کشاندن جوانان بسوی فاشیسم از راه اتن توسط بقایای حفیظ الله امین
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
درشرایط که طالبان بحیث یک گروه متحجرفکری وضد تمام ارزشهای جهان معاصرنماینده گی قومی وایتنکی پشتونها را درسطح بین المللی تمثیل میکنند بخش افراطی باقی مانده از حزب خلق که متاثرازاندیشه ها وافکارشؤونستی حفیظ الله امین(پول پت افغانستان) میباشند با استفاده ازامکانات کشورهای متمدن اروپائی دست به ابتکارات جدیدی زده اند.
.
درشهرمالموی سویدن محافل رقص وپایکوبی دختران وپسران جوان زیرنام (اتن ملی) به شیوه ای مردم پکتیا توجه اروپائیان را بخود جلب کرده است. رقص های قبیله ای دسته جمعی بصورت نیم دایره ای درمیان اکثر قبایل آسیائی وافریقائی مانند افغانها ،بلوچ ها کردها، عربها وبربرهای الجزایر با اندک تفاوتهای ریتمیک وشکلی ازقدیم الایام تا به امروز رواج دارد. قبایل یادشده این رقص ها را جزو لا ینفک فرهنگ اصیل وملی خویش حساب نموده وبه آن مباهات می ورزند. مردم ساحات جنوبی افغانستان چون جاجی، منگل، جدران وهمچنان ساحات غزنی وپکتیکا چون اندر، تره کی، سلیمانخیل که مشهور به قبایل خراسانی میباشند تفاوت چندانی درشکل وشمایل این رقص ها ندارند تنها تفاوت درریتم ها واندازه ای ضربهء دهل است که حرکات موزون اتن کننده را تعین میکند. درمیان قبایل خراسانی وهمچنان پکتیا این رسم وجود دارد که هنگام برپائی یک محفل خوشی وعروسی مدعوین محفل نباید دست زیر آلاشه نشسته وفقط تماشاچی باقی بمانند. باید همه مهمانان بخاطر ابراز تشکروسپاس ازصاحب محفل شامل حلقهء اتن گردند اگرکسی به سبب کهولت سن ویا کدام عذر دیگر نتواند دست وپا بشوراند موضوع جدا است اما بخاطر شریک ساختن احساس خوشی با میزبان ، مهمان مکلیفیت اخلاقی دارد تا خودرا با کاروانیان یکجا سازد. این اتن درهمهء حالات یک اتن مردانه است وازنظر تاریخی هیچ ربطی به زنان ندارد.
به اتفاق اکثر محققین ودانشمندان این اتن یک اتن رزمی است که درقدیم الایام قبایل غالب وپیروز درجنگهای ذات البینی به این نوع اعمال دست می یازیدند. ولی رفته رفته این اتن درمحافل عروسی وخوشی مردم راه پیدا کرد.
درافغانستان تا قبل ازصدارت سردار محمد داوود این اتن برای مردم افغانستان آشنا نبود ولی زمانی این اتن نزد دیگر مناطق افغانستان خیلی رایج گشت که نظام سلطنت درافغانستان سقوط نموده وسردار محمد داوود خود عملا بصورت دیکتاتورمأبانه قدرت سیاسی را در دست گرفت .سردار محمد داوود علاقه ای خیلی مفرط به ترویج فرهنگ افغانی درمیان اقوام غیر افغان داشت ودرجشن های پیروزی بیست وششم سرطان صف های طویلی ازکارمندان دولتی وشاگردان مکاتب ومعلمان به زور یا رضایت بخاطرابرازشادمانی ازبرقراری نظام جمهوری با وجد فراوان ازین اتن ملی استقبال مینمودند. با پیروزی خلقیها این اتن یک فاس قوی تر کسب کرد واعضای کابینه و مقامات نظامی نیز درحضور رهبرکبیر خویش رفیق نورمحمد تره کی که اورا نابغه شرق لقب داده بودند به رقص وپایکوبی میپرداختند. دختران جوان مکاتب جبرا به پوشیدن لباس های قبیله ای وادارمی شدند وکوچکترین ابراز مخالفت با این پدیده ، سزای مرگ درپی داشت . حالا همان خلقی ها درکشورهای اروپائی خواهان انتقال این اتن بحیث یکی ازمواریث فرهنگی به نسل جدید میباشند. شاید تعداد زیادی ازمردم بخاطر حسن نیت ویا هم بی خبری این اتن را مربوط اقوام غیر افغان افغانستان بدانند ولی حقیقت مسلم آن است که ازنظر تاریخی این اتن صرف مربوط قبایل افغان بوده وهیچ ربطی به دیگرساحات افغانستان ندارد.
پيامها
26 سپتامبر 2010, 14:16, توسط مزاری
آقای عطاخیل درود و سلام خدمت شما و دوستان کابل پرسی ! میخواستم در ارتباط ارثی بودن کاکل زنی زیر دهل دوسره چند سطری را خدمت شما و دوستان عزیزم بنگارم .
در ارتباط مطلب اصل قصه ازینقرار است که : از جنگلی شغالی فراری شد و شبانه در ده همجوارجنگل ، به مرغ دزدی میرفت . اتفاقأ شبی هنگام دزدی به دیگ رنگمالی افتید و سحرگاهان متوجه شد که رنگ دیگری یافته و جلال و شکوه دیگری پیدا نموده . بدل گفت : چی بهتر که دوباره جنگل روم و خود را به جنگلیان شاه و پادشاه معرفی دارم تا رزق و روزی فراونی یابم و از درد هجرت دیگر ننالم . با این پلان زیرکانه به خود افتخار نموده ،عزم رفتن جنگل کرد . هی میدان و طی میدان به جنگل رسید و از بخت نیک به چند روباه و کل مرغی برخورد و با تمطراق فراوان اعلان پادشاهی نمود . روباهان و کلمرغان جنگلی با دهل و سرنا خبر محفل تاجپوشی شاه جدید را به گوشه و کنار جنگل میبردند . در تپه یی این خبر را دو شیربچه که مصرف بازی بودند شنیدند و دوان دوان نزد بابه در بیشه شتافتند و عرض احوال خبر نو کردند . بعد از اصرار زیاد نواسه ها بابه با تمکین از جا برخواسته روانه محفل شد . بعد دیدن شاه جدید ، شیر نواسه ها را دستور فرمود تا چند شغالی را گرد آورند . وقتی شغالان جمع شدند ، امر فرمود قوله بکشند ! چون شغالان قوله سر دادند ، شاه جدید را هنگام دال و ضرب تاج پوشی در نخستین لحظه ها لرزه بر اندام افتاد و تحمل کرد . بار دیگر شنید و به سختی تحمل نمود وبلآخره تاج و تخت را رها کرده با رهانیدن بادی شروع به قوله کشی کرد . جنگلیان دانستند که شاه جدید شغالی بیش نبوده ، همه پی کار و بار خویش شدند .
نتیجه : چون قوله کشی در سرشت شغالان نهفته است ارثی از شغالی به شغالی میرسد هر شغالی به هر مقام منزلتی اگر هم باشد با شنیدن قوله یی ناخودآگاه قوله میکشد .
حال برادران اتن چی ما نیز کاکل شورانیدن و مستی کردن زیر دهل را به ارث برده اند و در سرشت شان نهفته است . همینکه دم دم دهل دوسره بگوش شان رسید ، به هر مقام و منزلتی که قرار داشته باشند ناخودآگاه کلاه برزمین میگذارند و پناه به خدا که قیامت میکنند .
خواننده عزیز ، شما را به خدا یک لحظه تصور کنید که یک ترکمن هموطن ما در قشلاق اسلام آق میدان جوزجان اتن گویا ملی میکند ، چقدر مضحک و خنده دار است حتی تصورش !!
26 سپتامبر 2010, 14:46, توسط behrooz
ای مردک بی همه چيز ! اتن ملی چه ربطی به فاشيزم دارد ؟ هر قومی ، هر تباری حق دارد ، فرهنگش را به نمايش بگذارد حتا قبايل وحشی ! تو مردک جمعيتی آلوده دامن ، نام پاک سردار داوود را هميشه با قلم کثيفت ، زبون و خوار ميداری!
ای اخوانی کثيف، برو مديحه عبدالله و قانونی وربانی را بخوان، ترا به رقص و شادی چکار، خر چه داند قيمت نقل و نبات!بهروز
26 سپتامبر 2010, 14:55, توسط مزاری
بهروز جان ! بزور قبولاندن رقص و شادی یک قوم خاص بالای دیگران عام بنام ( اتن ملی )، فاشیزم است !
26 سپتامبر 2010, 16:08, توسط khan
سلام .
اتن در بین طوایف قبیله قبل و بعد پذیریش اسلام رایج بوده و کننده ان صاحب افتخار وجای بزرگی دربین شان دارد . زنان و مردان , پیر و جوان حتا ملا های شان اتن بلد اند اتن که همانا رقص و پایکوبی و خوشی با دهل و سرناست بنابر فتوا؛ ملا های اوغانی مجازا از رقص میباشد .
در بین اقوام دیگر وطن ما رقص و پایکوبی در مواقع خوشی عروسی .. رایج است اما تنها افراد مسلکی و یک تعداد زنان و مردان دل زنده بدان بلدیت دارند نه همه زنان و مرادان , جوان و پیر ملا ها ی ما هرگز رقص نمیکنند حتا در چنین مجالس حضور نمیداشته باشند همه موی سفیدان حتا در مجالس عروسی فرزندان شان حاضر به دست و سر و گردن شور دادن نیستند ...
خلقی های سور و زرغون این رسم رازنده تر و چرب تر کردند وزیر ها ووالی های امینی , تره کی این فرهنگ زشت ملی اوغانی را رشد دادن حتا زنان و دختران خودشان را بدان تشویق نمودند علت هم علاقه وافر رهبر کبیر نابغه شرق به اتن بود که شاگرد وفادارش بخاطر خوشی رهبر کبیر اکثرا مجالس اتن مشترک زنان و مردان رااز وزیر تا والی ها از زیر ریش رهبر "رژی" میبرد . انان ادعا داشتند که خان قرباغی وطندار رهبر "یکصد و یک رقم" اتن را بلد است .
والی قندهار انجنیرظریف چندین گروه دختران را با تنبان سرخ و پیراهن سبز و تنبان سبز و پیراهن سرخ درست کرده بود که تا ناوقت های شب به اتن دختران مصروف میبود و ناوقت های شب انان را مست دم دروازه خانه های شان شان پیاده میکرد یکی از انان نغمه جان یا شاه پری جان میباشد .
27 سپتامبر 2010, 02:16, توسط Roshan
در سابق رواج بود که رقاصه ها را از خرابات میاوردند ودر محافل میرقصاندند ولی امروز جای این رقاصه هارا که اکثرا تجارت جنسی هم میکردند اتن چی های مفعول گرفته اند که اکثرا از پکتیا, جلال اباد وپیشاور هستند. این اتن چی ها که کفل وکاکل همزمان میجنبانند وقند دردهن همجنسبازان اب میکنند پیراهن های سرخ وتنبان های سفید به تن میکنند که این نوع لباس پوشی خود نشان دهنده مفعول بودن اینها است. اتن چی های مفعول که به سبک نیاکان خود یعنی مفعول درانی اتن میکنند وسر گردن شور میدهند و سرین خود را میجنبانند همیشه قبل از رقاصی خود را نشه میکنند واگر نشه نباشند حرکات دیوانه وار که در اتن از ایشان سر میزند را هرگز قادر نیستند که در حالت عادی انجام بدهند.
زمانکه اتن قبیلوی را میبینم به یاد انروزهای شومی میافتم که این قبایل وحشی در لباس طالبانی به شمالی امده بودند وهمرای شان دهل بود زیرا ملاعمر کور این فرزند خلف احمدشاه ابدالی برایشان دستور داده بود تا با دهل واتن به جنگ مقاومت گران بروند ولی درود وهزار صلاوه وسلام به شهامت ان رادمردان شمالی که همه انهارا قتل عام کردند ودهلچی را در جبل السراج وادار ساختند تا انقدر دهل بزند تا دهلچی از حال رفت وبعدا چوب دهلش را گرفتند وبه مقعدش زدند و جسد دوپاره شده وی را به طالبان فرستادند که از هیبت ان صحنه طالبان تا امروز تنبان خود را مانند تنویر زرد کرده اند.
مرگ به فرهنگ فاشیزم قبیلوی
زنده باد تمدن
مرگ به قبیله وقبیله گران سرگین شتر خوار
27 سپتامبر 2010, 02:23, توسط Roshan
اگر شما قرصک ملی را ببینید کف زدن با موزیک یک صحنه بسیار هیجانی را به بار میاورد وشخص هیجانی شده هیجان خود را با پرقس دست نشان میدهد که این درتمام جهان مروج است. ولی در اتن قبیلوی شخص رقص کننده مجبور است که احساسات خود را از طریق سرین ودنبه های خود نشان بدهد که باعث مروج شدن همجنسگرایی میگردد وبه همین دلیل است که همجنسبازی در قندهار که کعبه قبیله گران است بسیار مروج است واحمدشاه ابدالی هم یکی از همین قماش مردم ها بود.
بنا بهتر است که بجای اتن قبیلوی ما قرصک ملی را انجام بدهیم که فوق العاده لذت بخش است.
امیدوار هستم که این نوشته من مانند یک نشتر درمقعد فاشیستان قبیلوی فرو برود
27 سپتامبر 2010, 06:42, توسط سوسن
نمیدانم چه بنویسم برایتان- برو همین که خدا هزاره پیدا کرده است شما را بس تان است.
27 سپتامبر 2010, 06:51, توسط سوسن
یک چیز دیگر هم باید که اضافه گردد و آن اینکه از شما کسی گله نباید کند بخاطریکه میگویندک
در جهان چهار چیز دیده پاره - مرغ و مگس سگ و هزاره
5 اكتبر 2010, 21:55, توسط trader
خان !
تو از طالب کرده طالب تر هستی . تو همه عنعنات افغانها را به فحش کشیده ایی . اتن ملی اصلاء ربطی به فحش بودن و ضایع بودن اخلاقی قوم ما نداره . شاید تو وظیفه داری که تاریخ و افغانیت را سرچپه نشان دهی . اصلاء در زمان نجیب و تره کی همه شما وطن فروشان فرار نموده زن های خود را به افغانستان تنها ایلا داده بودید . . همان زن های شما بود که با کلاشنکوف ها و ا کی 47 در جشنی که عظیمی با هزار مشکلات در بین گلوله و باروت درست ساخته بود از مقابل نجیب بدبخت رژه میرفتند . حالا اگر وقت بیاید تا تنبان سرخ به جان تو کنیم و ترا به چمن حضوری نرقصانیم نام ما افغان نباشد . ما را با پشتون یا تاجیک یا ازبک اشتباه نگیری .
