صفحه نخست > دیدگاه > چند دستگی هزاره‌های مونیخ و سوء استفاده ماموران جمهوری اسلامی از مشترکات (...)

چند دستگی هزاره‌های مونیخ و سوء استفاده ماموران جمهوری اسلامی از مشترکات فرهنگی و مذهبی

غفور صداقت
سه شنبه 10 سپتامبر 2019

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

مقدمه: تلنگر این یادداشت طولانی و گلایه‌ام از نفاق قومی، برمیگردد به مجلس عزاداری ایرانی‌ها که شب گذشته برای دیدن اوضاع آنجا شرکت کرده بودم و چشم دید خود و اطلاعات موثق از سوء استفاده های بعضی حلقات که اینجا هم از فریب هموطنان مخلص و متدین ما دست نکشیده اند این متن را به عنوان تلنگر به خودخواهی و کم کاری خودی ها در مونیخ مینویسم که شرح طولانی دارد امیدوارم تا آخر بخوانید و درپایان نظر خود را هم شریک سازید.
از حوصله مندی شما پیشاپیش سپاسگزارم

در این یادداشت خواستم ضمن خودسانسوری در بعضی مسائل بین القومی، برای اولین بار چشم دید چند سال اخیر و گلایه‌ای از متنفذین، فرهنگیان و همکارانم را با خود این عزیزان و شما دوستان دنیای مجازی در میان بگذارم.
هرچند غرور مردم دوستی و احترامی که به یکایک اعضای جامعه خود دارم، مخاطبان این صفحه نیز شاهد است، حتی در اوج مشکلات و بعضی تکروی ها و یا اتهامات بی بنیاد که متوجه خودم هم بوده تاکنون غیرتم اجازه نداده از درون به بیرون گلایه و برخلاف معمول بعضی شکاف ها را علناً در فضای عمومی بنویسم تا مورد شماتت بیگانه و ابزاری برای تخریب باشد، اما یاداوری بعضی نقاط ضعف و قوت میتواند لاقل برای قشر جوانی که عموماً در چهار پنج سال اخیر به شهر مونیخ (به زبان محلی مونشن) آمده و با هزاره‌های قدیمی‌ تر این شهر کمتر آشنایی دارند، راهنمایی برای فعالیت مدنی شان در آینده باشد.

🔹️صفات برجسته هزاره های مونیخ قبل از پرداختن به اصل موضوع و حکایت مساجد جمهوری اسلامی، باید تاکید کنم همت بلند و افتخارات هزاره‌های مونیخ در عدالتخواهی و احساس تعلق به داخل کشور مثال زدنی است!

بنده در جریان گردهمایی ها و تظاهرات هایی که برای رهایی31 مسافر هزاره و در ادامه به شهادت شکریه تبسم و همراهانش انجامید با قشر قدیمی قوما (عزیزانی که عموماً بیش از بیست سال است شهروند مونیخ و بعضاً سابقه پنجاه ساله در این شهر دارند هستند) آشنا و در فعالیت های مدنی شان همکار شدم، با اینکه اکثراً همسالان پدر بزرگوارم هستند اما به زودی برادری، صمیمیت و همکاری تنگاتنگی بین ما بوجود آمد.
یادآور میشوم که جامعه هزاره های مونیخ همانطوری که از گذشته خوش نام و پیشگام عدالتخواهی در خارج از کشور بود، این شهر حمایت و همبستگی مادی و معنوی خود را با داخل کشور از زمان رهبر شهید و مقاومت شکوهمندانه غرب کابل تا هم اکنون نیز حفظ کرده و در صدر لیست قرار دارد. با آغاز انقلاب تبسم و ظهور جنبش جهانی روشنایی هزاره‌های مونیخ نقش برجسته ای برای حمایت از انقلاب عدالتخواهی هزاره‌ها و سازماندهی تظاهرات های دادخواهی خارج از کشور ایفا کرد.
مونیخ به زودی به یکی از پایگاه های مهم جنبش در خارج و تریبون دادخواهی حوادث بی شمار تحمیلی به مردم ما تبدیل و هر روز نقشش در دادخواهی و فشار بر حکومت افغانستان برجسته تر شد.
تظاهرات ها، گردهمایی، دعوت اعضای شورای عالی مردمی جنبش روشنایی، شمع افروزی، تجلیل ها، سالیادها، جلسات بی شمار، جمع آوری امضا و حمایت های همه جانبه شورای عالی و هواداران جنبش در سراسر جهان از برنامه هایی که در مونیخ اجرا میشد کابوس وحشتناک و اهرم فشاری شد برای حکومت که مخصوصاً سفر های اشرف غنی و عبدالله در کنفرانس های امنیتی سالانه ناتو و اجلاس اروپایی را به شدت تحت تاثیر قرار داده بود.

