صفحه نخست > دیدگاه > قابل توجه باند حزب همبستگی افغانستان

قابل توجه باند حزب همبستگی افغانستان

داکتر اکبر همت فاریابی
شنبه 18 آپریل 2015

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

به هر رنگی که خواهی جامه می پوش *** من از طرز خرامت میشناسم
"تا زمانیکه ساختار کلی فدرالی مطابق وضع ساختار قومی, زبانی, دینی, مذهبی و منطقوی جامعه افغانستان تطبیق نگردد, تا زمانیکه مسئله خط دیورند حل نگردد, تا زمانیکه خط قرمز در بین دوست و دشمن وجود نداشته باشد, تا زمانیکه از دین مقدس اسلام سواستفاده سیاسی صورت گیرد, تا زمانیکه احزاب و روشنفکران, وابسته به دولت های همسایه, منطقه و جهان باشد, تا زمانیکه امتیاز ها و تبعیض های قومی, زبانی, دینی و مذهبی از قانون اساسی مملکت برداشته نشود, تا زمانیکه تحمیل نام یک قوم بالای سایر اقوام افغانستان برداشته نشود, تا زمانیکه شهروندان کشور در قوم آریائی "موهوم" نجیب و غیر نجیب تقسیم شوند, تا زمانیکه این اندیشه حاکم باشد که رئیس جمهور از فلان قوم و معاون از فلان قوم باشد, تا زمانیکه صدور قبایل وغصب اراضی مردم جزئ سیاست دولت باشد, تا زمانیکه یک قوم به دولت مالیه بده و قوم دیگر مالیه بگیر باشد, تا زمانیکه یک مردم افسر و دیگری عسکر باشد, عدالت اجتماعی برقرار نخواهد شد و ملتی بوجود نخواهد آمد."

درین روزها با یکی از دوستانم صحبت میکردم که او در خلال صحبت هایش از من پرسید که "حزب همبستگی افغانستان" با من چه مشکل دارد! من با تعجب پرسیدم چرا ؟ من خو این مردم را نمیشناسم !!! دوست من گفت که اگر تو نشناسی اما آنها ترا میشناسند که در سایت شان مقاله ئی را برعلیه تو و بعضی های دیگر نشر کردند !!! این موضوع توجه مرا جلب کرد و خواهش کردم تا لینک این مقاله را برایم بفرستد که با گرفتن لینک وارد سایت "حزب همبستگی افغانستان" شدم و دیدم که دشنامنامه یی مقاله گونه پر از توهین و تحقیر تحت عنوان (خائنین ملی زیر چتر وحدت ملی) از نام مستعار نشر شده و این حزب گویا همبستگی به خشک و تر حمله کرده و توهین و دشنامها نثار ایشان گردیده است. البته که صادقانه تشکری میکنم از حزب همبستگی افغانستان که درین میان نقاط نظر بنده بیشتر طرف توجه ایشان قرار گرفته که او را به رنگ قرمز ملون ساخته و "چرب ترین" دشنام را نثار بنده حقیر کرده اند که واقعآ مایه غرور و سربلندی ام گردید وبا خود گفتم که تا حالا افراد و اشخاص برعلیه صراحت افکار من در راه ایجاد جامعه مدنی در افغانستان ایستاده گی میکردند اما حالا ابرازات بی پرده من در راه تآمین صلح و عدالت اجتماعی, بعضی از احزاب وارثین شیوه استبداد را نیز به لرزه درآورده است. ازینکه با این حزب, با اساسنامه و مرام او, از رهبری و کدر های او و از جایگاه او در جامعه آگاهی نداشتم, بنآ برای شناخت این حزب در "گوگول" مراجعه کردم که برخی از یافته های من در مورد حزب همبستگی افغانستان قرار آتی است: بعضی نوشته ها این حزب را متولد پشاور میدانند, نوشته های دیگر این حزب را تجار حقوق بشر میدانند, بعضی نوشته ها مدعی است که این حزب توسط بعضی از سفارتخانه ها مانند سفارت امریکا و انگلیس تمویل میشود و تمثیل دموکراسی روپوش جنایت های خارجی ها است یعنی به خاطر کاستن از احساسات مردم در مقابل خارجی ها, این حزب تمثیل ضد امریکائی میکند, نوشته های دیگرهم مدعی هستند که خارجی ها به خاطر بدنام نشدن این حزب چندی از انجو های پرمنفعت را در خدمت ایشان قرار داده تا جاسوسی این کشور ها را کنند. یک ادعای جالب دیگر هم این بود که این حزب با تهیه کردن راپور های خود برعلیه مجاهدین پول دریافت میکند یعنی راپورهای خود را در بدل پول میفروشد. نظر جالب دیگر هم این بود که گفته میشود این حزب برای استحکام حکومت قبیلوی تلاش دارد. جای دیگری هم نوشته شده بود که نماینده های این حزب به نزد احزاب چپگرای ممالک غربی خود را چپی های افغانستان معرفی کرده و کمک های آنها را دریافت میکند. اما یک نظر بسیار جالب دیگر هم نوشته شده بود که رهبری این حزب چند مراکز روسپی گری در کابل و دیگر شهر های بزرگ افغانستان مانند هرات, مزارشریف و جلالآباد دارد که این روسپی خانه ها تنها در خدمت خارجی ها قرار دارد که بیشترین عاید شانرا بدست میآورند و درین روسپی خانه ها به غیر از دختران افغان, دختران از ممالک اندونیزی, تایلند و روسیه نیز آورده میشوند. البته مشکل است که از تمام نوشته های معلومات گونه درینجا یادآوری کرد که احتمالآ بیانگر "جوهر" اصلی این حزب است. من در مورد صحت و سقم این معلومات ها نه قضاوتی دارم ونه حکمی که به مانند این حزب در مورد دیگران صادر کنم اما لجام گسیختگی شلیته ئی وشارلتانی که در نشرات آن دیدم, هر چیزی را در مورد اوصاف این حزب میتوان احتمال داد.

اول که من این دشنام نامه را دیدم و فهمیدم که مانند همیشه غوغای عقب کاروان است ولازم نیست که درین غوغا توجه کرد چونکه کاروان افکار آزادیخواهی به پیش میرود و غو غو سگ های ولگرد نمیتواند مانع حرکت کاروان شود اما صرفآ به این علت که غوغای سگ های ولگرد باعث تخریش همسفر های این کاروان نگردد لازم دیده شد تا نکاتی چند بیان گردد.

به اینترتیب حزب همبستگی افغانستان در مقاله خود از شخصیت های کثیر و متفاوت نام برده و عکس های آنها را نیز ضمیمه این مقاله نموده و هر کدام را با چسپانیدن یارلیک های مختلف متهم به خیانت, جنایت و وطنفروشی نموده است. من وکیل دفاع کسی نیستم و در مورد دیگران قضاوتی ندارم به فحوای همان مثال که گفته میشود (گوسفند سیاه از پای خود و گوسفند سفید از پای خود ...) و حتی وقت خود را مصرف مشکلات برداشت وتعریف های سیاسی دولتی این مقاله هم نمیکنم که سرتاپا مشهود و مبین عدم درک کامل از مسائل است. وهکذا اگر نوشته های منتشره این حزب, حسابی و استوار به اصل انتقاد فکری میبود, من حاضر بودم تا همه نوشته ها را جمله به جمله مورد بحث و مداقه قرار دهم و استجواب نمایم مگر از آنجاییکه این نوشته یک دشنامنامه فرمایشی بیش نیست و احتمالآ هدف خاصی را دنبال میکند, بنآ من میخواهم درین نوشته کوتاه فقط در دو یا سه نقطه مقاله این حزب اشاراتی داشته باشم که او مستقیمآ برای من برمیخورد:

