صفحه نخست > دیدگاه > رویارویی در گرجستان، "پایان تاریخ" را مسخره کرد

رویارویی در گرجستان، "پایان تاریخ" را مسخره کرد

چلوصاف تيوري پایان تاریخ فوکویاما از آب كشيده شد
پیشرو
چهار شنبه 1 اكتبر 2008

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

امریکا خود را تنها قدرت جهان می پنداشت و معتقد بود که هیچ کسی بدون اجازه و فرمایش او نمی تواند در جایی اقدام کند و تمام حوادث جهان باید از کاخ سفید جواز بگیرد، ولی این حمله عکس آن را اثبات کرد که حتی دوستانش در گروه هشت کشور صنعتی نیز به تهدید منافع او بر خواهند خاست و او را در برابر چلنج هایی سخت قرار خواهند داد.

با فروپاشی اتحاد شوروی در 1992، فریاد هلهله و شادی از غرب برخاست و تئوریسن های سرمایه داری تا توانستند، نوشتند و بالاخره پایان تاریخ را اعلام نمودند. درین میان رهبران و ستراتیژیست های امریکایی در کاخ سفید و پنتاگون برای جهانیان تکلیف زندگی را تعیین نمودند و بالاخره «نظم نوین جهانی» و «جهانی شدن» را اعلان کرده، گفتند: «هرکه این را نپذیرد دشمن ماست و چنین دشمنی باید سرنگون شود». به این صورت امریکا با 50 تریلیون دالری که از جنگ دوم تا فروپاشی اتحاد شوروی بر زرادخانه تسلیحاتی اش مصرف کرده بود، به عنوان ارباب این نظم نوین جهانی قرار گرفت.

ایران، کوریای شمالی، کوبا، لیبی و سوریه به عنوان 5 اژدهای کوچکی که با رژیم های شان باید سرنگون شوند و در آنها «دموکراسی» بر قرار گردد، در لست سیاه امریکا جا گرفتند و اینگونه برای جهانیان دشمنان خیالی تراشیده شد، تا ازین طریق هر کسی که مورد پسند امریکا نباشد، تهدید گردد. کاخ نشینان واشنگتن فکر می کردند که با فروپاشی اتحاد شوروی و فعالیت های بانک جهانی جهت نابود کردن اقتصاد روسیه و تضعیف آن در سایر زمینه های اقتصادی به آن کشور مجال احیا به عنوان یک ابر قدرت نه تنها نخواهند داد که آن را برای همیش به یک قدرت ضعیف و محتاج به امریکا و اروپا مبدل خواهند کرد.

بعد از حادثه یازدهم سپتامبر که بسیاری از تحلیلگران غیر وابسته به غرب آن را تاکتیکی در ستراتیژی جهانی امریکا دانستند و حال بیشتر از پیش فکر می کنند که سازمان القاعده و رهبران آن با تمام گردنکشی در برابر ایالات متحده، جاده صافکن سیاست های قاره ای امریکا در آسیا به حساب می آیند و امریکا آنرا تمسکی جهت ورود نامحدود خود به آسیا قرار میدهد، تا هرچه بهتر و آسانتر بازار، نیروی کار، آبراه ها، مواد خام (ذخایر سرشار زیر زمینی، مخصوصاً نفت و گاز آسیای میانه، قفقاز، شرق میانه و جنوب شرق آسیا) را در کنترول خود بگیرد. با حمله به عراق و اشغال عریان آن بخاطر کنترول پانزده ملیارد تن نفت آن کشور، در افغانستان، عراق و پاکستان جنگی به راه افتاد که درین شش سال حدود دو ملیون کشته نذر «نظم جهانی» گردید، کشتاری که تا هنوز ادامه دارد و پایانی برایش سراغ نمی شود.

