بازگشت و یا بازگرداندن طالبان!
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
بعد از اینکه دولت داکتر نجیب الله سقوط می کند، ناامنی، جنگ و نابسامانی های روز به روز افزایش می یابد. بحران جنگ داخلی در افغانستان اوج می گیرد و فاجعه های را به بار می آورد که بعد از استقلال افغانستان تاریخ ساز بوده است. طالبان، پدیده ی که از قبل در جنوب افغانستان وجود داشته است، در این برهه از زمان سر بلند می کنند و تنها دروازه ی که می توانند برای جلب کمک به سوی آن برود، پاکستان بوده است.
یاد آوری این موضوع بخاطر مهم است که یک اصل را برای ما روشن می کند، اینکه بنیه طالبان با وجود که در طول سرحدات پاکستان وجود داشته است، در کشور ما نیز ریشه دارد و کشور ما آن پیش زمینه های تربیت گروه های تندرو و افراطی را دارد که بلاخره به جان خود افغانستان بلا می شوند.
پاکستان و طالبان
در مورد حمایت کشور همسایه ما، پاکستان، از طالبان هیچ شکی وجود ندارد؛ پاکستان چه برای مشغول ساختن نیرو های تندور افغانستان و پاکستان در مسایل افغانستان، و یا چه برای ضعیف کردن و ضعیف نگهداشتن همسایه اش افغانستان، که از سالیان دراز زمین ناتقسیم شده با این کشور مشترک دارد، همواره در مسایل داخلی افغانستان دخالت، و از گروه های ویرانگر و تروریست پشتیبانی کرده است. پاکستان با استفاده از روش تربیت گروه های بنیادگرا که از امریکا آموخته است، بیش از 700 هزار نیرو های هندی را در منطقه کشمیر مشغول نگه داشته است. پاکستان با افغانستان نیز از همین روش استفاده می کنند که با کمترین بودجه ممکنه بیشترین اثر را در افغانستان داشته، که امروز گروه های تندرو نه تنها با افغانستان، بلکه با مسایل پاکستان نیز خلط شده اند، و در صورت کوچکترین اشتباه سیاستمدران پاکستانی، می توانند شهر های آن کشور را به وحشت اندازند. امروز پدیده افراطگرایی و تروریزم منطقوی به یک تومور خبیث در منطقه تبدیل شده است، به هر سوی که نظر کند در آن جا وحشت و هراس می افگند.
امریکا در منطقه
اما نقش موجودیت نیرو های خارجی و به خصوص امریکایی را نیز در منطقه نباید نادیده گرفت. شاید کارشناسان بگویند که پاکستان برای اینکه افراطگرایان را در افغانستان مشغول نگه دارند، با آنها همکاری می کنند، اما امروز امریکا برای هدف نام برده اش "جنگ با تروریسم" در افغانستان آماده است. هزاران سرباز در این کشور فرستاده، و ده ها تن سربازان خود را از دست داده است. چگونه امکان دارد پاکستان که تا کنون با سرمایه های غرب هم با شوروی سابق می جنگید و هم با هند سر به سر می زند، با امریکا دزد و پولیس بازی کند؟
ستیو کول برای اینکه نظریه بازی "دزد و پولیس" پاکستان را با امریکا تقویت کند می گوید، "مشرف هر روز که از خواب بر می خیزد، به این فکر می کند که روابطش را با امریکا چگونه اداره کند، ... اما امریکا روزانه هنگامیکه از خواب بر می خیزد به این فکر نمی کند که روابطش را با مشرف چگونه بهتر اداره کند."، اگر به تاریخچه زندگی ستیوکول نظری بیاندازیم، وی نیز "غربی" ی است که سالیان دراز برای حفظ منفعت کشورش در آسیا کار کرده است و امروز نیز برای آن هدفش در مورد مسایل افغانستان با نظریه ها بچه گانه اش، غبار پراگنی می کند و نمی گذارد سیاست امریکا در منطقه درست دیده شود.
سخن آخر
پس نخستین نبرد ما با پیش زمینه های است که در کشور ما وجود دارد. ما باید شرایط که در جنوب وجود دارد و طالبان را تربیت می کند تغییر دهیم. این وظیفه دولت افغانستان است تا با فراهم کردن زمینه آموزش، پروژه های بازسازی و جلب اعتماد ملت آهسته آهسته ریشه افراطگرایی را از بین ببرد.
اما مبارزه جدی باید با آن پیش زمینه ی طالبانی شدن که کشت و قاچاق مواد مخدر است، آغاز گردد. کشت و قاچاق مواد مخدر عملاً امکانات مالی طالبان را تامین می کند. منع دهقانان از کشت مواد مخدر همگام با مساعد کردن زمینه شغلی طویل مدت برای آنها، اولویت جدی در راه ثبات کشور است. برنامه تخریب کشتزار های تریاک از آغاز کار دولت شروع شده است، اما به این دلیل موفق نبوده است که شغلی مناسب دیگری برای دهقانان فراهم نشده است و آنها مجبوراً دوباره به کشت تریاک می پردازند. در حالیکه اعمار بندی آب در دریا هلمند یک روند چند ساله است که می تواند صد ها افراد در این فرصت کاریابی بیابند. همچنان استفاده درست از آب دریا هلمند هم آب و هم زمینه شغلی، و هم برق برای مردمان جنوب مهیا می سازد. برای این که چرا این از آن استفاده نشده است، باید از دولت و دولت مردانی که تدبیر درست ندارد شکایت کرد، نه از پاکستان.
اما در مورد پاکستان فقط یک جمله یک فرمانه محلی طرفدار دولت افغانستان را که در مصاحبه اش با برنت روبین گفته است، برای امریکای ها در افغانستان تکرار می کنیم، او گفته است،"ما همیشه آنها (طالبان) را شکست می دهیم، اما آنها دوباره بر می گردند. اگر پایگاه اصلی آنها را ازبین نبرید شما (نیرو های خارجی) از نگاه تاکتیک برنده خواهد شد، اما از نگاه ستراتژیک بازنده هستید و پایگاه اصلی آنها در خارج از افغانستان است."
پنچ سال پس از سقوط طالبان، امروز طالبان دوباره به یک قدرت که حد اقل توانایی مختل کردن اذهان مردم را دارد، تبدیل شده است. امروز طالبان می توانند یک دلیل موجه برای ماندگاری نیروی های امریکایی در زیر چتر نیروی های حافظ صلح باشند. در حالیکه بعد از سقوط طالبان و تا سه سال بعد از آن هیچ خبری قابل ملاحظه ی از طالبان وجود نداشت. چه آن، نابودی طالبان حضوری سرباز های خارجی را در کشور ما تحت سئوال می برد و گفتگو در مورد زمان خروج سرباز های خارجی آغاز خواهد شد. آیا می شود گفت طالبان برای توجیه ماندگاری نیرو های خارجی در افغانستان بازگردانده شده اند؟