اولآ در عنوان مقاله "خائنین ملی زیر چتر وحدت ملی" سوال من این است که این گروه که خود را حامی همه محسنات برای مردم افغانستان میداند آیا تصوری ویا تعریفی از "ملت" دارد که با این شعار دهن پرکن و غیر مسئولانه گپ از "ملت" میراند !!! و ابلهانه بدون آنکه کسی را بشناسد, او را به خیانت ملی متهم میکند!!! و دلیلی که برای متهم ساختن اکثریت نام برده ها در مقاله ارایه میکند همانا عدم تطابقت افکار عده ئئ از آنها با افکار این حزب استبداد طلب است.
نظام متمرکز, نظام فدرالی, نظام صدارتی ونظامهای مختلط که دلیل نشخوار این حزب گردیده است, همه شیوه های اداره دولت است که میتواند نظریات هرکس مختلف و متفاوت باشد. آیا جای شرم و خجالت نیست که برای متفاوت بودن فکر و عقیده, همه را حکم به خائین ملی بودن کنید !!! شما هاییکه از نوشته هایتان معلوم میشود هنوز درک حسابی از ساختار های مختلف نظام اداری و تشکیلاتی ندارید و صرفآ شنیده اید که (علی آباد شهر است) - فدرالیسم = تجزیه صرفآ از روی شعار های خشک و احساساتی که متآثر از چکیده اندیشه های تمامیت خواهی و ادامه استبداد است و همچنان میدانید که با بلند نگه داشتن اینگونه شعار های عوامفریبانه حکومت های قبیلوی, پول گیر میآید, و شما و امثال شما برای بدست آوردن نعمات مادی و خدمت به باداران تان حاضرید که همه را برچسپ خائین ملی بزنید !!! برای شما همان ضرب المثل ها صدق میکند که میگوید: (هر کس از آیینه خود نگاه میکند) ویا ضربالمثل معروف است که میگوید (هر کس به اندازه آلوده گی خود در باره دیگران فکر میکند) واقعآ که اگر گروپ شما بنام حزب همبستگی افغانستان شلیته سیاسی نمیبودید ویا شارلتان عوامفریب نمیبودید, هیچگاهی چنین جرئتی را به خود نمیدادید تا یکباره دیگران را بخاطر متفاوت بودن افکار و اندیشه او به خائین ملی متهم کنید.

در قسمتی از دشنامنامه چنین آمده است:" روشنفکران مرتجع و حامی جنایت‌کاران چون لطیف پدرام، غلام سخی ارزگانی، علی محقق نسب، داکتر ثنا نیکپی، عوض نبی‌زاده، اکبر همت فاریابی وغیره که دهل فدرالیزم را بلندتر از دیگران می‌نوازند، شیادانی اند که می‌کوشند توجه ملت از علت‌العلل فجایع جاری به‌سوی دیگری منحرف شده، در ضمن با قلقله‌ کردن نظریه‌های بلندبالا تلاش دارند میان تعدادی از مردم ناآگاه این و آن قوم، خود را دردمندان و عاشق سینه‌ چاک شان جا زنند. اینان مهره‌های «تیوریسن» اشغالگران بوده در آخرین تحلیل منحیث پادوان جنگسالاران وحشی و باندهای مافیایی عمل می‌کنند."

حالا ببینید این باند جاهل و بیسواد بنام حزب همبستگی افغانستان به کدام سطح فحاشی سخن میگوید و در یک جمله آن چند کلمه دشنام جلوه میکند !!!

شخصیت هاییکه درین نوبه دشنام اسامی آنها ذکر شده است (لطیف پدرام، غلام سخی ارزگانی، علی محقق نسب، داکتر ثنا نیکپی، عوض نبی‌زاده) با همگی ایشان افتخار معرفت حضوری دارم بغیر از داکتر صاحب ثنا نیکپی که در کانادا زندگی میکنند, داکتر حقوق هستند و معرفت ما از طریق تیلفون و انترنت بوده و با نقاط نظر شان آشنائی دارم. با شخصیت جناب لطیف پدرام همه آشنائی دارند. با طرز دید ایشان و اندیشه ایشان در مورد حل قضایای افغانستان. احتمالآ در مورد اولویت بخشیدن تطبیق نظام پارلمانی و نظام فدرالی در افغانستان افکار ما شاید صد در صد منطبق نباشد اما تلاشهای صادقانه آقای پدرام در مورد نظام سازی, حل مسئله ملی وحل قضیه خط دیورند جدآ قابل احترام بنده میباشد. انجنیر صاحب غلام سخی ارزکانی و محترم عوض نبی زاده هردو شخصیت های سیاسی برخاسته از عمق جامعه استبداد زده هزاره و تمام تلاشهای آنها فقط به خاطر تسریع گسستن زنجیر های پای برده گی هزاره ها است و بس و این اتهامات وگل افشانی های گستاخانه باند جاهل همبستگی هیچ قطعآ همخوانی با ایشان ندارد. جناب محقق نسب که بنده بارها از صحبت ها و نظریات تجددطلبانه ایشان فیض ها برده ام, یک عالم دین, سیاستمدار و جامعه شناس هستند. حکومت آخندی ایران به خاطر توجیهات انسانی از دین مقدس اسلام و اندیشه والای تجددطلبی آنها, ایشان را چندی در بند کشاند و بعدآ از ایران اخراج نمود. اگر باند همبستگی کوچکترین احترام به علم و معرفت میداشت, با این الفاظ ناعاقبت اندیشانه از ایشان "استقبال" نمیکرد. کامران میرهزار سردبیر سایت "کابل پرس?" که در آغازین دشنامنامه مذکور مورد حملات باند همبستگی قرار گرفته است یکی دیگر از چهره های تآثیرگذار در استقامت دهی اذهان خلق هزاره در راه آزادی از استبداد تاریخی است که بنده افتخار معرفت با این شخصیت برومند و قاطع را دارم. در مورد خودم برای این باند همبستگی مشوره میدهم تا بیوگرافی بنده را مطالعه فرمایند و بدانند که بنده هیچگاهی در گرد سفره ولینعمتان چهار زانو نزده ام و نخواهم زد. بیان اندیشه من سریح, آشکار و مبتنی بر تحقیقات بنده نسبت به جامعه بلا کشیده افغانستان است و این اندیشه و اعتقاد خود را به نسبت حل قضایای داخلی و خارجی افغانستان و ایجاد جامعه عادلانه با هیچ مقامی,منصبی و پولی معامله نخواهم کرد. برای درک این مسئله گردانندگان باند همبستگی افغانستان یکبار جامه اکبرهمت را به تن کنند و بدانند که محرومیت تاریخی از زبان مادری چه است !!! مکتب نداشتن در زبان مادری چه است !!! معلم نداشتن در زبان مادری چه است !!! کتابخانه های ازبیکی را سوختاندن چه است !!!, تلویزیون نداشتن در زبان مادری چه است !!!, رادیو نداشتن, اخبار نداشتن و از دست دادن داشته ها و افتخارات تاریخی و شهروند درجه سه و درجه چهار شدن یعنی چه!!! مبارزه در راه اعمار جامعه عادلانه برای شما و امثال تان به شکل مود روز, بدو بدو, خود را مطرح کردن , به مقام رسیدن و پول بدست آوردن است اما برای اکبر همت و امثال او مبارزه در راه اعمار جامعه عادلانه به معنی تلاش برای انسانی زیستن, برابر زیستن, برادر زیستن و توهین نشدن درین جامعه هست.

مبارزه ما قربانی دادن, قربانی شدن است تا قدمی را بسوی انسانی زیستن برداشته باشیم اما مبارزه شما شعار دادن, ریکلام کردن, در اعماق ولینعمتان داخلی و خارجی نفوذ کردن, چوکی و مقام و پول بدست آوردن است. با آرایش و پیرایش و با عطر و پودر و با کالا های نفیس و قیمتی در تلویزیون میآئید و چند شعار قابل تآیید امریکا و انگلیس را سر میدهید و پول تان در حساب تان ریخته میشود و باز به خاطر روپوش کردن اهداف منفعت طلبی تان نام قوم های ازبیک و هزاره و دیگر اقوام تحت استبداد را هم چند باره به تصویر میکشید. مگر کدام وقت در مقابل زورگوئی های کوچی ها در مقابل هزاره صدا بلند کردید, کدام وقت در قتل جوانان جوزجان حقوق بشر را یاد کردید, کدام وقت در برابر زورگوئی ناقلین پاکستانی در پروان که فغان مردم محل در آسمان رسیده همیاری کردید, کدام وقت در مقابل خشونت های امریکائی ها در قندهار و خوست همدردی کردید, در قتل فرخنده و حمام خون در بدخشان حزب شما از خود چه موضع گرفت !!! بلی اینها به نفع شما نبود چونکه اگر صدا بلند میکردید, نان تان قطع میشد.

حالا در متن همین پاراگراف منتقله شما مداقه کنیم واقعآ باند همبستگی که او را حزب همبستگی نام ماندید, جاهل و بیسواد هستید, من این را نه به شکل دشنام بلکه مستدل میگویم. جاهل هستید چونکه یک تعداد زیاد اشخاص را بدون شناخت به نام های خائینین ملی, مرتجع, حامی جنایتکاران, شیاد, تیوریسن اشغالگران, پادوان جنلسالاران وحشی و باند های مافیائی, رزالتمآب و امثالهم دشنام دادید.

