یادی از قیام مردمی ضد طالبان در شهر مزار شریف
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
نیروهای جنگی گروه طالبان در اوایل سال 1376 شمسی حمله ی منظم جبهه ای را از طریق ولایت بادغیس دراطراف شهر میمنه بالای نیروهای جنبش ملی اسلامی برهبری جنرال دوستم شدت بخشید که بعد از یک ونیم ماه جنگ شدید میان دو جبهه ی متخاصم, جنرال ملک برادررسول پهلوان بخاطر انتقام گیری خون برادرش از جنرال دوستم نیروهای وفادار بخودش را از منطقه جنگی خارج و برای شکست دادن جنرال دوستم مخفیانه با گروه طالبان وارد معامله شد که بعد از معامله با طالبان جنگ را, در مناطق اطراف شهر های میمنه و شبرغان برضد نیروهای جنرال دوستم اغاز نمود که در جریان این جنگ نیروهای جنرال دوستم شکست سختی را متحمل گردید وبعد از اشغال و تصرف شهرهای میمنه و شبرغان توسط نیروهای مشترک طالبان و جنرال ملک ,نیروهای جنرال دوستم از شبرغان بطرف مزار شریف مجبور به عقب نشینی شد.
اما نیروهای جنرال دوستم چند ساعتی بیشتر نتوانست در شهر مزار شریف در برابر حملات مخالفان مقاومت نماید و جنرال دوستم مجبور شد تا از طریق بندر حیرتان به ازبکستان فرار کند. گروه طالبان شهر مزار شریف را اشغال ودر روز اول تسخیرشهر مزار آنان در جستجوی افر اد با نفوذ قومی و قوماندانان جهادی برامدند و برخلاف معامله وتوافق با جنرال ملک ,گروه طالبان اطراف خانه ی جنرال ملک و غفار پهلوان متحد اورا محاصره و مصروف مذاکره با جنرال ملک بودند تا وی را وادار کنند که ذریعه طیاره از مزار شریف به کابل پرواز و بحیث معین وزارت خارجه ی طالبان در کابل اجرای وظیفه نماید. جنرال ملک و غفار پهلوان در روز دوم تصرف شهرمزار شریف توسط گروه طالبان , متوجه اشتباه شان بخاطر معامله با طالبان شدند که بسیار ناوقت بود. ولی در عین حال رهبران قومی و برخی از فرماندهان منفرد و پراگنده ی جنبش ملی اسلامی طرفدار جنرال دوستم ویکتعداد از فرماندهان حزب وحدت اسلامی طرفدار استاد حاجی محمد محقق و فرماندهان حرکت اسلامی طرفدار ریس دین محمد خان و قوماندان حسین شاه مسرور وبرخی از فرماندهان جمعیت اسلامی در همکاری نزدیک با چهره های موثر و با نفوذ قومی مصروف مذاکره و مشوره جهت مقاومت علیه طالبان، مصروف جمع آوری وبسیج نیرو در داخل شهر ودر ساحه های کوه های البرز و چهار کنت و مارمول بودند. گرچه مردم عادی کوچه و پس کوچه های شهرمزار شریف در ساعت های آغازین قیام ماه جوزای سال 1376شمسی علیه گروه طالبان نقش و سهم عمده داشتند اما با وجود نقش و وجه ی مردمی این قیام, قهرمانان اصلی آنهائی بودند که در بسیج نیروهای مردمی و تامین ارتباط و هماهنگی میان آنها و مسولیت توزیع اسلحه و تشویق و ترغیب مردم بخاطر حمایت ازنیروهای قیام کننده را به عهده داشتند. ازین میان یکی هم مرحوم غریب حسین خان ارزگانی بزرگ مردی از تبار مبارزان فداکار که در قریه چهار باغ مرکزولایت سر پل در سال 1318شمسی بدنیا امد واو یکی از خوانین با نفوذ مرکز ولایت سرپل که از اعتبار فراوان مردمی برخوردار بود.