5 اكتبر 2010, 22:06, توسط trader
از اغایت بپرس که وقتی کوچ کشی میکردند کراچی لقه را برای کوچ کشی شما امریکایی ها میاوردند یا همین برادران هزاره شما ؟؟ . همین هزاره ها بودذند که شطرنجی و گلیم و اسباب لقه خانه بیغوله شما را از یک خانه کرایی به خانه کرایی دیگر انتقال میدادند و چند روپیه ناچیز ار شما صول میکردند برای امرار معاش . دختر های این قوم به خانه های شما روزانه گلیم های پاره پاره شما جارو میزدند و توکری نان شما را به نان وایی مبیردند , همین هزاره ها سوسن جان شما را به این سن رسانیده اند و امروز برای کمک های که این هزاره ها به پدر و مادر بی روزگار شما نموده اند باید تشکر کنید . ولی شما انها را به مرغ و مگس تشبیه میکنید . به این صورت نظر به قوانین افغانستان شما را باید با اسپ ها در تبیله بست و تا قوله از دهانتان برنیاید نباید به شما کسی کمک کند . فیصله اخری .
6 اكتبر 2010, 00:17, توسط trader
روشن !
قرصک یا اشپلاق نمودن و یا تق تاق همرای زبان خود نمودن یکی از عادات کوچه و بازاری است و هیچ ربطی به موسیقی محلی مردم شمالی ندارد . الات موسقی مردم شمالی .. غیچک است , زیربغلی است دنبوره است و انواع و اقسام ولی اگر نصوار پک ها و یا بچه باز ها و یا چرسی ها و یا نشهءایی های که احساسات شان رقیق میشود در عین کوچکترین خوشی شروع به لقیدن و قرطک بازی و اشپلاق و در نتیجه دست به قرصک زدن مینمایند . قرصک نام خواندن و یا یک نوع اوز خوانی است در شمالی نه تاق تق زدن با دو انگشت است . ولی افغان ها از اتن در مواقع جنگ در مقابل دشمنان در بلند بردن روحیه خود استفاده مینمود , زیاد ه تر جنگجویان جاجی و منگل و زرمتی و کتوازی و به طور مجموع پکتیا در سنوات قدیم با اتن نمودن روحیه خود را بالا میبردند . اگر همجنسگرا ها از اتن برای لزت بردن از اعمال خود استفاده مینمودند .. پس در شمالی که نیم نفوس فاعل است و نیم نفوس مفعول اتن به شکل دیگری نمایان شده است . زنگ وجامن که بسته میکنند به پسر خورد سال یکی از اقوام خود که هیچ .. اصلا انسانیت چنان به قهقرا در شمالی فرو رفته است که گاهی به انسان بودن شمالی وار ها ادم شک د ارد . البته از شاعران محترم شما که در باره بچه های خانواده خود سرایده اند که ( بچه بازی خدا رازی . . القصه فک یو من روشن ) خلاصه شما به خاطریکه خود را فهمیده و دانشمند نشان داده باشید تف را بالا انداخته چهره خود را زیرش میگیرید . احمد شا بابا ابدالی یک غند پای لچ داشت .. شما از تاریخ پای لچ های قندهار به نظرم خبر ندارید .. یکی از وحشتناک ترین غند های عسکری زمانه خود بودند .. اینکه بعضی ها را نظر برین است که احمد خان به تاراج هند پرداخت . توهین میکنند به احمد خان و قوم افغانستان . هندی ها در هر ماه به تاریخ که ماه در اسمان گرد میشد دختران خود را قربانی مینمودند . در قندهار چندین بار اهل هنود برای کمک گیری از احمد خان امده بودند تا قوم ایشان را از این جهالت و بدعت باز دارد . تا اینکه احمد شاه بابا در سیزده مراتبه حمله نمودن در مقابل لشکر عظیم هندو ها تمام سیتسم معبد پانی پت را درهم ریخت و دهقانان و مزدوران هندو را که به زمین ها کار میکردند از رنج دین هندو نجات بخشید . قندهاری امروز یا طالب است یا زندانی امریکایی شده است یا از قندهار فراری به ایران و کشور های دیگر شده اند . .ولی شمالی وار مو های خود را دراز دراز نموده تلی چرس روغنی را به جیب خود تیار داره منتظر قومانده است که همسایه که خرچه زیاد تر بدهد یکجا شده بیخ و بن افغانستان را بکنند . خاموشی عبدالله عبدالله بی معنی نیست و معلوم نیست چه قروت پخته میکنه بر ما ها . من قصد توهین به ئهیچ یک ار اقوام کشور خود را ندارم ولی بعضی ها از پاچه کشیده اند و باید جواب شان داده شود .
6 اكتبر 2010, 02:01, توسط Roshan
یعنی اغای تریدر هدف مبارک تان (که از عقل سلیم دور است) اینست که هندو ها از دست چوپان به گرگ پناه بردند واز یک رهزن خواستند تا بیاید وانها را نجات بدهد. هاهاهاهاهاها
اگر چنان شده باشد پس از باران گریختن وزیر ناوه نشستن است زیرا ناجی ایشان احمد ملتانی انها را قتل عام کرد وزن هایشانرا به قندهار اورد وانها را به دست انگلیس گذاشت. پس چرا هندی ها نام این ناجی بزرگ را بالای کدام چهاررایی یا سرک خود نمیگزارند.
اگر چنین است پس به داد فرزندان احمدشاه ملتانی ابدالی که خود مصروف بریدن حلقوم یک دیگر هستند کی برسد؟ اتن قبیلوی یک عادت اقوام یهود بود که امروز در وجود فرزندان شان تجلی یافته است واتن ملی نیست.
راستی اتن گفتی: همان دهلچی واتن چیانی یادم امد که توسط طالبان به شمالی امده بودند ومن خودم از جمله کسانی بودم که یک چوب زخ دار را در مقعد دهلچی زدم وگوش ها وبینی های اتن چی هارا به ملاعمر پس فرستادیم که یاد اوری ان لحضه لذتی خاصی برایم میدهد
قرصک رقص ماست وما به ساز قرصک میرقصیم. تو چه مشکل داری با این؟
6 اكتبر 2010, 17:28, توسط trader
احمد شاه ابدالی نظر به گفته تاریخ یک عسکر بود در قوای نادر افشار و به نظرم غند مشر عساکر افغان بود . تا اینکه نادر افشار وقتی به قتل رسید او با تعداد عسکر افغانی که قبلاء زیر دست داشت شروع به ساختن افغانستان نمود . من از سیاست و یا اقتصاد و یا راه و رسم زمان احمد شاه بابا و یا نادر افشار و یا دیگران که گذشته است نه دفاع میکنم و نه تقبیح ولی این حقیقت دارد که احمد خان به نجات یک نسل از اهل هندو پرداخت . .حالا به نام اسلام بود یا انسانیت بگذریم . همچنان باید انواع شما ها از امیر عبدالرحمن خان نیز تشکر کنید که با دادن قسمت از افغانستان به راجپوت های هند که انگریز با خود عقب سرحدات افغانستان جمع نموده بود برای تسخیر افغانستان ... افغنستان را برای زنده ماندن شما ها نجات داد . شما چشم و ذهن تان متوجه چند تا کلکانی و گلدرهء و سنجدره ای و پنجشیری است که در تباهی و بربادی افغانستا لحظهء را از دست هدر نداده اند . هندو بسیار زرنگ است . نگاه کنید در ظاهر به نظر میرسد که هندوستان را از هم جدا نموده اند یکی را پاکستان نام گذاشته اند و قسمت دیگر را هندوستان . . ولی در اصل هندوستان از هم جدا نشده است بلکه فقط مسلمان را از هم جدا نموده اند . هند از زمانی درازی به کمک های بی شایبه به افغانستان شروع نموده است ولی در اخر نظر به موقعیت سیاسی افغانستان و هند و پاکستان هیچ کمکی از طرفین به یک دیگر بی شایبه تلقی نمیگردد . هند برای ایستاده نمودن افغانستان به مقابل پاکستان شاید چندین مسجد به نام های ملاعمر و کرزی و جنرال کریستال بسازد , که این دلیل دوستی هند با اسلام و یا با قوم افغانستان تلقی نمیگردد . اصلا این سرک را میخواستند در اصل به نام عبدالله عبدالله یا قسیم فهیم بسازند ولی منتظر شده اند که ببینند که اگر فقط از نام گذاری یک سرک نتایج حد اقلی گرفتن بعداء چند تا مسجد و خانقا به نام های احمد شاه مسعود و حبیب الله کلکانی و مجید شعلهء بر پا خواهد کرد تا به یک تیر چندین نشانه بزنند . منتظر باشید .
7 اكتبر 2010, 08:00, توسط khan
بوله trader من نه تنویر هستم ونه ولی تا ....باشم نتوانم سیاه را از سفید خوب را از بد تشخیص بکنم من میدانم که از گمراهان نسل نو مغل هستید گمراه بخاطریکه در سفر بی توشه اروپا تغیر آئین داده همچنان همجسگرا شده اید !!
من علاقه به خودت ندارم نمی خواهم در چند جبهه بجنگم !! من از ابتدا متوجه حماقت های خودت استم بنظرم من دو هدف را دنبال میکنید یکی تحریک دیگران تا ناگفته ها ی اوغانی اشکار بکنند و جنگ فارسی و اوغانی به اوج خود برسد دوم اینکه برای پیروان نوتان که در مسیر بی توشه ایران اروپا در یونان... عیسوی شده اند مسلمانان بلخصوص مسلمانان وطن ما را بد نام و از این گیرودار به نفع کلیسا ها وهمجنس گرایان یونان استفاده بیشتر را بکنید !!
من کسی هستم که در جهت دفاع از مظلومین وطن ازجمله مظلومین قوم خود ات "هزاره ها" استین را بالا زده ام من دنبال امتیاز خواهی برای قوم و طایفه خودم نبوده و نیستم من از حق و حقوق حال و گذشته ترکمن ازبک هزاره بلوچ هندو تاجک فارس شیعه سنی .... از قهرمانان حقیقی انان از مظلومیت انان دفاع میکنم ..
اما نمی دانم که چرا از خدا برگشته ها وهمجنگرایان تازه غرب دیده عصبانی و حتا به تمام زنان کابلی و کابلنشینان که از تمام ولایات و ملیت ها و مذاهب هستند نسبت نا روا را رواء میدارند !!
واز پوشانیدن تبان سرخ و سفید برسم همجنسگرایان گمراه لذت میبرند ..
من دشنام های افراد سبک سر و احمق و تحریک کننده چون ترا جدی نمیگریم جنگ من با ناقلین غاصبیست که خود را مکراء ""بومی"" بحساب میاورند !! هر روز حق دیگران را پامال و زن وکودک وفرزند دیگران را بنام اینکه از تبار شان نیستند بقتل میرسانند در حاکمیت شان از گرسنه گی زن غیر اوغان اولاد شانرا بخاطر گرسنه گی میفروشند , خانه وکاشانه شانرا حریق میکنند مکاتب شانرا میسوزانند بروی شان تیزاب میپاشند نام این مرزوبوم را به تروریست ومخدر گره داده اند حاکمیت قبیله را بر دیگران تحمیل میکنند تاریخ حعلی و خیالی نظریه پردازان فاشیست شانرا بر دیگران میخواهند بقبولانند .
میدانم که نزد وجدانت خجالت هستی!!!تموچین trader تاریخ اروپا در دل خود کسانی را جا داده است !!که سفید بودند و بخاطر دفاع از سیاه ها و سرخ ها حین اشغال سرزمین های انان در فاع از بومی های امریکا افریقا استرالیا ... دولت های خودشان انان را زندانی و اعدام کردند تعداد از انان اگر که خواستند از شر حاکمان سفید خود در بین سیاه ها و سرخ ها پناه ببرنند سیاه ها و سرخ ها انان را به چشم ظالمین سفید نگاه کرده و پارچه پارچه وحتا به خوردن ایشان مباردت ورزیدن !!
مرا نیز یکی از انان قبول بفرماید که میخواهم در وطن خود کسی بی وطن نباشد , شهر وند درجه دو کشور, ده ومجله خود نباشند , حقوق وامتیاز برای همه یکسان باشد , هندوها و سگ های مظلوم ما خدمت زیر بیرق را سپری میکرند اما عده مفت خوار تاریخ از خدمت سربازی سرباز زده اما موقع امتیاز خواهی در خط اول جا میگرفتند......
بینید همینجا در کابل پرس? تنویر (ولی) , بایانی ...چه نبود که نگفت ما میگویم برادران اوغان شاید ما نادرست فکر کنیم غلط باشیم شما را دقیق نشناخته ایم شما مهربانی کنید با مدرک , استدلال ومنطق اتهامات وارده به خود , قبیلهو بزرگان تانرا یا گویا قهرمانان تاریخ تان رد بکنید وبه قناعت ما بکوشید اما برعکس دشنام گویی کار شان است و به تکرار بومی بودن خود را شعار میدهند و دیگران را مهاجر و ناقل ......
همینکه خودت دنبال کار و غریبی ساکن اجباری ایران شدی از تحصیل وطن واقارب ... دورماندی هزاران زخم زبان فاشیستان ایرانی را شنیدی لعجه ات ایرانی شد ...و امروز دنبال کمایی لقمه نان ی به اروپا سرگردان و هزاران درد و رنج را حتا گرویدن به مسحیت را قبول کردی, ونمی توانی به کسی بگویی اوغان هستی چونکه به تروریست و مخدر پیوند میخوری ... همه وهمه از ظلم اوغان نا مسلمان است ..
با چار جمله که نوشتی یا چند بار بزبان اوغانی نادرست یکی دو جمله را بخاطر شوخی و خنده و بی احترامی به این وان بخور ما دادی یا شاید افتخار خسربره گی اوغان را کمایی کرده باشی .. بااینها نمیشود مدافعه اوغان شد من هیچگاه جناب تان را اوغان ندانسته ام بر عکس رنج وغمی که بر تو وامسال تو رفته است راپیش چشمانم مجسم میکنم ..
حال اختیار با خودت که به تقلید از تنویر نادان که خود کابل نشین اند وهزاران مزایا نیک وخوب کابل را لمس وچشیده است اما بازهم بی شرمانه میگویند زنان کابل حین جنگ های داخلی به فحشا روی اوردند باید میگفت ازبرکت پاکستان زرد داد, قلم ,چمن, سیاف .... و خیانت نجیب !!!زنان کابل دست بگدایی دزار کردند خودت نیز به تقلید از او همه زنان کابلی و کابل نشین را بی ابرو بی عزت جلوه داده یی!!!!
27 سپتامبر 2010, 03:44, توسط تنویر-
به این ولد پنجابی های بویناک و کثیف چتلستان نگاه کنید که چگونه از آزادی بیان که از برکت کابل پرس? در اختیار ما قرار گرفته استفاده سئو نموده و بر ضد هر چه پشتو و پشتون و مربوط به افغانستان است زیر نامهای مختلف عطا خیل ، مزاری ، روشن ، سهراب سپهر، دریا دلی عقده پنجابی های کثیف و بویناک چتلستان را خالی میکند.
دو یا سه پنجابی کثیف و بویناک چتلستان و یا نوکران پنجابی ها در سایت های مختلف افغانی ثبت نام کرده اند و اکثراً زیر نام غیر پشتونها با دامن زدن مسایل قومی و ملی تلاش دارند نفاق و شقاق به میان آورند.
این یکی دو که در کابل پرس زیر نام عطا خیل ، خان، مزاری ، روشن، سهراب سپهر .... راجستر اند همان پالیسی آی اس آی چتلستان را پیش میبرند که عبارت از دامن زدن به مسایل قومی و ملی و دشمنی بین پشتونها و غیر پشتونها است.