از بیسوادی شما فقط یک نقطه را مثال میزنم کفایت خواهد کرد, زیراکه مشت نمونه خروار است !!!. اگر عاقل باشید همین یک اشاره کافیست تا سطح سواد حزب تان ثابت شود

شما فرمودید روشنفکران مرتجع !!! چطور میتواند که یک انسان هم روشنفکر باشد و در عین حال مرتجع هم باشد !!! "روسنفکر" یک کلمه ترکیبی "روشن" از زبان فارسی و "فکر" از زبان عربی است یعنی تجدد طلب. اما کلمه "مرتجع از زبان عربی به معنی عقبگرآ است. پس یک آدم چطور میتواند هم روشنفکر باشد و در عین حال عقبگرآ باشد!!!

به ادامه دشنامنامه آمده است: اینان با نشان‌دادن باغ‌های سبز و سرخ، فدرالیزم را بهشتی برای مردم ما تبلیغ می‌کنند. تنها از این نتیجه‌گیری داکتر اکبر همت فاریابی در باب فدرالیزم می‌توان رذالت‌مآبی یکچنین عناصر فروخته‌شده را درک کرد:
«...تآسیس نظام غیرمتمركز باعث استقرار عدالت اجتماعی و آن باعث پی‌ریزی ملت واحد و غیرقابل تجزیه خواهد شد.»

اولآ باید گفت, یک حزبی که مطابق معلومات های انترنتی متهم به روسپی گری باشد و کار های به اصطلاح سیاسی او دلالی در بین روسپی ها و خارجی ها باشد و از آن عاید بدست بیاورد, چه انتظاری باید داشت بجز آنکه یک شخص را به خاطر عقیده سیاسی و فکری او دشنام "رزالتمآبی" بدهد !!!

اما بعد نظام غیر متمرکز یکی از اصول ساختار های فدرالی است و نه مجموعه کامپلکس ساختار فدرالی !!! سیستم های غیرمتمرکز قدرت سیاسی را با واحد های اداری تقسیم میکند و اعتماد مردم را به نسبت دولت مرکزی تقویه میبخشد و اصل عادلانه اشتراک اقوام مختلف را در قدرت تضمین میکند و راه را برای اعتمادسازی در بین مردم و زمینه را برای ایجاد ملت واحد بوجود میآورد اما برای درک این مسئله شعار های نمایشی و مبارزه تجارتگونه شما و دوکان "رنگ بروشی" شما قادر نیست تا بداند که علت اساسی همه بدبختی ها در کجاست !!! و درین نوشتار منظور نیست تا من در مورد همه محسنات نظام های غیر متمرکز جهات علمی و اکادمیک این مسئله را در میان بگذارم.
حزب همبستگی افغانستان که مرا به خاطر تآیید نظام غیرمتمرکز با کلمه مناسب حال خودش "رزالتمآبی" دشنام داده است, هنوز از اعماق فکری من آگاهی کامل ندارد که شنیدن آن پیروان این حزب استبداد پسند را غریق جنون افکار دیگراندیشان خواهد نمود!!!

موضوع "غیرمتمرکزسازی قدرت " در افغانستان جزئی از شرایط ایجاد جامعه مدنی و عادلانه است اما طرفداران تآمین عدالت اجتماعی در همه عرصه های حیات زیست با همی مردم افغانستان اعتقاد راسخ دارند تا زمانیکه ساختار کلی فدرالی مطابق وضع ساختار قومی, زبانی, دینی, مذهبی و منطقوی جامعه افغانستان تطبیق نگردد, تا زمانیکه مسئله خط دیورند حل نگردد, تا زمانیکه خط قرمز در بین دوست و دشمن وجود نداشته باشد, تا زمانیکه از دین مقدس اسلام سواستفاده سیاسی صورت گیرد, تا زمانیکه احزاب و روشنفکران, وابسته به دولت های همسایه, منطقه و جهان باشد, تا زمانیکه امتیاز ها و تبعیض های قومی, زبانی, دینی و مذهبی از قانون اساسی مملکت برداشته نشود, تا زمانیکه تحمیل نام یک قوم بالای سایر اقوام افغانستان برداشته نشود, تا زمانیکه شهروندان کشور در قوم آریائی "موهوم" نجیب و غیر نجیب تقسیم شوند, تا زمانیکه این اندیشه حاکم باشد که رئیس جمهور از فلان قوم و معاون از فلان قوم باشد, تا زمانیکه صدور قبایل و غصب اراضی مردم جزئ سیاست دولت باشد, تا زمانیکه یک قوم به دولت مالیه بده و قوم دیگر مالیه بگیر باشد, تا زمانیکه یک مردم افسر و دیگری عسکر باشد, عدالت اجتماعی برقرار نخواهد شد و ملتی بوجود نخواهد آمد.
و من الله التوفیق
داکتر همت فاریابی


لینک مقاله حزب همبستگی افغانستان
http://www.hambastagi.org/…/1034-national-traitors-under-um…

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • سلام بخواننده گان سايت وزين كابل پرس وسلام خاص به همت فاريابي بزرگوار!
    دست تان درد نكناد جناب همت فاريابي عزيز، خيلي عالي ومنطقي نوشته ايد. استفاده برديم . به تاييد فرموده هاي شما بايد اضافه نمايم كه : اين روسپي هاي كه بنام حزب همبستگي اينجا وآنجا بخاطر خاموش ساختن صداي حق طلبانه وعدالت پسندانهء شما وديگران دوستان ارجمند صدا بالا كرده اند بيماران رواني اند كه از فرط تن فروشي به خارجي ها وسقط نمودنهاي پي درپي جنين هايشان ديگر روان سالم ندارند. اين ها اگر شما را دشنام ندهند ، بازار معامله گري و تجارت روسپيگري شان كساد ميشود، بگذاريد كه اينها بشما بيشتر دشنام بدهند تا مردم به چهره هاي واقعي شان بيشتر آشنا گردند.
    چنانچه خود فرموده ايد : اين دشنامها بمثل همان غوغو كردن سگها عقب كاروان است. ما به پيش ميرويم، ما جامعهء عاري از استبداد قومي را إعمار ميكنيم، همبستگي و راوا را هم حق ميدهيم كه عقب كاروان ما غوغو نمايند.
    اميدوارم هرچه زودتر درفيس بوك شما را پيدا نمايم.

  • از دکتور همت فاریابی گرامی تشکری میکنم که با این صراحت لهجه چلوصاف نوکران زرخرید مستبدین را از آب میکشند . براستی که اندیشه والای شما در راه ایجاد وحدت وهمبستگی اقوام افغانستان بسیاری ها را به لرزه میآورد وبعد دهن شان را به کثتفت گوئی باز میکنند . ممنون شما جناب برادر عزتمند من

  • این به اصطلاح نویسندگان و تحلیلگران قومگرا و ناسیونالیست القاب بلندبالای «دوکتور» و ... را به خود پیوند می‌زنند اما وقتی نوشته‌هایشان را بخوانی آدم به میزان بیسوادی و عقل ناقص شان انگشت به دهان می‌شود.

    همین نوشته بی‌ سر و ته بالا را ببینید که جز چند اتهام بی‌پایه و کوچه بازاری چیزی در خود ندارد. همت فاریابی از همان قماش قلمبدستان حزب خونخوار گلیم‌جم است که حتی از تاریخچه پراز خون و خیانت و جنایت رهبرش دوستم شرم نکرده در سنگر دفاع از این آدمخوار قرار دارد.

    این آقا حتی به خود زحمتی نداده است که یکبار به سایت حزبی که آنرا نقد می‌کند سر بزند تا فاکت هایی را که پیش کرده خنده‌دار و مضحک به نظر نرسند.

    همین که تو از گنده‌فکری به نام لطیف پدرام دفاع می‌کنی معلوم است که تا چه حد ویروس قومگرایی و ابتذال در مغزت نفوذ کرده است.

    دلیل حمایتت از لطیف پدرام اینست که او هم‌پیک دوستم است که چند سال قبل در حالت نشئه با دوستم یکجا به خانه اکبربای حمله کرده هردویش او را مورد تجاوز قرار داده بودند.

  • بی همت فاریابی چتلی خوار دوستم گلیم جم است.