دولت وحدت ملی همانطوری که از تمامی امکانات و دسائس خود من جمله حمله انتحاری و شکاف بین اعضای شورا برای سرکوبی و انزوای جنبش روشنایی در داخل استفاده کرد، به همان مقیاس برای خاموش ساختن عدالتخواهان در خارج از کشور نیز تلاش کرد که از جمله آنچه خیلی زود نمایان شد، ماموریت سرور دانش برای خاموش ساختن عدالتخواهان در خارج از کشور و مذاکره و معامله با شورای جهانی هزاره (داکتر طاهر شاران و حواریون) قبل از تظاهرات بزرگ جنبش روشنایی در برابر کنفرانس امنیتی ناتو و اجلاس سران عضو در مونیخ بود (MSC 2018) که اتفاقاً سفر آقای دانش هم در همین شهر میزبانی شد.
بعضی از شورایی ها در اوج تبلیغات و دوندگی ما برای تدارکات تظاهرات، مخالفت علنی خود را با هدایات مستقیم طاهر شاران، از طریق بیانیه ویدیویی آقای گیزابی، چند عضو کلیدی دیگر و آدرس های پیدا و پنهان آغاز کرد و گور شورا را هم با دست خود کندند.
بعضی تحدید ها و هشدار ها هم از آدرس برادران ناراضی داخلی و مقیم اروپا به موبایل های ما حواله میشد تا از ادامه آمادگی تظاهرات دست بکشیم، عده ای از همشهری ها هم که قبلاً همکاری خوبی در برنامه ها داشتند گوشه گیر شدند که شاید هم به چند دوره سفر آقای دانش بی ربط نبود، بهرحال به سختی و مشکلاتی که بود تسلیم نشدیم، میزبانی خوبی از کاروانها از 17 کشور جهان صورت گرفت و یک دست آورد تاریخی و باشکوه به جمع افتخارات جنبش روشنایی و هزاره‌های سربلند ثبت شد، جزئیات و پس لرزه هایش بماند...

🔸️نقطه ضعف ما کجاست؟! با همه صفات برجسته ای که از مونیخ نشینان هزاره در همبستگی و حس تعلق به داخل کشور یادآور شدم، متاسفانه و صد افسوس که یک ضعف برجسته در میان ساکنان آنان/ما هویداست.

این شکاف مهم که همه از آن رنج میبریم چند دستگی مردم طی ده سال اخیر و نداشتن یک مرکز عمومی برای برگزاری مناسبت های فرهنگی-مذهبی و فعالیت های سیاسی است.

🔴 این قلم هم از همین مساله شکایت دارد !!!

و اما مساله محرم و قضیه دیشب!

نبود این پایگاه و عدم همبستگی اجتماعی (در مونیخ بیش از پنج هزار نفر بنام هزاره راجستر هستند) باعث خود کم بینی، گوشه گیری بعضی از فعالین برجسته، بی تفاوتی اغلب در مناسبت های فرهنگی- مذهبی و بیگانگی پناهجویان تازه آمده با قشر قدیمی تر و ادغام شدن آنها در مراکز فرهنگی مذهبی متفرقه (ایرانی، اعراب و هزاره های پاکستانی) نیز بوده است. این گسستگی عمده باعث شد دو مرکز اسلامی مورد حمایت جمهوری اسلامی که در سه چهار سال اخیر راه اندازی و صرفاً مدیر، ملا و مداح آن ایرانی و صد درصد اشتراک کننده و تمویل کننده آن شیعیان افغانستانی هستند این انبوه جمعیت را برای پیشبرد مقاصد کلان از جمله سیاست خارجی و مانور ایران در اروپا جذب و از نذورات و کمک های آنان برای تجارت و مقاصد شخصی خود بهره می برند اما در مقابل قضیه، اشتراک کنندگان افغانستانی که در واقع بانی و تمویل کننده مراسم ها هستند هیچ حق و نقشی در نحوه مدیریت، مداحی، سخنرانی، حساب مالی و اجرای مراسم ندارند (ملا و مداح هم مستقیماً از ایران اعزام میشوند) !!!