پالیسی آی اس آی این است تا دشمنی بین غیر پشتون و پشتون را تا حدی دامن بزنند که پشتونها مجبور شوند به چتلستان خود را نزدیک سازند( این خواب را انشاالله به گور خواهند برد) تنها طالبان و رهبری فروخته شده آن برای پنجابی های کثیف و بویناک کافی نیست . آنها میخواهند دشمنی واقعی را بین افغانها تماشا کنند.
اینکه مزاری = خان= عطا خیل= درویش دریادلی ..... تمام پشتونها را محکوم میکنند و اینکه مزاری زیر نام غیر پشتون میگوید تمام روشنفکران پشتون قتل عام شوند بخاطری این نیست که او احمق است یا قوم پرست. این به خاطر آن است که او پالیسی آی اس آی چتلستان را آرزو دارد در افغانستان تطبیق کند.
مطابق این پالیسی افغانها بخصوص پشتونها باید از روشنفکر ، مشران قومی ، داکتر ، آثار و افتخارات تاریخی محروم شوند. این همان پالیسی است که این پنجابی های وحشی در بنگله دیش عملی کردند.
قوای نظامی چتلستان همینکه دانستند که بنگالی ها مصمم به تعین حق سرنوشت خویش اند و میخواهند میهن مستقل خود را بنا نهند در ظرف فقط سه تا چهار ماه هزاران هزار داکتر، معلم، تاریخ دان، عالم دینی ناسیونالیست، شاعر ، نویسنده بنگالی را با آبادات و افتخارات آنها از بین بردن ولی این پنجابی های کثیف و بویناک نمیدانستند که آنها سیر تاریخ را نمیتوانند مانع شوند و بنگالی ها به کمک هند کبیر قوای پنجابی های کثیف و بویناک را با شکست شرم آور مواجه ساختند.
جالب است که وقتی این یکی دو اولاد پنجاب چیزی بر ضد افغانستان میگویند یکی دو احمق چون بینا ، شیلان ، خراسان طوطی وار آنرا تکرار میکنند بدون که اینکه در نظر بگیرند که هیچ ازبک، تاجک و هزاره عاقل و روشنفکر اینقدر نفرت در وجود خویش در مقابل پشتون ندارد.
افغانها باید آگاه باشند که انترنیت در عین حال که بزرگرترین دستاورد انسانی است از جانب یکعده برای مقاصد شوم هم میتواند استفاده شود. که پنجابی های کثیف از آن برای مقاصد حیوانی شان بر ضد کشور ما و هند کبیر استفاده میکنند. چهره های این اولاد کثیف پنجابی ها را باید بشناسیم و نباید فریب شانرا بخوریم.
27 سپتامبر 2010, 04:20, توسط rastgo
تنویر
to ra kho hama meshnasand ke Golbudini hasti wa klip hai ke az Golo andakhti dar youtube ham didim .. comment hai ma ra block kardi chon jawab nadari! Golo ra hama shenakhtand wa meshnasand ke dast neshand ISI bud ,barai sobot masal metani ezharat aghai Sabowoon rais estekhbarat Golo ra beshnawid ke megoyad ke Golo jang kabul ra ba dastor ISI shoro kard .. hale tu bechara bakhtare ke tapae sangi pakistani budan ra pak koni ba goftan goya (chatelstan,panjabi hai boinak wa ghaira ba har kas khetab mekoni ha ha ha ha lol )ta mardom shuma kasif hai wahshi ra degar panjabi nagoyad lol ama ta waqteke resman ISI dar gardane shuma awghan ha hast (pashtun ha) azin kale ma khalasi nadarid . az taraf degar shuma pairaw hai Golo musolman hai efrati mokhalif farhang wa raqs hastid chotro shud ke az farhang bahs mekonid wa megoyem ke Atan joz farhang ast ?, dar islam efrati hech farhangi wojod nadarad ! chezi ke mohim in ast ke atan raqs ya
farhang awghan ha hast na raqs meli hama mardom afghanistan .. !padaret Genral Musharaf ra salam gofta wa ba arwahe madaret Benazir dua kon.
27 سپتامبر 2010, 04:32, توسط rastgo
تنویر
1 cheze ke mekhastam begoyam khedmat shuma faramosh kardam , ba taeed brodar Mazari ke pashtun ha hech roshanfekr nadarand .. 3 nafare ke top pashtun ha hastand wa omre khod ra dar USA ba dars guzashtand.. bayad roshan fekr mebodand.
1,Khalilzad bakhatere ke facist bodan khod ra neshan bedehad wa ba estefada az moqam amrekaye ke dasht nezam ghair adelana Reyasati ra balai hama ba feshar amrekaye qabuland 2: ashraf ghani yagana hami taliban bud ke koshesh hai kard ke taliban ba rasmiat shenakhta shawand , waqte rais Danishgah kabul shud , lawha farsi danishga ra ba lagad khod shekastand !3 anwarolhaq ahadi ein shakhs ra hama meshnasand ke rahbar awghan melat wa az hameyat taliban bud wa mosaheba hai in shakhs ra chandin bar dar BBC wa CNN didam ke golon para mekard ke Taliban ba rasmiat shenakhta shawand . in 3 nafar super roshanfekr awghan ha hastand . degar hai tan ra ma ham meshnasim ke shuma hargiz zangir qabila ra az gardan khod dor karda nametawanid .hale agar kodam pashtun ra meshnasi ke faqat rast begoyad az khoda betarsad waqeat ra begoyad , bad wa eshtebah khod ra begoyad wa tateah wa dasisa nakonad ? befarma ke ma ham beshnasim !
27 سپتامبر 2010, 04:32, توسط تنویر-
برای معلومات شما باید بگویم که جنایتکار حکمتیار از همه نوکران پنجابی های کثیف و بویناک چتلستان نوکر تر است.
او در مصاحبه اخیر خویش با تلویزیون جیو چتلستان از طالبان در هر دو طرف خط نامنهاد دیورند خواسته است که به جای جنگ بر علیه قوای اشغالی پنجابی در افغانستان بر ضد اردوی ملی افغان و قوای ائتلافی بجنگند.
راستگو = دروغگو
ما جنایتکاران را از هر قوم و قماش که باشد محکوم میکنیم اگر جنایتکار ملی احمق شاه مسعود باشد یا جنایتکار حکمتیار یا ملا عمر کور ولد پنجابی های کثیف و بویناک چتلستان
از شما و همه آنانی که افغانستان را دوست دارم تقاضا دارم به جای دفاع از جنایتکاران و خائینان ملی بر ضد دشمن اصلی ما یعنی پنجابی های کثیف و بویناک چتلستان و نوکران شان که دراین سایت زیر نام عطا خیل = خان= روشن= مزاری= سهراب سپهر و در دیگر سایت ها زیر نام درویش دریادلی و غیره ثبت اند کمر ببندید.
27 سپتامبر 2010, 05:50, توسط khan
سلام و احترام به مظلومین صبورتاریخ به اسیران به زنجیر کشیده در اوغانستان بلخصوص وارثین حقیقی تاجک ها فارس ها ترکمن ها ازبک ها هزاره ها و سایر اقلیت های کوچک ....
بجواب عاشق امتیاز خواهی , بر تری جویی , یکه تازی اوغان افسار گسیخته "تنویر " که خود زیر نام پارسی پنهان شده است گاهی کابلی و گاهی چراغ گاهی این و گاهی ان میشود باید چند کلمه نوشت .
برخلاف تهمت او بمن مزاری عطاخیل ....ما هرگز در ضدیت با پشتون قرار نداریم از بزرگان ادب فارسی الهام میگریم که گفته اند بنی ادم اعضا یکدیگر ..... انان را انسان ,هم ردیف و هم نوع خود میدانیم جبر زمان ما را با اوغان در قفس انگلیسی بنام اوغانستان یکجا کرده است با این هم حاضر هستیم ترازو وار با انان زندگی بکنیم نه طور بادار و غلام کار, فرما و کار گر..
این شما هستید که از بزرگ و کوچک از روشن و تاریک فکر تان در جهت بر عکس اب غواصی کرده مصروف امتیاز خواهی تاریخ سازی کاذب بر تری جوی های قبیلوی (حتا خودت باری چهره و قیافه اوغان را بر تر دانسته و خوش چهره های هرات و کابل شمال را از لطف یکجا شدن یا امیزش اوغان با غیر اوغان پنداشته بودید ..)قهرمان تراشی و پست جلوه دادن دیگران هستید خواسته اید تاریخ حقیقی و چهره ها انرا را مسخ بکنید پس بر دیگران است که در جهت افشا نمودند این چهره های فاشیست غیر انسانی چیز های بنویسند من حیران بدینم که چرا بزرگان قلم بدست ما همه خاموش اند ایا این روشنفکران خاموش بخاطر منصب و مقام دینوی شکل ارتجاعی را اختیار کرده اند !!!.
یکی گفته است از من قهرمان نیست در کابل و زابل نیست دیگری گفته ستا په هره دره کشی دنصوار نشانی زما . و هزاران خر زوری دیگر تان چون غلام جلوه دادن ازبک و تاجک و فارس ...... اما تاریخ حتا تاریخ درباری خود تان عکس ادعا را ثابت ساخته است که مطالعه و انعکاس ان از جانب دیگران لرزه بر اندام پودری تان راه میدهد و در حکم دشمنی با اوغان و قبیله وخیانت ملی انرا قلمداد میکنید.. از شما ها باید پرسید که چرا تاریخ نوشته شده است برای کی ها !!برای تاقچه ها یا برای خواندن ان و الهام گرفتن از کار های نیک انان و پرهیز از اعمال بد و زشت گذشته گان..
تا جایکه مربوط به من ومزار....یست هرگز ما از غاصبین ادمکشان دزدان قوم وقبیله و محله ما ن دفاع نکرده و نخواهم کرد عطاخیل نیز ابراز داشت که مسعود فرشته ومعصوم نبود و تمام اعمال و کردار او را با کلکتیف مربوطه اش مورد تائید قرار نمی دهد چه بهتر از این .
ملا تنویر باید درک کنی که جناب شان از گروه جمعیت و مجاهدشورا نظار بود ه اند حتما گرم و سرد رنج و غم بیشماری را در کوه ها ودشت ها در "جبهه مقابل "متحمل شده است او که بی طرف و عضو حاکمیت ما نبود یا پیرو گلبدین ... نبوده است پس حق دارد چیز های در دفاع از گروه و تنطیم خود بنویسد عقل سالم و سلیم حکم میکند که اگر که نظریات اش ,نوشته هایش برایت مورد قبول نیست تو هم در رد ان بیشتر از او با برهان ودلایل منطقی بنویس !!! ما که از توجز ابراز نظر بیشمار در پای هر نبشته دیگران همراه با دشنام تحقیر ....که حکایه از داشتن وقت کافی وتعصب بیش از حد بدیگران دارد چیزی دیگری ندیده ایم ..
همچنان نباید بمثل جناب مجددی از غیب سخن گفت (ادعا کرده بود که درباره کرزی برایش وحی نازل شدهاست ) ان اینکه عطاخیل و شاید مرا اوغان جلوه داده اید تنویر خان من با شرمندگی مخلوطی از اوغان هستم نه اوغان کامل اگر که چند اوغان پیدا شوند تا کردار و اعمال قبیله و حاکمان انان را از روی حقایق گذشته و حال نقد کند انان را باید از فرشته گان محسوب کرد نه خاینین ......
شما بینید عارف عباسی روبا پیر قبیله در سایت جرمن ان لاین مضمون ولی محمد نوری فاشیت دیگر اوغانملتی را تائید میکند ولی نوری خراسان و اریانا را جز از ایران و طرح تغیر نام اوغانستان را بمعنی جز ایران شدن پنداشته طرح کننده گان را غلام خائین ... نام نهاده است ,او ایجاد اوغانستان را در قرن نزده محصول کار و فعالیت و تدبیر و تلاش مردان بزرگی چون امیر دوست محمد خان یا به پنداشت خودش امیر کبیر و عبدالرحمن ضیا ؛ الملت والدین .....
امیر دوست محمد خان غلام انگریز ها که شما ها خود فرزندش امان اله خان را ممثل استقلال میدانید اگر او غلام انگریز نیست امان اله خان چطور غازی و ممثل استقلال است اگر غلام است چرا مرد با تدبیر و با خرد جا زده میشود .عبدالرحمن خان سفاک غلام انگریز ها , ادمکش و قاتل و جلاد تاریخ معاصر اوغانستان او بر تاجک فارس هزاره و ازبک .. تاخت اراضی شان را غصب و تاراج کرد حتا زن و فرزند انان را در خارج و داخل فروخت ,مرد شهوانی حتا هم جنس گرا بود حالا شد قهرمان تاریخ زهی از این وجدان بیدار اوغانی ...
این نوری بی نور مثل اکثر فاشیست های باسواد قبیله فدرالیزم را تجزیه معنا کرده است .
عارف عباسی غرب نشین مثل تمام اوغان ها که دمکراسی غربی را از نزدیک لمس کرده اند با انهم داستان جعلی میخ زدن به سر ها ی اوغان ها از جانب باند مزاری را حربه تبلغاتی ساخته است و خواسته است اوغان را تحریک بکنند ..
ایا این همه در جهت برادری و برابری هست یا در جهت هم پاشیدن ملیت ها مذاهب و اقوام اوغانستان ...؟؟؟
قضیه بنگله دیش نیز هم خوانی دارد با داستان مظلومین وطن ما شیخ مجیب الرحمن بخاطر به رسمیت شناختن زبان بنگالی و ختم یکه تازی پنجاب تلاش کرد .پنجاب و پنجابی ها بجای پاسخ مثبت به زور متوسل شدند .. دیدم که نتیجه تجزیه و رهایی و ازادی با افتخار بنگله دیش را سبب شد حتا ملل متحد از داعیه بنگله دیش پشتبانی کردند استقلال شانرا به رسمیت شناخت و روزی را بنام روز زبان مادری اعلام و تا حال در سراسر جهان از ان تجلیل میگردد .
27 سپتامبر 2010, 08:27, توسط Roshan
امروز دانشجویان دانشکده های مختلف دانشگاه کابل تظاهرات کوبنده یی را برعله زلمی زابلی یکی از دلقکان حزب فاشیستی اوغان ذلت براه انداختند. وحشت وبربریت را که این حزب فاشیستی براه انداخته است حتی در زمان حکومت مزدور طالبان دیده نشده که کسی در داخل دانشگاه یک پروفیسور را مورد ضرب وشتم قرار داده باشد.
زلمی زابلی این اجیر فروخته شده ونماینده حزب اوغان ذلت چند روز قبل استاد دانشکده زبان وادبیات کشور رادر دفتر ریس دانشکده مورد اهانت قرار داد زیرا استاد نصر به زبان فارسی صحبت میکرد وزبان فارسی یک نشتری است که در شرمگاه خواتین این فاشیستان فرو میرود. قابل یاد اوری است که زلمی زابلی این قبیله پرست سرگین شتر خوار بعد از این واقعه مانند یک سگ از صحنه فرار کرده بود.
دانشجویان با شعار های مرگ بر فاشیزم, مرگ برستم ملی که دوصد وشصت وپنج سال است که گریبان ما را فرا گرفته, مرگ بر کسانی که برای پنجابیان دلالی میکنند, مرگ بر احدی مفعول ومرگ برکرزی این خاین ملی که برادرانش ملیاردهادالر از سرمایه این ملت را با جاسوسی ودلالی دزدی کرده اند خواستار محاکمه زلمی زابلی این قبیله سالار اوغان ذلتی شدند که مقامات وزارت دانش برتر وعده دادند که این موضوع را بررسی خواهند کرد.