مرحوم غریب حسین خان ارزگانی در دهه ی هشتاد میلادی قوماندان غند قومی در ولسوالی چمتال بلخ ومرکزولایت سرپل و دوسال در مقام والی ولایت سرپل و چند سالی بحیث سناتور انتخابی ولایت سرپل در مجلس سنا افغانستان ایفای وظیفه نمود.او انسان جسور، قاطع ومصمم درهنگام اجرای وظایف دولتی و مردمی بود. مرحوم غریب حسین ارزگانی چند ساعت قبل از شروع قیام مزار شریف بعد از مشوره و تفاهم بایکی ازدوستانش سناتور میرسلام خان میر (نواسه ی مرحوم فرقه مشر فتح محمد خان یکی از مشروطه خواهان کشور ) دست به چنین اقدام شجاعانه زد. سناتور میرسلام خان میر در سال 1332 شمسی در قریه منگسگ ولسوالی مرکز بهسود ولایت میدان وردک متولد وبعد از فراغت از دارالمعلمین کابل بحیث معلم در مکاتب شهر کابل اجرا ی وظیفه ودر زمان حکومت حفیظالله امین یکسال زندانی و در سال 1367 از ولایت وردک و میدان دوبار بحیث سناتور انتخابی برای مدت شش سال انتخاب ودرسال 1364 شمسی عضو شورای مرکزی ملیت هزاره شد ودر دو لویه جرگه ی آن زمان اشتراک کرده است و درسال 1375 بنا بر نفوذ قومی اش عضو شورای مرکز ی حزب وحدت تعیین گردید .
مرحوم غریب حسین ارزگانی و سناتور میرسلام خان میر در جریان قیام مردمی نقش اساسی را درشروع اولین جرقه ی قیام درسید آباد مزاربه عهده داشتند وبا جسارت و تدابیر مشترک دست به انسجام مردم منطقه ی سید آباد زده و تعداد کثیری از مردم محل را در مسجد جمع و بعد ازصحبت با آنها این دو چهره ی تاثیر گذار مردمی اسلحه لازم را برای جوانان محل توزیع و ده ها تن ازجوانان محل را مسلح کرده و نیرو های مسلح سید اباد را آماده نبرد علیه طالبان شدند. ساعت ده صبح همان روز نبرد بر ضد گروه طالبان از منطقه ی سید آباد مزار شریف شروع و تقریبا مدت بیش از هجده ساعت جنگ با طالبان ادامه یافت. ودر جریان جنگ یک ونیم روزه با طالبان این نیروها را غریب حسین ارزگانی و سناتور میر سلام خان میر رهبری و هدایت میکردند.
بعد ازایجاد نیروی مسلح دفاعی در سید آباد این گروه آغاز کننده ی قیام با برخی از فرماندهان و متنفذین قومی دیگر مناطق شهر مزار شریف از جمله,مرحوم حاجی غلام سخی دایمرک یکی ازچهره های بانفوذ مردمی واز فرماندهان یکی از لوای های قومی و دوست صمیمی و خوب صاحب قلم که در کارته شفانه در همسایگی اوبود وباش داشت تماس برقرارکردند .صاحب قلم و آقای غلام حیدر جمالی نویسنده کتاب سهم هزاره ها در حیات ملی افغانستان نیزکه در روزهای قیام مردمی در شهر مزار شریف ساکن و شاهد اولین قیام مردمی علیه گروه طالبان بوده که هردوی شان نقش مشوره و سمت دهنده را در کناربرخی ازرهبران قیام کننده ی مزار شریف به عهده داشتند.
مرحوم حاجی غلام سخی دایمیرک نظر به احساس مردمی و دلسوزیکه نسبت به مردمش داشت در منطقه ی کارته ی شفاخانه و مناطق همجوار آن که دومین نقطه ی شروع قیام پنداشته میشد رهبری نیرو های قیام کننده دراین منطقه را بدوش گرفته بود که او مشترکا با مرحوم غریب حسین خان ارزگانی بابرخی دیگر ازنیروهای قیام کننده مانند مرحوم طالب حسین قریه دار درچهار راهی مندوی و حاجی خان شیرین در اله چپن و ماما ابراهیم در کارته ی صلح وکارته اریانا و مرحوم سید اسد الله مسرور,یکی از فرماندهان حرکت اسلامی در منطقه تنگی شادیان و دامنه کوه البرز و هم چنین ,مرحوم قوماندان اخلاقی در دشت شور و قوماندان چمن راموزی در کارته باختر نیزتماس دوامدار را در هنگام نبرد علیه طالبان برقرار و تامین کردند .
