اتهام تب آلود مشتی بیمار
نقدی بر سیاهه ی رادیو صدای فاشیسم (رادیو آزادی)
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
قبل از همه، من از عموم مخاطبان می پرسم: آیا شهرک جبرئیل و سایر شهرک های هزاره نشین هرات، از بودجه ولایت فقیه ایران درست شده است یا از آبلیله دست کارگران هزاره؟
چند روز پیش، گزارشگران رسانه "رادیو آزادی" گزارش ویدیویی را از شهرک جبرئیل هرات به نشر سپرد که اتهام آن به معنای صریح این است: شهرک جبرئیل را دولت ایران برای هزاره ها ساخته است. دلائل این ادعای ناقص و بی بنیاد، ظاهر به شدت عوام فریبانه دارد و آن اینکه دولت مذهبی ایران گویا می خواهد با حمایت از هزاره ها و ساختن شهرک ها برای این مردم، نفوذ مذهبی و نفوذ فرهنگی خود را در افغانستان، گسترش دهد. به معنای دیگر، هزاره های کارگر شرافتمند، شهرک و خانه های شان را از طریق هدایای نقدی دولت ایران ساخته اند.
گرچه نشر این گزارش، واکنش های زیادی را به همراه داشت و نقدهای چند، پیرامون این گزارش نوشته شدند؛ ولی من به این نظرم که تنها نقدی ارزش دارد که خونسردانه و با استدلال و شواهد نوشته شده باشد هرچند همه بخوبی می دانند هدف از نشر این گزارش و هدف رسانه ی شکست خورده مثل رادیو آزادی، چیست و کارگزاران و گردانندگان این رسانه ی شایعه پسند و بیمار، با استفاده از امکانات یک رسانه، در پی چه هستند.
علاوتاً، شخص من به این تعجب می کنم و صد البته که افسوس می خورم، چرا گردانندگان و مشتی قلم زنان غیر حرفه ای و اغلب مبتدی با کله های پر از تعصب از طریق یک رسانه، زهر دهن شان را به روی مخاطبان می ریزند؟ آیا این کارگزاران و نویسندگان و به قول خودشان «گزارشگران» واقعاً از اخلاق رسانه ای یا وجدان رسانه ای، بویی برده اند؟ نیازی به پاسخ نیست، پاسخ روشن است و این کارگزاران و رسانه گران واقعاً مفلوک و درمانده، از پای یک بی گناه گریزان، خنجری تصویر می کنند که لابد گلوی مهاجم و حمله کننده را به رسم کشتن، نشانه گرفته باشد! در حالی که تصویر عقب، یا تصویر واقعی یا واقعیت ماجرا، کاملاً برعکس است.
بهرحال، به هدف بی اساس خواندن و بی ارزش قلمداد کردن گزارش رادیو آزادی با عنوان «نفوذ ایران در هرات» چند نکته ای را خاطرنشان می سازم:
اول؛ یک گزارشگر خوب، از مکان یا جامعه ای که گزارش تهیه می کند، باید اطلاعات کافی، دسته اول و بی طرفانه در اختیار داشته باشد. گزارشگر رسانه ی رادیو آزادی آیا این اطلاعات و معلومات را در دست دارد؟ آیا او خود به شهرک جبرئیل قدم گذاشته است؟ آیا او از نزدیک شاهد زندگی و مشکلات مردم بوده است؟ تا جایی که معلوم است، گزارشگر خود یکی از قضاوت گرانی است که در گزارش منتشره، نظر می دهند و اتهام می بندند. من با درک و مشاهده ی مستقیم و چندی زندگی در شهرک جبرئیل با جرئت تمام مدعی هستم که گزارشگر، به جای انعکاس واقعیت، از واقعیت فرار کرده است و در عوض نشان داده است که از تریبون رسانه، فرصتی برای عقده گشایی فراهم کرده است. گزارشگر در صف همان مردمانی است که با چشم کور، قضاوت می کنند. استدلال من در رد ادعای این رسانه این است: در افغانستان تیره های مختلف مذهبی زندگی می کنند. بخش بزرگی از جامعه ی هزاره نیز شیعه مذهب هستند درست همانطور که بخش بزرگ مردم افغانستان سنی مذهب اند. اگر دلیل نفوذ ایران از طریق مردم هزاره، مذهب مشترک است، گذشته از تمام جنبه های مسأله، آیا سنی های افغانستان نمی توانند عوامل نفوذ مذهبی عربستان و پاکستان و سایر نمایندگان اسلام رادیکال باشند؟ (این مبحث را در سطور بعدی ادامه خواهیم داد.)
