یمن مسئلة ما نیست
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
محمدجواد سلطانی
روزنامه جامعه باز
۱۵ حمل ۱۳۹۴
حمایت اشرف غنی از حمله عربستان سعودی به یمن، اگرچه در ابتدا بهعنوان موضع حکومت افغانستان در رسانهها بازتاب پیدا کرد، اما بهزودی روشن شد که در این زمینه میان کارگزاران اصلی حکومت، وحدت نظر وجود ندارد. موضعگیری رییس اجرایی حکومت دلیل روشنی بر این مدعی است. گذشته از این موضوع که نشاندهندة شکاف و حاکمیت دوگانه در سیاست خارجی کشور است، پشتیبانی از ماجراجوییهای نظامی و سیاستهای منطقة حاکمان سعودی، به زیان منافع ملی افغانستان است. واقعیتهای پیدا و پنهان زیادی وجود دارد که این دیدگاه را مستدل میسازد. در این مجال، به برخی از آنها اشاره میشود:
یکم؛ آنچه این روزها در خاورمیانه جریان دارد، جنگ تمامعیار مذهبی و فرقهای است. عراق، سوریه و یمن در آتش جنگ مذهبی و بنیادگرایی مذهبی در حال متلاشیشدن قرار دارند. تاکنون صدها هزار انسان جان خود را از دست دادهاند. بسیاری از کلانشهرها در این کشورها، ویران شدهاند. میلیونها انسان بدترین شرایط آوارگی را تجربه میکنند. کهنترین و ارزشمندترین آثار و سرمایههای فرهنگی و تاریخی این کشورها نابود شدهاند. هیچ چشمانداز روشنی بر پایان اینهمه تباهی و ویرانی نیز وجود ندارد. اکنون پرسش این است که درگیرکردن کشور در جنگ مذهبی تا چه میزان با منافع ملی ما سازگاری و همسویی دارد؟ اگر از منظر منافع ملی کشور به این پرسش تأمل کنیم، بیهیچ تردیدی پاسخ آن منفی خواهد بود. افغانستان جامعة چندفرهنگی است. در چنین جامعهای، فعالشدن شکافهای فرهنگی و مذهبی، تهدیدی تمامعیار برای کشور است. هیچ تردیدی وجود ندارد که جنگ یمن، نه جنگ افغانستان است و نه جنگ جهان اسلام. حداکثر کشورهای ایران و عربستان در پس این رویدادها در حال زورآزمایی سیاسی و نظامیاند. این موضوع چه ربطی به کشوری دارد که تاکنون توانایی دفاع از تمامیت ارضی و تأمین امنیت حداقلی برای شهروندان خود را ندارد؟ آقای اشرف غنی، مغالطه نکنید! تا اینجای کار، نه به صورت مستقیم و نه غیرمستقیم، هیچ تهدیدی متوجه اماکن مقدس دینی نیست. شورشیان یمنی نیز به سرزمینهای تحت کنترل آلسعود، لشکرکشی نکردهاند. بنابراین، پاسبانی از «حرمین شریفین» شما را نیامده است. شما را اگر مکانت و توانی هست، صرف تأمین امنیت شهروندانی کن که ترا بر مسند قدرت برکشیدهاند. آقای رییسجمهور، اگر قدرتی دارید، آن را صرف عشرت نظام خانوادگی سعودی نکن، میلیونها انسان هموطن خودت، چشمانتظار شماست تا از وضعیت فلاکتبار که گرفتار آمدهاند، رهایی یابند. آقای رییسجمهور، شما که توانایی و قدرت مشارکت در جنگهای مذهبی و خشونتهای فرقهای در خاورمیانه را دارید، چرا از این قدرت برای رهایی ۳۱ گروگان که بیش از چهل روز در سرزمین تحت حاکمیت شما، ربوده شدهاند، استفاده نمیکنید؟ بارها از منابع رسمی شنیدهایم که این افراد توسط ملیشههای خارجی ربوده شدهاند، چرا و چگونه اجازه دادهاید که حاکمیت داخلی کشور توسط جوخههای مرگ خارجی نقض شود؟ حتماً در جریان حملههای خونین روزهای اخیر در غزنی، خوست و لوگر قرار دارید، بهتر نیست به جای درگیرکردن کشور در جنگی که جنگ ما نیست، کاری بکنید؟ چرا برای شما صنعا و عدن و ریاض و طایف بر غزنی و لوگر و خوست اولویت دارد؟
دوم؛ تردیدی نیست که یک سر فتنهها و آشوبهایی که در جای جای جهان اسلام جریان دارد، به عربستان سعودی میرسد. این کشور سابقة طولانی حمایت از گروههای تروریستی را در کارنامة خویش دارد. فراموش نکنیم که بسیاری از گروههای افراطی و تروریستی امروز از حیث خاستگاه فکری و اندیشگی، با روایت دینی حاکمان سعودی هیچ تفاوتی ندارد. جریانهای سلفی در بخشهای گوناگون تمدن اسلامی، ممکن است در تشخیص مصداقهای عینی با فهم سلفی رایج در عربستان، تفاوتهایی داشته باشد؛ اما از حیث نظری و ذهنی، اندیشههای سیاسی و دینی این گروه، با فهم دینی مسلط در سعودی، از همدیگر قابل تفکیک نیست. این امر را هرگز نمیتوان دستکم گرفت و از کنار آن با رواداری و مماشات عبور کرد. از یاد نبریم که عربستان یکی مهمترین حامیان مالی گروه طالبان و امارت اسلامی است. از این نظر، در خونهایی که هرروز در کشور ریخته میشود، آلسعود نیز سهم و جایگاه خود را دارد. سالهاست که در افغانستان مسلمانها کشته میشوند. جنایتهای ضدبشری زیادی تاکنون روی داده است؛ آیا کسی به یاد دارد که تاکنون خادمان حرمین شریفین در این زمینه، مسئولیت دینی و انسانی خویش را ادا کرده باشند؟ اگر تصور میشود که بهای صلح در افغانستان، اطاعت از خواست و ارادة سیاسی حاکمان سعودی است، با تأسف که خیال خامی بیش نیست. صلح و ثبات سیاسی در کشور را نباید در پیروی از منافع سیاسی کشورهای دیگر جستوجو کنیم.
سوم؛ آنچه در عربستان حاکم است، دیکتاتوری خاندانی تمامعیار است. استبداد سیاسی که سالها در این سرزمین سیطره دارد، با هیچ کدام از ارزشهای جدید، میانهای ندارد. تاهنوز هم که هنوز است، در این کشور مناسبات «خدایگان و بنده» سلطه میراند. امیران و پادشاهان این کشور با تمام ارزشها و هنجارهای حقوق بشری دشمنی آشتیناپذیر و سرسختانه دارند. اگر این فرض را بپذیریم که دموکراسی، پدیدة منطقهای است، در آن صورت ایستادن در کنار یک نظام توتالیتر و تمامیتخواه، به معنای خصومت با دموکراسی و ارزشهای دموکراتیک نیز است. سخت دور از انتظار و ناامیدکننده است که حکومت وحدت ملی به ریاست آقای اشرف غنی، به هردلیلی و از سر هرمصلحتی از نظامی حمایت کند که با رواداری و انسانمداری بیگانه است.
آنلاین : http://chendavol.blogfa.com/po...