بعد از آن نیروهای قیام کننده حملات وتحرکات مشترک و هماهنگی لازم جنگی رابا نیروهای غفارپهلوان در منطقه عزیز آباد و کارته ی آریانا و بادیگر نیروهای پراگنده ی جنبش ملی اسلامی برهبری مجید روزی و شیر عرب در قلعه جنگی و بابرخی از نیروهای جمعیت اسلامی در دامنه ی کوه مارمول وکوه البرز تامین و حملات منظم برضد گروه طالبان در هر گوشه و کنار شهر مزار شریف و اطراف آن را تشدید کردند . نیروهای ضد طالب در هر گوشه و کنار شهر گروه طالبان را سرکوب و یا اسیر میگرفتند و یک ونیم روز جنگ خونین میان هر دو طرف ادامه یافت وبالاخره طالبان سر کوب و شهر مزار شریف و برخی از شهر های دیگر شمال کشور از تسلط طالبان آزاد گردید. گروه طالبان درین جنگ تعداد کثیری از سلاح داران خود را از دست داده وشکست سختی را متحمل شد و نیروهای باقیمانده ی طالبان تار و مار ویکتعداد محدود انها توسط طیارات پاکستانی به پاکستان انتقال و برخی دیگرمخفیانه با حمایت حزب اسلامی مربوط به جمعه خان همدرد بطرف ولایت قندوز از راه زمینی فرار کردند.
گروه طالبان در ماه اسد سال 1377 شمسی باردیگر برای انتقام گیری بعد از تسخیر ولایات فاریاب , جوزجان و سر پل بالای شهر مزار شریف حمله نموده و جنگ شدیدی میان طالبان و نیرو های مقاومت در مزار شریف رخ داد که در نتیجه ی این جنگ نیروهای مقاومت شکست خورده و طالبان برای انتقام گیری نسل کشی را درین شهر علیه مردم هزاره براه انداخت که در حدود هجده هزار تن را بجرم هزاره و شیعه بودن بشکل بیرحمانه ی از دم تیغ کشیدند که اجساد قربانیان مردم هزاره در کوچه و پس کوچه های مزار بر زمین افتاده و کسی نبود و جرئت نداشت که آنان را دفن نماید. شانزده سال از نسلکشی طالبان در مزار شریف میگذرد اما کسی نمیداند آنروزها در گوشه و کنار شهر مزار شریف بر ساکنان هزاره تبار آن شهر چه گذشته است. بهروایتی طالبان«سه ساعت را برای کشتن هزاره» مجوز داده بود گرچه نسلکشی و قتلعامهای پیدرپی در تاریخ ما رویداد نا اشنائی برای مردم هزاره نیست. از روزگار امیر عبدالرحمن ، تا امارت اسلامی طالبان، کشتارهای جمعی و پاکسازی قومی، در گیرودار جنگهای قدرت، در دوره های مختلف ،بر این مردم بجرم هزاره بودن روی داده است؛ اما با گذشت زمان، از یادها رفته است.
نسلکشی، بخشی از بحران قدرت در تاریخ کشورما به شمار میرود. اما بحران جنگ قدرت و خشونت بهمثابه پاسخی برای ، ازیادبردن وسازگاری با فجایع انسانی، در گذشته قرار دارند. در تاریخ افغانستان ، برخی از نمونههای برجستهای وجود دارد که مصداق نسلکشی است: یکی از جنگهایی که با نسلکشی پایان یافت، جنگ امیرعبدالرحمن با هزارهها بودکه بیهیچتردیدی، نمونه ی از نسلکشی و پاکسازی قومی بود.ـ نمونههای دیگر، کشتارهایی بود که در هنگام زمامداری حفیظالله امین وبعدا در زمان دولت اسلامی مجاهدین آنچه در افشار اتفاق افتاد، نمونه ی روشنی از نسلکشی بوده است .در جنگهای امارت اسلامی ملاعمر با مردم افغانستان، موارد زیادی از نسلکشی و کشتارهای سازمانیافته ثبت تاریخ شده است.
