهایشان در حالیکه شمشیر های از غلاف بیرون شده را بالای سر هایشان میچرخاندند بر روسها حمله ور شدند. در این حمله که در حقیقت انتحاری بود تمام آنها کشته شدند و روسها سلطه خویش را در آنجا مستحکم کردند. در جریان این حمله و ختم آن هزاران هزار تاجک، ازبک و ترکمن که مطابق بعضی از آمار و ارقام تعداد شان به بیشتر از سه میلیون مهاجر میرسید سرحد را عبور کرده و داخل افغانستان شدند. این دومین مهاجرت دسته جمعی به این کتله وسیع از شوروی سابق به افغانستان بود. بار اول این نوع مهاجرت کتلوی در زمان تزار روس که آسیای میانه را زیر کنترول میاورد، صورت گرفت بود. تعداد زیادی از مردم سمرقند و از جمله قریه ده بیدی که در بار اول به افغانستان آمده بودند از طرف حاکمان افغان در دره پنجشیر زمین بدست آورده بودند و از اینرو پدر کلان احمد شاه مسعود هم پنجشیر را برای زندگی برگزید.
استقلال افغانستان و نزدیکی دولت مستقل افغانی با حکومت بالشویکها در شوروی که استقلال افغانستان را به حیث اولین کشور برسمیت شناخته و وعده هر همکاری را داده بود باعث گردید که ضد انقلابیون در آسیای میانه مشهور به باسمچی ها از کمکهای نظامی که از خاک افغانستان بدست میاوردند ، محروم گردند ولی به جای آن تعداز زیادی از آنها افغانستان را به حیث کشور امن برای مهاجرت برگزیدند و مقیم شدند.
حکومت امان الله خان و اصلاحات او شرایط یکسانرا برای تمام اتباع کشور از جمله مهاجران تازه وارد که افغانستان را کشور شان انتخاب کرده بودند برابر کرد. چون در شمال کشور زمینهای فراوانی غیر قابل استفاده وجود داشت دولت فرمانی را به تصویب رسانید که مطابق آن به مردم ولایت کابل و سایر ولایات کشور اعلان گردیده بود که اگر خواهان زندگی در شمال کشور و دریافت زمین باشند به ادارات ذیربط دولتی مراجعه کنند. از این توزیع زمین تعداد زیادی از مهاجران جدید هم استفاده کردند. با به پایان رسیدن غیر مترقبه حکومت امانی که اولین دولت دموکراتیک در تاریخ افغانستان بود اوضاع کشور نیز با تغیرات گسترده مواجه گردید. حبیب الله کلکانی مشهور به بچه سقاو بوسیله ملا های دست نشانده انگلیس به بهانه اینکه اسلام در خطر است مانند یکعده دیگر به بغاوت تشویق میشد. انگلیس ها به این سرکرده باند دزدان و جنایتکاران از طریق ملا های وابسطه خویش پول و اسلحه فرستاده و او را تا جایی تجهیز کردند که بتواند حکومت نو پاه را سقوط دهد. اما این فقط گام اول توطئه انگلیس ها بود، انگلیس ها پلان داشتند تا بوسیله اشخاصی چون بچه سقاو چنان شرایط را به میان آورند تا مهره مورد نظر شان به کرسی کابل بنشیند. این مهره مورد نظر آنها نادر خان بود که وظیفه داشت مشروطه خواهان را که با روسیه شوروی نزدیک بودند از سر راه دور کند تا بلوسیله نفود روسیه کمونیست در افغانستان زیر صفر برسد.
قبایلی که نادر خان را برای به سلطنت رساندن و پاکسازی کشور از گروه های چپاولگر و رهزن کمک کردند نقش بزرگی در ایجاد حکومت مرکزی و بخصوص سرکوب یاغیان شمالی که تعدادی زیادی مهاجران آمده از آسیای میانه هم در میان شان بود ، بازی کردند. مهاجران آسیای میانه از جمله تاجکان سمرقندی چون حکومت نوبنیاد امان الله از جمع کشور های جهان با روسیه بلشویک هم روابط نزدیک داشت ، کمر بچه سقاو را بسته بودند.
بسیاری از مردمان قبایل بخصوص قبایل منگل و جاجی بعد از سرکوب بیرحمانه و خونین یاغیان بخصوص در شمالی در همان مناطق باقی ماندند و جوانان مجرد منگل و جاجی دختران زیادی را از جمله از جمع مهاجران آسیای میانه شوروی سابق به عقد نکاح خویش درآوردند. سلسله این ازدواج های تا حد زیاد جبری ، آنقدر وسیع بود که به گفته بعضی از مورخین و افغان شناسان حتی در ظاهر فزیکی و سیمای مردمان شمالی بخصوص مهاجران، تاثیر دایمی به جاه گذاشت. به دربار شاهی و فامیلهای نزدیک به دربار هم کنیزان و غلامان زیادی برای کار فرستاده شدند که در بین آنها دختران خوش صورت و جوان برای پر جلوه کردن شب نشینی ها نیز شامل بودند.