نماینده گان دانشجویان گفتند که انها تا زمانکه زلمی زابلی این فاشیست قبیله سالار را در میز محاکمه نکشانند دست وردار نیستند. گفتنی است که حکومت تک قومی وفاشیستی کرزی حقوق هزاره ها وازبک هارا کاملا غضب کرده است وبرای تاجیک هابه شکل نمایشی چند پست تشریفاتی را داده است واکنون کار را به جای کشانیده است که یک استاد دانشکده مورد توهین این قبیله پرستان سرگین شتر خوار قرار میگیرند وکسی ویا کدام نهادی نیست که این فاشیستان سرگین شتر خوار را مورد بازخواست قرار بدهد.
در اینجا بازکسانی مانند تنویر این جاسوس معلوم الحال پنجاب پیدا میشوند که طرفداری از کرزی میکنند که این خود نشاندهنده این حقیقت است که خود تنویر هم یک قبیله پرست سرگین شتر خوار است
5 اكتبر 2010, 12:57, توسط jawid
بادرودبه ساز آواز و رقص و پایکوبی افغانان خوشحال به کوری چشم متعصبین جلاد طالب و مجاهد و دیگر نوکران تازیان سوسمارخور بعضی چوچه ملا ها حتا از خوشحالی مردم در اروپا هم رنج میبرد افغانستان را خو مصیبتستان ساخته اید . بس کنید شرم کنید .دوستان آدمکشان؟
هم میهنان فرهیخته من یک جدولی درست کرده ام که درهمین رده بندی ها میتوانیم مصدر خدمت به کشور خود شویم . تعصب نداشته باشید و ازروی این جدول میتوانید بدانید که در کجا هستید .
عرب+اسلام = فرهنگ عربی = جهل و آدم کشی و قتل وغارت و بیدانشی
و نوکری برای آمریکا و انگلیس
پشتون + اسلام = اسامه بن لادن + طالب = تروریست = ضد تمدن و تلاش برای نابودی انسان .
پشتون - اسلام = افغان= کرزی = سیکیولار = ملیگرا= پیشرفت و تمدن با جهان
ازبک + اسلام = تیمورلنگ = آدمکشی و قتل = بدبخنتی =اکبریای
ازبک -اسلام = دوستم = افغان = ملی گرا = پیشرفت
تاجک + اسلام = دکتر عبداله عبداله = مجاهد = چوروچپاول و تارااج و نابودی افغانستان.
تاجک - اسلام = افغان = سیکیولار = پیشرفت و تمدنبرای افغانستان
هزاره + اسلام شیعه = محقق/ خلیلی = تعصب با سنی = خرافات و جهل و نابودی ملیت هزاره.
هزاره - اسلام شیعه = افغان =سیکولار = تمدن و پیشرف و تکامل
قزلباش + اسلام شیعه = احمق = بدبختی افغانستان و عقب ماندگی
قزلباش - اسلام شیعه = انسانیت = پیشرفت افغانستان = فرهنگ جهانی انسانی .
و بقیه نژادهای افغان + اسلام = بدبختی
و بقیه نژاد های افغان - اسلام = تمدن و پیشرفت .
اهل هنود + کلیمی + مسیحی = افغان
پس نتیجه میگیریم که اسلام تنها عنصر بدبختی افغانستان است که با زدودن آن و برگشتن به هویت تاریخی ما هم میتوانیم در ردیف کشور های متمدن مثل جاپان و چین ... قرار بگیریم .
حالا خود دانید که به کجا می روید ؟
تلویزیون 24 ساعته که مغز های شما را مداوا می کند.
http://www.jahantv.com/e2.htm
همین حالا نگاه کنید ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
5 اكتبر 2010, 21:35, توسط trader
جاوید :
شت دی فک اپ من . ایدیت .
فکیگ گای ریسپیکت یور پیپل . کیک تو یور اسس . . اس هول .
6 اكتبر 2010, 05:22, توسط Wali
برادرانم تنویر و تریدر سلام.
از چندی بدینسو میبینم که با چلو های کابل پرس? دست و گریبان استید. دقیق مثلیکه بنده چندی پیش بودم. برای صرفه جویی از وقت تان باید بگویم که حرفهای منطقی و غیر منطقی تان بالای این موجودات کثیف تاثیر نخواهد کرد چونکه ایشان نه ناموس دارند۰ نه آبرو دارند۰ نه غیرت دارند۰ و نه هم شرم۰ ایشان اصلاُ از جمله مردم افغانستان نیستند و از هند آمده اند که در مقابل مردم بومی عقده دارند. کار اینها نها نفاق اندازی بین مردم و رذالت است. کوچک تان در باره اینها معلومات دقیق و همه جانبه دارم که در هنگام ضرورت یان فرمان تان در خدمت تان خواهم گذاشت. صرف یک چیز را بیاد داشته باشید( به خدا قسم که اگر در جلو چشم شان زن و مرد شانرا چپه و راسته هم بکنید این موجودات شرم یا غیرت شان نخواهد آمد) این یک کار تجربه شد است.
6 اكتبر 2010, 07:25, توسط مزاری
ولی جان کجایی ؟ صدقه تو ناموس دارشوم ! مه خو تصمیم گرفتیم که دیگه چتیات نوشته نه کنوم و نه میکنوم .
بیبی ولی جان شرمیدن و خجالت کشیدن کار زناس ، منطقی و با استدلال نوشته کو اگه ما قبول نکدیم باز ناموس ما ره دو بزن . دیدی که تنویر جان حرف های منطقی و غیر منطقی خوده گدوود کده که گوی درگو کده مانده .
ولی جان کوچک نیستی ، مه خو تره کلان کلانا حساب میکونوم ازیکه قسم خورده نوشته کدی که زن و مرد ما ره پیش چشمایما چپ و راسته میکنی و ما چیزی نمیگیم ، کمی گک زیاده نویسی کده از عقلت کار نگرفتی . خیر باشه یک پیش پایی تو قرضدار . اگه مه افغانه اوغان نوشته کدیم ، دلیل داروم ، اگه عبدالرحمان خان بد و رد گفتیم دلیل داروم ، اگه عطا ذبیح الله ره ناسزا گفتیم ، دلیل داروم ، اگه ربانی و حکمتیار و دیگه رهبرای مجاهدینه انسان شمار نکدیم ، دلیل داروم . تو یک نوشته مره برویم بکش و دلیل نوشتنش از مه پورسان کو ، اگه مه عاجز مانده جواب ندادوم باز ناموس گفته دو بزن و درامه های چلو شناسی نوشته کو حق داری .
بیا که دلیل بوگویم و دلیل بشنویم ، ضرورت به چپه و راسته کدن نداره . اگه دلیل مه قناعت تره حاصل نکد باز پرسان کو ، اگه دلیل تو قناعت مره حاصل نکد مه دوباره پرسان میکنوم . منتها باید دلایل روی اسناد تاریخی ، منطق انسانی و راست و شفاف مانند شیشه باشه . از میگن میگن و بوده نبوده و خبرداروم ها حرفی و سخنی نباشه که باز ده بیراهه و ویرانه خواهیم رفت .
حالی مه میخایم که همی نوشته و مالوات دقیق خوده بری مه ثبوت کنی : کوچک تان در باره اینها معلومات دقیق و همه جانبه دارم که در هنگام ضرورت یان فرمان تان در خدمت تان خواهم گذاشت.
منتها کوشش کو که افواه و دروغ نوشته نکنی ! بروی خط و قلم باشه . اگه پاسخم ندادی ، ناموسدار و بیناموس مالوم خات شد . مزاری
6 اكتبر 2010, 08:58, توسط سهراب سپهر
ولی جانه، در کوندی زویه!
مورته دی سلامونه وایه! دیره مسته کوندی وه !
6 اكتبر 2010, 09:14, توسط سهراب سپهر
مزاری جان!
به این پاده های قبیله از منطق حرف نزن. این ها از لحاظ فکر هنوز شبه- بوزینه اند. گوساله هایی که هی سرگین آخور قبیله را نشخوار میکنند و بع بع یعنی (بابا) میگویند. از هر لحاظ ببینی این موجودات بدوی خیمه زاده به چلو ها نزدیک تراند. بطور مثال از لباس شان، چوری پوشیدن شان، چادر پوشیدن شان، دغه و پغه زبان شان، زن فروشی و ناموش فروشی شان. این گوساله (د کوندی زوی ولی) هنوز ندانسته که چلو های مزار نیز ماچه سک های همین پاده گان و از خیل و تبار ناقلین آنها بود که به رگ غیرت جمعه اسک بر خورده بود و میخواست به افتضاح ماچه های پادهء خود در مزار خاتمه ببخشد.اگر شجرهء همین ولی گک د کوندی زوی را صاف کنی خواهی دید که روز گاری در همان جا و از همان درک به ببخششی گرفتن مشغول بوده است!
6 اكتبر 2010, 11:03, توسط Roshan
ملا ولی اخند, گفته های تو مرا به یاد ان قصه تاریخی انداخت که در مقعد کسی درخت سبز کرد ولی ان عالیجناب گفت که خیر است در سایه اش مینشینم.
تو ناموس داری؟ این زنهای شما است که چپ وراست از طرف غربیها یک طرف واز طرف اعراب وچیچین وپاکستانی ها زده میشوند ولی شمایان به تاسی از کردار بابای تان شف لنگی تانرا بالا زده وداد از باناموسی میکنید.
ایا اعمال وکردار شما نمونه خوبی از بیناموسی در تاریخ بشریت نیست؟ ایا در تلاشی های شبانه در خوست وپکتیا وجلال اباد وقندهار شرمگاه های زنهای تان چک نمیشود که کدام مواد انفجاری را پنهان نکرده باشند؟
چشم سفیدی شما از شرم گذشته وفعلا در مرحله بی حیایی رسیده است.
امیدوار هستم که خرفهم شده باشی
6 اكتبر 2010, 14:14, توسط مزاری
روشن عزیزبعد از تقدیم احترام و سلام . این حقیر هیچگاهی ازمبارزۀ خود بخاطر روشن شدن افکارمردم و اظهار حقیقتها دست نخواهد کشید . آرزو دارم حقیقت های پنهان برملا شده و تاریخ واقعی جانشین تاریخ جعلی شود . این حقیر با شما ودر پهلوی توده های ملیونی زجر دیده و جفا کشیدۀ خود تا آخرین کارتوس همراه خواهم بود . اما با دلیل ، بدون توهین و تحقیر وبا نگهداشت عفت قلم و از شما هم همین آرزو را دارم .
حال منتظر ولی جان می مانم تا به سوالم پاسخ ارایه نمایند ، درغیر صورت ...
6 اكتبر 2010, 09:33, توسط مزاری
دوستان عزیز ! مدتهاست در بخش پیام برگهای کابل پرس? شاهد یکسلسله مناقشات لفظی واتهامات موءجه و گاهی هم غیر موءجه هموطنانم به جانب یکدیگر بوده ام که متأسفانه خودم نیز درگیر این کشمکش ها بوده ام . نتیجه گیری این حقیر فقیر از اینهمه منازغات اینست که با توهین نمودن و تحقیر کردنها نمیشود به یک دستآورد نهایی برسیم که مورد قبول طرفین باشد جز اینکه کدورتها و دشمنی ها را بیفزایم و از گفتن و شنیدن یکدیگر همیشه متأثر باشیم . به نظر این حقیر معقول ترین راه همین خواهد بود از شما عزیزانم خواهش و تقاضا نمایم که منبعد از نوشتن الفاظ رکیک و دور از ادب در مقابل کسانیکه میخواهند آب را گل آلود نموده ماهی مقصود بگیرند خود داری نمائید . این اشخاصی که ما و شما را باعث میشوند تا کاسۀ صبر ما لبریز شده به نوشتن بد و رد دست یازیم میخواهند یگانه سایت آزاد و بدون سانسور را بدنام نموده و در دید همگان ناچیز و هرزه جلوه دهند .
آرزو و تقاضایم از شما اینست که در مقابل هرزه ، دروغ و تهمت نویسی این اشخاص ازبرده باری و حوصله کارگرفته دلایل منسوخ بودن نظریات شانرا در چوکات پیام خردمندانه با استدلال و برهان قاطع که درج تاریخ گذشتۀ سرزمین ماست ارایه بدارید . ایشان معذور اند زیرا که سالیان درازی همیشه حرف و سخن نخست گفته و نوشته اند و حقایق از دید شان پنهان نگه داشته شده است و آرزو دارند همانگونه که بوده باشد . تاریخ مسخ شده و قوم اکثریت و مصطلحات ( اصطلاحات ) ملی ؟ را حتی امروز میخواهند درج نظریات خود نموده برخ دیگران بکشند وهیچگاهی توان شنیدن و دیدن حقیقت ها را ندارند .
از شما عزیزانم صمیمانه خواهش دارم که بگذارید کابل پرس ما دریچۀ رهگشایی باشد بسوی آینده های تابناک کشور ستمدیده و بلا کشیدۀ ما ، بسوی یک سرزمین سرسبز و شاداب حقیقت و حقیقت پذیری ها که جغد های کوهی را بدان دیگرتوان بالهای پرواز نباشد . اگر با چنین هرزه نویسی پیش رویم فکر میکنم آبروی آزادی بیان ریخته شده و با تبلیغ ددمنشانه دشمنان وطنفروش ، کابل پرس ما که امروز ملیونها بیننده دارد بد نام خواهد شد . فقط دلیل قاطع ، استدلال منطقی ، دانش نویسنده گی و عفت قلم ما میتواند سپر مطمین حقانیت گفتار ،کردار و رفتار ما باشد. قبلأ و قلبا از شما سپاس گذارم . مزاری
6 اكتبر 2010, 10:14, توسط سهراب سپهر
آقای مزاری!
گفتهء مشهور است که هر عمل عکس العمل دارد. باور کنید شاید بسا عزیزان با دل ناخواسته چنان حرفهایی بزنند ولی چه باید کرد زمانیکه میبینی طرف در یک موضوع مورد مناقشه به این آن دشنام میدهد ولی فسیل های هم تبار خودرا با حرص و ولع تمام میلیسید و فخر هم میکند. باور کنید که این گونه موجودات اصلاح نمیشوند چون گوش های آنها به فریکانس ادب و منطق مطابقت ندارد و و اذهان آنها منطق و استدلال را نمیفهمد. همینجا میبینی که اول همین موجودات در هر بحثی به این و آن دشنام میدهند. کسی عیسی مسیح شده نمیتواند که در برابر هذیان های آنها لطف و مهربانی پیشه کند. من شخصاً با آنکه درخواست شمارا احترام دارم ولی تصریح میدارم هرگاه ببینیم شخصی در نوشتار خود به کسی توهین کرده است، با صد چند شدت پاسخ اش را دریافت خواهد کرد. برای من نیز کابل پرس? از اهمیت خاص برخوردار است. واقعاً یک سایت آزاد است. من نیز میخواهم بحث ها منتج به نتایج مثبت شود. نوشته های من در پاسخ به آنهایی است که به عوض ارائه دلیل و توجیه نظریات شان به دو دشنام متوسل میشوند. نظریات من مستقیماً متناسب به نوشتهء آنهاست.