دوم؛ بر همگان مبرهن است که در شهرک های جبرئیل و سایر شهرک های کوچک هرات که اخیراً هزاره ها از ولایت های مختلف در آنجا سکنا گزیده اند، مردمان فقیر اما سختکوش هستند. شهرک جبرئیل و سایر شهرک های نوساز هزاره نشین، محصول هدایای مالی نظام اسلامی ایران نیست بلکه هر صاحب عقل و خرد می تواند درک کند و بفهمد که شهرک، بازار و خانه های نشمین، محصول رنج کارگری جامعه کارگر و سختکوش هزاره است که سالها آبلیله ریخته اند. اکثر باشندگان این شهرک ها را مهاجرینی تشکیل می دهند که از محیط کارگری ایران برگشته و گوشه ای از وطن خود را برای زندگی انتخاب نموده اند (دلائل مهاجرت های داخلی هزاره ها خود یک مبحث جداگانه می طلبد). بر این اساس، هیچ جرم و عیبی نمی توان یافت مگر اینکه رسانه گران رادیو آزادی، بیایند و بگویند چون آنها از دسمزد سالها کارگری در ایران، اکنون برای شان خانه و محله ساخته اند، پس عوامل نفوذی ایران هستند! حساب این منطق، به گور و گردن گزارشگران رادیو آزادی.
سوم؛ در منطق رسانه گران رادیوآزادی، شاید خوی مدنی و خصلت صلح دوستی مردمان هزاره، جرم به حساب بیاید. علاوتاً، می توان این فرضیه را پیش کرد که قضاوت این چنینی در مورد هزاره ها و بستن اتهام- چه از سوی عده ی باشندگان دائمی هرات و یا شخص گزارشگر و گردانندگان صفحه افغانستان رسانه رادیوآزادی- ناشی از عقده های راسیستی و تفکر فاشیستی است که سالها در سرزمین افغانستان جریان داشته و این رود نامیمون و گنداب متعفن، سالهاست که روح و روان، شخصیت و حرمت و هویت انسان هزاره را نشانه می گیرد و تیرهای عقده و کین شان را به سوی این مردم، پرتاب می کنند. گزارش اخیر رادیوآزادی، به خوبی این واقعیت را به نمایش گذاشت. زیرا این گزارش دربردارنده فرضیه های اتهام آمیز و غلط و تهی از واقعیت و آغشته با خباثت است.
چهارم؛ این واقعیت بر هر انسان افغانستانی آشکار است که داد و ستدهای فرهنگی و مذهبی میان مردم افغانستان و مجاری خارج از آن، یک امر عام و معمول است. به همان پیمانه که هزاره ها از مجاری مذهب، با ایران داد و ستد فرهنگی دارند، سایر سنی مذهب های افغانستان نیز با مجاری خارج از کشور، در داد و ستد فرهنگی قرار دارند. اگر این داد و ستد، جرم است، وانگهی برای همه ی مردم افغانستان جرم است و اگر برای دیگران جرم نیست، چرا برای مردم هزاره جرم تلقی شود؟ و آیا چنین سناریویی را نمی توان بر بستر فاشیسم افغانی تعبیر و تفسیر کرد؟ قشر محدود جامعه هزاره با قشری از جامعه ایران، از مجاری مذهب داد و ستد فرهنگی دارند؛ اما کدام یکی از اینها بر خلاف مصالح ملی و نظم همگانی جامعه افغانستان عمل کرده اند؟ اگر حرف نقد در میان باشد، بیاییم اول تر از همه به جامعه سنی مذهب افغانستان نقد بزنیم که مطاع داد و ستد آنها، رادیکالیسم دینی است که هر از گاهی سر از انتحاری و کشتار همگانی در می آورند! انسان هزاره هیچ وقت انتحاری تولید نکرده است، انسان هزاره هیچ وقت رادیکال مذهبی تحویل جامعه نداده است، هزاره هیچ وقت «اشرف المدارس» تأسیس نکرده است و تریبون روحانیون هزاره، شعار «مرگ بر دموکراسی» و «مرگ بر حقوق بشر» و حتا «مرگ بر پیپسی» نبوده است!.
پنجم؛ رادیوآزادی گزارش می دهد و ادعا می کند که شهرک هزاره نشین جبرئیل از سوی ایران ایجاد شده است. اکنون آیا منطقاً جمهوری اسلامی ایران حاضر است حتا به خاطر مذهب چنین پولی را مصرف کند و آن را به هزاره های همیشه تحت ستم افغانستان، حاتم بخشی کند؟ هیچ انسان منطقی نمی تواند باور کند این فرضیه درست باشد. تا جایی که ما و همه ی مردم افغانستان و حتا شما و گزارشگران تان در جریان هستید، پول های ایران نه در جیب هزاره های افغانستان که در جیب غیر هزاره های افغانستان سرازیر می شود. حتماً به خاطر دارید که دو سال قبل اسناد پول های نقد ایران به جناب شیراوغو جناب آقای حامدکرزی افشاء شد. میلیون ها دالر رژیم ایران به جیب کرزی و هم سفره های غیر هزاره ی او رسید نه به هزاره.