دیشب صرفاً برای دیدن اوضاع یکی از تکیه خانه های ایرانی مرتبط به سید مهدی حاجی زاده (مراسمی که فقط ملا، مداح و مدیر آن سید مهدی ایرانی- اما صد درصد اشتراک کنندگان و تمویل کننده مالی شیعیان افغانستان که از این میان نود درصد هزاره های خودم هستند اما بنام مجلس ایرانی ها شناخته میشود) رفتم، وقتی رسیدم برنامه شروع و میانه سخنرانی بود مسجد اهل تسنن مالزی را برای شب های محرم گرفته اند، سالنی با گنجایش صد نفر اما سیصد چهارصد نفر زن و مرد روی پاهای همدیگر نشسته اند (خانم ها انتهای سالن) و آه و ناله زانو دردها بیشتر از ناله روضه خوان بود خلاصه هر قسمی که بود جایی پیدا و نشستم.
سخنرانی پراکنده و بی محتوای ملا که تمام شد، مداح ایرانی که همانند ملا مخصوصاً برای مداحی شب های محرم دعوت شده بود (مداحی و نوحه خوانی تمام شب حق انحصاری ایشان است و مداحان افغانستانی عموماً اجازه ندارند) رفت بالای صندلی ایستاد و شروع کرد، یک دفعه از شرق کربلا یک دفعه از غرب و شعرهایی که به همدیگه مرتبط نبود، بیشتر از یک ساعت روضه و نوحه را ادامه داد خلاصه بگذریم که بچه ها با نوحه او سینه زده نمی توانستند و تا از نفس نماند از صندلی پایین نیامد و مایک را به کسی هم نداد. دیدم دو سه نوحه خوان قوما نسبتاً محاسن سفید و چند جوان در صف نوحه خوانی یکسره دور این مداح و ملا و سید مهدی پرپر میزنند، فهمیدم برای اجازه نوحه خوانی التماس میکنند.
اتقافاً دو تن از کارمندان کنسولگری را در مراسم دیدم، یکی شان آمد و یک نوحه گرم وطنی خواند، بعد از اجرای او یک غال مغال کوتاه بین نوحه خوان های منتظر بلند شد گویا مداح ایرانی میخواسته دوباره مداحی خود را ادامه بدهد و گفته یک ساعت سی دقیق وقت برای من اختصاص داده شده و کمتر از آن نمیتوانم مجلس بساط خود را جمع کنم ، مدیر جلسه آقا سید مهدی خواست که پیش کارمندان کنسولی آبرو داری کند بعد از ناز و نخره و منت پشت میکروفون (آقایان بی نظمی نکنید، همه بخواهند نوحه بخوانند که نمیشه، وقت محدوده و گرمی مجلس از بین میره - اتفاقاً مداح ایرانی بیشتر از یک ساعت نوحه خوانی کرد ولی وقت محدود نبود) و قبول کرد یکی از نوحه خوان ها بخواند.... تحقیر و دید از بالا به پایین توحین آمیزی که فکر میکنند با وحشی های جنلگی طرف هستند کاملاً مشخص است. بگذریم !

مجلس رو به اتمام فرم های ثبت نام بین مردم توضیع شد (عکسی با متن آلمانی که در تصویر میبینید) فرمی که قرار داد رسمی است و شخص با نام نویسی، کتباً اجازه میدهد بانک برای همیشه هر ماه مبلغ مشخصی را از حساب شخص برداشته و به حساب بانکی این مرکز که مسئول حقوقی اش سید مهدی است واریز کند. سید مهدی هم شروع کرد به توصیف اجر و ثواب این فورمه ها که حتماً ثبت نام کنید در راه امام حسین سهم بگیرید تا سال بعد یک جایی #بخریم و مناسبت های مذهبی را آنجا برگزار کنیم!
این موضوع را بعد از هر چند دقیقه چندین بار اعلام کرد و عده ای زیادی هم شروع کردند به ثبت نام و امضا.

