نیروهای حافظ صلح بین المللی ضامن بقای این حکومت است
تحلیلی برخروج نیروهای خارجی در افغانستان وتاثیرات آن در وضعیت امنیتی افغانستان
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
در سه دهه اخیر افغانستان همیشه شاهد جنگهاو کشمکش های گوناگون بوده است که با انگیزه های مختلف سیاسی ، مذهبی ،لسانی ، قومی و سایر موارد همیشه قربانیان اعم از زنان واطفان را به خود اختصاص داده است. و هرگاهی کشور ما از وجود نیروهای خارجی خالی گشته است .متاسفانه اقوام و احزاب دارای قدرت وصلاحیت نتوانسته اند در کنار هم حکومت مشترکی را در مساعی با هم ایجاد نمایند. که ما شاهد بودیم با خروج نیروهای شوروی از افغانستان و ورود مجاهدین و تاسیس حکومت جمهوری اولیه از همان ابتدای ایجادرقابت های بین حزبی و قومی آغاز گردید که برخوردهای خونین حزبی و به قدرت رسیدن گروه طالبان از ثمره همین اختلافات پدید آمد.
با ورود نیروهای نظامی بین المللی به افغانستان و ایجاد حکومت جمهوری ،با دایرنمودن کنفرانس های جهانی ونیز مصلحت اندیشی های داخلی کنترول اوضاع سیاسی و اداری کشور به دست مسولین داخلی و حفظ وبرقراری امنیت به دلائل مختلف که بیان خواهد شد به نیروهای خارجی سپرده شد.
1 - افغانستان از نظر اوپراتیفی در موقعیت استراتژیکی حساسی قرارداردکه تسلط برآن می تواند.برای هرکشوری نوعی ریواردعالی محسوب شود.حال اگرطالبان قدرت را به دست بگیرند .می توانند کشورهای مشترک المنافع امریکا را با تهدیدمواجه نمایند.
2- حمله 11 سپتمبر نشان دهنده این واقعیت بود که طالبان به عنوان یک گروه تروریستی قدرتمند نه تنها می تواند برای افغانها خطرناک و حادثه آفرین باشد بلکه غرب نیز در برابرطالبان مصون نخواهدبود.
3- نیروهای امنیتی داخلی هم از نظر لوژستیکی و تجهیزاتی و هم از دید احضارات و تجارب نظامی مسلکی نبوده وقادر نخواهند بود که کنترول امنیت را به دست گیرند.
4- تفکیک نیروهای دوست ودشمن (طالبان داخلی) در سالهای اولیه مشکل و امکان نا پذیربود.که تحویل امنیت به ارگانهای امنیتی در ابتدای برقراری حکومت ریسک بسیار بزرگی محسوب می شد.
5- خروج نیروهای خارجی می تواند زمینه ساز دخالت ها ونفوذ کشورهای همسایه ای همچون ایران وپاکستان شود.که نفوذ هریک از این کشورها که حامیان تروریست محسوب می شوند .
بنا به همین دلایل بود که علاوه برحفظ امنیت ومبارزه با طالبان ،ترینینگ و آموزش نیروهای امنیتی نیز به عهده این نیروهای گمارده شد. البته بعضی از منتقدین سیاسی معتقد هستند که ایساف وناتو در مبارزه با تروریست وحفظ امنیت ناکام بوده اند ویا عمداً مبارزه با به تاخیر می اندازند تا بهانه ای برای ماندن در افغانستان در دست داشته باشند.
این عده از منتقدین کسانی هستندکه یا در افغانستان زندگی نکرده اند ویا از تاکتیک های نظامی واصول جنگ های چریکی آگاهی ندارند.
جنگ های چریکی در هرجای دنیا که باشدمقابله با آن بدون متحمل شدن خسارات جانی ومالی ونیز اتلاف وقت وزمان امری است غیر ممکن بالخصوص در افغانستان که طالبان از اراضی مساعد کوهستانی بهره می گیرند و خساراتی را به نیروهای داخلی وخارجی وارد می نمایند.همچنان شناسایی نیروهای دوست ودشمن در میان افراد ملکی نیز کاررا برای نیروهای امنیتی مشکل تر نموده است.طالبان داخلی که اکثرازمیان قبایل پشتون نشین جنوب وجنوب شرق افغانستان هستند. درمیان سایرمردم زندگی می کنند.و غیرقابل شناسایی هستند و هرگاهی که تعدادی از آنان کشته می شوند عده ای دست به مظاهره زده و ادعا مینمایند که این اشخاص ملکی بوده وربطی به طالبان نداشته اند . اینگونه است که نیروهای امنیتی در قیودات و حصاری بند میشوند.که قوه فکر وعمل را از انان سلب می نمایند. یکی دیگر از دلایل موفقیت طالبان حمایت مستقیم پاکستان وایران از این گروه می باشد. که بارها وبارها محموله های سلاح ومهمات این کشورها کشف وضبط گردیده اند. از سوی دیگر طالبان وپاکستان با گسترش و تبلیغ تفکرات ضد امریکایی باعث افزوده شدن تعداد دشمنان کشور شده وسبب تقویت نیروهای طالبان میشوند.
نیروهای امنیتی داخلی نیز تا هنوز قادر به تسلط براوضاع امنیتی نخواهند بود.حال تصور کنید در چنین شرایط اگر نیروهای خارجی از افغانستان خارج گردند چه هرج ومرجی و آشوب در افغانستان برپا خواهدشد.تا امروز افکار فاشیستی قومی در میان اقوام مختلف به قدرتمندی سابق باقی است و از سویی میزان دخالت های ایران وپاکستان هرروز روبه افزایش است. اگر بدون در نظرداشت تعصبات مختلف حضور نیروهای خارجی را مورد بررسی قراردهیم بی شک پی به نتایج مثبت این قضیه خواهیم برد.البته ناگفتنی نماند که نیروهای بین المللی اشتباهاتی را نیز مرتکب شده اند.که در بعضی موارد مسلما مقصر بوده اند. ولی با توجه به شرائط تحمل وصبرتنها راه پیش روی ما می باشد.