نادر خان با درایت که داشت اجازه نداد تا در گرو پشتونهای که او را برای رساندن به تخت و تاج یاری کرده بودند قرار گیرد. از اینرو از روز اول آنانی را که میخواستند تا جز اردوی منظم گردند به صفوف اردو جذب کرده و توسط آنها حکومت مرکزی را بیشتر مستحکم نمود. بعد از قتل نادر خان بوسیله عبدالخالق پسر خوانده غلام جیلانی خان چرخی موج دیگری از انتقام گیری ها و تصفیه مشروطه خواهان و طرفدران جنبش امانی آغاز شد که تا سالهای 60 یا دهه دموکراسی ادامه داشت.
در این زمان که احمد شاه مسعود صنف اول مکتب ابتدایی قریه جنگلک بود فامیل او بر اساس نزدیکی با غلام بچه دربار، عبدالرحیم که اهل پنجشیر و به قول بعضی نیز از مهاجران سمرقندی بود، به کابل آمد. به قول تعداد کثیری مردم پنجشیر عبدالرحیم غلام بچه هم فرزند یک مهاجر سمرقندی بود و او بود که پدر مسعود دگروال دوست محمد را به اردوی افغانستان راه داد. پدر مسعود بعداً به هرات رفته و به پست عالی قومندان ژاندارم و پولیس آن ولایت که در آنزمان به نزدیکان دربار داده میشد مقرر گردید.
فعالیت های سیاسی مسعود زمانی شروع شد که در پولتخنیک کابل به تحصیل آغاز میکند و با یکعده از اعضای جوانان مسلمان آشنا میشود. این زمانی است که شخصیت مسعود شکل گرفته و او خصوصیات از خویش نشان میدهد که بیشتر تبارز شخصی بود که آرزوی نام کشیدن دارد تا دفاع از مذهب و عقیده. در 1973 یا 1352 زمانی که شهید سردار محمد داود خان به خواست اکثریت مردم افغانستان برای آوردن تغیرات ، دولت شاهی را ختم اعلان میکند ، احمد شاه مسعود دوره سیاه زندگی خویش را آغاز میکند او با بیشرمی به همان دولتی پناه میبرد و تمرینات نظامی کسب میکند که پدرش دگروال دوست محمد آنرا کشور مصنوعی و ساخته و پرداخته انگلیسها میدانست. او بر اساس دستور و هدایات همان دولت مصنوعی پنجابی های پاکستانی برعلیه مردی بغاوت اعلان کرد که پدرش او را سردار قهرمان و سمبول وطنپرستی میدانست.
در زمان کسب تمرینات نظامی در دوره اول اقامت در پاکستان احمدشاه جوان که ریش و بروت هنوز نکشیده بود با حکمتیار خیلی نزدیک میشود و در همین زمان حکمتیار به او پیشنهاد میکند تا تخلص مسعود را انتخاب کند که او آنرا پذیرفته و از همان زمان به بعد خود را احمد شاه مسعود خطاب میکند. بعد از دور اول تمرینات نظامی بوسیله نظامیان پاکستان که جنرال بابر مسولیت مستقیم آنرا به عهده داشت گروپ مسعود مخفیانه از راه کنر ، نورستان و لغمان به پنجشیر آمده و بالای پسته های دولتی به حمله آغاز میکنند. مردم محل از جمله فامیل پهلوان مشهور کشور احمد جان که سردار محمد داود خان را شخصیت ملی و وطنپرست میدانستند به همکاری دولت شتافته و باند جنایتکار و فروخته شده به پنجابی های بویناک پاکستانی مسعود را با شکست شرمسار مواجه میسازند.
مسعود از محل فرار کرده و دوباره راهی پاکستان میشود و با بیشرمی غلامی پنجابی های پاکستان را قبول کرده و بوسیله آنها اعاشه و اباته میشود. در این زمان گفته میشود که او با یک میجر( جگړن) پاکستانی و به روایت دیگر با شخص بابر روابط جنسی داشت – او در آن زمان اصلا ً ریش و بروت نداشت و به خام بچه ی مشابه بود. پاکستانی ها نسبت اینکه حکمتیار هم به زبان انگلیسی، هم پشتو و هم اردو بلدیت داشت و تحلیلگر خیلی زیرک بود با اومسایل و پلان های شانرا مطرح میکردند تا دیگران از جمله مسعود را با خبر کند و این چیزی بود که به مزاج مسعود خوش نمیخورد و برای اینکه خود را با پاکستانی ها نزدیک سازد تا سرحد بر قراری روابط جنسی با جگرن پاکستانی پیش رفت.