نکته آخر؛ تاریخ خود گواه است که هزاره ها از بومی ترین مردمان ساکن در افغانستان است. میراث های تمدنی هزاره، امروز در هر کنج و کنار افغانستان به چشم می خورد. هزاره ها نه انتحار کرده است و نه انفجار و کشتار جمعی، هزاره ها افتخار این را نیز دارد که نه عبدالرحمان خانی داشته است که وطن بفروشد و انسان بکشد و نه ملاعمری که بخواهد روی سرک ها را با سرگین شتر، کاهگل کند. هزاره ها همیشه در حرف و عمل- هردو- ثابت کرده اند و نشان داده اند که به ارزش های مدرن جهانی و اساسات دموکراتیک هر نوع نظام، پایبندی و اعتقاد دارند. بنابراین، نشر گزارش های تب دار از سوی مشتی بیماران قلم به دست رادیوآزادی، آشکارا به معنای زیر پا گذاشتن هر نوع اصول و اساسات اولیه انسانی و موازن حقوقی و اجتماعی است. تا جایی که می دانیم، هزاره ها از نخستین شهروندان افغانستان است که به درک درست ارزش های دموکراتیک عصر قرن بیست و یکمی رسیده اند و از قبل تا امروز، خواهان حل معزل قومیت در افغانستان از راه صلح آمیز و با رعایت موازات حقوق بشری و عدالت اجتماعی، بوده اند. در همین راستا، وارونه جلوه دادن هر نوع برساخت های اجتماعی جامعه افغانستان و مطرح کردن مسائل در کانتکست راسیسم، نه تنها به سود مردم افغانستان نیست که فاصله ها را میان ملیت های مختلف افغانستان زیادتر می کند. بنابراین، به باور ما گزارش غیر مسئولانه ی رسانه "رادیوآزادی" آشکارا یک تخطی رسانه ای و عدول از اخلاق و وجدان رسانه ای است که در حد اقلی ترین حالت، گردانندگان این رسانه ضعیف و بی مسئولیت، از همه ی خوانندگان خود و مردم افغانستان و بخصوص جامعه هزاره، معذرت خواهی کند.
مهدی زرتشت، هرات 21 جنوری
پيامها
23 جنوری 2015, 19:14, توسط قادر سروری
من میخواهم نظر آقای زرتشت را تایید کنم؛ یعنی هر گردی ، گردو( چارمغز) نیست!
هزاره ها ، اغلب، یعنی اکثریت نفوس ملت زحمتکش هزاره از زحمت کف دست خویش ، نان میخورند ؛ هزاره ها نیز مثل دیگران از دوران مهاجرت در ایران اسلامی،خاطراتی مجروح دارند؛ اما خوب ، وقتی عکس های جوانان هزاره ، برگشته از جنگ عراق و سوریه ، در گورستان های ایران دیده میشود؛ بخصوص کشته شدن بخاطر منافع بشار اسد ، این توهم شاید پیش بیاید که جمعی از هزاره ها خمتگزار سیاستهای ولی فقیه اند!
البته هزاران پشتون نیز در استخبارات پاکستان ، ثبت نام کرده اند؛ حتا ایجنت های پاکستان( پشتون) تا حد وزیر ووالی نیز ، بکار گرفته شده اند؛ نباید فقط چند نفر هزاره را انگشت نما کرد!
همین تظاهرات امروزی نیز به تحریک ایران و پاکستان است. چرا کسی که نان خوردن را ندارد، راجع به کاریکاتور( که سر ازان در نمی آورد) مظاهره کند!
25 جنوری 2015, 15:05, توسط نعمت الله ترکانی
من جدا آنانیکه پای ایران را در آبادانی شهرک جبرئیل در غرب شهر هرات دخیل میدانند بیخرد و بی معلومات از این ناحیه میدانم. خودم شاهد ام که این مردم زحمتکش با آبله کف دستان شان به نورم های دید شهرک سازی جبرئیل را آباد نمودند. در زمان طالبان جهالت ارباب ظاهر یکی از بزرگان این منطقه را طالبان در شهر هرات به درختان ناژو به دار آویختند. خودم که مسوول بخش کشاورزی موسسه دنمارک برای مهاجرین بودم با سروی استاتیکی ازین ناحیه برای سرسبزی سرک های آن نهال های ناژو را به ارباب ظاهر مرحوم هدیه کردم...