6 اكتبر 2010, 11:14, توسط Roshan
برادر عزیز. ما در این دوصدوشصت واند سال خود را چب گرفتیم ولی دیدیم که اول اینها یک مفعول بینی بریده نادر افشار را بالای ما بابا خواندند وبعدا افتخار جانفشانی های بابه کلانهای ما در جنگ با انگلیس را اینها به نام وزیر اکبر خان که با بی ناموسی تمام مبارزین را تنها گذاشت وبرای پدرش که برای مکناتن چلم تیار میکرد تسلیم شد وغیره ثبت کردند بعدا عبدالرحمن مفعول امد وشصت فیصد مردم هزاره را قتل عام کرد وسلسله کارهای وی را نادر غدار لعنت الله عله وقومهی بالای مردم شمالی کرد وعین کار را بارها خلقی های وحشی, حزب اسلامی, طالب وامروز اوغان ملتی ها خواهان ان هستند که ما حتی اذان را به زبان پشتو بدهیم.
خاموش نشستن در برابر دشنام های این سگ صفتان که بنام های ولی, تنویر و تریدر که درحقیقت همه انها یک ادم هستند نشان دهنده بیغیرتی وبی ننگی ما وجفا با ارمان های مقاومت گراهای هستند که این سگ هارا در میدان نبرد پوزشانرا به خاک مالیدند. اگر شما دست میکشید کار خود تان است ولی این بنده جواب یک دشنام انهارا به صد دشنام میدهم وگور بابه کلانهای اینهارا در دوزخ نارام میسازم
اینها هستند که از کابل پرس? دشنام خانه ساخته اند واگر این پلیدان اینقدر به زبان فارسی دشمنی دارند پس بروند واسهال خود را از طریق دهن خود در دیگر سایت های همتباران خود خالی کنند چرا به اینجا امده اند؟ ما انها را دعوت نکردیم ولی میدانند که سایت های مربوط به همتباران شان خواننده ندارد بنا اینجا امده وافتخارات مارا دشنام میدهند ولی ما با ارایه اسناد تاریخی چنان روی اینها را سیاه کرده ایم که انشالله صد قطعی رنگ روغنی سفید هم نمیتواند کردار سیاه وروی سیاه بابه کلانهای ایشانرا سفید کند
6 اكتبر 2010, 11:32, توسط مزاری
دوست ارجمندم سپهر ! تشکر ازینکه پیامم را خواندید و نظر خویش را ارایه فرمودید و میدانم شما حق بجانب اید . اما نظر این حقیر چنین تغیر خورده که با توهین و تحقیر نمودن بلمقابل از حیثیت و وقار پاسخ ما کاسته میشود و نویسنده طرف مقابل به وجد آمده از سرحد و حد مجاز بکلی فرا رفته و در اخیر جزکینه و کدورت چیز دیگری حاصل نمی شود . بلی روستار خان ، یون خان ، سیستانی خان ، تنویر خان ، ولی خان و دیگران را حق میدهیم که از داعیه اوغان و اوغان ریشتین بچیان دفاع کنند و احمد خان ابدالی را با ظاهر خان ، بابا گویند . ایشان هم مجبور اند این ادعای خود را مستند و با دلایل قناعت بخش ارایه بدارند . میدانم وقتی چشم دلیل با استناد کور شد ، دست ها به نیام میروند و مسله زور بمیان کشیده میشود . آنگاست که میتوانیم با دادن سلامی عفت قلم داریم و خود را با جاهلی در یک خورجین نیندازیم . میتوانیم با پرسش معقول از ادعای نا معقول و تبلیغ سوء ، طرف مقابل را مجبور سازیم تا دیگر دروغ پردازی و شایعه پراگنی نکند . درین صورت است که بستر یک مشاجره سالم و آموزنده بلخصوص به جوانان ما هموار میگردد . فقط همین
6 اكتبر 2010, 16:59, توسط Wali
سلام به همه دوستان و نفرین به همه منافقان!
به فکرم که پیامم در معقد چلو ها مرچ سرخ انداخت. و نقاب هم از چهرهً شان دور کرد. خوب شد که ذریعهً پیامم با چند چلو جدید آشنا شدم ورنه خدا میداند که زیرنام تاجیک ۰ اوزبیک و هزاره چقدر رذالت میکردند.
جای بسیار خنده است که کلانتر چلو ها چندی پیش توسط قلمش تا کدام سرحد اخلاقی پیش رفت و امروز باز حرف از ادب و بحث جامع میزند۰ مه خو میگوم بیشک که چلو اصل استی۰۰۰۰
بنده بازهم به تمام کابل پرسیان وعده میدهم که تا از بابت بی ادبی ام چندی پیش معذرت نخواهم و شما هم مرا نبخشید وارد هیچ بحث علمی نخواهم شد و حرف از ادب و اخلاق نخواهم زد۰ اگرچه آن همه بی حرمتی به قلم که از دستم سر زد از دست کلانتر چلو ها بود۰ ( این است فرق بین اوغان و چلو)
7 اكتبر 2010, 02:53, توسط مزاری
سلام به همه دوستان !
ولی خان ! اما بفکر این حقیر ، شما همان مرچ را تا هنوز نتوانسته اید از خود بیرون بیاورید که میدانم مرچ حقیقت بسیار ناگوار است . ما از ادب و علم بحث نمیکنیم بلکه میخواهیم برایتان تفهیم نمایم که بازی کردن با مرچ پوست کندۀ که از کشتزار برنامه سقاوی دوم روئیده بسیار خطرناک و سوزش دهنده است . هرقدر با این مرچ بازی نمائید فروتر و فروتر رفته و در اخیر مجبور میشوید خود تان با دستان لرزان تان آنرا بکشید . دیگر هیچ راهی برایتان نمانده . اگر آدم هوشیارید ، این مسخره گی درامه چلو نویسی را پایان دهید ورنه عاقبت بدی خواهد داشت .
7 اكتبر 2010, 18:01, توسط Wali
برو لوده. از کدام عاقبت ما را میترسانی. تو احمق یگانه کاریکه میتوانی بکنی این است که مرا از آمدن به ترکمن آباد منع کنی اما این را فراموش نکن که از برکت دموکراسی آن کارو بار تان دیگر به شکل مونوپولی در دست تان نیست.
8 اكتبر 2010, 03:13, توسط تنویر-
آقای محترم ولی
شما ما را نصیحت کردید که این غلام بچه پنجابی های کثیف و بویناک را نادیده بگیریم اما متاسفانه شما حالا خود به این بویناک و کثیف پاس میدهید تا دهن کثیف خود را باز کند.
8 اكتبر 2010, 10:39, توسط مزاری
ولی جان ! مثلیکه باز دارید بدماشی میکنید . این حقیر را کجا توانایی است که شما را از رفتن به ترکمن آباد و چیناتاون باز دارد . ازین عاقبت میترسم که این رفتن رفتن های زیاد شما به عشرتسرا ها که از دهه بیست زنده گی شما آغاز شده نتایج ناخوشآیندی را بالای آل و عیال تان بگذارد . نشود که خدای نا خواسته اعضای فامیل سوی پدر و شوهر دیده جبران قصور نمایند ! متوجه نازکی موضوع هستید ؟
چند پیام بالاتر ، شما ادعای ناموس داری و غیرت داری نموده بودید که این حقیر بمنظور اثبات ادعای تان ، چیزکی پرسیده بودم ، مثلیکه فراموش تان شده است ؟ فرق نمی کند ، فراموش خاطری هم سرچشمه میگیرد از بی تفاوت بودن در مقابل عوارض جانبی بدماشیگری های دوران جوانی .
امید که تنویر جان را هم متوجه غیر منطقی نویسی هایش بسازید .
8 اكتبر 2010, 12:20, توسط Wali
احمق بچیم برو دیگه همین چوکه یی بریت بس است. امید چند روز با برادران کابل پرس? با ادب صحبت کنی. ورنه باز د جانت میایم.
باز هم اگر کمی هم عقل داری ببین فرق چلو و افغان را. تا هنوز یک افغان با من در گو بازی با تو دست یکی نکرده ولی تو به مجردیکه از دهنت گند و گو باد میکنی ۱۰۰ چلو برای دفاع از گپت برمیخیزند و برایت چک چک میکنند.
9 اكتبر 2010, 11:47, توسط مزاری
چوکه یی نخست : ( خوشال خان ) بابا وقتی زنش را با مسلی دید ( حین ملاقات خصوصی ) عوض قهر شدن این شعر را سرود.
نه خوشحال وای نه خټک وای نه خانی وای ++ چچ په سر تور مسلی وای خو ځوانی وای
با وجودیکه برای بابا که یکی از خانان و رهبران نامدار زمانش بود کشتن یا مجازات کردن زنش یا یک مسلی ضعیف کدام کار مشکل نبود ( باوجود آنهم مسلی را بخشید ) که علامهً صاحبدلی. گذشت. رحیم بودن و بادرک بودن وی است. (مسلی نام قومی است که اصلاً از هند اند وکار شان چوری فروشی. دلاکی. موسیقی نوازی ، ( چلو گری )و غیره است و استاد گلزمان هم از مسلیهای خوست است.)
چوکه یی دوم : در مناطق پشتون نشین اگر کسی یا فامیلی تحط حملهً دشمنان شان قرار گیرد و بداند که قوتش بسیار کم است و یگانه را معقول فرار است پس فرار میکند و زن هایشانرا در خانه میگذارند ... ( به به چه تصمیم معقولی ! )
چوکه یی سوم : اینرا هم قبول دارم که یکتعداد افراد جاهل در یکی از سکتهای قوم شینواری و باجوری اعمال خلاف ناموسداری انجام میدهند . ( نفرمودید که آیا همان سکتهای قوم شینواری و باجوری پشتون هستند یا اوغان ؟ بفکر این حقیر همان سکت ها اوغانها اند نه پشتونها !)
چطور است ولی جان این چوکه یی ها ؟ اگر مزه داد بفرما که ادامه بدهم !
9 اكتبر 2010, 13:22, توسط Wali
آفرین کلانتر صاحب.
اینک چیزهایکه به قلم و دهنت جور میاید نوشتی. هدف من صرف نمایان ساختن ضرفیت تو و سایر چلو هاست که در زیر نقاب ادیب. سیاسی. روشنفکر و بگیر و نمان خود را جا زده اید۰
امید کابل پرسیان با شما زیاد تر آشنا شده باشند۰
9 اكتبر 2010, 15:45, توسط مزاری
ولی جان ! دیدید که چتل نویسان حافظه ندارند ، به شمول خودتان . این نوشته ها که بشکل نمبر وار برایتان کاپی نموده ام همه و همه نوشته ها و ظرفیت دماغ تهی خود شما است نه ازمن .
شما که خود را ادیب و روشنفکر برادران پشتون ما جا زده و علیه ناموس و عزت ایشان دروغ نوشته میکنید یا راست ناگوار ، باید از برادران پشتون ما معذرت بخواهید . امید خان تنویر خان و دیگر دوستان پشتون ما بدانند که دوستان شان مانند تو دارند قوم پشتون را چی راست و چی دروغ بدنام میسازند . باید کابل پرسیان با شما آشنا شده باشند !
10 اكتبر 2010, 03:44, توسط Wali
آدم هوشیار نوشته هایمرا از سر تا اخیر خواهد خواند و بعد فیصله خواهد کرد نه که چند سطر اِدیت شده آنهم توسط یک چلو منافق.
10 اكتبر 2010, 05:21, توسط مزاری
ولی جان ! بار نخست باور نکردید که این نوشته های خود شماست ، بعد تفهیم نمودن اقرار دارید که بلی ، ولی باید خواننده گان نوشته هایمرا از سر تا اخیر بخوانند . خیلی خوب اگر شما و خواننده گان آرزو داشته باشید ، باکمال میل نوشته های شما را در همین کابل پرس? نشان خواهم داد . اما فکر نکنم کسی بعد این رسوایی تان ، به نوشته های شما دلچسپی داشته باشد !
10 اكتبر 2010, 17:16, توسط Wali
اینه عقل چلو هم کار کرد. خوب است که میفهمی که بعد از رسوایی کسی نوشته هایش به کسی جالب یا با ارزش نیست.
11 اكتبر 2010, 00:14, توسط khan
سلام واحترام .
دوستان محترم یکبار به شعر بابا اوغان ها توجه بکنید !! این بابا که از او شمشیر زن , بنیانگزار اوغانوالی , سمبول عدالت وغیرت .... درست کرده اند .گفته است
نه خټک وای نه خانی وای -چچ په سر تور مسلی وای -خو ځوانی وای
بابا شان بخاطرخود و بخاطر شهوت اش , بخاطر هوس و ارضا جنسی اش خان خانی (یا چوپانی قبیله) را رها میکند .از نامش!!! همانا ختک!!! میگذرد در مقابل تمنا دارد مسلی باشد , چچ هم بر سراش اما قوه جنسی فعالی داشته باشد (هدف بابا دز این شعر جوانی سبمول قوت و زور بازو ...نیست چونکه خانم جوان خود را با مسلی دیده است بعد ان آواز دلش را در قالب شعر بفرزندانش بیادگار گذاشته است !!
یعنی میخواهد همه چیز را فدا ... خود بکند !!چنانچه فرزندان طالب ومجاهداش در هلمند از اینکه دیگر چرس و تریاک نمیتوانست محرک قوه جنسی شان باشد با انگریز ها بخاطر دادن تابلیت های خانه داری پیوسته و گفتند "بیشک چه پیران یاست" اوس که تاسو امر به وکری حاضر یو ستاسو دهدف په خاطر مزار ته هم به در سره ولارسو(به علیکفتر ها سوار به شمال رفتند ).
یکی دیگر از بابا های شاعر شان ... همجنس گرا بوده و شعری دارد در وصف محبوبش .
خط پر مخ د صنم راغی- چه اسپوژمی .....
خط در ادب فارسی به - اولین باری که پشت لب پسران سیاه شو گفته میشود.
این هم داستانی داردباشد برای وقت مناسب .
11 اكتبر 2010, 02:41, توسط Wali
مه گریختوم برادرا که چلو ها بالایم دسته جمعی حمله کردن. زور رسوایی اینها را فلکسور هم نداره.
11 اكتبر 2010, 02:53, توسط مزاری
گرندانی غیرت اوغانی ام ++ چون بمیدان آمدی میدانیم
ولی جان ! گریختن با دم بلند و شمله پائین هم غیرت است ! منتها در آینده اگر میخواستید به کابل پرس? باز گردید ، با چادری زنانه بیائید . هه هه هه
11 اكتبر 2010, 11:01, توسط khan
با معذرت .
اوغانی را دیشب نادرست نوشته ام قبل از انکه قبیله بر من بتازند وبگویند که اوغانی از خط قران کریم مهم تر است نباید نادرست نوشته شود باید خودم انرا اصلاح بکنم .
بشکه چه پیران یاس.
اوس که تاسو امر وکری حاضر یو چه ستاسو دهدف په خاطر مزار ته به هم در سره ولاسو .
په درناوی
7 اكتبر 2010, 09:42, توسط trader
خان !
اول ( خان ) را از سرت پاین بیار . من هزاره نیستم و نه تاجیک هستم و نه پشتون . . به خاطر ثبوت ساختن خودت دیگر اقوام افغانستان را به فحش نکشید . ما با هیچ کدام این قوم پرستان که در کابل پرس? به هم دیگر لگد میزنند موافق نیستم . من تا حالی خان ء را ندیده ام که برای افغانستان جنگیده باشد . خان همیشه دوسر داشته است و یا فقط برای خانواده و قبیلهء خود جنگیده است . . حالا بگذریم من از تغیر دادن دین هزاره ها به یونان خبر ندارم ولی مطمین هستم که هزاره ها برای رسیدن به کشور سوم از دین خود نگذشته اند بلکه . . .اگر فقط با تغیر دادن دین و یا تغیر به همجنس گرایی مشکل افغانها به یونان حل میشد صد ها هزار هموطن ما در یونان بدبخت نشده کمپ های مانند کمپ حاجی پاترا از موجودیت انها درست نمیشد . از اینکه مردمت را نمیشناسی معلوم شد ار حرف زدنت . ایرانی ها از دین و مذهب وزن و غیرت خود در مقابل رسید ن به کشور های اروپایی گذشته اند و من ثبوت در دست دارم ولی من تا حال افغانی را ندیده ام که از دین برای تذکره کشور اروپایی گذشته باشد . بهر حال گرچه ارزش دین که همه کشور ما را به خاک وخون کشیده است کم تر از تذکره اروپایی میباشد . ولی یکی از کسانی که دین فروخته اروپایی شده است عطا خیل است .
8 اكتبر 2010, 08:10, توسط khan
trader
نمیخواستم کشمش بیهوده با خودت راادامه دهم اما مجبور شدم چونکه خواسته یی موضوع عیسویت و راه یونان اروپا را تنها به ملیت خودت ارتباط داده و برادران مسلمان و خوب هزاره را بر علیه من تحریک بکنی
اولا استفاده کننده گان این مسیر تنها هزاره ها نبوده , کوچی ها , اوغانها , تاجک ازبک....یا کاروان فراری های بی عدالتی قبیله کرزی فاشیستان اوغانملتی متشکل از تمام اقوام اوغانستان میباشند .
من فکر میکنم کاشف این راه ارزان برادرن زحمت کش هزاره اند اما زمانیکه دل و تپک کوچی اوغانی وپاکستانی از ارزان بودن ان اگاهی حاصل کردن از نه ساله تا اوتاد ساله بدون رمه و شتر با کش کردن "شلوار و کفشکن "و بدور انداختن سرمه ومیل چوب یه قربان گفته عزم هندوستان !!کردند اخر گفته اند هر که طاووس خواهد رنج هندوستان کشد !!
ثانیا بنده هرگز نگفته ام که هر چه هزاره ست و از این راه عازم اروپا گردیده اند ایشان عیسوی و همجنس گرا شده است . از نشرات رسانه های غربی و عیسویت کسانی با تخلص های استالفی, لوگری ,گردیزی , جلال ابادی ...مبلغین عیسویت شده اند دلیل انتخاب تخلص های سمتی بخاطر تشویق وجذب اقوام مختلف وطن میباشد که حساب شده به ان ممبادرت میورزند ..
به گفته خودت یا تقلید از برادران ایرانی "حالا اگر "از این ها بگذریم ناگفته گفته یی اگر هزاره نیستم تاجک نیستم ازبک نیستم ... تنها اوغان هستم "کلمه زشت اجباری "گویا مثل تمام اتباع وطن ما یک قسم برادر و برا بر !!!همان شعار تبلغاتی پوچ وبی معنی مسخ هویت قومی تباری دیگران !!!محترما اقوام غیر اوغانی هیچگاه اوغان نبوده ونخواهد بود حقیقت روزی بر کرسی حق قرار خواهد گرفت !!! هر که دور ماند از اصل خویش - باز جوید .....
رابعاء خان ها از مربوط به این طرف دیورند اند نه انطرف خان کلمه فارسی یست به اوغان ربطی ندارد پس نمی توان دوسره باشند .
استفاده کنندگان این نام دوسره اند چو نکه یک سر شان زیر بالشت شاهان و حاکمیت اوغانستان و سر دیگر شان به کیسه های دال پنجاب اینک سر ها ویال های چرب شان در ابخور ایران هندوستان انگریز امریکا روسیه عرب ها ......نیز خم....
من ارتباطی با انان ندارم خان نام منست تخلص من نیست غریبخود را کشانیده نمی تواند چه رسد به تخلص یا بگفته دوستان ایرانی ات "خانواده گی" .
فکر کنم اکثر یت مردم ما تخلص نداشته و علاقه هم بدان ندارد ....
من از مسیر یونان نیامده و خود را "مارکوپولو " اوغانستان نمیدانم از چونگی بیشتر ان خودت اگاهی داری ..پاترا و حاجی و کربلایی مولوی ....
امید اینبار اخرین جارو جنجال تان با منی حقیر باشد .
8 اكتبر 2010, 08:09, توسط jalaludinbaiany
( خان جان ) !
با شناخت که بنده با ( خان ۰۰۰۰ !!! ) داشتم و دارم ، موصوف با رسالت و اصالت بود واست . برايش انسان مطرح بود ، اگر سياه بود ، زرد بود ، سرخ بود و يا سفيد . او برای انسان تحت ستم ، استعمار ، ظلم پکتيا ، پکتيکا ، غزنی ، باميان ، يکاولنگ ، جاغوری ، واخان ، بدخشان ، جوزجان ، فرياب ، هرات ، کابل ، پروان ، لغمان ، شينوار ، کنر ها ، لوگر روزگان ، بادغيس چخچران ، فراه ، نيمروز وهلمند کندهار يکسان تصور ، علاقه داشت و برای نجاتش می انديشــــد ، می رزميد و در مقابل ســـــــتمگران ، جنايتکاران ، بهربرداران تاجک ، پشتون ، هزاره ، ازبک وترکمن وووو سنگر گرفته بود .
و دايمأ مشت های آهنين ( آن خان ) بر دهن بيگانه تفرقه انداز ، شقاق افگند کوبيده ميشد . مظلوم پکتيا با مظلوم باميان ، مظلوم فارياب با مظلوم پروان برايش يکسان بود .
( آن خان جان ما ) !!
از تاريخ اتنيکی ، پيدايش افغانستان خوب اگاه برای او حد ، مرز ، رنگ ، جنس فرق نداشت . او از همه شاهان ، اميران ، امپراطوران ، شاههنشاه ها نفرت داشت . او غلام انسان زحمت کش ومظلوم بود .
برای او سپين غر و توغر وجود نداشت او به عظمت هندوکش ، بابا افتخار ميکرد .
اگر تو ( آن خان ) باشيد خوب نور الله نور عمرت طويل باد . اگر با پوشش ( برقه )
« خانک » ميباشيد با پوشش « برقه » در کابل پرس? قوم پرست ، تنگ نظر ، بيگانه پرست ، مخالف با حق وحقانيت تاريخ و زيست بشريت قرار داريد . در سايت ديگر پيرو خط امام و با ديگر انديشان دوآتشه انترناسيونالست ميشويد برای هر محقق و پژوهشگر مشکل است که برای عناصر استخدام شده ، زر شناس بيگانه تفهيم کند که [مرغت دو پا]
دارد . و اينکه بنده را ناسپاس خطاب نموده . از حاتم بخشی رهبر اظهار سپاس نکردم !!!
در رياست جمهوری محمد داؤود « ۴ » بورس تحصيلی از طرف دولت ترکيه سپرده شد تا در رشته های مختلف حقوق « ۴ » محصل صنف اول فاکولته حقوق پوهنتون کابل با سپری نمودن امتهان کانکور برنده اول تا چهار ميتوانست از بورس استفاده نمايند . ۱۳۵ نفر شرکت اولين برنده اقای رنگين دادفر اسپنتا قبلأ وزير خارجه کرزی . دوم نگارنده ، سوم سيد محمد خيرخوا فعلأ سفير افغانستان در تاجکستان ، چهارم فعلأ در اين
تشريف ندارند . بنأ تا اخر عمر ممنون سردار ديوانه ميبوديم و يا استعداد و توانمندی ذهنی خود . رهبر شما نيز حاتم بخشی نکرده بلکه نسبت ضرورت شديد کاری که با استعداد خود آماده ساخته بودم و در شکم [ دشمن ] نفوذ نموده بودم با وجود مخالفت خودم که 100% رسک ترور ، اختطاف خودم ، فرزندام وجود داشت طبق دستور به کشتارگاه فرستاده شدم . چرا منتگزار رهبر باشم . در زمان حاکميت [ پرچمی+ شورای نظاری ] يا [ بريالی + مسعود ] بار بار از من دعوت گرديد که در وزارت خارجه داخل وظيفه و با اقای سلمان گيلانی وزير خارجه در يک مسافرت رسمی به ترکيه اشتراک نموده . ولی همکاری با دزدان زمرد . لاجورد . افغانستان بانک و غارت افغانستان توسط شورای نظار ، باند وحدت ، باند وحشی جنبش شمال ، برايم ننگ و شرم بود .
بنأ اقايان تجزيه طلب ، الحاق پسند با ايران وظيفداران [ ساواک ج .ا .ايران ] لطفأ با دريافت سيم وزر بيگانه حساب مظلوم تاجک ، مظلوم پشتون ، مظلوم ازبک ، هزاره ، ترکمن وووو را از ســـــــــــــــــــــــتمگران ، جنايتکاران پــشـــــــتــون ، تاجک ، هزاره ، ازبک وووو جدا بسازيد . دشمنی با خلق الله دشمنی با الله ميباشد . اگر روزگار
مسله حساب ، تصفيه ، مقياس ، نسبت به ميدان آمد . آرشيف های کشور ، منطقه وجهان در مورد اتنيک گرافی ، فوسيل شناسی ، انسان شناسی با مبدا آن وجود دارد . ولی پژوهش عادی نشان داده است که [ تاجک ، پشتون , بلوچ ] بومی های اصيل که دهزار سال سوابق تاريخی دارد و زبان [ دری ] کهن ترين زبان است که کتاب مقدس زردشت « آوستا » و ساير منابع اسناد دارد . مورد اقليت و اکثريت اقوام و مليت ها نسبت زيست عشيروی ماقبل تاريخ در ميان تمام مليت ها افغان دشوار بوده . اگر شما
تکامل يک مليت افغانستان را از شهر کابل مقياس قرار داده لطفأ به دره خاور پنچشير .شتل ، واخان ، پامير ، سرپل ، تخار ، غور ، نورستان ، باميان ، ورگون ، روزگان مسافرت کنيد .که هنوز در مغاره زيست در قرن ۲۱ وعصر کمپيوتر پوست بز را ميپوشند . که همه وهمه از دست سرخيلان و ستمگران اين مليت ها بوده که با سلاطين خاين هم دست بودند . جلال بايانی
8 اكتبر 2010, 09:30, توسط khan
jalaludinbaianخان بخارایی !!
ازاینک کمی غلیان خون تان فر کش کرده وملایم تر ادامه داده اید متشکر !!از زبان نرم و ملایم قند پارسی استفاده درست کرد باید و از فرهنگ خوب فارسی گویان نیز تقلید !! شکر شکن شود همه طوطیان هند - زاین قند پارسی که به بنگاله میرود .
مشر صاحب از سطر اول تا پانزده تان با شرمندگی تمام شامل حال این گنه کار نمیشود چونکه من ضیعف وناتوانم از انم که مرا بدان مفتخر گردانیده اید از سوی هم در کوره های اتش قبیله پخته شده ام کار سیاسی و تشویق و خم پیچ دانم به نفع ناحق نتیجه ندارد !! من با شما هیچگونه شناخت ندارم و خصایل انسان های خوب را که انجا ذکر کرده اید در خود نمی بینم . همچنان مردان ما( چون برادران اوغانی که به کرار و مرار در قندهار جلال اباد کنر ..... با لباس زنان وبرقه گرفتار و عکس های شان زینت چاپ رسانه های اوغانی و خارجی قرار گرفته بود و میخواستند یا تحت پوشش برقه از سرحدات گذشته یا از خدمت نظام یا تلاشی خود را پنهان یا به خاطر اعمال تخربی ترور و انپجار خود را با لباس بقول خودت "عاجزه ها" مکیاژ یا سترو اخفا ءمیکردند ) یکسان نبوده برقه را از هان سیاه سر ها میدانند .
منم سنگ عدالت خواهی بر سینه میزنم میخواهم برتری جوی ها خاتمه یابد باز سازی , اعمار مجدد در همه جا های وطن یکسان باشد هیگونه بر تری بین شمال و جنوب شرق و غرب نباشد همه مالیه بپردازند همه به قانون که مورد قبول همه باشد تن دهند همه در راه پیشرفت و ترقی و برابری انسانی و اسلامی گام بر دارند از برتری جویی ها ی قومی نژادی سمتی وقبیلوی انصراف به عمل اید از معادن لاجور و زمرد تبر تلبغاتی در حالیکه جنگلات کنر پکتیا پکتیکا خوست نورستان جلال اباد و استفاده معادن خود سر وچاقاچاق ان به اسللام اباد , اثار باستانی وعتیقه ...سال هاست که عین سرنوست لاجورد ... را دارد !!!تبر و چماق درست نشود چونکه انسان را بی تعصب نشان نخواهد داد شاید بیسوادنی چون من با خط و املا نادرست برای موسفیدان که سن شان برابر است به سن پدرم بنویسند که کور خود بینا مردم !!!
ملی عمل کردن , ملی قضاوت کردن ملی ملی ممممممکمالللللللللییی شدن ها از طرز خرام شخص معلوم خواهد شد .
باید سقاوی دوم را کشتار و چور چپاول حریق و کوچ اجباری ... مردم شمالی بامیان مزار هرات ... را شما ها تقبع کنید کرزی را که خیانتش اداره ضعیف و فساد اش عدم توجه اش به تقویه اردو پولیس استخبارات ....وسایر نهاد های حاکمیت در این گیرودار حضور جامعه بین الملی در اوغانستان ... به همه معلوم وثابت شده است نباید با درایت و نخبه ..... چونکه اقاربش خانواده اش از کافی و چایخانه هوتل ها به میلونر ها مبدل گشته اند جا بزنید .
تاریخ را قسمی که بود نه قسمیکه دکته شده است یا قسم دلخواء خود تان تفسیر بکنید ..
اگر باند را برای گروه های ظالم غیر اوغانی بکار میبرید انصافا وجدادنا باید در کنار گروه های اوغانی ظالم نیز قرار دهید ... هیچ کسی با قضاوت بی طرفانه آزرده نمیشود !!!
(
(پرچمی+ شورای نظاری ] يا [ بريالی + مسعود)) باید بی تعصبانه اینرا هم مینوشتید( خلقی امینی تره کی ...+اخوانی ) (خلقی امینی تره کی زرغونی سرخ ... +گلبدین ) اوغان پرچمی + اوغانملت + شاه پرستان گلبدین ملاعمر ) (اوغان + آای اس اس ای + استخبارات انگریز امریکا عربستان ...) .
زمانیکه رهبر فرار میکند همه را بی سرنوشت رها میکند ودارو دسته اش به اقوام اوغانی خود چون گلبدین سیاف و شاه پرستان پناه میبرد چرا دیگران بخاطر زنده مانده خود بعد از اقدام انان با فلان گروه یکجا نشوند و تظمین نیم بند را برای همرزمان خود مساعد نسازند !!!اگر کوتاه ست او ل از جانب شماست اگر خیانت است اول از جانب شماست شما با پاکستان و گلبدین یکجا شدید دیگران با مردم خودشان نه خارجی ها شما خلیفه مسلمین نجیب یا شهید اکبر تان را به تنگنا قرار داد اید کمر اش را شکستید راه پرار اش را باز کردید ...
همچنان مشک انست که خود بوئید نه - عطار گوید من فکر میکردم امین وتره کی بورس تحصیلی را ب اختیار تان گذاشته اما اینک مدیون سر دار دیوان داوود هستید در تعجب ام پس سن مبارک تان به سن حضرت مجددی تقرب از سن از قبلگاه منی حقیر هم بالا زده است به هر صورت. از استعداد نابغه بودنتان در تقرر به وزارت خارجه... از جانب کارمل صاحب گفته بودید من نمیدانم که چونگه کارمل تشخیص داد که جناتب تان این همه کمال را دارید یا شاید خودتان خود را اینگونه کار پوه و دانسته فکر میکنید کسانی نیز امروز از هجده تا هفتاد ساله بدور و بر کرزی خان جمع شده اند و همه ادعا دارند که بنابر درایت اهل خبره بودن و ممتاز بودن از جانب کرزی صاحب در این کرسی ها جا داده شده اند حاانکه کور هم میداند که دلده شور و حرف استخبارات کشور های خارجی گروه های نیو نازیست مافیایی ومظاهر فرکسونی قومی قبیلوی باعث شده است که فرد نا شناس و بی تجربه مستقیم به اخرین پله های خیز بزند .
اذیان گویی تان مرا دچار تردید نموده است یکبار میگوید به قلب دشمن نفوذ کرده و خود را از مبارزین خط اول مبارزه برای عدالت ترقی برابری و برادری .... جا میزند باز بخاطر گرفتن یک بورس تحصیلی که حق حقه همهگان که توان بالایی در اموختن درس و تعلیم ... را داشته باشند است مدافع داوود خانی میشوید مگر مبارزه ما برای اوردن عدالت و ختم سالطه ظالمانه یک خاندان یک قوم ..به نفع همه زجیر دیده های تاریخ وطن ما نبود ؟؟؟ ایا شاه پرستان وطرفداران نظام خاندانی قبیله قندهار در صف مخالف ما قرار نداشتند باز هم کنجاره خواب نمی دیدند که خودت نیز ادعا نفوذ کردن به قلب انان را به سینه میزند ؟؟؟
من به هیچ سایت دیگر ننوشته ام بلخصوص سایت های ایرانی ها و پاکستانی ها من سواد دینی ندارم اهل اینکار هم نمی باشم این عادت قبیله است که هر مخالف خود را به ایتلاف شمال ایران و روسیه هند ... نسبت دهند .
8 اكتبر 2010, 12:28, توسط Wali
بایانی صاحب سلام.
به فکرم تا هنوز نشنیده اید که پیش کلهً خر یاسین خواندن خطاست.
9 اكتبر 2010, 17:52, توسط jalaludinbaiany
[ خان !!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟ ]
شــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــوربخـتــــانه در « شــــــــــــما » < خان > < مزاری >
< روشـــــــــــــــــــــــــــــن > < تاريک > < درويش > < ؟ خيل > فصاحت ، بلا غت ،
ژرفنگری ، اقـــتــدأ از منــطـــــق و اتکال به نـفـس را نه ديده ، نه يافـتــــــه ، برعکس
، اجتناب از حقيقت ، احتراز از واقعيت ، بی انديشـــــــــــه ســــخن گفتن ،اشـــــتعال ساختن وحدت مليت های برادر وبرابر افــــقـــانســـــــــــــــــــــتان عزيز ، اضمحلال تماميت کشـــــــور ، اغوأ ساختن نسل های جوان و نوجوان ، افروختن بيشــــــتر شقاق
، اقــتـــدأ در عقب خصم و بيــــــــگانه ، اهانت به خورد وبزرگ ، ايـــذأ نمودن همه وطن پرســـــــــــتان را در تک تک شـــــــــــــما « گلهای بابونه » شـــــکل باليدن ، بحران ، بدســـــگال را گرفته ، و بدکنشــــــــی دســــــــتوری < خان > < مزاری > < روشن > < درويش > < چه خيل > < عظيم بابک > در مقال يک مليت خاص ، مظلوم پــــــشــــــــــــتــــــــون زان زد همه افغانها در داخل و خارج کشـــــــور گرديده ، ايجاب
ميکرد قبل از واژگونی سايت تابناک [ کابل پرس? ] بديهی بايد گفت که « قلم بيگانه » را که در دست اين بدگوهران افتاده اســـــــــــــــت قطع و کوتا ســــــــــــــازند.
[ آن زنده که کاری نيک نکند ، مرده به از اوســـــــــت ].
[ ره آورد گفتگو با نادان دوچيز است : نخست از دست دادن بخشــــــــــــــــی از عمر و
ديگری گرفــــتــــار شـــــــــــــــــــــدن ، به افکار پوچ و بی ارزش ] .
و بنده بيش از هر چيز ، اعتقاد دارم که آنچه ســـــــــــــرنوشــــــت مارا تعين ميکند ، شرايط زندگی مانيســــــــــــــــت ، بلکه تصميمهای های ما اســــــت .تشکر. جلال بايانی
9 اكتبر 2010, 17:57, توسط jalaludinbaiany
[ خان !!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟ ]
شــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــوربخـتــــانه در « شــــــــــــما » < خان > < مزاری >
< روشـــــــــــــــــــــــــــــن > < تاريک > < درويش > < ؟ خيل > فصاحت ، بلا غت ،
ژرفنگری ، اقـــتــدأ از منــطـــــق و اتکال به نـفـس را نه ديده ، نه يافـتــــــه ، برعکس
، اجتناب از حقيقت ، احتراز از واقعيت ، بی انديشـــــــــــه ســــخن گفتن ،اشـــــتعال ساختن وحدت مليت های برادر وبرابر افــــقـــانســـــــــــــــــــــتان عزيز ، اضمحلال تماميت کشـــــــور ، اغوأ ساختن نسل های جوان و نوجوان ، افروختن بيشــــــتر شقاق
، اقــتـــدأ در عقب خصم و بيــــــــگانه ، اهانت به خورد وبزرگ ، ايـــذأ نمودن همه وطن پرســـــــــــتان را در تک تک شـــــــــــــما « گلهای بابونه » شـــــکل باليدن ، بحران ، بدســـــگال را گرفته ، و بدکنشــــــــی دســــــــتوری < خان > < مزاری > < روشن > < درويش > < چه خيل > < عظيم بابک > در مقال يک مليت خاص ، مظلوم پــــــشــــــــــــتــــــــون زبان زد همه افغانها در داخل و خارج کشـــــــور گرديده ، ايجاب
ميکرد قبل از واژگون شدن سايت تابناک [ کابل پرس? ] بديهی بايد گفت که « قلم بيگانه » را که در دست اين بدگوهران افتاده اســـــــــــــــت قطع و کوتا ســــــــــــــازند.
[ آن زنده که کاری نيک نکند ، مرده به از اوســـــــــت ].
[ ره آورد گفتگو با نادان دوچيز است : نخست از دست دادن بخشــــــــــــــــی از عمر و
ديگری گرفــــتــــار شـــــــــــــــــــــدن ، به افکار پوچ و بی ارزش ] .
و بنده بيش از هر چيز ، اعتقاد دارم که آنچه ســـــــــــــرنوشــــــت مارا تعين ميکند ، شرايط زندگی مانيســــــــــــــــت ، بلکه تصميمهای های ما اســــــت .تشکر. جلال بايانی
10 اكتبر 2010, 07:24, توسط مزاری
آقای بایانی ! اینحقیر هیچگاه دشمنان بدسگال و بدسرشت خود را که بی اندیشه سخن میگویند و اتکال به نفس ندارند به گلهای زیبا و رعنای بابونه مقایسه نمی کند . مثلیکه جناب ایکس دیپلومات ما ، از نام و خاصیت گلها چیزی نمی دانند که ما به اصطلاح دشمنان خودرا به گلهای بابونه قیاس نموده اند زهی سعادت و نیک بختی که ما گلهای بابونه شویم ، تشکر میکنم از شما که ما را گلهای بابونه خواندید . شما به این صفحه سری بزنید تا گل بابونه را بشناسید .
http://www.tebyan.net/nutritio...
جناب بایانی ! در اخیر پیام تان بدو نکته اشاره نموده اید که در خور سنجش وتأمل بوده ونباید بآن برخورد سطحی صورت گیرد .
نخست : شما نوشته اید : ره آورد گفتگو با نادان ( یعنی با ما ) دوچيز است : نخست از دست دادن بخشــــــــــــــــی از عمر ( بایانی صیب ، اگراین عمر کوتاه با کابل پرس? نگذرد ، حتمأ در روی بستر میگذرد ، از شما که دیگر کاری ساخته نیست .)
ديگری گرفــــتــــار شـــــــــــــــــــــدن ، به افکار پوچ و بی ارزش ( بلی شما فکر دقیق و سنجیده نکرده اید ورنه تفکر عبادت است و انسان متفکر را خداوند دوست دارد . شما را که گویا ما چند هرزه نویس ، گرفتار افکار پوچ و بی ارزش نموده ایم ، علت نوشته های ما نیست بلکه ندا و آواز بیصدای وجدان شماست که جناب تانرا به تفکر واداشته است . )] .
دوم : شما نگاشته اید : ( بنده بيش از هر چيز ، اعتقاد دارم که آنچه ســـــــــــــرنوشــــــت مارا تعين ميکند ، شرايط زندگی مانيســــــــــــــــت ، بلکه تصميمهای های ما اســــــت .) شما را اعتقاد بر این است که تصمیم سرنوشت ساز است یا بگفته مرحوم داود خان تصمیم شرط اول موفقیت است . تصمیم بی هدف سرنوشت ساز نیست و علتی است که معلولی را بوجود می آورد . باز هم این نظر شماست که برایم قابل احترام است .
اما جناب بایانی به این پیشنهاد هم کمی تفکر کنید که من اعتقاد دارم : شرایط زنده گیست که ما تصمیم میگیریم تا سرنوشت خود را رقم زنیم . البته سرنوشت مادی با معنوی فرق دارد که اشتباه نگیرید .
10 اكتبر 2010, 21:05, توسط jalaludinbaiany
اقای مزاری !
ما همه آن چيز ی نيستيم که می پنداريم !
بلکه قسمتی از پندار ما همراه وجودی ماست ، قســــــمتی در جهت شــــــدن بدان پندار
که گاه می تواند شـــــــــدنی را انجام رساند و گاه تا اخر عمر آن پندار فقط در ذهن ماست، اقای مزاری فکر نه کنيد اين تقسيم من نيست بلکه نســـــــــــــبتی است که در هر
انسانی جاريست وتمايز و تنوع نگاه انسانی به خودش و ديگران از اينجا ناشی ميشود.
بنده با گرم شدن بازار ، الم ، الغأ ، اقتدأ از بيگانه ، افسون ، افتراق ، اغوأ ، استحاله
وحدت مليت ها ، ارتقأ يافتن دشمنی ها فکر کرده ام تا اين لحظه بر اين عقيده هستم که
ما محتاج کليشه نيستيم بلکه احتياج به اين داريم که از کليشه ها عبور کنيم . روز مرگ
بزرگترين کليشه است که ما در طی زمان آنرا ميســـــــازيم اين کليشه مثل پوست به ما
چســـــــــــــــــــــــــپيده رهای از اين بختک احتياج به اين دارد که ما با تمام وجود خود باشـــــــــيم .
بزرگترين نابکاری آنست که بپنداريم برای انکه برترين همه باشيم و يا بايد دست به
ويرانگری چهره ، خلقت ، موجوديت ديگران بزنيم !
و بار ديگر بايد افزود تاکيد نمود : انچه سرنوشت زيست ، موقعت ، موجوديت وسرنوشت انسان را تعين می کند نه شرايط ، نه حوادث بلکه اعتقاد کامل دارم تصميمهای ما است . عبدالرحمان از بند بخار فرار به تاجک های پروان ، کوهستان پناه برد . اگر مردان آن عصر تصميم ميگرفت تا روز قيامت از تحت نفوذ ، قيادت ، جبر خاندان « محمد خان » يا « محمد زای » نجات پيدا ميکردند .
اقای مزاری و خان جان !
هيچ چيزی در زندگی شرين تر از اين نيست که کسی ( انسان ) يا ( بشر ) با هر رنگ ، قيافه ، شمائل ، زبانی ، دين ومذهبی دوســــــــــــــــــــــــــت بدارد ، هر گاه انسان ، انسان ديگر را بدون تعصب ، ستيز دوست ميدار ، به يقين دست خداوند را برشانه های خود احساس ميکند . و حساب ستمگران ، جلادان ، ظالمان هر تبار ، قوم ، رنگ ، نژاد
جدا از اين است . و هدف از زندگی و زندگی کردن اين است که از حرمت نفس والا ،
و داشتن روحيه همســــــوی ، هم نوعی برخوردار باشی . با شوخی اضافه نمود : گل بابونه بسيار تلخ است !!!!! حرمت ( جلال بايانی )
11 اكتبر 2010, 13:49, توسط مزاری
بایانی صاحب ! احترام و درود تقدیم است . حال که گپ ما به شوخی رسیده به فال نیک گرفته فکر کنم اگر خواست خدا باشد آهسته آهسته به یک نقطۀ نظر مشترک خواهیم رسید .
درین پیام فقط میخواهم الهام از نوشته های شما گرفته به چند نکتۀ که خود شما تذکر داده اید تعمق نمایم .
نخست در قسمت پندار ! پندار در لغتنامۀ دهخدا تکبر و عجب را گویند. همچنان بادسری ، خودبینی ، باد ، برمنشی ، خودپسندی ، خودپرستی ، نخوت ، پغار ، منی ، برتنی . (مقابل فروتنی )، بزرگ خویشتنی در (کیمیای سعادت )معنی شده است .
شما فرموده اید ، ( ما همه آن چيز ی نيستيم که می پنداريم ! ) شاید اینگونه درست تر باشد : ما همه ، آن چيز ی نيستيم که خود را تصور میکنیم ! به فکر این حقیر ، شما پندار را مصدر فعل پنداریدن و از جملۀ افعال دانسته اید . یعنی من می پندارم تو می پنداری و ما می پنداریم الی اخیر . یا من غلط فکر کرده ام ؟ شاید شما درین جمله پندار را مترادف با پنداشتن ، خیال کردن ، تصور کردن دانسته اید ؟ که اگر به جملۀ بعدی نظر اندازیم شما پندار به طرز دید خود توضیح و تشریح نموده اید که همان معنی تکبر و خودبینی ازان آشکار میشود . شما نوشته اید :
.. بلکه قسمتی از پندار ما همراه وجودی ماست ، قســــــمتی در جهت شــــــدن بدان پندار .. همان معنی را که شما میخواستید اسرار آمیز بیان دارید افاده نموده اید یعنی تکبر ، خود بینی و غیره . حال شما خود تضاد و دوپهلویی دوجملۀ نوشتۀ خود را دریابید که چقدر فرق فاحش دارد . حضرت سعدی می فرماید :
به پندار نتوان سخن گفت زود ++ نگــفــتم ترا تا یقــینم نبـــود
اگر شعر حضرت سعدی را بیان داریم ایشان فرموده اند که : به خیال ، غرور وتصور سخن گفتن وقتی ارزش دارد که بدان یقین داشته باشی . بفکر این حقیر ، پندار یک صفتی است که ذهنی بوده و با گذشت زمان ، فاکتورهای محل زیست ، تربیه فامیلی و اجتماعی ، تبلیغ بزرگان و غیره تأثیر گذاری بالای پندار های انسانان میکند که میشود پندارنیک باشد و یا بد . مثلأ ، افتخار داشتن به فرهنگ و تاریخ نیاکان یک پندار نیک است . ویا ، پندارما همین است که برای مردم قدم گذاشته ایم ویا آن شعار زردشتیان که میگویند ، گفتار نیک ، کردارنیک و پندار نیک غیره . سعدی بزرگوار باز میفرماید : ای بناموس کرده جامه سفید ++ بهر پندار خلق و نامه سیاه .
باز فرموده اید : ( ما محتاج کليشه نيستيم بلکه احتياج به اين داريم که از کليشه ها عبور کنيم ! ) چگونه ؟ دوست ارجمند ، ما احتیاج نی بلکه در تلک کلیشه ها گیر افتاده ایم . این کلیشه های ملی سازی ، وحدت سازی و فرهنگ سازیست که قانونمند شدن جامعه ما را سد شده است ونیازمندی حاد و رسالت ما در شکستاندن تومار کلیشه هاست تا عبور نمائیم ، این پروسه گذار به مبارزه ضرورت دارد به همبستگی ضرورت دارد ، کلیشه سیرحقیقی نمی پیماید و جریان خودبخودی نیست تامنظر زمان موعود دست زیر الاش بنشینیم . شما بجای آنکه علیه کلیشه سازان قیام کنید برخلاف ، در چند پیام گذشتۀ تان پرچم دفاع از ایشان برداشته و نا خود آگاه کلیشه سازی را رسیدن به هدف مطلوب پنداریده (پنداشته ) اید .
وقتی میفرمائید : ( هرگاه انسان ، انسان ديگری را بدون تعصب و ستيز دوست ميدارد ، به يقين دست خداوند را برشانه های خود احساس ميکند . حساب ستمگران ، جلادان ، ظالمان هر تبار ، قوم ، رنگ ، نژاد جدا از اين است .) این فرمودۀ شما عظمتی دارد که باید آنرا به همۀ دوستان و عزیزان خویش گوشزد نمایم و از جناب شما نیز آرزومندم این گفتار حکیمانۀ خود را به ستمگران ، جلادان ، ظالمان وآنانیکه از اکثریت و اقلیت جعلی داد میزنند ، سقاوی نامه ها مینویسند و سر انسانان را با نعرۀ الله و اکبر میبرند نیز گوشزد نمائید تا کلیشه ها را بشکنیم و انسان بلا کشیدۀ این سرزمین را حرمتی قایل شویم .
بایانی صاحب ! کاش تلخی من مانند گل بابونه شفا بخش باشد . البته این شوخی نیست . باعزت باشید ! مزاری
11 اكتبر 2010, 15:03, توسط بابک روشن ضمیر
برادر گرامی آقای مزاری سلام! نامه پر از لطف تانرا مطالعه کردم.صحتمندی تان آرزوی منست.برایتان در اولین فرصت نامه مفصلتر خواهم نگاشت.موفق باشید.
12 اكتبر 2010, 21:40, توسط jalaludinbaiany
مزاری عزيز !
اينبار سخن را با کلام خداونده گار بلخ باستان مولانای بزرگ آغاز ميکنم !
جان من کوره است وبا آتش خوش است ــ کوره را اين بس که خانه آتش است.
خوش بسوزد اين خانه را ای شـــير مست ــ خانه عاشق چنين اولی تر است .
بلی !
نفس ميکشم به حکم تقدير ، ميمانم به فرمان سرنوشت ، ميجويم با تدبير انديشه ، وميخواهم به خواهش دل ، زندگی ميکنم به اميد ، مبارزه ميکنم برای رسيدن به پيروزی
و چه شـــــــــــــــــــــــــرين است پيرور ، آزادی، و در مقابل مشکلات زمانه چون صخره های پايدارهم چنان ايستاده ام ، هم کلامی با مرد دانا را دوست دارم ، منطق وحقيقت را پرستش ميکنم و دل بســــته با انانی هستم که دل دارند .
اقای مزاری !
فعل های که مفهوم گمان و پندار و ناميدن و تبديل کردن و دگرگون کردن را ميرسانند ،
علوه برمعفول به کليمه ديگری نياز دارند که تميز يا مسند معفول ميشود . زيرا اسم يا حالتی را به معفول نسبت ميدهد ، از اين رو آن فعل ها را گذرا به معفول و سند معفول ميگويند : من اورا دوست خوب پنداشتم ، تو اورا کودن تصور کرده ای ، مادرش او را فريدون ناميد ، او مس را زر کرد . از همين قبيل است فعل های داشتن ، شمردن به شمار آوردن و قتيبه معنای پنداشتن باشد. من پنداشتم که او ديوانه است .
و اما کليشه !
خصوصيت کليشه اين است که حاضر و آماده است ، کليشه مارا از رنج انديشيدن رهای ميدهد و با تنبلی وتن آسايی آدمی سازگارتراست ، در واقع کليشه ها هميشه مارا به مسير
دلخوا خود به حرکت در می آورند ، و کسانی را واميدارند که ظاهرأ کليشيها را بد ، زشت دشنام داد .
کليشه ها در کشور های عقب مانده ، و با ارزش از لحاظ جيوپلوتيک ، جيواستراتيژيک و جيو ايکونوميک معملأ دو قطبی ومتضاد هستند و حد وسطی وجود ندارد . که اول جامعه پذيری دوم سياسی بوده .اين طرز به خودی خود بار مثبت يا منفی ندارد ، بلکه نگرش جامعه انها را دارای بار ارزشی ميکند « خداد داده » « سايه خدا ».
از اين رو ميتوان کليشه را دارای کارکرد حفظ اين سلسه مراتب دانست . اين جنگ های
( زرگری ) ديگر کهنه شده، ريشه را يافت !
يکی از مهم ترين عواملی که کليشه ها را در اذهان ثبت نموده و يا ميکند ، جامعه پذيری و هم زمان سياست های بيرونی است .
جامعه فاقبل تاريخ خلقت اين سلسه را بر انها نام گذاشته ، وهريک از ( ما ) برای انها تعريف و صفت جستجو نموده انرا « سايه خدا پنداشته »!
پذيرش سياسی از دو نمونه تاريخ نزديک ياد ميکنم .
با جنگ وکسب به اصطلاح استقلال جنبش خود جوش مردمی ، دهقانی در منطقه ظهوذ ونسج يافت ، سياسيون بيرون خواست که نماينده انها را داخل ميدان سازر « حبيب الله کلکانی و سيد حسين چاريکاری » که نخستين بار سفارت انگليس برايش [ صفت شقو يا سقأ ] را داد . و انچه شايسته يک رهبر نبود با طرز بر عملکردش اثر گذاشتند . و هر گز طی « ۵ » قرن شاهان ، اميران خاندان محمد زائی را که دزد وطن بودند ( دزد ) نه ناميد ، اما در پيوند نامش « دزد کلکان » « بچه شقأ » افزودند . دوم آدمک سوال برانگيز از جوانی تا دوره دانشجوی در مصر اقای برهان الدين ربانی را چون مهره رنگ شده در دست ، پاکستان ، ايران ، عرب ، ترک ، انگليس ، امريکا و در سال ۱۹۹۲ عضويت استخبارات فدراتيف روسيه را بعد از ۱۷ سال جنگ ، مقابله با مسافرت تاريخی خود به مسکو نيز به دست آورد . و قدرت دولتی ، نظامی ، سياسی ، اقتصادی بعد از شصت سال به تاجک تبار [ مشخص و معلوم ] سپرده شد . که شما از جنايات ، خيانت ، غارت ، ويرانی وکشتار ۷۸۰۰۰ کابلی و قتل عام مردم هزاره توسط يک تاجک اگاه بوده. و توسط چند تاجک کنفرانس [ بن ] دعوت و کشور عملأ ، عمدأ توسط تاجک ، ازبک ، هزاره نخست به يک [ پشتون مطمين ] و بعدأ به اشغال [ ناتو ] قرار گرفت .
بنأ بيد کليشه را در سران تاجک ، ازبک ، هزاره يافت[ و رسالت شکستاندن تومار کليشه
از بدخشان ، بلخ باستان ، شبرغان ، هرات ، پروان ، فارياب ] آغاز نمود و عليه تمام انواع کليشه و کمک کننده های کليشه به پا ايستاده . انگاست که اعتماد مردم « واحد افغانستان » چه پشتون ، تاجک ، هزاره ، ازبک ، بلوچ با شکستاندن [ تلک کليشه مشترک از همه مليتها ] فرهنگ وحدت سازی ، مساوی بودن ، برحق بودن ، برابر بودن
را آراسته سرنوشت مردم [ واحد ] با رعايت حقوق مساوی تامين گردد . تشکر از حوصله شما ( جلال بايانی )
13 اكتبر 2010, 11:41, توسط مزاری
آقای بایانی ! چه زیباست آذین بخشیدن سرنامۀ سلامی و پیامی با گوهری از گنجستان گهربار مولانای بزرگ ! میستایم پندارمردی را که با یاقوت ومرجانهای آتشین مولانا سروکار دارد و از شعله خانۀ کورۀ جانش سخنها دارد . این آموزش دبستان مولاناست که موهبت وشناخت روح بلند مولانا را مهیا نموده و گوهر جان سوخته اشرا حاتمگونه نصيب عاشقان راستينش مينماید . اگر از هجران شناخت مولانا بنویسم تا هست خواهم نوشت و جز خون جگر حاصلی حاصلم نخواهد شد و پناه میبرم به آن گفتارش که میفرماید :
شرح این هجران و این خون جگر ++ این زمان بگذار تا وقت دگر
بایانی صاحب ارجمند ! این حقیر را کجا توانایی و دانش است تا شما را دستور زبان بیاموزم ، بل با اشاره به چند اصل معنی پندارخواسته بودم تناقض و دورنگی بودن مفهوم دو جمله کوتاه یک پیام تانرا بیان دارم ، چیزی دیگری را هدف نداشتم . مثال های ذکر شده این پیام تان نیز فاقد بیان معی پندار است . بشکل نمونه : من اورا دوست خوب پنداشتم ( پندار من اینبود که اورا دوست خوب پنداشتم ) ، اومس را زر کرد . (به پندار بوش کوچک ، او مس را زر کرد )، من پنداشتم که او ديوانه است . ( من پنداشتم که پندار او دیوانه گیست )
اما در قسمت بررسی کاربرد معنی کلیشه از تهداب با شما مخالفم . شاید طرز دید و برداشت ما ازهم فرق داشته باشد . معنی مستقیم کلیشه ، چوکات است اما کاربرد کلمۀ کلیشه یا تفکر قالبی را در بیان موضوعات سیاسی در ویکیپدیا چنین میخوانیم :
کلیشه یا تفکر قالبی ، به یک نظر از قبل تشکیل شده اشاره دارد که ویژگیهای خاصی را به تمام اعضای یک گروه یا مجموعه نسبت میدهد. این لغت معمولاً در معنی منفی آن به کار رفته و فرضی ساده انگارانه، اغراق شده، و تحقیرآمیز را به اعضای یک گروه بدلیل عضویت در آن گروه نسبت میدهد. کلیشهها احترام یا مشروعیت را از اشخاص بدلیل تعلقشان به آن گروه میگیرند.
بفکر این حقیر بهترین تعریف از معنی کاربردی کلیشه در اصطلاحات گفتار سیاسی همین است که خواندیم .
حال بررسی میکنیم نگاشته های شما را با معنی کلیشه وتفکر قالبی :
(خصوصيت کليشه اين است که حاضر و آماده است ، کليشه مارا از رنج انديشيدن رهای ميدهد و با تنبلی وتن آسايی آدمی سازگارتراست ، در واقع کليشه ها هميشه مارا به مسير
دلخوا خود به حرکت در می آورند ، و کسانی را واميدارند که ظاهرأ کليشيها را بد ، زشت دشنام داد .)
کلیشه یا تفکر قالبی صرف یک نظر یا دستور العمل از قبل تشکیل شده است که آیا میشود سقاوی نامه را کلیشه قومی نامید ؟ ویا ، قوانین اساسی از قبل آماده شدۀ حکمان جبار را میتوان یک کلیشه خواند ؟ آیا اوغانستان یک کلیشه نیست ؟ و مهمتر اینکه از نظر شما این کلیشه ها مارا به مسيردلخوا خود به حرکت در می آورند و ما باید یا با کلیشه ها در حرکت باشیم واحترام کلیشه نمائیم ، ویا از خدابرگردیم ! از نظر شما دیگر راهی وجود ندارد که کلیشه ها را باید شکستاند ؟
باز مینوسید : (يکی از مهم ترين عواملی که کليشه ها را در اذهان ثبت نموده و يا ميکند ، جامعه پذيری و هم زمان سياست های بيرونی است . ) بسیار جالب است که جامعه پذیری جامعۀ که بر شالودۀ ظلم ، تحقیر ، تعدی ، کشتار ، قبیله و قوم پرستی بر مردمش بنا نهاده شده عامل و مبنای ثبت کلیشه ها در اذهان باشد ؟ وقتی رهبران جامعه مورد گفتمان مان بیشعور ، نادان ، قومپرست ، نالایق ، نوکرو دست نشانده بیرونیان باشند طبعی است که به روند پذیرش کلیشه ، سیاست های غرض آلودبیرونیها تأثیر گذاری خود را دارد .
اینحقیر نمی داند که عقب اینهمه کلیشه سازی های تان چی مفهوم و چی هدفی نهفته است ولی بیائید فقط یک کلیشه را مطالعه نمائیم تا راه گم نشده سر همدیگر را بدرد سر نیاوریم !
در مورد کلیشۀ ( ملی ) میخواهم نظر شما را داشته باشم !! وحدت ملی ، قهرمان ملی ، پولیس ملی ، هنرمند ملی ، اصطلحات ملی ، اتن ملی ، تلویزیون ملی و زبان ملی !
با این نوشتۀ تان با کمی تغیرسراپا موافقم : ( ميجويم با تدبير ، انديشۀ رهایی را ، وميخواهم به خواهش دل برکنم تخم جدایی را ، زندگی ميکنم به اميد تا بنگرم افق روشنایی را ، مبارزه ميکنم برای رسيدن به پيروزی های فردا و می پرستم دوستی وآشنایی را .
چه شـــــــــــــــــــــــــرين است پيروزی و آزادی و بالیدن ، چون صخره های کوه برعلیه مشکلات دهر ایستادن ، های دوستان با شما همچنان ايستاده ام ، هم کلامی مرد دانا دوست دارم لیک افتاده ام ، منطق وحقيقت را پرستش ميکنم و دل بســــته با انانی ام که دل دارند و بیدارند .) مزاری