بعد از تجاوز روسها به افغانستان مسعود به دستور پاکستانی ها و با پول زیادی که از طریق سی آی ای در اختیار او قرار گرفته بود با یکعده دیگر داخل افغانستان شده اول در نورستان زیر حمایه مجاهدین آن دیار قرار گرفته و بعدا ً به پنجشیر رفته و با پول که سی آی ای از طریق آی اس آی پاکستان به او میپرداخت یکعده را بدور خویش جمع کرده و بر علیه روسها اعلان جنگ کردند. ولی این حملات بر علیه متجاوزین روس وقتی قوای مربوط به اردوی سرخ داخل دره پنجشیر شدند خاتمه یافت. مسعود اول به کوه ها فرار کرد ولی روسها که از گذشته او بوسیله جواسیس خویش آگاهی داشتند ، انتظار همکاری او را بعید ندانسته و به جای قتل او و جنگجویانش از طریق یکعده از کارمندان خاد و حزب بر سر اقتدار رژیم کابل از جمله مانوکی منگل با او تماس بر قرار کرده پیشنهاد همکاری کردند. مسعود خائین این قرار داد را که در اول به نام قرار داد آتش بس بین نیرو های روس و گروپ مسلح پنجشیر یاد میشد ، امضا کرده و به قول اکثریت ناظران اوضاع افغانستان به جای جنگ علیه روسها به تصفیه مخالفان خویش در دره پنجشیر آغاز کرده و مطابق قرار داد آتش بس برعلیه هر نیروی دیگر مجاهدین که در شاهراه سالنگ بر علیه کاروان های نظامی روس حملات پارتیزانی انجام میدادند ، عمل میکرد. مسعود بهترین وطنپرستان کشور از جمله آن دسته از ماویست های افغان را که برعلیه روسها میجنگیدند تحت نام های مختلف از بین برد. یکی از وطنپرستان مشهور کشور که بدست مسعود خائین جام شهادت نوشید ، احمد جان ، پهلوان مشهور کشور است که فامیل او مسعود و دسته قاتلان او را از پنجشیر در زمان سردار شهیدان محمد داود خان رانده بودند. به قول آنانی که از خیانت مسعود آگاهی داشتند ، گروپ او حتی به جان آن راننده های افغان که با مشکلات برای مردم کابل از بندر حیرتان تیل و دیگر مواد اولیه زندگی میاوردند رحم نکرده و آنها را بعد از دستگیری مجبور میساختند تا روی سرک بخوابند و بعداً لاری و یا موتر شانرا بالای شان عبور میدادند.
بعد از خروج روسها از افغانستان که عبور شان از شاهراه سالنگ به علت همکاری مسعود با آنها بدون هیچ مشکلی صورت گرفت مسعود بر اساس قرارداد همکاری با روسها هیچگونه اقدامی بر علیه حکومت نجیب الله در کابل انجام نداد و به جای آن تمام تلاش خویش را بر علیه گروه های رقیب مجاهدین بخصوص گروه حکمتیار متوجه ساخت. ولی روسها به زودی دریافتند که نجیب الله دیگر آن کمونیست گذشته نه بلکه شخصیت ملی گرای شده که سردار داود سالهای 1976- 1978 را به یاد آنها میاورد. خشم روسها زمانی به اوج خویش رسید که داکتر نجیب الله 15 فبروری روز خروج روسها را، روز نجات ملی اعلان کرد. داکتر نجیب الله همچنان به کشور های غربی هئیت های را فرستاد تا از تغیر سیاست کشورش و آرزوی نزدیکی با جهان غرب اطلاع دهند. روسها هم وقت را از دست نداده اول ببرک کارمل را به کابل فرستاده و بعدا ً جنرال مومن و جنرال دوستم را از طریق کارمل و اجنت هایشان نبی عظیمی ، وکیل و بریالی به بغاوت بر علیه نجیب الله ترغیب کردند.
حکومت نجیب الله بر اساس معاهده ننگین جبل السراج بین اجنت های معلوم الحال روسیه گروه کارمل ، مسعود و گروه تحت حمایه ایران ، حزب وحدت سقوط داده شد و مسعود داخل کابل شد.
بعد از سقوط کابل مسعود از هیچ جنایتی بر علیه مردم بیگناه کشور برای حفظ سلطه ی خونین اش فروگذاری نکرد. این جنایتکار و خائین ملی جنگ های گروهی را دامن زده و باعث ویرانی کابل و قتل هزاران هزار بیگناه گردید که نتیجتا ً راه را برای طالبان تحت حمایه پنجابی های کثیف و بویناک پاکستانی باز کرد.
او تا آخرین لحظه زندگی رقت بار خویش با روسها همکاری داشت و به حیث سمبول خیانت، جنایت و ویرانی کشور ثبت تاریخ گردید.