کشتارجمعی سازمانیافتۀ شهروندان غیرنظامی در مزارشریف, شمالی، بامیان و یکاولنگ دلیل روشنی بر این مدعاست.ت اریخ کشورما، تاریخ کتمان دهشتها و دروغهای بزرگ است. نسلکشیهایی که در سالهای اخیررخ داده ، همه ی این قتلها، علت قومی داشته است. همواره این ترس وجود داشته که سخنگفتن از این فجایع، باری دیگر منجر به فجایع انسانی نشود. این نوع تفکر، برخاسته از نوعی مصلحتاندیشی قومی است. فقدان نگاه انسانی به این رویدادها دهشت را به منازعات قومی و نژادی تبدیل نموده است . آنچه در شهرمزارشریف گذشته است، سکوت دهشتناکی بعد از روزهای کشتار جمعی بر این دیار ، ترسناکتر از فریادها و ضجههای کسانی است که در لحظههای تیرباران جان خویش و کسانِ خویش را از دست دادند و نفرین ابدی بادبر عاملان قتل عام شهر مزار شریف.
رویکردها
کتاب سهم هزاره ها در حیات ملی افغانستان نویسنده ی کتاب غلام حیدر جمالی سال چاپ 2002 میلادی.
نشریه ماهانه ندای هزارستان چاپ المان درماه سنبله سال 1378 شمسی ناشر انجینر سخی ارزگانی.
کتاب جلد دوم مجموعه ی مقالات چاپ کابل زمستان سال 1390 شمسی نویسنده ی کتاب صاحب قلم .
پيامها
23 دسامبر 2014, 18:08, توسط جاغوری
تو شهر مولا علی آغازی ملا کشی
سالروز شکست طلاب است
در دیاری علی ولی ا لله
مردم شهر یا علی گویان
۱۰۰ ریخت روی هر ملا
ناگهان شهر گشت به ملا
دشت لیلی شده پر از ملا
جاغوری
23 دسامبر 2014, 18:09, توسط جاغوری
تو شهر مولا علی آغازی ملا کشی
سالروز شکست طلاب است
در دیاری علی ولی ا لله
مردم شهر یا علی گویان
۱۰۰نفر ریخت روی هر ملا
ناگهان شهر گشت به ملا
دشت لیلی شده پر از ملا
جاغوری
23 دسامبر 2014, 19:27, توسط بلوچ
برای بلوچها در افغانستان ۲ دوره بسیار وحشتناک و با کشتار و تبعید بلوچها از سرزمین های پدری شان ( بلوچستان شمالی) همراه بود٬ اول دوره ملا عبدالرحمن جان و دوم دوره ملا عمرجان ٬ تمام ساحات جنوب ولایات زابل ٬ کندهار ٬ هلمند ٬ نیمروز مکمل ولایت و بخشی های از ولایت فراه ( جز بلوچستان شمالی) میباشند٬ عبدالرحمن خان بلوچها ( بلوچستان شمالی ) را قتل عام کرد و عده یی هم توانستند به ترکمنستان و روسیه وقت فرار کنند ٬ این بخاطری بود تا بلوچها فرست نیابند تا در مقابل عبدالرحمن دست به شورش زنند٬ این وقت تنها جای که برای بلوچها امن بود روسیه بود ٬ بخاطریکه بلوچستان غربی ( سیستان وبلوچستان و دیگر استان آن که بعدآ بواسطه ایران از آن جدا ساخته شدند) را ایران اشغال کرده بود و برای بلوچها جهنم ساخته بود ٬ بلوچستان شرقی هم بدست انگلیس ها افتاده بود ٬ آخرین باری که بلوچها را به گورستان تهدید کردند بواسطه طالب ها بودند٬ زمین های ما را بزور گرفتند و به دیگران دادند و بلوچها را میگفنتد : بلوچ وهزاره به گورستان به خاطر که اینها از خود کشوری ندارند٬این امر اخراج و کشتن و بزور گرفتن مال و زمین های بلوچ ها را خود ملا عمر صادر کرده بود.
همین امروز هم روز بهتر از گذشته ها بلوچها افغانستان ندارند.
به امید روزی که بلوچستان بزرگ و آزاد ( بلوچستان شرقی٬ بلوچستان غربی و بلوچستان شمالی ) دوباره باهم یکجا شوند و کشور آزاد ومستقل داشته باشیم