بدون عنوان
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
القصه که دخترکم خواننده ای را دوست داشت و این آخری ها کارهایش را بسیار می شنید و از شنیدن بسیار او من هم ناعلاج شنونده ی کارهای این خواننده ی پاپ شده بودم . حالا تصورش را بکنید یکی از کارهای او را گذاشته بودم با صدای بلند و برای اینکه دلی هم از دخترکم برده باشم این موضوع را رسما به ایشان ابلاغ کردم از داخل خانه به او و برادرش که در حیاط سرگرم بازی بودند و پاسخ از سمت پسرم این که : سنا دیگه دوست نداره این خواننده را.
_چرا؟؟؟
صدای بی خیال و سبک دخترم: من دیگه دوستش ندارم چون اون گی هست.
_گی؟؟؟
صدای آرام مشورتهای کودکانه و تصمیم های دوباره ی کودکانه : آره اون گی هست . ما دیگه دوستش نداریم .
بی از آن هم البته پسرم این تیپ کارهایی که دخترم خوش دارد را دوست ندارد.
چند دقیقه ای تاملات مادرانه : خب چه می شود کرد اینها کودکان این زمانه هستند و شنیدن این موضوعات چیزی عادی است در مدارس و جمع های دوستانه شان و البته همه جا و همه وقت .من آن خواننده را می شناختم و می دانستم که همجنسگرا نیست و اگر گاهی هم اکت و ادهایی میکند برای این است که در بین خواننده های غربی کمی هم مد شده است اینگونه تظاهرها . اما زنگ خطر!!!! چرا باید گی بودن یک انسان مبنای قضاوت شود تا حدی که به آن جرم از لیست شخصیت های مورد علاقه یا احترام حذف شود؟
و نهایتا: مگر چه اشکالی دارد که گی باشد؟
جواب های کوتاه و صریح و خلاصه اینکه انگار گی ها اصلا جزو گله ی آدمیزادگان نیستند.
زنگ خطر دوم!!! بچه ها دارند تبعیض گرایی می فرمایند. باید دست به کار شد هر چه زودتر !
و نتیجه ی اینهمه می شود مذاکره ای طولانی با بچه ها در حیاط خانه پشت میز و زیر سایه بان که :بچه های من گی ها هم مثل من و شما هستند . دست دارند .پا دارند . صورتشان شبیه ماست . مثل ما غذا می خورند .می خوابند .درس می خوانند .با ادمهای دیگر دوست می شوند آنها یک بخشی از همه ی آدم ها هستند. می توانند بد باشند . دیگران را اذیت کنند . دزدی کنند زندان بروند .میتوانند خوب باشند . به دیگران کمک کنند . کار کنند و مهربان باشند. آنها هیچ چیزشان با ما فرقی ندارد . دخترم مشغول بازی با پرنده اش هست و من براش میگم که گی ها حتی میتوانند پرنده ها را دوست داشته باشند مثل تو. ببین! می توانند یک پرنده را ناز کنند همانطور که تو نازمیکنی
وجواب دخترم : پس چرا گی هستند؟
باز رسیدیم سر خانه ی اول...
_ خب برای اینکه انها هم دوست دارند کسی را دوست داشته باشند.
_پس چرا زنهایشان زنها را دوست دارند و مردها یشان مردها را؟
_ برای اینکه هر آدم حق دارد هر کسی را که خوشش می آید را دوست داشته باشد.
صدایی شبیه به یک جیغ کوچک:مامان ! اما این نرمال نیست !!!!! چطوری ممکنه؟ زنها مردها رو دوست دارند و مردها زنها را برای اینکه با هم ازدواج کنند و بچه داشته باشند.
_ تو فکر میکنی محبت بین آدم ها فقط برای این هست که بچه درست کنند؟
_نه اما این نرمال نیست !
باز هم تاملاتی مادرانه: پس مشکل در این جاست که بچه ها فکر می کنند هر کس مثل خودشان باشد نرمال است و هرچیز که نرمال است خوب است.
_ نرمال چی هست دلبر مادر؟
_نرمال یعنی مثل بقیه.
_خب آنها هم مثل بقیه هستند.
_آره ولی مثل بقیه نیست دوست داشتنشان.
_خب من این حرفت رو قبول دارم اما یک کم قبول هم ندارم. همه ی ما مثل هم هستیم و هر کداممان فرق هایی هم داریم با هم . ببین تو هیچ وقت دوست نداری در حیاط که بازی می کنی دمپایی بپوشی در حالیکه بیشتر مردم می پوشند. کدام اینها نرمال است؟
چند پلک ظریف و حیران می زند و میدانم در ذهنش می خواهد تفاوت ها و نرمال بودن و نبودن را با معیارهای کودکانه ی خود بسنجد.
_ مامان ! گی ها بد نیستند؟
_ میتوانند بد باشند میتوانند خوب باشند.مثل من مثل تو.
پسرم که در تمام این مدت بیشتر سکوت کرده است و شنیده است سرش را تکان می دهد و می گوید : راست میگه مامان .خب آنها هم مثل ما هستند دیگه . میتوانند خوب باشند میتوانند بد باشند مگه نه سنا؟
سنا نفسی بیرون می دهد و میگوید : آره....
_ خب پس قضیه حل است دیگر . گی ها هم مثل همه ی آدم ها آدم هستند و ما اصلا حق نداریم قضاوتشان کنیم و از آنها بدمان بیاید تا وقتی کار بدی نکرده اند. توی این دنیا ادم های زیادی هستند که دقیقا مثل من و شما نیستند و آدمهای زیادی هم هستند که ما مثل آنها نیستیم .
چشمان بچه ها رنگی از موافقت به خود میگیرد اما هنوز تردید امیز!
من دیگر به گفتگو در این زمینه ادامه نمی دهم . آنها باید این حق را داشته باشند که با این موضوع درگیر بمانند . میدانم شاید برای ابد نتوانند هم جنس گراها را انسانهایی نرمال بدانند اما باید این را یاد بگیرند که کسی را که به نظرشان نرمال نمی آید تحقیر نکنند و به دیده ی بد نبینند و آنها این را در روند بلوغشان آهسته آهسته خواهند آموخت .
آنلاین : http://badhayehamvare.blogfa.c...