کمپنی های نفتی امریکایی درین مدت تا بیخ گلوی روسیه خزیدند و بر نفت و گاز قزاقستان، قرغیزستان و ترکمنستان شکم انداخته، «انقلابات نارنجی» را در قرغیزستان، اکراین و گرجستان به سر رساندند. به این صورت «نظم نوین جهانی» امریکا تا مرزهای روسیه راه باز کرد. سازمان سیا هشتاد درصد بودجه اش را جهت تضعیف ومحاصره روسیه به کار انداخت و مطمئن شد که دیگر روسها توان نفس کشیدن را از دست داده و به پا نخواهند خاست!!
اما از جایی که دانشمندان و پیشروان علم اقتصاد از جمله کارل مارکس سالها پیش با پیشرفت جامعه سرمایه داری به سوی انحصارات، پیشبینی کرده بود که به دلیل رشد ناموزون سرمایه هیچ کشوری با اقتصاد انحصاری در جای خاصی درنگ نمی کند. عوامل بسیاری در درون و بیرون این کشورها باعث می گردد که کشور زورمند، ناتوان و کشور ناتوان زورمند شود. با به قدرت رسیدن ولادیمیر پوتین در روسیه و امضای پیمان شانگهای با چین و چهار کشور آسیای میانه و گذار از اقتصاد بروکراتیک به اقتصاد بازار، کمپنی های روسی توانستند بر سکوی بسیاری از معاملات جهانی پا بگذارند و به زودی ثبات اقتصادی را به طور نسبی در روسیه احیا نمایند. اما تلاش های امریکا که با شامل کردن کشورهای اروپای شرقی در پیمان ناتو و حتی تمایل نشان دادن به عضویت گرجستان و اکراین درین پیمان و بستن معاهدات مهم و مختلف اقتصادی با کشورهای آسیای میانه جهت انزوای هرچه بیشتر روسیه همراه با تلاش های بانک جهانی جهت درهم شکستن اقتصاد آن، روسیه را زیر بار قرض گور کردند. اما در دو سال گذشته روس ها تا حدی در راه تثبیت وضعیت جدید اقتصادی خود کوشیدند و به این صورت روی بسیاری از منازعات منطقه و جهان بنای مخالفت با امریکا را گذاشته که در موارد بسیاری در قضایای جهانی مخالفت آشکار خود را با امریکا نشان دادند. روس ها در مسئله وینزویلا در تقابل با امریکا قرار گرفتند و وینزویلا روابطش را با مسکو نزدیک ساخت. اکنون روسیه به هندوستان، اندونیزیا، کوبا، وینزویلا، سوریه و کشورهای دیگر سلاح می فروشد و سال گذشته دومین صادر کننده سلاح در جهان به حساب آمد. درین حال امریکایی ها سخت به دنبال کنترول حوزه نفتی آسیای میانه بوده که بعد از شرق میانه دومین حوزه بزرگ نفتی جهان است، و اکنون کمپنی های نفتی امریکایی تا حدی این منطقه را با سرمایه گذاری های کلان شان زیر نظرگرفته، لوله باکو- جیحان روزانه یک ملیون بشکه تیل برای کمپنی های نفتی امریکا ازین منطقه به بحیره مدیترانه می رساند و به این صورت روسیه روز تا روز خود را زیر فشار بیشتری احساس می کند. روسیه حضور امریکایی ها را درین منطقه شدیداً به زیان خود می بیند، لذا تلاش می کند تا هر چه زودتر و بیشتر از نفوذ امریکا بکاهد. روسها درین راستا با کشورهای بلوروس، قزاقستان، قرغیزستان، تاجکستان، ازبکستان و ارمنستان معاهدات ستراتیژیک به امضا رسانده اند.

گرجستان از کشورهایی حوزه قفقاز است که رئیس جمهور آن بعد از انقلاب نارنجی گوش به فرمان امریکا شد. این کشور چون خود را زیر فشار روسها می بیند، لذا پیوسته تلاش دارد تا شامل پیمان ناتو گردد اما همیشه با مخالفت شدید روسیه رو به رو شده است. وقتی نیکولا سارکوزی در فرانسه به قدرت رسید از پیوستن گرجستان و اکراین به این پیمان جداً جلوگیری کرد و شمولیت گرجستان و اکراین را پیش در آمدی برای جنگ با روسیه دانست و به این خاطر اعضای دیگر پیمان ناتو نیز با آن مخالفت کردند.

ابخازیا و اوسیتیای جنوبی که از زمان اتحاد شوروی تا حال به عنوان دو منطقه خود مختار شناخته می شد اما گرجستان همیشه بر آنها ادعای ارضی داشت، یکی از مهمترین گرهگاه های تضاد میان روسیه و گرجستان به حساب می آید. یزرگترین لوله نفت امریکایی جهان از اوسیتیای جنوبی می گذرد و به این دلیل این منطقه برای امریکایی ها بسیار با اهمیت است. گرجستان با این تحلیل که غرب او را در برابر روسیه حمایت می کند، نیروهای خود را به اوسیتیای حنوبی اعزام کرد که در مرکز آن تسخینوالی مرکز جا به جا شدند و وقعی به روسها نگذاشت. روسیه که از زمان فروپاشی اتحاد شوروی بارها طعم تلخ تحقیر غرب را چشیده بود، این بار با پیشرفته ترین سلاح ها به گرجستان و اوسیتیا حمله کرده، گرجستان را گوشمالی سختی داد و نیروهای اتمی خود را نیز در دریای سیاه به حالت آماده باش در آورد که اگر غربی ها مداخله کنند به آنها نیز جواب بگوید. روسیه به خاطر ایجاد سپر دفاعی امریکا در پولند و چک که ظاهراً امریکایی ها حمله اتومی ایران را بهانه می کنند نیز عصبانی بود و باری اخطار داد که اگر این دستگاه نصب شود، با موشکهای اتومی روسیه نابود خواهد شد و بدینگونه تنش میان امریکا و روسیه به اوج خود رسید. شکست گرجستان که با تحقیر زننده ای همراه بود، امریکایی ها و اروپایی ها را در وضعیت دشواری قرار داد، اما روسیه با تهدید اسلحه اتومی خود غرب را نیز بیچاره ساخت. تا اینکه گرجی ها از اوسیتیا برآمدند و روسها برای تضمین دایمی دهانه ی قفقاز، استقلال این دو منطقه را به رسمیت شناختند. فغان های امریکا مبنی بر داشتن منافع درین منطقه از سوی روسها با تمسخری که "شما از آنسوی دنیا درین جا منافع دارید ولی ما در دو قدمی منافعی نداریم"، جواب داده شد. به این صورت وقتی ایالات متحده امریکا قدرت خود را با سلاح و زرادخانه اتومی بر جهان تحمیل می کرد و باید همه گوش به فرمان او و منافع جهانی او عمل می کردند، این روسیه بود که با همان زرادخانه به جنگ او رفت و به تحقیر یکی از متحدان آن و شکستن طلسم « نظم نوینش» پرداخت.

قبل از جنگ گرجستان، غربی ها و تئوریسن های سرمایه داری تبلیغ می کردند که روسیه دیگر به دنیای سرمایه داری پیوسته و جزوی از هشت کشور صنعتی جهان است. لذا با این کشور نه تنها مشکلی نداریم که در حوادث جهانی متحدانه عمل خواهیم کرد؛ اما امریکا این حقیقت را فراموش کرده بود که رابطه میان کشورهای بزرگ سرمایه داری تنها بر اساس منافع تعیین می گردد و از یاد برده بود که دو جنگ جهانی نه میان کشورهای سرمایه داری و غیر سرمایه داری که میان خود آنها به وقوع پیوسته بود و بدین صورت بار دیگر می تواند چنین جدل هایی به راه بیافتد.
امریکا خود را تنها قدرت جهان می پنداشت و معتقد بود که هیچ کسی بدون اجازه و فرمایش او نمی تواند در جایی اقدام کند و تمام حوادث جهان باید از کاخ سفید جواز بگیرد، ولی این حمله عکس آن را اثبات کرد که حتی دوستانش در گروه هشت کشور صنعتی نیز به تهدید منافع او بر خواهند خاست و او را در برابر چلنج هایی سخت قرار خواهند داد. امریکا حال نه تنها در برابر 5 اژدهای روز اول قرار دارد که در برابر اژدهایان به مراتب بزرگتر و زهری تری نیز قرار گرفته و با گذشت هر روز تضاد میان آنها جان می گیرد. وینزویلا، بولیوی، نیکاراگوا و چندین کشور دیگر امریکای لاتین اکنون رو به کوبا کرده، نه تنها تلاش می نمایند تا منافع امریکا را درین قاره که سالها در استثمار امریکا زیسته بودند، محدود بسازند که سفر بوش را برای تشکیل بازار مشترک این قاره به تمسخر گرفتند و اعلام کردند که ایالات متحده به خاطر استثمار و بهره کشی هرچه بیشتر خلقهای این قاره چنین بازاری را می سازد و به این ترتیب جورج بوش را با دستان خالی، با تظاهرات و شعار های «یانکی به خانه ات برگرد» بدرقه کرده، به واشنگتن فرستادند. لذا به روشنی میتوان گفت که حوادث اخیر در جهان نه تنها نظم نوین امریکا را به تمسخر گرفت که چلوصاف تيوري پایان تاریخ فوکویاما را هم از آب كشيد.

آنلاین :
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید
Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس