گفته ها و ناگفته ها
گفتگوی با داکتر ثنا نیکپی نویسنده، روزنامه نگار و سردبیر ماهنامه «اندیشه نو» چاپ تورنتوی کانادا
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
آنچه در ادامه می آید حاصل یک ملاقات کوتاه با داکتر علوم سیاسی،نویسنده، روزنامه نگار و سر دبیر ماهنامه «اندیشه نو» چاپ تورنتوی کانادا، آقای ثنا نیکپی است که با جبین فراخ لحظاتی از وقت شان را در اختیار من گذشتند.
نخستین سوال را اینگونه پرسیدم: برای خوانندگان کابل پرس? داکتر ثنا نیکپی را معرفی کنید.
ثنا نیکپی: در سال 1987 من و جمیله خانم قرارداد زندگی مشترک را بستیم که تا حال قرارداد ما پابرجاست. ما در دشواری ها و آسایش زندگی، در جنگ و صلح ، مهاجرت و مسافرت همیشه با هم بوده ایم. چهار فرزند داریم. فرزندان دوگانه ما مرتضی و مصطفی محصلان سال دوم دانشگاه هستند. فرزند سومی ما مشعل در لیسه عالی درس می خواند و فرزند چهارمی ما پریوش چهار ساله است که شامل کودکستان میباشد.
ما در کابل روابط زناشوهری عالی تر از کانادا را داشتیم. من در کابل هیچگاه پیشروی همسرم راه نرفته ام و حین ورود به منزل به دنبال وی وارد منزل شده ام. زمانیکه در کانادا آمدیم ، سطح روابط خانوادگی جامعه را پایین تر از روابط خود ما حس می کردیم.
آقای نیکپی! از مهاجرت گفتید بفرمایید که چه مدت میشود از وطن مهاجر شدید و در طی این سالهای مهاجرت چه دستاورد های تحصیلی و آثار علمی داشتید و در حال حاضر مشغول چه کار ها هستید؟
ثنا نیکپی: گرچه اکثر سال های جنگ در خارج بودم، لاکن زمانیکه مجاهدین به "قدرت" رسیدند در کابل بودم. در سال 1992، بعد از چهار ماه حکومت مجاهدین وطن را ترک کردم. یعنی 16 سال قبل راه مهاجرت را در پیش گرفتم و تا حال به افغانستان برنگشته ام. یگانه علت عدم برگشت من به افغانستان مصروفیت های کاری و خانوادگی بوده است.
در سال 1992 چهار ماه مقاومت کردم تا اگر بتوانیم به کابل زندگی کنیم. بعد از چهار ماه چند بار از جانب گروه رسول سیاف تهدید به مرگ شده و دو بار از چنگ آنها فرار کردم. آسانترین و ارزانترین راه مهاجرت کشور های شوروی سابق بود. من وارد روسیه شده با مصارف شخصی شامل پروگرام دوره دوکتورا شدم و در دسمبر 1995 از تیز دوکتورا دفاع کردم. خرسندم که به پاکستان یا ایران مهاجر نبوده ام.
در روسیه در ایجاد اتحادیه افغان ها اقدام نمودیم، مرکز فرهنگی افغان ها را در شهر سان پطرزبورگ تاسیس کردیم و با دوستانم غلام یحیی رسولیار، عبدال محمد محبوب و دیگران ماهنامه "ندا" را نشر کردیم . به جامعه افغان مرکز تجارتی را ایجاد و راجستر کردیم.
در کانادا در ایجاد چنین نهاد اجتماعی و فرهنگی سهم داشتم که بعدا منحل شدند.
با سلطان علی شنبلی و دیگران به تاسیس ماهنامه اندیشه نو اقدام و نخستین شماره آنرا در اول اکتوبر 2003 نشر کردیم که اکنون در سراسر جهان خواننده دارد. بر علاوه در جریان یک دهه در کانادا در حدود سه صد مقاله را در کشور های مختلف دنیا نشر کرده ام. اکنون هفت وبلاگ به نشر نوشته من در بخش های گوناگون اختصاص داده شده است. فهرست مقالات مرا می توانید در دانشنامه آریانا (دایره المعارف )بخوانید.