  • و به آقای فاریابی متاسفم که خود را داکتر و تحلیلگر و نویسنده می‌داند اما از اصطلاح «روشنفکر» فقط «روشن» و «فکر» برداشت دارد و مفهوم این واژه را درنیافته است به همین دلیل اصطلاح «روشنفکر مرتجع» از نظرش ضد و نقیض است.

  • مرگ بر جنایتکاران خون آشام و واژه چوشان پلید شان!

    جنایات جنبش از لابلای اسناد «پروژه عدالت افغانستان»
    http://www.hambastagi.org/new/...

  • دوستان وهواداران همبستگي سلام برشما!
    پيامهاي تانرا دربارهء آقاي همت وپدرام خواندم. لطفا به پيام بنده پاسخ بدهيد!
    شما همت فاريابي را متهم ساخته ايد كه بدون سر زدن بدفاتر سازمان همبستگي دست به نوشتن اين مقاله زده است. حال پرسش من ازشما اين است كه:

    سازمان بي آدرس همبستگي كجا آدرس فزيكي دارد كه همت فاريابي در آن سر بزند؟ آيا غير از مراكز سرويس اجسام لطيفه به خارجي ها دركابل وجلال آباد سازمان همبستگي كدام دفتر هم دارد؟
    دوم اينكه: اگر همت فارايابي وپدرام قومگرا وگنده فكر اند، اشرفغني واسمعيل يون و احدي وخليلزاد وباري جهاني و دست اندركاران پورتال ها وسايت هاي نظير افغان جرمن، راوا، بينوا، لر وبر، تول افغان ، چه كاره استند؟
    ايدالوژي اين اشخاص وافراد وسازمانها از كجا آب ميخورد؟ آيا گاهي به نقد افكار ماليخوليايي اين اشخاص وسايتها وپورتال ها وسازمانها پرداخته ايد؟
    مثل اينكه از نظر سازمان همبستگي تنها قومگرايي براي تاجكان وهزاره ها وازبيكها امر زشت وناپسند وگنده فكري است ولي براي اوغانهاي لر وبر كه اصل ونسب معلوم هم ندارند ولي باشنده گان اين سرزمين را به افغان هاي اصيل ونااصيل تقسيم كرده اند و حاكميت ورهبري وقدرت سياسي را حق خدا داد وطبيعي شان ميدانند حلال وجائز ميباشد.
    آيا سازمان ساختگي ودروغين همبستگي كه با دروغ وريا نقاب ايدالوژي چپ وانقلابي را به چهره كشيده است جرأت انتقاد از آن اشخاص وافراد وسازمانها را دارد؟ آيا سازمان همبستگي ؛ موجود كثيف و تخم گنده اي بنام خليلزاد را كه عمدا وقصدا وآگاهانه زمينه ساز ورود قواي نظامي امريكا بر خاك افغانستان گرديد و وطن آبايي اش را قصدا در اشغال امريكا در آورد كدام انتقاد كرده است؟
    آيا تنها سازمان همبستگي وظيفه دارد تا تنها بايد لطيف پدرام وهمت فارايابي نبي زاده و سخي اورزگاني را بخاطر نظريات شان گنده فكر ومزدور و نوكر معرفي كند و بالاي عكسهاي شان چليپا بكشد؟
    چرا سازمان همبستگي درمورد اتهامات وارده عليه سازمان شان به عوض پاسخ فحاشي ميفرمايند؟
    چرا سازمان همبستگي درمورد خليلزاد ورابطهء سازمان راوا با زن خليلزاد جواب نميگويد؟
    چگونه مردم افغانستان به صداقت سازمان همبستگي باور نمايند كه اين سازمان ازطرف خليلزاد وديگر سفارت خانه هاي كشورهاي غربي تمويل نميگردد؟
    اميدوارم دوستان همبستگي با سعهء صدر وبدون فحاشي بتوانند به پاسخ سوالهاي بالا بپردازند.

  • آقای بهمن،

    به نظرم اگر عینک های سیاه خود را بیرون کرده با ذهن روشن سایت حزب همبستگی را مرور کنید پاسخ تمامی آنچه را پرسیده اید خود می‌توانید دریابید. اگر اعلامیه ها، نوشته‌ها و فعالیت های عملی این حزب را تعقیب کنید بدون شک جای سوال و شبهه‌ای باقی نمی‌ماند که پرسش های میان‌تهی و مریض‌وار را پیش کشید.

    در همان مقاله‌ای که آقای همت فاریابی رابه تیک انداخته آمده است:

    دو طرزدید ضدمردمی در این رابطه وجود دارند، در یکسو تفکر برتری‌طلبانه شوونیست‌های پشتون که قوم پشتون را سردار اقوام افغانستان می‌دانند و منکر هرنوع ستم ملی اند و در سوی دیگر جمع وسیعی از قومپرستان غیرپشتون هستند که ریشه همه مصایب اجتماعی را در ستم ملی و وجود پشتون‌ها می‌دانند. هردو طرز دید شدیدا ارتجاعی و مغایر حقایق عینی جامعه ما اند. این جناح‌ها مانع وحدت اقوام اند و مهمترین عامل تشدید تضاد ملی به‌شمار می‌روند.

    روستار تره‌کی یکی از پشتونیست‌های مرتجع، با چشم‌پارگی از جنایات عبدالرحمن خان چنین ستایش می‌کند: «امیر بدون تعصب قومی و مذهبی صرفاً به هدف ایجاد یک دولت قوی.... اقوام سرکش را... تار و مار کرد.» و تعدادی که القاب بلندبالای «داکتر» و «پروفیسور» و... را هم با نام‌های شان پیوند‌ می‌دهند، اما در این قضیه در جهل کامل فرورفته به ثنا و صفت ملا عمر و «طلبه کرام» می‌پردازند. هزاره‌بازی عق‌آور کامران میرهزار کم‌تر از وقاحت و حقه‌بازی عسکر موسوی، کریم مشتاق، سلطان‌علی کشتمند، عوض نبی‌زاده و... نیست که به‌جای آگاهی‌دهی به مردم هزاره و سمت‌دادن شان به اتحاد با کلیه اقوام علیه تجاوزگران و حاکمان ستمگر (پشتون و غیر پشتون)، درد و رنج آنان را به عقده‌ها و کینه‌ورزی علیه مردم پشتون‌تبار تبدیل می‌سازند.

    جنرال واحد طاقت که سال‌ها ننگ همکاری با دولت نجیب و باند خاد را بر جبین دارد، این بار با «حرامی»خواندن اقوام غیرپشتون در تلاش است تا خود را نماینده پشتون‌ها جا زند و بدینوسیله جنایاتش را پنهان نماید. یکچنین فروخته‌شدگان هرگز نماینده یک ملیت شریف ما شده نمی‌توانند و خوشبختانه تعدادی از پشتون‌های شرافتمند در صفحات اجتماعی این شوونیست پلید را محکوم نموده، مورد نفرین قرار دادند.

    موضع شفاف و عاری از قومگرایی حزب همبستگی از تمامی نوشته ها، اعلامیه ها و فعالیت های شان به خوبی هویداست. برچسب قومگرایی را به این حزب زدن گلی است که به دیوار خشک نمی‌چسبد! یکی از برجستگی‌ها و افتخارات حزب همبستگی در همین است که تمامی نیروهای مرتجع و خاین و جانی را بدون توجه به تعلق ملیتی و سمتی و زبانی و مذهبی شان افشا و طرد می‌کند.

    شما باید عقده‌های عمیقی نسبت به این حزب داشته باشید که اینچین آنرا سیاه تصویر می‌دهید. اگر نه حداقل بخشی از اتهامات آقای همت فاریابی را باید شما رد می‌کردید که آنها را به آسانی می‌توان احمقانه نامید.

    مثلا این اتهام او به حدی بیشرمانه و سفیهانه است که خر هم شاید مشکل باشد که آنرا باور کند:

    رهبری این حزب چند مراکز روسپی گری در کابل و دیگر شهر های بزرگ افغانستان مانند هرات, مزارشریف و جلالآباد دارد که این روسپی خانه ها تنها در خدمت خارجی ها قرار دارد که بیشترین عاید شانرا بدست میآورند و درین روسپی خانه ها به غیر از دختران افغان, دختران از ممالک اندونیزی, تایلند و روسیه نیز آورده میشوند.

    شما حزب همبستگی را «بی آدرس» می‌خوانید که گویا کسی به آنان دسترسی ندارد. نابخردی است که یک حزب رسمی و راجستر شده را حزب بدون آدرس نامیده طوری وانمود کرد که گویا نمی‌توان به آنان دست یافت. این حزب بیش از هر حزب دیگر رسمی فعالیت های علنی و خیابانی دارد که شما بدون شک از آنها مطلع هستید اما کینه و تنفر علیه آن باعث شده که بر حقایق چشم پوشیده دعوا کنید که شیر سیاه است!

    نمیدانم حزب همبستگی چه نیازی دارد که در مورد خلیلزاد و خانمش و راوا پاسخ دهد؟ این پاسخ ها را باید از راوا می‌کردید و تا جایی که می‌دانم کامران میرهزار بسیار خود را به زمین و زمان زد و بالاخره پاسخ کوبنده و مفصلی در این موارد از راوا گرفته است که شما اگر آنها را نخوانده باشید یکبار مرور کنید.

    در مورد اینکه حزب همبستگی مصارفش را از کجا می‌کند هیچ نیازی ندارد که به شما توضیح دهد. مطمئنا با برخورد عقده‌ای که شما در برابر آن دارید توضیحات شانرا نیز نخواهید پذیرفت . پس شما مختارید که هر اتهامی را می‌خواهید به آنان ببندید اما حداقل چیزی بگویید که سگ و پشک افغانستان شما را محکوم کرده بر سادگی و خامی تان نخندند. اگر حزب همبستگی از سفارت ها تمویل می‌شود حال حتما مثل دهها حزب دیگر سکوت بر لب کوبیده و تصاویر نوکران خارجی ها و بیرق‌های آنها را در جاده ها آتش نمی‌زد و مطمئنا چندین کرسی در دولت شاریده هم می‌داشت.

    من یکی از هواخواهان این حزب هستم و در شرایطی که دالر و مقام تقریبا تمامی نیروهای سیاسی افغانستان را آلوده و به ابتذال و نوکری سوق داده، وجود حزب همبستگی به مثابه یک نیروی سازش‌ناپذیر و قاطع و مصمم را غنیمت و مبارک می‌شمارم.

    حزب همبستگی افغانستان، یک نیروی سیاسی پاک و شرافتمند در کشور ماست. این حزب طی سالهای گذشته با شهامت تمام علیه تمامی دشمنان ملت ما سینه سپر کرده و بدون ترس به جاده های ریخته خاینان افغان و صاحبان خارجی شان را افشا کرده است.

    مقاله همت فاریابی بیشتر از اینکه رد یک مقاله مستدل و علمی در سایت حزب همبستگی باشد، یک مشت تهمت و افترا و دشنام های لچکانه است. با دیدن استدلال های کودکان همت فاریابی دریافتم که به راستی حزب همبستگی با چه دقتی این عناصر ضدملی را افشا و افکار گندیده شانرا نقد می‌کند.

    از نبود منطق در رد استدلال کوبنده حزب همبستگی افغانستان است که همت فاریابی چند تهمت به شدت ناروا و در سطح کوچه و بازار را بر این حزب حواله می‌کند که حتی پشک های را به خنده وامیدارد.

    بهرحال حزب همبستگی باید افتخار کند که یک چوکره گک بی‌مقدار گلیم جم اینچنین بر آنان می‌تازد. این میرساند که تیر حزب همبستگی به هدف خورده و چتلی‌خواران جنگسالاران و قومگرایان وجدان باخته را زبون ساخته است.

    آنلاین : موضع شفاف و عاری از قومگرایی حزب همبستگی افغانستان

  • اگر غرض و مرضی در کار نباشد، همین نتیجه گیری در مورد مسئله ملی در کشور کافیست که به حقانیت موضعگیری حزب همبستگی صحه گذاشت:

    خلاصه اینکه حل تضادهای ملی در افغانستان بدون استقرار یک دولت نسبتا ملی و مردمی ناممکن است. تا وقتی افغانستان از استقلال برخوردار نباشد و خاینان ملی بر اریکه قدرت باشند، این تضادها روزتاروز شدیدتر شده و اشغالگران و ایادی شان هرچند در هر جمله شان مقوله «وحدت ملی» را قلقله می‌کنند، اما در عمل برای رسیدن به اهداف شیطانی شان تنور اختلافات ملیتی و زبانی و مذهبی و سمتی را داغ نگه‌می‌دارند.

    برای نیل به وحدت ملی و اتحاد و همسویی تمامی اقوام کشور، نیروها و شخصیت‌های ملی و آزادی‌خواه وظیفه بزرگی بر دوش دارند که با بلندبردن آگاهی مردم و افشای دسایس خاینان ملی، آنان را علیه دشمنان واقعی شان بسیج نمایند. تا وقتی مردم و بخصوص روشنفکران هر قوم ما خاینان منسوب به ملیت خودی را شناسایی، محکوم و افشا نکنند، رسیدن به وحدت ملی همچنان خواب و خیال باقی خواهد ماند.

    آنلاین : موضع روشن و عاری از قومگرایی حزب همبستگی

  • به آقای کریم نام که خود را هواخواه حزب همبستگی خوانده وبار دیگر به جناب دکتور همت فاریابی دشنام وتهمت کرده است میخواهم بگویم که شما چرا اینقدر پر رو , دروغگو , تهمت زن و رزیل هستید ؟ همین مقاله داکتر صاحب را من نیز بار بار خواندیم ودر هیچ جای مقاله تهمتی به آدرس حزب شما وجود ندارد آیا شما همین قدر بی منطق هستید یا که خود ره گول انداخته اید ؟ محترم همت فاریابی به وضاحت نوشته که چون من با این حزب آشنائی نداشتم وبه گوگول مراجعه کردم ویافته های من در گوگول اینطور است ........ ودر صحت سقم آن هم حکم وقضاوت نمیکنم. من هم که در انترنت را در باره حزب شما پالیدم همان معلومات ها را بدست آوردم . ازینکه حزب تان در چند ولایت روسپی خانه دارد , این سخنان داکتر همت نیست این همان معلومات است که در انترنت وجود دارد. اینهم نوشته داکتر صاحب ((ازینکه با این حزب, با اساسنامه و مرام او, از رهبری و کدر های او و از جایگاه او در جامعه آگاهی نداشتم, بنآ برای شناخت این حزب در "گوگول" مراجعه کردم که برخی از یافته های من در مورد حزب همبستگی افغانستان قرار آتی است: بعضی نوشته ها این حزب را متولد پشاور میدانند, نوشته های دیگر این حزب را تجار حقوق بشر میدانند, بعضی نوشته ها مدعی است که این حزب توسط بعضی از سفارتخانه ها مانند سفارت امریکا و انگلیس تمویل میشود و تمثیل دموکراسی روپوش جنایت های خارجی ها است یعنی به خاطر کاستن از احساسات مردم در مقابل خارجی ها, این حزب تمثیل ضد امریکائی میکند, نوشته های دیگرهم مدعی هستند که خارجی ها به خاطر بدنام نشدن این حزب چندی از انجو های پرمنفعت را در خدمت ایشان قرار داده تا جاسوسی این کشور ها را کنند. یک ادعای جالب دیگر هم این بود که این حزب با تهیه کردن راپور های خود برعلیه مجاهدین پول دریافت میکند یعنی راپورهای خود را در بدل پول میفروشد. نظر جالب دیگر هم این بود که گفته میشود این حزب برای استحکام حکومت قبیلوی تلاش دارد. جای دیگری هم نوشته شده بود که نماینده های این حزب به نزد احزاب چپگرای ممالک غربی خود را چپی های افغانستان معرفی کرده و کمک های آنها را دریافت میکند.

    اما یک نظر بسیار جالب دیگر هم نوشته شده بود که رهبری این حزب چند مراکز روسپی گری در کابل و دیگر شهر های بزرگ افغانستان مانند هرات, مزارشریف و جلالآباد دارد که این روسپی خانه ها تنها در خدمت خارجی ها قرار دارد که بیشترین عاید شانرا بدست میآورند و درین روسپی خانه ها به غیر از دختران افغان, دختران از ممالک اندونیزی, تایلند و روسیه نیز آورده میشوند.