از سالهای قبل هم در جریان جزئیات برنامه او بودم، به خیلی ها برای کمک بلاعوض و یا مشارکت مراجعه کرده بود، طبق گفته سید مهدی حاجی زاده قرار است اگر جایی خریده شود چند دکان یا واحد تجاری هم در کنارش افتتاح شود تا سود آور و تمویل کننده مالی باشد بعضی ها هم با خوش باوری کمک مالی خود را تحویل داده و خیلی ها هم از روی اخلاص به اهل البیت وعده همکاری نقدی داده‌اند.

🔴 چند سوال مهم در اینجا مطرح است!

شما عزیزانی که به بهانه موسسه به سید مهدی پول می دهید تا ساختمان بخرد، سند ساختمان خریداری شده امتیاز حقوقی موسسه بنام سید مهدی است، شما هم که تاحالا حق اظهار نظر و دخالت در امورات مخصوصاً مساله مالی را نداشته اید و این جناب از نذورات و کمک های سالهای قبل هنوز هم به شما حساب پس نداده، جرات حساب گرفتن را هم که الحمدلله ندارید.
چه تضمینی وجود دارد که بعد از خرید ساختمان به ارزش یک تا دو میلیون یورو این سید بزرگوار سلام شما را علیک بگوید و آنجا حق آب و گل و رفت آمد داشته باشید؟
تمام حسابات بانکی و سندها و قباله های دولتی و امتیازات موسسه به نام او ثبت است، از کجا میدانید که از دکان ها و منابع مالی شما استفاده سوء نشود؟ با اینکه به زبان خود اقرار میکنید از دو سه سال که مراسم محرم را گرفته حسابدهی شفاف نداشته است!

مگر تعدادی زیادی شهروند ایرانی در این شهر زندگی نمیکنند که از هر زاویه شرایط زندگی شان نسبت به شما افغانستانی ها بهتر است، سید مهدی اگر کارش بدون عیب است چرا دو نفر ایرانی در برنامه هایش اشتراک نمیکند؟
شما اگر شیعه و محب اهل بیت هستید، برای اعتقادات مذهبی خود تاوان های سنگین جانی و مالی هم پرداخته اید، چرا خود پیش قدم شده و محلی بنام خود تاسیس نمی کنید تا یک ایرانی به جمعیت صدها نفری شما حکمرانی کرده و از سیاهی لشکر شما برای مقاصد خارجی جمهوری اسلامی استفاده نشود ؟؟؟
مخصوصاً ما هزاره‌ ها صرفاً برای مشترکات مذهبی مگر کم تاوان جمهوری اسلامی را داده و تقاص جرم نکرده را در افغانستان پرداختیم؟ خاطر جمع باشید همین پیروی های خوش باورانه و برون داد تصویر کلی این همایش ها و علم کشی در خیابان های اروپا به نام ایران، ایرانی که نزد غربی ها و جامعه میزبان ما منفور است اینجا هم تاوان سنگینی دراز مدت خواهید پرداخت که جبران ناپذیر است!!!

ده ها اما و اگر دیگری که برای همه بی جواب مانده، مردم شما را به خدا و قرآن قسم به خود بیایید و اجازه ندهید از شما به عنوان چوب سوخت و سکوی پرتاب منافع بیگانه استفاده شود.

خلاصه منتظر ماندم مجلس ختم و خلوت تر شود تا به سید مهدی اعتراض کنم، به سید مهدی گفتم میخواهم چند دقیقه باهم صحبت کنیم.
یکایک این جملات و سوالات بالا را به او گفتم، از جمله علت سهم نداشتن اشتراک کنندگان در مداحی و نوحه و سخنرانی را پرسیدم که قاطعانه جواب داد آقای صداقت عزیز اینها بلد نیستند، مجلس را خراب میکنند، در صورتی که مردم ما به مداحی و نوحه خوانی به زبان و سبک خود بهتر سینه میزنند و اشک می‌ریزند. حرف ها و ناگفته های دیگه ای هم بود که مصلحت نیست بیرون داده شود، او هم مقداری شوکه و از صحبت هایم متعجب شد و خواست با توسل به ادبیات مذهبی و ارتباط دادن همچی به خواست اهل بیت، توجه اهل بیت، مصلحت مکتب تشیع، روایت معصوم و ذخیره آخرت قضیه را مقدس جلوه دهد تا خودش هم به این دلایل سرباز امام زمان معرفی باشد و اعتراض من هم بی مورد تلقی شود.