کتاب "افغانستان به چه نوع قانون اساسی ضرورت دارد؟" را در سال 2002 نشر و کتاب "خصوصیات فرهنگی و تاریخی اسماعلیان افغانستان را تدوین کردم و چند جلد کتاب الکترونیکی را در سایت های انترنیتی نشر کرده ام که "شرح زمانی رویداد های مهم سیاسی افغانستان"( http://www.ariayemusic.com/ket...)از نمونه آنهاست.
در کنفرانس ها هم اشتراک کرده ام که خوب ترین مثال آن کنفرانس شورای دموکراسی در تورنتو بود. این کنفرانس به کوشش عبدالله احمر مسوول بخش امریکای شمالی شورای دموکراسی بنام "سه دهه نقض حقوق بشر در افغانستان" برگزار شده بود که سخنرانی من در باره شکنجه و جرایم علیه کرامت انسانی بود.
در تشکیل سنای افغانستان بعد از انتخابات پارلمانی نام من در لست سناتوران انتصابی نامزد شده بود که با مداخله خارجی و بی تفاوتی خودم نسبت به این موقف نامم از لیست حذف شد.
از کار نشراتی و ژورنالیستی عاید ندارم . دوره پرکتیک را بعد فراغت از فاکولته ژورنالیزم به پایان رسانیدم که در این رشته تا حال کار برایم میسر نیست. بخاطر امرار معاش و تامین مصارف خانواده به کار های میخانیکی مصروف بودم که چند ماه است بیکار هستم. این بود مصروفیت های من.
سومین سوال را چنین طرح کردم - چه چیزی باعث شد که به روزنامه نگاری و عالم سیاست روی آوردید؟
ثنا نیکپی: من به نویسندگی از دوران کودکی علاقه مند بودم. فشار های زندگی و مهاجرت در روسیه مرا به روزنامه نگار تبدیل کرد. زمانیکه می دیدم مهاجران افغان در حالت بی دفاعی به سر می برند، من در صدد اقدامات دفاعی شدم که استفاده از روزنامه ها از جمله ی این اقدامات بود. گرچه روزنامه نگاری را ضیاع وقت به کار پژوهشی ام میدانم، ولی تا حال نتوانسته ام از آن فاصله بگیرم. امید وار هستم که بتوانم به زودی به کار اصلی ام که پژوهش است فرصت کافی داشته باشم و این کار بدون گوشه گیری از روزنامه نگاری میسر نیست. روزنامه نگار مجبور است که بیشترین وقت خود را بالای کار دیگران بگذراند و کار دیگران را آماده نشر کند.
حقوق و سیاست رشته تحصیل من است. حالا ملا ها و آخند ها به سیاست روی می آورند. دین و مذهب را سیاسی می سازند، روز به روز کار ما را مشکل می سازند.
در شرایط بی حد رقتبار که سیاست، جنگ، مذهب و رسانه های گروهی از یک دست اداره می شوند، بسیار مشکل است که مرزبندی مشخص را میان آنها مشاهده کنیم.
چهارمین سوال را میپرسم – با توجه به بینش و تخصص سیاسی شما، میخواستم بپرسم که افغانستان به کدام سو در حرکت است؟
ثنا نیکپی : افغانستان به پای خود به کدام سویی در حرکت نیست. افغانستان توسط دیگران به هر سویی برده می شود. حرکت نمی کند ، حرکت داده می شود. واضح است هرگاه حرکت از جانب دیگران باشد، حرکت هم به نفع آنها خواهد بود. خلاصه به عرض برسانم که افغانستان به عقبگردی مجبور ساخته می شود. عقبگردی در افغانستان عمد ی وپلان شده است که اجرای آن علنی صورت می گیرد.