    البته مشکل است که از تمام نوشته های معلومات گونه درینجا یادآوری کرد که احتمالآ بیانگر "جوهر" اصلی این حزب است. من در مورد صحت و سقم این معلومات ها نه قضاوتی دارم ونه حکمی که به مانند این حزب در مورد دیگران صادر کنم اما لجام گسیختگی شلیته ئی وشارلتانی که در نشرات آن دیدم, هر چیزی را در مورد اوصاف این حزب میتوان احتمال داد.)) . آخر شما چقدر رزیل وبی حیا هستید ؟ من واقعآ باورمند شوم که براستی تیرهای همت صاحب دقیق به هدف اصابت میکند که شما را دیوانه ودست و پاچه کرده که به عکس های ایشان دشنام نوشته کرده وخط چلیپا کشیده ویا عکس های داکتر صاحب همت جنگ دارید !

  • آقاي كريم!
    شما هر قدر بخواهيد با دشنام وفحاشي به اين وآن واستعمال كلمات مانند سگ وپشك حقانيت راه تانرا ثابت نماييد بيشتر رسوا ميشويد. زيرا درين سايت هم شما وهم مخالفان تان از حقوق مساوي براي ابراز نظريات شان برخوردار استند.
    آنچه من از نوشته ها، مقالات ونظريات دست اندركاران سايت همبستگي برداشت نموده ام: شما خيلي خوش داريد كه ديگران را زير نام نقد دشنام بزنيد، فحاشي كنيد ودر ضمن براي مخالفان فرصت وإمكان هر نوع جواب را ببنديد. بناء از نظر عملي ، اگر هرقدر خودتانرا زير شعارهاي مترقي وانقلابي وچپ نمايي پنهان نماييد بازهم يك مجموعه اي از عناصر عقده ايي، تماميت خواه فاشيست مشرب استيد كه ميخواهيد جلو صدا هاي حق طلبانهء عدالت خواهان را بگيريد.
    از نظر من، شما ميتوانيد بهترين لشكريان ستون پنجم طالبان وافغانملتي ها وگلبديني ها باشيد، يك سلسله جنگهاي زرگري تان با جنرال طاقت ويا روستار تره كي هرگز بمعناي آن نيست كه همبستگي برضد آن ذوات محترم باشند.
    زيرا همانقدر كه جنرال طاقت ويون وباري جهاني و روستار تره كي از بلند شدن صداي حق طلبانهء يك تعداد روشنفكران غير اوغان نفرت دارند، شما نيز داريد. حالا از نظر أصولي واعتقادي فرق ميان شما وجنرال طاقت در چيست؟
    جنرال طاقت نيز مانند شما خواهان وحدت ملي است، جنرال طاقت ادعا دارد: من دو دخترم را به نكاح دو تاجيك پنجشيري در آورده ام وهيچ نوع نفرت از تاجيكها وپنجشيريها در دلم وجود ندارد. اما او اصرار دارد كه: همهء اقوام افغانستان زير چتر افغانيت گرد بيايند، باهم وحدت نمايند، هويت افغاني وملي را برسميت بشناسند وافغان شوند. هركسي كه افغان نيست، او حرامي است بايد برود بكشورهاي كه خودش را از آن ميداند.
    شما نيز تمام روشنفكران غير اوغان را دريك قلم: قومگرا ها، كوني ها، بچه بيريش ها، رقاصه ها وبداخلاق ها ميدانيد. اينجا فرق ميان شما وجنرال طاقت درچيست؟ شما چگونه ودركجا عليه افكار ماليخوليايي ناسيوناليستي پشتوني قرار گرفته ايد؟
    آيا شما افكار وانديشه هاي محمود طرزي را زير نقد قرار داده ايد؟ آيا جنابعالي عليه شوونيزم وعظمت طلبي پشتوني كه خواهان درون ساختن افغانستان بكام پاكستان به بهانهء اتحاد افغانهاي لر وبر ميباشند قرار گرفته ايد؟
    خليلزاد:
    شما نوشته ايد كه حزب همبستگي هيچ نياز ندارد كه مخالفت اش را با خليلزاد وخانمش به شما اثبات نمايد.
    به نظر من شما اشتباه ميكنيد. حزب همبستگي اگر صادقانه يك جريان چپ وانتقادي وانقلابي باشد قبل از هر شخصيت ديگر بايد بجان خليلزاد بچسپد. زيرا وي بحيث نخستين افغان وطنفروش ضد كمونيزم وضد جريانهاي چپ در جهان به نفع سرمايه داران يهود ومحافظه كاران قصر سفيد وطن آبايي اش را عمدا وقصدا در اختيار يك ابر قدرت امپرياليستي چون امريكا در آورد.
    بناء نقش خليلزاد دربن برههء زمان بدتر از نقش شاه شجاع و حفيظ الله امين وتره كي ونجيب وكارمل ميباشد.
    هيچيك از شخصيتهاي ياد شده به اندازهء خليلزاد ناموس فروش نبودند كه با علاقه و عشق آهنين به خارجي ها قواي نظامي يك كشورخارجي را بالاي خاك و وطن آبايي شان ديسانت نموده باشند ويك تيم از مزدوران ونوكران افغان شانرا از نقاط مختلف امريكا از رستوران ها وكاباره ها وهوتلها جمع نموده وبنام دولت پسا طالباني آنها را بر اريكهء قدرت رسانده باشد.
    بناء سكوت معنادار شما دربرابر خليلزاد واشرفغني وتيم افغانهاي امريكايي ، نشان ميدهد كه شما تنها موظف شده ايد كه به روشنفكران اقوام غير اوغان دشنام بزنيد تا آنها وادار به سكوت شوند.
    ديگر چه چيز ميتواند نفرت هاي شتر كينه مانند شما را با اين آقايان توجيه نمايد؟

  • آقای بهمن،

    نکته کریم در مورد خلیلزاد را اولا غلط درک کرده و غلط پاسخ داده اید.

    من در مورد خلیلزاد در حزب همبستگی موضعگیری روشنی یافتم به صورت ذیل:

    زلمی خلیلزاد به مثابه نماینده غیررسمی کاخ سفید عهده دار پروژه اداره افغانستان و رام کردن گرگان تنظیمی و مافیایی است که تمامی کاندیدان مثل مگس به دور او حلقه زده گام اول رسیدن به ارگ را دلربایی به او می‌دانند. مسئولیت شیطانی خلیلزاد نیز کشف فورمول هاییست که افغانستان را لقمه بی‌درد سر و باب دندان‌تر برای امریکا بسازد و در تقسیم افغانستان لت و پار شده به همه‌ی این درندگان سهمی قابل قبول بدهد تا سر به زیر و گوش به فرمان بادار باشند. او در پیاده کردن این ماموریتش مشکل چندانی هم ندارد زیرا هریک از به‌اصطلاح کاندید های منفور کسانی هستند که در جبین‌سایی و پوزه‌مالی به بادار بین هم سرشکنی می‌کنند. البته درین میان اسفبار وضع آن جوانک هاییست که از فقر آگاهی و یا هم با گرفتن بسته های دالر اینجا و آنجا اکسیون هایی راه انداخته خواهان کاندیداتوری خلیلزاد برای کرسی ریاست جمهوری گردیدند.

    موضع حزب در مورد خلیلزاد و قومگرایان مختلف چه پشتون و چه غیرپشتون را من بسیار روشن و عاری از مرض قومگرایی می‌دانم.

    شما اگر واقعا مخالف قومگرایی باشید، نباید صرفا به پشتونیست های نامدار تمرکز دهید بلکه باید قومگرایان ضدپشتون را که شاید کامران میرهزار بهترین نمونه آن باشد نقد کنید.

    بسیار ظالمانه و غیرانسانی خواهد بود اگر به خاطر جنایت و پلیدی حاکمان پشتون تبار، تمامی مردم پشتون را ضد ملیت های دیگر نامیده یکسره مقابل تمامشان شمشیر کشید. شما باید بدانید که پشتون های افغان نیز همیشه قربانی آنانی بود که زیر نام پشتون قدرت را به دست داشته جنایت و ستم روا داشته اند.

    من هرگز جنایات مزاری، خلیلی، شفیع دیوانه، محقق و... را به پای مردم مظلوم هزاره نمی‌نویسم اما میرهزار به خاطر ستمگری های ملاعمر و گلبدین و ..... بر تمامی پشتون ها خط بطلان می‌کشد. و همین را گویند قومگرایی مریض وار.

    آنلاین : خلیلزاد دشمن مردم افغانستان

  • سلام به آقاي نسيم نورستاني يا همان كريم جان!
    دوست عزيز ازاينكه خودت شايد واقعا نورستاني استي ويا ني، اين را خدا ميداند ولي آنچه از پاسخ هاي بي ربط تان بر ميايد شما ظالم ومظلوم را ميخواهيد با يك قمچين شلاق بزنيد واين كار شما خدمت غير مستقيم به فاشيستهاي پشتون است.
    موقف شما وسازمان راوا راجع به شخصيتهاي عدالتخواه غير اوغان چون پدرام ، عوض نبي زاده، اكبر همت، تور ديقل خان ميمنگي وغيره بخاطر آنست كه فاشيستهاي قومگراي پشتون از شما خوش وراضي باشند، من در كامنت بالايي ام خدمت شما عرض نمودم كه شما وسازمان تان چه راواي ديروز يا همبستگي امروز؛ ستون پنجم فاشيستان قومگراي پشتون وافغانملتي ها استيد وبا سر دادن نعره هاي وحدت طلبي موهوم وخيالي ميخواهيد صداي حق طلبانهء روشنفكران غير اوغان را خفه سازيد. بناء خطر شما وسازمان راوا براي اقوام غير اوغان اينكشور بمراتب بيشتر از فاشيستان اوغان است.
    اگر جنابعالي اندك از مركب جهالت تان پايين شويد وبه آرشيف فارسي سازمان راوا سر بزنيد درقدم نخست يگانه چيزيكه بچشم تان ميخورد، تحقير وتوهين وفحاشي برعليه فرهنگيان، شاعران ، ونويسنده هاي غير اوغان است.
    در لست آرشيف نشراتي سازمان راوا حتي زنهاي شاعره تاجيك مانند خالده فروغ وشوهر بيچاره اش را نيز مي يابيد كه آماج خشم فاشيستان راوايي قرار گرفته اند. بدون شك از نظر سر دادن شعار ها ومحتواي برنامه هاي سياسي من تفاوت چندان ميان شما و راوا نمي بينم.
    همان اشخاص وافراد كه سازمان راوا آنها را بدليل هزاره بودن وتاجيك بودن وازبيك بودن فحش ودشنام ميدهد وبا اسناد جعلي ادعا ميكند كه آنها در دوران طفوليت شان مورد تعرض جنسي قرار گرفته اند، همان افراد درلست سازمان همبستگي نيز شامل اند.
    درحاليكه اگر آن دشنامهاي ركيك وزير نافي و فحاشي هاي تانرا عليه پدرام واكبر همت فاريابي وعطا محمد نور ، پرتو نادري ، واصف باختري با انتقادات وگله هاي دوستانهء تان از خليلزاد واشرفغني و انورالحق احدي مقايسه نماييم مثل مقايسهء ماهي دربرابر نهنگ است.
    شما از خليلزاد بخاطر گله مند استيد كه چرا به عوض اشرفغني واتمر و غيره شما را در آغوش نگرفته است، بنظر من چنين گله ها وانتقادات دوستانه از خليلزاد با دشنامهاي زيرنافي تان عليه نويسنده گان وروشنفكران غير اوغان از زمين تا آسمان فرق دارد ومردم افغانستان بخصوص اقوام غير اوغان اينكشور هرگز به اين ترفندها بازي نميخورند.
    شما نوشته ايد كه :" خليلزاد نمايندهء غير رسمي كاخ سفيد عهده دار پروژهء ادارهء افغانستان و رام ساختن گرگهاي تنظيمي ومافيايي است "
    هدف شما اين است كه اگر غير از رام ساختن گرگهاي تنظيمي به طريق ديگري افغانستان را اداره نمايد آنوقت مقبول خاطر شما قرار ميگيرد.
    به نظر من اين را مخالفت نميگويند بلكه انتقاد دوستانه و گله گزاري زنانه ايي ميگويند.
    بناء چنانچه در پيامهاي بالايي ام خدمت شما عرض نمودم ، آنقدر لحن پرخاشگرانه و لچكانه وغير اخلاقي و نفرت وكراهيت كه عليه شخصيتهاي تاجيك وازبيك وهزاره بشمول شاعران وفرهنگيان شان تا كنون بكار برده ايد ،، چنان لحن غير اخلاقي را عليه يك موجود منفور مانند خليلزاد بكار نبرده ايد وهرگز بكار نمي بريد. زيرا درآنصورت شما يك منبع بزرگ تمويل خويش را از دست ميدهيد.
    نكتهء مهم ديگر كه بايد خدمت شما بعرض برسانم اين است كه:
    شما تنها با محكوم نمودن لفظي ونچندان جدي فاشيستان پشتون و مقايسهء آنها با عدالتخواهان اقوام غير اوغان ميخواهيد بصورت خيلي ساده وسطحي وعوامپسند از اصل مشكل افغانستان طفره برويد.
    من ازشما ميپرسم : آيا مشكل قومي افغانستان تنها در وجود افراد مانند : روستار تره كي ، اسمعيل يون وباري جهاني ولطيف پدرام وعوض نبي زاده خلاصه ميشود؟
    آيا شما باور داريد كه با مردن اين افراد ، مشكلات قومي وايتنكي در افغانستان براي ابد حل مبشود وافغانستان بهشت روي زمين ميشود؟
    نخيو دوستان همبستگي!
    شما خيلي سطحي نگر وساده انديش تشريف داريد، مشكلات قومي افغانستان قرنها پيش از پدرام وروستار تره كي وباري جهاني واسمعيل يون وطاقت وجود داشت.
    امروز پشتونهاي لر وبر خودشان را مانند كردها وبلوچ ها درين حوزهء جغرافيايي محروم ميدانند. پشتونها ميگويند: كشور كنوني افغانستان را پادشاهان پشتون بنياد گذاشتند ولي زبان وفرهنگ غير اوغاني را در آن مروج ساختند، جايگاه من پشتون درين كشور كه نامش را افغانستان گذاشته اند دركجاست؟ چرا من مجبور باشم كه هر روز فارسي صحبت نمايم ؟ چرا در كشوركه نام آن افغانستان است زبان افغاني براي اولادهايم تدريس نميشود؟ چرا يك فارسي زبان ويا ازبيك نتواند بزبان من صحبت نمايد كه من بزبان او؟
    چرا قوانين جامعه در مطابقت به فرهنگ وضروريات من تدوين وتصويب نميشود؟ خلاصه اينكه تا چه وقت يك پشتون خودش را در ميان جامعهء چند قومي بيگانه احساس نمايد؟ آيا شما دربارهء اين مسايل فكر كرده ايد؟
    من ميخواهم ازشما بپرسم شما بحيث يك سازمان سياسي چرا به عوض نقد ويا ترديد هاي منافقانهء فاشيستان پشتون براي رد يا نقد افكار پشتونيستي نمي پردازيد؟
    اگر شما ستون پنجم آنها نيستيد چرا علنا افكار پشتونيستي را بصورت علمي رد نمي نماييد؟ درحاليكه شما بدون پرداختن به موضوعات اساسي؛ تنها به اين اكتفا كرده ايد كه ظالم ومظلوم وحق وباطل را به يكسويه قمچين بزنيد تا مردم به چهرهء اصلي تان پي نبرند.
    شما ادعا داريد كه پشتونها، تاجيكها، ازبيكها، هزاره ها همه خواهان همزيستي برادرانه استند ولي قومگرايان اين اقوام ميخواهند كه درميان مردم وحدت وهمبستگي بوجود نيايد. درحاليكه چنين نيست.
    با گذشت هر روز وبا تحولات سياسي واقتصادي كه درجهان ومنطقه رخ ميدهد ، دادخواهي قومي وزباني نيز بالا ميگيرد. اگر شما چشم تانرا عامدانه بر خواستهاي مشروع اقوام ببنديد درحقيقت جنايت ميكنيد و شعله هاي آتش را در زير خاكستر پنهان نموده وآنرا براي نسل هاي بعدي ميگذاريد.

  • دربارهء موقف حزب همبستگي راجع به افكار قومگرايي :
    آقاي نسيم نورستاني :
    شما جملات تان را از سر مرور نماييد:
    " موضع حزب در مورد خلیلزاد و قومگرایان مختلف چه پشتون و چه غیرپشتون را من بسیار روشن و عاری از مرض قومگرایی می‌دانم.
    شما اگر واقعا مخالف قومگرایی باشید، نباید صرفا به پشتونیست های نامدار تمرکز دهید بلکه باید قومگرایان ضدپشتون را که شاید کامران میرهزار بهترین نمونه آن باشد نقد کنید.
    بسیار ظالمانه و غیرانسانی خواهد بود اگر به خاطر جنایت و پلیدی حاکمان پشتون تبار، تمامی مردم پشتون را ضد ملیت های دیگر نامیده یکسره مقابل تمامشان شمشیر کشید. شما باید بدانید که پشتون های افغان نیز همیشه قربانی آنانی بود که زیر نام پشتون قدرت را به دست داشته جنایت و ستم روا داشته اند.
    من هرگز جنایات مزاری، خلیلی، شفیع دیوانه، محقق و... را به پای مردم مظلوم هزاره نمی‌نویسم اما میرهزار به خاطر ستمگری های ملاعمر و گلبدین و ..... بر تمامی پشتون ها خط بطلان می‌کشد. و همین را گویند قومگرایی مریض وار."
    اولا اينكه كشور افغانستان نام قومي دارد. خود همين نام كفايت ميكند كه همهء اوغانها را عليه غير اوغانها بسيچ نمايد. شما چه بخواهيد كه جنايات ملاعمر و حكمتيار وتره كي وامين وهمچنان شاهان وامراي تاريخي پشتون را برهمهء پشتونها تسري بدهيد يا ندهيد واقعيت آنست كه: بخش بزرگ از پشتونها بدليل پشتون بودن اشخاص فوق الذكر از آنها دفاع كرده اند وميكنند.
    شما ميتوانيد بحيث يك نورستاني از جنايات امير عبدالرحمن درحق هزاره ها ونورستاني ها دفاع نكنيد ولي محمد اعظم سيستاني و لي احمد نوري، مسعود فاراني وديگر اوغانهاي قلمبدست وبي قلم در رثاي شمشير زني هاي آن موجود منفور قلمرسايي ميكنند وثبات موقتي افغانستان آنروز را مرهون شمشيرزني هاي او ميدانند.
    شما چه بخواهيد جنايات ونسلكشي هاي ملاعمر را در پروان ويكاولنگ ومزار به پاي همهء پشتونها بسته كنيد يا نكنيد ولي واقعيت مسلم آنست كه بخش اعظم پشتونها زنده گي را در زير سايهء ملا محمد عمر خيلي راحت احساس ميكردند تا زنده گي زير سايهء دولت برهان الدين رباني يا ببرك كارمل. بنظر من شما در افغانستان خيالي زنده گي ميكنيد.
    درافغانستان خيالي سازمان همبستگي، افغانستان يك ملت واحد ويكپارچه است. در افغانستان خيالي سازمان همبستگي و راوا افغانستان هرگز به اقوام مختلف تقسيم نشده بلكه براي دفاع از هزاره ها دربرابر تعرض هاي سالانهء كوچي ها همهء پشتونها با هزاره ها دريك سنگر قرار ميگيرند.
    اما در افغانستان واقعي ؛ اين خيالات سازمان همبستگي بچشم نميخورد.
    در افغانستان واقعي، حتي يك كمونيست ويا يك لاييك پشتون حاضر است تا جنايات طالبان را بدليل پشتون بودنش پنهان نمايد.
    درافغانستان واقعي حتي جامعهء پشتون نيز يكدست نيست بلكه به قبايل وايل هاي مختلف تقسيم شده وهركسي در پي بدست آوردن منافع قبيلوي خود ميباشد. درچنين افغانستان جاي براي افكار ونظريات سازمان همبستگي وجود ندارد.
    سازملن همبستگي خوش دارد كه عدالت طلبي و دادخواهي قومي را نيز برچسپ فاشيسم بزند تا با اين ترفند خدمت كرده باشد به باداران اوغان خود، درحاليكه عدالت طلبي غير از فاشيسم قومي است.
    اگر كامران ميرهزار فاشيست قومگرا ميبود بايد درسايت كابل پرس تنها نظريات ومقالات هزاره ها را نشر ميكرد، درحاليكه وي هم براي سازمان همبستگي وهم براي اوغان ذلتي ها هم براي بقاياي شوراي نظار متوفا وهم براي گلبديني ها به يكسويه زمينهء تبادل نظر را فراهم كرده است.
    پس فاشيست قومگرا بايد سازمان همبستگي و راوا وافغان جرمن وديگران باشند كه از كلكينچهء هاي سايتهاي شان جز نظريات ماليخوليايي وتكراري ويك جانبهء خودشان ديگر نظر مخالف بچشم نميخورد.
    فاشيست ها وقومگرايان افراطي كه به بيماري قومكرايي مبتلا استند هرگز به نظريات مخالف ارزش وأهميت قايل نمي باشند.

  • والله تا جایکه من معلومات دارم همبستگی ملی شاخه از سازمان مائویستی راوا ست که بنیاد گذار ان زن و شوهر قندهاری ایکه از شعیه ها وفارسی زبان قندهار بودند میباشد .
    اما امروز قوم گرایان اوغان فارسیگوی حوزه غرب انرا بنام مائویزم اوغانی در راه مقاصد قبیله وی شان استفاده و هیچگاه مردانه اعتراف و یا رد به ماویست بود نشان نکرده اند ,میکنند ,سخنگویان شان جز فحاشی کاری ندارند ! "سیلی غفار و دشنامزن معروف شان ملالی جویا فراریست !!!
    همچنان مطالب "ورور کریم خان "همه و همه دفاع از اوغان است اخر تائید کوچی ناقل واحد بی طاقت که از شاخه نجیب تیپ کمونیستهای شوروی است به نفع راوا نیست.

  • دوستان بعضی ها می گویند حزب همبستگی در شهرهای جلال آباد مزار کابل روسپی خانه دارد دوستان محترم و گرامی و عزیز بیایید آدرس این مراکز را علنی کنید آخه وقتی در کابل روسپی خانه حزب همبستگی دارد کجا ی کابل آدرس این روسپی خانه ها است یا اینکه دروغ می گویید و سیلی غفار این قهرمان آزاد فکر افغانستان را ضعیف پنداشته اید در برنامه تلویزیونی که سیلی غفار شلگری نمایندهگلبدین حکمت یار و نماینده عبدالله عبدالله را به زباله دانی تاریخ انداخت آنها شروع به فحاشی کردند این دو نفر چون مدتی است که از استخبارات پاکستان جیره ای بدست نیاورده اند نتوانسته اند غذا و میوه های خوب بخورند در نتیجه در اثر کمبود ویتامین آ چشمانشان ضعیف شده و زنان و دختران خودشان را با سیلی غفار اشتباه گرفته اند حال می آییم سر بحث فاحشه خانه ای که آدرس ندارد یعنی وجود ندارد و لی سیلی غفار و حزب همبستگی فاحشه خانه نبوده را می گردانند پس سیلی غفار هم مدعی است که این فاحشه خانه ها متعلق است به پدر افرادی که می گویند حزب همبستگی فاحشه خانه دارد شاید. صاحب و گرداننده این فاحشه خانه. پیامبر و خلفای شما باشد و فاحشه های آن مادران و خواهران تهمت زنان باشند اگر آدرسی پیدا کردید که فاحشه خانه ای متعلق به سیلی غفار و حزب همبستگی آن موقع من از شما عذر می خواهم وگرنه حق شما این حرفها بود شما که از دین به پول و مقام رسیده اید و اشتهای سیری ناپذیری دارید به هر حال ملت افغانستان به کمک سیلی غفار و سیلی های غفار. هوشیار و بیدار شده است دوره کلاه برداری های شما گذشته است و زباله دانی تاریخ جای شماست زنده باد آزاد زنان و آزاد مردان افغان هر که می خواهد باشند مرگ بر خرافات و خرافه پرستی. اگر سیلی غفار دختری را مجبور کرده به فاحشه خانه برود یا به زور دختری را به فاحشه خانه برده باشد حق با شماست ای نادان هایی که به سیلی غفار تهمت می زنیدزنند آیا در روز نامه ها ندیدیذ به طفلی چهار ساله در افغانستان تجاوز شده است شخص تجاوز کننده افغان است در کشور شما زندگی می کند در شهری که زندگی می کند بقیه مردم همشهری او هستند خیلی از مردم آن شهر اقوام او هم هستند مگر چند وقت پیش چند نفر که به چند زن تجاوز کردند در کابل دار نزدند اگر فاحشه خانه بود این آبروریزی ها درست نمی شد این ها یکی از ملیون هستند در افغانستان. پس فاحشه خانه نبوده را به سیلی غفار که از هر جهت علم دانش پاک دامنی شجاعت از شما سر تر است نسبت ندهید

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس