تأسیس کربلا نه فقط بهر ماتم است
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
تأسیس کربلا نه فقط بهر ماتم است
دانشسرای مکتب اولاد آدم است
از خیمهگاه سوخته تا ساحل فرات
تعلیمگاه رهبر خلق دو عالم است
با سوز عشق نسبت بدعت دهد رقیب
اسرارها نهفته به شور محرم است
هر آیت هلال محرم به چشم خلق
عینک برای دیدن آن حُسنِ مبهم است
اصغر صحن معرکه رفتن به دوش باب
درسی پی حصول حقوق مسلّم است
هر قطره خون حنجر آن طفلِ شیرخوار
بر زخمهای پیکر اسلام، مرهم است
اسماعیل بلخی
برگزاری نامناسب آیینهای محرم در افغانستان به ویژه کابل که با آزاررسانیهای گوناگون مانند راهاندازی کارناوال، ایجاد راهبندان در جادهها، آلودگیهای صوتی تا نیمههای شب در حتا محلههای دارای اکثریت اهل سنت، تیغزنی و قمهزنی و شستشوی زنجیرهای خونین با آبهای آلوده و استفاده همگانی از آنها، ترویج آموزههای ضد خلفای صدر اسلام و صحابه پیامبر اکرم (ص)، گسترش فرهنگ لعن، خرجهای اسرافکارانه برای نذرها و وسایل عزاداری و دستمزدها (بدون آنکه به مستحقان و بینوایان واقعی برسد) و نپرداختن به مشکلهای عمیق اجتماعی کشور در منبرها، خطرهایی است که به فرهنگ عزاداری سنتی در ماه محرم در کشور آسیب میزند.
بیگمان، واکنش نشان ندادن در برابر رواج پیرایهها و خرافههایی که در طول یک دهه اخیر بر آیینهای محرم افزوده شده است، خطر نهادینه شدن این فعالیتها را در میان شیعیان افزایش میدهد. به جز آن، بیزاری اهل سنت را از این آیینها در پی میآورد. در کشوری که تاکنون از گزند جنگهای مذهبی به آن معنا که در دیگر کشورهای جهان اسلام وجود دارد، در امان مانده است، باورمندان به مذهب شیعه باید تساهل و تسامح کنونی حاکم بر فضای کشور را قدر بدانند، نه آنکه با رفتارهای ناهنجار سبب محدودیتآفرینی برای خود و دیگر پیآمدهای ناگوار شوند. بیشک، گروههای افراطی در کمین هستند تا از چنین بزنگاههایی برای به راه انداختن تفرقه مذهبی بیشترین بهره را ببرند.
بستن پرچمهای بزرگ بر پیش و پشت ماشینهای شخصی و وسایل نقلیه هم سبب آزار سرنشینان دیگر وسایل نقلیه و رهگذران میشود و هم ممکن است به تصادف بیانجامد. بلند کردن صدای بلندگوهای گوشخراش در گذرها و روشن ماندن آنها تا پاسی از شب و روشن گذاشتن صدای بلندگوی تکیهخانهها تا نیمهشب جز آزاررسانی چیست؟ احترام به همسایگان تکیهخانهها که حتما در خانههای خود، کودک و بیمار دارند، ایجاب میکند از این کار دست بردارند و صدای بلندگوها را فقط درون تکیهخانه و برای عزاداران حاضر در تکیهخانه روشن کنند. فرهنگ وارداتی لعن به برخی اصحاب پیامبر اکرم (ص) نیز جز نفرتپراکنی میان پیروان دو مذهب شیعه و سنی هیچ دستاورد دیگری ندارد و با آموزههای دینی هم سازگار نیست.
همچنین تیغزنی و قمهزنی که به جز منع شرعی، از نظر حقوق انسان بر بدن خود ناپسند به شمار میرود، از نظر بهداشتی هم نادرست است. آب و هوای کابل به طور طبیعی بر اثر آلایندههای گوناگون بسیار آلوده است. اگر این آلودگی را در کنار آلودگی خاک شهر در نظر بگیریم، از خطرهایی آگاه خواهیم شد که جان عزاداران ناآگاهی را تهدید میکند که به تیغزنی و قمهزنی دست میزنند. وقتی زنجیرهای خونآلود یک عزادار درون سطل آب مملو از خون غوطه میخورد، آلودگی به عزادار دیگر هم سرایت میکند. چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی؟ آیا اهدای خون به مراکز دریافت خون که امری بهداشتی و پاکیزه است، ضرری دارد؟ هر کشوری در زمان عادی به بانک خون نیاز دارد. با این حال، در زمانهای که نیروهای جان بر کف ارتش، پلیس و امنیت ملی کشور در مبارزه با تروریستهای داخلی و خارجی و نیز مردم غیر نظامی هنگام جراحت دیدن از حادثههای تروریستی کور به خون نیاز دارند، چرا از این همه ارادتمندی جمعیت انبوه مردم این کشور برای نهادینه کردن فرهنگ نیکوی «اهدای خون» در کشور بهره نمیبریم؟ چرا با این کار ارزشمند سبب افزایش وحدت مذهبی و ملی میان مردم نمیشویم؟ گویا ویرانسازی از آبادسازی آسانتر است.
البته برخی از این آسیبهای گفته شده در میان مهاجران افغانستانی هم در کشورهای مهاجرپذیر در جهان به چشم میخورد که برای روشنگری مردم باید بیش از پیش کوشید.
ملکالشعرا محمد تقی بهار (1265 مشهد ـ 1330 تهران)
در محرم، اهل ری، خود را دگرگون میکنند
از زمین، آه و فغان را زیب گردون میکنند
گاه عریان گشته، با زنجیر میکوبند پشت
گه کفن پوشیده، فرق خویش پر خون میکنند
گاه بگشوده گریبان، روز تا شب، سینه را
در معابر، با شرق دست، گلگون میکنند
گه به یاد تشنهکامان زمین کربلا
جویبار دیده را از گریه، جیحون میکنند
وز دروغ گندهی «یا لیتنا کنا معک«
شاه دین را کوک و زینب را جگرخون میکنند
صبح برجسته جُنُب، تا ظهر میریزند اشک
ظهر تا شب، نوحه میخوانند و شب ... میکنند
خادم شمر کنونی گشته وانگه نالهها
با دوصد لعنت، ز دست شمر ملعون میکنند
بر یزید زنده میگویند هردم صد مجیز
پس شماتت بر یزید مردهی دون میکنند
پیش ایشان، صد عبیدالله، سرپا، وین گروه
ناله از دست عبیدالله مدفون میکنند
حق، گواه است اَر محمد زنده گردد وَر علی
هر دو را تسلیم نواب همایون میکنند
آید از دروازهی شمران اگر روزی، حسین
شامش از دروازهی دولاب بیرون میکنند
حضرت عباس اگر آید پی یک جرعه آب
مَشک او را در دم دروازه وارون میکنند
قائم آل محمد گر کند ناگه ظهور
کلهاش داغون، به ضرب چوب قانون میکنند
گر علی اصغر بیاید بر در دکانشان
در دو پول، آن طفل را یک پول مغبون میکنند
وَر علی اکبر بخواهد یاری از این کوفیان
روز پنهان گشته، شب بر وی شبیخون میکنند
لیک اگر زین ناکسان، خانم بخواهد ابن سعد
خانم اَر پیدا نشد، دعوت ز خاتون میکنند
گر یزید مقتدر پا بر سر ایشان نهد
خاک پایش را به آب دیده معجون میکنند
ور بساید دستشان با دست اولاد علی
دست خود را شستوشو با سدر و صابون میکنند
جمله مجنونند و لیلای وطن در دست غیر
هی لمیده، صحبت از لیلی و مجنون میکنند
سندی شاهک بَر زهادشان، پیغمبر است
هی نشسته لعن بر هارون و مأمون میکنند
خود، اسیرانند در بند جفای ظالمان
بر اسیران عرب این نوحهها چون میکنند؟
تا خرند این قوم، رندان خرسواری میکنند
وین خران در زیر ایشان آه و زاری میکنند
آنلاین : http://chendavol.blogfa.com/po...