در پاسخ به پنجمین سوال که: بفرماید از بهترین طرح و برنامه سیاسی که افغانستان از این بحران نجات پیدا کند به نظر شما موثر ترین آن کدام است؟ چنین اظهار نظر کردند -
ثنا نیکپی : ایجاد حاکمیت ملی، توازن لازم میان منافع ملی و خارجی، اداره سالم اقتصاد، دمکراسی بیشتر تا سرحد حکومت پارلمانی و رژیم فدرالی.
من نمی گویم که همه کار به یک باره گی انجام شود. حد اقل در این راستا باید کار شود و یا از اقدامات مخالف دموکراسی جلوگیری شود. تا افغان های خود را مالک افغانستان و گرداننده واقعی قدرت ندانند ، بحران در افغانستان ادامه خواهد داشت.
ششمین سوال را به کشور کانادا و افغانهای مقیم این کشور محدود کردم - برگردیم به کانادا جایی که شما سالهای زیادی را زندگی کردید و مسلما شناخت عمیق از جامعه افغانهای مقیم کانادا مخصوصا شهر تورنتو و حومه دارید. وضعیت اجتماعی،فرهنگی و سیاسی افغانها در جامعه کانادا چگونه است و روابط افغانها با همدیگر در چه سطح و به چه صورت میباشد؟
ثنا نیکپی : من در سال 1997 به کانادا آمدم و به مجرد ورود در جستجوی نشریه های افغانی شدم. بعد از مطالعه نشریه ها و شنیدن رادیوها در یافتم که همه یک صدا دارند و صدای دوم را خفه می کنند. خوشبختانه یگانه نشریه آزاد و لیبرال "زرنگار" بود که صدای خود را علیه تنظیم و تنظیم بازی از همین نشریه بلند کردم. مدح سرایان تنظیم بار ها مرا تکفیر کردند، ولی کار من ادامه دارد.
تفاوت میان جامعه افغان در کانادا و اروپا و روسیه بر یک علت اساسی استوار است. افغان های که قبل از سال های 90 به کانادا آمده اند، افکار جامعه با شالوده های تنظیم و تنظیم بازی رقم زده میشده است. مذهب تاثیر افراطی داشته و حمایت رسمی نیز به اساس جهاد و تنظیم صورت میگرفته است. گرچه نمی توان مبارزات فرهنگی عده یی را در این میان نادیده گرفت ولی افکار مسلط بر جامعه تنظیم و جهاد و جنگ بوده است. در چنین وضعی هر نوع نوگرایی به آسانی سرکوب می گردید.
در دهه 90 مهاجرانی وارد تورنتو شدند که از استبداد ، کشتار و غارت تنظیم ها مجبور به ترک وطن شده بودند.
مهاجران تازه وارد که از بنیادگرایی و افراطی گری مذهبی و قید و بند های بی مورد وطن شان را ترک نموده بودند در تورنتو نیز با قید و بند های مشابه یی روبروو شدند. در جامعه تصادم فرهنگی، سلیقه یی و فکری بوجود آمد. چون رسانه، موسسات مذهبی و فرهنگی در انحصار هواداران تنظیم ها بودند، آنها به آسانی به بدنامی ، تکفیر و سرکوب پیشتازان مهاجران تازه وارد می پرداختند. من یکی از قربانیان این دوره هستم که چند بار هدف تیرباران تنظیم سالاران بی خدا قرار گرفته ام.
آقای زاهدی ! هدف من از ارائه این معلومات آنست که به پرسش تان در باره وضعیت اجتماعی،فرهنگی و سیاسی افغانها در جامعه کانادا، معلومات مفصلتر بدهم و وضعیت موجود جامعه را بتوانیم ریشه یابی کنیم.
قرار ملاحظه من پروسه تصادم و آشتی ، پذیرش و همگرایی در جامعه شکل می گرفت. تا زمانیکه حکومت کابل مصروف بود و نبود و بروز موجودیت بود ، روند مثبت در بخش های همگرایی از جمله وحدت ملی ، اتحاد و همبستگی در جامعه افغان دیده می شد. یکی از نمونه های بارز آن تدویر انتخابات لویه جرگه اضطراری بود که در جامعه اسلامی افغان های آنتاریو دایر گردید. من در این پروسه سهم فعال داشتم ، تصادمات، سازش ها و جوشش های جامعه را از نزدیک مطالعه کرده و بررسی ها و یاداشت های نشر ناشده در این مورد دارم.
روند مثبت آشتی و سازش نسبی در جامعه تا سال نیمه دهه اول سالهای 2000 دوام کرد. با استقرار دولت استخباراتی کرزی و اعزام نماینده های سیاسی این دولت در کانادا در وضع جامعه مداخله صورت گرفت. چنانچه چندین نماینده دولت که هیج چیزی از دست شان پوره نبود زود زود تبدیل شدند. بعدا فعالیت دولت عمیق تر شد و حالا جامعه را به شیوه های دیگر تجزیه می نمایند. آنها زیر پوشش بزنس، مذهب و حتی فرهنگ در روند قانونمندانه جامعه مداخله می کنند و در صدد ایجاد گروهک های منفعت جو و فرصت طلب هستند.
در حقیقت پروسه "دیپولیتیزه" ، "دینشنلیزه"، "کرایمنالیزه" و عمل خلاف "دیموکراتیزه" را همانطوریکه در افغانستان جریان دارد، کوشش می شود که در جامعه مهاجر افغان نیز به نحوی از انحا تعمیم و تحمیل شود. یعنی می خواهند جامعه را نه به معیار های مدنی، بل با شیوه هایی مافیایی در کنترول داشته باشند.
همین دلیل است که دکان های رنگارنگ دین و مذهب در تورنتو و حومه آن باز می شود و شما شاهد هستید که اعضای یک گروه ، قوم یا مذهب در هر گوشه تفاوت های زیاد فرهنگی دارد. لباس های زنان و دختران به نوع لباس های ایرانی پاکستانی یا عربی تبدیل می شود، ملا با سیاست بازی می کند و دکاندار تاجر می شود و مجاهد عضو پارلمان و آخند فرهنگی، قلم بدست و پژوهشگر.
ببخشید آقای زاهدی جواب من بسیار دراز شد ."همو سوال و همی جواب".
در هفتمین سوال خواستم دلیل و دلایل آهستگی و کندی حرکت و فعالیت فرهنگی و زبانی جامعه افغانهای مقیم کانادا با مقایسه با جامعه ایرانیهای مقیم این کشور را از ایشان بشنوم .
ثنا نیکپی : چند علت دارد اول ایران در فرماسیون اجتماعی- اقتصادی بالاتر از افغانستان قرار دارد و سطح آگاهی ملی آنها نیز بالاتر از جامعه ما در تورنتو است. دوم، نخستین موج مهاجران ایران از قید و بند مذهبی در زمان خمینی به کانادا آمده بودند و برعکس اولین موج افغان های مهاجر در کانادا اکثرا مجاهدین بودند. سوم جامعه ایران دارای یک زبان ، مذهب و ساختار ملی است ، ولی در جامعه افغان زبان ، مذهب و قوم تاثیر متحد کننده ندارد و برعکس هزاران خصومت در آنها پنهان گردیده که می تواند عامل نفاق و شقاق باشد. چهارم ، جامعه ایران در برخورد و تامین روابط با یک طرف روبرو است ولی جامعه افغان در مقابله با جامعه دیگر با ده ها طرف داخلی در درون جامعه روبرو می باشد. در عقب گروهبندی های جامعه ایران افغان نیست ، ولی در عقب گروهبندی جامعه افغان ایرانی ها، پاکستانی ها، انگلیس ها ، یهودی ها و حتی افریقایی ها قرار دارند.
فرهنگ ستیزی و زبان ستیزی جز سیاست دولت افغانستان که به جامعه ما توسط نمایندگی های سیاسی و گماشته های آنها صادر می شود. پس ما چطور می توانیم بهتر عمل کنیم. کار ساده نیست.
همه اقدامات فرهنگی ، نشراتی و روشنگری که در جامعه افغان صورت می گیرد ، نتیجه قهرمانی و هیرئیزم و فداکاری بی شائبه است.
از ایشان خواستم تا برای تنوع از وادی سیاست و فرهنگ بگذریم، میخواهم چند سوال کلیشه ی داشته باشم، جواب ایشان مثبت بود. امیدوارم که خواننده گان کابل پرس نیز لذت ببرند.
1- آیا داکتر ثنا نیکپی در منزل با افراد خانواده نیز با سیاست رفتار میکند؟
ثنا نیکپی: عاجز ترین فرد خانواده هستم که دخترم مرا "ثنا" صدا می کند. دختر چهار ساله خود را مساوی با پدر احساس می کند. بی عدالتی را خوش ندارم ، حتی در خانواده.
2- با ارزش ترین مسئله در اندیشه ثنا نیکپی چی چیزی میتواند باشد که با هیچ متاع آنرا معامله نکند؟
ثنا نیکپی:مقام انسان و احترام به کرامت انسان.
3- آخرین کتاب را که خواندید کدام کتاب بوده است؟
ثنا نیکپی: کتاب مجموعه داستان های زلمی بابا کوهی بنام "پروانه ها در زمستان به پرواز می آیند" تمام کردم و مجموعه شعری داکتر پروین پژواک بنام "دریا در شبنم" را زیر مطالع دارم.
4-داکتر ثنا نیکپی چند بار عاشق شده است؟
ثنا نیکپی: زندگی بدون عشق ، امید و اندیشه ناممکن است. هر کسیکه فاقد این سه چیز باشد موجودیتش زیر سوال می رود. همیشه باید عاشق بود.
"هرگزنمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق
ثبت است در جریده عالم دوام ما"
5- ایده و اندیشه های کدام یک از شخصیت ها ومتفکرین جهان بیشتر مورد پسند شماست؟
ثنا نیکپی : ایده های هر شخصیت سیاسی را بطور قسمی می پسندم. همه اندیشه های یک شخص را بطور کل و ناخوانده نمی پذیرم و مخالف کیش شخصیت هستم. من با مطلق سازی شخصیت مخالف هستم. به این باور استم که هر انسان افتخارات و اشتباهات دارد.
6 – آیا به موسیقی علاقه دارید !؟ اگر دارید از کدام آواز خوان افغانی بیشتر آهنگ میشنوید؟
ثنا نیکپی: من در خانه کیبورد و توله می نوازم. به هارمونیه نیز دسترسی دارم. بیشتر آهنگ های احمدظاهر را می شنوم.
7- آیا داکتر ثنا نیک پی انسان خوشبخت است؟
- ثنا نیکپی : خوشبختی نسبی و متغیر است.
8- مهمترین آروزی تان در زندگی چیست؟
ثنا نیکپی: صلح ، آشتی و آزادی افغانستان.
9- سایت کابل پرس را در در میان سایت های افغانی چگونه ارزیابی میکنید؟
ثنا نیکپی: سایت کابل پرس ، نسبت به هر سایت دیگر خواننده های زیاد دارد، مطالب جدید به این سایت سیل آسا سرازیر می شود، کار افشاگری کابل پرس بی نظیر است، نویسنده های خوب دارد، ویرایش سایت به طور مسلکی صورت می گیرد. کابل پرس در تغییر و ایجاد افکار عامه جامعه افغان در سطح جهانی نقش چشمگیر دارد.
10-در آخر اگر سوال مطرح میشد که من نپرسیده باشم تا خوانندگان کابل پرس نیز بدانند بفرمایید.
ثنا نیکپی: در اخیر باید گفت که من مطمین هستم که این پرسش ها و پاسخ ها موجی از نارضاییتی بعضی ها را فراهم خواهد آورد که من به ادامه مناقشه وقت ندارم و به کسانیکه بجای رد مفکوره به رد یا ترور صاحب مفکوره می پردازد، یک ثانیه وقت خود را ضایع نمی کنم. از تکفیر و تهمت نمی ترسم.
با تشکر و سپاس از شما آقای نیکپی که چند لحظه ی از وقت تان را در اختیار من گذاشتید.