عرض آخرم این بود؛ آقا سید شما میگویی من خیرخواه این مردم هستم و اگر خیر آنها را میخواهی، بحال خودشان بگذار و اجازه بده لاقل در این ممالک مهر جمهوری اسلامی از پیشانی شان شسته شود، ما بخاطر مذهب مشترک با ایران کم تاوان جرم نکرده خود را نداده ایم که اینجا هم باید بپردازیم، صحبت به بیشتر از یک ساعت طول کشید و کم کم کسانی که برای جارو و کمک مانده بودند هم دور ما جمع شدند و نزدیک بود از نزاکت خارج شود...

طوری که در اغلب جلسات و دورهمی ها برای دوستان قدیمی تر صحبت کردم، با ورود سیل پناهجویان به کشورهای اروپایی جمعیت قابل توجهی از مردم ما و اکثراً جوانان، در آلمان و مخصوصاً مونیخ پناهنده شده اند که در این میان نخبگان علمی، داکتر، انجنیر، ماستر و دست کم فارغ التحصیل صنف دوازده، بعضاً متخصصان صنعتی، تجارت پیشه، هنرمندان و سینماگران به وفور یافت میشود که در صورت شناسایی و جذب آنها شاید در دو سه سال اول نیاز به کمک و راهنمایی شما دارند اما وقتی مشکلات پناهندگی را پشت سر بگذارند، میتوان با بهره گیری از دانش، تجارب و تخصص شان کارهای موثری انجام داد، قطعاً هرکدام میتوانند خدمت ارزنده ای را برای هموطنان در داخل و خارج عرضه کنند.
متاسفانه بدلیل نبود یک مکانیزم و بی تفاوتی ‌بزرگان این حرص و جوش و حیف و نالش ها به جایی نرسید، اغلب تازه آمده ها با قدیمی ها آشنایی ندارند حتی در بعضی موارد از سوی بزرگان تحقیر هم شده‌اند، تازه آمده ها به مرور زمان در جامعه آلمان ادغام و عده چشمگیری توسط مراکز متفرقه جذب شدند، اما یک ارتباط منظم و کارا میان این دو نسل هزاره بوجود نیامد.

در مورد متذکره اشخاص خاصی هم مقصر نیستند، ایجاد این هماهنگی و جلب و جذب ها در ابتدا نیازمند یک آدرس بود، آدرسی که خیلی ها آن را جستجو و خیلی ها خواستند این آدرس را ایجاد کنند، طی سالهای اخیر جلسات متعددی هم گرفته شد بلکه بتوان پولی جمع کرد تا با خرید یا اجاره، یک مرکز فرهنگی و مذهبی تاسیس کنیم اما متاسفانه صد افسوس که همیشه خود خواهی ها و تندروی ها باعث بی نتیجه ماندن جلسات بوده است، عده ای از عزیزان در صورتی حاضر به همکاری هستند که محل مورد نظر صرفاً به عنوان مسجد و برای برنامه های مذهبی استفاده شود و عده ای هم انتظار دارند از آنجا در ضمن استفاده مذهبی برای مناسبت های فرهنگی و اجتماعی نیز مورد استفاده قرار گیرد.
به لطف خدا مشکل مساله مالی و بودجه نیست بلکه اختلاف نظرها از تاسیس مرکز جلوگیری کرده است.
البته ناگفته نماند، هزاره‌های مونشن تا ده سال قبل مرکز پر رونق و بزرگی داشته اند که آن هم بخاطر اختلاف سلیقه ها، تندروی ها، مدیریت، سخنرانی و نوبت میکروفون از هم پاشیده، ساختمان مرکز را تحویل داده و سرمایه آن به فنا رفته است.

امیدوارم مردم سر افرازم همت و غیرت کنند و برای همیشه خود را از نیازمندی مساجد و محورهای بیگانه آزاد کنند.
وقتی یک ایرانی میتواند از پول شما مسجد و مرکز فرهنگی بسازد، شما چرا نمی توانید با همپذیری و تحمل همدیگر با سرمایه خود برای خود بنای ماندگار و کار آمد بسازید؟
حتماً باید یک بیگانه با چماق بالای سرتان باشد؟!

🔸️فهم من از عاشورا

از دید بنده پیام مهم عاشورا برای جامعه امروز ما وحدت، بیداری، حساسیت به سرنوشت جامعه و توجه به وضعیت فعلی مان در افغانستان است. در ضمن رهایی از وابستگی های بیرونی، نقش محوری را در استقلال فرهنگی-مذهبی ما و ارتقاع شهامت و جسارت نسل امروز در مسائل کلان مملکت را ایفا می‌کند.

جامعه تشیع افغانستان تا قبل از دهه هفتاد از نظر مذهبی مقلد مراجع ایران بود، دلیل این وابستگی هم نبود گزینه بدیل و مرجعیت در جامعه ما بود تا اینکه آیت الله محقق کابلی رحمه الله علیه به حمایت همه جانبه شهید وحدت ملی، بابه مزاری و بزرگان آن دوران انحصار چندین قرنه را شکست و علَم مرجعیت جامعه تشیع افغانستان را به دست گرفت، این خود یک تابو شکنی به تمام معنا و تاریخی بود که حتی با مخالفت های پیدا و پنهان مراجع ایرانی و فشار سازمانهای دولتی نیز همراه شد، دلیل اینکه این اقدام را تابو شکنی تاریخی در جامعه تشیع افغانستان میدانم میتوان یادآور شد تا آن زمان جمهوری اسلامی با هر مکر و حیله‌ای مرجعیت را در قم محصور و رهبری مذهبی عموم شیعیان را مستقیماً به خود نسبت میداد که تا کنون هم بر ادعای خود پافشاری دارند.
در اوج کشمکش ها و مداخلات کشورهای همسایه که هرکدام سعی در نفوذ بیشتر و ایجاد جزایر قدرت وابسته به خود بودند شهید مزاری، بزرگان جهادی و علما با تحمل مشقات و مزاحمت های بی شمار داخلی و بیرونی با موفقیت پایگاه سیاسی و نظامی مقتدر را تحت رهبری حزب وحدت اسلامی افغانستان ایجاد و رهبری سیاسی را هم شهید مزاری عهده دار شد تا جامعه اهل تشیع و هزاره از هرنوع وابستگی به غیر در امان باشند.
در وقع امر ما استقلال سیاسی و مذهبی خود را مدیون آیت الله محقق کابلی و شهید وحدت ملی استاد مزاری هستیم که به قول اسد بودا؛ شهید مزاری، آیت الله محقق و آیت الله مدرس جاغوری تا نجف پیاده نرفتند تا نفر دوم باشند و سالها دود چراغ ننوشیدند تا مقلد بمانند.

در پایان خواهش و تمنای این حقیر برادر کوچک تان نیز همین است؛ متکی به خود باشیم و چوب سوخت اهداف بیگانه نشویم، لشکر کشی و علم کشی در خیابان های اروپا که قرار است توسط شما انجام شود، تفسیر کلانی در مقاصد کلان ایرانی دارد و هیچ گونه ارتباطی هم به مسائل فرهنگی و مذهبی ما نخواهد داشت.
این مساله به جز تنفر راست گرایان افراطی و تغییر دیدگاه جامعه میزبان در خصوص مردم مظلوم ما دست آوردی هم نخواهد داشت.
اگر بهانه امام حسین باشد، آن حضرت هم نیازی به دلسوزی و دادخواهی شما در اروپا ندارد. شما اگر مرد هستید برای بهسود و جلریز و کابل خود دادخواهی کنید.

یقیناً دوستانم و مخاطبان صفحه در سایر شهرهای اروپایی هم با مشکلات مشابه کما بیش رو برو هستند، بنظر بنده حقیر برای مقابله با استفاده جویی ها باید در مقیاس کلان کار کرد و همه نخبگان و قلم زنان ما باید برای این مساله بسیج شوند.

اگر امام حسین امروز زنده بود قطعاً یکی از پیام هایش برای هزاره ها؛ بیداری، مبارزه برای آزادی هزارستان و خود محوری می بود.
اگر حسین (ع) الگوی شماست، خود محور و آزاده باشید!

در پایان از تمامی خوانندگان عزیز تقدیر و جهان سپاس
اگر بعضاً پراکندگی موضوع و اشتباهات تایپی در متن پیش آمده به بزرگواری خود ببخشید
زنده و جاویدان هزارستان
غفور صداقت—مونیخ

آنلاین :
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید
Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس