صفحه نخست > دیدگاه > انتخابات > چگونه یافتن یک رهبر افغانی، با پنج تجریه غربی ممکن است؟

چگونه یافتن یک رهبر افغانی، با پنج تجریه غربی ممکن است؟

محمد اسحاق فياض
چهار شنبه 21 جنوری 2009

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

هرچند که حد اقل شش ماه از مهلت ریاست جمهوری آقای کرزی باقی مانده است، تلاش های سیاسی زیادی میان شخصیت ها وگروههای افغانی درجریان است، تا برای رسیدن به قدرت در سایه انتخابات، ائتلاف ها و حامیانی را برای خود کسب نمایند. هرچند این تلاش ها هنوز علنی نشده و مشخص نیست که چه شخصیت هایی در رقابت های انتخاباتی وارد رقابت می شوند و چه کسی برنده خواهد شد؟

بسیاری از تحلیل گران بدین باورند که نامزدی دراین کمپاین پیروز خواهد شد که مورد حمایت کشورهای غربی و یا جامعه جهانی باشد. این که تاکنون چه کسی و کدام شخصیت افغانی مورد توجه این کشورها قرار گرفته هنوز معلوم نیست، بسیاری ازتحلیل گران بدین باورند تا زمانی که آقای اوباما براریکه قدرت در کاخ سفید تکیه نزده است، سیاست امریکا و دیگر کشورهای غربی در مورد افغانستان به طور کامل مشخص نخواهد شد، باید دید که کلید دار جدید کاخ سفید چه سیاستی را در مورد افغانستان اتخاذ می کند و چه شخصیت هایی می تواند درقالب این سیاست ها می تواند نقش آفرینی نماید.

تنها نکته ای که قبل از ورود اوباما درکاخ سفید از سوی تیم اوباما در مورد افغانستان آشکار گردیده است، انتقاد از دولت فعلی افغانستان است. امروز ها دولت آقای کرزی مورد انتقاد شدید از سوی جامعه جهانی قرار گرفته است. خانم هیلاری کلینتون وزیرخارجه دولت اوباما روزشنبه در یک سخنرانی، دولت افغانستان را «دولت مواد مخدر» خواند و دولتی توصیف کرد که « دچار کمبود ظرفیت و فساد گسترده» است. شاید این تند ترین تعبیری باشد که از سوی یک مقام بلند پایه امریکایی دولت منتخب اوباما در مورد دولت افغانستان به زبان جاری می شود.
به دنبال آن دیاپ هوپ شیفر دبیرکل ناتو طی یک مقاله ای در روزنامه آمریکایی واشنگتن پست، دولت افغانستان را به فساد و بی کفایتی متهم کرده و نوشته است:" ارزیابی صادقانه از وضعیت افغانستان نشان خواهد داد که ما در آنجایی که می خواستیم باشیم، یا امیدوار بودیم باشیم، قرار نداریم. در حالی که مناطق شمال و غرب افغانستان در صلح به سر می برند، جنوب و شرق این کشور به دلیل شورش ها، حکومت غیر موثر و مواد مخدر از هم گسیخته است. افغان ها به گونه ی رو به افزایشی از عدم پیشرفت و بازسازی کشور شان نا امید شده اند. کشورهای که نیروهای شان را در چوکات سربازان زیر فرمان ناتو به این کشور فرستاده اند، حیران مانده اند که این ماموریت چه زمانی به پایان می رسد و چندین تا از مردان و زنان جوان دیگر شان را در این بازی از دست خواهند داد".
این گونه انتقادات نشان می دهد که جامعه جهانی از دولت آقای کرزی ناامید شده اند و به دنبال چهرهای جدیدی در صحنه افغانستان می باشند. اما سئوال اساسی این است که چهره یا چهره های جدیدی که بتواند در عرصه سیاسی افغانستان نقش آفرینی نمایند چه کسانی هستند؟ و دارای چه ویژگی هایی باید باشند؟

اقای شیفر در مقاله خود بدون این که از کسی نامی ببرد به یکسری ویژگی هایی اشاره کرده است و درواقع جامعه جهانی برای افغانستان به دنبال چنین شخصیت و شخصیت هایی می گردند.او می نویسد:" داشتن یک رهبریت افغانی یک آرزوی غیرقابل دسترس نیست این چیزی است که به زودی به آن نیاز داریم و باید بر آن تاکید کنیم. مشکل عمده در افغانستان به گونه ای زیاد طالبان نیست؛ بلکه کمبود حکومت داری خوب است. افغان ها به حکومتی نیاز دارند که شایسته شان بوده و قابل اعتماد شان باشد؛ اگر مردم افغانستان دارای چنین حکومتی باشند، ادامه حیات برای شورشیان ناممکن می شود. جامعه بین المللی باید از حکومت منتخب مردم حمایت کنند و از طریق آن به حمایت مردم افغانستان بپردازند. در حالی که ما به حد کافی هم از لحاظ جانی و هم از لحاظ مالی اقدام کرده ایم و می خواستیم تا حکومت افغانستان بتواند با اقدامات موثر و پیروزمندانه جلوی فساد و ناکارآمدی خود را بگیرد، هرچند که این اقدام ها حتا به معنای انتخاب مشکل سیاسی نیز تعبیر شده است".

باتوجه به این پسمنظری که اقای شیفر ارایه داده است سئوال اساسی این است که جامعه جهانی تاکنون در طول هفت سال چه تجربیاتی را در مورد افغانستان کسب کرده اند و آیا این کشور ها هنوز هم متوجه کمبود ها و تبعیض هایی که در طول هفت سال گذشته رواگردیده، شده است؟

درحالی که مناطق شمال و مرکز افغانستان در طول هفت سال گذشته از امن ترین مناطق افغانستان به شمار می رفت و جنوب به آن دلیل در آشوب و ناامنی فرورفت که هم مرز با پاکستان بود و گروه طالبان در ولایات جنوبی و جنوب شرقی نفوذ داشت. سئوالی که بارها از دولت آقای کرزی صورت گرفته و از راههای مختلف از این دولت سئوال گردیده این است که اگر مناطق جنوبی ناامن است چرا مناطقی که دارای امنیت است از توسعه و انکشاف محروم باشد؟ چرا فساد اداری و بیعدالتی در این مناطق نیز بیداد می کند؟ چرا بیشترین هزینه ها و پروژه های بازسازی و توسعه در جنوب افغانستان به مصرف می رسد درحالی که چند روزی طول نمی کشد که توسط طالبان تخریب و نابود می گردد. تاکنون صدها انجنیر و کارگر خارجی و داخلی در جنوب افغانستان کشته شده اند، اما بازهم در طول هفت سال بیشترین سرمایه گزاری، بیشترین پروژه و بیشترین توجه به سوی جنوب بوده است و چنین بیعدالتی سبب نارضایتی گسترده مردم در مناطق مرکزی وشمالی گردید. متاسفانه نوعی گرایش فاشیستی و تجرید قومی آرام از صحنه قدرت یکی دیگر از عواملی بود که دولت کرزی را در برابر نا آرامی های گسترده جنوب تنها گذاشت و نارضایتی های گسترده از دولت را درمیان دیگر اقوام ساکن در کشور به وجود آورد. برخورد دوپهلو با تنشهای ساختگی میان ازبک ها، برخورد گنگ و مبهم و گاه حمایت گرانه ازغایله هجوم کوچی ها به هزاره جات و تجرید شخصیت های ذی نفوذ تاجیک از قدرت ازعومل مهمی است که در کنار گسترش روز افزون فساد اداری و گسترش تولید وقاچاق مواد مخدر و سیطره مافیا درجنوب درناکارآمدی دولت و نارضایتی از دولت تاثیر بسیار داشته است.

حال سئوال این است ک هایا جامعه جهانی، دولت آقای اوباما و کشورهای که در سازندگی و ثبات افغانستان نقش دارند، متوجه این کاستی و تبعیض ها نیز شده است؟ آیا این کشورها تاکنون به حقیقت این سئوال پی برده اند که مناطق آرام شمال و مرکز تاکی چوب ارامش و پیروی از قانون را بخورند؟ اقای شیفر در نوشته خود از تجربیاتی یاد کرده که در طول هفت سال آن را بدست آورده است، او از پنچ تجربه یاد می کند که جامعه جهانی در طول سالیان متمادی درافغانستان اموخته اند، اما سئوال این است که آیا جامعه جهانی متوجه این ریزبینی ها و تبعیض ها نیز گردیده است یانه؟ آیا انان به این نتیجه رسیده اند که دادن امتیاز به خاطر شورش و ناامنی دراین سرزمین نتیجه معکوس داده و برشدت ناآرامی و آشوب افزوده است و در مقابل ولایاتی که در آرامش و ثبات بوده و قوانین دموکراسی را رعایت کرده اند از توسعه و پیشرفت به دور مانده اند، طوری که بامیان یکی از ولایت های مهم مناطق مرکزی فقط 4 کیلومتر سرک پخته دارد و صدها هزار کودک متعلم مناطق مرکزی در سرمای شدید این منطقه زیر درخت ها و چادر درس می خوانند؟

هرچند که آقای شیفر گفته:" داشتن یک رهبریت افغانی یک آرزوی غیرقابل دسترس نیست" اما پیدا کردن یک رهبری با این شرایط خاص که: "پشتون باشد، عدالت اجتماعی را رعایت کند، نفوذ مردمی میان تمامی اقوام داشته باشد، توسعه متوازن را در سراسر مناطق اعمال نماید و بدور از گرایش های قومی و فاشسیتی باشد و مورد توجه وحمایت جامعه جهانی نیز باشد". واقعا کاری است دشوار، بخصوص آن که عملکرد هفت ساله دولت بعد از کنفرانس بن چنان اعتماد ها را سلب کرده است که یافتن چنین شخصیتی و معرفی و قبولاندن چنین شخصیتی برای مردم بسیار دشوار می نماید.

به هرحال افغانستان پس از هفت سال فراز و نشیب خونین دیگر در مرحله حساس از تاریخ خود قرار گرفته است که کوچک ترین اشتباه، عقب گرد چند ساله دیگر را بدنبال خواهد داشت و جامعه جهانی با مطالعاتی که از اوضاع افغانستان دارد، به دنبال شخصیتی فراقومی باشد که عدالت را دراین کشور تحقق عینی ببخشد و درسایه عدالت است که فساد اداری و نارضایتی عمومی کاهش یافته و رونق اقتصادی و توسعه را به دنبال می آرود و نیز جامعه جهانی باید استراتژی را دنبال نماید که توسعه و انکشاف متوازن را درسراسر افغانستان به دنبال داشته باشد و این استراتژی را کنار بگذارد که هرکی دست به شورش و آشوب زد و از خشونت کارگرفت از امتیازات بیشتری برخوردار می گردد.

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید
Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس